0

قرآن و تكاليف ما در قبال آن

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

قرآن و تكاليف ما در قبال آن

قرآن كلام خداست و بارقه‌هاى اميدبخش آن در رگ عالم جارى است، سخن از فيروزه كلامى است كه برخاسته از حنجره ملكوت سموات و خود نشانه‌اي از حقايق و كمالات است. كلامي‌جوشيده از چشمه‌سار آفرينش و متصل به درياى حقيقت كه ما در اين شوره زار دنيا به تكاپوى آن به سر مي‌بريم.
 
الف ـ پيرامون جايگاه قرآن
 
1 ـ برترى هاى كلامى ومعنوى قرآن
 
يكي از اصول برترى قرآن همين است كه مستقيماً از جانب خدا و توسط فرشته وحى الهى بر قلب پاك رسول خدا (ص) نازل شده و كلام خداست كه تا كنون نيز خدشه و تحريفى در آن ايجاد نشده است. «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون (1) و نيز از آن جهت كه برنامة كامل سعادت بشري و راه هدايت انسانهاست و نيز از جهات ديگر بر ساير كتب آسمانى ديگر برترى دارد. برهمين اساس درميان پيروان ساير اديان نيز از احترام خاصى برخورداراست.
 
علاوه برآن قرآن، داراى ظاهرى زيبا و در عين حال معاني ژرف و عميقى دارد.وسرچشمه‌هاى علوم عالم درآن نهفته و از حقايق ناگفته عالم برخوردار است. درواقع روح و معناى وسيع آن درقالب كلمات يك كتاب نمى گنجد بلكه فراتر از قالب الفاظ است.
حرف قرآن را مدان چون ظاهر است زير ظاهر باطنى هم قاهر است. «مولوي»
 
ـ قرآن بليغ‌ترين و شيواترين كلام است و اعجاز قرائت و شيوايي كلام آن
تاثير شگرفى بر روح و جان قارى و مستمع مى گذارد
پيامبر اكرم (ص)دراين باره فرمودند:
«اصدق القول و ابلغ الموعظه و احسن القصص كتاب الله».(2)ما اگر به آيات قرآن قدري با دقت و تامل بنگريم و به ماوراى آن بينديشيم به حقائق نوراني‌اش دست ‌خواهيم يافت و عظمت الهى را در كلامش به خوبى درك خواهيم كرد.
 
2 ـ هدايت‌گرى
 
قرآن از اين جهت كه سخن خداست، حامل آثار وضعى و هدايت‌بخش داردونفوذآن بر قلبها بسيار است.
خداوند قرآن را براى هدايت بشر نازل كرده و در آن طريق هدايتش‌ را تجلى ساخته است چنانچه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «و لقد تجلي الله فى كلامه و لكنهم لايبصرون»(3) خدا به تحقيق در كلام خود تجلى يافته اما بشر آن را بخوبى درك نمي‌كند.
قرآن چراغ راه هدايت بشر براى همه زمانهاوبراى همه نسل‌هاست بنابراين بايد بيش از پيش بكوشيم تااز هدايت‌ هاى آن بهره مندشويم و در كنار آن از همه امت ها پيشى بگيريم و لحظه‌اى از اين چراغ روشنگر و هدايت‌بخش غافل نگرديم.
قال رسول الله (ص):
اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلمه فعليكم بالقرآن. (4)
قرآن مبتنى بر شيوه‌هاى نصح و موعظة حسنه و بلاغت مبين نازل شده است.
چنانكه امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«ان هذا القرآن فيه منادى الهدى و مصابيح الدجي(5)
در قرآن راهها و شيوه‌هاى صحيح هدايت‌بخشى و انوار هدايت بشرى وجود دارد. و آن كس كه قول خدا را راهنماى خود قرار دهد، استوارترين راه هدايت رايافته است.
اهميت اين بعد از قرآن به حدى است كه نه تنهاازماخواسته شده است به قرآن رجوع كنيم وبدان تمسك جوئيم بلكه از توجه به غير آن نيز منع شديم چنانكه امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
«لاتطلبوا الهدى فى غير القرآن قتضلوا»(6).
در غير از قرآن هدايت نجوييد كه گمراه خواهيد شد.
شرط بهره‌مندى از قرآن اين است كه به آن سهل و سبك ننگريم وسعي كنيم به همه ابعاد هدايتگرى اش پى ببريم همانطوركه امام على(علیه السلام) با توجه به اقوام بودن بعد هدايت قرآن مى فرمايد:
«من اختار قول الله دليلاً فهدى الى اللتى هى اقوم»(7) هركس كه فرموده خدا را دليل راه خود قراردهد پس به طريق اقوم هدايت خواهد شد.
بنابراين آيات «ذلك الكتاب لاريب فيه هدى للمتقين»(8) و «ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم» (9) نيز به همين بعد مهم قرآن اشاره دارند.
 
3 ـ جامعيت
 
قال الله تعالي: «و نزلنا عليك الكتاب تبياناً لكل شيء». (10)
ما بر تو كتابى نازل كرديم كه بيانگر همه چيزهاست.
در قرآن علم اولين و آخرين و آنچه كه بشر در دوران عمر خود با آن روبرومي شودو بدان نيازپيدامى كند نهفته است. يعنى علوم اعصار گذشته و آينده، همه در قرآن جمع است و از آنجا كه آيات آن برگرفته از علوم آسمانى است، بنابراين هركس در هر زمانى كه تفسير خاصى از آن ارائه ‌نمايد، فصل الخطاب آن بحساب نمى آيد. چنانكه پيامبر اكرم (ص) فرمودند:
«من اراد الاولين و الآخرين فليثور القرآن» (11).
هركس بخواهد علم اولين و آخرين را دريابد پس به قرآن رجوع نمايد.
 
هركسى از ظن خود شد يار من
از درون من نجست اسرار من
 
علاوه اين آيات «و ما فرطنا فى الكتاب من شيء»(12). و «لا رطب ولا يابس الى فى كتاب مبين».(13) وآيات مشابه آنها در قرآن به همين بعد جامعيت و كمال علمى و معنوى آن اشاره دارند. و كلمات"لايعلمون" و" لايفقهون" درقرآن بدان معناست كه بشر به معناى قرآن نخواهد رسيد.همانطوركه حضرت علي (ع) فرمودند: «ما من شيء الا و علمه فى القرآن و لكن عقول الرجال يعجز عنه».(14) يعنى هيچ چيزى در عالم وجود ندارد مگر آنكه علمش در قرآن است و ليكن عقول بشر از درك آن عاجز است.
 
ب ـ وظايف ما:
 
1 ـ فراگيرى قرآن
 
قال على (علیه السلام) «تعلموا القرآن فانه احسن الحديث و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب."(15)
قرآن را فرا بگيريد كه برترين كلام است. و در آن بينديشيد كه بهار قلبهاست.
بعد از شناخت جايگاه و درك فضائل قرآن لازم است كه به فراگيرى صحيح علوم آن بپردازيم. چرا كه قرآن محور اساسى دين و كتاب قانون الهي است و بر هر مسلمانى لازم است كه در راه فراگيرى آن بكوشد دراين باره امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«ينبغي للمؤمن ان لايموت حتى يتعلم القرآن او يكون في تعلمه».(16)
شايسته است كه مسلمان مومن از دنيا نرود مگر آن كه قرآن را فراگرفته و يا در حال فراگيرى آن باشد...
علاوه بر فراگيرى قرآن وظيفه تعليم آن به ديگران نيز بر گردن ماست چنانكه پيامبر اكرم (ص)‌ مي‌فرمايد:
«خيركم من تعلم القرآن و علمه».(17)بهترين شما كسى است كه قرآن رافرابگيردوبه ديگران نيزبياموزد...
و اين نه بعنوان يك حق بلكه يك تكليف براى مسلمان تعيين شده است تا در راستاى فرادهى قرآن به ديگران نيز كوشا باشد.
 
2 ـ تلاوت قرآن
 
قال رسول الله (ص): «افضل العباده قراءه القرآن».(18)
برترين عبادات قرائت صحيح قرآن است.
بعد از فراگيرى قرآن نوبت به قرائت آن مي‌رسد زيرا فراگيري مقدمه‌اى است براى عمل نيكوى قرائت و نيز تلاوت قرآن در همه حال. البته محدود كردن قرائت قرآن به مجالس ختم و استخاره و يا ترك تلاوت به جهت سبك شمردن آن عملى است كه مورد غضب خداوندواقع مي شود چنانكه حضرت رسول (ص) فرمودند: «عليك بتلاوه القرآن على كل حال».(19)
 
3 ـ استماع قرآن
 
قال الله تعالي، «و اذا قرى القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلكم ترحمون».(20) هرگاه كه قرآن خوانده مي‌شود به آن از دل و جان گوش فرا دهيد و سكوتى همراه با تدبر پيشه كنيد باشد كه مورد رحمت قرآن قرار بگيريد.استماع قرآن در كنار قرائت آن ارزش والائى دارد. و اين براى كسانى كه از نعمت علم به آن برخوردارند لازم است. البته ديگران نيزمى توانندباگوش دادن به تلاوت قرآن در ثواب تلاوت آن شريك شوند.
 
از آنجا كه استماع در لغت به معنى گوش فرا دادن با دقت و تدبر است قارى و يا مستمع هر كدام موفق به تدبر در آن شوند، به هدف آن يعنى همان درك حقيقت نزديكترمى شوند. پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «قاري القرآن و المستمع له فى الاجر سواء».(21) چو قرآن بخوانند ديگر خموش به آيات قرآن فرا داد گوش
 
4 ـ تدبر در قرآن
 
از ديگر وظايف ما در برابر قرآن تدبر در معناى آن است و خداوند نيزفلسفه نزول قرآن را بر همين محور بيان فرموده است «كتاب انزلناها مباركاً ليدبروا آياته و ليتذكروا اولوالالباب».(22)
قرآن كتاب مباركى است كه ما آن را نازل كرديم تا همه در آياتش انديشه كنند ودانايان ازآن پندگيرند.... تدبر در قرآن از امور لازم و ضروري است وچون در راستاى درك معناى قرآن است زمنيه را براى عمل به آن فراهم مي‌سازد.و بايد دانست كه روح والاى قرآن بدون تدبر در آيات بدست نمي‌آيد چنانكه حضرت على (ع) فرمودند:
 
«الا لاخير فى قراته ليس فيها تدبر». (23)
قرائت بدون تدبر لقلقه‌اى بيش نيست .
اگرچه ثواب و بهرة خاص خودش را در بر دارد اما كامل نيست و به هدف منتهى نمي‌شود.چرا كه تلاوت، مقدمه درك قرآن است و درك آن نيز بدون انديشيدن حاصل نمي‌شود. مسئله تدبرنكردن حكايت كسانى است كه خداوند درباره آنها مي‌فرمايد:
«افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها». (24)
آيا(منافقان)درآيات قرآن انديشه نمى كننديابردلهايشان خودمهر(جهل ونفاق)زده اند.
 
5 ـ عمل به قرآن
 
اصل برجسته و هدف غايى نزول قرآن و تعلم و قرائت وهمچنين تدبر در آن همه و همه براى عمل است چنانكه خداوند مي‌فرمايد:
«هذا الكتاب انزلناه مباركاً فاتبعوه».(25) اين كتاب را مبارك نازل نموديم پس، از آن تبعيت نمائيد...و لذا كسانى كه به قرآن عمل نمي‌كنند و تنها به قرائت آن اكتفاء مي‌كنند، در واقع به شان و مقام والايش بي‌احترامي كرده اند.. امام صادق (ع) درباره نتيجه كارچنين افرادى مي‌فرمايد:
«رب تالى القرآن و القرآن يلعنه».(26)چه بسا تلاوت كنندة قرآن كه قرآن لعنتش مي‌كند... وقتى از حضرت سئوال شد آنان كيانند فرمود كساني كه قرآن را مي‌خوانند اما به آن عمل نمي‌كنند به تعبير امام صادق (ع) قرائت قرآن بدون عمل به آن به مثابه تمسخر نسبت به آيات آن است چنانكه مي‌فرمايد:
 
«من قراء القرآن من هذه الامه ثم دخل النار فهو ممن كان يتخذ بآيات الله هزوا». (27)كسى كه قرآن رابخواندولى به آن عمل نكندبه آتش دوزخ دچارخواهدشدچراكه گوئى دردنيا به تمسخرقرآن مشغول بوده است.
 
6 ـ كشف حقيقت قرآن
 
لزوم سخن گفتن از حقيقت قرآن به هدف آرمانى نزول آن برميگردد چرا كه قرائت و تلاوت قرآن بدون درك معنى و مفهوم و حقيقت آن بي‌فايده است و عملاً زمينه را براى عمل به آن فراهم نمي‌سازد.به همين خاطر آنان كه اهل قرآن هستند بايد در راستاى كشف حقيقت آن و نيز تفهيم آن به ديگران بكوشند و حقيقت آن را از براى مردم منكشف سازند، البته بايد دانست كه علم راسخ قرآن و تاويل و تفسير آن در نزد اهل بيت (ع) است. بنابراين نمي‌توان بدون بهره‌گيري از چشمه‌هاى جوشان كلام و علوم آسمانى آنها به حقيقت قرآن دست يافت. چنانچه امام باقر (ع) فرمود: «ان ما اوتينا تفسير القرآن و احكامه».(28) از جمله علومى كه به ما داده شده همانا علم تفسير قرآن و احكام آن است. امام صادق (ع) نيز فرمودند:‌
 
«نحن الراسخون فى العلم و نحن نعلم تاويله».(29) ما بحق راسخان در علم تفسير قرآنيم و ما تاويل آيات آن را بخوبى مي‌دانيم.
 
7 ـ حفظ كردن آيات قرآن
 
حفظ كردن قرآن در دو مفهوم بكارمى رود:يكى محافظت از حريم قرآن و ديگرى حفظ آيات آن. مراد مانيز در اين مطلب نوع دوم آن است.قال رسول الله (ص): «لايعذب الله قلباً وعي القرآن».(30) خداوند قلبى را كه قرآن را در خود جاى داده عذاب نمي‌كند.حفظ كردن قرآن و آيات نورانى آن فكر و ذهن و چشم دل بشر را روشن مي‌سازد و ذكر و ياد الهى را در دلها دوام مي‌بخشد و نيز به انسان توفيق رشد و آشنائى با حقايق و معارف آسمانى آن عطا مي‌كند چرا كه آيات قرآن با آن روح وسيعش در ذهن افراد جارى مي شود و به فرموده امام صادق (ع) توفيق عمل به آن رانيز براي افراد بيشتر فراهم مي‌سازد.
 
«الحاقط بالقرآن و العامل به مع السفره الكرام البرره». (31) در اين روايت حفظ قرآن با عمل نمودن به قرين هم بيان شده اند. يعنى حافظ قرآن وعمل كننده به آن با سفيران طريق كرامت الهى همراه خواهد بود.علاوه بر اين خود حفظ كردن قرآن داراى ارزش و اجر شايسته‌اي است چنانكه امام صادق (ع) فرمودند: «اى الذى يعالج القرآن و يحفظه بمشقه منه و قله حفظ له اجران"(32) كسى كه قرآن را با مشقت و تحمل سختي حفظ مي‌كند، دو اجر در پيش دارد يكى اجر نفس كار است و ديگري اجر توفيق عمل …
 
حافظان حقيقى قرآن همان عاملان به آنند كه پيامبر اكرم (ص) آنها را برترين گروه امت خويش بيان فرموده است:
«اشراف امتى حمله القرآن»(33).
و اين گروه وارسته اگر حفظ كردنشان با درك مفاهيم و روح والاى قرآن و نيز عمل به آن همراه باشند اهل بهشت خواهند بود چنانكه پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «حمله القرآن عرفاء اهل الجنه».(34) حاملان قرآن عرفاء اهل بهشت خواهند بود.
 
 
 
 
پی نوشت:
 
1 ـ سورة حجر آية 9.
2 ـ امالى شيخ صدوق ص 394.
3 ـ عوالى الاوالى خ 4 ص 119.
4 ـ اصول كافى ج 2 ص 599.
5 ـ اصول كافى ج 2 خطبه ص 599.
6 ـ امالى شيخ صدوق ص 438.
7 ـ نهج‌البلاغه ص 205 و خطبه 147.
8 ـ سورة بقره آية 1 و 2.
9 ـ سورة اسراء آية 6.
10 ـ سورة نحل آية 89.
11 ـ كتزالعمال ج 1 ص 548.
12 ـ سورة انعام آية 38.
13 ـ سوره انعام آيه 59
14 ـ ينابيع الموده ص 412.
15 ـ اصول كافى ج 2، ص 603 و نهج‌البلاغه خ 110 ص 164.
16 ـ اصول كافى ج 2 ص 607.
17 ـ جامع‌الاحاديث ص 74.
18 ـ مجمع‌البيان ج 1 ص 15.
19 ـ اصول كافى ج 8 ص 89.
20 ـ سورة اعراف آية 204.
21 ـ مستدرك‌الوسايل ج 4 ص 261.
22 ـ سورة ص آية 29.
23 ـ اصول كافى ج 1 ص 36.
24 ـ سورة محمد آية‌ 24.
25 ـ سورة انعام آية 155.
26 ـ بحارالانوارجلد11ص223
27 ـ جامع‌الاخبار ص 56.
28 ـ اصول كافى ج 1 ص 229.
29 ـ اصول كافى ج 1 ص 213.
30 ـ امالى شيخ صدوق ج 1 ص 6.
31 ـ اصول كافى ج 2 ص 603.
32 ـ اصول كافى ج 2 ص 606.
33 ـ معالي‌الاخبار ص 178.
34 ـ اصول كافى ج 2 ص 607.
یک شنبه 15 آذر 1394  2:37 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها