در پایان روز هشتم، حضرت سكینه (ع) فرزند اباعبدالله الحسین (ع) میگوید مهتاب فضای خیمه امام را روشن كرده بود دیدم پدرم میان جمعیت ایستاده و خطاب به یاران و همراهان میفرماید: ای مردم! هر كدام از شما كه میتواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزهها صبر كند، با ما قیام نماید وگرنه از میان ما برود و خود را نجات دهد.
حسين (ع) امروز كجاست ، چه ميكند و چه ميگويد؟
در روز هشتم محرمالحرام سال 61 هجرى قمرى با اینكه سپاه امام حسین (ع) در محاصره شدید قرار داشت، امیه بن سعد طایی خود را به یاران امام رساند.
امیه بن سعد طایی از شهدای كربلا به شمار میآید و روز عاشورا به نقلی در حمله اول شهید شد. وی در سواركاری نامی، شجاعی از كوفیان و از اصحاب امیرالمومنین (ع) بوده است و در جنگ صفین نیز حضور داشتند در این روز عطش بار دیگر بر همراهان امام (ع) غلبه كرد و عمربن حجاج به محاصره شریعه فرات مباهات میكرد و به حضرت زخم زبان میزد.
ابومخنف از زبیدی نقل كرده كه میگفت: از عمروبن حجاج هنگامی كه نزدیك اصحاب امام (ع) شد شنیدم میگفت: ای كوفیان! از ابن زیاد و جمع خود دست نكشید و در كشتن كسی كه از دین بیرون رفته امام حسین (ع) و با امام خود یزید مخالفت میكند تردید نكنید.
امام فرمود: ای عمروبن حجاج! آیا مردم را بر من میشورانی؟ آیا ما از دین خدا بیرون رفتهایم و شما بر دین پایدار ماندهاید؟ هان! به خدا سوگند، آنگاه كه جانهای شما از بدنها مفارقت كنند و بر این اعمال خود بمیرید، درخواهید یافت كه كدام یك از ما از دین خدا بیرون رفته و چه كسی به سوختن در آتش سزاوارتر است.
با توجه به اینكه عطش بر امام و همراهان غلبه كرده بود، عبدالله بن حصین ازدی بر محاصره فرات فخر میورزیدند عبدالله بن حصین ازدی كه مرگش دربجیله رخ داد، به رویارویی امام آمده و گفت: ای حسین! آیا این آب را نمیبینی كه همچون دل آسمان میدرخشد؟! به خدا سوگند یك قطره از آن را نخواهی چشید تا تشنه كام بمیری! امام فرمود: خدایا! او را از تشنگی بمیران و او را هرگز نیامرز.
حمید بن مسلم میگوید: پس از آن، او مریض شد و من به عیادتش رفتم سوگند به خدایی كه هیچ معبود به حقی جز او نیست. او را دیدم كه پیوسته آب میخورد و سیراب نمیشد، سپس آن را پس میداد و دوباره میآشامید و سیراب نمیشد. بدین گونه بود تا مرد.
در پایان روز هشتم، حضرت سكینه (ع) فرزند اباعبدالله الحسین (ع) میگوید مهتاب فضای خیمه امام را روشن كرده بود دیدم پدرم میان جمعیت ایستاده و خطاب به یاران و همراهان میفرماید: ای مردم! هر كدام از شما كه میتواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزهها صبر كند، با ما قیام نماید وگرنه از میان ما برود و خود را نجات دهد.
سخنان امام به پایان نرسیده بود كه یاران همگی صدا زدند سوگند به خدا چنین نخواهیم كرد، بلكه جان، مال، زن و فرزندان خود را فدای تو خواهیم كرد.