سيد بزرگوار جناب آقاي سيد محمد جعفر نقل ميکند: يک سال به همراه مرحوم والده به کربلا مشرف شدم، والده سخت مريض شد، مريضي مادرم چهل روز ادامه داشت و به خاطر مداواي آن مقروض شدم. در اين چند روز هيچ کمکي از اطراف به من نشد، به ناچار به حرم مطهر امام حسين عليهالسلام رفتم و بالاي سر حضرت ايستادم و عرض کردم: آقا جان! شما که جريان حقير را ميدانيد، پس به داد من برسيد.

وقتي از حرم آقا خارج شدم پس از اين که چند قدم راه رفتم مرحوم آيةالله آقا ميرزا محمد تقي شيرازي (اعلي الله مقامه) به من رسيد و گفت: شما از طرف ميرزا سفارش شدهايد که هر چه نياز داريد به شما بدهم. به او گفتم: تا چه اندازه ميتوانيد مرا کمک کنيد؟
مرحوم شيرازي گفت: هر چقدر که احتياج داريد مشخص کنيد، آنگاه ايشان مقدار زيادي پول به من دادند و قرضي که داشتم ادا کردم و تا زماني که در کربلا بودم تمام مخارج و بدهيهاي من داده شد. ( داستانهاي شگفت. )
منبع: کرامات حسينيه و عباسيه ؛ موسي رمضانيپور نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان صفحه 63