0

هدایت شخص منحرف و مریض

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

هدایت شخص منحرف و مریض

عبدالله بن هلال از جمله افرادی است که معتقد بود به امامت عبدالله أفطح بود، او گوید: 
سفری به شهر سامراء رفتم و سپس از این عقیده‏ی باطل خود دست برداشته و هدایت یافتم، با این توضیح که: هنگامی که به شهر سامراء وارد شدم، خواستم بر حضرت ابوالحسن، امام هادی علیه‏السلام حضور یابم و موضوع امامت عبدالله أفطح؛ و نیز عقیده‏ی خودم را با آن حضرت در میان بگذارم، ولی موفق به دیدار آن حضرت نشدم. 
تا آن که روزی حضرت هادی علیه‏السلام را در بین راه ملاقات کردم؛ ولی چون مأمورین در اطراف حضور داشتند، نمی‏توانستم با آن حضرت هم سخن گردم. 
اما هنگامی که نزدیک من آمد، مسیر خود را به نوعی قرار داد که از محاذی و روبرو عبور نماید. 
و چون مقابل من رسید، ناگهان روی مبارک خود را به طرف من گردانید و از داخل دهان مبارک خویش چیزی را، همانند آب دهان به سمت من پرتاب نمود که به سینه‏ام خورد و پیش از آن که بر زمین بیفتد، آن را گرفتم. پس از آن که حضرت هادی علیه‏السلام به راه خود ادامه داد و رفت، آن را خوب نگاه کردم، دیدم که کاغذی است پیچیده؛ وقتی آن را گشودم، دیدم در آن نوشته بود: 
ای عبدالله! بر آن عقیده‏ای که داری مباش، چون آن شخص استحقاق امامت و خلافت را نداشته و ندارد. عبدالله گوید: وقتی چنین برخوردی را از آن حضرت دیدم، الحمدالله از عقیده ی باطل خود دست برداشتم و به امامت حضرت هادی و دیگر ائمه علیهم‏السلام معتقد شدم [1] .- همچنین آورده‏اند: امام حسن عسکری علیه‏السلام حکایت فرماید: یکی از یاران و دوستان پدرم - امام هادی علیه‏السلام - مریض شد، پدرم به عیادت و دیدار او رفت و چون دید که دوستش درون بستر مشغول گریه و زاری می‏باشد، به او فرمود: ای بنده خدا! آیا از مرگ می‏ترسی و هراسناک هستی؟ مثل این که مرگ را نمی‏شناسی؟ و سپس افزود: چنانچه بدنت کثیف و چرکیم شده باشد به طوری که مرتب تو را آزار برساند و از خود متنفر گشته باشی؛ و یا در اثر جراهات، خون آلود شده باشی و بدانی که غیر از رفتن به حمام و شستشوی بدن و جراحات خود چاره‏ای نداری، چه می‏کنی؟ آیا از رفتن به حمام برای نظافت و آسایش خویش، خوشحالی یا ناراحت خواهی بود؟ مریض اظهار داشت: مایل هستم تا حمام رفته و خود را از آن ناراحتی و اندوه نجات بخشم. امام هادی علیه‏السلام فرمود: مرگ نیز - برای مؤمن - همانند حمام است که او را از گناهان و زشتی‏ها پاک می‏گرداند و مرگ، آخرین لحظات ناراحتی او خواهد بود. 
و همین که انسان - مؤمن - از این دنیا به جهان دیگری برود، از هر نوع ناراحتی و غصه‏ای نجات یافته و در شادمانی و آسایش کامل به سر خواهد برد. امام حسن عسکری علیه‏السلام فرمود: بعد از این سخن، مریض تسلیم مقدرات الهی شد و دیگر شکایت و اظهار ناراحتی نکرد و پس از لحظاتی جان به جان آفرین تسلیم کرد [2] . 

پی نوشت ها:
[1] اصول کافی: ج 1، ص 355،ح 14، اثبات الهداة: ج 7، ص 385، ح 79، ضمناً مشابه همین داستان را نیز به امام رضا علیه‏السلام نسبت داده‏اند: مدینة المعاجز: ج 7، ص 32، ح 28، مجموعة نفیسة: ص 232. 
[2] معانی الأخبار: ص 290، ح 9. 

منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام علی هادی؛ عبدالله صالحی؛ مهدی یار.

یک شنبه 15 آذر 1394  2:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها