مترادف فارسی برای اصطلاح Once in a blue moon می شود: "سالی یک بار" یا "دری به تخته خوردن" که بسته به جمله می توانیم از یکی از این دو استفاده کنیم.
در ادامه می توانید معنی و همچنین مثال کاربردی انگلیسی برای این اصطلاح بخوانید.
💥Once in a blue moon
ترجمه تحت الفظی:
یک وقتی در یک ماه آبی
معنی:
به ندرت، تقریباً هیچ وقت
اگر بگویید که کاری یک وقتی در یک ماه آبی (سالی یک بار) انجام می شود یعنی آن کار به ندرت انجام می شود.
ماه آبی اصطلاحی است انگلیسی که به دومین ماه کامل در یک طول یک ماه می گویند که به ندرت پیش می آید.
مترادف فارسی:
"سالی یک بار" یا "دری به تخته خوردن" که بسته به جمله می توانیم از یکی از این دو استفاده کنیم.
نکته: معمولا از "سالی یک بار" با فعل منفی استفاده می کنیم. "دری به تخته خوردن" هم در بعضی مواقع جنبه ی طعنه آمیز دارد.
مثال کاربردی:
He has a very nice car, but he drives once in a blue moon.
او ماشین خوبی دارد ولی سالی یک بار هم رانندگی نمی کند.
A: Does your husband cook for you?
B: Oh, yes, once in a blue moon!
- شوهرت برات آشپزی میکنه؟
- بله، مگه اینکه دری به تخته بخوره!