0

صنایع دستی ایران

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

« تشعیر » یک از رشته های نقاشی ست که بیشتر برای زینت بخشیدن به حاشیه ی نقش ها به کار برده می شود و بر رونق و زیبایی و اعتبار نقاشی می افزاید. ویژگی این فن استفاده از قلم نازک است که در حقیقت موئینه کاری باید نامید و بر دو قسم است تشعیر « سیاه قلم » و تشعیر « سیاه قلم » و تشعیر « طلایی » که با حلکاری کشیده می شود و البته تشعیر طلایی بر سیاه قلم برتری دارد. حاشیه ی نقش ها را گاهی با گلهای « ختایی » یا « عباسی » می آرایند و این رشته را طلا اندازی می نامند. گاهی نیز گرداگرد نقش را با « زرنشان » که از شاخه های تذهیب است زیور می بخشند که آنرا حاشیه سازی « زرنشان » می گویند. ولی هیچیک از این دو فن بر خلاف آنچه برخی تصور می کنند تشعیر سازی نیست . زیرا در تشعیر به طور حتم باید تصویر جانورانی از قبیل اژدها و شیر و آهو و گوزن و خرگوش و سیمرخ و پلنگ در حال عادی و یا گرفت و گیر ارائه گردد و یا پرندگان زیبا و رنگین در حال پرواز یا نشسته بر روی شاخه های درخت ترسیم شود. افزون بر این گاهی سوارانی در حال تیر اندازی در برخی از تشعیر ها دیده شده است .

صنعت تشعیر به طور مستقل یک فن مهم از فنون نقاشی است که استفاده از آن منحصر به حواشی نقش ها نیست و گاه بر روی متن جلد های روغنی « لاکی » و سطح قلمدان و قاب آئینه از آن بهره گیری می شده است و مهارت در خوب ساختنش مستلزم ممارست و تمرین فراوان بوده است . تا آنجا که نگارنده آگاهی دارد اضافه کردن تصویر انسان در تشعیر از مکتب « هند و ایران » که بنیانگذارش استادان ایرانی از قبیل عبد الصمد و میر سید علی متخلص به جدایی بوده اند آغاز شده چنانکه در پاره ای از نقاشی های « مرقع گلشن » در حاشیه نقوش ، تصویر انسان ( اکثر تک نفره ) دیده شده است . استاد کم نظیر این فن در دوره صفوی « استاد میرک » است و در عصر پهلوی ( معاصر ) « میرزا آقا امامی » و « حسین بهزاد » و « حاج مصور الملکی » و « حسین ختایی » از جمله تشعیر سازان بر جسته به شمار می روند.

مرحوم « میرزا آقا امامی » ( محمد مهدی ) گاه به جای تشعیر در حاشیه ی مینیاتور های خود از تصویرها و مجلس آرایی نیز استفاده می کرده به گونه ای که مجلس پردازی های حاشیه ، از جهت پر کاری بر متن پیشی می گرفته است .
« حاج مصور الملکی » نیز از جمله تشعیر سازان زبر دستی ست که در حاشیه از صورت انسان ها بسیار بهره می گرفته و گاهی تصاویر انسان و حیوان را تلفیق می نموده است .

در حاشیه ی برخی از کتابهای دوره تیموری و صفوی تصویر جانوران روی صفحات کاغذ فرنگی که حالت چاپ گونه ای ( با صنعت آن زمان ) داشته نقش بندی شده و استادان ، با تحریر طلایی آنها را جاندار و زیبا جلوه می داده اند . البته این نوع تشعیر اهمیتش کمتر از نوع اول بوده است . در بعضی از این گونه کتابها دیده شده است که این حاشیه های مصور به نقش جانوران یا پرندگان بدون قلم گیری مانده است که در هر زمان به وسیله استادان بعدی فن قلم گیری زرّین یا سیاه قلم می شده است . یکی از اقسام تشعیر ، نقش های ریز و بسیار ظریف و زیبایی ست که بر صدر مجلس های نقاشی دوره تیموری و صفوی در فضای محدودی که جای دورنما « پرسپکتیو» را درین مکتب می گیرد ترسیم می شده و بیشتر از تصویر آهو و خرگوش و روباه بهره گیری به عمل می آمده است ظرافت و دل انگیزی این نوع تشعیر که اکثر آبی رنگ یا سیاه قلم است بسیار چشم نواز می باشد.

نقاشی سبک تشعیر

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:17 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

در فرهنگ‌های فارسی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد؛ تعریفی که ما را به اصل و منشاء این هنر رهنمون باشد. در برخی از کتابهای قدیمی و اغلب تذکره‌ها فقط نامی از نقاشان و مذهبان آمده‌است که این، برای دریافت معنای تذهیب کافی نیست. در لغت نامه‌ها، تذهیب را زرگرفتن و طلا کاری دانسته‌اند، اما این تمام معنای تذهیب نیست. در دایرة المعارف های فارسی نیز تعریف هایی از تذهیب آمده‌است که به شیوه‌های تذهیب، در یک دورهٔ خاص از تاریخ تعلق دارد. به هر حال تذهیب را می‌توان مجموعه‌ای از نقش های بدیع و زیبا دانست که نقاشان و مذهبان برای هرچه زیباتر کردن کتاب های مذهبی، علمی، فرهنگی، تاریخی، دیوان اشعار، جُـنگهای هنری و قطعه‌های زیبای خط به کار می‌برند.

استادان تذهیب این مجموعه‌های زیبا را در جای جای کتاب ها به کار می‌گیرند تا صفحات زرین ادبیات جاودان و متون مذهبی سرزمین خود را زیبایی دیداری ببخشند. به این ترتیب است که کناره‌ها و اطراف صفحه‌ها، با طرح هایی از شاخه‌ها و بندهای اسلیمی، ساقه، گلها و برگهای ختایی، شاخه‌های اسلیمی و گلهای ختایی و یا بندهای اسلیمی و ختایی و… مزین می‌شوند. تذهیب، همچون نقاشی دارای مکتب ها و دوره‌های خاصی است ؛ چنانکه می‌توان از مکاتب سلجوقی، بخارا، تیموری، صفوی و قاجار و شعب مختلف هر مکتب سخن گفت. برای مثال، در مکتب تیموری، شعبه‌های شیراز، تبریز، خراسان و… را می‌توان تمیز داد و در واقع، تفاوت در رنگ‌ها، روش قرار گرفتن نقش‌ها در یک صفحه تذهیب و تنظیم نقش‌ها در مکتب‌های مختلف، عامل این تفاوت است.

برای نمونه، تذهیب در مکتب بخارا به آسانی از تذهیب در دیگر مکتب‌ها بازشناخته می‌شود. چون در مکتب بخارا از رنگ‌های زنگار، شنگرف، سورنج و سیاه استفاده می‌شده ‌است، در صورتی که در مکتب های دیگر، رنگها به این ترتیب کاربرد نداشته ‌است. شاید بتوان تاریخ آرایش و تذهیب قرآن را هم‌زمان با نوشتن آن دانست به این معنی که نخست به منظور تعیین سر سوره‌ها، آیه‌ها، جزوه‌ها و سجده‌ها آن را به نوعی تزئین می‌کردند. رفته رفته علاقه مفرط مسلمانان به قرآن و همچنین عشق به تجمل، هنرمندان را بر آن داشت تا در تذهیب آن دقت بیشتری به کار برند و در نتیجه این آثار از سادگی بیرون آمد و جنبه تزئینی به خود گرفت به خصوص قرآن‌هایی که در برای امرا و بزرگان نوشته می‌شد. این امر خود یکی از علل توجه هنرمندان به تزیین بیشتر و موجب تکامل فن تذهیب شد.

نقاشی سبک تذهیب

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:17 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

نقاشی دیواری به عنوان یکی از اشکال هنری انسان درطول تاریخ همواره ازاهمیت خاصی برخوردار بوده ، تآثیر آن برزندگی انسان ازدیرباز تا کنون آنچنان پایدار و ماندنی است که می توان گفت کمتر رشته هنری چنین تآثیری را داشته است، زیرا که خیلی از رشته های هنری درمقاطعی از تاریخ بنا به ضرورت و مجموعه شرایط خاصی شکل گرفته و در مقاطعی دیگر از بین رفته یا کاربرد لازم خود را از دست داده ا ند . اما نقاشی دیواری را می توان اولین زایش راستین هنری انسان در سپیده دم تاریخ هنر دانست . بطوری که همچنان تا کنون تداوم و تآثیر خود را در بطن زندگی جوامع بشری حفظ کرده است . در تبیین دستاورد بزرگ انسان عصر سنگ- که جهان را با تصویر مجسم می ساخت تا برآن تسلط یابد – نباید از یاد ببریم که هنر وی، به معنی واقعی واژه ، هنر بوده است. آنچه اهمیت دارد این نیست که او تصویر آفرینی می کرد بلکه این است که تصاویر مزبور را ماهرانه و زیبا می آفرید.

امروزه نقاشی دیواری از نظر ایجاد تآثیرات قوی بصری و آفرینش زیبایی و هماهنگی فرم و ریتم ، نقش ارزشمندی در آثار معماری و زیبا سازی شهری دارد. این رشته هنری اگر به درستی شناخته شود و به درستی به اجرا درآید، با توجه به فضاهای زیبا و با شکوهی که بوجود می آورد می تواند با هنر معماری تلفیق شود ، همچنین این توان و اهمیت را در خود دارد که با مایه های فرهنگ و هنر و قوم و ملتی درآمیخته و به آن ارزش و اعتبار والایی دهد. هزاران سال پیش، انسان نخستین ، تصویر حیواناتی را که برای احتیاجات خود شکار می کرده و تصاویر آنها را بر دیواره محل سکونتشان ، یعنی در انتهای صخره غار نقاشی می کردند. آنان با اجرای اعمالی چون مراسم حمله به آن تصاویر، انگیزه خود را جهت شکار فردایشان بالا می بردند.

در این باره “هلن گاردنر”‌ ، محقق و تاریخ نویس معاصر چنین می گوید:

”‌ شکارگر- هنرمند آن روزگار، غالبأ از سطوح نا منظم وطبیعی دیوارهای غار، برجستگی ها ، فرورفتگی ها ، شکافها و لبه های تیز آنها برای ایجاد تصویر حضور واقعی شکل های خود در آنجا به طرز ماهرانه ای استفاده می کرده است. از برآمدگی دیوار می توانسته است در چارچوب خطوط کناری یک گاو وحشی مهاجم برای نشان دادن بزرگی بدن این جانور استفاده کند. هنرمند غارنشین اولیه به کشف این حقیقت نائل آمد که آمیزه هایی ازموادی چون تنه وشاخسار های سوخته درختان، شیره گیاهان ، چربی های حیوانی، خاک های رسی و آب می تواند رنگ هایی پدید آورد که تقریبأ پایدار و بادوام باشد. آن هنرمندان اولیه با چنین ابزار و موادی در جهت برآوردن نیازهای معنوی خود این نقوش زیبای حیوانی و خوشحالت را به تصویر درآوردند.

نقاشی دیواری، کهن ترین هنر بشر

ازآنجا که اجرای این آثار نه فردی بلکه بطور دسته جمعی توسط انسان های غارنشین اولیه کار شده است، بر روی هیچ کدام از این آثار به جا مانده، اثری از امضاء یا نشانی از هویت فردی هیچ هنرمندی دیده نمی شود. البته به جز موارد استثنایی که مثلا اثری از پنجه دست بردیوار نقاشی شده به جای مانده که شاید بتوان آن را از هنرمند ساحر یا جادوگر آن دسته از غار نشینان به عنوان جزیی از ادای آیین شان دانست. جالب توجه ترین آثار نقاشی دیواری مربوط به دوره پارینه سنگی را با قدمتی حدود 30 هزار سال مربوط به غارهای (آلتامیرا) واقع درشمال اسپانیا و غارهای (لاسکو) واقع درجنوب فرانسه است.

ایران

قدیمی ترین آثار نقاشی یافت شده در ایران مربوط به دوران نوسنگی – حدود 8 هزارسال قبل ازمیلاد – بوده که برصخره های غار “دوشه”‌ و در”‌دره میرملاس”‌ در منطقه کوهدشت لرستان می باشد. این صخره نگاره ها صحنه های رزم وشکار با تیر و کمان و حیواناتی چون اسب، بز کوهی و سگ را نشان می دهد که به شیوه ای ساده و ابتدایی و با ترکیبات مواد رنگی قرمز اخرایی، سیاه واندکی زرد توسط انسان های غار نشین با انگیزه اعتقادات جادویی آن منطقه کار شده است. پرفسور گرشمین در این باره چنین می گوید: ”‌ نقاشی های مزبور به وسیله ساکنین لرستان در دورانی که بشر به حالت گردآورنده آذوقه می زیسته است ترسیم شده است و این دوران مربوط است به چندین هزار سال پیش ازآنکه دره ها خشک شود و انسان بتواند از کوهسار پایین آمده و بیرون ازکوهستان زندگی کند. “

پس از نظر پرفسور گرشمین، هیاتی مرکب از باستان شناسان خارجی و ایرانی به منطقه لرستان اعزام شدند و اظهار داشتند:

”‌ نقوش روی صخره های لرستان شبیه نقوش مکشوفه درشرق اسپانیا در دوره های اخیر و مربوط به دروه ما قبل تاریخ است که عمدتا به صورت صخره های دسته جمعی و درزیر صخره های عظیم که به حالت برجسته ، بر دیوار غار قرار گرفته اند نقش شده است . خرده سفال های پیدا شده در آنجا دلالت بر سکونت در جوار این برجستگی ها در غار دارد . سبک این نقوش اکثرأ ذهنی کارشده و صراحت اغراق آمیز در نشان دادن پیکرها و حرکات آنها در عین سادگی، به بیان روشن موضوع ، که جنگ و گریز شکارچیان با حیوانات است یاری رسانده است.

نقاشی دیواری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:17 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

دوک نخ ریسی اولین وسیلة پارچه بافی است که الیاف را به نخ تبدیل می کند. تکامل این وسیله نقش مهمی در پیشرفت فن نساجی داشته و مقدمة پیدایش چرخ نخ ریسی است . یافته های باستان شناسی نشان دهندة استفادة دوک از دورة نوسنگی است . در بسیاری از محوطه های باستانی عصر نوسنگی ایران دوکهای متعددی یافت شده اند. مهری از محوطة چغامیشِ خوزستان متعلق به 3300 ق م زنی را در حال نخ ریسی نشان می دهد.

تصویر نمونه ای از نخ ریسی در ایران باستان را نشان می دهد. زنی با دستانی پوشیده از زیور آلات، به حالت غیر رسمی و چهار زانو در برابر میزی نشسته. او دوکنخ ریسی را که در بالا دارای فرمی گُل مانند است با دست چپ خود گرفته است. لباس تونیک مانند بدون آستینی به تن دارد و سرپوشی که بر شانه اش افتاده،موهای بلند او را نمایان ساخته. شخصی که در پشت ایستاده نیز لباسی با آستینی کوتاه به تن دارد. در این تصویر صندلی با پارچه ای پوشیده شده و در برابرمیزی که پایه های کوتاه و رویه ای ضخیم دارد، قرار گرفته. بر روی میزخوراکی از ماهی و شش -هفت عدد نان وجود دارد. به نظر می رسد زن از طبقه ی بالای اجتماعی باشد. در پشت سر او خدمتکاری مشغول باد زدن این زن است. این اثر در موزه ی لوور نگهداری می شود.جنس ماده ی این نقش برجسته نشان می دهد که این اثر متعلق به شوش و مربوط به قرن هفتم یا هشتم پیش از میلاد است.

در دورة اسلامی نیز دوک نخ ، چرخ نخ ریسی و دستگاه بافندگی مهمترین ابزارهای بافت بودند. مسکویه (320ـ421؛ ج 2، ص 230) احتمالاً به چرخ نخ ریسی در یکی از شهرهای عصر آل بویه اشاره دارد، که نشان دهندة کارآیی بالای این دستگاه است . این دستگاه در دورة اسلامی نیز با پیشرفتهای فنی همراه بود، از جمله تکامل رکابهای مخصوص بالا و پایین بردن متناوب تارها با حرکت پا، که تواناییهای بافنده را به مقدار زیاد افزایش می داد. در این دوره دستگاههای رکاب دار رواج یافت.

نخ ریسی

نخ ریسی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:17 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

واژه ی ؛ مینیاتور ؛ كه مخفف شده ی كلمه ی فرانسوی ؛ مینی موم ناتورال ؛ و به معنی طبیعت كوچك و ظریف است و در نیمه ی اول قرن اخیر و حدودا از دوره ی قاجاریان و اردزبان فارسی شده، اصولا به هر نوع پدیده ی هنری ظریف( به هر شیوه یی كه ساخته شده باشد ) اطلاق می شود و در ایران برای شناسایی نوعی نقاشی كه دارای سابقه و قدمتی بسیار طولانی است به كار می رود. این هنر كه به اعتقاد اكثر محققان در ایران تولید یافته، بعد به چنین راه برده و از دوره ی مغول ها به صورتی تقریبا تكمیل تر به ایران برگشته و هنرمندان ایرانی تلاش بی شائبه یی را صرف تكمیل و توسعه ی آن كرده اند از جمله هنرهائی است كه قابلیت به تصویر در آوردن تمامی طبیعت را در قالبی كوچك دارد.

اما نباید چنین پنداشت چون مقیاس تصاویر در مینیاتور سازی بسیار كوچك است، بنابراین تنها بخش كوچكی از طبیعت را می توان در این نوع تابلوها تصویر نمود، یا چون الهام بخش مینیاتوریست طبیعت است، وی ناچار می باشد فقط مناظری از طبیعت را ترسیم كند. بلكه كوشش در ایجاد والقای هرچه بیشتر زیبایی و تفهیم آن صفت ویژه یی است كه مینیاتورسازی را از سایر انواع نگارگری ایران جدا می كند و مینیاتوریست هنرمندی است كه آنچه را خود می اندیشد یا می پندارد كه بیننده علاقمند به دیدن آن است تجسم می بخشد و به هیچوجه تابع مقررات و قوانین حاكم برفضای نقاشی نیست.

مینیاتورهای امروز ایران، همان نقاشی كلاسیك اروپا ( سبك امیرسیونیسم و به دنبال آن شیوه های مدرن نقاشی اروپائی ) است هرچند گروهی نوشته اند كه به هنگام ظهور اسلام، ایرانیان در هنر نقاشی دارای سنتی كهن بوده اند. اما هیچ سند معتبری كه این ادعا را ثابت كند در دست نیست و اصولا این گونه اظهار نظركردن بیشتر منطبق برواقعیت است كه مكاتب مینیاتورهای ایرانی، از قرون بعد از اسلام آغاز شده و در قرون اولیه ی بعداز ظهور اسلام، هنر ایران با ابتكاراتی در خطوط عربی تداوم یافته و بهترین نسخه های قرآن كریم را هنرمندان مبتكر ایرانی نوشته اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته اند و طلاكاری حواشی و سرلوحه ی قرآن و طرح های اسلیمی و ختایی و گردش های تركیب بندی آن ها را به شیوه ی مخصوصی كه امروزه آنرا ؛ استیلیزه ؛ می نامیم ابداع كردند و در ادامه ی این ابداع و ابتكار، نقاشی براساس متن كتب و نوشته ها نیز رواج یافت كه مینیاتورهای مكتب بغداد سرآغاز آن است.

مكتب بغداد، از آن جهت كه نوعی نقاشی بدوی است تا حدودی نشان از فقدان مهارت و قدرت هنری سازندگانش دارد و بیشتر در بردارنده ی قصه ها و روایات مذهبی است. هنرمندان مكتب بغداد، اكثرا ایرانی بوده اند و معمولا نیز به سفارش و دستور روسای قبایل عرب كتب خطی را با ذوق خود تزئین میكردند و رئش كار آنها به اكثر نقاط دورونزدیك ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان كه نقاشی ایران ترقی محسوسی كرد ادامه یافت. بعد از حمله ی چنگیز به ایران و از رونق افتادن بغداد كه مركز تجمع هنرمندان بود و از آنجا كه نخستین فرمانروایان مغول در شمال غربی ایران و در تبریز و مراغه مستقر شدند، خواه نا خواه هنرمندان در آن منطقه گردآمدند و به دلیل علاقه و تمایل مغولان به هنرچینی، جذب ذوق آزمایی در این زمینه شدند. ناگفته نباید گذاشت كه نقاشی به شیوه ی چینی ها، با هجوم مغولان به ایران نیامد، بلكه نقاشی ایران سال ها قبل از تهاجم چنگیز با اسلوب و روش های هنر چین در سراسر خاورمیانه شهرت و اعتبار داشت و در شاهنامه ی فردوسی نیز به این مطلب اشاره شده و احتمال می رود كه تركان سلجوقی مروج این شیوه در ایران بوده باشند.

منتهی ایرانیان شیوه ی نقاشی چینی را با دیدخاص هنری خود تلفیق كردند و كاشی هایی كه امروزه نمونه هایی از آن دردست است نشان می دهد كه سال ها پیش از حمله ی مغول به ایران، همان شبك و شیوه و رنگ آمیزی و طراحی كه بعدها به صورت نقاشی كتب مورد استفاده قرار گرفت، در ایران اعمال شده و اگر دست حوادث كتاب خانه های بزرگ ایران را معدوم نكرده بود امروز به راحتی می توانستیم نسخی را كه متعلق به دوران پیش از مغول بوده و همان ویژگی مینیاتورهای مكتب هرات یا مراغه و مكاتب دیگر بعد از مغول را داشته ببینیم.

در ابتدای حمله مغولان به ایران، هنر نقاشی به واسطه ی قتل عام هنرمندان رونق خود را از دست داد. ولی بعد از چند سال سران مغول به فكر ترویج هنر افتادند و برای عملی ساختن این منظور عده یی نقاش چینی را از راه مغولستان به ایران آوردند و كوشیدند تا نقاشی چینی را در ایران رایج سازند و هنرمندان ایرانی، اگرچه تحت تاثیر این مساله قرار گرفتند، اما برخلاف نقاشان چینی هرگز طبیعت را به عنوان نهایتی از احساسات و عواطف و به گونه یی مجرد و انتراعی مورد توجه قرار ندادند و بیشتر به انسان و تفكراتی در حالات انسانی پرداختند و به همین جهت است كه كمتر مینیاتور ایرانی را بی صورت و هیات انسانی می توان یافت.

از سوی دیگر مینیاتور سازان ایرانی، هرگز پیوندهای خود را با شعر، فرهنگ و شیوه های تفكر بومی نبریده و افسانه ها، اساطیر، قهرمانان ملی، سنن و شیوه های زندگی ایرانی همواره نمودی آشكار در آثار آنان داشته و این وابستگی به زندگی و اعتقادات ملی تا جایی قوی است كه به مینیاتور ایرانی، علیرغم پیوندها و نقاط مشترك فراوانش با سایر مكاتب آسیایی ( از جمله شیوه های نقاشی هندی، چینی و ژاپنی ) وجهه ی خاصی می دهد و باعث تمایزش از هنر سایر ملت ها و ممالك می شود و این وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه داشت و به قدری مورد توجه بود كه یكی از شاهزادگان تیموری به نام ؛ بایسنفرمیرزا ؛ كه خطاطی هنرمند بود، سرپرستی امور هنری را در شهر هرات به عهده گرفت.

در آن زمان، شهر هرات مركز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است كه فقط در یك اموزشكده ی نقاشی، شصت استاد یه تعلیم هنرجویان و انجام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادكاران مكتب هرات ؛ كمال الدین بهزاد ؛ است كه كتاب مصور و معروفی به نام ظفرنامه ی تیموری دارد و به جرات می توان آثار وی را از لحاظ حالت چهره ها، حركت قلم، انتخاب موضوع . نمایش دادن وقایع سرآمد تمام مینیاتور هایی دانست كه قبل یا بعد از او در ایران ساخته شده است. رویهمرفته آثار مینیاتور ایران در مكتب هرات، به علت سابقه ی ممتد و آزادی عمل قابل توجهی كه بعد از مكتب بغداد برای هنرمندان به وجود آمد، تا حدی پیشرفت نمود كه دوره هنرنقاشی و مینیاتور سازی ایران، بعد از دوره ی هرات، با همان شرایط تكمیل یافته ی خود به عصر صفویان منتقل شد و بعد از آنكه تبریز به عنوان پایتخت انتخاب گردید، استاد كمال الدین بهزاد به آنجا دعوت و عهده دار سمت ریاست كتابخانه ی سلطنتی شد و همواره با استادكاران بزرگ این دوره نظیر، آقا میرك، سلطان محمد، حسین پاكوب و عده یی دیگر كوشید تا این هنر را تعالی و تكامل بخشد.

سبك و مكتب نقاشی دوره صفویه را در یك تقسیم بندی كلی می توان در دو بخش كاملا جدا از هم مورد بررسی قرار داد.

۱) مكتب تبریز كه تا وقتی پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه یی كه ذكر آن گذشت تداوم داشت. مینیاتورهای این دوره، همه در یك نوع و از لحاظ ظرافت كاری و حركت قلم و طرح و رنگ دنباله ی مكتب هرات است و فقط مختصری با آن تفاوت دارد.

۲) مكتب اصفهان كه بعد از انتقال پایتخت به اصفهان شكل گرفت و طی آن سبك و شیوه ی كار دچار دگرگونی هایی كاملا چشمگیر شد كه نمونه ی بارز و مشخص آن نقوش تزئینی مساجد اصفهان، كاخ چهل ستون و عمارت عالی قاپو است.

مینیاتور (نگارگری)

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:18 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

مشکل بتوان گفت از چه زمانی هنر میناکاری در ایران رواج گرفته است زیرا از روزگاران پیش از عهد صفویه (سده دهم هجری) نمونه هایی از میناکاری در دست نیست و از دوران صفوی هم نمونه های قابل ملاحظه ای بر جای نمانده است. لکن در دوران قاجار میناکاری به مقدار کم وجود داشته و اشیایی مانند سرقلیان و کوزه قلیان و کوزه و بادگیر قلیان را میناکاری می کرده اند. در دربار پادشاهان قاجار مخصوصاً ناصرالدین شاه که قلیان کشیدن از سرگرمی های او بوده قلیان های میناکاری شده وجود داشته است. همچنین در خانه های اشراف و بزرگان آن عصر نیز این قبیل اشیاء میناکاری شده موجود بوده است. اشیاء دیگری مانند کمربند ، آفتابه لگن ، انفیه دان ، گلابپاش ، گوشواره ، اشکدان و قوطی سیگار میناکاری شده نیز موجود است .

در کتاب “بررسی هنر ایران” اثر پروفسور ارثراپهام پوپ درباره ی هنر میناکاری چنین آمده است:

«مینا کاری هنر درخشان آتش و خاک است، با رنگ های پخته و درخشان که سابقه آن به ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد می رسد و ظهور آن بر روی فلز در طول سده ی ششم تا چهارم پیش از میلاد و پس از سال ۵۰۰ پیش از میلاد مشاهده می شود. هنر میناکاری در ایران بیش از نقاط دیگر تجلی داشته و یکی از نمونه های قدیمی آن درعهد صفویه توسط شاردن جهانگرد فرانسه ذکر شده است که قطعه ی مینایی از کارهای اصفهان بوده، مشتمل بر طرحی از پرندگان و حیوانات بر زمینه گل و بته به رنگ آبی کم رنگ و سبز و زرد و قرمز.»

در مورد سابقه ی هنر میناکاری در ایران لئوبرونستین و اروین مرگولیسErwin Margulies یادآور شده اند که سابقه این هنر در ایران به زمان اشکانیان و ساسانیان می رسد؛ ولی استفاده از آن در آغاز اسلام ، تا پیش از حکومت ایلخان مسلمان مغول ، غازان خان (۶۹۴ تا ۷۰۳ هجری) روشن نیست. پادشاه در مدت کوتاهی به علم شیمی دست یافت و بر خلاف پیشینیان که مبالغ هنگفتی در راه پیدا کردن اکسیر صرف می کردند ترجیح داد که دانش و مساعی خود را صرف هنر میناکاری نماید.

هنر میناکاری را می توان یکی از اختراعات خلاقه ی بشر دانست ؛ زیرا این هنر شامل فعل و انفعالهای پیچیده ایست که به هم ربط داده می شوند. از یک سوی عوامل ساده ای از قبیل سیلیکوم و مینیوم و پتاسیم و از سوی دیگر سنگ قیمتی که ترکیب آنها مینا را به وجود می آورد. از این رو این یک هنر آزمایشگاهی است و در حقیقت ماده ای است از ترکیب اکسیدهای فلزات که بر اثر حرارت، رنگ های مورد نظر را به دست می دهد در اختلاط با نمک به دست می آید در این عمل رنگ ها با درجه حرارت و طول زمان حرارت ارتباط زیاد پیدا می کند. بنابراین برای دسترسی به این پدیده هنری زیبا باید آتش و حرارت به دقت مراقبت و مهار شود. مینا که طبعاً شفاف است ، شفافیت بیشتر خود را از اکسید قلع به دست می آورد که ترکیبات آن از زمان های قدیم تا به امروز ثابت و بدون تغییر مانده است.

مؤلف کتاب «جغرافیای اصفهان» در سال ۱۲۹۴ هجری (۱۸۷۷ میلادی) درباره صنف میناکاران اصفهان می نویسد که میناکاری در اصفهان استادان معروف داشت ، مانند : آقاعلی فرزند آقاباقر نقاش که در فن نقاشی و مینا سازی همردیف پدرش بود و در اواخر سلطنت محمد شاه قاجار درگذشت (حدود ۱۲۶۴ هجری برابر با ۱۸۴۷ میلادی) و اینک برخی از نقاشان این زمان در هنر میناکاری هم استادی دارند و اگر به آنها سفارش کار مینا بشود مانند استادان مشهور گذشته از عهده ی انجام آن به خوبی بر می آیند و هم اکنون سرقلیانهای میناکاری خوبی ساخته می شود.

رواج صنعت میناکاری در اصفهان از دوران پهلوی و حدود سال ۱۳۱۰ شمسی است و مخصوصاً طی سی سال اخیر این صنعت به وسیله ی یکی از استادان هنرمند و بنام اصفهان آقای شکرالله صنیع زاده بسط و توسعه یافت و شاگردانی در این مکتب تربیت شدند که هر یک دریچه ی دیگری را برای هنر میناکاری گشودند.

تا جایی که هم اکنون حدود پانصد نفر استاد و کارگر به تهیه ی اشیاء مینائی اشتغال دارند. بیشتر اشیائی که میناسازان فعلی به بازار عرضه می کنند عبارت است از: گوشواره – سینه ریز – گلوبند – انگشتر – جعبه های بزرگ و کوچک آرایش زنانه – قوطی سیگار – جعبه های خاتمکاری و میناکاری – سرویس چای خوری مینا – شربت خوری مینا – حبابهای مینا کاری – بشقاب مینا – گلدان مینا به اندازه های مختلف – تابلوهای بزرگ و کوچک میناکاری که با هنرهای دیگر مانند طلاکاری و خاتم کاری و مینیاتور ترکیب می شود – کاسه قاب قدح میناکاری – قاب های عکس در اندازه های مختلف – زیر سیگاری مینا پیپ مینا – آلبوم عکس – گلاب پاش مینا پنکه سقفی – جار و چهلچراغ مینا ، درها و پنجره ها و ضریح های مینا کاری شده برای مقابر ائمه شیعه در کربلا و نجف و سامره و مشهد و قم و حضرت عبدالعظیم و اماکن متبرکه دیگر.

روی اشیاء طلایی و نقره ای هم می توان میناکاری کرد ولی اساساً میناکاری بر روی مس انجام می شود. برای فراهم آمدن مینا چند مرحله باید طی شود؛ به این ترتیب که ابتدا آن چیزی را که می خواهند میناکاری کنند به هر شکل و هر اندازه باید به وسیله مسگر ِ متخصص به شکل لازم در آید و پس از آن که ساخته شد استاد میناکار به آن لعاب سفید رنگ می دهد، معمولاً سه الی چهار بار لعاب داده می شود و در هر بار، شی ء ، به کوره می رود و حدود ۷۰۰ درجه حرارت می بیند تا رنگ لعابش ثابت شود. بعد روی آن با رنگ های گوناگون نقاشی می شود. سپس شیء باز به کوره می رود و حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ درجه حرارت می بیند تا رنگها به صورت مطلوب درآید.

درگذشته که میناکاری رواج اندکی داشت ، رنگهایی که به کار می رفت مانند رنگ هایی که در صنعت قلمکار به کار می بردند، گیاهی یا معدنی بوده . ولی اکنون برای نقاشی ظروف و اشیاء مینایی از رنگ هایی شیمیایی استفاده می شود که معمولاً آنها را از آلمان وارد می کنند.

رنگهایی که در میناکاری به کار می رود بر سه نوع است :

۱) رنگهای گیاهی که در چیت سازی هم به کار می رود.

۲) رنگهای معدنی که در نقاشی و میناکاری به کار می رفته .

۳) رنگهای فلزی که روی مینا کار می کنند :

برای میناکاری در تهیه رنگ قرمز از طلا هم استفاده می شود. رنگ سبز مینا از مس و رنگ زرد آن از گل ماش به دست می آید. رنگ آبی و فیروزه ای از فلزات و رنگ سفید از رنگ مخصوص تهیه می شده است که در شهر سامره از شهرهای عراق نوع خوب آن را به دست می آورده اند.

چون میناکاری هنری است که طی سالیان اخیر رواج و رونق حاصل کرده ، استادان بزرگ آن هم در عصر پهلوی ظهور کرده اند، هم اکنون بزرگترین استاد میناکار اصفهان آقای شکر الله صنیع زاده است که از خاندان آقا نجف، نقاش معروف اصفهانی ( یک قرن پیش ) و نواده صنیع همایون است که او نیز از استادان مشهور در فن نقاشی به شمار می رفته و اینک نیز در خیابان چهار باغ اصفهان کارگاه و مغازه دارد و سفارشهای بزرگ و عمده میناکاری معمولاً به او داده می شود. از شاگردان بنام صنیع زاده که هم اکنون از استادان مشهور هستند باید از آقای غلامحسین فیض اللهی نام برد که در بازار سلطان اصفهان کارگاه و مغازه دارد و در زمینه طرح و آتشکاری که قسمت عمده صنعت مینا سازی است تخصص دارد. تهیه کنندگان میناهای متوسط برای عرضه کردن به مشتریانی که کارهای گران قیمت و ممتاز نمی خواهند هم در اصفهان زیادند و در طول خیابان چهارباغ و اطراف میدان نقش جهان عده ی زیادی از آنها به تهیه میناهای دست دوم و ارزان قیمت اشتغال دارند.

مینا کاری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:18 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

هنر موج بافی که روزگاری جزو کالاهای اصلی هر خانواده ای در کرمانشاه بود، روز به روز در ورطه فراموشی قرار گرفته است. به گزارش خبرنگار مهر، موج بافی از جمله صدها هنر و صنایع دستی مردمان مناطق غربی ایران است که از قدمتی دیرینه برخودار بوده و سالیان سال با مردم عشایر و روستایی و شهری استان کرمانشاه همراه و همسفر بوده است. هنر موج بافی، روزگاری نه چندان دور در کرمانشاه از رونق خوبی برخوردار بوده است ولی با ورود اجناس خارجی، به خصوص پارچه ها و الیاف چینی، این هنر زیبا و منحصر به فرد در ورطه فراموشی قرار گرفته است. مردم شهرهای غربی کشور، به خصوص استان کرمانشاه از موج استفاده های مختلفی می کردند. از موج عمدتا برای رختخواب پیچ، پتو، پشتی، رویه کرسی، سجاده و گاه برای چادرهای عشایر استفاده می‌کردند.

از سویی دیگر به دلیل کاهش تقاضا برای این هنر سنتی، بیشتر استادکاران حرفه موج بافی را رها کرده اند و به دنبال شغل و پیشه ای دیگر رفته اند و تنها عده ای معدود در استان کرمانشاه هنوز به انجام این هنر باستانی مشغول هستند. روزگاری نه چندان دور در کوچه پس کوچه های این شهر، صدای به هم خوردن ماسوره و بند کارگاههای موج بافی، گوش هر شنونده ای را نوازش می داد ولی اکنون دیگر نه نشانی از تار و پودهای موج ها در ذهن دوستداران باقی مانده است و نه دیگر کسی از این هنر زیبا در منزلش استفاده کاربردی می کند.

مادران ما که به نوعی در خودکفایی مشهور بودند، روزها را در ریستن پشمهای چیده شده از گوسفندان برای بافتن موجی با طرح های “ایلامی” و یا “قصری” سپری می کردند.

موج بافی

موج بافی

موج بافی

موج بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:20 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

ارزنده ترين‌ صنعت دستي ممقان که‌ در 42 کيلو متري شهرستان تبريز واقع‌ شده،‌سوزندوزي‌ است‌. اين‌ هنرصنعت که‌ توليدش در انحصار زنان و دختران خانه‌ دار است‌ و‌مواد اوليه ي مورد نيازش‌ را فقط نخ‌ ابريشم رنگين و پارچه‌ ي دبيت و متقال تشکيل‌ميدهد، در ممقان سابقه يي‌ چندان طولاني‌ ندارد و در گذشته توليدات دست‌ اندرکاران را ‌بيشتر نوعي‌ کلاه که‌ داراي مصرف محلي بود تشکيل مي‌داد. ولي‌ در حال حاضر از اين‌ هنر‌علاوه‌ بر کلاه براي تهيه ي زير ليواني‌، کمربند، کفش، جليقه و سالفت (نوعي‌ روميزي که‌‌داراي ابعاد متفاوتي‌ است‌ و معمولا در وسط‌ ميزهاي بزرگ‌ گسترده‌ ميشود)، استفاده‌ به‌‌عمل مي‌آيد.‌
سوزندوزي‌ ممقان يکي از شعب رو دوزي‌هاي ايراني‌ است‌ که‌ طي آن زمينه ي اساسي‌ پارچه‌‌را بخيه مي‌پوشاند و زمينه ي تازه‌ يي‌ از نقش و رنگ‌ ايجاد مي‌شود.‌
تعداد سوزندوزان ممقان و حومه‌ در حال حاضر حدود 700 خانوار يا 1680 نفر است‌ که‌‌محصولات توليدي شان علاوه‌ بر تامين نيازهاي محلي و خود مصرفي‌ توسط‌ سازمان صنايع‌‌دستي ايران خريداري‌ و در فروشگاههاي وابسته به‌ سازمان در نقاط مختلف کشور عرضه‌‌ميشود.‌
طرحهاي سوزندوزان عموما ذهني و ملهم از برداشت‌ها و بنيشهاي شخصي هنرمندان از‌محيط طبيعت است‌ و بيشتر شامل‌ گل‌ها و بوته‌هاي تمثيلي مي‌شود.‌ ابزار کار سوزندوزان را فقط يک‌ سوزن‌ چهار سانتي معمولي‌ و يک‌ انگشتانه‌ خياطي تشکيل‌ميدهد و با کمک همين وسايل‌ ساده‌ است‌ که‌ بديع‌ترين‌ نقوش را بر پارچه‌ مي‌نشانند و‌محصولاتي‌ ظريف‌ و مصرفي‌ که‌ از جنبه هاي قوي هنري نيز برخوردار هست توليد مي‌کنند.‌
براي شروع‌ به‌ کار سوزندوزي‌، ابتدا با توجه‌ به‌ ضخامتي که‌ نقش مي‌بايست داشته باشد نخ‌‌ويسکوزيااستات را به‌ صورت‌ 15‎-6 يا 30 لاکلاف نموده‌ و به‌ هم‌ مي‌تابند. سپس از يک‌ برگ‌روزنامه‌ شکل مورد نظ‌ر محصولاتي‌ را که‌ مصمم به‌ توليد آن هستند بريده و به‌ همين ترتيب ‌اشکال مورد نظ‌ر را از دبيت و متقال مشکي نيز بريده و آنها را در طرفين لايه‌ ي روزنامه‌‌يي قرار مي‌دهند (به‌ اين‌ ترتيب که‌ يک‌ طرف روزنامه‌ را دبيت و سوي ديگر آن را متقال‌بپوشاند) لازم‌ به‌ توضيح است‌ که‌ روزنامه‌ و متقال (که‌ اصطلاحا لايه‌ ناميده مي‌شود) بايد‌داراي اندازه‌ يي‌ همسان و اندازه‌ ي دبيت از طرفين حدود دو سانتي متر بيشتر باشد. ‌
بعد از قرار دادن‌ لايه‌ و رويه‌ در طرفين روزنامه‌ آنها را به‌ يکديگر کوک زده‌ و لبه ي اضافي‌‌پارچه‌ را به‌ داخل‌ برگردانده و به‌ لايه‌ ي روزنامه‌ يي‌ مي‌دوزند.‌
سوزندوزان معمولا سوزن‌ را در دست‌ راست‌ گرفته و با دست‌ چپ‌ پارچه‌ را ثابت‌‌نگاهداشته و ابتدا نقش زنجيره را به‌ شيوه ي گلدوزي‌ در پنج ميلي متري لبه ي کار‌ميدوزند. نحوه ي زنجيره دوزي‌ به‌ اين‌ ترتيب است‌ که‌ ابتدا سوزن‌ را از زير به‌ داخل‌ پارچه‌‌فرو برده‌ و آن را کاملا از پارچه‌ بيرون‌ مي‌کشند تا گره ي ته‌ نخ‌ به‌ پارچه‌ متصل شود. سپس‌سوزن‌ را از رو به‌ داخل‌ پارچه‌ فرو برده‌ و قبل از آنکه کاملا از زير کشيده شود و در دست‌‌در حالتي که‌ نخ‌ باقيمانده بر رويه‌ ي کار حالت‌ دايره يي‌ کوچک‌ را به‌ خود گرفته سوزن‌ را از‌زير به‌ داخل‌ پارچه‌ فرو برده‌ و پس‌ از عبور دادن‌ از داخل‌ دايره آن را مي‌کشند تا نخ‌ سفت‌شود. سپس دوباره‌ با فاصله يي‌ معين سوزن‌ را از رو به‌ داخل‌ پارچه‌ فرو برده‌، ايجاد دايره‌نموده‌ و عمل را تکرار مي‌نمايند تا دوخت‌ زنجيره به‌ پايان برسد (درست‌ مثل کاري‌ که‌ در‌گلدوزي‌ معمولي‌ انجام مي‌شود) بعد از انجام اين‌ مرحله، قسمت مياني‌ کار به‌ شکل پيش‌گفته زنجيره دوزي‌ مي‌شود.‌
در شرايط‌ي‌ که‌ کار شکلي دايره مانند داشته باشند مانند دوخت‌ زير استکاني‌ يا کف‌ کلاه، بعد ‌از زنجيره دوزي‌ قسمت وسط‌ به‌ وسيله ي نخ‌ هايي‌ که‌ از مرکز دايره به‌ محيط آن وصل‌ميشود دايره را به‌ هشت قسمت تقسيم نموده‌ و با کوک هايي‌ نقاط تماس قط‌رها را با محيط‌دايره دو به‌ دو به‌ يکديگر وصل مي‌کنند تا شکل ستاره‌ يي‌ هشت پر بر روي‌ کار بنشيند و به‌‌اين‌ مرحله از کار اصطلاحا آي چک‌ ماخ (ماه کشيدن) مي‌گويند. ‌
سپس پيرامون کار را با روش‌ دندان موشي‌ که‌ تقريبا شبيه زيگزاگ است‌ و در اصطلاح‌محلي دکمه قراقي‌ ناميده مي‌شود دوخته و آنگاه اطراف مرکز دايره را که‌ گوبک‌ (ناف) نام‌دارد با رنگ‌ دلخواه زنجيره دوزي‌ مي‌نمايند.‌
و در مرحله ي بعد، پرههاي ستاره‌ به‌ روش‌ دو کوک بلند و تقريبا شبيه عدد 7 دوخته ميشود ‌و در پايان با استفاده‌ از دندان موشي‌هاي بلند، شبيه آنچه در لبه کار انجام شده، محصول‌تکميل و آماده‌ ي مصرف ميشود.‌
در شرايط‌ي‌ که‌ توليد محصولاتي‌ به‌ اشکالي‌ ديگر مورد نظ‌ر باشد کماکان برش رويه‌، لايه‌ و‌آستر به‌ شيوه ي قبلي انجام و پس‌ از آن با ابريشم درشت‌ تاب حاشيه يي‌ به‌ فاصله ي 5‌ميلي متري لبه ي کار، دوخته ميشود. حاشيه دوزي‌ که‌ آن را سوچک‌ ماخ (سو کشيدن يا‌حاشيه کشيدن) مي‌گويند به‌ اين‌ ترتيب است‌ که‌ دو يا سه‌ رديف‌ نخ‌ درشت‌ تاب را بر روي‌‌پارچه‌ قرار داده‌ و به‌ وسيله ي بخيههاي بسيار ريزي که‌ همرنگ‌ نخ‌ اصلي است‌ آن را به‌ رويه‌ ‌ميدوزند.‌
آنگاه به‌ فاصله ي کمي از حاشيه، مجددا به‌ روش‌ قبلي، چند رديف‌ ابريشم درشت‌ تاب را بر‌روي‌ کار دوخته و آن را جوت لماخ (جفت کردن‌) مي‌نامند سپس در فاصله ي چند سانتي‌متري جوت لماخ حاشيه ي ديگري را که‌ آق ير آچماق ناميده ميشود بر روي‌ کار مي‌دوزند.‌
بعد از طي اين‌ مراحل‌، فاصله ي بين سوچک‌ ماخ و جوت لماخ با بخيههاي درشت‌ به‌ شکل‌عدد 7 پر شده و محل تلاقي‌ بخيهها با يکديگر زنجيره دوزي‌ مي‌شود.‌
آنگاه نقش بوته‌ جقه به‌ روش‌ زنجيره يي‌ در وسط‌ کار ايجاد ميگردد.‌
شاميل لخ‌ عبارت‌ از يک‌ رديف‌ دوخت‌ زنجيره به‌ موازات ديواره‌ ي بوته‌ و در قسمت داخلي‌آن است‌ که‌ با نخي به‌ رنگ‌ ديگر انجام ميشود. و پس‌ از آن داخل‌ بوته‌ جقه بخيه دوزي‌‌ضربدري‌ ميشود. که‌ در اصطلاح محلي اين‌ قسمت از کار گل‌ لاماخ نام دارد.

ممقان دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:20 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

هنر ملیله کاری ، محصول کار با طلا ، نقره و مسی است که به صورت مفتولهای باریک درآمده است و با صرف وقت و دقت فوق العاده و مهارت و هنرمندی ملیله کار ، بر منبلی شی یا محصول مورد نظر و با بهره گیری از نگاره های سنتی و طرحهای اسلیمی به هم پیوند و ارتباط یافته اند . قدیمی ترین اشیاء آثار ملیله ایران به روایت اکثر محققان به سالهای 550 تا 330 ق . م تعلق دارد . آثار به دست آمده در « دورالورپوس » گواه آن است که طی سالهای 330 تا 224 ق . م نیز ساخت مصنوعات ملیله در ایران ، رواج قابل ملاحظه ای داشته است . همچنین در آثار کشف شده از شوش ، همدان و گنجینه جیحون می توان به قدمت این هنر پی برد .

« آرتور اپهام پوپ » در کتاب « شاهکاری هنر ایران » ضمن اشاره به زرگری و نقره کاری در سالهای بعد از ظهور دین مبین اسلام ، به مقداری ملیله که از منطقه « ری » به دست آمده و به قرن 12 میلادی تعلق دارد اشاره کرده است . متاسفانه از آنجا که بیشتر اشیاء ملیله ایرانی اعم از طلا و نقره به دلیل استفاده مجدد از فلزش ذوب شده نمونه های زیادی از آثار ملیله هم اکنون در دسترس مانیست و تنها از دوره قاجاریه به این سو مقداری سرقلیان ، گیره استکان یا سینی در اندازه های مختلف ، گوشواره ، سینه ریز و … باقی مانده که بخشی از آنها در موزه های داخلی و خارجی و قسمتی دیگر در مجموعه های خصوصی یا نزد خانواده ها نگهداری می شود . ملیله کاری ، امروزه به طور عمده در شهرهای زنجان ، اصفهان ، تبریز ، تهران رواج دارد .
عمده ترین ماده اولیه ملیله کاری را نقره تشکیل می دهد که از طریق ذوب کردن سکه های نقره یا قراضه ظروف نقره ای تامین می شود . نقره مصرفی در ملیله کاری دارای عیار است ولی برای ساختن دسته یا پایه ظروف به طور معمول از نقره با عیار 60 تا 84 استفاده می کنند . درباره تاریخچه ملیله زنجان اطلاعات جامعی در دست نیست ولی از طریق نوشته ها و سفره های سیاخانی که با این منطقه سفر کرده اند ، از این هنر زیبای منطقه یاد شده است .
از آنجا که این هنر شاخه ای از فلزکاری است ، می توان مسیر حرکت آن را در بطن فلزکاری منطقه جست و جو کرد .
این هنر وام دار هنرمندانی است که با ابزار بسیار ابتدایی به خلق آثاری ارزشمند مبادرت ورزیده و گاه بینایی خود را در این مسیر از دست داده اند . سایر مواد مصرفی مورد نیاز در ملیله کاری را موم طبیعی ، تیزاب ، زاج سفید و جوهر گوگرد تشکیل می دهد .
ابزار کار ملیله کاری شبیه ابزار و ادوات زرگری است .
برای تهیه و ساخت آثار ملیله ، ابتدا باید نوار ملیله را که از جنس طلا و نقره یا مس تهیه کرد که در این مورد با عبور شمش یا مفتول نقره و مس از دستگاه نورد حدیده ، مفتول مورد نظر به دست می آید .
بعد از آماده شدن نوار ملیله ، نوبت به ساخت ملیله می رسد . در این مرحله ابتدا صفحه فلزی مستطیل شکلی از جنس متضاد با مفتول کاربردی باشد و دارای ابعاد و اندازه های مختلف است را انتخاب و یک سطح آن را کاملا موم اندود می کنند ، به طوری که لایه ای به ضخامت 3 تا 4 میلیمتر از موم روی صفحه را بپوشاند سپس قالبی را که به شکل محصول مورد نظر بریده شده روی صفحه مسی قرار می دهند ، بعد نواری را که دارای پهنایی بیش از نوار ملیله است از اطراف قالب می گذارنند تا شکل قالب را به خود گرفته و درون موم قرار گیرد .
سپس به وسیله دیواره های بعدی طرح کلی را تقسیم بندی کرده و میانه سطوح را با نقوش ملیله که قبلا به وسیله دست و ابزی ظریف با نوار ملیله ساخته شده ، پر می کنند و در آخرین مرحله به وسیله مفتولهای فولادی بسیار ظریف نقشها را به یکدیگر می بندند تا اشکال ساخته شده به هم نخورد و سپس به وسیله ذوب کردن موم ، اسکلت ملیله ساخته شده را از صفحه زیرین جدا می کنند . این اسکلت روی سطح همواری قرار گرفته و مقداری لحیم کرده که مخلوطی از براکس و براده نقره است روی آن ریخته و شعله گاز روی آن حرکت داده می شود . بر اثر این کار ، گرده لحیم ذوب می شود و موجب اتصالات نقش های کوچک با یکدیگر و همچنین دیواره نقش می شود .
پس از آن عمل آتش کاری انجام و کلیه قطعات به وسیله گرده لحیم به یکدیگر متصل می شود . سیم های فولای را بریده و جدا می سازند و محصول را که تقریبا کار ساختش به پایان رسیده در طشتکی که حاوی محلول رقیق اسید سولفوریک است قرار می دهند و یا در داخل ظرف محتوی « راغاب » ( محلول زاج سفید و آبی ) می جوشانند تا اضافات و لکه های نقره از بین برود و در پایان به کمک برس سیمی ظریفی ، ملیله ساخته شده را پاک می کنند و ناهمواریهای احتمالی آن را به وسیله سوهانهای ظریف و سمباده از بین برده و آن را پرداخت می کنند .
نوع دیگری از ملیله ، محصولاتی است که به وسیله خم کردن و لحیم دادن صفحات ملیله ساخته می شود و شیوه تولید چنان است که ابتدا از ملیله صفحاتی به اندازه های مورد نظر تهیه می کنند و سپس به کمک آنها محصولاتی نظیر گیره استکان و لیوان ، قندان ، گلابپاش ، قاب عکس ، گل سفید ، قاشق چای خوری و …. می سازند به وسیله نقره ای با عیار پایین تر دسته و پایه آن را ساخته و روی کار سوار می کنند .
نقوش رایج در ملیله سازی اکثرا ذهنی و ملهم از نگاره های قدیمی و سنتی ایران است .

ملیله کاری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:21 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

مقرنس کاری یکی از عناصر مهم تزیینی معماری است، که در زیبا ساختن بنا های ایرانی بخصوص مساجد و مقبره ها استفاده می شود. مقرنس ها شباهت زیادی به لانه زنبور دارند، در بناها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن ساختمان ها، و یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود به کار می روند. این مقرنسها را می توان از جمله وسایل موثر ساختن گنبد ها دانست، که بعدها محتوای نظری اولیه را از دست داده، و بیشتر برای تزیین به کار رفته است. برخی معماران ایرانی در ساختن و پرداختن مقرنس مهارت زیادی دارند، و نمی گذارند موجب سنگینی ساختمان شود، و بر اصل و پایه فشار آورد. با مشاهده شکل های طبیعی قندیل های یخی و آهکی درون غارهای ایران در می یابیم که به احتمال زیاد هنرمندان نخستین این فن از همان قندیلها برداشتی هنرمندانه کرده اند، و عینا آن را در سطوح داخلی و خارجی بناها با استفاده از آجر گچ و یا سیمان به کار گرفته اند. مقرنسها معمولا در سطوح فرو رفته گوشه های زیر سقـف ایجاد می شود. اما محل قرار گیری این عنصر تزیینی میتواند در بالای دیوارها، سقفها گوشه ها سردرها و … باشد.

مقرنس توانست بر سایر هنرهای تزئینی و صنایع دستی اثر گذارده و موجب تکوین و گسترش انواع هنرها مانند، فرش بافی، کاشی کاری، گچبری و غیره شود. چه بسا وجود طرح های بسیار چشمگیر مقرنس در سر درها، درون گنبدها، داخل شبستانها و محراب ها بود، که موجب گسترش روز افزون هنر کاشی سازی گردید، و به هنگام ساختن منبرها و ستون های چوبی داخل مساجد، منبت های زیبا با الهام از شکل های مختلف مقرنس بر روی آنها نقش بست. نمونه های بی مانند این نو کار های روی چوب را می توان در مساجد دوران حکومت صفویه در مراغه، بناب، تبریز و خوی دید. در طول تاریخ مقرنس سازی مانند هنر های تزئینی دیگر سیر تکاملی را از نظر کثرت کار برد و از نظر افزونی مواد پیمود. این تـزئین با آغـاز سـاختمان مـسجدها و مـدرسه های عـلوم دیـنی در قـالب هـای جدید و بی دلیل، جای ارزنده ای را برای خود باز کرد، و اهمیتی زیادی پیدا نمود. بعد از شاهنشاهی ساسانیان و انقلاب انسانی ایرانی با آزاد سازی عمومی، اندیشه هنر در ایران بزرگ جلوه دیگری یافت، و هنر های ایرانی در قالب مکتب اسلام تحولات چشمگیری را ایجاد کردند. از این زمان به بعد هنر های زیبا و بدیع با اسلام در آمیخت و نام هنر های دوران اسلامی را بخود گرفت. از دید هنری دوران های اسلامی را می توان به سه دوره تقسیم کرد، دوران اولیه اسلام، دوران سلسله های اسلامی، دوران نزدیک اسلامی.

در دوران اولیه اسلام، به طور کلی مقرنس یعنی هر چهار نوع مقرنس های تزئینی در بیشتر بنا های این زمان بکار رفته است، البته مقرنس های لانه زنبوری، کمتر کار گردیده. می توان سه قرن اول هجری خورشیدی را آغازی دیگر بر هنر مقرنس سازی دانست. از قرن چهار و پنج هجری خورشیدی به بعد آثار بیشماری که نشانگر تحول این هنر باشد، در نقاط مختلف ایران بزرگ وجود دارد. نخستین نمونه های بارز چهار قرن آغاز اسلام مقبره شاه اسماعیل سامانی در بخارا است، که گذشته از عناصر تزئینی مقرنس کاری، تزئینات آجری جالبی را دارد، مقرنس ها بیشتر در گوشوار های زیر گنبد بکار آمده است، این مقبره از نمونه های اواخر قرن سوم هجری است. مقبره قابوس بن وشمگیر مشهور به گنبد کاووس یا گنبد قابوس نیز یکی دیگر از استوار ترین بنا های اسلامی این زمان است، که گذشته از شیار های زیبای ساقه و مخروط گنبد، دارای مقرنس های بسیار جالب و ساده می باشد. مسجد جامع نائین از آثار اوایل قرن چهارم هجری است، همراه با گچبری های دقیق و ظریف و خطوط کوفی گلدار، در بعضی قسمت های این مسجد مانند گوشه های گنبد و بالای محراب از مقرنس های گچی روی هم بهم گرفته شده است.

در قرن پنجم و ششم هجری خورشیدی، که نخست و بیشتر به معماری مقبره ها پرداخته شد، آنها به شکل برج با بقعه و نظائر آن ساخته می شدند، اکثر آثار معماری این زمان در نواحی خراسان قرار دارد. نشانگر معماری این عصر بنا هایی با گنبد مخروطی شکل شبیه به گنبد قابوس، برج رزگت یا رسکت، برج لاجیم، برج خرقان و مقبره های مخروطی شکل دروازه کاشان است. وسعت خاک ایران بزرگ در آن زمان موجب گردید، بیشترین آثار باقیمانده از آن دوران هم اکنون در ورای مرزهای امروزی جای داشته باشند. در این میان از مسجد بزرگ نورالدین در موصل عراق که در حال حاضر تنها رواق جنوبی مسجد بر جای مانده، و قبر نورالدین در دمشق که کاملاً شبیه به مقبره بی بی زییده است، و از نمونه های بارزی معماری زمان سلسله سلجوقی شناخته می شود. شیوه معماری زمان سلجوقی، تزئینات گچی ، سنگی و چوبی سطح داخلی گنبد و نمای خارجی همه در قالب های مقرنس بکار می رفته، و معماری ساختمان در درجه دوم اهمیت قرار داشته است. تأکید معماران و مقرنس سازها بیشتر معطوف به تزئین های آن بناها بوده، حتی حکمرانان سلجوقی هم در ایجاد این گونه بناها ابتدا به پوشش تزئینی روی آنها توجه نشان می دادند.

برخی بنا های قدیمی شهر ری و ورامین و سمنان و دامغان و مسیر جاده خراسان دلیل آن می باشد. آشکار ترین نمونهٔ معماری مسجد جامع اصفهان است، که از بنا های جامع و مهم ایران در زمان سلجوقی می باشد. مجموعه ای از عناصر و موضوع های گوناگون معماری و تزئینی، محراب گچبری و گنبد مقرنس کاری شده آن، از شاهکار های زمان وزارت خواجه نظام الملک است، سقف ایوان های این مسجد مقرنس های بی مانندی را به نمایش می گذارد. از دیگر آثار با ارزش که همگی با تزئین های مقرنس پوشش داده شده، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپایگان، مسجد جامع زواره و مسجد حیدریه قزوین می باشند، که به سبک گنبد نظام الملکی آرایش شده اند.

در قرن هفتم و هشتم هجری خورشیدی، زمانی از تاریخ را که سلجـوقی می گویند، در واقع قدرت و حکومت در دست سازمان قبیله ای دینی بود، که همان حکومت مردم می باشد، و دوران نوآوری های ارزنـده ای در خلـق آثار هنری بوده است. این زمان مردمی، سر چشمه آثار ارزشمند و آفرینش پدیده های هنری بوده، منجمله سبب گردید گچبری و مقرنس کاری گسترش چشمگیری یابد. در این دوره مردمی، هنر مقرنس مانند بسیاری از هنر های زمان، توسط هنرمندان ایرانی به آن سوی مرز های ایران رفت، لازم است عزیزان ایرانی، در هر کجای دنیا این کار را دیدند نسبت به شناسایی و معرفی هنرمند ایرانی آن اقدام کنند. همچنین مقرنس مانند هنر های دیگر در سال های بعد از سلجوقیان در ایران همچنان به حیات و تکامل خود ادامه داد. شاید در نتیجه برتری جویی و تحول و تکامل این هنر بود، که از آن زمان به بعد کاربرد عنصر تزئینی مقرنس را در آثار معماری لازمه تکمیل بنا دانسته شد.

هنرمندان عصر خانات ایرانی تحت تأثیر سبک های هنری پیشین به هر چه پربار تر کردن انواع هنرها پرداختند، و بویژه در آثار دوره ای که تیموریان دروغی می گویند، آثار باز مانده آن عهد نشانگر قدرت خلاقه این هنرمندان می باشد، که به کسب اعتبار بیشتری نائل شدند . نمونه های بسیاری از سبک دوران خانات ایرانی در بکار گیری مقرنس وجود دارد، مانند:

مشهور ترین اثر بازمانده از این دوران، گنبد سلطانیه در نزدیکی زنجان است، که مقبره سلطان محمد خدابنده نامیده می شود، و در واقع مجموعه گویایی از انواع هنر هاست. این مقبره با ارتفاع بیش از حد گنبد و گوشوارها و مقرنس های جالب زیر گنبد، و نیز نقاشی ها و کاشی کاری های بسیار زیبا، و گچبری های ارزنده اش، نمونه پربهایی است. از دیگر آثار ارزنده خانات ایرانی، آرامگاه خانوادگی به نام فاتح عالم واقع در شاهراه شازند ـ سمرقند است، این مقبره دارای یک برج با پایه هشت ضلعی و گردنی استوانه ای شکل با برج خمیده ماننـد است، ترک های باشکوهی در آن ایجاد گردیده و دارای ایـوان پیش آمده یی نیز هست، شکل مربع داخل بنا در نتیجه ایجاد طاق نماهایی که دارای برآمدگی مقرنس است بشکل صلیب درآمده است.

توجه شود، از دلایل شکل گرفتن هنر معماری و دیگر هنر های این دوره، استقلال و آزادی اندیشه و گفتار و کردار در تمدن سازمان قبیله ای است، که باعث شد تا هنرها نیز به جلوه گاه های تازه ای دست یابند. توجه خاص به معماری مساجد و مقابر و مدارس و دیگر بنا های عمومی، خواسته توده مردم در جهت ملی گرایی ویژه آن زمان بوده است. همچنین در این زمان توده مردم تکلیفی در مقابل حکام نداشتند، بلکه حق ملی داشتند، و سعی می کردند بهترین کارها را انجام دهند، اما بدشانسی و در ادامه تاریخ استعمار سر رسید.

مقرنس از لحاظ شکل 4 دسته می باشد:

مقرنس های جلو آمده: مقرنس هایی هستند، که مصالح آن از خود بنا می باشد، و در نهایت سادگی و بدون هیچگونه پیرایه ای به صورت آجر یا گچی، انتهای سطوح خارجی نمای بیرون ساختمان را آرایش می دهند و استحکام آنها زیاد است.

مقرنس های روی هم قرار گرفته: گذشته از مصالح به کار رفته اصلی بنا، گچ و آجر و سنگ، در سطوح داخل و خارج بنا به کار می روند. و غالبا در چند ردیف، دو تا پنج یا بیشتر، روی هم قرار دارند، و دارای ثبات متوسطی است.

مقرنس های معلق: شبیه همان منشور های آهکی آویزان در غارها می باشد، که اصطلاحا استلاکتیت نامیده میشوند، و غالبا از چسباندن مواد مختلف چون: گچ، سفال، کاشی و … به سطوح مقعر داخل بنا صورت می گیرند، آویزان به نظر میرسند، و دارای ثبات کمی می باشند.

مقرنس های لانه زنبوری: شبیه لانه زنبور و در مجموع کندو های کوچک بر روی هم قرار گرفته هستند، این دسته از نظر شکل ظاهری شبیه به مقرنس های معلق می باشند.

مقرنس کاری

مقرنس کاری

مقرنس کاری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:21 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

تصویری که با چیدن منظم و هموار قطعات کوچک سنگ‌های رنگی یا سفال در کنار هم ساخته می‌شود موزائیک نامیده می‌شود. فرهنگستان زبان فارسی برای موزائیک، واژه پاره‌چین را تصویب کرده‌است.موزائیک‌سازی یا مُعَرَّق‌کاری یکی از رشته‌های صنایع دستی است. معرق‌سازی در ایران از سده ۶ هجری و دوره سلجوقیان با ساخت کاشی معرق پیشرفت کرد و در سده هشتم کامل‌تر و ظریف‌تر شد. در سده نهم و دهم هجری نیز رشد بسیار زیادی کرد. شهرهای اصلی معرق‌سازی در این دوره اصفهان، یزد، کاشان، هرات، سمرقند و آران و بیدگل بودند.

هنر موزائیک از دیرزمان شناخته شده بود و تا به امروز نیز کاربرد دارد. در میانرودان و مصر باستان نوعی موزائیک در اندازه‌های کوچک و برای مصارف تزئینی و زینتی ساخته می‌شد ولی رومیان آن را چون یک قالب هنری همپایهٔ دیوارنگاری به کار می‌بردند. صنعت موزاییک سازی توسط هنرمندان صدر مسیحیت ادامه یافت و در اوایل قرون وسطی به خصوص در قلمرو امپراتوران بیزانسی به اوج شکوفایی خود رسید (مثلاً موزاییک‌های کلیسای سان وتیله در راونا)

در دایرةالمعارف هنر (نوشته رویین پاکباز)، در تعریف معرق چنین آمده‌است: معرق (موزائیک Mosaic) طرح پیک نما یا انتزاعی ساخته شده از قطعات سنگ، شیشه، سفال، چوب رنگین بر روی دیوار، سقف، زمین و غیره‌است.

انواع معرق

معرق چوب
معرق کاشی
معرق موزائیک

معرق‌کاری در ایران

در بعضی از منابع به اشتباه گفته شده‌است که معرق چوب برگرفته از کاشی معرق است و معرق در ایران از هند وارد شده‌است. در حالیکه در سبک هندی چوب زمینهٔ کار یک تکه‌است و به علاوه جنس چوب از فوفل است..شیوه‌ای کار در سبک هندی به این شکل است که ابتدا طرح را بر روی چوب پیاده کرد و سپس شکل‌ها را بریده و بعد با تکه‌های مختلف چوب پر می‌کنند.

طبق آخرین کاوش‌هایی که در شهر سوخته واقع در زابل انجام گرفته‌است، شانه‌ای پیدا شده‌است که بر روی آن گلی با تکه‌های چوب کار شده‌است. این شانه متعلق به ۵۰۰۰ سال پیش است. پیدا شدن این شانه دلیلی بر بطلان دو نظریه فوق‌الذکر می‌باشد. علاوه بر این طرح گل روی شانه با طرح گلی که بر روی سفالینه‌ها کشف شده‌است یکی می‌باشد که نشان می‌دهد شانهٔ یافت شده نمی‌تواند از جایی وارد ایران شده باشد

در دوران قبل از اسلام قطعات بزرگ چوبی به عنوان بخشی از ساختمان به کار می رفته است. در این دوره چوب به عنوان یکی از فراوان ترین مصالح طبیعی نقش مهمی در ساخت ابزار فنی و کشاورزی و حتی وسایل خانگی ایفا می کرده است. از دوره سلوکیان آثار چندانی در دست نیست و آثار چوبی دوره اشکانی نیز تا حد زیادی شباهت به دوره هخامنشی دارد. در دوره ساسانی استفاده از کلافهای چوبی در ساختمان متداول می‌شود. در این دوره نوعی رویه‌کوبی مربع‌های چوبی انجام می شده که نقش هندسی و انتزاعی داشته است. نقوش عبارت بودند از نقوش انتزاعی، گیاه و حیوان و انسان.

مهمترین وسایل چوبی که ساخت آنها در قرون اولیه اسلامی متداول بوده عبارتند از کلبه‌ها و ساختمان‌های چوبی، کلافهای ساختمانی، ستون چوبی سقف‌های کاذب چوبی قابدار، وسایل به ساختمان مثل درب و پنجره، وسایل کاربردی مثل منبر، ابزار آلات صنعتی و کشاورزی.

در آثار چوبی دوره میانی اسلامی که مربوط به حدود قرون پنجم تا دهم هجری است اجزای ساختمان‌های چوبی مثل ستون و سقف، وسایل متصل به ساختمان مثل در، پنجره، نرده به میزان زیادی به چشم می خورد ولی آثار کوچکتر مثل جعبه، قاب، رحل، وسایل خانگی، ابزار آلات، وسایل جنگی و شکار نیز کم و بیش وجود دارد. بیشترین نقوشی که در منبت این دوران می بینیم عبارتند از: نقوش هندسی، شیارهای موازی، کتیبه، اسامی ائمه (ع)، شکل محرابی، لچک، ترنج، گل و بوته، ختایی و اسلیمی، شکوفه،برگ، نخل، شمسه، حیوان و انسان .

در اکثر آثار چوبی صفوی می‌توان تحولاتی از لحاظ نقش و شیوه‌های اجرایی ملاحظه کرد. صنایع دستی چوبی این دوره که مربوط به حدود قرن 10 و 12 می باشد از لحاظ فنی بسیار ظریف و بادوام و دارای عملکردی مفید و صحیح هستند و از لحاظ هنری بر اساس نقوش و فرهنگی ایرانی ساخته شده‌اند و از طرفی با دقت و نظم اجرا شده. آثار این دوره شامل ساختمان‌های چوبی و اجزای وابسته به آن مثل ستون و سقف و در و پنجره و همچنین شامل وسایل کاربردی مثل رحل، جعبه، قاب، صندلی و ابزار آلات صنعتی و کشاورزی و جنگی است. هنر معرق که از دوران قبلی آغاز شده و به طور ساده انجام می شد از این زمان تکامل بیشتری می یابد.

منبت کاری دوره میانه اسلامی در حدی بسیار ظریف و باروسازی و ریزه کاری فراوان دیده می‌شود و پرداخت آن نیز در حد اعلای خود مشاهده می‌شود. منبت این دوره بر اساس طرح‌های هندسی، شیارهای موازی، خط ثلث و نسخ، اسلیمی و ختایی به سبک ایرانی، نقوش انتزاعی گیاه و انسان و ترنج و محرابی مشاهده می‌شود.

هنرهای چوبی بعد از صفویه و به خصوص دوران قاجار نه تنها تکامل فنی نداشت بلکه با افت کیفیت فنی نیز روبرو بود. به طور کلی در آثار چوبی این دوره به دو سبک وجود دارد. بخشی که در آن سعی شده از روشها و نقوش دوران قبل پیروی شود و بخشی دیگر که از اصول فنی و هنری آثار چوبی اروپا الهام گرفته شده. در این دوره به دو نوع منبت بر می خوریم. یکی منبت به شیوه صفوی با عمق کم و طرح ایرانی که ندرتا” دیده می‌شود و دیگری منبت به شیوه فرنگی با عمق زیاد و با نقش پیچک اجرا شده که به میزان زیادتر وجود داشته

معرق

قرار گرفتن قطعات چوب‌های رنگی در کنار هم به وجود آوردن طرحی مشخص را معرق می‌گویند. گاه دیده می‌شود که در کنار چوب‌های رنگی از مصالحی چون عاج، صدف، فلزات و استخوان هم استفاده می‌شود. به طور کلی معرق به دو گروه اصلی تقسیم می‌گردد.

الف – معرق زمینه رنگ: اگر در هنر معرق، زمینه کار هم از چوب بریده شود، معرق زمینه چوب نامیده می‌شود. در واقع طرح اصلی توسط زمینه ایی از چوب احاطه می‌شود. معرق زمینه چوب به روشهای گوناگونی کار می‌شود که شامل معرق پازلی، معرق آجری، نازک بری در معرق منبت می باشد.

معرق زمینه جورچین (پازلی)

با همان شیوه معرق چوب کار می‌شود، فقط زمینه طرح یا کار را به قطعه‌های پازل مانند بریده، در کنار هم می چسبانند و سپس باز هم برای مراحل تکمیلی به کارگاه رنگ فرستاده می‌شود.

معرق زمینه آجری: با همان شیوه معرق زمینه چوب کار می‌شود، فقط تفاوت کار در این است که زمینه طرح به صورت آجری بریده و در کنار هم چیده می‌شود. آنگاه مراحل تکمیلی را به صورت رایج طی می‌کنند.

نازک بری در معرق: در این شیوه از معرق، ابتدا قطعات طرح مورد نظر معرق بریده می‌شود. آنگاه به وسیله اره مویی معمولی برش‌های بسیار ظریف و نزدیک به هم در تمامی قسمت‌های طرح داده می‌شود، برش‌هایی که به فاصله‌های میلیمتری در کنار هم داده می‌شود. سپس چوبهای شکل داده شده در کنار هم بر روی زمینه‌ای از تخته روکش شده و غالبا” بدون هیچ نوع تزئینی چسبانده می‌شود.

معرق منبت: معرقی که نقشهای آن برجسته است معرق منبت گفته می‌شود برای ساخت معرق منبت ابتدا همه قطعه‌ها را مانند معرق می برند و بعد آنها رابه طور مجزا به شیوه منبت کاری ساخت و ساز نموده، کنار یکدیگر جفت و جور می‌کنند. در پایان قطعه را رویزیر کار در محل مربوط نصب می‌کنند.

ابزار

ابزار کاری که در کارگاه معرق به کار می‌رود عبارتند از:

اره دست – اره چوب بر – اره فلز – پرس دستی (پیچ دستی) – پیشکار – تیزک – چکش – سوهان تخت – سوهان چوب ساب – کمان اره – رنده دستی- سنگ نفت – گازانبر – لیسه – ماشین پرداخت – مته دستی – میخ

مواد اولیه

برای معرق کاری، وجود انواع چوب با تنوع رنگی ضرورت دارد و در انتخاب چوب باید مواردی چون استحکام و خشک بودن چوب و قابلیت اره شدن و رنده شدن را در نظر گرفت. هم چنین از صدف، عاج، فلزات در معرق استفاده می‌شود.

مراحل اجرای یک طرح معرق

تخته پشت کار را به اندازه طرح مورد نظر انتخاب کرده، به روی آن یک ورق از نایلون قرار می دهند، انگاه طرح و نقشه مورد نظر را بر روی کاغذ آورده و به وسیله چسب مایع آن را بر روی تخته سه لایی می چسبانند، پس از آن تکه‌های مختلف طرح با اره مویی بریده شده قطعات مختلف آن را به وسیله میخ سایه بر روی تخته زمینه به طورموقت نصب می‌کنند. آنگاه قطعات طرح را جداگانه بر روی چوب‌ها با رنگ‌های مورد نظر به وسیله همان میخ سایه نصب کرده و روی چوب پیشکار قرار داده و به وسیله اره مویی دور طرح را روی تخته بریده و حال قطعه چوب بریده شده را در جای خود مطابق نقشه روی تخته پیشکار به وسیله میخ سایه موقتا” نصب می‌کنند. بدین ترتیب با این روش همه نقش‌های خرد شده را از رنگ‌های مختلف چوب، صدف و عاج تهیه و جایگزین مدل می‌کنند. هنگامی که تمام چوب‌های رنگی جایگزینی طرح اولیه شده، چسبی از سریشم و پودر امرا تهیه کرده و به وسیله انگشت سبابه روی تمام شیارهای بین تکه‌های قرار می دهند.

به این طریق تمام شیارهای بین نقوش پر می‌شود و قطعات به طور کامل به هم چسبیده و ثابت می‌شود. دراین مرحله میخ‌های سایه را از روی طرحها بر می دارند و آنگاه نوبت به نایلونی می رسد که قبلا” در زیر کار و روی تخته پشت کار قرار داده شده بود، آن را نیز برداشته و نقش‌های چسبیده شده را بر می گردانند و پشت آنها را سمباده نرم می زنند. در نتیجه چسب‌هایی که از میان شیارها به پشت کار نفوذ کرده، پاک می‌شود. حال سطح تخته پشت کار را به وسیله کاردک به چسب گرم آغشته کرده، نقشه معرق شده را روی آن می چسبانند و برای ثابت نگاه داشتن آن دو میخ سنجاقی در بالا و پایین آن نصب می‌کنند. در این مرحله لایه‌ای از نایلون و قطعه‌ای از نمد یا پتوی ضخیم را روی نقشه معرق شده قرار داده ترکیب فوق را در میان دستگاه پرس گذاشته، تحت فشار می دهند و بعد از گونیا کردن تابلو، اضلاع آن را رنده می‌کنند. سطح تابلو رابه دلیل متفاوت بودن ضخامت چوبهای صنعتی، با ماشین سمباده می سایند تا یکنواخت و صیقلی شود. حال محیط تابلو را به وسلیه نوار چسب کاغذی به طریقی که 2 یا 3 میلیمتر آن از سطح تابلو بالاتر قرار گیرد چسبانده مخلوط پلی استر آماده شده را به طور یکنواخت روی صفحه مورد نظر می ریزند تا کاملا” سطح را بپوشاند. بعد از خشک شدن پلی استر به وسیله سمباده لرزان آن را می سایند تا رنگ چوب از زیر پلی استر ظاهر شود و مجددا” برای شفافیت بیشتر، قشری از پلی استر شفاف بر آن پاشیده و سمباده می زنند. در پایان به وسیله دستگاه پرداخت و مواد جلا دهنده سطح کار را پرداخت می‌کنند.
مهدی شاهینی

معرق کاری

معرق کاری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:21 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

مضاعف به معنای دوچندان ، هرچیز دوچندان شده ، دو برابر و افزون… مضاعف شدن دوچندان شدن ، در فرهنگ عمید نیز ، مضاعف دو برابر و دو چندان معنی گردیده است. اما در اصطلاح هنری مضاعف دوزی به دوختی گفته می شود که بخیه ها در دو مرحله روی هم دوخته شده و نیز رنگهای مورداستفاده از نظر تیرگی بر دوخت قبلی مضاعف بوده باشد. این دوخت تاریخچه مشخصی در طول تاریخ ندارد و آثار خیلی کمی از این دوخت به دست آمده است. با توجه به آثار به دست آمده از جلفای اصفهان و آذربایجان غربی و آثار موجود در موزه های ارمیتاژ لنینگراد و متروپولتین چنین برمی آید که این دوخت یکی از دوختهای رایج قفقاز بوده و درسده های سوم تا سیزدهم هجری قمری از رواج نسبی در ؛ قفقاز ، جلفای اصفهان ، آذربایجان غربی و شرقی و اصفهان برخوردار بوده است ولی دامنه رواج این دوخت در شهرهای ایران بعد از جدا شدن قفقاز از ایران محدود گشته و بعد از سده 3 هجری قمری به کلی تولید آن متوقف گردید.
طرح ها و نقوش مورداستفاده در این دوخت را بیشتر: گل و بوته ، نقوش حیوانی ، و اکثراً طرح های هندسی تشکیل می دهد. بخیه هایی که در مضاعف دوزی مورد استفاده قرار می گیرد. گوناگون است به طور مثال بخیه های اولیه که روی طرح زده می شود پردوزی است و بخیه های ثانوی که روی بردوزی زده می شود بستگی به نوع طرح دارد که متناسب با قسمتهای مختلف طرح شامل : بخیه های حصیری با بست مورب یک طرفه ، بخیه های افقی با بست های عمودی ، بخیه های عمودی با بست های افقی و بخیه های حصیری پیچیده با بست های افقی و عمودی است. در مضاعف وزی رنگ مورداستفاده درنخ زیرین ، روشن ترازرنگ نخ ثانویه است که درروی دوخت قبلی زده می شود و رنگ نخ های مورداستفاده حتماً بایستی از رنگ پارچه مورداستفاده ، تیره تر بوده و در واقع رنگ آن مضاعف باشد. در نمونه های دوخته شده در بعضی مناطق مشاهده می شود که جهت بخیه های ثانویه از رنگ سیاه استفاده شده است ولیدر مضاعف دوزی می توان از رنگهای گوناگون تیره با غلظت های متفاوت جهت قسمت های مختلف طرح استفاده نمود. این نوع سوزن دوزی در حال حاضر در قفقاز رایج می باشد.

مضاعف دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:22 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

از زمانی که انسانهای اولیه از سنگ برای خود چهار دیواری ساختند برای روشنایی داخل کلبه پنجره ای از پوست حیوان – چوب – برگ درختان – یا سنگی که سوراخ سوراخ شده بود تعبیه می کردند . بدین ترتیب ضمن جلوگیری از سرما و گرما روشنایی کلبه را نیز تامین کردند . این پنجره های ابتدایی کم کم به اشکال هندسی و هنری درامدکه نمونه هایی از آن را بر درها -پنجره ها – منابر – امامزاده ها – مساجد – ظروف فلزی و سفالی مشاهده می کنیم . این آثار را که مشبک کاری نام دارد امروزه با فلز ( آلومینیوم – مس طلا – نقره ) چوب – استخوان حیوانات ( عاج – استخوان شتر ) چرم – سنگ – پلاستیک – یونولیت – فرمیکا – و……… و یا ترکیبی از اینها میتوان یافت – در قدیم درها و پنجره ها را ضمن مشبک کاری با شیشه های رنگی تزیین میکردند – این روش بخصوص در عهد صفویه متداول و تا 50 سال قبل نیز معمول بود – متاسفانه امروزه کمتر به این شکل عمل می شود و نمونه های آن را فقط در موزه ها می توان یافت .وبصورت مدرن آن برای ساخت تابلوهای نفیس – وسایل زینتی و تجملی – قابها – انواع لوستر ها – تابلوهای نفیس خوشنویسی از هنر مشبک بهره می گیرند .

این هنر نیز مثل هنر فرش دستخوش تحولات تکنیکی و ماشینی شده و گاها کارهای مشبک از طریق لیزر و بصورت رایانه ای انجام میگیرد که هیچگاه ارزش و زیبایی یک کار هنری دستی را نخواهد داشت .

مشبک کاری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:22 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

هر اثر هنری باید حاکی از ارزش خود باشد و جنس و اعتبار واقعی و اصلی آن اثر است که اهمیت دارد . مادامی که تاریخچه آثار هنری را نشناسیم و قصد هنرمند خلاق را نیابیم چه بسا که در قضاوت راجع به آن اثر و خالق آن دچار اشتباه شویم . از آنجا که نوسازی و صنعتی شدن سریع ایران در چند دهه اخیر ، اثری عمیق بر همه صنایع دستی و سنتی بخصوص فلزکاری داشته ، اغلب آثاری در ایران دچار رکود شده است .شواهد و مدارک باستانشناسی این نکته را تأیید می کند که شمال و مرکز ایران جزء قدیمی ترین مراکز صنایع فلزکاری جهان بوده است .
یکی از شهرهایی که در زمینه فلز و ساخت ادوات جنگی نظیر نیزه در زمان هخامنشیان رونق فراوانی داشته شهرستان نی ریز در استان فارس می باشد که تاریخ نویسان یکی از دلایل نامگذاری این شهرستان را به دلیل همین امر یعنی نیزه سازی بیان می کنند .
<>
هنر فلز سازی در ایران ، خاصه در دوره صفوی ، یکی از نفیس ترین انواع فلزکاری در سراسر جهان به شمار می رفته ، تزیین اشیاء ساخته شده فلزی به روشهای گوناگونی انجام می شده و می شود که در بین مردم به قلم زنی معروف است ؛ مثلاً در شیراز تزیینات روی فلز را منبت کاری فلز می نامند که در کتابهای هنرهای باختری با نام Repousse آمده است . منبت کاری فلز یک نوع تغییر شکل نرم فلز است که با قلمهای مخصوص نوک تیز و نوک گرد انجام می شود و از زیر و روی آن چکش کاری می کنند و …
هر نوع طرح یک قلم منبت کاری مخصوص به خود دارد . نخستین اقدام در منبت کاری فلز تعقیب خطوط اصلی (کار قلم گیری با قلم نیم بر) نقشه است که با قلم پرداز به کار می پردازند . مرحله بعدی سوراخ کردن یعنی مشبک یا شبکه سازی فلز مورد نظر است . این کار توسط هنرمند حکاک انجام می شود ، اما اگر کار گسترده باشد توسط کارشناس و هنرمند مشبک کار (فلزکار) انجام می گردد . امروزه در اصفهان و تهران این نوع کارها روی اشیایی مانند عود سوز ، مشبک قلعه ، حباب چراغ ، فانوس ، آباژور و انواع گلدانها صورت می گیرد .
زیباترین و جالبترین نگاره های قلم زنی بر روی ظرفهای مسی و … از دوره قاجار رونق یافته است . نقشهای غیر اسلیمی ، گلهای در هم پیچیده و طراحی حروف و غیره از مشخصه های بارز اینگونه ظروف تزیینی است . رایجترین نوع مشبک فلز در دوره قاجار نوعی فانوس در اندازه ها و شکلهای مختلف و جنسهای گوناگون برای تاباندن نور بر سر راه افراد در خیابانها بوده است . امروزه نیز مشبک کاران فلز ، ظروف تزیینی مانند انواع آباژورهای پر نقش و نگار (مسی و برنجی) و بخوردان و گلدان و … را به بازار و خریداران اهل ذوق عرضه می کنند .
مشبک کاری ورقه های پولاد از محصولات تزیینی آهنگری است . شبکه کار صفحه های فولادی را با نام شبکه اسلیمی ، که کاربرد خاص خود را دارد و بلندی بعضی از آنها نیز تا یک متر می رسد ، انتخاب کرده و هنر و ذوق خود را در این ورقه های پولادی به کار می برد . این مشبک های اسلیمی فولادی اهمیت مذهبی دارد و در مراسم سوگواری محرم مورد استفاده قرار می گیرد .
سابقه استفاده از فرآورده های فلزی (آثار هنی و صنعتی) در جهان نیز ، چنان پیوسته با هم بوده که به دشواری می توان در این زمینه (هنر و صنعت) ملت و قومی را جدا از ملت و قومی دانست یا ویژگیهای رشته ای از آثار فلزکاری را از هم منتزع کرد . ممکن است فقط تکنیک کار و سلائق صاحبان ذوق و هنر و فرهنگ افراد (ملتها) با یکدیگر مغایر بوده باشد ، اما در چگونگی به کارگیری مواد و مصالح و استفاده کاربردی از آثار ، با هم اشتراک مساعی و اتفاق نظر داشته اند . به همین سبب امکان بررسی هیچیک از مشتقات فلزکاری از لحاظ تاریخی به شکل مجرد وجود ندارد . قابل اشاره است که رونق کار مشبک فلز در دوره سلجوقیان (حدود ۴۲۹ هجری قمری) به اوج رسیده است . استادکاران این هنر ( مشبک سازی فلز ) با مهارت تمام ، ظروفی مانند شمعدان ، عودسوز و … از خود به یادگار گذاشته اند که هم اکنون در موزه های معروف و مهم جهان دیده می شود .
فلزکاران دوره سلجوقی همه گونه اشیاء زیبا می ساختند از جمله اشیاء مفرغی پایه های شمعدان . این پایه ها را معمولاً به منظور سبکی و زیبایی به صورت مشبک می ساختند . فلزکاران دوره های بعد با ابداع و اختراع سبکهای جدید کارهای خود را توسعه دادند . ظرافت و ریزه کاری هایی که این هنر ایجاب می کند در آثار هنرمندان قدیم (سلجوقی) به نهایت نرسید ؛ این در حقیقت یکی از اسرار ایرانی است .
مفرغ کاری (فلزکاری) های دوره صفویه (۹۰۷ ۱۱۴۸) نیز زیباست و حتی ممکن است تا قرن هجدهم میلادی از بهترین کارهای جهان به شمار بیاید . در قرن دهم فلز فولاد ماده کار هنرمندان شد که فلزی است بسیار سخت ، ولی همین فلز در دست هنرمندان صفوی مانند قلم نقاشی مطیع و انعطاف پذیر شده بود . نقش صفحه ای فولادی که متعلق به قرن دهم است ، چنان زیباست که با قلم نیز بهتر از آن را نمی توان ایجاد کرد .
طرح این لوح به دست یک استاد تذهیب و یک استاد خطاطی به وجود آمده است .
در اروپا هیچ رقیبی برای درفش تیغه فولادی نمی توان یافت . این درفش ظریف و زیبا ، که طرح آن مشبک کاری شده به دسته عاج منقوش است ، در نوع خود بی نظیر می باشد . منابع عظیم مالی و فنی دنیای امروز نیز نتوانسته است حتی فندکی بسازد که با قوطی ابزار ساخت ایران در قرن هجدهم برابری و رقابت کند .

مشبک کاری فلز

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:22 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

مسگری یکی از صنایع دستی کهن ایران است. اشیا و ظروف مسی دست ساز از زمانهای دور در موزه‌ها قابل مشاهده هستند. پیشینه مسگری در ایران حداقل به پنج هزار سال پیش می‌رسد و به ظن غالب اولین فلز مکشوفه بدست انسان همین فلز مس بوده و اولین فلزکاران نیز ایرانیان بوده‌اند.از جمله مراکز عمده این هنر شهرهای کاشان، اصفهان، کرمان، زنجان و شیراز می‌باشد.

صنعت مسگری در کرمان، اصفهان و کاشان و شاید شهرهای دیگر ایران در دوران اسلامی و تا به امروز از رونق و شکوفایی برخوردار بوده به گونه‌ای که در اغلب این شهرها یکی از بازارها با عنوان بازار مسگرها به صاحبان این هنر – صنعت اختصاص داشت. در بازار مسگرهای این شهرها ده‌ها مسگر به قوت بازو و ضرب چکش خود، انواع ظروف، وسایل و اشیا» مسین را می‌ساختند. امروزه در این بازارها هنوز اثاری از این هنر یافت می‌شود. کشف دو کوره ذوب فلز در محوطه سه هزار ساله «اسپیدژ» در سیستان و بلوچستان نشان داد که مردم اسپیدژ، پیش از تاریخ به هنر مسگری و فلزکاری مسلط بوده‌اند.

به ظن غالب اولين فلز مكشوفه بدست انسان همين فلز مس بوده و اولين فلزكاران، ايرانيان، پس از اندك مدتي كه آدمي نسبت به اين فلز معرفت پيدا مي‌كند عيوبي را در آن مي‌شناسد و در پي برطرف كردن آن بر مي‌آيد، و در راستا آنرا با قلع در مي‌آميزد و تا مدتها اين آلايه دستمايه فلزكاري مصنوعات مسي ايران بوده است ، پس از آن آلايه ديگري بنام برنج در تاريخ فلزكاري مصنوعات مسي رخ مي‌نمايد كه ايندو ماده با يكديگر بسياري از آثار فلزكاري ارزشمند ايراني را رقم مي‌زنند و بعضي از آنها چنان ارزشمند است كه گوئي همسنگ با آثار زرين و جواهر گونه است و همپايه آنها در فلزكاري ايراني جلوه‌گري مي‌كند، اين هنر به فراخور زمان فراز و نشيبهائي را به خود پذيرفته است كه به تفضيل در مقاطع مختلف در اين تحقيق سخنان مبسوطي درباره آنها آورده شده است و شايد از مهمترين آنها ظهور اسلام باشد كه در پي آن پس از يك دوره ركود نسبي تحولات مهمي در اين هنر رقم مي‌خورد.

مسگری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها