0

گرگ‏ های عطشان قدرت

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

گرگ‏ های عطشان قدرت

جبهه‏ی ترکان شکاف بر می‏دارد و تب آز و دسیسه فراگیر می‏شود. یهودیان و ترسایان برای غارت بیشتر، پنهانی هر کدام به طرفداری از گروهی تلاش می‏کنند. باغر، بسان گرگ خاکستری، هر کسی که سر راهش بایستد، می‏درد. میان او و بغاشرابی در کوفه درگیری و نزاعی رخ داده است. وکیل یهودیان باغر، بر ابن‏مارمای مسیحی دست می‏یابد؛ او را به زندان می‏افکند. ابن‏مارما به سامرا می‏گریزد. دلیل بن یعقوب، کاتب بغا، از نفوذش برای پیشگیری انتقام باغر از ابن‏مارما استفاده می‏کند. باغر افسری است با رتبه و درجه‏ای پایین‏تر از بغا؛ اما بغا از باغر می‏هراسد و برای راضی نگه داشتن وی، از جان و دل می‏کوشد. بغا در گرمابه به سر می‏برد. باغر مست بر او وارد می‏شود و دلیل بن یعقوب را به مرگ تهدید می‏کند. بغا با افسر درنده خو به مدارا رفتار می‏کند و می‏گوید: پیش می‏گیرند. شورشگران، سامرا را در اختیار گرفته‏اند و به غارت کاخ‏ها مشغولند. راه‏های ارتباط با بغداد را بسته‏اند. بایکبال و کلباتکین و ارناتجور، به عنوان رهبران حرکت جدید نظامی به شمار می‏آیند. با آغاز سال دویست و پنجاه و یک هجری قمری، جامعه در آستانه‏ی درگیری با بحرانی دیگر است. به ویژه هنگامی که مستعین با یاری نیروهای آفریقایی، در صدد سرکوب ترکان شورشگر است. رهبران ترک در سامرا دریافته‏اند که سرنوشتشان مبهم است و آینده خوبی در انتظارشان نیست. بنابراین تصمیم می‏گیرند تا هیأتی را، به ریاست بایکبال، به پوزش و اعتذار نزد خلیفه بفرستند و به لطایف الحیل او را به پایتخت بازگردانند. 
بایکبال، که بی قابلیت ظاهر می‏شود، گونه‏اش با تپانچه‏ی خلیفه آشنا شده، سرشکسته به سامرا باز می‏گردد. اندیشه‏ی انتقام از همه، در جان و دل بایکبال مغموم، بیداد می‏کند. ترک‏ها، معتز را از کاخ تبعیدی خود رهانیده، به جای مستعین به خلافت منصوب و مستعین را از خلافت خلع می‏کنند. در چنین بیدادگری و آشوبی، دولتمردان رژیم متوکل برای تثبیت موقعیت معتز آشکار می‏شوند؛ معتزی که آینه‏ی تداوم سیاست پدر خویش است. در سامرا اندک اندک سپاهی بزرگ گرد می‏آیند تا به سوی بغداد هجوم برند. بغداد با هزینه‏ای هنگفت به تشکیل دیواره‏ی دفاعی بر می‏خیزد. معتز، به مصادره‏ی اموال نزدیکان مستعین می‏پردازد تا هزینه‏ی تدارک حمله‏ی نظامی خود را تأمین کند. یهودیان کنار معتز ایستاده‏اند؛ زیرا دیزج یهودی، سپهدار گزمگان است! احمد بن اسراییل، وزیر دربار شده است. دیری نخواهد پایید که اندیشه یورش به بغداد، جامه‏ی عمل خواهد پوشید. 

منبع: سوار سبزپوش آرزوها (روایتی نو از زندگی و زمان

پنج شنبه 28 آبان 1394  11:54 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها