سلامت از دیدگاه روان شناسی در کلی ترین مفهوم آن،حالتی است که فرد از نظر جسمی و روانی در حد تعادل قرار دارد.بنابراین تعادل، کلید حفظ سلامت است.
سازمان جهانی بهداشت نیز سلامت را حالت سلامتی کامل، جسمی، روانی و اجتماعی، می داند که با مفهوم نبود بیماری یا ناتوانی متفاوت است.
خشونت همه ابعاد رشد و سلامت نوجوانان را تحت تأثیر قرار می دهد. رشد جسمی آنان را به علت ایجاد استرس و تنش فراوان مختل می سازد. در رشد ذهنی یا شناختی آنها تأثیرات کاهش دهنده بر جای می گذارد و یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش می دهد.
مفهوم سلامت اجتماعی به عنوان بُعد مهم دیگر سلامت در سال های اخیر توسط سازمان جهانی بهداشت مطرح شد و به این معناست که برای دسترسی به سلامت کامل، تنها سلامت جسمی و روانی کافی نیست بلکه از آنجا که انسان در محیط جمعی زندگی می کند، سلامت اجتماعی نیز ضروری است. منظور از «سلامت اجتماعی» مشارکت فعال مردم در زندگی اجتماعی است. این مشارکت از طریق شرکت در سازمان های غیردولتی و فعالیت های داوطلبانه، انجام فعالیت های شغلی، تحصیلی، انجام وظایف شهروندی مانند شرکت در انتخابات، پذیرش قوانین و مقررات، شرکت در اجتماعات و ... صورت می پذیرد. انسانی از نظر اجتماعی سالم است که مشارکت فعالتری در جامعه از طریق فعالیت های ذکر شده داشته باشد. تأمین سلامت به مفهوم کلی آن برای همه افراد، به ویژه برای نوجوانان به دلایل گوناگون از اهمیت فراوانی برخودار است.
نوجوانی ، سال های تغییر و تحول در همه جنبه های رشد جسمی، ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی است و آشنایی نوجوانان و کسانی که با آنها در ارتباط هستند، با معیارهای رشد و سلامت، به ایجاد زندگی سالم و پرنشاط برای آنان کمک فراوانی خواهد کرد. نوجوانان سرمایه های آینده، هر جامعه هستند و هر اندازه که از سلامت کافی برخوردار باشند، رشد و پیشرفت جامعه را تضمین خواهند کرد. اولین گام در راه حفظ سلامت نوجوانان ، شناخت عوامل مؤثر در خشونت به صورت مثبت یا منفی و یا تقویت کننده و بازدارنده، در این زمینه است. یکی از عوامل مهمی که به عنوان عامل بازدارنده در ارتباط با سلامت نوجوانان نقش مؤثر دارد، خشونت است. خشونت همه ابعاد رشد و سلامت نوجوانان را تحت تأثیر قرار می دهد. رشد جسمی آنان را به علت ایجاد استرس و تنش فراوان مختل می سازد. در رشد ذهنی یا شناختی آنها تأثیرات کاهش دهنده بر جای می گذارد و یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش می دهد. رشد عاطفی- روانی آنان را با مشکلات متعددی روبرو می سازد و سازگاری اجتماعی و ارتباط مناسب آنان را با دیگران - همسالان و بزرگسالان- دچار اختلال می سازد. از این رو، پرهیز از خشونت نقش مؤثری در حفظ و تأمین سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی نوجوانان بر عهده دارد و به عنوان راهکار چه در سطح پیشگیری و چه از نظر درمان مطرح می شود.خشونت از دیدگاه روان شناسی یعنی ناتوانی در کنترل خشم. بنابراین برخلاف آن که برخی خشونت را نشانه قدرت می دانند، نمایانگر ضعف و درماندگی فرد در مقابله با مشکلات و کنترل خود است و بدیهی است کسی که از کنترل حالات خود ناتوان است، فرد قدرتمند و موفقی در زندگی نخواهد بود.
خشونت شیوه بروز خشم متفاوت است و آموختنی است.
زندگی در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی همیشه با مشکلات گوناگونی همراه است و خشونت نه تنها روش سنجیده ای برای کاهش آنها نیست بلکه دشواری های دیگری را نیز ایجاد خواهد کرد و این را تجربه افراد بی شماری در طول زمان های زیاد و در مکان های مختلف، نشان داده است.
خشم از جمله هیجان هایی است که به طور طبیعی و ذاتی در همه افراد با تفاوت هایی وجود دارد و انسان در طول زندگی خود می آموزد و یا باید بیاموزد که هیجان هایش را تحت کنترل خود درآورد و در سطح متعادل نگاه دارد.
از جمله عواملی که سبب افزایش خشونت در همه افراد به ویژه در نوجوانان می شود، باورهای نادرستی است که در مورد علت و چگونگی خشم وجود دارد و برخی آن را پدیده ای ذاتی و طبیعی بخصوص برای مردان می دانند. در حالی که خشونت نه طبیعی است و نه غیرقابل کنترل. خشونت با خشم متفاوت است. خشونت شیوه بروز خشم متفاوت است و آموختنی است. اگر از دوران کودکی راه های درست بیان و ابراز هیجانات را بیاموزیم که بیشتر از راه الگوپذیری و همانندسازی انجام می گیرد. مطمئناً از بروز خشونت پیشگیری کرده ایم.تفاوت های جنسیتی در خشونت نقشی ندارند. اگر مردان خشونت بیشتری از خود نشان می دهند، یاد گرفته اند که چنین باشند نه این که ذاتاً خشونت بیشتری دارند. باور نادرست دیگری که در مورد خشونت وجود دارد این است که گروهی فکر می کنند نوجوانی به طور طبیعی، دوران خشم و پرخاشگری است. درست است که تغییرات جسمی، عاطفی و روانی در دوران نوجوانی سطح هیجانات را افزایش می دهد و نوجوانان بیشتر احساسی عمل می کنند، اما به معنای آن نیست که نوجوانی با خشونت پیوند ناگسستی دارد.
دکتر فاطمه قاسم زاده – روانپزشک