پاسخ به:♥♥♥ عاشقانه های راسخون ♥♥♥
به درخت نگاه کن... قبل از اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کند ریشه هایش تاریکی را لمس کرده... گاه برای رسیدن به نور،باید از تاریکی ها گذر کرد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
خداوندا به من بیاموز: دوست بدارم کسانی را، که دوستم ندارند عشق بورزم به کسانی، که عاشقم نیستند محبت کنم به کسانی، که محبتی در حقم نکردند بگریم با کسانی، که هرگز غمم را نخوردند
بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن
راه عاشقی … اگر می خواهی عاشق شوی قلب را آماده حرفهای صادقانه کن… اگر می خواهی عاشق شوی با اراده کامل به عشقت بگو که دوستش داری… اگر می خواهی این عشقت برای همیشه پایدار بماند دروغ و نیرنگی را از صحنه عاشقی ات پاک کن… اگر می خواهی به عشقت برسی احساسات را از وجودت دور نگه دار و سعی کن از ته دلت عاشق شوی… اگر می خواهی عاشق شوی بیا و تا آخر راه عاشق باش… با صداقت با یکرنگی با یکدلی… بیا و برای رسیدن به عشقت با سرنوشت مبارزه کن با سختی ها مقابله کن… اگر می خواهی به عشقت برسی درد و دلهایت را صادقانه به عشقت بگو… به ظاهر نگو که دوستش داری از تمام وجودت بگو که دوستش داری… نیازی به فریاد نیست از ته دلت بگو عاشقی… اگر می خواهی عشقت پاک و مقدس بماند بی ریا عاشق شو… نیازی به ابراز احساسات با کلمه های احساسی نیست… تنها باید نسبت به عشقت و دوست داشتنت پایدار باشی تا بتوانی به آنچه که می خواهی برسی… تنها از ته دل عاشق باش…!!
مورچـه ای را مسخره میكـــــــردم... كـه عـــــــاشق تفالـه چای بـــــــود... خـــــــودم را فراموش كردم كـه عـــــــاشق آشغالی بـــــــودم... كـه فكـــــــر میكردم آدم بـــــــود
هردویمان خیانت کردیم من شب با گریه میخوابیدم.......... و تو با غریبه ها..
خوشــــــــــــــبخــتي يعنـــي...در خاطر کسیماندگارهستی ...که لحظه های نبودنت را ...با تمام دنیــــــــآ عوض نمیکند...
بعد از رفتن او من و ته سیگار و پنجره نیمه باز مانده ام که کدام یک برای سقوط مناسب تریم؟
کودک!!! کفشاهایم را نپوش، تلاش تو برای بزرگ شدن غمگینم می کند. کوچک بمان! کودک بمان! من در بزرگ شدنم دردهایی دیدم ک کوچک کرد بزرگ شدنم را...
درد دارد....وقتی سکوت از لا به لای آرواره های زمان ,دنده هایت را خرد میکند....به راستی....سکوت....رازی بس نهفته ست....گویی قرن ها در گورستان های سرد وجودت مدفون مانده....به راستی این کلمات همچون مُهریست بر دهان....سکوت...صدای تلخ فریادهای خاموشی ست که با پارادوکس خود گلویت را می فشارند....فقط...سکوت است که می تواند...با کلمات....بازی کند
ﺩﻭﺱ داشتن ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻣﺜﻪ ﺑﺴﺘﻦ ﺍﺷـــﺘﺒﺎﻫﯽ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ لباسه! ﺗﺎ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﻧــﺮﺳﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﯽ ﺍﺷـــــــــﺘﺒﺎﻩﮐﺮﺩﯼ !!!...
دوستت دارم نه به خاطر شخصیتت به خاطر شخصیتی که هنگام با تو بودن پیدا می کنم