0

صنایع دستی ایران

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

یکی از شاخه های صنایع دستی سنگی مرصع کاری است . مرصع به معنی آنچه با جواهر تزئین شده باشد، است.(جواهر نشان)هنر مرصع کاری عبارت است از نشاندن جواهر(سنگهای قیمتی ونیمه قیمتی)بر روی ظروف ، زیور آلات و اشیاء تزئینی دیگر .

تاریخچه
از هزاران سال پیش ساخت زیور آلات و یا ظروف تزئینی و نشاندن نگین بر روی آنها در ایران رایج بوده است. آثاری چون جام ها، کاسه ها و زیور آلاتی جواهر نشان که مربوط به دوره های هخامنشیان،اشکانیان،ساسانی ان و … می باشد گواه این امر است که هنرمندان از هزاران سال پیش در زمینه نشاندن سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی بر روی این اشیاء تبحر داشته اند.
بازمانده اصیلی از آن روزگار شاید زیور آلاتی باشد که زنان قبایل چادر نشین مختلف و زنان روستایی از آن استفاده می کردند. اغلب این زیور آلات دارای تزئیناتی زیبا از سنگ های زیبا و درخشان هستند. سنگ هایی چون عقیق جگری و فیروزه و …
مواد اولیه
مواد اولیه این هنر انواع سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی از قبیل زمرد ، الماس ، فیروزه ، یاقوت ، عقیق ،یشم ميباشد
ابزار وتجهیزات
تعدادي از ابزار كار به اين شرح است :
1- قلم انگلا ( براي قلم زني )
2- قلم چنگ خواباندن
3- گوار سه غلطان (ابزاری که با غلتاندن آن بر روی طلا یا نقره ، قسمت بالای دیواره ای که اطراف نگین را گرفته بر روی نگین می خوابد و باعث مهار شدن نگین در جای خود می شود
4- سمبه
5- ماردالا ( ابزاري كه كاربردي شبيه چكش دارد . )
مراحل تولید
در روزگار ما از هنر مرصع کاری بیشتر در ساخت زیور آلات استفاده می شود، به همین دلیل هنرمند مرصع کار ، فعالیت خود را پس از آماده شدن زیور آغاز می کند .
گذاشتن سنگ بر روي طلا یا نقره (یا فلزات مناسب دیگر ) به چهار روش صورت مي پذيرد :
1-ريلي
2-قلم خور
3-كاسه اي
4-چنگي
روشهای نصب سنگ های قیمتی ونیمه قیمتی بر روی زیورآلات غالبا به نحوه ساخت آن زیور بر می گردد. در واقع ابتدا سازنده زیور آلات ، جای مخصوص به سنگ مورد نظر را خالی می گذارد و آنگاه هنرمند مرصع کار برای نشاندن سنگ اقدام می کند . در روش ریلی ، بر روی طلا یا نقره جای ریل مانندی برای نگین (سنگ مورد نظر ) خالی است که پس از آنکه مرصع کار سنگ را در این محل جای داد، با سمبه وضربه ابزاری چکش مانند ، فلز اطراف نگین را به آ ن نزدیک می کند . در روش قلم خور حفره ای مخروطی برای نگین تعبیه شده که مناسب نگین های است که تراش مخروطی (مارکیز ) دارند.پس از جا انداختن نگین در جا ی مورد نظر با استفاده از قلم ، مقداری از طلا یا نقره مورد نظر به سمت نگین هدایت می شود و در واقع روی نگین می خوابد .
در روش کاسه ای و چنگی نیز با توجه به فضای کاسه مانندی که برای نگین در نظر گرفته شده است ، ابتدا نگین در جای خود قرار می گیرد ، سپس یا چنگهایی از طلا یا نقره دور آن را می گیرد (روش چنگی ) ویا با استفاده از سوهان مقداری از فلزآن زیور روی سنگ خوابانده می شود و در این حالت نگین در جای خود ثابت می شود .
در بعضی مناطق برای چسباندن موقتی نگین بر روی زیور آلات مورد نظر ابتدا از کمی موم استفاده می کنند که هنگام کار با قلم یا سوهان نگین از جای خود حرکت نکند و کار راحت تر انجام گیرد و در آخر کار با مقداری حرارت ، موم ذوب می شود و می توان آن را با دستمال پاک کرد. ولی در مورد تمام سنگها نمی توان از این روش استفاده کرد زیرا حرارت رنگ بعضی از سنگها را عوض می کند.

مرصع کاری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:23 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

خانه صنایع دستی سمنان به آدرس بـلوار شریف واقفی- جنب بهزیستی مجمـوعه ای است که با هـدف تـرویج و حمـایت از تولیدات و تولید کنندگان صنایع دستی و واحـدهای دارای هـویت حقوقی مستقـل از سازمان میـراث فـرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری ( در صورت واگذاری از طریق مزایده) راه اندازی و به منظـور ارائه خدمات تخصصی در جهت تولید و ارتقـاء وضعیت صنایع دستی در فضای آموزشی به مساحت تقریبی 1000متـر مربع ایجاد گـردیده است .این واحدها شامـل واحـدهای آمـوزش ساخت زیور آلات سنتی ، نمد مالی، آموزش ساخت سازهای سنتی ، آموزش مجسمه سازی و پیکر تراشی بر روی استخوان ،آموزش سفال و سرامیک ، آموزش معرق و منبت آموزش تذهیب و آموزش گلیم بافی و . . . ، فروش تولیدات صنایع دستی ، تولیدات خاص منطقه ای، مشاوره ای ( خدمات رسانی به تولید کنندگان و بازرگانان ) نمایشگاهی و کارگاهی و … در حوزه صنایع دستی هستند.

اهداف تشکیل خانه صنایع دستی :

1. بستر سازی جهت افزایش تولیدات صنایع دستی.

با توجه به شناسائی ظـرفیت بالقـوه رشته های بومی – مـحلی – جهت تولید محصـولات خاص براساس استاندارد کیفیت رشتـه های صنایع دستـی ، زمینه لازم جهت افزایش تولیدات صنایع دستی فراهم می گردد. در خانه های صنایع دستی ارتباط متقابل تولیدات ، زمینه رقابت سالم در بهبود کیفیت محصولات را فراهم می نماید.

2. ایجاد زمینه کار آفرینی و حمایت از نو آوری و خلاقیت نیروی جوان.

با حضور دانشجـویان و صنعتگران صنایع دستی در خانه های صنایع دستی و بالا رفتن کیفیت محصولات خلاق و طراحی های جدید زمینه پرورش خلاقیت و فرصت های شغلی فراهم می گردد و موجب نو آوری در طراحی و تولید محصولات صنایع دستی می گردد.

3. کمک به اقتصاد محلی مبتنی بر خلاقیت.

با افزایش خلاقیت در تولید رشته های صنایع دستـی در خانه های صنایع دستـی و بالا رفتن کیفیت محصـولات صنایع دستی روند رشد اقتصادی ، افزایش پیدا می کند و در این حیطه با برگزاری نمایشگاه ها ی دوره ای و تخصصی با حضور گردشگران در ایام تعطیلات علاوه بر رونق اقتصادی برای مردم بومی، زمینه توسعه و ترویج رشته های بومی نیز برای منطقه فراهم می آید.

4. ایجاد فضای لازم جهت گسترش و رشد واحدهای کوچک صنایع دستی.

با تعامل هنرمندان و صنعتگران با دانشجـویان و ارائه خدمات مشاوره ای در خصوص بهبود کیفیت تولیدات صنایع دستی زمینه لازم جهت گسترش واحدهای کوچک صنایع دستی را فراهم می آورد و تلفیق رشته ها طراحی های جدید را به همراه دارد . این افزایش واحد های کوچک صنایع دستی در نهایت به اشتغال زائی افـراد بومی منطقه و افزایش میزان تولید می انجامد.

5. بستر سازی جهت جذب دانش آموختگان دانشگاهی به منظور ایجاد فرصتهای شغلی.

با برگزاری نمایشگاه های تخصصی و برگزاری مسابقات در زمینه طراحی و خلاقیت تولید آثار صنایع دستی ، بستر جذب دانش آموختگان در فضاهای کارگاهی فراهم می گردد. بالا رفتن کیفیت و فروش محصولات نتیجه فضای ایجاد شده در خانه صنایع دستی است.

6. تولید و توسعه محصولات قابل عرضه به بازار.

با افزایش توان تولید رشته های مختلف صنایع دستی زمینه ورود این کالاها به بازارهای بزرگ و حتی بازارهای خارجی فراهم می گردد و نتیجه این امر توسعه و رشد اقتصاد محلی و رشد فرهنگ تجارت منطقه ای می باشد.

7. ایجاد روحیه مشارکت و تعامل در روند بالا بردن کیفیت تولیدات صنایع دستی.

با ارائه خدمات مشاورهای به تولید کنندگان و بازرگانان و دانش آموختگان نو پا در خانه های صنایع دستی سطح آگاهی های افراد در خصوص ایجاد فضای کارگا ه های استاندارد و با کیفیت بالا رفته و با ارائه مشاوره در خصوص بازار یابی و فروش شرایط رشد تولیدات وتجارت صنایع دستی در منطقه افزایش پیدا خواهد کرد.

بطور کلی خانه صنایع دستی محیط حمایتی مناسبی برای صنعتگران و هنرآموختگان جهت تبدیل ایده های آنان به محصولات تجاری می باشد که از طریق فراهم آوردن امکانات بصورت متمرکز و کاهش هزینه های سر بار بوسیله در اختیار قرار دادن امکانات و تجهیزات بصورت اشتراکی به نحو موثری در پیشرفت و توسعه صنایع دستی تاثیر گذاشت.

خانه صنایع دستی سمنان

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:24 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

مخمل نوعی پارچه نخی یا ابریشمی است که یک روی آن صاف و روی دیگر آن دارای پرزهای لطیف و نزدیک به هم و پرزها به یک سو خوابیده است. بعبارت ساده تر مخمل نوعی جامه پرزدار است.آغاز پیدایش مخمل را می توان به قرون اولیه اسلامی نسبت داد. در دوران آل بویه و سلجوقی بعد از افت و رکود زری بافی، بافندگان کاشانی جهت تجلید کتاب آسمانی قرآن در صدد برآمدند تا پارچه ای با ارزش و در خور شان این کتاب اختراع نمایند تا بوسیله آن قرآن را جلد و محفوظ دارند و از آن زمان پارچه مخمل ایجاد گردید.

ري بافي و مخمل بافي از صنايع دستي و هنرهاي ظريفي است كه از دير باز در كشور ما رواج بسيار داشته است . با اينكه تاريخ پيدايش زري بافي يطور دقيق معلوم نيست ولي آنچه از نوشته هاي پيشينيان و نظرات مورخان نتيجه گرفته مي شود اينست كه حدود 2000 سال قبل محصولات ابريشمي و بافندگي ايران در آسيا و اروپا اعتبار خاصي داشته و بهترين پارچه هاي زري و مخمل و انواع ديگر آن بدست هنرمندان با ذوق ايراني بافته شده است . اگرچه بافندگي از صنايعي است كه هميشه در ايران مقامي ارجمند داشته ولي بعضي از محققين معتقدند كه از پاره اي جهات اين صنعت در زمان سلجوقيان به منتهاي درجه خود رسيد.

در زمان صفویان مخمل نیز در کنار دیگر صنایع نساجی بیش از پیش شکوفا گردید و پیشرفتهای چشمگیری در نوع بافت و رنگ آمیزی و طرح و نقشه آن بوجود آمد. از آنجایی که پارچه مخمل دارای انواع مختلف بوده و به لحاظ طرح و نقشه بسیار متنوع می باشد، لذا با گسترش این هنر در جامعه از مخمل جهت لباس عروس، روتختی، سجاده، کت و عبا، پرده و رویه مبل و صندلی استفاده گردید. در زمان صفویه مخملهای منقوش بسیار با ارزش و گرانبهایی تولید گردید که بیشتر آنها بعنوان هدایای پادشاهان صفویه برای پادشاهان اروپا فرستاده می شد.

مخمل بافی

مخمل بافی

مخمل بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:25 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

ماشته نوعي پارچه است و در دسته بندي رشته‌هاي صنايع دستي ،در دسته نساجي سنتي محسوب مي شود، ماده اوليه آن پشم ريسيده است که در حال حاضر از نخ‌هاي پلي استر و آکريليکي موجود در بازار استفاده مي‌کنند. ابزار بافت در ماشته بافي شامل دار ماشته بافي چهار وردي که ورد ابزار تقسيم بندي تارهاي چله در هنگام ماسوره است . چرخ چله پيچي ،چرخ ماسوره پيچي و ماکو و ماسوره؛ در واقع قسمت اصلي دار شامل 4 ورد است که وظيفه تقسيم تارهاي چله را به عهده دارد اين وردها توسط 4 پدال به پايه دار وصل مي شوند که به هنگام بافت با جابجائي هماهنگ آنها توسط پاهاي بافنده عمل بافت صورت مي گيرد.

براي بافت ابتدا ماکو را با نخ پودي به دور ماسوله مي پيچد و در درون ماکو قرار مي گيرد تا از دهانه کار عبور کند، بافنده پاهاي خود را بر روي تسمه پدال ها فشار داده تا با جابجائي وردها به دو دسته زير و رو تقسيم و به اصطلاح دهانه کار باز شود. با باز شدن دهانه کار ماکو را از آن عبور داده و پود را با زدن شانه بر لبه پارچه کوبيده و به همين ترتيب در هر رج با کشيدن 2عدد از پدال‌ها طبق نقشه بافت جابجا شده و مراحل بافت صورت مي گيرد،نوار بافته شده به طور تقريبي 9 متر طول و 45 تا50 سانتيمتر عرض دارد که هر 4 قطعه آن را به هم دوخته تابافته اي به ابعاد 2در 2مترمربع به دست آيد.

کاربرد ماشته در گذشته بصورت رختخواب پيچ بوده ولي امروزه کاربردهاي ديگري نظير روميزي،رويه مبلمان، پشتي و تکه دوزي رويه کيف وکفش زنانه و………مورد استفاده قرار مي گيرد. مي توان با تغيير در طرح و رنگ و تکنيک بافت کاربردهاي جديدتري براي آن تعريف کرد.اين دست بافته در اکثر مناطق استان و در شهرهاي خرم آباد ، بروجرد ،نورآباد ،اليگودرز و…..بافته مي شود.

ماشته بافی

ماشته بافی

ماشته بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:25 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

گلیم بافی از قرن ها پیش در استان یزد به خصوص شهرستان های میبد، خاتم و ابرکوه رایج بوده است و گفته می شود که بیش از یک هزار سال در این خطه سابقه دارد.
گلیم بیش از قالی در کشورمان سابقه و قدمت دارد و در واقع قالی در اثر تکامل گلیم بافی طی قرون و اعصار متمادی پدید آمده است .
گلیم های هر منطقه دارای خصوصیات ویژه ای از نظر طرح و رنگ است و با توجه به طرح و رنگ بندی های آن شناخته می شوند.
برای تهیه تار گلیم ، اغلب از نخ پنبه و پشم و در موارد استثنایی از ابریشم استفاده می شود. در گلیم بافی به شیوه « پودپیچی» علاوه بر نخ تار و پود از نخ پود نازک نیز استفاده می شود و پود به حال پیچش از میان نخ تار و پود نازک عبور می کند و با شانه بافندگی ، کوبیده می شود.
برای بافت گلیم به «دار» با انواع عمودی، افقی، تبریزی و گردان ، مواد اولیه نخ چله ، پشم و نقشه نیاز است.« دار ثابت» ابتدائی ترین و « دار تبریزی» متداول ترین دارهاست و در دار گردان ، می توان طول تارها را به اندازه طول گلیم تنظیم کرد.
نخ چله از پنبه با ضخامت های متفاوت تهیه می شود و در برخی روستاها به جای پنبه از پشم استفاده می کنند. پشم برای بافت گلیم نیز باید مراحل شستن ، ریسیدن و رنگرزی را طی کند و سپس به عنوان « خامه» از آن استفاده می شود.
« چله کشی» مهمترین مرحله بافت گلیم است و نخ های چله باید به موازات یکدیگر و با فاصله مشخص روی دار پیچیده شود و یک طرح با چندین رنگ در اندازه های مختلف بافته شود.
گلیم مرغوب باید در مقابل نور و شستشو رنگش ثابت باشد و در صورت نامرغوب بودن اگر رطوبت به آن برسد ، رنگ عوض می کند. برای شناخت گلیم مرغوب باید آن را پیچیده و فشار داد تا استحکام آن سنجیده شود و گلیم های دارای پود کم به آسانی کشیده و از هم باز می شود.
هر چه گلیم سبک تر باشد از مرغوبیت بیشتری برخوردار است زیرا در بافت آن از تار و پود ظریفتری استفاده شده است.
بافندگان روستایی معمولا در لبه های خارجی گلیم ، حاشیه ای با موی بز به رنگ سیاه می بافند که این کار به استقامت گلیم کمک می کند.
گلیم های استان یزد بیشتر دارای رنگ های سیاه، لاکی، زرشکی و نخودی است. ثبات رنگ، سبکی وزن و مرغوبیت از ویژگی های گلیم یزد است و اغلب گردشگران داخلی و خارجی آن را خریداری می کنند.
ساده بافی ، سوماک، چاک دار، بدون چاک، گلیمچه، سجاده، جوال، خورجین، سجاده و جولی، از انواع گلیم یزد است و طرح و نقشه گلیم یزد ذهنی است و بافنده بدون مراجعه به نقشه آن را می بافد.
گلیم برای تزئین دیوارهای خانه، کف پوش اطراف فرش های منزل، آویز ورودی، پادری و … مورد استفاده قرار می گیرد.
گفتنی است: هنرمندان هنر دستی گلیم بافی در استان یزد یک هزار نفر می باشند که در حال حاضر حدود 50 نفر در این صنعت مشغول به کار هستند.
معرق، مشبک، ایکات، زیلو بافی، قالی بافی، سفال ، احرامی، شعر بافی، چاقو سازی، خاتم ، مسگری و قلم زنی از جمله صنایع دستی استان یزد می باشد

گلیم بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:25 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

گلیچ یکی از دستبافته‌های سنتی ایران است که با دستگاه گلیچ‌بافی، شبیه به دستگاه پارچه‌بافی تولید می‌شود. بافت گلیچ بیشتر در قسمت شمالی استان سمنان (روستاهای اروست، فولادمحله، رضاآباد و چاشم)رواج دارد و طبق معمول دیگر دست‌بافته‌ها، زنان تولیدكننده‌ اصلی آن هستند. گلیچ از گذشته در این منطقه كاربری زیادی داشته و به ‌خاطر جنس پارچه‌ آن كه پنبه‌ ای و پشمی است، در پوشاك مردانه بیشتر استفاده می ‌شده است؛ ‌ولی این دست‌ بافته ‌نیز مانند دیگر محصولات صنایع دستی ناشناخته مانده است و خطر منسوخ شدن، آن را تهدید می‌كند. گلیچ شباهت زیادی به گلیم دارد ولی روش بافت آن کاملا با گلیم تفاوت دارد و شبیه بافتن پارچه با دستگاه است. تارهای گلیچ از جنس نخ پنبه پرتاب، و پودهای آن پشمی است. گلیچ، پارچه ای‌ پنبه‌ ای و سنتی است كه بیشترین كاربری آن در پوشاك مردانه و زیرانداز است.

گلیچ بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:25 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

وجه تسميه: گلابتون: ابريشم غاژ كرده و به صورت پنبه معلوج درآمده، رشته زر و سيم… و كيف و جيب به ريسمان زر كه آن را گلابتون نيز خوانند طلايي باشد كه از حديده (پاورقي) كشيده به هيات ريسمان­هاي باريك ساخته باشند و آن را اكنون در ايران گلابتون گويند. (پاورقي) در جلد دوم دايره­المعارف فارسي به سرپرستي رضا اقصي آمده: گلابتون تاري است كه در زري بافي و نقده كوبي به كار مي­رود و در انواع قيمتي. مغز آن ابريشم است و بر گرد آن رشته­هاي نازكي از نقره آميخته با طلا مي­پيچند معمولا مقدار طلاي اين رشته­ها دو تا سه درصد است اما در گلابتون بعضي از زري­هاي عصر صفويه تا 50% طلا به كار رفته است.

گلابتون­دوزي كه در نقاط مختلف ايران به: كم­دوزي، گلدوزي، برودري­دوزي و كام­دوزي معروف است. به گلهاي برجسته­اي اطلاق مي­شود كه با رشته­هاي نقره يا طلا در روي پارچه مي­دوزند. بطور كلي گلابتون­دوزي به دوختهايي اطلاق مي­شود كه با استفاده از نخ­­هاي ابريشمي روكش طلايي يا نقره­اي روي پارچه انجام مي­گيرد. در حال حاضر گلابتون­دوزي با الياف طلا يا نقره در ايران مرسوم و رايج نيست و گلابتون­دوزان به جاي استفاده از الياف طلا يا نقره، از نخ­هايي كه داراي روكش فلزي زرد يا سفيد بوده و عمدتا در كشور پاكستان توليد مي­شود مورد استفاده قرار مي­دهند.

به روایت تاریخ ، یکصدوپنج سال پیش از میلاد مسیح بنا به یک سنت، دولت چین برای بر سر مهر آوردن همسایه ، قط عاتی از پارچه ای زربفت و زردوزی شده را همراه با نمایندگانی به ایران فرستاد و ۷۳۳ سال بعد، یعنی در سال ۶۲۸ میلادی ، هنگامی که هراکلیوس دستگرد را تصرف و غارت کرد، گرانبهاترین غنایمی که بدست آورد زردوزیهای ایرانی بود و همین روایت تاریخی باعث شد تا این تصور در اذهان بنشیند که برای اولین بار زردوزی از چین به ایران راه یافته، حال آنکه نتیجه کاوش های باستانشناسی در روسیه حکایت از آن دارد که در سده ی سوم پیش از میلاد زردوزی و تولید پارچه های زربفت در ایران رواج داشته و ایرانیان به وسیله ی نخ های زرین که به ظرافت تابیده شده بود تصویر برگ مو و پیچک را بر روی پارچه ی پشمی دوخته و در قرنهای بعد سوزن دوزی های بیزانس ، همسایه ی ایران، تقلیدی از فرآورده های ایران بود منتها با مرغوبیتی بیشتر و رنگها یی خیره کننده.

با هجوم مغولها، عناصر هنر چینی نیز به زردوزی ایران راه یافت و اگرچه هیچ اثری از زردوزیهای این دوره در دست نیست، ولی ادامه ی آن قط عا به قرن پانزدهم ، شانزدهم و هفدهم میلادی کشیده چه آنکه شاردن در سیاحت نامه ی خود بارها ظرافت زردوزی ها، گل دوزیهای ایرانی را که به زعم خودش برتر از گلدوزیهای اروپائیان و ترکان بوده ستوده است .

گلابتون دوزی از زمان هخامنشیان تا كنون رواج داشته و به كشورهای دیگر صادر می‌شده است و با استفاده از نخ‌های ابریشمی با روكش طلا یا نقره برروی پارچه‌های اطلس، ماهوت، پشم، مخمل و كرباس با نقش‌های اسلیمی ختایی، محرابی، بازوبندی، ترنج و محرماتی تزیین می‌شوند

دوختی است که با استفاده از نخهای ابریشمی با روکش طلائی و نقره ای روی پارچه انجام می گیرد. در حال حاضر گلابتون دوزی با الیاف طلا یا نقره در ایران رایج نیست و به جای آن از نخهایی که روکش فلزی زرد یا سفید دارند ، روی پارچه های مخمل،ابریشم، تافته،اطلس،ماهوت ، پشم و حتی کرباس انجام می شود.

در گلابتون دوزی ، ابتدا نقش مورد نظر روی پارچه منتقل می شود و پس از آن به وسیله ی سوزن و نخ گلابتون خطوط اصلی طرح را دوخته ، سپس به دوخت متن و کناره ها می پردازند. این دوخت در بندر عباس ، میناب ،بندرلنگه،اصفهان، شیراز، تهران،کردستان، قزوین، تبریز، کاشان،یزد وبخشهایی از بوشهر، شوش و شوشتر هنوز هم رایج است.

گلابتون دوزي طلايي است كه از حديده كشيده و به هيات ريسمان­هاي باريك ساخته باشند و گلابتون­دوزي نوعي دوزندگي است كه جنبه تزييني دارد و در آن نخ گلابتون به كار مي­رود. در حال حاضر گلابتون­دوزي با الياف طلا به هيچوجه در ايران رايج نيست و گلابتون­دوزان به جاي استفاده از نخ طلايي كه داراي روكش فلزي زرد يا سفيد است و عمدتا در كشور پاكستان توليد مي­شود، استفاده مي­كنند و به كمك قلاب نقوش متنوعي كه اكثرا نيز ملهم از بينش و برداشت شخصي­شان است بر روي پارچه مي­دوزند.

توليدكنندگان اصلي مصنوعات گلابتون­دوزي شده دراستان هرمزگان بيشتر زنان و دختران خانه­دار هستند و بطور كلي در شهرهاي بندرلنگه، بندرعباس، ميناب و اكثر نقاط روستايي شهرهاي يادشده، كمتر خانواده­اي را مي­توان يافت كه زنان و دختران آن با هنر گلابتون­دوزي آشنايي نداشته باشند. اگر چه كليه مناطق استان هرمزگان استفاده از شلوارهاي زنانه با دمپايي زري­دوزي شده رسم است و نيز پيراهن­هاي زنانه با سرآستين و پيش­سينه و دور يقه گلابتون­دوزي شده، رواج دارد علاوه بر اين براي لبه پرده، ديواركوب، پشتي، كوسن و غيره استفاده مي­شود. معهذا شكل و نوع محصولات بستگي به سليقه و نظر مشتري دارد. مرسوم اين است كه توليدكنندگان بعد از اخذ سفارش ابتدا پارچه را كه معمولا از جنس «كرپ ناز» و «سالمز» و يا «پوليستر» و داراي رنگ سبز، مشكي، زرد، آبي، فيروزه­اي و نارنجي و… است. بر مبناي الگوي مورد درخواست مشتري بريده و ابتدا به كمك كاربن­هاي رنگي، نقش درخواست سفارش­دهنده را (كه گاهي نيز از سوي خود وي ارائه مي­شود. ولي بيشتر اوقات از ميان طرح­هاي موجود نيز هنرمندان انتخاب مي­گردد.) بر روي آن كپي مي­كنند.

در مرحله بعد پارچه­اي را بر روي لبه دايره­اي چوبي كه «كم» يا «كمان» نام دارد قرار داده و اطراف آن را به وسيله يك تسمه چرمي با زهواري چوبي كه حالت دايره داشته و قطرش به وسيله يك پيچ كم و زياد مي­شود محكم مي­كنند و پارچه را از اطراف مي­كشند تا همانند پوسته­اي بر روي مساحت دايره چوبي قرار گيرد. سپس هنرمند به كمك سوزن­هاي خاص كه داراي نوك برجسته و قلاب مانند است اصطلاحا قلاب ناميده مي­شود كه كار گلابتون­دوزي را آغاز نموده و به كمك قلاب و نخ­هايي كه داراي روكش فلزي و به رنگ نقره­اي يا طلايي است عمل دوخت را انجام مي­دهد.

شيوه دوخت نيز به اين ترتيب است كه صنعتگر دست چپ خود را در قسمت پشت پارچه قرار داده و قلاب را در دست راست نگه مي­دارد و آنگاه از روي كار، قلاب را به داخل پارچه فرو برده و با دست چپ نخ را يك سو آن منتهي قرقره و سر ديگرش گره خورده است به نوك برجسته قلاب آويخته و آن را از پارچه بيرون مي­كشد و مجددا به داخل پارچه به داخل پارچه فرو برده و عمل آويختن نخ به قلاب، و بيرون كشيدن آن از پارچه را ادامه مي­دهد و به اين ترتيب دوختي زنجيره­اي شبيه آنچه در گلابتون­دوزي معمولي بانوان بر روي پارچه ايجاد مي­شود به وجود مي­آيد كه اساس و بنيان كار گلابتون­دوزي است. اكثر گلابتون­دوزان به نسبت نوع نقش كه قصد دوختن آن را دارند از پولك­هاي پلاستيكي كوچكي كه داراي لعاب رنگين است، استفاده مي­كنند و در پايان كار محصول گلابتون­دوزي شده را بر سطح هموار قرار داده و با وزنه شيشه­اي يا نوعي گوش ماهي كه صاف و صيقلي است بر روي آن مي­كوبند تا نقوش هم سطح و هماهنگ گردند.

نقوشي كه در گلابتون­دوزي بيشتر مورداستفاده قرار مي­گيرد عبارت است از پيچك ترنج، گل ساعتي، نقش محرابي، گلهاي اسليمي، گلهاي ختائي، نقش بازوبندي، بته روحي، محرماتي يا ستوني، بته جقه­اي، سروچه و انواع گلها و گاهي تصوير افراد. از اين نوع سوزندوزي­ها معمولا براي آرايش لباس­ها، پرده، بقچه، سوزني، كلاهها، كيسه پول، قاب شانه، سرمه­دان، جاي قيچي، جاي قلمدان، جاي قرآني و… استفاده مي­كردند.

گلابتون دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:25 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

گره‌چيني چوب از هنر‌هاي ظريفي است که از اوايل دوره اسلامي ‌در ايران رايج بوده است. برخي پژوهشگران احتمال داده‌اند استفاده از اين هنر از دوران خلفا عباسي آغاز شده و در قرن 6 تا 8 هجري قمري در مصر و سوريه متداول شده و از همان زمان به ايران رسيده است.
بر اساس شواهد و آثار موجود پيشينه هنر گره‌چيني در معماري ايران به دوره سلجوقي و صفوي باز مي‌گردد و خاستگاه آن نيز شهر اصفهان بوده است. از اين سبک کار به طور معمول در ساخت درهاي اماکن متبرکه، مقابر، منابر و از مشبک در پنجرهاي منازل و کاخ‌ها و نرده‌ها استفاده مي‌شده است. از دوران صفوي به بعد تعبيه شيشه‌هاي رنگي در چوب‌هاي مشبک رايج شده و در اصطلاح به “ارسي” مشهور شد. هنرهاي چوبي پس از صفويه به خصوص در دوران قاجار نه تنها تکامل فني نداشت بلکه با افت فني نيز روبرو شد. البته هنر ارسي‌سازي در اين دوره به اوج خود رسيد.
به طور کلي از چوب و فرآورده‌هاي آن در بناهاي صد سال اخير به عنوان مصالحي موثر در ستون‌هاي چوبي، پوشش‌ سقف‌هاي دوجداره خارجي و توفال‌سازي، در ساختن پنجره‌هاي ارسي و پنجره‌هاي ظريف با کارهاي هنري مختلف گره سازي، قواره‌بري و غيره استفاده شده است.

تعريف گره چيني
گره چيني به هنري ايجاد شده با قطعات برش خورده چوب و شيشه‌هاي رنگي در اشکال مختلف و متعدد الاجرا و وحدت‌گراي هندسي که به طور هماهنگ در يک کادر مشخص و تکرار شونده در کنار هم قرار گرفته باشند گفته مي‌شود. در واقع هندسه نقوش و گره‌کشي جزء جدانشدني اين هنر به حساب مي‌آيد.
در اصطلاح هنري گره‌چيني عبارت است از مجموعه‌اي از شکل‌هاي هندسي که با نظم و ترتيب و پيچ و شکل‌هاي هماهنگ و قرينه در کنار هم چيده شده‌اند. در تعريف ديگر، گره‌چيني عبارت است از يک ترکيب هماهنگ از شکل‌هاي هندسي به هم پيچيده، موزون و جذاب که با استفاده از خط‌‌هاي راست شکل گرفته است.

اجزا گره
آلت: واحد کار در گره، آلت ناميده مي‌شود. آلت در لغت به معني ابزار، افزار واسطه اي ميان فاعل و مفعول براي رسيدن به اثر است. ودر واقع همان خط مرزي اطراف لقاط مي‌باشد خط‌هاي مرزي در گره‌هاي گوناگون متفاوت هستند.
لقط: در گره لقط به شکلهاي گره گفته مي‌شود، که از خط‌هاي مستقيم و بر اساس قاعده‌اي منظم به شکل‌هاي هندسي در آمده و در يک قاب يا زمينه محدود شده است. لقاط مي‌توانند ساخته شده از چوب و يا شيشه و يا هر جنس ديگري باشند.

فرآيند توليد
روش توليد گره‌چيني به اين صورت است که ابتدا طراحي و ترسيم گره مورد نظر براساس اندازه کار انجام مي‌شود. سپس از روي قسمت‌هاي مورد نياز گره رسم شده، الگو يا قالب برداشته مي‌شود و چهارچوب يا کارگاه در اندازه مورد نظر ساخته مي‌شود.
گره‌ها اتصالات کوچکي از چوب هستند که به صورت زبانه‌اي به يکديگر قفل مي‌شوند و نقش‌هاي زيبايي را بوجود مي‌آورند که هر چه ظريفتر باشند، از نظر هنري ارزش بيشتري دارند. براي ايجاد نقش گره، چوب‌ها به ضخامت بند رسم شده بريده و در عين حال چوب‌هاي واگيره (قطعاتي که در کار تکرار مي‌شود )از قالب‌هاي آماده شده تهيه مي‌شود. سپس به وسيله اره پشت‌بند‌دار، زاويه‌هاي اتصالات روي چوب را برش مي‌زنند و با رنده ابزار، روي آلت‌ها ابزار مي‌زنند. سپس دو سر هر يک از آلت‌ها فاق و زبانه (يا هر نوع اتصال ديگر که مورد نظر استاد کار باشد) مي‌زنند و در آخر، کار چيدن گره و درگير کردن اتصال‌هاي ساخته شده و شيشه‌هاي رنگي برش خورده کار به پايان مي‌رسد.

ابزارآلات و مواد اوليه
ابزار آلاتي که براي ساختن گره استفاده مي‌شود همان ابزاري است که دريک کارگاه دوردگري وجود دارد، مانند انواع اره (اره فلکي، اره دوربري، اره راديکال، اره چکشي، اره برقي، اره فارسي‌بر و انواع اره‌هاي دستي)، رنده (رنده کف‌بر، گنده‌گير، رنده ابزار، رنده خشتي، رنده دوراهي و رنده دست)، گيره (انواع گيره‌دستي و گيره روي ميز) خط‌کش (خط کش تيزه‌دار،کوليس، گونيا90درجه، گونيا فارسي، گونيا بازشو)، سمباده (ماشين سمباده‌زني، نواري، ديسکي، لرزشي و سنگ چرخ)، انواع دريل، سوهان، چکش، مته، فرز و ميز کار و… .
بهترين ماده اوليه ساخت گره‌چيني که مورد توافق استادکاران چوب است درخت چنار است که خوشبختانه اين درخت، درخت بومي ‌ايران است زيرا بافتي منسجم داشته و از مقاومت بالايي برخوردار است. البته از چوب نارنج، گلابي، گردو، عناب و از چوب درخت‌هاي جنگلي ايران از نوع آزاد و راش نيز براي ساخت گره‌چيني استفاده مي‌شود.

نمونه‌هاي تاريخي
از بهترين نمونه‌هاي گره‌چيني در ايران مي‌توان عمارت چهل‌ستون، هشت‌بهشت و خانه‌هاي تاريخي خانه اعلم، شيخ‌الاسلام، سوکياس در اصفهان و تعدادي از خانه‌هاي تاريخي کاشان همچون خانه طباطبائي‌ها، خانه عباسيان، خانه بروجردي‌ها و تعدادي ديگر از اين انواع خانه‌ها در يزد و شهر‌هاي قديمي ‌را نام برد.

گره چینی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:26 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

گرگور بافی یکی از صنایع دستی رایج استان هرمزگان می باشد که صنعتگران این رشته با حوصله و دقت فراوان سیم های مفتولی را بصورت دسته دسته به هم می بافند تا وسیله ای برای صید و صیادی مهیا گردد. گرگور از محدود صنایعی است که کاربرد فراوان در صیادی دارد و امروز با توجه به اهمیت ساخت آن کارگاههای متعددی در گوشه و کنار استان ایجاد گردیده که صنعتگران بسیاری را تحت پوشش خود قرار داده است.

گرگور که در گویش هرمزگانی «کلگر» گفته می ­شود، نوعی قفس گنبد شکل بزرگ جهت صید آبزيان دریایی می­باشد که درب آن مثا قیفی يک طرفه به گونه­ای عمل می­ کند که ماهیها پس از ورد به درون قفس، قادر به خروج نخواهند بود و بدین ترتیب به دام می­ افتند. صیادان به منظور کشاندن ماهیها به داخل این وسیله صید، از انواع طعمه، منجمله امعاء و احشاء ماهیها و آبزيانی که قبلاً صید نموده ­اند، استفاده می­ نمایند.

در ادوار گذشته ساحل ­نشینان این منطقه، گرگور یا «کلگر» را از ترکه­ های خرما و چوب درخت «گز» می­ساختند. پس از ورود مفتولهای نازک فلزی به بازار، استفاده از چوب و ترکه ­های خرما در ساخت این محصول، رفته رفته منسوخ شد و صنعتگران مفتولهای یادشده را جایگزین مواداولیه پیشین نمودند.

نحوه بافت به این ترتیب است که ابتدا با رد نمودن مفتولها از زیر و روی هم و با حفظ فواصلی معین، فرم گنبدی­ شکل اولیه ساخته می­شود. سپس بخش زیرین بطور مجزا بافته شده به بخش گنبدی­شکل متصل می ­گردد. بخش زیرین که به شکل یک دایره بافته می­شود. متحرک می­باشد به گونه­ای که صیادان قادر خواهند بود پس از بالاکشیدن گرگور از زیر آب، جهت خارج نمودن ماهیهای صید شده آن را باز نمایند.

عمده مراحل ساخت این محصول توسط دست انجام می­شود و تنها ابزاری که در طول مراحل ساخت زیاد مورد استفاده قرار می­گیرد، نوعی سیم­چین می ­باشد. مراکز تولید این محصول عمدتاً در نواحی ساحلی استان قرار دارند که از آن جمله­ اند: جزایر قشم، هرمز، لارک، روستاهای ساحلی شهرستان جاسک و بخش سیریک روستای کوهستک از توابع شهرستان میناب.

گرگور بافی

گرگور بافی

گرگور بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:27 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

گچمه‏ بافي که از صنايع دستي انحصاري کهگيلويه و بويراحمد است، هنري مرکب از گليم و قالي است که در زمينة گليم و با گلهاي قاليچه‏اي بافته مي‏شود. در بافت گچمه از پود استفاده نمي‏شود، بلکه از خامه‏اي که در بافت گليم به کار مي‏رود بهره مي‏گيرند. بعد از چله‏کشي، در حاشيه و نقشة آن از بافت قالي استفاده مي‏شود و به صورت برجسته بافته مي‏شود. عشاير کهگيلويه و بويراحمد از گچمه براي زيرانداز و تزئين چادرها و خانه‏هاي خود استفاده مي‏کنند.
اين صنعت دستي از نظر اقتصادي و اشتغالزايي براي بافندگان آن اهميت ويژه‏اي دارد. بازار آن نيز پررونق است. بافت گچمه در روستاهاي سپيدار، پازنان، لما و بوته عليا رونق فراوان دارد.

بافت گچمه تركیبی از بافت قالی و گلیم است بدین ترتیب كه بعد از چله كشی در حاشیه و نقش آن از بافت قالی پیروی شده و بصورت گلهای برجسته بافته می شود. بافت زمینه نیز به صورت گلیم است كه به همین خاطر” گل برجسته” آن معروف شده است. این هنر ارزشمند محصول دسترنج بانوان عشایر منطقه است كه اكنون به بازارهای جهانی راه یافته است. هنر گچمه بافی علاوه برجنبه های هنری و زیبایی آن كه برای استفاده كنندگان دارد، از نظر اقتصادی ، اشتغال زایی و تولید ارزش افزوده نیز برای منطقه در صورت حمایت بیشتر می تواند از اهمیت ویژه ای برخوردار شود.

گچمه بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:27 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

سفیدکاری با گچ که در دوره اشکانیان تکامل یافت نخست پوشش دیواره های خشتی بود به منظور آنکه این دیوارها را از آسیب رطوبت محفوظ بدارد. اما در همان حال خاصیت تزیینی نیز داشت، زیرا از زشتی دیوارهای گلی می کاست و خاصه در زینت دیوارهای آجری و سنگی معمول در دوران بعد یعنی دوره ساسانی نیز بسیار موثر و مفید بود. از دلایل دیگر رواج گچکاری در هنرهای وابسته به معماری ایرانی آن بود که گچ کاری ارزان و کار با آن بسیار ساده بود و ار طرفی در مصرف وقت، انرژی و هزینه نیز صرفه جویی می شد به همین دلیل در دورانی که معماری ایرانی شیوه پارتی را دنبال می کرد ( یعنی دوران اشکانی و ساسانی) استفاده از تزئینات گچ بری در داخل و خارج بناها بسیار رواج یافت و این سنت بر خلاف سنت دوران پیشین و شیوه پارسی( شیوه معماری دوران ماد و هخامنشی) بود که از حجاری و نقش برجسته و یا آجر لعابدار برای تزیین بنا استفاده می کردند.

طرح های ظریف و سایه روشن های دقیق بوجود آمده در هنر گچ کاری بسیار مورد توجه ایرانیان قرار گرفت به طوری که بعد از گرویدن به اسلام نیز در دوران سلجوقی( شیوه رازی) و ایلخانی و تیموری( شیوه آذری) نیز استفاده از هنر گچ کاری همچنان از سر گرفته شد و به عنوان نمونه محراب الجایتو در مسجد جامع اصفهان ، اوج گچ بری دوران ایران اسلامی لقب گرفته است.

به عقیده پرفسور پوپ: ایرانیان سبک و فنون گچبری را به چنان ظرافت و تنوعی رساندند که هیچ ملت دیگری در استعمال این ماده با ایشان برابری نمی کند.
سیر هنر گچبری ایران

تنها ایرانیان بودند که گچبری را به پایه یکی از هنرهای زیبا رساندند و گچبری مشبک را به شکل ساده آن افزودند. شاید مشهورترین نمونه گچبری مشبک را بتوان در طبقه ششم عالی قاپو واقع در میدان نقش جهان یافت. همان که تالار نوازندگان نام گرفته و هنرمند ایرانی توانسته با بکار گیری صحیح و دقیق و ظریف گچبری مشبک ، نوعی اتاق آکوستیک برای موسیقی ایجاد کند.

در همان دوران قبل اسلام نیز هنر گچبری دارای زیبایی افسون کننده ای بوده است . طرح های گوناگون و پیچیده ای که اغلب به رنگهای متنوع درخشانی آراسته می شد در آن زمان ها در چشم بیننده منظره باشکوهی بود. البته ویرانه های از هم گسیخته که از کاخ های گچبری شده دوره ساسانی و اوایل دوران اسلامی به جای مانده است، آن جلال و شکوه اصلی را نمی تواند نشان دهد.

تجربه هایی که از تزیین ظرف های سفالی حاصل شده بود به استادان گچبری بسیار کمک کرد. این ظرف ها فایده عملی داشت و برای سرد کردن آب در تابستان به کار می رفت، ولی ضمنا تجملی نیز بود و خانواده های ثروتمند روی آن ها را به انواع طرح ها از کنده کاری و نقش برجسته می آراستند. طراحان از تجربه ای که در تکامل این هنر ، یعنی تزیین با ماده ساده واحد، آموخته بودند برای پیش رفت گچبری در معماری استفاده کردند.
سیر هنر گچبری ایران

بیشتر نقوش بکار رفته در هنر گچبری جنبه تزیینی و کاملا تجریدی دارد و حالت واقگرایی در آنها به ندرت به چشم می خورد. در گچبری های دوران ساسانی نقوش حیوانی که به روش خاص، دقیق و اعجاب برانگیزی دارای نمودهایی از خلاصه نگاری است ، می توان اشکال گراز، طاووس و غزال را مشاهده کرد و به همارت استاد گچبر پی برد و از طفی رد پای هنر سنگ تراشی و تجربیات حاصله از آن را نیز در این نقوش مشاهده کرد.

استفاده از مجسمه انسانی به صورت گچبری در هنر پیش از اسلام خاصه در دوران اشکانی قابل مشاهده است. در دوران اشکانی از مسمه سر انسان در تزیینات معماری استفاده می شد که بیشترین آنها را می توان در قصرهای سنگی واقع در هترا دید که از این نقش در تزیینات طاقها استفاده شده است و طرز به کار بردن آنها در ادوار بعد ، در سبک معماری رومیایی و گوتی فرانسه، مورد تقلید قرار گرفت. این اشکال در ابتدا فقط تمثیلی بود. نیم تنه هایی در منطقه کیش بدست آمده ( شهری در بین النهرین) که تاج هایی به سر دارند که از آن می توان مقام سلطنتی آنها را معلوم ساخت. اما در همین نقوش نیز هیچ گونه عنصر شبیه سازی در چهره بکار نرفته و مهم شناخته نشده است. شاه در اینجا تنها مظهر قدرت، شخصیت و مجری وظایف مقدس است و شخص معینی نیست.
سیر هنر گچبری ایران

در دوران بعدی یعنی دوران ساسانی هرچند تاثیرات هنر یونانی ، رومی و بیزانسی شدت یافت و به تبع آن باید دیدگاه های واقع گرا افزایش می یافت ، اما این واقع گرایی تنها در موضوعات هنری نمود یافت نه در شکل اجرای آثار. توضیح آنکه در هنر ساسانی اعم از گچبری و نقش برجسته ، موضوع ممکن است واقعیت تاریخی و ثبت یک رویداد مهم باشد اما در پرداخت تناسبات و تزئینات هم چنان دیدگا های نمادگرا حفظ شده اند.

متاسفانه به دلیل منع هنر پیکره سازی در دوران اسلامی اگرچه هنر گچبری نابود نشد اما بسیار تضعیف شد و از ترقی بازماند. بسیاری از آثار گچبری دوران ساسانی شکسته و خورد شد و از نظر هنر پیکره تراشی و پیکره سازی پست و زشت جلوه نمود.
سیر هنر گچبری ایران

تنها چیزی که از هنر گچبری زنده ماند را می توان در درون کاخها جست. هنر گچبری به صورت لاینقطع در تزیینات کاخ های ایرانی از دوران ساسانی تا دوران معاصر پی گرفته شد . ردیف طاقچه های گود ، مانند آنچه در قصرهای خلفا در سامره دیده می شود، و نقوش گچبری دیوارها، مانند آنچه روس ها در قصرهای سلجوقی ترمذ یافته اند، یا در حفاری هایی که از طرف موزه متروپلیتن در نیشابور به عمل آمده همه نشان از تزئیناتی تجریدی و ساده ام نشانه کمال و زیبایی هنر در این ادوار دارد.

هنر گچبری دوران اسلامی توانست راه خود را با تکیه بر نقوش انتزاعی و هندسی در هنر اسلامی نیز باز کند به طوری که نمونه های بی نظیر هنر گچبری اسلامی را می توان در مساجد خاصه در محراب ها به خوبی مشاهده کرد. به عنوان نمونه محراب مسجد بزرگ شیراز، مسجد جامع بسطام و مسجد میدان ساوه نمونه هایی از عالی ترین هنر گچبری اسلامی را در خود جای داده اند.

گچ بری

گچ بری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:28 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

قواره بری به یکی از روشهای تزئینی با چوب گفته می شد که معمولاً در پنجره ها وارسی ها بکار می رفت و در قاجار بسیار معمول بود.ای هنر دارای نقوش دوار و منحنی که به طور رایج در سردرها انجام می گرفته است، میباشد.

واژه ی پنجره به معنای دریچه ی مشبک احتمالاً از قرن چهارم به بعد وارد زبان فارسی شده است که ظاهراً بعدها معنایی عام پیدا کرده و به هر نوع دریچه اعم از مشبک و غیر مشبک و با هر نوع جنس اطلاق شده است. در دوره ی زندیه و قاجاریه، پنجره به معنای دریچه های مشبک فلزی بکار رفته است. از ایران باستان پنجره ای باقی نمانده است تا بتوان چگونگی آن را دریافت. تنها می دانیم که به فرمان شاهان هخامنشی چوب های سخت را از راههای دور می آوردند که به احتمال قوی به مصرف در و پنجره می رسیده است. افزون بر آن، از زر و سیم و عاج و وسایل تزئینی دیگر نیز در آرایش پنجره استفاده می شده است. با توجه به برخی شواهد، چارچوب پنجره های بکار رفته در بناهای تخت جمشید از تخته سنگهای یکپارچه تراشیده شده است. در ایران پس از اسلام در تمامی دوره ها بناهایی متأثر از معماری ایرانی ساخته شده که در آنها پنجره های مشبک در دیوار، سقف و گنبدها بکار رفته است.

ز آن جمله می توان به نور گیرهای مسجد تاری خانه و پنجره های مشبک بقعه ی شیخ صفی الدین اردبیلی و در قزوین می توان به در و پنجره مشبک در مساجد و حسینیه امینی ها و چهل ستون اشاره کرد.

قواره بری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:28 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

سرزمین پهناور ایران پیوسته خواستگاه خلق هنرهای ناب،اصیل و معنوی در عین حال متناسب با زندگی مردم و آداب و رسوم جوامع و اقوام خود بوده است. قلمزنی و کاربرد فلزات طبق مستندات تاریخی موجود و مسبوق به بیش از هزار سال قبل از میلاد می باشد.آثار بجا مانده در هردوره و اعصار گوناگون خود نمایانگر حرکتی متداوم و لاینقطعی است که علاوه بر نمادهای عینی و مادی که در قالب ظروف،جام ها و…قلمزده شده به وجود آمده نماینگر فضای روح بخش و معنوی است که ریشه در باورها و اعتقادات حاکم بر دورۀ خود داشته است و نهایتا موجب بروز پدیده های قدسی و یا هنرهای معنوی و مبدأگرا گردیده است.قلمزنی و هنرهای دیگر از این دست تنها فعالیت انسان مسلط و یا صنعتگر و ابزارساز در به کار بردن قلم و چکش بر روی قطعه یا ظرف فلزی نیست بلکه بر گرفته از شوق و دیگر وجوح تمایز انسانی در بکارگیری تعمق و تعمل وی می باشد. انسانی باهوش و زیرک که با جوهرذکاوت دست به مکاشفه ای عمیق در طبیعت و مخلوقات می زند و به تکاپویی بر می خیزد که موجب بروز و تبلور حرکتی انفعالی خودآگاه به نام خلق اثر هنری که آمیخته ای از شعف ناخودآگاه فطری در بطن و ابزار و ادوات و مواد و مصالح در جهان مادی است می گردد.

هنر قلمزنی عبارت است از تزئین و کندن نقوش بر روی اشیا فلزی به ویژه مس،طلا،برنج و یل به عبارت دیگر ایجاد خطوط و نقوش به وسیلۀ قلم با ضربۀ چکش بر روی اجسام فلزی. مس به سبب نرمی و شکل پذیری که دارد،در هنر قلمزنی متداول تر از سایر فلزان است.از سوی دیگر به اعتقاد باستان شناسان و مورخان هنر،مس،نخستین فلزی است که در هنر فلز کاری و قلمزنی مورد توجه انسان قرار گرفت.هنر قلمزنی یکی از رشنه های هنرهای سنتی ایران است که می توان آن رآ در دسته بندی،در ردۀ هنرهای صناعی و در گروه فلزکاری قرار داد.قلمزنی هنری والا و ارزشمند در فرهنگ سنتی و هنرهی معنوی ایرانیان است و از جایگاه ویژه ای برخوردار است،که به کمک ذوق و اندیشه هنرمند ایرانی با تأثیر از آداب،سنن،فرهنگ و مذهب،در بیان آرا و عقاید ایرانیان به زیباترین شئ فلزی نقش بسته و در درازنای تاریخ رویدادها و تحولات گوناگون پشته سر گذاشته و ماندگاری آن را به نسل های بعد منتقل کرده است.

هنر قلمزنی روی فلز از آن رو بیشتر مورد توجه هنرمندان است که از دوام و بقای بیشتری نسبت به سایر اشیا برخوردار است. نقش مایه‌ها و نمادهای نقوش در ادوار تاریخی و فرهنگی گوناگون بر اساس دگرگونی های عقیدتی و فرهنگی متفاوت اند و تحت تاثیر و تاثیرات شرایط اجتماعی تغییر می کند و سیر تحول را به دنبال خود دارند.

پیشینه قلمزنی به زمان سكاها یا سیت ها نسبت داده می شود كه نژاد آریایی داشتند.

دوره پیش از تاریخ
پیشینه این هنر در ایران، تاریخ روشنی ندارد و از اثر مستندی كه بیانگر نخستین مكان شیء و كاربرد فلز، به ویژه مس در ایران و خاور نزدیك به چند هزار سال پیش از میلاد می رسد. در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد هنر و صنعت فلز كاری در نقاط گوناگون ایران به ویژه در شمال و شمال غرب و حاشیه جنوبی دریای مازندران شكوفایی داشته است. از آثار مهم به دست آمده در این دوره جام طلای حسنلو است كه در 1335 ه.ش كشف شد و دارای نقوش برجسته چون خدایان سوار برگردونه یا ارابه است.
در هزاره اول پیش از میلاد فلزكاری و قلمزنی در ایران از رونق و اعتبار ویژه ای برخوردار بوده است و آثار با ارزشی از آن دوران بر جای مانده كه از جمله آن ها جام های طلای مارلیك است.

هنر قلمزنی در دوره مادها
آثار قلمزنی اندكی از دوره مادها كه در سده هفتم ق.م در شمال ایران روی كار آمدند به یادگار مانده است. اشیای به دست آمده از آذربایجان حاكی از آن است كه از نفوذ سكاها به تدریج كاسته شده و سبك مادها در این زمان جای آن را گرفته است. مدارك فلزی به دست آمده از زمان مادها به ویژه در قرن شش و هفت پیش از میلاد، اشیای زیویه از توابع سنندج است كه در میان آن ها آثاری از طلا و نقره و وسایل زینتی و زیورآلاتی،چون جام طلا و مجسمه هایی از حیوانات به سبك های آشوری و سكایی و… به چشم می خورد.

قلمزنی در دوره هخامنشی
با روی كار آمدن پارس ها و تشكیل حكومت هخامنشی (330- 550 ق م ) هنر قلمزنی تحوّل یافت و از جایگاه ویژه ای برخوردار شد و برادوار پس از خود تأثیر گذاشت. دوره هخاننشی اوج هنر فلزكاری در زمینه های ریخته گری، چكش كاری،ترصیع و…. است به دلیل حمله اسكندر و آتش زدن تخت جمشید آثار بسیاری نابود شد و یا به دستور اسكندر ذوب شده و به سكه تبدیل شد. از جمله اشیای شناخته شده در دوره هخامنشی دو لوح سیمین به وزن 4 كیلوگرم و زریّن به وزن 5 كیلوگرم است كه در موزه ملی ایران نگهداری می شود.

قلمزنی در دوره سلوكی
در دوره سلوكی با ساخت شهرهای جدیدی مانند مرو و نسا و انتقال كارگاه های هنری به این شهرها، هنر قلمزنی با تأثیر پذیری از هنر هلنی (هنر یونانی) ادامه یافت.

قلمزنی در دوره اشكانی
با روی كار آمدن پارت ها در سال 250 ق.م تا 224 میلادی هنر قلمزنی با همان شیوه هخامنشی با اندك تغییر به عمر خود ادامه داد.
ساخت پیكره ها از جنس طلا و نقره و مفرغ به شیوه ریخته گری در دوره اشكانی از رونق ویژه ای برخوردار شد و زیورآلات مرصع با سنگ های قسمتی با همان شیوه هخامنشی ادامه یافت. در این دوره به دلیل هجوم اسكندر آثار هنری مهمی در دست نیست و به سبب هرج و مرج و كم توجّهی پارتیان به هنر، تنها در اواخر این دوره ساخت آثار قلمزنی رو به رشد نهاد.
قلمزنی در دوره ساسانی
زمان ساسانیان در سال 224 تا 650 میلادی به دلیل گسترش تجارت میان ایران، یونان و روم هنرهای ارانی از هنر یونایی و رومی تأثیر گرفت.
در دوره ساسانی ساخت اشیا به سه طریق زیر انجام می شد:
1.به وسیله چكشكاری بر ورق سرد.
2.به وسیله ریختگی و ساخت ظروف آستردار از ورق.
3.تراش با چرخ

قلمزنی در دوره اسلامی
در قرون اولیه اسلامی، اعراب كه مسلماً خود هنری نداشتند، هنر قلمزنی دوره ساسانی را مورد تقلید قرار داده و در سده های بعد در اثر علاق? هنرمندان ایرانی به مذهب و گرایش آنان به اسلام، با تأثیرپذیری از آرا و عقاید اسلام، در خلق آثار فلزی پیدا كردند و كم كم نقوش بی نطیر و طرح های بومی و اسطوره ای ایرانی جای خود را به خطوط كوفی و آیات و احادیث داد. در دور? سامانیان هنر قلمزنی در اثر تبادلات تجاری به سایر ممالك اسلامی راه یافت. اشیای قلمزنی شده دوران دیلمیان در موزه های ایران از جمله آثار معروف این دوره است. از سده های اولیه تا قرون سوم و چهارم قمری اشیای فلزی در ایران به سبك زمان ساسانی ساخته می شد. مكتب قلمزنی خراسان در سد? چهارم قمری شكل گرفت و در دورة سلجوقی به اوج كمال خود رسید.

قلمزنی در دوره سلجوقی
سلجوقیان در اوایل سدة پنجم قمری(429) از تركستان به ماوراءالنهر آمدند و سكونت گزیدند و سپس خراسان را متصرّف شدند. با علاقه ای كه حكام سلجوقی به هنر داشتند، هنر قلمزنی همچون سایر رشته های هنری حمایت شد و گسترش چشم گیری یافت. ایجاد نقوش گیست باف شامل نوارهایی در تزیینات ظروف به شیوه و سبك بسیار زیبا متداول شد. در این دوران ترصیع فلزات به صورت مفتول های طلا، مس و نقره و یا ترصیع ظروف مفرغی با مفتول مس رایج شد. از كارهای بسیار زیبا در این دوره مشبك كاری روی فلز است. هنر قلمزنی خراسان كه در قرن پنجم و ششم قمری، همزمان با حكومت سلجوقی در شرق به ویژه خراسان و ماوراءالنّهر رواج یافته بود، پس از حمله مغول به دلیل ویران شدن بسیاری از مراكز هنری این منطقه و مهاجرت هنرمندان به غرب و میان رودان، در آن نواحی تداوم یافت. هنر فلزكاری خراسان از شرق شروع شد و در غرب رشد و گسترش یافت.

قلمزنی در دوره مغول و تیموری
با تصرف سوریه توسط غازان خان در اوایل سده هشتم قمری هنرمندان قلمزن مورد حمایت ایلخانان قرار گرفتند و بعدها شهرهای حلب، دیار بكر، موصل، شیراز و تبریز از مراكز مهم و بزرگ هنر قلمزنی به شمار آمدند. دراین زمان آثار قلمزنی تحت تأثیر هنرهای بومی قرار گرفت، به گونه ای كه در سوریه و مصر نشانه های این تحوّل بیشتر به چشم می خورد. ترصیع و در نشاندن ظروف در این زمان به تقلید از دورة سلجوقی تداوم یافت. استفاده از هنر خوشنویسی در قلمزنی به وفور گسترش یافت و ظروف زیادی از این گونه ساخته و تزیین شد.
با حمله تیمور به ایران در سال 771 ق، هرات دوباره رونق هنری خود را بازیافت و بزرگ ترین مركز هنری آن روز شد. هنر قلمزنی در این شهر بسیار درخشید. از جمله ظروف سنگاب گور امیرتیمور در سمرقند است كه اكنون در موزه ارمیتاژ نگهداری می شود. سنگاب هایی نیز از قرن هشتم در مسجد جامع هرات و در موزه آستان قدس رضوی موجود است. نقره كوبی روی فلزات در دوره صفوی به اوج شكوفایی و كمال خود رسید.

قلمزنی در دوره صفوی
در عصر صفوی كه دوران طلایی هنر ایران به شمار می رود، هنر قلمزنی با حفظ سنن گذشته ادامه یافت و همچون دورة پیش، استفاده از فلزات گوناگون به طور گسترده در ساخت اشیای ارزشمند طلاكوب مرسوم بود. در این دوران قلمزنی بسیار گسترش یافت. اجرای نقوش ظریف و بسیار ریز و زیبا جای نقوش درشت و ضخیم را در تزیین اشیاء گرفت. این هنر در زمان صفوی همچون دیگر رشته های هنرهای سنتی ایران از چنان ظرافت و زیبایی برخوردار شد كه در امروز در جایی كه به اوج شكوفایی میرسد،تقلیدی از سبك دوره صفوی است.

قلمزنی در دوره قاجار
در زمان قاجار به دلایل بی اعتنایی حكام قاجار به هنر و حمایت نكردن از هنرمندان، هنر قلمزنی همچون رشته های دیگر هنری رو به ضعف نهاد،. در این دوران ساخت جعبه های قلمزنی با نگارش خطوط و خوشنویسی و طلاكوب و اسطرلاب سازی به شیوه قلمزنی و مشبك كاری مرسوم و متداول بود.

قلمزنی در دوره معاصر
در سال های اخیر حیات دوباره این هنر و زنده كردن سنن ارزشمند گذشته به همراه نوآوری هایی در آن، مدیون تلاش هنرمندان قلمزنی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است كه از زمان تأسیس این كارگاه در سال 1335 ه.ش و انتصاب هنرمند شایسته (مرحوم استاد محمود دهنوی) به سرپرستی این كارگاه ها، این هنر جان تازه ای یافت و گامی نو در توسعه و گسترش این هنر برداشته شد. این حركت نخست با ارائه طرح ها و نمونه های بارز و منحصر به فرد، كه با آثار عرضه شده در بازار متمایز بود، آغاز شد و الگویی برای هنرمندان به شمار رفت.

قلم زنی

قلم زنی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:29 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

مرور آثار، علائم، نوشته ها و کتیبه های دوران گذشته تاریخ ایران و نقوشی که در آثار باستانی دیده میشود نشان دهنده این است که ایرانیان قدیم از چرم برای کفش و افزارهای جنبی و لوازم دیگر استفاده می کردند. از ابتدای قرن چهارم تا قرن نهم و دهم فصل نوینی در هنر کتاب سازی گشوده شد و چند نوع جلد تزئینی ابداع گردید که اهم آنها جلدهای سوخت یا (سوخته) و معرق بوده است.

در زمانهای دور هنر نوشتن روی چرم وجود داشته است و شاید نتوان بطور دقیق قدمت این رشته را بیان کرد روزگاری که هنوز کاغذ در اختیار انسان نبوده افرادی بودند که مطالب را روی چرم می نگاشتند و به نسلهای بعد به یادگار می گذاشتند نمونه بارز آن آیات قرآنی است که در صدر اسلام جهت ماندگاری بیشتر بر روی چرم نوشته شده است لذا می توان گفت که هنر قلمزنی روی چرم یکی از قدیمیترین و جذابترین رشته از رشته های صنایع دستی بوده که متاسفانه به دلایلی به مرور زمان منسوخ و از بین رفته است.

اهمیت تولیدات چرمی در بین صنایع دستی تا حدودی مربوط به ساختمان فیزیکی آن می باشد، زیرا چرم ماده ای است که در طی جریان دباغی می توان آن را مانند مخمل، نرم کرد و یا با حرارت شدید فرمهای گوناگون به آن داد.

مراحل آماده سازی چرم شامل خیساندن یا مرحله شستشو در حوضچه های مخصوص، مرحله مو زدایی یا آهک زنی، مرحله آهک زدایی ، مرحله لش زدایی ، تمیز کردن رخ پوست، مرحله آنزیم دادن، دباغی کردن، آبگیری، تراش، ورقه کردن، جور کردن و قلمزنی روی چرم می باشد.
چرم به دلیل قابلیت و خصوصیات آن با تکنیک های متعددی کار می شود از جمله:

1- قالب گیری
2- بافت و دوخت
3- حکاکی و قلمزنی روی چرم
4- نقاشی روی چرم
5- سوخت و معرق چوب
6- گلدوزی روی چرم
7- باتیک روی چرم

امروزه نیز معدود هنرمندان قلمزن روی چرم ضمن احیاء این رشته فاخر، تابلوهای نفیس و ارزشمندی تولید و در اختیار هنردوستان عزیز قرار می دهند کاربردهای این آثار به فراخور سلایق متنوع اشخاص متفاوت می باشد ازجمله: اهدا به عنوان یادبود و کادو در مناسبتهای گوناگون – استفاده برای تزئین داخلی منازل شخصی و ادارات – اهداء به عنوان جایزه و یادبود در سازمانهای خصوصی و ادارات دولتی و …

حکاکی روی چرم از نظر اصول کار و تکنیک، تشابه زیادی به قلمزنی روی فلز دارد. این تکنیک شاید در خارج از کشور رواج بیشتری داشته باشد اما سابقه تاریخی آن بر روی جلدهای ایرانی هر چند با موتیف های محدودتر، کاملاً مشهود است. برجستگی ها و فرورفتگی های منقوش روی چرم به وسیله قلم های فولادی بر روی آن حک می شود. از ابتدای قرن چهارم تا قرن نهم و دهم فصل نوینی در هنر کتاب سازی گشوده شد و چند نوع جلد تزئینی ابداع گردید که اهم آنها جلدهای سوخت یا (سوخته) و معرق بوده است. در روش ساخت جلد سوخت نقوش گل و مرغ یا تصاویر حیوانات را با طلا و نقره می پوشانند و نقوش را بصورت برجسته با همان رنگ اصلی چرم بیرون می آورند

فرشید محمدنژاد

قلمزنی روی چرم

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:29 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

پیشینه قلابدوزی در ایران به سال ۵۵۰ پیش از میلاد می‌رسد و باستان‌شناسان در منطقه لولان نمونه‌هایی از قلاب‌دوزی و ملیله‌دوزی یافته‌اند. قلاب دوزی به سه روش اجرا می‌شود: قلاب‌دوزی ساده، قلاب‌دوزی برجسته و قلاب‌دوزی معرق. قلاب‌دوزی معرق زیباتر و پرکارتر است؛ در این روش ماهوت رنگی را در شکل‌های موردنظر بریده و بر زمینه کار، روی گلبرگها و برگ‌ها قرار می‌دهند و دور آن‌ها را با کمک قلاب به پارچه زمینه متصل می‌کنند.

قلاب مورد استفاده برای قلاب‌دوزی فلزی است و نوک آن برخلاف قلاب‌های معمولی انحنا ندارد و تیز است. یک بریدگی مورب نیز در ۵ میلی‌متری نوک قلاب وجود دارد. جَریده ابزار دیگر قلاب‌دوزی است و مانند گیره، یک قسمت از پارچه را در دهانه آن قرار می‌دهند و به کمک زانو آن را به هم فشار می‌دهند تا پارچه خارج شود. سپس سر نخ رنگی را گره می‌زنند و قلاب را از روی پارچه به درون فرو می‌کنند و گره را در شیار مورب قلاب گیر می‌دهند و قلاب را از پارچه بیرون می‌کشند. به این ترتیب از نخ یک نیم‌دایره درست می‌شود. این کار را آنقدر تکرار می‌کنند تا خطوط طرح به شکل زنجیروار دوخته شود.

پارچه زمینه برای قلاب دوزی معمولاً ماهوت مرغوب به رنگ‌های سیاه، آبی تیره، زرشکی، قرمز تند و قهوه‌ای است. جنس نخ‌ها نیز ابریشم طبیعی و تابیده در رنگ‌های مختلف است.
از کارهای قلابدوزی برای رومیزی، رویه کرسی، جاقرآنی و … استفاده می‌شود.

شیوه ی كار قلابدوزان به این صورت است كه ابتدا روی یك چهارپایه ی كوتاه، نشسته و یك قسمت از پارچه را در لای دهانه ی جریده قرار داده و به كمك زانوانشان آن را به هم می فشرند تا پارچه خارج نشود آنگاه یك سرنخ را گره زده و در حالیكه قلاب را از روی پارچه به داخل فرو برده اند گره را در شیار قلاب استوار نموده و آنرا از پارچه بیرون می كشند و در شرایطی كه نخ خارج شده از پارچه حالت یك نیم دایره را به خود گرفته در فاصله یی معین، مجددا قلاب را به داخل پارچه فرو برده و نخ را بر روی شیار قلاب استوار كرده و قلاب را از پارچه خارج می نمایند.
به این ترتیب نیم دایره ی قبلی سفت شده و بر روی كار می نشیند، در حالیكه نیم دایره ی جدید ی كه به وجود آمده به صنعتگر امكان میدهد تا مجددا قلاب را به داخل پارچه فرو برد و با تكرار این حالت است كه نقشی زنجیره یی بر پارچه می نشیند.
از قلاب دوزی در حال حاضر برای تزئین سجاده، جا قرآنی، لبه پرده، رو میزی، رویه كوسن، لبه یقه، دامن پیش سینه ی لباسهای زنانه، رئیه ی دمپایی های زنانه، كلاهك آباژور – سقف آویزهای پارچه یی و … استفاده به عمل می آید.

قلاب دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:29 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها