0

صنایع دستی ایران

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

هنر كاغذبری یا به اصطلاح قدیم قطاعی رشته ای از هنرهای تزئینی و دستی است این هنر در ایران ناشناخته و گمنام مانده و در حدود سدهٔ نهم هجری قمری از چین به ایران زمین آمده و از اینجا به كشور عثمانی ( تركیه ) راه یافته است و از این طریق به اروپا رفته و گسترش جهانی یافته است . متأسفانه درایران ( با آنكه یكی از كانونهای پرورش این هنر بوده است ) استادان و هنرمندان چیره دست و بزرگی دست بدان و یازیده و شاهكارهای زیبائی پدید آورده اند لكن از سوی هنرشناسان عنایت كافی به این هنر و شاخه های آن مبذول نگشته وآن را كاری كودكانه یا كودك پسندانه وانمود كرده اند از مقایسه و سنجش دقیق آثار كاغذبری ایرانیان با كاغذبری های دیگر مردمان جهان این نسخه بدست می آید كه هنرمندان ایرانی در این رشته ذوق و استعداد و مهارت و خلاصه برتری داشته اند و دقت دست و چشم خود را به همگان ( بجز چینی ها ) نشان داده اند .

كاغذبری با خوشنویسی – نگارگری – جلدسازی ( سوخت ) ، وصالی و سوزندوزی همبستگی نزدیك دارد . هر كس از زمان كودكی خود بخاطر دارد كه گهگاه مقراض و كاغذ رنگین در دسترس داشته و با تا كردن كاغذ و بریدن آن به شكلهای گوناگون از قبیل ستاره های منظم ، ترنجهای مشبك ، شكل جانوران و پرندگان ، نقشهای زیبا و چشم نوازی از كاغذ پدید آورده و از این كار و بریده های خود ، دلشاد و خوشنود گشته است ، لیك شاید هیچگاه در این اندیشه نبوده است كه آن بازی كودكانه ، زمانی یكی از رشته های هنرهای سنتی و دستی مردم ایران به شمار می رفته و سالهای سال رواج و گسترش فراوان داشته و هنرمندان نامداری در آن پدید آمده بودند كه اینك با گذشت زمان گرد فراموشی بر چهرهٔ آنان نشسته و نام این هنر و هنرمندانش از یادها پاك شده است .

كاغذبری ، یكی از رشته های ظریف و دقیق و زیبای هنری است كه در آن هنرمند پس از طراحی روی كاغذ ساده یا رنگین ، نقش را با مقراض یا كار مخصوص ( شفره ) آن چنان با دقت و ظرافت از میان كاغذ در می آورد كه شكل اصلی خود را كاملاً نگاه می داشت و با چسبانیدن آن بر زمینه ای برنگ دیگر خود را هم چون قطعه ای خوس یا نقاشی زیبا نشان می داد . موضوع بیشترین بریده ها ، نقش جانوران ، پرندگان و برگهای و نقشهای هندسی یا خطهای خوش بود و گاه در بریدن برخی طرحها ، بویژه خطهای خوش ، این كار با چنان تردستـی و استادی انجام می گرفت كه جای جای خالی آنها ، با قرار دادن روی زمینهٔ تیره تر و یا روشنتر ، خود قطعهٔ مستقل دیگری را تشكیل می داد .

در تعریف این هنر در فرهنگ نظام آمده است :
قطعه بریدهٔ آن را گویند كه اول ، قطعه یا خط را بر كاغذ رنگین سوای سفید ، نویسند بعد آن حروف را بریده و برآرند و آن را بر كاغذ سفید چسبانند ، حروف سفید به نظر می آید .
با بررسی نمونه ها و نام و جای زندگی كاغذبران ، چنین پیداست كه رواج و گسترش این هنر در میان مردم شهرهای هرات – تبریز – شیراز – بیش از جاهای دیگر ایران بوده است لكن در مورد پیدایش این هنر در ایران و سرچشمه های آن سه نظر می توان انگاشت :
نظر نخست : آنكه بنیاد و سرچشمه كاغذبری از ساختن لعبتها یا فیگورهـا یـا صورتكها چرمی و مقوائی ( هنر سایه بازی ) پدید آمده است و چون پیشینهٔ این هنر نمایش در ایران بسیار پیش تر از كاغذبری است ، ازاین رو آغاز تاریخ هر دو را می توان یكسان دانست .

قطاعی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:29 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

سابقه علم گرداني در ايران و به ويژه در ميان مردم تهران مشخص نيست. آنچه مسلم است آيين علم گرداني به دوره‌هاي پيش از حكومت صفويه باز مي گردد و نشانه‌اي براي حضور يك قبيله يا خاندان در جنگ بوده است اما دولت صفويه مانند ساير آيين‌هاي اين دوره علامت سازي را مرسوم كرد و هنرمندان اصفهاني، آن را به اوج خود رساندند. رسم علم گرداني در دوره قاجار شكل تازه‌اي گرفت و علامت‌ها هر روز به همت هنرمندان ايراني سنگين‌تر و نشانه‌هاي بيشتري به آن افزوده شد.در دوره ناصري چندين علم مشهور وجود داشت كه مربوط به دارالخلافه بود. دوست‌علي خان معيرالممالك در يادداشت‌هایی از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه از« علم زنبورك‌خانه» نام مي‌برد كه پيشاپيش دسته سلطنتي حركت مي‌كرد.

قدیمی‌ترین علم‌های ایرانی در موزه توپکاپی استانبول نگهداری می‌شود. شاید این علم ها – که نمونه‌ای از علامت و نشان قبایل مختلف ایرانی است – در عصر حکومت ترکمنهای آق قویونلو و قره قویونلو وجود داشته و دسته‌های سیاسی و مذهبی از آنها استفاده می‌‌کرده اند. این علمها از غنایم جنگی است و پس از تصرف شهر تبریز توسط سپاهیان عثمانی، شاه سلیم آنها را به استانبول منتقل کرد . یک علم هم در موزه مرکزی آستان قدس رضوی است که قدمت آن به قرن ۱۳ ه.ق میرسد و در شهر اصفهان ساخته شده است.به غیر از علم فلزی چند نوع علم در تکایا و جلوی دسته های ایران هست:

علم چوبی : فرمی است شبیه به سرو که معمولاً روی آن را با پارچه‌ای مشکی می‌‌پوشانند و در بالای آن یک تیغه علم، پنجه یا قبه وصل کرده و پارچه‌های رنگی نیز به آن می‌‌آویزند.

علم کردی : طرز کار بر روی این علم و تزئینات آن شبیه به علم چوبی است با این تفاوت که از چوب یک تکه ساخته می‌شود و به اصطلاح تو پر است.

علم جریده : از چوب یک تکه ساخته می‌شود ولی باریک ونقاشی ها در تزیینات آن ساده تر از 2 نوع دیگر است و در روستاهایی که از نظر مالی در مضیقه‌اند ، معمولاً از علم جریده استفاده می‌شود .

علامت سازی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:30 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

عريض‌ که‌ در گذشته از آن براي دوخت‌ دامن‌، کت‌ و پالتو نيز استفاده‌ بعمل مي‌آمد پارچه‌‌يي دستباف است‌ که‌ بوسيله ي دستگاههاي بافندگي‌ چوبي‌ توليد ميشد. ولي‌ در سالهاي اخير ‌دستگاههاي چوبي‌ جاي خود را به‌ دستگاههاي تک‌ فاز برقي‌ دادند و پس‌ از آن نيز تدريجا‌بافته هاي کارخانه‌ يي‌ جانشيني عريض‌هاي دستباف شده و هم‌ اکنون پته هاي استان کرمان‌ را بيشتر اينگونه‌ پارچه‌هاي کارخانه‌ يي‌ تشکيل ميدهد.

عریض بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:30 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

«عبا»از جمله دستبافته‏های سنتی کشورمان است که از دیرزمان در مناطقی چون بوشهر،کوهپایه‏ی اصفهان و نایین تولید می‏شده است.درحال‏ حاضر نیز بافت معروف‏ترین و مرغوب‏ترین عباهای پشمین در«محمدیه» محله‏ی تاریخی شهر کهن نایین واقع درصد و پنجاه کیلومتری شمال شرقی‏ اصفهان به عنوان فرآورده‏ای بومی در ابعادی گستره رواج دارد.

این رشته از صنایع دستی با حفظ شیوه‏های سنتی و با استفاده از مواد اولیه‏ی طبیعی به عنوان ممرّ اصلی معاش اهالی محمدیه در طول سده‏های‏ اخیر مطرح بوده است.چنانچه اگر از کوچه‏های این محل گذر کنی در هر سو کارگاه‏های زیرزمینی عبابافی را می‏بینی که بر کف معابر دهان گشوده و از روزنه‏های تنگشان صدای بالا و پایین رفتن وردها و باز و بسته شدن دفتین‏ها را خواهی شنید.اما اگر سر به تو ببری تا لحظاتی چند،چیزی نخواهی دید، چندان‏که چشمت به تاریکی این کارگاه‏ها انس گیرد و بینایی‏ات بازگردد.

الیاف مورد استفاده در عبا بافی

«پشم»اعم از پشم گوسفند یا شتر ماده‏ی اصلی تهیه‏ی عباست.در گذشته‏ای نه چنان دور پشم به عنوان تار نیز در بافت عبا به کار می‏رفته‏ است اما امروزه برای چله‏کشی عبا از نخ‏های پنبه‏ای شمار 2/32 و 2/25 که‏ توسط کارخانجات ریسندگی تولید می‏شود و علاوه بر داشتن ضخامت‏ یکنواخت،چله‏کشی آن نیز سهل‏تر انجام می‏گیرد،استفاده می‏شود.اینکه از چه زمانی نخ پنبه‏ای جایگزین کرک در تار عبا شد نامشخص است،ولی تا آنجا که حافظه‏ی بافندگان حاضر یاری می‏کند،حدود 50 سال پیش هم نخ چله‏ مانند حالا از بازار اصفهان خریداری می‏شده است.استفاده از پشم گوسفند بنا به عللی از قبیل:سهل الحصول بودن،قابلیت بافت سریع‏تر،تمیزتر و ارزان‏تر بودن بر پشم شتر رجحان یافته است ولی کیفیت و مرغوبیت عبای بافته‏شده‏ از پشم تشر به مراتب بیشتر است.در بافت هر عبا سه کیلو پشم مصرف‏ می‏شود و به علاوه به علت ظرافت الیاف،بافت آن وقت بیشتری(تا سه برابر وقتی که صرف بافتن عبایی با پشم گوسفند می‏شود)می‏گیرد.همچنین‏ موچینی و پرداخت آن مستلزم صرف وقت بیشتری است که مجموعه‏ی این‏ عوامل باعث می‏گردد که بافندگان،استفاده از کرک شتر را مقرون به صرفه‏ ندانسته و از آن پرهیز نمایند.

مقدمات کار

پشم مورد مصرف در عبابافی مانند سایر الیاف نباتی و حیوانی دارای‏ ناخالصی‏هایی است که باید از آن گرفته شود.بدین منظور توده‏ای پشم طی‏ مراحل مختلفی از مو،خار و خاشاک،چربی‏ها،گردو خاک و کثافات پاک‏ می‏گردد.

در اولین مرحله،توده‏ی پشم موکشی و موها و خاشاک آن با دست بیرون‏ کشیده شده و بعد از آن در صورت لزوم رنگرزی می‏شود.عبا در چهار رنگ‏ سیاه،قهوه‏ای تیره،شتری و زرد تهیه می‏شود.رنگ طبیعی کرک قهوه‏ای‏ روشن متمایل به کرم است و برای تهیه‏ی بافته‏هایی به رنگ‏های دیگر از مواد رنگدار طبیعی مانند پوست گردو،روناس و…استفاده می‏شود سپس پشم را شسته و پس از خشک کردن،آن را به حلاجی می‏برند.پشم بارها به ماشین‏ حلاجی سپرده می‏شود و باز پس گرفته می‏شود و هربار لطیف‏تر و در فواصل پر حلاجی با تیغ بریده می‏شود تا رشته‏های آن طول خود را از دست بدهند.این‏ عمل بارها تکرار می‏گردد چنان‏که توده پشمی که قبل از موکشی هفت کیلو وزن داشته است بعد از حلاجی به چهار کیلو و نهایتا پس از ریسیدن و بافته شدن عبا تنها دو کیلوگرم وزن خواهد داشت.

فعالیت‏هایی از قبیل موکشی،رنگرزی،شستشو،ریسیدن و ماسوره پیچی‏ برعهده‏ی زنان است که در کنار سایر وظایف آنان در خانه انجام می‏گیرد. ریسیدن پشم به همان روش ساده‏ی سنتی یعنی با استفاده از دوک نخریسی‏ و یا چرخ دستی انجام می‏گیرد.نخ رشته‏شده روی ماسوره‏ها پیچیده‏شده و به‏ عنوان پود در بافت عبا به کار می‏رود.

بافت عبا

عمل بافندگی عبارت از تبدیل دو ردیف نخ به پارچه است.به این صورت‏ که یک ردیف از الیاف در طول پارچه کشیده‏شده که نام«تار»بر آنها نهاده‏اند و الیاف دیگری نیز از عرض پارچه یعنی عمود بر تارها عبور می‏کند که«پود» نامیده می‏شوند.دستگاه‏های ساده‏ی بافندگی نیز دارای قسمت‏های مختلفی‏ هستند که کار آنها باید با یکدیگر هماهنگ باشد.ولی چهار مرحله‏ی اصلی که‏ وجود آنها برای عمل بافندگی و تهیه‏ی پارچه ضروری می‏باشد عبارتند از:

ایجاد تار یا چله‏کشی.

تشکیل«دهنه‏ی کار»یعنی جداسازی تارها به دو گروه یک در میان و تشکیل دو سطحی از نخ‏های تار که با یکدیگر زاویه می‏سازند.

پودگذاری یعنی عبور دادن ماکوی حاصل ماسوره‏ی نخ پود از لابلای نخ تار.

دفتین زدن که آخرین عمل اصلی دستگاه بافندگی بلافاصله پس از پودگذاری است و طی آن شانه‏های دفتین با حرکت نوسانی خود،پود افزوده را به لبه‏ی پارچه‏ی بافته(پود قبلی)زده و ضمن ایجاد انسجام در پارچه،تارها را نیز از هم جدا می‏سازد.

زیر پای بافنده،پافشار یا پدال وردها قرار دارد که در اثر بالا و پایین رفتن‏ وردها دو دسته تار از هم بازشده و به اصطلاح دهنه ایجاد می‏کنند و در این‏ حال با عبور ماکو از وسط دهنه پودگذاری انجام می‏شود.سپس با زدن دفتین‏ و عوض کردن پاها دهانه‏ی تارها تغییرکرده و امکان عبور مجدد ماکو و بافت‏ یک رج دیگر از پارچه مهیا می‏گردد.

کنترل عرض پارچه برعهده‏ی«متید»و ایجاد کشش متناسب تارها در پشت ورد برعهده‏ی«مفیله»خواهد بود.به تدریج که عمل بافت پیش می‏رود مقدار بیشتری از تارهای نورد عقب بازشده،پارچه‏ی بافته‏شده روی نورد جلو پیچیده می‏شود تا بالاخره قواره‏ی شش متری عبا تکمیل گردد.

پرداخت:

پس از اینکه بافتن عبا خاتمه یافت آن را از نوردهای عقب و جلو باز می‏کنند و رشته‏ی اضافی تارها را از ابتدا و انتهای قواره می‏چینند.اکنون‏ مرحله‏ی پرداخت عبا فرا می‏رسد.

پرداخت عبا نیز ابزارهای مخصوص خود را دارد که عبارتند از:

سوزنی،که تخته‏ای مربع‏شکل بوده و بر یک ضلع آن ردیفی از سوزن‏های نوک تیز تعبیه‏شده،سوزنی که پرزهای اضافی را از لابلای بافت‏ عبا بیرون‏کشیده به سطح می‏آورد.

پرداخت،تخته‏ای است با ابعادی متناسب با کف دست انسان که روی‏ آن را با ورقی آجیده از حلبی پوشانده‏اند.پرداخت،سطح عبا را از زائدات‏ باقیمانده پاک‏کرده آن را لطیف و یکنواخت می‏سازد.

درفش،زواید و خاشاکی را که با پرداخت و سوزنی به سطح عبا بالا آمده‏اند،بیرون می‏کشد.

منقاش،برای برداشتن خاشاک و زواید داخل تار و پود عبا با درفش‏ توأمان عمل می‏کند.

تیغ عباتراشی،که موهای سطح عبا و پرزهای برآمده را تراشیده از بین‏ می‏برد.

قیچی برای صاف کردن لبه‏های کناری عبا و چیدن پرزهای خوابیده‏ی‏ کناره پس از اطو کردن.

سنگ یشم برای تیز کردن تیغ

اطوی ذغالی

پس از باز کردن پارچه‏ی عبا از دستگاه بافندگی،آن را روی گود دیگری‏ برده و نورد پرداخت می‏بندند.ابتدا و انتهای قوره‏ی بافته‏شده را به دو نورد عقب و جلو محکم می‏نمایند و با سوزنی در یک جهت روی آن می‏کشند تا پرزهای درگیر تار و پود را به سطح پارچه بکشند.پس از آن به وسیله‏ی تیغ‏ عباتراشی پرزها و موهای زائد سطح پارچه را می‏تراشند تا زیردست آن نرم و یکنواخت گردد.سپس مجددا پارچه را از نورد باز می‏کنند و روی میزی پهن و عمل اطوکشی را بر آن انجام می‏دهند.در این مرحله محلولی که مرکب از آب،برگ ساییده‏ی حنا و مقدار کمی صابون است به واسطه‏ی گلوله‏ای پشمی‏ بر سطح عبا کشیده می‏شود به نحوی که آن را نمناک سازد.سپس اطوی‏ ذغالی را که قبلا خوب داغ شده است با فشار و محکم روی آن می‏کشند تا باعث انسجام و استحکام بیشتر تار و پود و خوابیدن پرزهای باقیمانده روی‏ سطح عبا گردد.آن‏گاه نوبت به پرداخت می‏رسد و بعد از آن با استفاده از درفش‏ و منقاش تا جایی که چشم می‏بیند و دست لمس می‏کند،خس‏وخاشاک‏ تیزی‏ها و زبری‏های الیاف بیرون کشیده می‏شود و مجددا پرداخت انجام‏ می‏گیرد.در انتها نوبت به صاف کردن کناره‏های دستبافته است که به وسیله‏ قیچی لبه‏ای آن را هموار می‏کنند و پرزهای خوابیده در کناره‏ی عبا را می‏چینند.

عبا بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:30 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

در اصطلاح فارسي ضريح را صندوقي بر قبر و حفاظي گرداگرد قبر معنا کرده اند. در فرهنگ فارسي امروز چنين آمده است: ضريح صندوق مشبکي است که بر روي مزار اوليا و قدسيان نصب مي کنند. به يقين شاهکار هنر فلزکاري ايران را بايد در ساخت ضريح و درهاي اماکن متبرکه دانست که يکجا مجموعه اي از هنرها با هنرمندي چند صنعتگر شکل مي گيرد تا در نوع خود اثري برجسته و ماندگار را پديد آورد.

معمولا براي ساخت ضريح، گروهي از نخبه ترين فلزکاران گردهم مي آيند تا حسب تخصص خود، کار تهيه زيرساخت، زرگري، قلمزني، مشبک کاري، ميناکاري و غيره را زير نظر مدير مسئول که براي اين امر خطير تعيين شده، به انجام رسانند.نکاتي که در ساخت ضريح بايد رعايت شود: عامل تقدس، استفاده نکردن از صورت در نقوش، کتيبه هاي قرآني و طلا، آوردن سوره هاي ياسين، الرحمن» آيه تطهير، آيه نور، عددهاي بکار رفته و سمبل آن ها، ذکر نام باني و تاريخ ساخت آن و علامتي به عنوان شاخص ضريح.ضريح از نظر فرم، محفظه اي است مکعب مستطيل با عرض و طول و ارتفاع متغير که اغلب پلان آن مستطيل است و در نگاه اول چون اتاقکي فضاي داخل مقبره را از اطراف جدا کرده است.

اجزاء متشکله ضريح به ترتيب بدنه و اسکلت، پيکره هاي سنگي، ستون ها، پايه ستون، گوي ماسوره ها، لچکي ها، ترنج ها، کتيبه هاي نقره، حواشي برجسته کاري، کتيبه هاي طلا مشبک هاي طلايي، زهوارها، ميخ هاي تزييني، گلدان ها، نقاشي هاي داخل ضريح و پارچه روي سقف مزار مي‌باشد. اين چنين است که در بسياري از اماکن متبرکه ايران و ديگر کشورهاي جهان، ضريح هاي زيبايي، حاصل تلاش چندين ساله گروهي از فلزکاران ايراني، در ابعاد پرشکوه آن ظاهر مي شود.ساخت ضريح هشتمين پيشواي شيعيان جهان امام رضا(ع) و حضرت رقيه(س) از جمله نمونه هايي است که ضريح سازان هنرمند ايراني، هنر والاي خويش را همراه با ارادت و اخلاص عرضه داشته اند.

ضریح سازی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:31 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

شيشه گري دستي يکي از قديمي ترين صنايعي است که بشر به آن اشتغال يافته است . قدمت اين صنعت به 2500 تا 3000 سال پيش از ميلاد مي رسد و احتمالا سازنده اولين اشيا شيشه اي مصريان بوده اند . شيشه گري در ايران نيز سابقه اي بسيار طولاني دارد و از اين صنعت در مراحل اوليه براي ساختن اشيا و لوازم ساده استفاده مي کردند . يک گردن بند شيشه اي متعلق به 2250 سال پيش از ميلاد که داراي دانه هاي آبي رنگ است و در ناحيه شمال غرب ايران کشف شده ، قدمت اين صنعت را در ايران تاييد مي کند . در کاوش هاي باستان شناسي اخير نيز قطعات شيشه اي مايل به سبزي که متعلق به دوران پيش از تاريخ است در لرستان ، شوش و حسنلو به دست آمده است .

همچنين « ارستيوفانس » نويسنده نامدار يوناني که در قرن پنجم قبل از ميلاد مي زيسته ؛ در يکي از نمايشنامه هاي خود به جام هاي بلورين دربار هخامنشيان اشاره کرده است و قطعات شيشه اي کشف شده در تخت جمشيد نيز گفته او را تاييد مي کند . شيشه گري دستي در ايران به علت عوامل مختلف اجتماعي در دوران مختلف فراز و نشيب هاي فراواني را پيموده است اما پيوسته حضور خود را در ميان صنايع دستي و به عنوان يکي از نمودهاي ارزنده ذوق و هنر ايراني حفظ کرده است .

روزگار سلجوقيان را مي بايست اوج صنعت شيشه گري در ايران به حساب آورد از آن جهت که در دوران سلطنت اين سلسله صنعتگران به شيوه هاي جديدي روي آوردند و استفاده از قالب هاي گوناگون را با نقوش برجسته و فرورفته رواج دادند و به اين ترتيب حک و تراش روي شيشه را نيز براي غذاي کارشان به خدمت گرفتند و در همين دوران است که نقاشي هاي گوناگون از قبيل گل هاي تزييني ، اشکال حيوانات و استفاده از اشعار و آيات قرآن با رنگ هاي متنوع به عنوان عاملي مکمل وارد شيشه گري دستي ايران مي شود . فرآورده هاي شيشه اي اين دوران بيشتر شامل ظروف کوچک و بزرگ ، عطردان هاي بسيار ظريف ، جام ها و گلدان هايي با فرم ها و اندازه هاي متنوع و اشياء تزييني کوچکي که به شکل حيوانات است .

اوضاع کنوني شيشه گري در ايران

در حال حاضر کارگاه هاي شيشه گري متعددي در تهران و بعضي شهرهاي ديگر مانند اصفهان ، ميمند فارس ، قمصر کاشان و … داير است . اين کراگاه ها با شرايط کم و بيش همانندي به توليد شيشه هايي که به آن شيشه « فوتي » نيز گفته مي شود ؛ مشغولند . کارگاه هاي شيشه گري معمولا ساختماني همشکل دارند و داراي سقف هاي بلند و پنجره هاي بزرگ متقابل هستند . نحوه ساختمان اين کارگاه ها طوري است که باعث خروج هواي گرم ناشي از کار کردن کوره ها مي شود و هواي داخل کارگاه را متعادل و قابل تحمل نگاه مي دارد .

در هر کارگاه شيشه گري به طور معمول دو يا چند کوره اصلي وجود دارد . علت استفاده از چند کوره امکان استفاده از چند نوع شيشه مورد نياز را با رنگ هاي مختلف مقدور مي سازد. ماده اوليه اي که در اين کارگاه ها مورد استفاده قرار مي گيرد بيشتر ضايعات شيشه اي و شيشه خرده هايي است که از نقاط مختلف شهرها جمع آوري مي گردد . گاهي نيز از سيليس که ماده اصلي شيشه است استفاده مي شود و ترکيب آن با شيشه خرده مورد مصرف قرار مي گيرد .

درجه حرارت لازم براي ذوب سيليس 1827 درجه سانتي گراد است . اما در مواردي که مخلوط شيشه و سيليس مورد استفاده قرار گيرد به منظور پايين آوردن درجه ذوب ، مواد ديگري مانند کربنات براکس ، شوره ، نيترات و مواد قليايي ديگري به ماده اوليه افزوده مي شود .

شيوه تهيه رنگ

يکي از مهمترين عوامل در شيشه گري دستي نحوه ساخت رنگ هاي شيشه است . چرا که تنوع رنگ ها موجب زيبايي بيشتر فرآورده هاي شيشه اي مي شود و معمولا شيشه گران براي تهيه رنگ هاي مورد نياز از اکسيدهاي فلزات که به صورت پودر در بازار وجود دارد ، استفاده مي کنند . به طور مثال براي توليد رنگ آبي لاجوردي از اکسيد کبالت و براي تهيه رنگ آبي زنگاري از اکسيد مس و کرمات استفاده به عمل مي آيد . بي کرمات و اکسيد آهن براي تهيه رنگ سبز و اکسيد مس يک ظرفيتي يا سلينيوم براي به دست آوردن رنگ قرمز مورد استفاده قرار مي گيرد . همچنين استفاده از بي اکسيد منگنز به اضافه کبالت براي تهيه رنگ بنفش و بي اکسيد منگنز براي تهيه رنگ زرشکي مرسوم است . رنگ شيري نيز به وسيله نمک هاي فسفر يا فلوريد ها . رنگ قهوه اي از پيريت ، گوگرد و زغال چوب به دست مي آيد .

اين اکسيد ها به اندازه مورد نياز با خرده شيشه يا سيليس مي بايست مخلوط گردد و آنگاه جهت ذوب شدن به مدت هشت ساعت در داخل کوره اي با حرارت 1050 تا 1200 درجه سانتيگراد قرار گيرد . در صورتي که مقدار سيليس موجود در ماده اوليه زيادتر باشد به همان نسبت درجه حرارت بيشتري جهت ذوب لازم است .

کوره شيشه گري مي بايست در تمام مدت شبانه روز روشن باشد و شيشه را به حالت ذوب در درجه حرارت دلخواه نگاه دارد . چه در غير اين صورت به شيشه لطمه وارد خواهد شد .

ساخت اشياء شيشه اي از جمله هنرهايي است که احتياج به کارآيي و مهارت فوق العاده اي دارد و بيشتر دست اندرکاران اين صنعت کساني هستند که با سالها کار ، تجربه و مهارت لازم را کسب کرده اند .

اشيايي که معمولا توسط شيشه گران ايراني ساخته مي شوند مبتني بر طرح هايي است که طراحان سازمان صنايع دستي ايران با الهام از طرح هاي سنتي و اصيل ايراني خلق مي کنند ، ولي از آنجا که در حال حاضر توليدات شيشه اي علاوه بر جنبه تزييني موارد مصرف متعددي نيز يافته و فروش آن به بازارهاي جهاني رقم بزرگي از صنايع دستي ايران را تشکيل مي دهد ، طراحان سازمان صنايع دستي ايران مي کوشند طرح هايي جديد و ابتکاري را که برخوردار از ويژگي هاي هنر ايران باشد ، در اختيار صنعتگران قرار دهند .

ناگفته پيداست براي تهيه هر طرح مي بايست طراح قبلا از کارگاهي که قرار است طرح در آن پياده شود بازديد نموده و امکانات و مهارت فني استادکار مربوط را مورد سنجش قرار دهد تا بتواند با توجه به کارآيي استادکار طرحي را که وي قادر به اجراي آن باشد ، تهيه نمايد . طرح ها معمولا بر روي کاغذ به اندازه اصلي کشيده مي شود و براي پياده کردن نمونه اوليه ، طراح ملزم به حضور در کارگاه و راهنمايي استادکار مي باشد .

ابزار کار شيشه گري

ابزار کار شيشه گري دستي بسيار مختصر و ساده است . مهمترين وسيله اين صنعت لوله اي به طول 100 تا 120 سانتيمتر از فولاد با آلياژي مخصوص است که به آن « دم » گفته مي شود . اين لوله توخالي است و براي برداشتن شيشه از داخل کوره مورد استفاده قرار مي گيرد . طرز استفاده از آن نيز چنين است که شيشه گران آن را به داخل شيشه مذاب فرو مي برند و کمي آن را مي چرخانند . بعد از اينکه مقدار کمي از شيشه مذاب که اصطلاحا به آن « بار » گفته مي شود ، از داخل کوره برداشته شد ، در لوله مي دمند . به اين ترتيب گوي کوچکي که به آن « گوي اول » گفته مي شود ، به دست مي آيد . بعد از سرد و سخت شدن اين گوي مجددا « دم » را به داخل شيشه مذاب فرو برده و شيشه لازم را براي ساخت وسيله مورد نظر بر مي دارند .

گردي گوي اول به صنعتگر کمک مي کند تا مقدار شيشه اي که در مرحله دوم بر مي دارد در تمام نقاط داراي قطر مساوي بوده و شييي که ساخته مي شود در تمام نقاط قطر يکسان داشته باشد . ولي چون در اين مرحله غلظت شيشه مذاب براي فرم دادن کم است و از طرفي مي بايست داراي فرم و قطر مساوي باشد ، لوله دم را روي ميله اي که داراي سر دو شاخه است ، قرار مي دهند و در حالي که دم را به طور مرتب مي چرخانند ، آن را در داخل وسيله ديگري که « قاشق » نام دارد ، قرار مي دهند . قاشق عبارت است از چوب استوانه اي شکلي که هفت سانتي متر ارتفاع و ده تا پانزده سانتي متر قطر دارد و در يک سطح داراي فرورفتگي مي باشد و به ميله اي فلزي متصل است .

براي اينکه قاشق نسوزد و همچنين براي اينکه شيشه مذاب به قاشق نچسبد آن را هر چند دقيقه يکبار در داخل آب فرو مي برند و اصطلاحا به اين کار « قاشقي » کردن « بار » مي گويند .

پس از انجام اين عمل ، استادکار به اندازه دلخواه در لوله فولادي مي دمد و گوي گرد کره مانندي به وجود مي آورد . آنگاه پشت دستگاه مخصوص که عبارت از يک نيمکت و دو ميله افقي در اطراف است ، مي نشيند و دم را روي ميله هاي طرفين نيمکت قرار مي دهد و چون اين ميله ها به ارتفاع تقريبي 30 سانتي متر از سطح نشيمن نيمکت هستند،نتيجتا لوله دم به طور افقي در برابر استادکار قرار مي گيرد و در اين حالت دم را روي ميله ها مي غلطانند(براي پيش گيري از کج شدن بار به طرف پايين) و با انبر و تخته ، به فرم دادن آن مي پردازد .

انبري که معمولا براي فرم دادن بار مورد استفاده قرار مي گيرد ، داراي دو شاخه با مقطعي گرد است که سرشاخه ها به تدريج باريک مي شوند . تخته اي نيز که مورد استفاده قرار مي گيرد ، قطعه چوبي به اندازه تقريبي 7*20 سانتي متر است . براي استفاده از آن مي بايست بعد از هر بار استفاده در داخل آب فرو برده مي شود ، البته در بعضي از کارگاه ها استفاده از قالب نيز رايج است . استادکار بعد از قاشقي کردن بار آن را در داخل قالب قرار داده ، عمل دميدن را انجام مي دهد .

پس از اينکه شيء به حالت دلخواه در آمد ، کارگر وردست با لوله ديگري که به آن « واگيره » گفته مي شود ، به کمک استادکار مي آيد و استادکار به آرامي انتهاي وسيله ساخته شده را به واگيره که حاوي مقدار کمي شيشه مذاب است ، مي چسباند و آنگاه با قيچي خيس روي شيشه را خط مي اندازد و با ضربه ملايمي آن را از لوله اصلي جدا مي کند و شيء به واگيره منتقل مي شود .

بعد از انتقال به واگيره ، استادکار وسيله ساخته شده را مجددا به دهانه کوره نزديک مي کند و حرارت مي دهد تا دوباره نرم شده و دهانه آن قابل شکل گيري به نحو دلخواه باشد .

بعد از طي مرحله فرم دادن شيء شيشه اي تقريبا آماده است ولي چنانچه احتياج به پايه يا دسته يا تزيينات ديگر داشته باشد ، يکي از کارگران وردست به وسيله لوله فولادي ديگري مقدار کمي شيشه مذاب را از داخل کوره بر مي دارد . استادکار آن را به شيء ساخته شده مي چسباند و با تخته و انبر به فرم دادن آن مي پردازد .

آبگز کردن

آبگز کردن يکي از کارهاي تکميلي و جنبي شيشه گري است . اين کار در زيباسازي فرآورده هاي شيشه اي اهميت فوق العاده اي دارد و موجب زيبايي وسايل شيشه اي مي شود .

براي آبگز کردن وسايل شيشه اي ، پس از تکميل و قبل از اينکه کاملا سرد شود آن را به مدت چند ثانيه در داخل آب سرد فرو برده و بيرون مي آورند .

انجام اين کار موجب منقبض شدن سريع پوسته رويي شيشه مي شود و در آن صدها شکستگي کوچک به وجود مي آيد ولي چون هنوز داخل شيشه گرم است ، شيشه به طور کامل نمي شکند و فقط سطح آن ترک برمي دارد .

استادکاران معمولا براي استحکام بيشتر وسايل آبگز شده و پيش گيري از شکست هاي احتمالي بعدي پس از آبگز کردن وسيله شيشه اي مجددا آن را مدتي جلوي کوره نگاه داشته و حرارت مي دهند .

تلفيق با فلز

تلفيق ظروف شيشه اي با فلز يکي از شيوه هايي است که پاره اي از شيشه گران به منظور ايجاد تنوع از آن بهره اي مي گيرند . اين کار معمولا در مورد ليوان ، گلدان و ساير اشيايي که قسمت اصلي آن استوانه اي شکل است ، اعمال مي شود . به اين ترتيب که قبلا استوانه اي فلزي از مس يا برنج با قطر و ارتفاع دلخواه و توام با نقش هاي مشبک توسط استادان فلزکار ساخته مي شود . شيشه گر براي تلفيق شيشه و فلز بعد از آماده شدن گوي شيشه ، آن را در داخل اين استوانه قرار داده و در آن مي دمد . شيشه در اثر دميدن منبسط شده و حجم داخل استوانه فلزي را پر مي کند . کمي نيز از ميان شبکه هاي روي فلز به خارج نفوذ مي کند و اين امر باعث مي شود که شيشه بعد از منقبض شدن از فلز جدا نشود .

گرم خانه

اشياء شيشه اي چنانچه در مجاورت هواي عادي نگه داشته شوند ، پس از چند دقيقه به علت سرد شدن سطح شيشه و گرم بودن درون آن مي شکند . به اين جهت بايد اشياء ساخته شده به تدريج و در مدتي طولاني سرد شوند . براي اين منظور در هر کارگاه ، گرم خانه هايي با درجه حرارت 450 تا 550 درجه سانتي گراد وجود دارد . معمولا در هر کارگاه ، گرم خانه ها را اول وقت هر روز روشن مي کنند و هنگامي که حرارت داخل آن به ميزان دلخواه رسيد ، اشياء ساخته شده را درون آن قرار مي دهند و هنگام تعطيل کارگاه ، در گرم خانه را بسته و موتور آن را خامشو مي کنند . به اين ترتيب اشياء ساخته شده مدت 24 تا 48 ساعت در گرم خانه مي مانند تا حرارت داخل گرم خانه به تدريج پايين آمده و به درجه حرارت هواي معمولي نزديک شود .

براي امکان در اختيار داشتن گرم خانه در تمام ساعات کار ، ايجاد چند گرم خانه در هر کارگاه ضروري است تا هميشه يک گرم خانه براي اشياء توليدي روزانه آماده باشد .

استادکار ، اشياء ساخته شده را به داخل گرم خانه مي برد و با ضربه اي که به لوله « واگيره » مي زند ، آن را جدا کرده و شيء را به آرامي روي خاک نرم کف گرم خانه مي اندازد .

در قسمت جلوي گرم خانه کارگري که مسئول گرم خانه است ، با ميله دو شاخه اي اشياء داخل گرم خانه را جا به جا مي کند و به طور مرتب روي هم مي چيند تا امکان حداکثر استفاده از فضاي داخل گرم خانه مقدور باشد .

اشيايي که از گرم خانه خارج مي شوند شيشه هايي شفاف و کامل هستند . در صورتي که نيازي به نقاشي ، مات شدن و تراش خوردن آن نباشد آماده عرضه به بازار هستند .

مات کردن شيشه

بسياري از فرآورده هاي شيشه اي که در بازار عرضه مي شوند ، ظاهري مات و غير شفاف دارند . شيشه يکي از اجسامي است که در برابر اکثر مواد شيميايي مقاوم است . براي مات کردن شيشه مي بايست از اسيدي که بتواند قسمتي از سطح شيشه را در خود حل کند ، استفاده شود .

تنها اسيدي که شيشه در برابر آن مقاومت ندارد اسيد فلوريدريک است . اما کار کردن با اين اسيد نيز علاوه بر آنکه مشکل است ، خطرناک نيز هست و گذشته از اين به علت گراني قيمت مصرفش ، مقرون به صرفه نمي باشد . به همين جهت در بيشتر کارگاه هاي شيشه گري از محلول ( آمونيوم هيدروژن فلوريد ) يا مواد مشابه ديگر ، براي مات کردن شيشه استفاده مي کنند .

براي مات کردن شيشه وسايل شيشه اي را به مدت چند دقيقه در محلول قرار داده و سپس خارج مي کنند و با آب مي شويند . اگر سطح شيشه هاي مات شده را زير ميکروسکوپ نگاه کنيم ، ناهمواري هاي فراواني را بر روي آن ها مشاهده خواهيم کرد .

نقاشي روي شيشه

يکي از عوامل فزاينده زيبايي فرآورده هاي شيشه اي ، نقاشي روي آن است .

رنگ هايي که معمولا براي نقاشي روي شيشه به کار مي رود ، اکسيدهاي فلزات مختلف به صورت پودر است که با تربانتين و روغن مخصوصي مخلوط و ساييده مي شود . بعد از اينکه مخلوط ، غلظت لازم را به دست آورد ، نقاشان با آن به تزيين شيشه و نقاشي روي آن مي پردازند . مرحله بعد از نقاشي روي شيشه مرحله ثابت کردن رنگ ها است . به منظور ثابت کردن رنگ اشياء نقاشي شده ، آنها را به مدت 2 تا 4 ساعت در کوره اي با دماي 500 تا 600 درجه سانتي گراد قرار مي دهند . سپس کوره را خاموش کرده و بعد از سرد شدن کامل کوره ، اشياء را از آن خارج مي کنند .

تراش دادن شيشه

بسياري از فرآورده هاي شيشه اي دست ساخت با نقوشي به صورت تراش به دست خريدار مي رسد .

براي تراش دادن اين گونه وسايل از سنگ هاي مخصوصي که درجه سختي آنها بيش از سختي شيشه است ، استفاده مي شود .

تراش دادن وسايل شيشه اي به وسيله سنگ هاي ديسک مانندي که با سرعت لازم قادر به چرخش هستند ، انجام مي شوند . سرعت چرخ هاي تراش و ديسک تراش کاري بستگي مستقيم به نوع تراش دارد و هر چه ميزان عمق تراش مورد نظر بيشتر باشد ، سرعت چرخ تراش نيز بيشتر است و بالعکس در صورتي که تراش سطحي باشد ، سرعت چرخ تراش کاري کمتر است .

صنعت گران تراش کار نخست محل هايي را که مي بايست تراش بخورد ، مشخص نموده و سپس با نگه داشتن ظرف شيشه اي در دست و نزديک کردن آن به سنگ تراش ، نقوش دلخواه را روي شيشه حک مي کنند . پس از تراش نقاط تراش خورده را صيقل مي دهند .

شیشه گری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:31 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

شیریکی پیچ نامی است که بافندگان عشایر و گاه روستایی به نوعی از گلیم میدهند. این نوع گلیم از دور شبیه قالی است و نقوش پود در بافت تنها اتصال کلیه تارها بهم میباشد بطوریکه پود در اینجا اطلا آشکار نیست، درست مثل قالی که پود آن پیدا نیست و در پشت ریشه ها مخفی است و نقش را ریشه ها بوجود می آورند. بافت شیریکی پیچ باندازه قالی مشکل و وقت گیر است بط وریکه تولید آن از گذشته ی دور، جنبه سنتی و مصرف شخصی و طایفه یی یا محلی داشته و بهیچ وجه جنبه ی تجاری نیافته است و اکنون نیز توان رقابت با قالی را ندارد در حالیکه زحمت بافت آن بنظر برخی از بافندگان حتی بیشتر از قالی است .
دستگاه بافندگی تقریبا همان دستگاه بافت گلیم میباشد که بصورت افقی روی زمین کار گذاشته می شود. این دستگاه مرکب از دو تیر چوبی موازی هم است که تقریبا به اندازه عرض گلیم و کمی بیشتر از هم فاصله دارند. دو تیر چوبی دیگر در سر و ته دستگاه عمود بر دو تیغه فوق الذکر کار گذاشته میشوند چنانکه شکل دستگاه تقریبا مربع مستطیل است و چلههای شیریکی دو تیر واقع در سر و ته دستگاه را دور میزند. در میان چلهها و عمود برآنها هم چوبی قرار میگیرد که چله ها را از زیر و روی خود میگذراند. این چوب برای عبور پود کار گذاشته شده است و با پائین و بالا رفتن درگیری تار و پود را کامل میسازد. بر سر تیر فوقانی نیز کلافهای نخ پشمی مورد نیاز بافنده قرار گرفتهاند.
گره زدن در شیریکی پیچ بر دو نوع است :
اول گره متن است که نخ رنگی از روی دو چله میگذرد سپس به پشت برگردانده شده از زیر رشته اصلی روئی عبور کرده ایجاد گره مینماید، دومین گره، گره آب دوزی است . در این گره پود دو بار روی دو چله قرار میگیرد و خط پهنتری ایجاد می گردد .
طرح و نقش شیریکی پیچ چندان یکسان نیست و از تنوع کافی برخوردار میباشد. نقوش متداول بین ایل راینی با ایل افشار و این دو باطایفه شول متفاوت است هر چند که طرح گلی تقریبا یکی و بسیاری نقوش بین کلیه ایلات مشترک می باشد. این بافته بنا به امکانات فنی خود بسیاری از اوقات از محدوده نقوش هندسی فراتر میرود و گاه توازن و هماهنگی را از ترکیب نقوش غیر متقارن بدست میاورد.

شیریکی بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:31 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

نواری است كه با نخ های طلایی و نقره ای فلزی بافته می شود و بیشتر برای آستین، لبه و دور یقه پیراهن زنانه مورد استفاده قرار می گیرد.
ابزار كار شامل: هاون چوبی، قرقره، نوار فلزی طلایی و نقره ای است.

شک دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:32 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

نوع ديگر سوزندوزي در سيستان، سياه دوزي است كه در آن از نخ سياه ابريشم استفاده مي شود و روي لباس مورد استفاده قرار مي گيرد. خامه دوزي و سياه دوزي تنها جنبه خود مصرفي داشته و فقط بين اهالي سيستان خريد و فروش مي شود.

سیاه دوزی سیستان

سیاه دوزی سیستان

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:33 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

سوزندوزی یکی از صنایع دستی و هنرهای ایرانی است که در استان سیستان و بلوچستان و بعضی از مناطق دیگر ایران انجام می‌گیرد. در سوزن‌دوزی روی سطح پارچه‌های ساده طرح‌هایی را با نخهای رنگی ترسیم می‌کنند. این کار با کمک سوزن و قلاب انجام می‌شود و بخیه‌های ظریفی روی پارچه می‌دوزند. در روش‌های اجرای سوزن‌دوزی تنوع زیادی وجود دارد. معمولاً برای سوزن‌دوزی از کارگاه گلدوزی (قابی به شکل مستطیل یا دایره برای صاف نگه داشتن پارچه) استفاده می‌شود. روی پارچه‌های کتان، زربافت، ابریشمی، پشمی و پنبه‌ای روش‌های مختلف سوزن‌دوزی اجرا می‌شود و در آن از نخ‌های ابریشمی، پشمی، الیاف مصنوعی، نخ گلابتون، نخ نقده، نخ ملیله و نخ سرمه استفاده می‌شود.

هنر نقش آفرینی بر سطح رویین پارچه به کمک ، سوزن و نخ و قلا‌ب را سوزند‌وزی، نخ دوزی، رو‌دوزی و یا د‌وختهای تزیینی می گویند و از وسیع ترین رشته های صنایع دستی ایران می باشد .رو‌دوزیهای ایرانی بالغ بر 115 رشته جداگانه و مستقل ، همراه با 120 نوع دوخت می باشد که بسته به عادتها و سنن اقوام متعدد ایرانی از زمانهای مختلف به وجود آمده وا‌دامه یافته‌ا‌ند . در این میان متأسفانه برخی از این د‌وختها کاملا منسوخ و برخی نیز نیمه جان راه می پیما‌یند. از انواع سوزندو‌زیهای ایرانی می توان سرمه دوزی ، پولک دوزی، پیله‌دوزی ، ابریشم‌دوزی، بلوچ‌دوزی ، پته‌دوزی و قلابدو‌زی و…….و……… را نام برد.

در بررسی بقایای کاخ تخت جمشید و کاشی های کشف شده در شوش ، لباسهای اعیان و درباریان و محا‌فظین آنها بطور برجسته و فاخر و تزیین شده به چشم می خورد که خود مو‌ُید نوعی سوزند‌وزی در ایران عصر هخامنشی می باشد و مــــی‌گوینـــــــداسکندر مقد‌ونی پس از تسلط بر ایران چندان از شکوه و زیبایی گلدوز‌یهای ایرانی به وجد آمد که نمونه‌های بسیار زیادی از آن را برای هم میهنا‌نش در یونان به عنوان هدیه فرستاد .

در این دوره کار با‌فندگی و سوزندو‌زی را زنان انجام مید‌ادندو به گفته (هرود‌ت)‌همسر خشایار‌شاه پارچه های جامه شاه وخو‌یش را خود بافته و می دوخت و چنان دلکش و زیبا این کار را انجام می‌داد که بر همگان پیشی داشت.

پس از ان دوران حاکمیت سلوکیا‌ن و اشکانیان یعنی حدود 5 قرن با توجه به آثار بدست آمده ، سوزن‌دوزی در ایران رواج داشت . یکصد و پنجاه سال پیش از میلاد ، یکی از سلاطین چین بنا به یک سنت قدیمی ، برای بر سر مهر درآوردن همسایه خود (ایران) نمایندگانی به دربار اشکانیان گسیل داشت که همراه آنان قطعاتی از پارچه‌های زربفت و زرد‌وزی به عنوان هدیه بود. اگر چه این اقدام جهت ارتباط میان دو دولت قدرتمند چین و ایران انجام شده بود، اما این تصور را برای برخی مورخان بوجود‌آورد که تا قبل از آن تاریخ سوزند‌وزی در ایران رایج نبوده است . در حالیکه سوزند‌وزی از سده های پیشین در ایران وجود داشته است .

در امپراطوری وسیع ایران در زمان ساسانیان ارزشهای خاصی حکمفرما بود و برای تجسم بخشیدن به این ارزشها و قراردادهای اجتماعی ، هنرمندان تخصص و مهارتهای ویژهای را به کار می‌گرفتند و هنرشان نیز مورد تقلید همسایگان دور و نزدیک قرار می گرفت . ازجمله این هنرها ، هنر سوزند‌وزی، بود .

بنابراین به تعبیری می توان گفت که سوزند‌وزی ، هنری بود که از ایران به ممالک اطراف اطرا‌ف و پس از‌ آن به اروپا رفت .سوزند‌وزی ایرانی پس از اسلام نیز به حیات خود ادامه داد منتهی در قالبی اسلامی و با محتوایی کاملا متفاوت . عبارتها‌یی با خط کوفی در لابلای نقوش بافته می شد و با سوزند‌وزی تزیین می ‌گردید.

با سرازیر شدن تدریجی ترکان آسیای مرکزی به ایران و تاخت و‌تاز مغول ، تحولاتی در لباس و تزیینات آن به وجود‌آمد و علاوه برآن عناصر هنر چینی نیز به سوزندو‌زی ایرانی راه یافت . تا اینکه در زمان تیموریان با جمع آوری سوزند‌وزان معروف و سکونت دادن آنان در سمرقند ، موجبات رشد این هنر فراهم آمد .

دوران صفوی نیز پس از دوران تیموری اوج شکوفایی و رشد همه جانبه سوزند‌وزی بود . به گونه‌ای که علاوه بر قطع نفوذ هنر چینی در سوزند‌وزی ایرانی به رقیب قدرتمندی برای آن تبدیل شد .در عصر صفویه اهمیت سوزند‌وزی به اندازه‌ای بود که دست اندرکاران انواع آن ، به عنوان صاحبان یک حرفه و شغل اجتماعی دارای شهرت و اعتبار بودند تا به آنجا که در میان صنف های شمرده شده در این عصر از جماعت (نقش دوز، گلابتون دوز، ده یک دوز، پولک دوز، گل‌چه دوز و….. و……به عنوان یک صنف مستقل نام برده است . در حالیکه این همه خود از انواع سوزند‌وزی ایرانی به شمار میرود.این رونق و شکوه در عصر زند‌یه و افشا‌ریه ادامه داشت .

در عصر قاجار به علت بلند‌تر شدن دامن و پرچین تر شدن آن تزیین شلوار به پیراهن و دامن کشیده شد . در این دوره اکثر سوزند‌وزیهای ایرانی که یادگار دوره های قبل بودند جان تازه‌ ای گرفتند و بیشتر سوزند‌وزیها ی مناطق مختلف ایران در این زمان رایج گردید .آثار باقیمانده در این دوره حکایت از یک رنسانس هنر سوزند‌وزی در دوره قاجار دارد. که ازتو‌جه مردم به هنرهای تزیینی شکل می‌گرفت و اوج تازه‌ ای می یافت .

در عصر پهلوی کماکان هنر سوزند‌وزی در مناطق مختلف ادامه یافت و با تکیه بر درآمد نفتی و رواج صنایع مونتاژ ، وابستگی روز افزون کشور به سمت فرهنگ غربی و رواج تجدد‌گرایی ، کنده‌شدن یکباره از بافت سنتی اجتماع ، ماهیت فرهنگی این هنر رنگ و بویی دیگر یافت و سوزند‌وزی استقلال خویش را به عنوان یک هنر و شغل تا حدود زیادی از دست داد ولی با وجود این که شکلهای مختلفی از سوزند‌وزی در میان اقشار مختلف و حتی قشر مرفه انجام می شد، سوزندو‌زی شکل تفنن و سرگرمی به خود گرفت .

اما پس از انقلاب اسلامی و گرایش مردم به فرهنگ خودی و سعی در تکیه به داشته های خویش و خودکفایی که شعار اساسی انقلاب بود ، حرکتهایی در جهت احیاء هنرهای سنتی و صنایع دستی به وجود آمد که اگر چه در موا‌ردی اندک نبود، اما کفایت نیز نمی‌کرد .با ورود چرخ به سمت اجرای کار‌آسانتر با درآمد بیشتر به شکل گسترده در اوایل انقلاب اسلامی ، جمعی را به نام گلدوز ماشینی وارد حرفه سوزند‌دوزی نمود‌ه با توجه به تکیه وافر این گروه بر جنبه تجاری ، از ماهیت هنری آن کاسته و اصول اساسی این رشته دستخوش حادثه در هیاهوی موجود شد. اگر چه نمی‌توان اثر پیشرفت تکنیک و کاربرد آن را در صنایع دستی کلا نادیده گرفت ، اما عدم آشنایی با بنیا‌ن یک رشته هنری ، نبودن ضوابط مشخص در تکنیک و‌هنر ، تلفیق نابسامان تکنیک و هنر ، وجود متولیان متعدد در رشته های هنری ، هرج و مرجی را در این زمینه به وجود‌‌آوردو به جای آنکه ماشین در خدمت هنر قرار گیرد ، هنر به خدمت ماشین گرفته شد و رشته ظریف و دقیقی چون سوزند‌وزی نیز از این قاعده مستثنی نبود. به طوریکه فاصله و رابطه میان رشته های متنوع سوزند‌وزی از میان رفت و یکسان نگر‌یسته شد. به گونه‌ای که تا همین چند سال قبل اکثر افراد در جامعه ما گلدوزی را با سوزند‌وزی یکسان می پنداشتند. در حالیکه گلدوزی یک رشته از سوزند‌وزی و‌یک زیر‌مجموعه از یک مجموعه بزرگ می‌باشد.

در سالهای اخیر حرکتهایی در جهت احیاء و رفع این نقیصه به وجود‌آمد و تا حدودی این نقص را برطرف نمود. اما بنظر میرسد که هنوز کار بسیاری باید در این مسیر انجام شود.

انواع سوزندوزی و رودوزیهای مناطق مختلف ایران

بطور کلی می‌‌توان انواع سوزندوزی‌‌های ایرانی را به سه قسمت زیر تقسیم نمود:

1. دوخت‌‌هایی که تمام زمینه با دوخت پوشانده می‌‌شود و در واقع تقلیدی از پارچه است . گویی اصلا زمینه‌‌ای در کار نیست مانند خامه‌‌دوزی ، بخارا دوزی و گاهی پته‌‌دوزی و…..

2. دوخت‌‌هایی که قسمتی از زمینه پارچه می‌‌پوشاند، مانند گلابتون‌‌دوزی ، پولک و منجوق‌‌دوزی، پته‌‌دوزی یا سلسله‌‌دوزی که خاص مردم کرمان است و …..

3. دوخت‌‌هایی که نمایانگر کمال هنر است مانند سکمه‌‌دوزی، شبکه‌‌دوزی و…..

سوزندوزی‌‌های رایج در ایران عبارتست از :

ابریشم‌‌دوزی، گلابتون‌‌دوزی، نقده‌‌ دوزی، پته‌‌دوزی، سکمه‌‌دوزی، بلوچ‌‌دوزی، ممقان‌‌دوزی، سرمه‌‌دوزی، شماره‌‌دوزی، پولک‌‌دوزی، منجوق‌‌دوزی، پیله‌‌دوزی، ده‌‌ یک‌‌دوزی، خامه‌‌دوزی، کمند‌‌دوزی و …..که هر کدام بعنوان یک رشته دارای زیر و بم و نکات خاصی می‌‌باشند و سوزن دوز ملزم به اجرای آن می‌‌باشد.

سوزن دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:33 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

سوخته کاری از هنرهای سنتی و البته فراموش شده ایران زمین می باشد که با همت استاد ندّاف در طی حدوداً یک دهۀ فعالیت احیا گردیده است.در این هنر دقت از جایگاه بالایی برخوردارمی باشد.کوچکترین بی دقتی و حواسپرتی باعث از بین رفتن اثر به طور کامل خواهد شد.تناسب کنتراستهای اعمال شده بر روی چوب نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.در سوخته کاری از دو رنگ اصلی قهوه ای و طلایی استفاده می شود و طیف های مختلفی که از این دو رنگ بوجود می آید ، تعیین کننده زیبایی اثر خواهد بود.خلق کنتراستهای مختلف از دو رنگی که گفته شد و البته برقراری تناسب بین آنها ، تنها هنری است که یک هنرمند سوخته کار پس از انتخاب شایسته طرح باید به منصۀ ظهور بگذارد.
حساسیت بالا باعث می شود که هنرمند تمام تمرکز و توجه خود را در زمان انجام کار، معطوف به آن کرده و کوچکترین توجهی به اطراف نداشته باشد ؛ چون کمترین اختلاف زمانی در انجام سوخت باعث تغییر رنگ چوب و در نتیجه اختلاف در کنتراستها شده و یا اینکه باعث فرو رفتن نوک بسیار داغ هویه در چوب شده و اثر را از بین خواهد برد.نفس نیز در هنگام انجام سوخت حبس می شود تا کنترل بیشتری بر روی چوب و هویه اعمال گردد.

سوخته کاری چوب

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:34 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

‘تاپستری’ هنری چیده مانی و تلفیقی هنرمندانه از بافت، گرافیک، نقاشی و آینه کاری است که امروزه در عرصه هنرهای تجسمی دنیا جایگاهی خاص دارد.

تاپستری گونه ای از بافت است که در تار و پود آن علاوه بر پشم و نخ، موادی مانند فلز، چوب و شیشه در آن مورد استفاده قرار می گیرد.

به طور کلی این نوع بافته ها در ابعاد و حجم های کوچک و دیوارکوب و احجام پیکره مانند، کاربردی همچون تابلوهای نقاشی و مجسمه دارد و برای زیبایی سازی محیط و گرمی دهنده فضای مورد نظر، مورد استفاده قرار می گیرد.

این احجام عظیم و سنگین مانند دیوارکوب ها، یا دیوار آویزها، حجم های پیکره ای، الیاف بافته های جدا کننده فضا و حتی دیوارهای ساخته شده از الیاف، علاوه بر زیبایی بخشیدن به فضا در ارتباط با معماری نیز مطرح می شود؛ همچنین در صحنه آرایی به عنوان عناصر صحنه به کار می رود.

در تهیه این اثر هنری از تکنیک های مختلف نساجی و بافندگی از قبیل قالی بافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، ورنی بافی، پارچه بافی، دارایی بافی، کارت بافی، مکرمه بافی، میل بافی، چاپ سیلک، باتیک، قلمکار، نمد مالی، سوزن دوزی و چهل تکه استفاده می شود.

پیدایش این هنر در کشورهای اروپایی مانند فرانسه بوده که برای پوشاندن دیوارهای بلند و همچنین گرما بخشی ساختمان ها از این تکنیک استفاده می کردند.

از اواخر قرن 11میلادی در اروپا گلیم های دیوار آویز برای تزیین دیوار کلیساها و کاخ ها بافته می شد که از داستان های مذهبی، اساطیری، رزمی و بزمی برای بافت آنها استفاده می شد.

این هنر حدود 57 سال پیش، پس از سه قرن در ایران دوباره احیا شد و به نام گلیم های تصویری در کارگاه های میراث فرهنگی در دستور کار قرار گرفت.

نساجی که از قدیمی ترین تولیدات و مشاغل جوامع بشری به حساب می آید؛ از نخستین پارچه های زمخت و ساده ای که انسان توانست بر قامت کشیده تا از مزاحمت حشرات و گزند سرما نجات یابد تا پارچه های غیرکاربردی که صرفا برای زیبایی و تزئین تولید می کرد، قرن ها گذشته است.

هدف از تولید پارچه، الزاما فراهم کردن پوشش مناسبی برای اندام آدمی نبود و نیازهای عالی تر و ظریف تری را نیز شامل می شد، پارچه هایی برای زیبایی محیط زندگی نیز به مرور تولید شد؛ نوعی از تولید که هدف هنری آن از هدف مصرفی اش، اهمیت بیشتری داشت.

‘مریم فریدونی’ هنرمند تاپستری با بیان اینکه، تاپستری به پارچه هایی می گویند که مبنای آن به شیوه گلیم بافت تهیه شده است، گفت: شیوه ساده موسوم به گلیم بافت در نساجی به معنای آن است که پود به طور کامل روی تار را بپوشاند و نقوش گوناگونی ایجاد می کند.

وی اظهار داشت: این هنر بسیار زیبا یعنی کار کردن با دست، بافتن و دوختن، بخش مهم زندگی است؛ وقتی دست ها حرکت می کنند، زندگی و عشق و امید می آورند.

فریدونی خاطرنشان کرد: این هنر و صنعت بافندگی آنچنان که از نوشته های باستانی بر می آید، ابتدا در میان قبایل چادرنشین که عمده کارشان گله داری بود پدیدار شد.

وی بیان داشت:این هنر گرم، دلپذیر و به شدت خانگی، در بسیاری موارد در مقایسه با مجسمه سازی، هنری زنانه محسوب می شود.

فریدونی گفت: تاپستری، در غنای فضاهای داخلی و زیبایی خیره کننده است؛ که روح و جان بومی دارد و بین المللی است.

وی با بیان اینکه این هنر از جمله فعالیت های خلاقانه ای است که باید بیش از اینها به آن پرداخته شود، افزود: امیدوارم برای جوانان علاقه مند به این هنر زمینه کار و اشتغال فراهم شود.

تاپستری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:34 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

سفال زنوز

در بین صنایع دستی زنوز سرامیک سازی بیش از صنایع دیگر دارای اهمیت می باشد و سابقه طولانی دارد ظروف کارگاهها به همان شکل سابق ساخته می شود و در سالهای اخیر نیز با توسعه راه های ارتباطی اکثر روستاها و دسترسی آنان به شهرها و توسعه ظروف پلاستیکی و ارزانی انها سبب شده است میزان تولید کارگاهها کمتر گردد.

تا مدت های مدید ، سفالگران مناطق دیگر هم از خاک سفید زنوز استفاده می کردند. از طرفی به دلیل وابستگی کیفیت هنرهای بومی به امکانات منطقه، اهالی زنوز به خوبی از این کیفیت که ناشی از محدودیت های زندگی در گذشته بود، بهره بردند و تولیدکنندگان و هنرمندان ماهری از میان آنها برخاست.در زمانی که ظروف چینی نایاب بود و تکنولوژی ساخت این ظروف در اختیار کشور چین قرار داشت، از خاک زنوز به دلیل سفیدی اش برای ساخت بدل چینی استفاده می کردند و ظروفی که از آن بدست می آمد، شباهت هایی هم به چینی داشت. سفالگری با خاک سفید بومی منطقه با پیشینه سفالگری در زنوز پیوند تنگاتنگی دارد، چرا که حدود شصت سال پیش استاد عباس و احمد قابچی از زنوز به تبریز رفته بودند و با تأسیس کارگاه سفالگری در محله سرخاب تبریز این روش تولید را آغاز و تا به امروز پی گرفتند. استاد قابچی در سال ۱۲۹۸ شمسی در خانه استاد محمد قابچی در شهر زنوز بدنیا آمد و بهمراه برادران خود هنر سفالگری را نزد پدر خود فرا گرفت

استاد عباس قابچي با حدود 80 سال فعاليت جدي در ساخت سفالينه‌هاي لعاب‌دار و تربيت شاگردان ارزشمند خدمات زيادي براي حفظ فرهنگ و هنر بومي و ملي انجام داده است.

اين استاد برجسته ساخت سفال كه سال‌ها سفالينه‌هاي زيبايي با تكنيك خاك سفيد و لعاب آبي فيروزه‌اي و همچنين لعاب شفاف مي‌ساخت، توانست با همكاري خانه سفال و هنردوستان جوان استان، اين هنر كهن را زنده نگاه دارد و به ترويج آن كمك كند.

شاگردان بسياري از حضور استاد عباس قابچي بهره برده و امروز نام و ياد ايشان در دل و ذهن تمام هنردوستان و هنرمندان آذربايجان شرقي و ايران زمين زنده است.

كارگاه سفالگري برادران قابچي از معدود كارگاه‌هاي سنتي سفالگري منطقه است، كه از سال 1327 در محله سرخاب تبريز فعاليت مي‌كند.

توليدات اين كارگاه كه توسط استاد مرحوم قابچي ساخته مي‌شد، شامل ظروف سفالين كاربردي از جنس خاك سفيد (كائولن منطقه زنوز ) كه با پوشش لعاب شفاف فيروزه و يا لعاب شفاف بي‌رنگ و توسط چرخ سفالگري ساخته و پرداخته مي‌شوند.

تمام مراحل ساخت سفال اعم از تهيه خاك، گل و لعاب و همچنين ساخت و پخت و لعاب‌زني، توسط برادران قابچي انجام مي‌پذيرد.

مرحوم استاد عباس و برادر مرحوم‌شان احمد قابچي اين هنر را از پدر خود استاد محمد قابچي در «زنوز» فرا گرفته و در سال‌هاي پرشمار فعاليت خود ‌آن را به شاگردان مشتاق آموزش داده‌اند.

از استاد قابچی با عناوینی چون : پدر سفالگری خاک سفید – احیاگر ارزشمند سفال خاک سفید – مخترع رنگ فیروزه ای سفال – پیر سفالگری آذربایجان و فیروزه سفال ایران نام برده می شود.
استاد عباس قابچی زنوزی از آخرین بازماندگان استادکاران بومی سفال زنوز روز دوشنبه ۲۱/۱۰/۱۳۸۸ درسن ۹۰ سالگی در شهر تبریز دیده از جهان فرو بست . در زنوز سه کارگاه یکی وابسته به سازمان صنایع دستی و دو کارگاه خصوصی در این زمینه فعالیت می کردند، که در حال حاضر فقط یک کارگاه فعال است و تولیدات آنها عمدتاً شامل ظروف کاربردی همچون بشقاب، کاسه، فنجان، نعلبکی، پارچ آب، قوری، قنددان و … می شود.

سفال زنوز

سفال زنوز

سفال زنوز

سفال زنوز

سفال زنوز

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:34 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

استان تهران به لحاظ موقعیت اقتصادی و اجتماعی , محل تمرکز بسیاری فعالیت های اقتصادی در کشور است و در این میان از رشته های صنایع دستی و هنرهای سنتی نیز بی بهره نبوده و ازدوران قاجار تا کنون به دلیل قرار گرفتن این شهر به عنوان پایتخت ایران و نوجود دولتمردان و رجال بسیاری از رشته های صنایع دستی به این شهر منتقل گردیده اند که تا به امروز نیز ادامه داشته و به نحوی جزو فعالیت های بومی استان شده اند .
می توان گفت به دلیل وجود جذابیت های استان و مشکلات معیشتی در سایر نقاط بسیاری از افراد به این استان مهاجرت نموده و همراه با خود توانمندی ها و صنایع دستی محل زندگی قبلی را نیز منتقل نموده اند .
در این استان به لحاظ تمرکز بازار تولید در تعدادی از رشته های صنایع دستی و تمرکز بازار مصرف ( داخلی و خارجی )مکان مناسبی برای بروز استعدادهای توانمند هنرمندان این هنر – صنعت به وجود آمده است .
در زیر پوست این شهر بزرگ و پر از جمعیت و باتوجه به ناهنجاری های موجود در آن وجودو رونق این نوع فعالیت ها در زندگی مدرن و پرسرعت عصر حاضر حکایت از گرایش باطنی انسان به زیبایی و خلق آن از طریق ساخت وسایل کاربردی و روزمره زندگی با استفاده از انواع تکنیک های صنایع دستی دارد . وجود کارگاههای فعال صنایع دستی در استان با توجه به حجم اشتغال موجود در آن نمایشگاهها و همچنین گالری های متعدد در سطح استان شرایط به وجودآوردن تاثیرات مثبت احتماعی فعالیت های هنری و از جمله صنایع دستی را نشان می دهد .

شاخص ترین صنایع دستی استان تهران عبارتند از :
شیشه گری فوتی که برای ساخت وتهیه انواع ظروف مانند گلدان و غیره با استفاده از مذاب شیشه و دمیدن درآن تا حصول شکل نهایی به کار می رود .

معرق شیشه که هنری است برای تزیین پنجره ساختمان ها نقوش آن کاملا هندسی بوده ودر برخی موارد به جای میله های فلزی چوب استفاده می شود .

همجوشی شیشه که ایجاد فرم های مختلف و تهیه ظروف مصرفی و تزیینی و قطعات شیشه های رنگی با روش اتصال به یکدیگر با حرارت دادن در کوره است .

معرق سنگ که اصطلاحی است برای کنار هم قراردادن قطعات سنگ های مسطح رنگی بریده شده بر اساس طراحی مشخص .

ساخت احجام سنگی : ساخت ظروف و یا محسمه است به وسیله تراشیدن سیگ یک تکه طبق طرح مورد نظر

صنایع دستی چوبی :به مجموعه محصولات چوبی گفته می شود که با طرح ها و نقوش هنری توسط ابزار و وسایل مختلف از جمله دستگاه های خراطی وسایل نجاری نظیر اره سوهان و رنده مغار و غیره به وجود می آیند و همچنین تولید فرآورده های چوبی که با استفاده از روکش حاصله از به هم چسباندن قطعات کوچک چوب وفلز و استخوان ساخته می شود .

چرم : مجموعه تولیداتی که با استفاده از چرم دباغی شده و آماده شدن به عنوان مواد اولیه با طرح و نقوش سنتی , مصنوعات متنوعی را با تکنیک های مختلف مانند نقش اندازی ضربی , نقاشی روی چرم و غیره تهیه می کنند.

 

صنایع دستی تهران
معرق شیشه

صنایع دستی تهران
معرق سنگ

صنایع دستی تهران

ساخت احجام سنگی

صنایع دستی تهران

شیشه گری فوتی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:34 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

از صنایع دستی رایج در اسلامشهر می توان به ساخت احجام چوبی , شیشه گری دستی , صنعت سنگ و منبت کاری اشاره کرد . دستان پر توان هنرمندان ایرانی در به وجود آوردن تابلوهای زیبای معرق خط و قلم زنی روی چوب در این منطقه بسیار به چشم می خورد .

صنایع دستی اسلامشهر

معرق خط 

صنایع دستی اسلامشهر

قلمزنی روی چوب 

صنایع دستی اسلامشهر

منبت کاری

صنایع دستی اسلامشهر

شیشه گری دستی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها