♥♥♥ عاشقانه ها و متن های تاثیر گذار راسخون ♥♥♥

مگه میشه دل بریدن

مگه میشه "دل کند"

صد سالم که بگذره

وقتی دوباره ببینیش

تازه تازه است، انگاری روز اوله

بیهوده است فرار کردن از عشق

عاشق یعنی بعد از دوساعت اس ام اس بازی با عشقت شب که دلتنگش میشی دوباره بشینی همون اس ام اس های تکراری و بخونی!

وقتی که ترانه ها

دیگر کسی را به یادتان نمی آورند ،

معنای زندگی را

آن روز خواهید فهمید ..

هر جا می روم نوشته است...
خواستن توانستن است...
آتش میگیرم.........
یعنی او نخواست که نشد؟!
 

بــــــــــــﺮﺍﯼ ﮐــــــــﺴﯽ ﮐـــــــــﻪ ﻣــــــــﯽ ﺭﻭﺩ ﺣـــــــــــﺘﯽ ﺩﺳــــــــﺖ ﻫـــــــــﻢ ﺗﮑــــــــــﺎﻥ
ﻧﻤـــــــﯿﺪﻫﻢ !
ﺑﺪﺭﻗــــــــﻪ ، ﺁﺩﻣﻬــــــــﺎ ﺭﺍ ﻣـــــــــﻐﺮﻭﺭﺗﺮ ﻣــــــــــﯽ ﮐﻨﺪ ….!
ﻫﺮﮐﻪ ﻣــــــــﺎﻧﺪ ﺟﺎﯾــــــــــﺶ ﺭﻭﯼ ﺳــــــــﺮﻡ ، ﻫــــــــﺮ ﮐــــــﻪ ﺭﻓــــــﺖ
ﺑـــــــــﻪ ﺳـــــــــــﻼﻣﺖ ….!

عاشقی...

باید قسمته آدم بشه...


وقتی شد یهو بخودت میایی میبینی یکی هست با همه فرق میکنه!


صدای پاشو میشناسی!!


وقتی میبینیش آنقدر قلبت تند تند میزنه فکر میکنی الان صداشو همه میشنون


بهت محل نذاره کلافه ای؛وقتی هست خوبی وقتی نیست...


مهم نیست که با هم قهرین یا آشتی ؛ مهم اینکه باشه ؛ پیشت باشه،فقط باشه...


وقتی هم نیست جاشو هیچکس دیگه ای پر نمیکنه........


واین یعنی بهترین و ناب ترین حس دنیا


اصلا"یعنی...


خود خود زندگی.....

دٌگر تمام شد...شمارش معکوس عشممان هم زده شد...دٌگر شبها با چشمانً لرمز شده از هجوم خواب منتظر شب بخٌر ش نٌستم...دٌگر صبحها باچشمان خواب آلود پٌام صبح بخٌرش رانمٌخوانم...دٌگر ؼروبها شاهد پٌامً نٌستم که درآن نوشته باشد دلتنگم است...ببٌن للب ساده ام همه چٌز تمام شد...چمدر راحت همدٌگر رو فراموش باٌد کرد

به راستی که چقدر شبیه‌اند به یکدیگر؛
عطر‌ها و آدم‌ها
هرکدام با بویی متفاوت:
گرم
تلخ
شیرین
سرد
می‌گویند عطر را از فاصله دور که بزنی بویش ماندگارتر می‌شود.
راست گفته‌اند
آدم‌ها را از دور دوست بداری ماندنی‌ترند
گویی این روزها نزدیکی لطف ماندن را کم می‌کند!

خدا همیشه آنلاینه
کافیه که
دلت رو بروز رسانی کنی
اون وقت میبینی که در تک تک لحطاتت کنارت بوده
و هست و خواهد بود و …

من بودم ، تو و یک عالمه حرف
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !
کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی، یک آه چقدر وزن دارد

می دونی چیه رفیق!؟
حکایت زندگی ما شده مث "دکمۀ پیراهنِ"
اولی رو که اشتباه بستی تا آخرش اشتباه می ری .
بدبختی اینه که زمانی به اشتباهت پی می بری که رسیدی به آخرش...

تو را خودم چشم زدم

بس که نوشتمت میان نوشته هایم بی‌آنکه

اسپند بچرخانم

میان واژه‌ها . . .

دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…کمی سکـــــــــــوت­…کمی دل بریدن میخواد…کمی اشک…کمی بهت…کمی آغوش آسمانی کمی دور شدن از این آدمها…!کمی رسیدن به خدا…

کلماتم را


در جوی می شویم



لحظه هایم را


در روشنی باران ها



تا برای تو شعری بسرایم٬روشن



تا که بی دغدغه و بی ابهام



سخنانم را



در حضور باد



این سالک دشت و هامون



با تو بی پرده بگویم



که تو را



دوست می دارم تا مرز جنون