0

صنایع دستی ایران

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

رفوگری هنری است که بعداز هنر قالی بافی به وجود آمده ومحرک ایجاد آن نیز احتیاج بوده است زیرا هر فرش امکان دارد در معرض فساد قرار بگیرد و به مرور زمان آسیب ببیند. بنابراین تا زمانی که در سالن و خانه ها فرش وجود دارد هنر رفوگری نیز باقی خواهد ماند، در حقیقت می توان گفت که هنر رفوگری مکمل هنر فرشبافی است. نام اولین کسی که مبادرت به رفوگری کرده است مثل نام اغلب سازندگان، ناشناس وگمنام مانده است. این نیک مرد هر کسی بوده گمنام زیسته وگمنام نیز مرده است بدون اینکه خود بداند که به عالم فرش چه خدمت ذی قیمتی عرضه کرده است و چه بسا هنرمندانی که بعد از بنا نهادن زیر بنای هنر خود از دنیا رفته اند ودر حال حاضر نام و نشانی از آنان در هیچ یک از کتاب های تاریخ دیده نمی شود و جا دارد برای قدردانی از آنان به روان پاکشان درود بفرستیم و با زنده نگه داشتن هنر آنان از این هنرمندان ناشناخته و ناشناس سپاسگزار ی نمائیم.
ارزش هنر رفوگری وقتی بیشتر معلوم می شود که فرش گرانبهایی در نتیجه پوسیدگی یا بید زدگی یا رطوبت و آتش سوزی و یا کثرت استعمال و حوادث دیگر آسیب دیده باشد که دراین هنگام انگشتان معجزه گر رفوگر به کمک ما می آید و با دستهای سحار و نفس خود روحی تازه به کالبد این قالی مشرف به موت می دهد و با نجات آن از تباهی جلوه و زیبائی تازه ای می بخشد در حقیقت کار رفوگر در این حال به خدمات پزشک و جراحی شباهت دارد که بیمار مشرف به موت را از مرگ نجات می دهد.
هر فرشباف باید کم وبیش با هنر رفوگری نیز آشنا باشد تا در هنگام ضرورت بتواند نیازهای خود و دیگران را مرتفع نماید. البته مهارت و ممارست در این رشته نیاز به تعلیم گرفتن و تمرین وکسب تجربه دارد که رفوگر تازه کار به تدریج مهارت پیدا می کند. قبل از شروع به رفوگری باید فرش مورد نظر را کاملاً گسترده و پشت و روی آن را به دقت بررسی و نوع و میزان آسیب دیدگی ها را تعیین و یادداشت نمائیم. با توجه به این که فرش نوعی منسوج می باشد و در مقابل حرارت و رطوبت و مرور زمان آسیب پذیر است ضایعات را تا حدی می توانیم به صورت زیر طبقه بندی نمائیم:
1- ضایعات ناشی از کهنگی و طول عمر قالی از قبیل پوسیدگی، پاره شدن شیرازه، دررفتگی وفرسودگی چله ها، جر خوردگی و پارگی، رنگ پریدگی و یا ازبین رفتن پرزها و غیره.
2- ضایعات ناشی از حوادث آتش سوزی و سوختگی، بید زدگی، پوسیدگی ناشی از رطوبت ویا مواد شیمیائی، بریدگی با وسایل برنده و چاقو.
ضایعات فوق ممکن است سطحی باشد یعنی فقط به روی پرز های فرش اثر بگذارد و یا عمیق باشد و به چله ها و پودهای فرش نیز آسیب برساند.
عملیات مرمت و پرداخت فرش:
وسایل مورد نیاز هر رفوگر به شرح زیر است:
1- وسایل کار از قبیل: قلاب، درفش ، خواب پشت، دفتين، قيچي، دم باريك(انبردست)، سوزن دردواندازه كوچك وبزرگ، نخ پود، نخ پنبه اي(چله)، نخ ابريشمي، ظرف آب ، تخته، چارچوب چكش، ميخ كش، اتو، كيله، ميخ .
2-نخهای رنگین مطابق رنگ بافت فرش و بر حسب این که فرش کهنه و رنگ رفته باشد باید نخها نیز رنگ رفته انتخاب شود وهمچنین نخهای چله و پودها.
3- نقشه قسمتی از فرش که از بین رفته است باید از روی از روی قسمت های مشابه و سالم فرش تهیه می شود.
رفوگری از نظر کلی شامل مراحل زیر است:
1-شیرازه دوزی: رفوگر باید نخ مناسب با رنگ مناسب از روی شیرازه باقی مانده فرش تهیه سپس به ترمیم خرابیها و قسمتهای از بین رفته شیرازه اقدام نماید. چنانچه نخ های مورد استفاده رفوگر با نخ های شیرازه قبلی هم رنگ نباشد عمل رفوگری مثل عمل وصله کاری به چشم خواهد خورد و ارزشی نخواهد داشت و باعث افت قیمت فرش خواهد شد.
2-پل سازی: در صورتی که چله های اول وآخر فرش از بین رفته باشد رفوگر باید تمام چله ها را با رنگی هم رنگ چله های اول ترمیم نماید.
3-گلیم بافی: گلیم فرش باید مطابق اول وآخر فرش اولیه زده شود.
4-بیدخوردگی: رفوی پشت و روی فرش بید خورده هرکدام روش مخصوص دارد که رفوگر قبل از اقدام باید به قدر کافی مجرب وآزموده باشد تا از رفوی خود رضایت خاطر حاصل نماید.
5-سوراخ شدگی وپارگی، سوختگی، چروک خوردگی همه این حالات ممکن است در اثر کهنگی و مرور زمان پیش بیاید همچنین ممکن است مثلاً در اثر بی دقتی بافنده فرش، قالی روی دار پاره شود.که در هر حال باید رفو با رنگی مناسب رنگ به کار رفته در فرش انجام پذیرد. بدیهی است در صورتی که در انتخاب رنگ و عمل رفو دقت کافی نشود جای رفو شده به چشم خواهد خورد و از ارزش قالی کم خواهد کرد. به طور کلی هم آهنگی رنگ نخهای به کار برده شده در رفوگری با رنگ های اصلی نخهای فرش حائز اهمیت زیادی است.
6-اگر در یک طرف فرش پارگی ایجاد شود می توان آن را از روی نقشه طرف سالم فرش رفو نمود. اگر نقشه دو طرف فرش یکسان نباشد رفوگر باید با توجه به کلیات نقشه فرش، نقشه ای مناسب روی کاغذ شطرنجی طرح نماید سپس عمل رفوگری را انجام دهد. هرگاه فرش بدون نقشه ترمیم شود ارزش خود را از دست خواهد داد.
7-اگر در وسط فرش یا نقطه ای از آن جر خوردگی پیدا شود ( که به طور وضوح دیده می شود) ابتدا باید محل جر خوردگی فرش را از رو یا پشت علامت گذاری کنند بعد همان محل را تا کنند، اگر جر خوردگی به علت خشکی چله ها ادامه یابد نبایدآن را دست کاری نمود بلکه باید حدود جرخوردگی را با ماژیک علامت گذاری کرده بعد آن را با تیغ خیلی تیز از بدنه فرش جدا نمایند سپس قسمت از بین رفته را از روی تعداد چله ها و با نخ های مناسب چله کشی کرده و بعد پود نازک وکلفت را از روی نقشه بافته شده که از بدنه جدا نموده اند به دقت همان نقش و همان رنگ را در بدنۀ فرش پیاده نموده وتمام نمایند.
8-رنگرزی: برای اینکه رفوگر بتواند در هر شرایطی قادر به تأمین مواد مورد نیاز و مصالح ضروری خود باشد باید اصول رنگرزی را یاد بگیرد، زیرا چه بسا اتفاق می افتد رنگی که درسال های قبل به کار رفته است هنگام احتیاج و رفوگری در بازار پیدا نشود و همچنین امکان دارد که نخ های فرش در اثر استعمال تغییر رنگ پیدا کند که تهیه نخ های هم رنگ از بازار به آسانی میسر و ممکن نشود، در چنین اوضاعی لازم است که رفوگر نیازهای خود را شخصاً تهیه نماید و برای این عمل کسب اطلاعات مختصر از رنگرزی ضرورت پیدا می کند.
دستگاه کوچکی به نام پاتیل تهیه شود و با توجه به تجربه ای که رفوگر دارد نخ های مورد نیاز خود را رنگ نماید.
9-گاهی اتفاق می افتد با وجود تمام دقت هایی که به عمل آمده مع الوصف رنگ جای رفو شده با رنگ اصلی فرش کمی مغایرت داشته باشد که در این صورت رفوگر می تواند از رنگ های محلول وآماده استفاده نماید و پس از پایان کار رفوگری، قیچی زدن، کیله کشی، اتوکشی از آن رنگ ها برای تطبیق چله استفاده نماید و بعد روی قسمت رنگ شده، اتوی نیمه گرم ( به مدت ده ثانیه) قرار دهد تا نتیجه مطلوب به دست آید. با این رنگ ها حتی می توان عیب رگه های فرش را نیز رفع نمود اگر رنگ ها ثابت باشد هنگام شستن فرش نیز از بین نخواهد رفت.

رفوگری

رفوگری

رفوگری

رفوگری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:07 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

فلزات و سنگهای قیمتی از دیرباز در دستهای ماهر بشر به شکلهای تزیینی و هنری درآمده است تا چون زیور شخصی ، یا از جهت حیثیت اجتماعی ، و نهایتاً در راه نیات آیینی به کار برده شود . از دیرزمانی چون ۵۰۰۰ سال ق م در مصر ، و حدود ۲۵۰۰ سال ق م در میانرودان ( بین النهرین ) جواهرات و آرایه های دل انگیز ساخته می شد ، که نمونه هایی از آن ـ مشکوف در کاوشهای شهر باستانی اور ، در جنوب بابل و وابسته به تمدن سومر ، به توسط سرلناردوولی ـ از نظر می گذرد .

ساکنان ایران زمانی دیرتر به ثروت و فرصت کافی دست یافتند تا روی فلزات کار کنند و از آنها زیـورهایی بـسازند ، که دلیل عمده اش سختی اوضاع معیشت شان بود در مقایسه با میانرودان و کناره های درهٔ نیل که آب فراوان و کشاورزی آسان داشتند .

با این همه زیورهای مسی و رشته هایی از مهره و دانه به رنگها و ترکیبات گوناگون از میانه دوره مفرغ ، یا حدود ۳۰۰۰ تا ۱۳۰۰ ق م به دست آمده است . تپه حصار دامغان که واقع بر جادهٔ معادن سنگ لاجوردبدخشان قرار داشت از حدود سال ۲۰۰۰ ق م آنقدر توانگر شد که مرکز نخستینی برای زرگری و نقره کاری واقع گردید ، گرچه زیورها و اشیاء گرانبهایی که در آن جا ساخته می شد از ظرافت و تمامکاری بسی به دور بود .

انقراض امپراتوری سومری با سقوط و انهدام شهر مرکزی اور در ۲۰۰۶ ق م عواقب مهمی را موجب شد که یکی نابودی اشیاء همراه بردنی به عنوان غنایم جنگی بود ، و دیگری پراکنده شدن یا بی خان و مانی پیشه وران ، یعنی همام رویدادهایی که به دفعات بسیار ، زیانبخش فرهنگهای اقوام گردیده است.

باید در نظر داشت که بر طبق مدارک معتبر ، هم از لحاظ منطقه ای و هم از جهت نظم تاریخی ، بر اثر حفاریهای خطاکارانه و به دور از نظارت علمی ، در تعیین جایگاهها ، دوره ها ، تقدم و تأخر سنه ها ، شرایط اقتصادی و اوضاع اجتماعی ، و خصوصاً ارتباطات و داد و ستدها ، آشفتگی بسیار به میان آمده ، و اصالت تولیدگاهها و قدمت ، اعتبار و سندیت عتیقه ها و زیرخاکیها در بازار ارزشها سخت مشکوک و متزلزل گردیده است ، و بیش از همه در مورد جواهرات و فلزات گرانبها و اشیاء کوچک همراه بردنی . به هر صورت مسلم است که این گونه اقلام همه جا و همه وقت در گردش دست به دست بوده است .

در نیمهٔ اول هزارهٔ دوم ق م جواهرات تولید شده در شوش مشتمل بود بر دستبندها و گردنبندهای آراسته به مهره های گرمکی شکل و دانه های وسطی ( فاصله انداز ) از طلای تو خالی ، که زنان و مردان متساویاً زیب پیکر خود می ساختند . در نتیجهٔ کاوشهای علمی به عمل آمده در تورنگ تپه ، حسنلو ، دینخاتپه ، گوک تپه ، دیلمان ، و نیز به دست آمدن اشیائی از املش ، جواهراتی قابل سنه گذاری شناسایی شده اند که مسیر تحول و طیف طرحها و همچنین اسلوبهای معمول در ایران شمالی را آشکار می سازند ، مشتمل بر :

آویزهای گوژکاری شده گرد یا ستاره ای ، گوشواره های ملیله کاری به ریخت هلال ماه یا به شکل حلقوی مارپیچ ، انگشتری و گردنبندها با دانه های عقیق جگری و مهره های مجوف و شیاردار ( خیاره دار ) طلا ، همچنانکه نیمتاج و پولک و دگمهٔ تزئینی .

گوشواره ای جالب توجه که به اهتمام پروفسور دایسون در حسنلو مکشوف گردیده است شبیه به خوشه ای از گویچه های کوچک طلا ، مانند دانه های انگور ، ساخته شده ، و از جهت بافت جودانه ای ( دان دان ) سطحش شباهتهایی با نمونه های نقش برجسته های سنگی آشوریان دارد . چنانکه پیداست عرصهٔ الهامگیری جواهرساز ایرانی نسبت به ازدیاد مشتریانش گسترده تر می گردیده تا پاسخگوی تقاضا بماند .

نخستین نمونه های دستبند طلای ایرانی تشکیل یافته از دو حلقهٔ مجوف طلا پیچیده به دور یکدیگرو با دو انتهایش به شکل کلهٔ شیر در یکی از گورهای مارلیک پیدا شده است . این نمونه ای آغازین از پیدایی دستبندهای طلایی است که با همین ویژگی کلهٔ جانورانی بیرون رسته از دو انتهای حلقهٔ تو خالی ، و با نازک کاریهای الحاقی ، در دورهٔ هخامنشی به انواع مختلف ساخته می شد .

زرگری و جواهر سازی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:07 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

هنر سوخت روی چرم یعنی کاربرد رنگهای تیره از چرم بر روی بوم مورد نظر و نصب و چسباندن آنها در کنار همدیگر . درحال حاضر ازاستادان پیش کسوت در این هنر چند تن باقی مانده اند. دراین نوع هنر، گاهی از همه تزئینات رایج روی چرم نیز استفاده می شود. هنر سوخت از زمان صفویه درایران وجودداشته است .درآن دوران این هنر روی جلد قرآن وکتابهای نفیس خطی کار می شد. درفاصله انقراض سلسله صفویه تادوره قاجاریه این هنربه بوته فراموشی سپرده شد . وجه تسمیه هنر سوخت را به دو دلیل دانسته اند اول کاربرد رنگهای سوخته یعنی رنگهای غیر شفاف و پخته در هنر سوخت چرم بر خلاف هنر مینیاتور و نقاشی ایرانی ،این امر از مبانی و اصول اصلی هنر سوخت چرم است.
دوم به دلیل ایجاد نقوش برجسته بر روی قطعات چرم تیماج که به دو روش ضربی و یا توسط ابزار های گداخته می باشد. ار آنجا که معمولا کتب ، واجد نسخه های متعددی هستند،مگر در موارد استثنائی امکان جلد سازی به شیوه سوخت چرم با ابزار های گداخته وهمچنین خلق آثار پرکار روی آن معمول نبوده و به همین علت جلد سازان بیشتر با تهیه مهرهای فلزی نقش بر جسته مختلف جلد هارا به روش ضربی آماده می کردند .
هنر سوخت احتیاج به تسلط و مهارت در چندین رشته متفاوت دارد از جمله صحافی و کاغذ سازی ،چرم سازی، رنگرزی ،طلاکوبی ،خطاطی ،تذهیب ،تشعیرو مینیاتورکه تسلط به هر یک از آنها نیازمند تجارب متفاوت و گوناگون است. یک تابلوسوخت مجموعه هنرهای اصیل ایرانی به همراه ترکیبی ازچندصنعت میباشد وعبارت است ازبرش چرم نازک پوست گوسفند وبه کاربردن آن برای پیاده کردن نقوش وتصاویروطراحی ختائی درحواشی صوروسپس طلا پوش کردن وصحافی وتشعیر وتذهیب آن، به نحوی که یک تابلوی مینیاتوربوسیله الصاق قطعات چرم های بریده شده شکل می گیرد ودرچهارطرف آن اشعاری باهمان چرم ها البته به رنگ سیاه وسفیدکه به شکل حروف درآمده ،سطر بندی شده وبا هم پیوند می خورد.
کیفیت یک اثر سوخت به کاربرد مواد اصیل و طبیعی در رنگها ،استفاده از طلای خالص وپرورده شده ونیز استفاده از چرمهای مرغوب ودرست دباغی شده در آن می باشد.همچنین زیبائی واصالت طرح مورد استفاده نکته حائز اهمیت دیگری در این زمینه می باشد.

سوخت روی چرم

سوخت روی چرم

سوخت روی چرم

سوخت روی چرم

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:12 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

به بخشی از تولیدات آهنگران که یراق آلات درها و پنجره ها را تشکیل می دهد “زمود گری” می گویند. به عبارتی دیگر زمود گری پیشه ایست که در آن هر نوع الصاقات فلزی که برای در و پنجره های سنتی و قدیمی به کار می رفته، ساخته می شده است.به احتمال زیاد زمودگران مهارت زیادی در طراحی و نقاشی داشته اند، چرا که زمود در لغت به معنی نقش و نگار کردن، تزیین کردن و همچنین اجزای الحاقی و تزیینی بنا آمده است. رایج ترین ماده برای زمود گری آهن است.

در ابتدای کشف آهن ازآن برای ساخت زیور آلات استفاده می کردند ولی هنگامی که انسان دریافت آهن جسمی سخت،با دوام وبا استحکام بالاست ،علاوه بر استفاده در ساخت ابزار و وسایل آهنی مربوط به کشاورزی ،جنگ افزار ها و وسایل خوراک پزی ،از آن به صورت پوششی به منظور افزایش استحکام مواد آسیب پذیر نیز سود جستند که به جز پوشش بدن به هنگام نبرد ،پوشاندن دروازه های چوبی را نیز شامل می شد.

در اثاری که از حفاری های گورستان لیخ شیران اردبیل مربوط به هزاره اول قبل از میلاد به دست آمده قطعات چوبی را با ورقه وگلمیخ های فلزی پوشش داده بودند. روکش یا آهن کوب کردن درهای بزرگ چوبی قلعه ها از دوره ماد مرسوم بود و تا دورههای بعد نیز دروازه ها بدین گونه پوشش داده می شد.از دوره هخامنشی و ساسانی ،بقایای در و پنجره ای در دست نیست تا بتوان چگونگی آنها را دریافت ولی در دروازه تخت جمشید جای پاشنه و پاشنه گرد درها ،که در سنگ فرو رفته ،نشان از آن دارد که بر این دروازه ها ،درهای سنگین دو لته با روکش آهن کوب ،زر کوب ویا سیم کوب وجود داشته است. می دانیم که در دوره هخامنشی علاوه برچوب سرو وکاج ،چوب های سخت دیگری را از راه های دور برای تکمیل کاخ ها وساختن در وپنجره به مراکز حکومتیمی آوردند .

درباره چگونگی ساختمان های کاخ داریوش در کتیبه های شوش چنین آمده است :

“…..پرده ها از پارچه های گران بها کف تالار از سنگ های سیاه و سفید ،تیر های سقف از چوب سدر وصنوبر هندی یا ارز و آبنوس پوشیده با روکش طلا بود که با عاج و جواهراتی چون یاقوت و زمرد ترصیع شده بود.اشکال زیبای حیوانات برروی درهای برنزی و آهنی نصب شده شده بود وحتی روی بعضی از دیوار ها را با ورقه های طلا پوشانده بودند “.برخی از الوارهای ستون و سقف با ورقه های ضخیم فلزات گرانبها روکش شده بود تا با تابیدن نور ، باز تاب و درخشش زیبایی داشته باشد و بر روحانیت فضا بیفزاید.گلهای چند پر یا روزت(انگور) نقش مایه ای است که در ساخت برخی از یراق آلات تزیینی پوشاک انسان ، دهنه ومال بند اسب ، ودروازه ها استفاده می شده است.

زمود گری

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:12 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

حصیربافی به معنی بافت رشته‌های حاصل از الیاف گیاهی (سلولزی) به کمک دست و ابزار ساده دستی است که طی آن محصولات مختلفی مانند زیرانداز، سفرهٔ حصیری، انواع سبد، انواع ظرف و … تولید می‌شود. حصیربافی خود بامبوبافی، مرواربافی، تِرکه بافی، چم بافی و سبد بافی را نیز شامل می‌شود. چیغ بافی نیز در زیرمجموعهٔ حصیربافی قرار می‌گیرد با این تفاوت که در روند بافت علاوه بر الیاف گیاهی از نخ پشمی رنگ شده نیز برای ایجاد نقش و طرح‌های سنتی استفاده می‌گردد.

سبد بافی و حصیر بافی به عقیده ی بسیاری از محققان ، پس از سنگ تراشی قدیمی ترین صنعتی است که انسان با آن آشنایی حاصل کرده است . این صنعت منشاء بسیاری از صنایع دستی دیگر از جمله پارچه بافی ، گلیم بافی ، بامبوبافی ، سفال گری و کوزه گری است . هنگامی که بشر هنوز با صنعت سفال گری آشنا نشده بود وی سبدها را با گل پوشانده در روی آتش می پخت تا فلزهایی به دست آورد که کاربردهای مختلفی نظیر نگهداری آب مناسب باشد (( بسیاری از انواع کوزه ها و سفالینه های روزگاران نوسنگی و مس ، نی ها یا ترکه هایی در خود دارند که احتمالاً به جای ریسمان به کار می رفته و نشانه آن است که سفال گری اصلاً از فن سبد بافی پدید آمده است . )) بافتن گلیم و قالی و انواع پارچه ها از روی سبد بافی و حصیربافی اقتباس شده است .

قدیمی ترین نمونه دست باف به حدود 6 هزار سال قبل تعلق دارد ، در حالی که نمونه های حصیربافی مکشوفه در آفریقا به پیش از این تاریخ مربوط می شود . اگر قبول داشته باشیم که صنعت سفال گری در حدود 10 هزار سال پیش پا به عرصه وجود گذاشته است . سبد بافی و حصیربافی عمومی بیش از این مدت دارند . از سبد در اندازه ها و شکل های مختلف به عنوان ظرف استفاده می شود و حصیر برای پوشاندن کف و سقف به کار می رود . در گذشته زیر انداز و کف پوش روستائیان از حصیر بود و امروز هم استفاده از آن در بیشتر روستاهای ایران رواج دارد . حصیرهای ساخت گیلان و سایر نواحی شمال ایران طرح های هندسی دارند که از بافت نی طبیعی یک رنگ پدید می آیند .

حصیربافی و سبدبافی از صنایع دستی و خانگی بسیار رایج در استان گیلان است و تولید انواع سبدها و حصیرها در اکثر نقاط این استان رواج دارد . حصیر در اندازه ها و شکل های مختلف بافته می شود و مصارف گوناگون دارد . زنبیل ، کلاه ، سفره ، سبد ، آبکش و زیرداغی حصیری در تمام خانه های گیلان وجود دارد . حصیر و سبد تنها جنبه مصرفی ندارند بلکه تعداد قابل توجهی از حصیرها و سبدهایی که در نقاط مختلف گیلان بافته می شود و مخصوصاً سبد و حصیرهای رنگی دارای جنبه های هنری و تزئینی است .

در شمال ایران روش کار به این صورت است که نخ‌های دو لای پنبه‌ای محکم به نام ریسمان بین دو نورد که یکی در بالا به نام سر کار و دیگری به نام پتبند قرار دارند بسته می‌شود و حصیر بافی از چوب پشت بند آغاز می‌گردد. حصیر بافان، نی‌ها را با دست یکی زیر و دیگری را روی نخ تار می‌بافند و به اصطلاح خنک می‌کنند پس از بافت هر ردیف حصیر آن را شانه می‌زنند. شانه، تخته‌ای چوبی با تعدادی سوراخ است که نخ‌های تار از میان سوراخ‌ها می‌گذرد.

ساخت حصیر با دست در مناطق مختلف ایران بسته به نوع مواد خام در دسترس با یکدیگر متفاوت است. برای نمونه در در نوار جنوبی ایران از الیاف نخل خرما و در نوار شمالی ایران از ساقه‌های برنج و گندم استفاده می‌شود. از سوی دیگر نوع کاربری لوازم تولیدی بسته به نیاز اهالی آن منطقه از نظر شکل و اندازه تفاوت دارند. در استان اصفهان، حصیربافی در مناطق بیابانی و خشک مانند خور و بیابانک و نایین انجام می‌شود و مواد خام مورد استفاده الیاف نخل خرما است ولی در شهرستان نجف آباد برای بافت سبدهای حصیری از ترکه‌های نرم درختان یک ساله یا دو ساله استفاده می‌شود، سبدهای ساخته شده در نجف آباد، لوده نام دارد و کاربرد آن‌ها در حمل محصولات باغی و میوه است.

سبد و حصیر بافی

سبد و حصیر بافی

سبد و حصیر بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:13 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

دامنه گسترده هنرهاي دستي هميشه يكي از جولانگاههاي هنرنمايي هنرمندان ايراني و جلوه گاهي براي آداب و رسوم و سنتهاي ميهن عزيز ما بوده است . اين سنت گرايي هنرمندان خود از پايه هاي اصلي پايداري و بقاي فرهنگ و هنر كهن ايران زمين ميباشد. هنرمندان اين مرزو بوم در سخت ترين روزگارها كوشيده اند تا آثاري پديدآورند كه نمايشگر فرهنگ پاك ايران باشد . بر ماست كه كار آنها را ارج نهيم و در شناساندن و شناسايي آن بكوشيم .
در اينجا بر آنيم كه پيرامون صد سال هنر زري بافي در ايران گفتگو كنيم كه از سالها و سالهاي بسيار دور در ايران متداول و مرسوم بوده است . در خلق يك اثر هنري ، هر آن زمانيكه سلامت نفس و نظر و چيرگي تام و تمام فني ، كه همه از طريق رياضت و ممارست آگاهانه حاصل ميگردند به هم آميخته شود، آنوقت است كه پرواز آغاز شده و در اين گيرو دار آثاري ماندني ترند كه در هفت آسمان كمال هنري عيار و درجه و مقام هنرمندشان بالاتر نشسته باشد .
اما اينكه زري بافي چيست؟ در جلد دوم فرهنگ دكتر معين آمده است: زري يعني پارچه‌ي ساخته شده از زر (طلا). پارچه‌اي كه پودهاي آن از طلا است زري يا زربفت پارچه اي ظريف و بسيار گران بهاست كه چله يا تار آن از ابريشم خالص است و پودهاي آن ابريشم رنگي و يكي از پودها، نخ گلابتون است كه مي تواند زرين يا سيمين باشد.
تاریخچه زری بافی
راجع به زری بافی ایران نیز مانند قالی از دوران خیلی قدیم اطلاع زیاد در دست نیست ولی شواهد زیاد موجود است. در مورد تاریخچه زری بافی باید گفت که بافت‌ پارچه‌هايي‌ كه‌ درمتن‌ و نقوش‌ آنها، نخهاي‌ گلابتون ‌به‌ كار گرفته‌ شده‌ بنا به‌ روايات‌ تاريخي‌ به‌ دو هزار سال‌ پيش‌ مي‌رسد. هردودت‌ مورخ‌ مشهور يوناني‌ نوشته‌ است‌ : روميان‌ به‌ خاطر زيبائي‌ و اشتهار زربفت‌هاي‌ سنتي‌ ايران‌ همه‌ ساله‌ مبالغ‌ هنگفتي‌ مي‌پرداختند. فيلوسترات‌ نيز گفته‌ است‌ : اشكانيان‌، خانه‌ هاي‌ خود را با پرده‌هاي‌زري‌ يراق‌ دار كه‌ از پولكهاي‌ نقره‌ و نقوش‌ زرين‌ ، تزئين‌ شده‌ بود مي‌ آراستند. بدون شك بافتن پارچه‌هاي زربفت، مانند قالي و گليم از زمان هخامنشيان در ايران مرسوم بوده است زيرا در بسياري از نقوش برجسته تخت جمشيد، شوش و حتي پاسارگاد، نقوشي در حاشيه هاي لباس شاهنشاهان و درباريان به چشم مي خورد كه حاكي از اين است كه لباس آنها از پارچه هاي زربفت بوده،به علاوه در حاشيه لباده و حاشيه آستين‌ها و يقه لباس، قطعاتي از طلاي ناب به شكل شير، مرغ، ستاره با گل پنج‌پر و يا نقوش هندسي مانند مثلث و غيره مي‌دوختند و بسياري از اين قطعات طلا، امروزه در موزه ايران باستان و موزه هاي ديگر دنيا موجود است كه متعلق به عهد هخامنشي مي‌باشد. نساجی ایران در این دوره به ویژه در بافت پارچه‌های ابریشمی، پشمی نرم و لطیف مشهور بوده و شاهان هخامنشی به داشتن لباس‌های زیبا و فاخر شهرت داشتند. اسکندر مقدونی با همه دشمنیش با ایرانیان، بنا به نوشته های هرودوت و پلوتارک از هنگام ورود به ایران تا هنگام مرگش، لباس‌های زربفت ایرانی بر تن می‌کرد. پس از نابودی هخامنشیان، و در دوره اشکانیان دیگر آن شکوه و بزرگی در صنایع و هنرها ، به ویژه در بافندگی، بوجود نیامد … تنها چند تکه از پارچه‌های ابریشمی در سرزمین لولان در چین پیدا شده که در آن روزگار آخرین مرز ایران در شرق دور بوده است.
از دوره ساسانيان نيز در كليساها و موزه‌هاي خارج از ايران، نمونه‌اي متعدد زري موجود است. بسیاری از تاریخ‌دانان بر این باور هستند که این دوره، دوره شکوفایی و طلایی هنر و تمدن ایران بوده است. بسیاری از بافته‌های این دوره در کلیساها و موزه‌های غرب، به یادگار مانده است.
زري‌هاي دوره ساسانيان به قدري مورد توجه بود، كه از تمام نقاط دنيا خواستار آن بودند و وقتي كسي به ايران مسافرت مي‌كرد، بهترين هديه اي كه مي توانست به ميهن خود ببرد يك قطعه زري بود.
پس از یورش تازیان به سرزمین ایران، شیرازه‌ی فرهنگ و تمدن ایران از هم گسیخت به ویژه در زمینه‌ی بافت پارچه‌های زربفت. این وضعیت اسفبار در ایران ادامه داشت تا زمان سلجوقیان.دروران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوباره‌ی هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰ تکه پارچه باقی مانده است که اوج هنر در آنها دیده می‌شود. در این دوره پیچیده‌ترین نقشه‌ها بافته می‌شد.
پس از سلجوقیان، هنر رو به خاموشی گرایید و یورش مغولان از خاور دور به ایران، همه چیز و همه کس را تا لبه‌ی پرتگاه نابودی پیش برد. در دوران مغولان کشتار و ویرانی چون شبحی تار بر ایران سایه انداخته بود و باالطبع هنرمندان هم نه مجالی برای خودنمایی داشتند و نه حکومت چنینی چیزی می‌خواست. هر چند که در اواخر حکومت مغولان اوضاع اندکی رو به بهبود رفت اما هیچگاه شکوه دوران پیشین، تکرار نشد.
فن زري بافي در دوران صفويه به منتهاي كمال خود رسيد. به حقيقت بايد گفت دوران صفويان، اوج شكوه و بلندي هنر و تمدن ايرانيان بوده است كه پس از اسلام مانند آن ديده و شنيده نشده است. و امروز اگر کسی به کارگاههای زری بافی هنرهای زیبای کشور مراجعه کند، با دیدن دستگاههای زری بافی آن کارگاههای که نمونه ای از دستگاههای قدیم است توجه خواهد کرد تا چه حد فن زری بافی در عهد صفوی تکمیل شده بود.
آنان دوباره نام ايران را در انديشه‌‌ها زنده كردند. پارچه‌هايي كه در دوران شاه عباس بافته مي‌شد، در همه‌ي تاريخ مانند ندارد. شاه عباس در اصفهان كارگاهي بهنام كارگاه شاهي ساخته و از هنرمندان زري‌باف مي‌خواهد تا در آنجا كار كنند. اين كارگاه به شكل انحصاري براي دربار شاهي پارچه‌هاي بسيار نفيس مي‌بافت و نام آن شهره‌ ي آفاق گشته بود. از اين دوران هم نمونه‌هاي بسياري باقي مانده كه حتي امروز، ديگر كسي نمي‌داند كه آن استادان زبردست، اين پارچه‌‌ها را بافته‌اند!!
با سقوط صفويان به دست افغانها، چراغ هنر ايران هم رو به خاموشي گراييد. افشاريه و زنديه و قاجاريان هم هيچ كاري براي نجات آن انجام ندادند.
در دوران پهلوي ديگر كسي خبري از بافت پارچه‌هاي زربفت و مخملين و گرانبها نداشت. تنها برخي خانواده‌ها پنهاني در خانه خود پارچه‌هايي بافته و پس از كهنه كردن آن به نام پارچه عتيقه، به قيمت گزاف آن را مي‌فروختند… كاشان يكي از شهرهايي بود كه از آغاز در بافت پارچه‌هاي گوناگون شهره بود. استاد محمد خان نقشبند اين هنر را دوباره زنده مي كند و فرزندانش راه پدر را ادامه مي‌دهند. در دوران پهلوي به دليل نياز دربار براي لباسهاي زربفت چه براي پوشش و چه براي هديه دادن، بار ديگر بافت پارچه‌هاي زرباف رونق گسترده‌اي گرفت به ويژه در زمان تاج‌گذاري كه لباس‌هاي دربار بايد از اين پارچه‌هاي بافته مي‌شد….. . باورود ماشين هاي بافندگي و آسان شدن فن بافت در اوايل دوره پهلوي، اين هنر تقريباً به جز در چند زيرزمين خانه هاي سنتي كاشان، يزد و اصفهان، در جاي ديگري وجود نداشت. تا اينكه خبر بافت پارچه‌هاي زربفت در كاشان به گوش رضاشاه مي‌رسد و همزمان با گشايش مدرسه صنايع مستظرفه قديم يكي از استادان بزرگ اين رشته به نام محمد طريقي از كاشان به تهران منتقل شد و اين رشته رو به نابودي را در شرايط سخت گسترش داد و شاگردان بسياري تربيت كرد، تاجايي كه در سال 1352 در تهران اساتيد متخصص در رشته بافت زري و مخمل به بيش از هفتاد نفر رسيده بودند. اما اكنون استاداني كمتر از تعداد انگشتان دست در اين رشته فعاليت دارند.
پس از انقلاب چون كسي نيازي به اين لباس‌ها نداشت كم كم بافت آنها محدود شد و حتي صادرات آن هم قطع گرديد. بسياري از استادان رفته رفته بازنشسته شده و بسياري هم چهره در خاك پنهان كردند. بسياري از دستگاه‌هاي بافت، ديگر بافنده‌اي ندارد و دير يا زود مي‌شنويم كه اين هنر ارزشمند و باشكوه ايران، پس از قرنها براي هميشه نابود گشت و تنها بايد در موزه‌هاي كشورهاي غربي نمونه‌هاي آن را ببينيم اكنون‌ تنها در كارگاه‌ زري‌بافي‌ سازمان‌ ميراث‌ فرهنگي‌ كشور در تهران‌ و هنرستان‌ هنرهاي‌ زيباي‌ اصفهان‌ و ميراث‌ فرهنگي‌ كاشان‌، نمونه‌هایي ‌از انواع‌ زري‌ و مخمل‌ بافته‌ مي‌شود.
كاشان شهری است که از قدیم الایام هنر نساجی آن شهره آفاق بوده و زمانی در این شهر بیش از چهل نوع پارچه مختلف بافته می شده است. امروزه از آن همه تنوع فقط می توان چندتایی (و از جمله زری بافی) را در کارگاهی به نام مرکز هنرهای سنتی کاشان واقع در خیابان غیاث الدین جمشید و در کنار برج و باروی هزار ساله شهر مشاهده نمود.

نقوش‌ پارچه‌ های‌ ساسانی‌ در تناسب‌ و هماهنگی‌ طرح‌ و رنگ‌ به‌ نهایت‌ درجة‌ هنری‌ رسیده‌ بود. ترکیبات‌ نقوش‌ ساسانی‌، برگرفته‌ از مرغ‌ و پرندگان‌، جانوران‌ و شکارگاه‌ و سواران‌ و طرحهای‌ تجریدی‌ و انتزاعی‌ بود. پس از ساسانیان‌،به‌ علت‌ حرمت‌ بهره‌ گیری‌ از طلا برای‌ مردان‌ ،مدتی‌ نسبتا” دراز، بافت‌ پارچه‌های‌ زربفت به‌ تعویق‌ افتاد تا اینکه‌ بافتن‌ پارچه‌های‌ زربفت،در دوره‌ سلجوقیان‌ رونق‌ یافت‌. در دوره‌های‌ اسلامی‌ ، نقوش‌ حیوانات‌ و پرندگان‌ مانند شیر،عنقا و عقاب‌ که‌ زربفت‌ شده‌اند و در متن‌ پارچه‌ها ،جلال‌ و شکوهی‌ داشتند از پیشرفت‌ تکنیک‌ پارچه‌ بافی‌ درعصر سلجوقیان‌ است‌ . طرحهای‌ شقایق‌ و نیلوفر آبی‌ نیز از عناصر تزئینی‌ در بافت‌ پارچه‌ های‌ این‌ دوره‌ است‌ . در دوره‌های‌ بعد ،تدریجا”طرحهای‌ تازه‌ای‌ به‌ ابتکار طراحان‌ و بافندگان‌ ایران‌ به‌ منّصه‌ ظهور رسید ودر هویتی‌ مستقل‌ ، دوره‌ معتبر و اصیل‌ نساجی‌ صفویه‌ را بنیان‌ نهاد. اما پیش‌ از آن‌ یعنی‌ در عصر مغول‌ ،سالهای‌ فراموشی‌ نساجی‌ ایران‌ بود و زری‌ بافان‌ از بیم‌ مرگ‌ ، متواری‌ شده‌ و در خفا می‌زیستند . تزئین‌ پارچه‌های‌ یاد شده‌ عبارت‌ بوداز اشکال‌ انسانی‌،تصویر حیوانات‌ و پرندگان‌ وگل‌ و گیاه‌ و گاهی‌ نیز تصاویر داستان‌های‌ رزمی‌ و بزمی‌ برآن‌ها نقش‌ بسته‌ است‌ . به لحاظ کیفیت طرح ها و نقش های به کار رفته در دوره های قبل و بعد از اسلام، هر دوره ای بیانگر اصالت فرهنگی و تاریخی زمان خویش است و همسانی و اتحاد کاملی با دیگر هنرهای آن روزگار دارد. به طور مثال، طرح هایی را که بر روی ظروف فلزی دوره ساسانی و سفالینه های آن زمان دیده می شود بر روی پارچه های آن زمان نیز می توان یافت و یا در دوره اسلامی، طرح هایی را که به شکل شکارگاه ترسیم می شده با همان شیوه و سبک می توان در پارچه ها رؤیت کرد.

کاربرد پارچه‌های زربفت
این‌ پارچه‌ ها، برای‌ تن‌ پوش‌ پادشاهان، وزیران، بزرگان، درباریان‌ به‌ کار می‌رفت‌ . همچنین به عنوان یک هدیه ارزشمند در دربار شاهان ایران برای هدیه دادن به شاهان بیگانه به حساب می‌آمد.

بافندگان مشهور گذشته
نساجان‌ و بافندگان‌ مشهور این‌ عهد ،عبارت‌ بودند از:
غیاث، عبدالله بن غیاث، ابن محمد، معزالدین، ابن غیاث، عیسی عباسی، خواجه قیاس الدین علی نقشبند، حسن بن غیاث، یحیی بن غیاث، معز الدین غیاث، آبان محمد، محمد خان کاشی، علی خان کاشی، اسماعیل کاشی

بافندگان مشهور امروز
نام حدود پنجاه نفر از استادان بزرگ کارگاه زری‌بافی تهران از سال 1309 خورشیدی تا 1369.
حبیب الله طریقی محمد طریقی عباسعلی طریقی عباس طریقی کاشانی محمد فرزاد محمد دهقانی، حسن درویش ، سید عبدالله سلامی ، سید مهدی آشفته، حبیب الله واقفی ، محمد مفتخری‌نژاد، اسلام رحیمی، عباس نوایی مقدم ، سید رحیم حسینی، عبدالله پورکاشانی ، سید قدیر صفوی ساوجی، حسین سمنانی زاده، رضا الهامی ، سید علی آشفته، فضل‌الله صدفی پور، رضا اشراقیان، محمد اشراقی، ذبیح‌الله احمدی ، علی جان عسکری، یدالله معتمدی، رضا رضایی جلفایی، کریم خفایی‌پور، رضا عشاق، حسین رضایی، تقی دارایی‌باف، سیف‌الله مناجاتی کاشانی، ماشاء‌الله عنایتی کاشانی، سید حسین مژگانی ، سید مهدی مژگانی ، صمدعلی شکوه‌فر، محمود محمودی ، محمد سلیمیان ، دلاور هاشملو، عیسی هاشملو، عباد هاشملو، قربان ریوندی، اصغر بهمن‌آبادی، زینب حقیری.

زربفت چگونه به خارج رفت
پیدا کرد. نخست همان راه تجارت و داد و ستد بود. دیگر راه هم جنگ‌های صلیبی بود که باعث شناخته شد. سپاهیان مسیحی در همین جنگها پارچه‌های ایرانی را از فلسطین با خود به اروپا بردند و این پارچه‌ها آنقدر در نظر آنها ارزشمند بود که اشیای گرانبهای کلیسا را در آن می‌پیچیدند. حتی برخی از مسیحیان از پارچه‌های زربفت به عنوان کفن استفاده می‌کردند. اروپاییان در آغاز نمی‌دانستند این پارچه‌های افسانه‌ای بافته‌ی کدام کشور است و تنها شنیده بودند که از شرق می‌آید. اما به مرور دریافتند اینها مربوط به سرزمین ایران و دوران ساسانی است. هیوان تسانگ که یک مسافر چینی است و در سال 630 میلادی به ایران آمده بود، حدود 25 گونه مختلف از پارچه‌های ایرانی را که دیده بود ، خریداری کرده و با خود به چین برده بود…


مهم‌ترین مراکز بافت
مشهورترین مراکز نساجی در دوره صفویه، شهرهای کاشان، اصفهان، یزد، هرات، تبریز، رشت، مشهد، قم، ساوه و… بوده است. اما بافندگان شهرهای کاشان، یزد و اصفهان در بافتن پارچه های نقش‌دار شهرة آفاق بودند.

پارچه‌های زربفت تاریخی
قدیمی‌ترین زری از دوران صفوی، زری‌هایی است که چندین سال پیش در نزدیکی آرامگاه بی بی شهربانو در قبر یکی از بزرگان عهد سلجوقی پیدا شد و امروز قطعات مختلف آن در موزه های مختلف دنیا پخش شده است. باز از آن قدیم تر اطلاعی است که نویسندگان قرون 2 و 3 هجری به ما می‌دهند و آن این است که ایالات خوزستان، گیلان، استرآباد، طبرستان و خراسان هر کدام سالانه مقدار زیادی پارچه‌های ابریشمی و زری به صورت مالیات به دربار خلفای عباسی می‌فرستادند. این اطلاعات را پروفسور پوپ جمع آوری کرده و در جلد دوم کتاب هنر ایران چاپ کرده است. در قرن 3 و 4 هجری، هنوز پارچه‌های زربفت ایران طبق اصول و سنن هنر ساسانی بافته می شد. نقش این پارچه‌های زری دو حیوان فرضی را نشان می دهد که در فردوس، برگهای درخت جاویدان را که در کنار آب حیات روئیده می خورند. در حدود 1200 سال پیش مسافران اروپایی این پارچه زربفت را به هنگام مسافرت به ایران به دست آورده و باقی مانده های صلیب مقدس را در آن پیچیده، همراه خود به کشور فرانسه برده و به کلیسای شهر نانسی در فرانسه هدیه کرده اند و امروز در همان کلیسا محفوظ است. در حدود 1200 سال قبل یک پارچه زربفت که یادگار هنر هخامنشی روی آن دیده می شود از ایران خریده شده و برای پوشانیدن روی قبر یکی از مقدسین کلیسای شهر «سانس» در فرانسه به کار برده شده و امروز در همان کلیسا محفوظ می باشد. نظایر این نقش هنوز روی چادر شبهای قاسم آباد و روی گلیم های بافته شده در نقاط مختلف ایران دیده می شود. از آن قدیم‌تر اطلاعی است که ما از زری های ایران داریم، و آن نقوش برجسته طاق بستان است که شاه را با لباسهای زربفت و زیبا، در دامنه کوه نشان می دهد، این نقوش متعلق به عهد ساسانی است.
در موزه کاخ کرملین در مسکو، چند قطعه لباس از زری ایران به چشم می‌خورد که در زمان صفویه در ایران بافته شده و به مسکو فرستاده شده. این زریها برای لباس تزارها و درباریان مسکو یا برای کشیشان و روحانیان به کار رفته شده است. به همین طریق در موزه ارمیتاژ در لنینگراد، قطعاتی از زری های عهد ساسانی و صفوی موجود است. در موزه استکهلم نیز لباده‌ای از عهد صفویه موجود است که معلوم نیست به چه طریق به آن محل رفته. درزمان‌ شاه‌ عباس‌ دوم‌ ،بافت‌ پارچه‌های‌ ارزشمند زربفت‌ و مخمل‌ زری‌ ، بادقت‌ و مهارت‌ ادامه‌ داشت‌ و باقطعاتی‌ از آنها نام‌ بافنده‌ آن‌ که ‌«غیاث‌ » بود نقش‌ بسته‌ است‌ در موزه‌ متروپولیتن‌ دو قطعه‌ کوچک‌ پارچه‌ ابریشمی‌ تاریخدار ، از زمان‌شاه‌ عباس‌ موجود است‌ که‌ روی‌ آنها نام‌ بافنده‌ شاه‌ حسین‌ و تاریخ‌ 1008 قمری‌ ( 1588 م‌ ) نقش‌ بسته ‌است‌ . مثلا”درموزه‌ «کوپریونیون‌ » دو قطعه‌ پارچه‌ ابریشمی‌ را می‌بینیم‌ که‌ روی‌ آنها، منظره‌ای‌ از داستان‌ لیلی‌ ومجنون‌ دیده‌ می‌شود.

وضعیت امروزی پارچه‌های زربفت
ایران قرن ها تولید کننده اصلی پارچه های زری برای دربارها و کلیساهای جهان، از لندن تا توکیو بوده است. پارچه های زربفت ایرانی در موزه های بزرگ جهان جای دارد و می طلبد توجه خاصی به این هنر داشته باشیم و ارزش بیشتری برای آن قایل شویم، چرا که بی توجه بودن به این امر مهم منجر به نابودی محض این رشته می شود. هنر زری بافی در حال حاضر در ایران در بدترین شرایط خویش در طول تاریخ دو هزار ساله آن است. اگر فقط بخواهیم تعداد دستگاه های بافت پارچه های زری را با دوره های قبل، مثلاً دوره صفویه مقایسه کنیم، متوجه این فرق فاحش و تأسف بار می شویم. اکنون نه تنها قدر و منزلت این هنر را کسی نم‌داند، بلکه عدم توجه ما، به نابودی این هنر با ارزش دامن می زند. این هنر پر ارزش اکنون مهجور و مظلوم واقع شده، ولی در دوره های گذشته هم پایه نگارگری، قلم زنی، سفال و… صاحب ارزش بوده و به آن پرداخته می شده است. اکنون کمتر کسی پیدا می شود که سختی های این کار را برای آموزش به جان بخرد. آکادمیک نبودن، نبود دسترسی به مواد اولیه مرغوب، منتقل نشدن هنر اساتید، حجیم بودن دستگاه نساجی، و عدم حمایت دولت همگی دست به دست هم داده اند برای اضمحلال این هنر کهن.


آشنایی با نحوه بافت
اصطلاحات بافندگي : قبل از آنكه به نقشه برداري از بافت هاي گوناگون زري بافي بپردازيم و قسمتهاي مختلف آنرا بطور خلاصه شرح دهيم لازم است با اصطلاحات بافندگي آشنا شويم، در بافندگي رشته نخهاييكه طول پارچه را تشكيل مي دهد (تار) و نخهاييكه در عرض پارچه قرار گرفته و به تار مي پيوندد (پود ) مي نامند براي اينكه پارچه اي بافته شود بايد تارهاي پارچه با پود آن بپيوندند براي حصول به اين پيوستگي بايد هر بار كه ماكوي حامل پود در دستگاه رفت و آمد مي كند قسمتي از تارها بالا بيايد و قسمت ديگر پايين بماند.
در فاصله اين دو قسمت كه آنرا (پا) مي نامند پود جا ميگيرد و همينكه پود بوسيله شانه فشرده شد پا عوض مي شود يعني دسته ديگري از پا ها بالا مي آيد و تار هاييكه بالا بوده اند پايين مي روند بدين طريق است كه ميان تار و پود پيوستگي حاصل و پارچه بافته مي شود و اصولا براي بافتن هر نوع زري و مخمل زري بايد رشته هاي تارو پودكه در دستگاه بافندگي هر كدام محل خاص و هر محل اصطلاح مخصوص خود را دارد و در جاي خود قرار مي گيرد تا امر بافندگي امكان پذير شود
چله كشي و اقسام آن :
چله كشي عبارت است از گذراندن تار از ورد ها طبق روش مخصوص . انواع و اقسام آن مطابق با تصويرهايي از چند نمونه بشرح زير مي باشد.

پس از آنكه چله كشي به پايان رسيد بايد كليه تار ها را از شانه گذراند معمولا تار از شانه اي كه در هر سانتي متر يا هر اينچ داراي دندانه هاي مختلف است مي گذرد . ممكن است از هر دندانه شانه 1-2-3-4-5 تار يا بيشتر عبور داد و اين كم و زياد شدن تعداد تار بمقدار تارهاي عرض پارچه اي كه مي خواهيم ببافيم بستگي دارد، پس كار شانه عبارت است از
1- عرض پارچه را ثابت نگه مي دارد
2- پود ها را بطور يكنواخت پهلوي يكديگر نگه ميدارد

نقشه و علامات قراردادي :
نقشه عبارات است از طريقه پيوستن تار و پود ،كه با دو روش نقشه بافت و حركت وردها مي باشد و بطور مختصر آنرا شرح مي دهيم ، علامت قراردادي ، براي روش اول در موقع ترسيم نقشه پارچه بر حسب اينكه دستگاه حركت ورد در طرف راست يا چپ دستگاه بافندگي قرار گرفته باشد، درهمان سمت نقشه چكشي ،خطوطي در امتداد وردها رسم مي شود كه هر يك نمايش يك تار يا يك دور رفتن يا برگشتن ماكو را نمايش مي دهد بافتهاي مختلف در زري بافي بسيار زياد است و موارد استثنايي نيز در بافتها يافت مي شود كه در كتاب صد سال زري بافي ايران اثر استاد محمد طريقي بطور كامل و دقيق آمده است.


تهيه نقشه :
پس از اتمام طراحي بافت و مراحل مختلف چله كشي طرح و نقش مورد نظر توسط طراح كه معمولا از بين اساتيد بزرگ نقاشي مي باشند تهيه مي گردد و با توجه به تراكم تار و پود طرح مورد نطر به روي كاغذ شطرنجي انتقال داده مي شود اين كار توسط نقشه كشهاييكه كاملا به طرح و انتقال آن بر روي كاغذ شطرنجي آشنايي دارند انجام مي گردد طراحان بايد از همه نكات نقشه كشي اطلاع داشته باشند. پس از انتخاب طرح و انتقال آن روي كاغذ شطرنجي از طريق ريسمان كشي نقشه بافته مي شود.
مراحل رنگرزي ابريشم
مراحل رنگرزي ابريشم و روشهاي آن با رنگهاي نباتي مهمترين عامل بوجود آوردن زيبايي پرشكوه و دلپذير زري هاي ايران است رنگها معمولا از گياهان گرفته مي شوند و ماده رنگ كننده آنها از ريشه يا تنه درختان ، برگها ، گلها ، ميوه ها يا پوست آنها باشد، بعنوان مثال رنگهاي طبيعي كه مورد استفاده بوده و اطلاعات كامل آنها در دسترس است عبارتند از:
1- پوست گردو
2- ريشه رناس
3- زرد چوبه
4- پوست انار
5 – زعفران
6- قرمز دانه
7- نيل
8- برگ سماق و غيره
9-اسپرك

دستگاه زري بافي ، وسايل و ابزار مورد نياز
دستگاه زري بافي و مخمل زري از قديم الايام از (چوب يا الوار) ساخته مي شده ابزار و وسايل مورد نياز نام و اصطلاح هايي را كه بكار مي رود بشرح تصاوير زير جهت آگاهي و آشنايي بينندگان ، دانش پژوهان و علاقمندان تهيه و تقديم مي گردد.

زری بافی

زری بافی

زری بافی

زری بافی

زری بافی

زری بافی

زری بافی

زری بافی

زری بافی

زری بافی

زری بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:13 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

از آن زمان که بشر توانست صدا را درک نماید تفکر و اندیشه موسیقیایی او نیز به موازات ضرورتها ،ابزار و آلات مخصوص به خود را خلق نمود . با نگرشی اجمالی بر کتب تاریخی می توانیم به این نتیجه دست یابیم که اکثریت سازهای ساخته شده توسط پشتیبان چه از لحاظ ساختار صنعتی و چه از نظر ساختار صدایی نشات گرفته از ذهنیت ،تفکر و فرهنگ مردم آن اقلیم بوده است . طی کاوشها و حفاریهای انجام شده در مناطق باستانی ایران ،سازهای یافت شده که ،با تامل در ساختمان آن می توان به این نتیجه دست یافت که بشر در ابتدا با دخل و تصرف در طبیعت پیرامون خود ،توانسته سازهایی در خور تفکر و ذهنیت خود بسازد . در این مرحله از تاریخ سازهایی به وجود آمده غالبا از سنگ ،چوب،استخوان انسان یا حیوانات ، شاخ چهار پایان و پوسته سخت تنان دریایی بوده است . با پژوهشهای انجام شده در این سازها توسط باستان شناسان ،مشخص گردیده که مواد تشکیل دهنده هر ساز رابطه مستقیمی با اقلیم و شرایط آب و هوایی منطقه دارد یعنی سازهای یافت شده در مناطق نزدیک به دریا بیشتر از پوست سخت تنان و در مناطق کوهستانی بیشتر سازها از شاخ چهار پایان و در مناطق پست و هموار سازها از چوب ساخته می شده است . در نتیجه در مواد تشکیل دهنده سازها در سرزمین های مختلف باعث ایجاد صداهایی متفاوت در سازهای هر منطقه گردیده که امروزه این امر را در موسیقی محلی ایران مشاهده می کنیم . به عنوان مثال جنس سازهای شمالی ایران تفاوت عمده ای با ساز های غرب ایران دارد .

ساز سازی

ساز سازی

ساز سازی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:14 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

سرافی دوزی که از جمله هنرهای دستی سوزن دوزی است ، از هـنـرهای اصیل سیستان و بلوچستان است که از دیرباز در این استان مرزی رایج بوده و از نسلی به نسلی دیگر انتقال یافته است. صنایع دستی و سنتی سیستان و بلوچستان با ویژگی‌های بارز خود شیفتگان بی‌شماری دارد و به اقصی نقاط جهان صادر می‌شود. اشکال هندسی به‌کار رفته با رنگ‌های متنوع روی پوشاک زنان بومی سیستانی و بلوچ خود نمایانگر هنری خلاق زاییده ذهن پویای مردمان این دیار و بویژه زنان است. جدای از این، مردان و زنان این دیار با پوشش محلی و سنتی نشان داده‌اند که همچنان بر صیانت از میراث فرهنگی پایبند هستند. مردم این دیار در طول تاریخ با خلق آثار سنتی و دستی ضمن معرفی بیش از پیش استان، گامی مهم برای امرار معاش نیز برداشته‌اند. صنایع دستی رایج در این دیار هم تامین‌کننده نیازهای خانواده و هم‌راهی برای امرار معاش به شمار می‌آیند. دراین میان هستند هنرهای سنتی که نسبت به دیگر صنایع راه خود را در بازار گشوده و خریداران زیادی دارند و سوزن‌دوزی از آن جمله است.

در سیستان و بلوچستان از سوزن‌دوزی به بلوچ‌دوزی نیز یاد می‌کنند. این هنر نزد ساکنان این دیار و به‌ویژه زنان از اهمیت زیادی برخوردار است.

این هنر زیبا به یاری دستان هنرمند و ماهر زنان و دختران بر پارچه شکل می‌گیرد و بعضا به فراخور اوضاع اقتصادی خانواده، تنها راه امرار معاش برخی زنان این استان است.

هنر سوزن‌دوزی را دختران در سنین پایین از مادران خود فرا می‌گیرند. سوزن‌دوزی هنری است که در قالب اشکال مختلف هندسی برگرفته از ذوق و تخیل مردان و زنان این سامان برای تزیین و آراستن خانه نیز به کار می‌رود. هم‌اکنون در جامه‌های مردم محلی سیستان و بلوچستان اشکال هندسی مختلفی به چشم می‌خورد که بسیار زیبا و جالب توجه است. ذوق و هنر زنان سیستان و بلوچستان در رشته سوزن‌دوزی را می‌توان روی پیش سینه و سر آستین پیراهن مشاهده کرد. زنان این دیار معمولا یک پیراهن بلند و شلوار گشاد به تن می‌کنند که روی این لباس‌ها سوزن‌دوزی شده است.کارشناسان می‌گویند: عوامل مختلفی سبب شده تا متأسفانه این رشته شاخص دستخوش مشکلات شود. به گفته آنان، امروزه ماشینی شدن، بلای جان طرح‌های سنتی شده و نگرانی‌های زیادی را به وجود آورده است که باید چاره‌ای اساسی اندیشیده شود. طرح‌های سوزن‌دوزی ماشینی معمولاً شبیه کارهای سنتی بوده و با رنگ‌های مختلف و با قیمت ارزان در بازار عرصه می‌شود.

سوزن‌دوزی را‌یانه‌ای

این روزها برخی طرح‌های صنعتی سوزن‌دوزی شده از کشورهای پاکستان، هند و افغانستان به‌صورت بی‌رویه وارد استان می‌شود که مشکلاتی را برای سوزن‌دوزان ایجاد کرده است. یکی از سوزن‌دوزان بلوچ می‌گوید که سوزن‌دوزی تنها راه امرار معاش خود و خانواده‌اش است و بیش از پیش باید مورد حمایت قرار گیرد. به گفته وی، نبود برخی امکانات از جمله پارچه مناسب، نخ و تار و پود و مشتری از جمله مشکلات موجود است. کارشناسان می‌گویند: سوزن‌دوزی رایانه‌ای موجود در بازار، هنر اصیل زنان سیستان و بلوچستان را تهدید می‌کند.

به گفته آنان، متأسفانه برخی کارگاه‌ها با تولید انبوه از هنر سوزن‌دوزی، این هنر و رشته را که ویژه زنان سیستان و بلوچستان است، در معرض تهدید جدی قرار داده‌اند. این تولیدات با کیفیت پایین و قیمت بسیار ارزان در بازار به فروش می‌رسد. هم‌اکنون بیش از 50 کارگاه سوزن‌دوزی در سطح استان سیستان و بلوچستان فعالیت دارند.

البته در ماه‌های اخیر اقدام‌های خوبی برای حمایت از صنعتگران سیستان و بلوچستان انجام شده است که پیگیری بیمه و نیز تامین امکانات بسته‌بندی برخی از این فعالیت‌ها را شامل می‌شود.

سرافی دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:14 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

سرمه دوزی یکی از رودوزی‌های شاخص و فاخر ایرانی است، نخ سرمه به عنوان مواد اولیه اصلی این هنر نخی است که با استفاده از طلا‌ و یا نقره یا مطلا‌ و آلیاژهایی به صورت لوله‌ای صاف و محکم و یا انعطافی و یا به صورت چهار گوش مربعی یا مستطیل تابیده می‌شود . این نوع نخ حالت ارتجاعی دارد و به هر شکل ممکن حالت می‌گیرد. ( البته امروزه بیشتر به صورت فنر ریز و طویلی است که به‌اندازه لا‌زم بریده شده و سوزن و نخ از داخل آن عبور کرده و بر روی پارچه دوخته می‌شود.

از تاريخچه اين نوع دوخت در دوران كهن، نوشته اي در دست نيست ولي آنچه مسلم است توجه ايرانيان به آرايش يقه لباسها وسمبوسه هاي لشگري و درباري و تزئين درفشها آنها را وادار به توليد اين نوع نخهای تزئيني ميکرد.
زمان رواج اين نوع نخ را مي توان دوره اشكانيان دانست . در اين دوره فراورده هاي دوخت تزئيني كه یکی از اقلام صادراتي ايران را تشكيل مي داد و يكي از هنرهايي كه اسكندر مقدوني را به حيرت واداشته بود وجود پارچه هاي زرفت ودوختهاي تزئيني ايراني بود كه سرمه دوزي نيز يكي از اين دوختها بوده است . در دوره ساساني نيز اين هنر ادامه داشت تا اينكه در دوره صدر اسلام با عنايت به تعهدات هنرمندان ايراني براي توليد پرده خانه خدا سرمه دوزي به منتها درجه شكوفايي رسيد در اين دوره سوره هاي كوتاه و يا آياتي از قرآن مجيد بشيوه خطوط سته محقق، ريحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقيع طراحي و سرمه دوزي مي كردند ولي روي نوشته يا قبلا نخ ضخيمي مثل قيطان مي دوختند بعد روي آنرا با سرمه دوزي بصورت ساقه دوزي مي پوشاندند تا جلاي خاصي به آن مي بخشيد يا در پرده فيس خانه خدا كه يادگار دوران تيموري است و اكنون در موزه ايران باستان نگهداري مي شود.

انواع دوختها از جمله :ابريشم دوزي، گلابتون دوزي، ده يك دوزي، كمند دوزيف شرفه دوزي و سرمه دوزي در ان ديده مي شود.
در تمام دوره هاي اسلامي اين دوخت از مجد و شكوه بالايي برخوردار بوته است . دوره اوج این هنر در عصر صفوي بوده است .
آثار باقيمانده از اين دوره خود گواه بر اين مدعا است . پرده نفيسي كه در موزه هنرهاي تزئين يايران نگهداري مي شود و مربو ط به اين دوره مي باشد گوياي اوج تحول اين هنر مي باشد . در روي اين پرده كه با نقش محرابي حيواني طراحي و نقش پردازي گرديده است انواع دوختهايي از قبيل : گلابتون دوزي، ده يك دوزي، پيله دوزي، سرمه دوزي و مليله دوزي ديده مي شود. در دوره هاي بعدي يعني افشار، زند ، قاجار و معاصر، اين دوخت به سير تحول خود ادامه داده و در اين دوره ها نخهاي سرمه از لحاظ كيفي و كمي اصالت خود را از دست داده اند ولي تعداد آثار باقيمانده از ايندوران حكايت از ادامه رواج اين دوخت دارد.

اين دوخت در اكثرموارد با دوختهاي ديگر هماره مي باشد مثل دوختهايي از قبيل : پيله دوزي، مليله دوزي، گلابتون دزيف شرفه دوزي، شمسه دوزي، ده يك دوزي، صدف دوزي، سنگ دوزي، مرصع دوزي، منجوق دوزي،پولك دوزي، زغره دوزي، مرواريد دوزي و غيره.

نقوش متعددي كه در سرمه دوزي بكار گرفته مي شود عبارتند از : انواع گلهاي گلداني و صحرايي و حاشيه اي و جناغي، حرابي، محرماتي راست و كج، انواع بته جقه اي ها، سروي، سروچه، گل بادامي، انواع خطوط و كلمات بخصوص خطوط طغرايي معمايي، مثني، ديواني، گلزار، اسليمي و ختايي، نقوش حيواني و انساني، انواع پرندگان بخصوص طاووس، جغد، خوشه هاي انگوري، انواع ميوه ها، ستاره ها، ترني و سر ترنجي و نيم ترنجي و كتيبه اي و غيره.
از سرمه دوزي براي تزئين : انواع تابلوهاي تزئين، تزئينات دور يقه، پبش سينه، سمبوسه، كمربند و كيسه هاي پول، قلمدانف شانه، مسواك، قيچي، مهر، سرمه دان، رويه سينه، حنابندان عروس، سفره هاي قند، بقچه سوزني، سجاده، پرده هاي نفيس، جهازيه عروس، رويه جعبه هاي نفيس، رو ميزي، رو كوسن، و غيره استفاده مي نمايند.
از مراكز اين دوخت مي توان به شهرهاي : اصفهان، تهران، بندرعباس، كاشان، يزد، استان هرمزگان و قسمتي از استان كردستان و قزوين اشاره نمود. اين دوخت معمولا بر روي مخمل، ماهوت، ابريشم، تافته، اطلس، ساتن، و پارچه هاي ابريشمي انجام مي گيرد.

براي دوخت سرمه نخست طرح را روي كاغذ كشيده و روي پارچه نقش اندازي نموده و طرح را روي پارچه رواندازي نموده سپس طرح را بوسيله پنبه يا فتيله يا ابريشم برجسته نموده و با بست هاي ريز و چسب، بر زمينه محكم مي نمائيم سرمه هايي كه در دسته هاي 5 الي 25 سانتيمتري است بدقت يكي از رشته هاي سرمه را جدا مي كنيم . البته موقع قيچي نمودن بايد دقت نمائيم كه سر نخ سرمه بجايي گير نكند كه تمام رشته باز شود سرمه را به اندازه دلخواه بريده و سوزن و نخ را توي سرمه فرو ميكنيم و قسمت داخل متن را ساتن دوزي يا زرك دوزي مي نمائيم هنگامي كه برگهاي طرح بزرگ مي باشد بايد آن را از طول به دو قسمت كنيم سپس هر قسمت را با سرمه.

با دوخت برگ دوزي جناغي جداگانه مي دوزيم طوري كه مشخص شود . بايد سعي نمائيم شلالها كاملا كنار هم و موازي با يكديگر در هر قسمت دوخته شود . دوخت ساقه ها بشيوه ساقه دوزي بايد انجام شود . با سرمه ميتوان انواع دوختها قلاب، دندان موشي، زيگزاگ دوزي و همچنين انواع دوختهاي تزئين را انجام داد.

از انواع دوختهائي كه بيشتر در اين دوخت بكار مي رود مي توا ن به دوخت : زنجيره اي، برگ دوزي، جناغي، دوردوزي، مارپيچ الوان روي زنجيره، دوخت ساتن، دوخت مورب، ساقه دوزي و بست دوزي، دندان موشي و زيگزاگ هاي مختلف را نام برد . از انواع سرمه هاي موجود مي توان به سرمه مات، سرمه الماسي )شان شاين(، سرمه بلرسنت طلايي و نقره اي، سرمه ساده وباريك و ضخيم و سرمه فرانسوي اشاره نمود.

سرمه دوزی

سرمه دوزی

سرمه دوزی

سرمه دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:14 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

سُفالگری ساختن ظروف با گل است و به ظرف ساخته شده از این طریق سفالمی‌گویند. از مشهورترین سفالینه‌ها می‌توان به کوزه و پیاله سفالین اشاره کرد. قبل از رواج شیشه سفالینه‌ها رایج‌ترین مظروفات بشر بودند. مرغوب‌ترین خاک در صنعت سفالگری خاک رس می‌باشد که بدلیل وجود مقادیر بالای آهن در آن، به رنگ سرخ است. سفالگری از نخستین صنایع بشر می‌باشد.خاستگاه آن را گر چه به درستی آشکار نیست ولی از روی یافته‌های کهن سرزمین باستانی سومر می‌دانندوالبته به تازگی کشف تمدن جیرفت تردیدهایی در مورد این نظریه ایجاد کرده است/تمدن معروف به کنار صندل که طبق اخرین کاوشها قدمت ان به شش هزار سال پیش می‌دانندولوحی که در جیرفت کشف شد برای مطالعه به آمریکا وفرانسه فرستاده شد که توسط استادان شیکاگو و پاریس رمزگشایی شد که نتایج نشان داد این منطقه ۳۰۰ سال از خط نوشتاری تمدن شوش قدیمی تر است.
سفالگری
ساخت گلدن سفالی در كارگاه سفالگری شهر كراچی

ظرفهای سفالی، شاید یکی از قدیمی‌ترین ساخته‌های آدمی است.

انسان‌های اولیه از آن زمان که به فکر ذخیرهٔ آب و غذا افتادند و به خاصیت چسبندگی و شکل گیری گل رس پی بردند ظرفهای سفالی را به شکلهای گوناگون ساختند.

با گذشت زمان و گسترش زندگی، سفالگری هم تکامل یافت. انسان‌های آفریننده با دستهایشان بر ظرفهای گلی نقش و نگارهایی کشیدند و آنها را با رنگهای گوناگون آراستند. هم اینک در اکثر نقاط ایران از جمله در : مند گناباد، لالجین همدان، میبد یزد،شهرضای اصفهان، زنوز آذربایجان، کلپورگان سیستان و بلوچستان، جویبار مازندران وسیاهکل گیلان ظروف سفالین تهیه می‌شود.

تولید وسایل و محصولات سفال و سرامیک در هر یک از نقاط نامبرده با اختلافی اندک در نوع مواد اولیه، رنگ و طرح تهیه می‌شود و به همین دلیل محصولات هر ناحیه به خوبی قابل تشخیص از فرآورده‌های سایر نقاط است.
سفالگری
كارگر سفالگر پاكستانی در حال تعمیر سفال‌ها ساخته شده در كارگاه سفالگری

ساختن ظروف سفال متعلق به زمانی است که انسان در دشت زندگی می‌کرد و روستای اولیه شکل گرفته‌است و یکجا نشینی بوده‌است. این ظروف معمولاً برای نگهداری مواد غذایی ساخته شده‌است. ظروف سفالی خاصیت فاسد نشدنی دارد اما از سویی به دست آوردن این ظروف امکان تعبیر و تفسیر بخشهای مهمی از زندگی انسانهای اولیه را فراهم آورده‌است. مراحل ساخت و تحول ظروف سفالی عبارتند از:
•دست ساز
•چرخ ساز که به صورت کند وتند
•ساختن ظروف سفالی به شکل مجسمه یا حجم‌های ترکیبی، یعنی علاوه بر حفظ کاربری ظروف سفالی آنها را به شکل مجسمه‌هایی از حیوانات یا حجم‌های ترکیبی، که نشانه‌گر نوع نگرش آنها به جهان هستی است می‌ساختند. مطالعه در مورد زمان آغاز و پیدایش خط بدون بررسی نقوش حک شده روی ظروف سفالی امکان پذیر نبوده‌است. به ویژه ظروف مربوط به هزاره‌های ۵ و ۶ پیش از میلاد در این میان نقش غیر قابل انکاری دارد.
سفالگری
•كوزه‌های ساخته شده در محیط بیرونی كارگاه سفالگری

•واقع گرایی انسان اولیه در هنر از آغاز نقاشیهای غار تا به تصویر کشیدن گیاهان، حیوانات و انسان، بر روی ظروف سفالی تا آغاز خط و کتابت یک پروسهٔ طولانی است. تا زمانی که سفالگری دست ساز بوده‌است. دید واقع گرایانه به نقوش حکمفرما است. یعنی خط تصویر نگار علی رغم آغاز شدن از بین النهرین که از مصر با هیروگلیف به اوج رسیده‌است.

روند تحول نقوش روی سفال که نهایتا به اختراع خط اندیشه‌نگار یا اندیشه‌نگاشت می‌انجامد. روندی چند هزار ساله‌است که تا پیش از هزاره پیش از میلاد، یعنی زمان سفالهای دست ساز بوده‌است. از اوایل هزارهٔ دوم قبل از میلاد نقوش روی سفالها علاوه بر این که مشاهدات را نشان دهد. با اشارات هم همراه بوده‌اند. از هزاره دوم پیش از میلاد خطاندیشه نگار شکل گرفته‌است. خطی که رمز آلود است، خلاصه‌تر است و سریعتر نوشته می‌شود.

در ایران قدمت سفالینه‌ها به بیش از ۱۰٬۰۰۰ سال می‌رسد.

قدیمی‌ترین چرخ سفالگری و کوره پخت سفال در جهان در تپه سیلک کاشان یافت شده‌است. همچنین قدیمی‌ترین ظروف سفالی منقوش مربوط به ایران است.
سفالگری
ظروف سفالی

کهنترین ظرفی که در ایران یافت شده‌است، ظرف سیاه دود آلودیست که هـمانند قدیمی‌ترین ظروف سفالی است کهن در جاهـای دیگر پیدا شده‌است. نخستین ظرفهای سفالی که با روش [] تاریخ آن بدست آمده و متعلق به هـزارهً چهارم پیش از زایش مسیح است در میانرودان یافت شده‌است. کهنترین سفالی که درایران یافت شده متعلق به هـمان دوره‌است. این ظرف دست ساز نسبتاً ابتدایی به دنبال خود ظرفی سرخ با لکه‌های سیاه ناشی از پخت ناقص داشـت. پیشرفت فنی در حرفه کوزه گری سبب بوجود آمدن سبک جـدیدی شد، این سبک با تغییرات و وقفه‌هایی که داشت بیش از ۲۰۰۰ سال در بعضی از مناطق فلات ایران دوام کرد.
سفالگری
ظروف سفالی

از اوایل هزاره پیش از میلاد ما شاهد ظرفهای سفالی ساخته شده در فلات مرکزی ایران در مناطق کوهستانی زاگرس هستیم. مانند تپه گیان و گودین تپه یا ظروف منقوش فارس و خوزستان در مناطق کوهستانی زاگرس دیده شده‌است. تنها دلیل این امر این بوده‌است: از آنجایی که زنان عمده‌ترین تولید کنندگان سفال بوده‌اند با ازدواج به قبایل متعلق به همسران خود مهاجرت کرده و به این ترتیب تکنیک ساخت ظروف سفالی و تزیین آن را به مناطق دیگر منتقل می‌کردند.

در شش هزار سال پیش از میلاد اولین نشانه پیدایش کوره پخت درصنعت سفال دیده می‌شود و در سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد چرخ سفالگری ساده‌ای که با دست حرکت می‌کرد ساخته شد. پیدایش چرخ سفالگری تحوّل بزرگی را درین صنعت بوجود آورد.

از آغاز نیمه سده گذشته باستان شناسان تعداد زیادی ظروف سفالی و اشیاء دیگر در منطقه‌ای از مشرق ایران تا عراق و از قفقاز با دره سند را از زیر خاک بیرون آوردند. سفالهـای پیش از تاریخ که در این منطقه وسیع یافت شده در شیوه و سبک ساختن تقریبا با مختصر تغییر یکنواخت و در سطح فنی بطرز اعجاب انگیزی پیشرفته‌است. نخستین نمونه‌های آن از شوش در ایلام که نخستین سکونت گاه ایرانیان در پای فلات ایرانبود بدست آمد. سفالهـای شوش نه تنهـا مربوط به خود شوش است بلکه سفالینه‌هـایی که از تپه موسیان در ۱۶۰ کیلومتری شوش و از سومر و تل حلف در عراق و از شمال غربیهندوستان و بلوچستان، یا از فلات ایران در تپه گیان و تپه حصار و تورنگ تپه و تپه سیلک، یا در بخش شرق تا آنائو که امروز در ترکستان روسیه‌است جزو طبقه سفالهای شوش نامیده می‌شود. سفالهـایی که بنام شوش نخست معروف است متعلق به زمانی است که از ۳۵۰۰ تا در حدود ۲۵۰۰ پیش از میلاد مسیح می‌باشد. در اینجا باید متذکر شد که مردمانی با تمدن نوسنگی نیز در ایالت کانسوی چین پیدا شدند و ظروف سفالی آنهـا ویژگی‌هایی همانند ظروف سفالی شوش از لحاظ روش و فن تولید دارد.

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:14 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

کارت بافی هنری است که از زمان های بسیار قدیم در میان اکثر ملتهایی که پیشینه فرهنگی داشته اند. رواج داشته و برای تزئین لباس دور یقه دامن، کمربند، نوار کلاه، بند زین، اسب و….. استفاده می شده است. قدیمی ترین نوار بافته شده ای که در حال حاضر موجود می باشد. متعلق به زمان دومین سلسله فرامنه در مصر است که با کتان و دیگر الیاف گیاهی بافته شده است. باستان شناسان معتقدند با توجه به این که نقاشی های مربوط به دوره باستان،در تزئین لباسهای افراد به صورت نوارهایی با طرحهای هندسی وجود دارد،مسلم می سازد که نوار بافی در سه هزار سال قبل از میلاد در مصر موسوم بوده است.
هنر کارت بافی در حال حاضر در منطقه کلات نادر خراسان رضوی به صورت بسیار محدود و به صورت انحصاری فعال می باشد. در هنر کارت بافی6 جزء موثر می باشند که عبارتند از: تارها،نخ پود،قسمتهای بافته شده به وسیله کارت، کارتها،دهانه و ماسوره . در گذشته جنس کارت از پوست حیوانات و یا چوب انتخاب می شده است اما هم اکنون می توان از انواع تلق های نازک و یا حتی کاغذهای گلاسه استفاده نمود.
نحوه کارت به این شکل است که در کارتها در 4 گوشه سوراخ هایی ایجاد کرده و نخ ها را به شیوه خاصی در ان رد می کنند و چله کشی کار انجام می شودو سپس به وسیله ماسوره که وسیله ای که پود را دور آن می پیچند تا راحتتر بتوان پود را ازمیان فضای ایجاد شده بین تارها ایجاد شده،رد می کنند. در هنر کارت بافی کارتها علاوه بر باز کردن فضایی به منظور گذراندن پود ها از بین تارها عمل تابیدن4نخ تارحول محورخودرا نیز انجام می دهند.
در هنر کارت بافی نخ های تار دارای اهمیت بیشتری نسبت به پودها هستند،زیرا تارها مشخص کننده طرح و نقش هستند و باید الوان انتخاب گردند در حالیکه نخ پود فقط در طرفین لبه ها دیده می شوند لذا رنگی بودن آن ضرورتی ندارد.

کارت بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:15 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

هنر ورشوسازی در لرستان از هنرهای دستی به شمار می آید كه به دلیل كمبود مواد اولیه با آینده ای تاریك مواجه شده است. اگر چه از ورود ورشو به ایران در مقایسه با قدمت تمدنی و فرهنگی منطقه لرستان زمان زیادی نمی گذرد اما هنر فلز و فلزكاری مربوط به عصر طلایی مفرغ های لرستان است كه آثار به دست آمده نشان از دوره های تاریخی۱۷۰۰تا۶۰۰ سال قبل از میلاد را دارد. ورشو آلیاژی تركیبی از جنس روی، نیكل و مس است كه در میان كشورهای اروپایی به جرمن سیلور GERMAN SILVERمعروف است.هنر ورشوسازی از كشور لهستان به ایران وارد شده و نام ورشو به دلیل شهر ورشو مركز كشور لهستان بر روی این فلز ماندگار شده است. در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی هنر ورشوسازی در ایران به اوج خود رسید و سابقه هنر ورشوسازی در ایران مربوط به شهرستان های دزفول و بروجرد است. قلمكاران لرستانی قبل از ورود ورشو به ایران از ورق زرد رنگ برنج برای ساخت ابزار و وسایل مورد نیاز در منازل استفاده می كردند.

پس از ورود ورشو به ایران، هنرمندان خوش ذوق بروجردی این فلز را در دست گرفته و با دقت و ظرافت خاصی آن را نرم كرده و پس از شكل گیری نهایی به دست استادان قلمكار می سپردند. استادان قلمكار ورشو نیز با چشمان خوش بین و دستان هنرمند خود بر روی این جسم بی جان فضایی رویایی را قلمكاری می كردند. هنر ورشوسازی در ایران اكنون به صورت پایه در شهرستان بروجرد وجود دارد و نام ورشو و ورشوكاران این دیار در همه جای دنیا مشهور شده است.

در زمان حاضر سماورهای ورشویی در همه نقاط ایران مختص استادان ورشو سازی بروجرد است.

یكی از استادان قلمكار ورشو بروجرد می گوید: این هنر از شهرستان دزفول به بروجرد انتقال یافته و نخستین سماور ورشویی ایران نیز در بروجرد از سوی استاد علی میناگر ساخته شد. شهریار میناگر با اشاره به این كه میناگر به عنوان پدر صنعت ورشوسازی ایران شناخته شده است، می گوید: هنر ورشوسازی از هنرهای دستی است كه با ماندگاری بیشتر اجناس ورشویی، ارزش و اعتبار آن نیز بالاتر رفته به طوری كه جنس ورشویی هیچ خسارت و زیانی نمی بیند. وی اظهار داشت: به علت عدم تولید ورق ورشو در جهان این فلز در ایران نیز كمیاب شده و هنرمندان ورشوساز برای تولید مواد اولیه آن با مشكلات زیادی مواجه اند. میناگر می افزاید: ورشوسازان این شهرستان اجناس قدیمی ورشویی موجود در بازار را خریداری كرده و پس از بازیافت و یا ذوب آن، كالایی جدید از ورشو تولید می كنند. وی می گوید: این هنر به دلیل فقدان استادكارهای قدیمی در حال فراموش شدن است.

میناگرمی افزاید: هنرمندان ورشوساز و قلمزن صنایع دستی تاكنون از خدمات بیمه ای محروم مانده اند. یكی دیگر از هنرمندان ورشوساز می گوید: عدم تولید ورق ورشو در دنیا مهم ترین مشكل صنعتگران این هنر زیبای دستی است. عزیز شاددل می افزاید: به دلیل گران بودن فلز نیكل در بازار، دیگر هیچ كشوری حاضر به ساخت آلیاژ ورشو نیست. وی می گوید: اكنون در بازارهای جهانی آلیاژهای جدیدی مانند كاپرنیكل برای ساخت آلیاژ ورشو بكار می رود كه این آلیاژ جدید برای هنر ورشوسازی مورد استفاده نیست. یكی از كارشناسان صنایع دستی لرستان نیز می گوید: سابقه فلز و فلزكاری در لرستان به بیش از ۶ هزار سال قبل برمی گردد. فرزانه عادلی می افزاید: اشیای به دست آمده از غار كلماكره پلدختر، نشان از تمدن كهن این استان و وجود فلزكاری در آن دوران دارد. وی اضافه می كند: هنر ورشوسازی به نام هنرمندان بروجردی در كشور شناخته شده است.

كارشناس فنی سازمان صنایع دستی، میراث فرهنگی و گردشگری لرستان نیز می گوید: هنر ورشوسازی از جمله صنایع دستی به شمار می آید كه با آینده ای غیر قابل پیش بینی مواجه است. افشین باباحسینی اظهار می دارد: به دلیل نایاب بودن مواد اولیه این هنر، هنرمندان و صنعتگران این رشته در آینده با كمبود و نبود فلز ورشو مواجه خواهند شد. وی اضافه می كند: این اشیای فلزی به دلیل كیفیت و دوام، هنری بودن و بی نظیر بودن نوع حكاكی در آنها، در بازار از مشتری خاص برخوردار است. معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری لرستان نیز می گوید: اكنون۲۰ كارگاه فعال قلم زنی ورشو با ۴۵ استادكار در این استان فعالیت دارند. محمدرضا امانی می افزاید: به دلیل كم شدن ورق ورشو در بازار از تعداد هنرمندان و كارگاه های ورشوسازی كاسته شده است. امانی با اشاره به فعالیت اصلی كارگاه ها در شهرستان بروجرد می افزاید: در صورت عدم تأمین فلز و مواد اولیه اصلی هنر ورشوسازی، این صنعت زیبا و ماندگار با خطر نابودی مواجه می شود. وی می افزاید: هنرمندان این رشته نیز در آینده برای تأمین مواد اولیه خود، مجبور به ذوب كردن اشیا و ظروف موجود در بازار خواهند شد.

ورشو سازی

ورشو سازی

ورشو سازی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:16 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

کی ازهنرهای دستی زنان در خراسان نواربافی است.این هنر در لائین از رونق بیشتری برخوردار است.در اکثر روستاها با ابزاری بسیار ساده زنان به این کار مشغولند و برای تزیین پوشاک به خصوص حاشیه ی شلوار و سر آستین ها و دور یقه و چاک پهلو و سجاف جلوی انواع البسه از آن استفاده می شود.حتی برای تزیین کیسه ی توتون و روبالشی و پشتی و کیسه ی پول یا سورمه دان نیز مورد استفاده قرار می گیرد.هر چه در لباس از نوارهای دستی برای آرایش جامه بیشتر استفاده شده باشد ارزش آن لباس را بالا خواهد برد.در حال حاضر به خصوص در قوچان از نوارهای بازاری هم برای حاشیه دوزی استفاده می شود.ولی قطعا چند ردیف را با نوارهای دستی نواردوزی می شود.این نوار را به لفظ کردی مداخل یا ماخل می گویند و نقش های متنوعی دارد.از دو جنس ابریشم یا نخ با رنگ های مختلف بافته می شود و به فراخور حال و سلیقه ی پوشنده از نقش های مختلف استفاده می شود.این هنر ٬قدمتی دیرینه دارد و در کشورهای همجوار نیز رایج است.در حال حاضر کردها در سنندج و کلات نادر و برخی از شهرهای شمال خراسان به این کار مشغولند.هر چه ضخامت الیافی که در بافت به کار می رود کمتر باشد نوار باریکتری به دست خواهد آمد و مرغوبتر خواهد بود.

نوار بافی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:16 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

فرهنگ معین نیز نقش بندی را گلدوزی و زری دوزی معنی نموده است ولی نقش درزی به دوختی اطلاق می شود که هنرمند با استفاده از نخ های ابریشمی یا پشمی نگاره های دلخواه روی زمینه ای پدید می آورد و در اکثر این درخت ها ، زمینه دیده نمی شود. این یکی از شیوه های کهن هنر سوزن دوزی می باشد. این دوخت از زمان های پیشین در کشورمان رایج بوده است ولی قدیمی ترین آثار به دست آمده مربوط به دوره سلجوقی می باشد و متاسفانه از دوره های قبل از سلجوقی هنوز آثاری به دست نیامده است در دوران مغول و تیوری این هنر از رواج نسبی برخوردار بود ولی دوره اوج این دوخت زمان صفویه بوده است.
آثار به جا ماده از این عهد حکایت از مهارت و شکیبایی خاص هنرمندان این فن دارد که معمولاً تمام زمینه ساده پارچه را با شلال های مختلف زینت می بخشیدند.
از دیگر دوره های شکوفایی این دوخت را بایستی دوره: افشاریه ، زندیه و قاجاریه دانست در این دوران هنرمندان سعی در اجرای ظریف این فن داشتند که نمونه های به جا مانده از این ایثارگران هنرمند خود گواه بر این مدعاست.
از مواد موردنیاز در این دوخت می توان به: پارچه بافت ساده ، نخ های ابریشمی و پشمی ، سوزن در شماره های مختلف از نوع کوتاه و بلند و قیچی اشاره نمود.
نقش هایی که در این دوخت مورداستفاده قرار می گیرند عبارتنداز: گل و بوته ، گل و مرغ ، حیوانات ، بته حقه های مختلف ، گل های پنج پر و هشت پر ، نقوش هندسی ، محرماتی ، راست و کج ، بازوبند ، بند رومی ، شمسه ای ، گل های ش-ا-ه عباسی ایکاتی ، ترنجی ، سرترنجی و نیم ترنجی، تاجی ، افسری و گل های جناغی حاشیه ای. کاربرد نقش دوزی:
از این دوخت برای: آرایش شلوارزنان ، پرده ، بقچه ، سوزنی ، سجاده ، شال کمری ، کمربند ، بند ساعت ، جلد قرآن ، سمبوسه ، مچ پیچ ، روکرسی ، رومیزی ، تابلو ، روجلد ، کوسن ، رومبلی استفاده می نمایند.
رنگهایی که در این دوخت بیشتر مورداستفاده قرار می گیرد عبارتند از: فیروزه ای ، کرم ، صورتی ، نیلی ، قرمز دانه ، عنابی ، خردلی ، سبز سیلویی ، چمنی و سبززنگاری ، سفید ، بنفش ، نارنجی ، زرد، قهوه ای و آجری
مرکز اصلی این هنر در دوران گذشته یزد و اصفهان بوده است که رفته رفته در نقاط دیگر ایران از قبیل : شیراز ، کاشان ، خراسان ، کرمان ، تبریز و ارومیه نیز رایج گردید ولی در تمام دوره ها یزد مقام اول را داشته است.
تکنیک اجرای این دوخت:
اول طرح موردنظر را روی کاغذ پیاده نموده سپس با سوزن ، سوراخ سوراخ می کنیم. آن گاه به وسیله براده گچ یا ذغال نقش را روی پارچه بافت ساده پیاده می کنیم. سپس مطابق نقش دوخت را با استفاده از سوزن و نخ دولای ابریشمی یا در بعضی موارد با نخ یک لای پشمی به صورت دوخت مورب شروع می نماییم نخست خطوط اصلی نقش را دوخته و پس از آن به متن دوزی می پردازیم. در دوخت نقش محرماتی کج ، عمل دوخت را از چپ به راست یا از راست به چپ می توان دوخت. دوخت ها همیشه به صورت مورب و ساده بایستی باشند. و نیز در بعضی از دوختهای نقش، وسط حاشیه ها و پرچم های گل را با نخ گلابتون می دوزیم.
نکته مهمی که در نقش دوزی بایستی موردنظر قرار گیرد انجام دادن دوخت با دقت زیاد می باشد باید سعی شود که نخ های دوخت کاملاً روی پارچه خوابیده و یکدست باشد. پارچه زمینه این طرح دوخت بیشتر پارچه هایی با بافت ساده به رنگ های کرم ، سفید و گاهی پرتقالی می باشد. از این نوع دوخت می توان در تمام موزه های جهان و ایران به خصوص موزه هنرهای تزئینی تهران مشاهده کرد که به صورتهای مختلف دوخته شده و به معرض نمایش درآمده است.

نقش دوزی

نقش دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:16 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

ازهزاره هاي پيش از ميلاد، استقاده ازنقوش پرندگان و گل ها برروي آثاري چون سفالينه ها و ديوارنگاره ها رايج بوده ودرسيرتحول خود در دوره اسلامي، نقوش ظرافت وكمال يافته تاگل ومرغ به عنوان طرحي اصيل درهنرهاجايگاه خاصي داشته باشد. باتوجه به اين سابقه كهن درفرهنگ وهنرهاي ملي اين سبك وشيوه درتمام رشته هاي هنرهاي سنتي به كارگرفته شد. گل و مرغ در سنت هنري نقش پردازي ايراني، از شاخه هاي هنر نگارگري به شمار مي رود. مجموعه اي از هنرهايي چون مينياتور، تذهيب، گرفت و گير (تشعير)، گل و مرغ، گل و بوته و … که شيوه هاي برآمدن و باليدن آن به گونه اي بنيادي با هنرهاي ديگري چون خوشنويسي و به ويژه کتاب آرايي در پيوند بوده است. در حقيقت اين هنرها زمينه هاي جلوه گري و پويايي نگارگري را در همه شاخه هاي آن فراهم ساخته اند.

جلوه هاي پرنده و مرغ در هنر ايراني پيشينه اي دراز دارد، پيشينه اي که به گونه اي بنيادي از فرهنگ ايراني مايه گرفته است. سيمرغ برجسته ترين نمونه ي پرنده ي نمادين در فرهنگ و هنر ايراني است، درهم پيوسته با گياه و رستني و زايش آن، اين پرنده که در روايات اسلامي “عنقا” ناميده مي شود همان “سين مورو”ي پهلوي است.خوي ايزدي سيمرغ از ميان نامه هاي فارسي در هم پيوسته با فرهنگ ايراني پيش از اسلام بيش از هر جاي ديگر در شاهنامه نمودار شده است. به گواهي شاهنامه سراسر زندگي خاندان رستم با اين پرنده اسطوره اي پيوند خورده است و در همه جا سيمرغ به گونه اي شگفت انگيز گره گشايي مي کند. جايگاه نمادين پرندگان به سيمرغ منحصر نمي شود بلکه در منطق الطير عطار، به خوبي صفات و شخصيت هاي متفاوتي را که هر پرنده نمادي از آن است بيان کرده است.

دگرديسي مفهوم نمادين سيمرغ در فرهنگ اسلامي و چگونگي گذر آن از نقش مايه هاي اساطيري به قلمرو صورت هاي مثالي در انديشه هاي سهروردي (587-549) روشن ترين، فشرده ترين و شيواترين بيان خود را باز مي يابد. سهروردي که مي کوشيد تا انگاره هاي فرهنگ ايراني پيش از اسلام را در پرتو مفاهيم فرهنگ اسلامي بازخواني کند به گونه اي سامان مند و برپايه ي بن انگاره هاي نگرش اشراقي، در بازخواني تاويل گرايانه ي داستان هاي شاهنامه که از ديد او نشانه هاي حکمت ايرانيان باستاني در آن موج مي زند، سيمرغ را به جايگاهي بر مي کشد که جلوه گاه پروردگار است. نخستين جلوه هاي پرنده و مرغ در کتاب نگاري به دوره اي بر مي گردد که در سنت تاريخ نگاري هنر ايراني دوره اسلامي مکتب بغداد* ناميده مي شود.

جايگاه نمادين پرندگان به سيمرغ منحصر نمي شود بلکه در منطق الطير عطار، به خوبي صفات و شخصيت هاي متفاوتي را که هر پرنده نمادي از آن استبيان کرده است.هم اکنون هنرمندان اين رشته هنري در آفرينش هاي هنري خود تصاوير واقعي از پرندگان را با قوه خيال در هم آميخته و آثار گهربار مي آفرينند که تزييني بر کلام الله مجيد و کتب ديگر است. متاسفانه اين شاخه از هنرهاي دستي و سنتي هم اکنون جز رشته هاي کم رونق و مهجور به شمار مي آيد و لازم است که جوانان خوش ذوق که دستي در هنر دارند براي پاسداشت اين شاخه از هنر اصيل ايراني اهتمام ورزند.

* مکتب بغداد: مکتب بغداد، از آن جهت که نوعي نقاشي بدوي است تا حدودي نشان از فقدان مهارت و قدرت هنري سازندگانش دارد و بيشتر در بردارنده ي قصه ها و روايات مذهبي است. هنرمندان مکتب بغداد، اکثر ايراني بوده اند و معمولاً نيز به سفارش و دستور روساي قبايل عرب کتب خطي را با ذوق خود تزئين مي کردند و روش کار آنها به اکثر نقاط دور و نزديک ايران راه يافته بود و تا دوران سلجوقيان که نقاشي ايران ترقي محسوسي کرد، ادامه يافت.

نقاشی گل و مرغ

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:16 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها