گـفـتـه شـد کـه انسان با توجه به نشانه های برشمرده شده برای او و نیز با توجه بـه عـنـصـر درونـی و مـحـتـوای بـاطـنی خویش و به عبارتی فطرت پاک و بی آلایش و نـوگـرا و آزاد و مـختار خود سهم مهمی در دگرگونی های اجتماعی داشته و باعث و بانی اکـثـر تـحـولات اجـتـمـاعـی و تـاریـخـی اسـت . گـرچـه عوامل دیگری نیز درا ین زمینه دخالت دارند، اما نه به اندازه عقیده و باطن انسان .
همه ادیان به ظهور منجی و مصلحی در آخر الزمان بشارت داده و درباره آن سخن گفته اند. امـا گـاهـی ، بـرخـی افـراد انتظار را به گونه ای معنا می کنند که جز ضعف و تسلیم و ویـرانـگـری و اسـارت بـخـشی ، مفهومی نخواهد داشت . در واقع باید گفت محتوای انتظار مـوعـود و مـنـجـی بـه گـونـه ای اسـت کـه انسان را به سمتی سوق می دهد که بتواند از ظـرفـیت های درونی خود بهره گیرد و زمینه ظهور و تاءسیس دولت مهدوی را فراهم آورد. در ایـن زمـیـنـه انـتـظـار هم دو گونه معنا شده است که در نوع مثبت آن حضور و ظهور عنصر اختیار و آزادی برجسته است :
نـخـست ، انتظار منفی و ویرانگر که به معنای دست روی دست گذاشتن و منتظر ظهور مصلح ماندن است . در این تلقی هر اصلاحی محکوم به شکست است و گناه و فساد و ظلم و تبعیض و حـق کشی ، راه را برای ظهور منجی بشریت باز می کند.
بدیهی است این گونه انتظار، عـامـلی اسـت بـرای تـوجـیـه سـتـم هـا و فـسـادهـا و حق کشی ها و بی عدالتی ها، مسئولیت گـریـزی و مـسـئولیـت سـتیزی و پشت کردن به انسان و بشریت و البته بسط استبداد و فـقـدان بـهـره گـیـری از اخـتیار و آزادی .
در حالی که اگر انسان به ضمیر خود نگاهی بـیـنـدازد بـر تـحـرک و تـلاش خـود در تـحـقـق و تـاءسـیـس دولت صـالح و عـادل مـهـدوی حـکـم خـواهـد کـرد. تاءسیس دولت مهدوی نیز مبتنی بر تلاش و بردباری و بهره گیری از آزادی و اختیار آدمی است . اگر قرار بر آن بود که جامعه انسانی بی هیچ کـار و تـلاشـی و زحـمـتـی دارای دولتـی صـالح و عادل می شد بنابراین چرا این مساءله از ابتدای خلقت رخ نداد تا انسان به ناچار این همه درد و رنج را بر دوش نمی کشید.
دوم ، انـتـظـار مـثـبـت و سـازنده است که لازمه ظهور و تاءسیس دولت مهدوی را ساقط شدن تـکـلیـف از آدمـی نـمـی دانـد. در روایـات وارد شـده اسـت کـه در زمـان ظهور امام زمان (عج ) گـروهـی زبـده بـه ایـشـان مـلحق می شوند. روشن است که این گروه ناگهانی خلق نمی شوند، بلکه زمینه هایی وجود دارد که چنین گروهی ورزیده و آماده پرورش یابند. نخستین فـایـده انـتظار، حفظ آمادگی برای نبرد نهایی و کوشش و تلاش برای رسیدن به هدف است .
چـنـیـن انـتظاری ، البته بالاترین عبادت ها شمرده شده است . چرا که به انسان حرارت و شـوق ، تـحـرک و جـوشش ، مسئولیت و تعهد، عشق و امید و عزت و سرافرازی می دهد. جان کـلام ایـن کـه انـتـظـار مـثبت ، اعتراض به وضع موجود است برای حرکت به وضع مطلوب ونـهـایی . بدیهی است که نمی توان از نقش آزادی و اختیار در فراهم آوردن چنین وضعیتی غـفـلت کـرد. آدمـی بـا آگـاهـی و آزادی و اخـتـیـار بـه سـمـتـی و سـویـی مـیـل مـی کـنـد کـه در آن با خودسازی و محیط سازی و جامعه سازی ، توان خویش جامعه را مهیای تاءسیس دولت مهدوی می نماید.
از ایـن رو است که می توان به طور قطع و با بهره گیری از آموزه های قرآنی یادآوری کـرد کـه آیـنـده جـهـان از آن مـؤ مـنـان و پـارسـایـان است . گو این که البته در این زمینه دیـدگـاه هـا و تـلقـی هـایـی نـیـز وجـود دارد. از جمله برخی بر آن اند که شر و فساد و بـدبـخـتـی جـزو جـدا نـشـدنـی حـیـات بـشـری است ، بنابراین زندگی بی ارزش است و عـاقـلانـه تـریـن کـارهـا خـاتـمه دادن به حیات بشری است .
از سوی دیگر برخی حیات بـشـری را ابتر می دانند و معتقدند که بشر در اثر پیشرفت حیرت آور تکنیک در نیمه راه عـمـر و بـلکـه در آغـاز رسـیـدن بـه بـلوغ فـرهـنـگـی بـه احـتـمال زیاد به دست خود، نابود خواهد شد. گروه سومی نیز بر این عقیده اند که شر و فـسـاد جـزو جـدایـی نـاپـذیـر بـشـر نـیـسـت ، بـلکـه فـسـاد و تـبـاهـی مـعـلول مـالکیت فردی است و روزی تکامل ابزار تولید و جبر ماشین ، ریشه این ام الفساد (مالکیت فردی ) را خواهد کند.
در نـهـایـت ، بـرخـی بـر ایـن بـاورند که ریشه فسادها و تباهی ها، نقص روحی و معنوی انـسـان اسـت . آدمـی هـنـوز دوره جـوانی و ناپختگی را طی می کند و خشم و شهوت بر او و عـقلش حاکم است . انسان بالفطره در راه تکامل فکری و اخلاقی و معنوی پیش می رود. نه شـر و فـسـاد جـزو جـدایـی نـاپذیر بشر است ، نه تمدن برتر، فاجعه خودکشی دسته جـمـعـی را پـیـش خواهد آورد. آینده بس روشن و امیدوار و سعادت بخش و انسانی ، که در آن شر و فساد از بیخ و بن کنده خواهد شد، در انتظار بشریت است .
ایـن نظریه ، الهامی است که دین می دهد. نوید مقدس قیام و انقلاب مهدی و آموزه تاءسیس دولت مـهـدوی در اسـلام در نـتیجه این الهام است . مساءله انتظار و ظهور منجی در ادیان مختلف و آرمـان قـیـام و انـقـلاب حـضـرت مهدی (عج ) در اسلام ، یک فلسفه بزرگ اجتماعی است که آیـنـده ای روشـن و شـفـاف را بـه بـشریت نوید می دهد. آینده ای که در آن انسان با بهره گـیـری از ظرفیت های وجودی خویش امکان حرکت به سوی سعادت را کسب می کند. و در این مـسـیـر نـشـانـه هـای انـسـان و بـه ویـژه عـنـصـر آزادی و اخـتـیـار راهـنـمـای عمل آدمی خواهد بود.
پـاره ای از مـتـفـکـران مـسـلمـان امـا به بحث آینده تاریخ اشاره کرده و بر این باورند که ((انـسـان در آینده به سوی آزادی بیشتری خواهد شتافت )). برای تحقق آزادی ، انسان می بایست در سه زمینه سعی در آزادسـازی خـود داشـتـه بـاشـد: نـخست آزادی از اسارت طبیعت ؛ دوم آزادی از هوا و هوس های درونـی خـود و سـوم آزادی از سـلطه انسان های دیگر. همان گونه که در مباحث پیش گفته اشـاره شـد آزادی در عـنـاصر سه گانه مذکور تعریف می شود.
در واقع انسان با ساختن خود، جامعه و محیط طبیعی خویش سعی در آزادسازی فضای زیستن خود می کند و شرایطی را فـراهـم مـی آورد کـه در آن شـرایـط عـنـصـر تـصـمـیـم سـاز و مـسـئول بـه شـمـار مـی آیـد. در چـنـیـن فـضـایـی مـی تـوان بـه سـمـتـی میل نمود که برآیند آن تاءسیس دولت مهدوی خواهد بود.