تعدادی از نامهای ارمنی یا ریشه در زبانهای ایرانی دارند یا از نامهای اصیل ایرانی که در دوره پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی بهکار میرفته وام گرفته شدهاند. ارمنیان با انتخاب نامهای اصیل ایرانی و گذاشتن این نامها بر فرزندان خود مانع از میان رفتن و فراموش شدن این نامها شدهاند.
آرداشس، از نامهای پهلوی، به معنی فرمانروایی کردن
آرداگ، از نامهای پهلوی، مأخوذ از نامهای آرداوازد و آرداوان
آرداوازد، از نامهای پهلوی، به معنی کسی که بی گناهی اش ثابت شده است.
آرداواز، نام فرمانده ارمنستان در زمان هخامنشیان.
آروسیاگ، از نامهای معمول در زمان اشکانیان. نام ستاره زهره است.
آرشاک، در زبان اوستایی به معنی دلیر یا مرد است؛ و نام یکی از بزرگان پارت، بنیانگذار شاهنشاهی اشکانی بوده است.
آرشاویر، نام دیگر فرهاد چهارم پادشاهی اشکانی است.
آشخن، از نامهای پهلوی، به معنی کبود رنگ یا سبز رنگ.
آنوش، به معنی بی مرگ، جاویدان، شیرین
آنوشاوان، در زبان پهلوی به معنی روح جاویدان.
خورن، نامهای اشکانی است به معنی خورشید.
زاون، به معنی یاری دهنده. یاور
سورن یا سورین، این نام از ریشه زبان اوستایی است به معنی دلیر و توانا.
شاهن، از نامهای ایرانی، به معنی باز سفید و نام یکی از بزرگترین سرداران ایران در زمان خسرو پرویز بوده است.
گارن، از نامهای اشکانی بوده است.
گورگن، از نامهای پهلوی، به معنی گرگ شجاع.
نرسس، نام فرشته و ایزد حامی وحی بوده است.
نوبار، به معنی نوبر و میوه تازه رسیده.
نائیری، به معنی زن نیکوکار و یزدانپرست.
وارداپت، این نام در کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت آمده، و نام دیگر بغدات است. در زبان ارمنی به روحانیی که مقام خلیفگی داشته باشد وارداپت گفته میشود.
وازگن، از نامهای اشکانی به معنی فاتح است.
واهان، از نامهای اشکانی است. به معنی سپر. نام بیست و هفتمین روز از ماه ارمنیان باستان بوده است.
هامو، کوتاه شده هامازاسب، از نامهای اشکانی. به معنی (کسی که اسبهای فراوان دارد)
هایرابد، به معنی سرکرده کلیسا یا یکی از مقامات کلیسا است.
یرواند، از نامهای پهلوی وبه معنی سریع است.