0

حکايت انگشتر و رکاب

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

حکايت انگشتر و رکاب

حکايت انگشتر و رکاب

مرحوم كلينى و برخى ديگر از بزرگان به نقل از ابوهاشم جعفرى آورده اند:

روزى در محضر مبارك حضرت ابومحمّد امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شدم و با خود گفتم:

اى كاش حضرت نگين انگشترى، به من هديه مى نمود تا نزد انگشترساز ببرم و ركاب مناسبى

براى آن بسازد و به عنوان تبرّك به دست خود نمايم.

و چون مقدارى نشستم، بلند شدم و بدون آن كه در فكر نگين انگشتر باشم، خواستم كه

خداحافظى كنم.

پس امام عليه السلام انگشترى را تحويل من داد و فرمود: اى ابوهاشم! تو نگين خواستى؛ ولى ما

نگينى همراه با ركاب آن به تو مى دهيم، خداوند آن را براى تو مبارك گرداند.

پس از آن گفتم: اى سرور و مولايم! شهادت مى دهم كه تو حجّت و ولىِّ خدا هستى و امام و

پيشواى من خواهى بود و من بر اين شهادت اعتقاد راسخ دارم؛ سپس حضرت فرمود: خداوند متعال

تو را مورد مغفرت و رحمت خود قرار دهد.

 

 

اصول كافى: ج 1، ص 512، ح 21، كشف الغمّة: ج 2، ص 421، إثبات الهداة: ج 3، ص 405 ح 25

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 13 آذر 1394  11:56 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها