0

اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

داغت اگر نبود دو عالم نداشتیم
 چیزى نداشتیم اگر این غم نداشتیم
امشب براى مادرمان هم دعا كنیم
 بى‏شیر او دو چشمه ى زمزم نداشتیم
امسال هم لباس عزا را گرفت و گفت
 ما دلخوشى به غیر محرم نداشتیم
هر كس كه گریه كرد مسیحاى عشق شد
عیسى نفس به روضه تان كم نداشتیم
ما را بگو كدام شب از گریه جان دهیم
ما غیر اشك خویش كه مرهم نداشتیم
ما را صدا زدند كه اینجا به سر زنیم
زهرا نبود حلقه ى ماتم نداشتیم

 

شاعر : حسن لطفی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

پنج شنبه 21 آبان 1394  5:49 PM
تشکرات از این پست
farnaz_s
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

اشعار وداع به همراه سبک با صدای حاج محمود کریمی/زمینه -( داری میری می بینم روحم از تن )

داری میری می بینم روحم از تن

داره میره داره میره داره میره

داری میری می بینم هستی من

داره میره داره میره داره میره

این زن و بچه ها رو به کی میسپری

بیمار خیمه ها رو به کی میسپری

میری و خواهرا رو به کی میسپری

یابن الزهرا بیا تا به جای مادر تو

مهلأ مهلا بیا تا ببوسم حنجر تو

حسین وای

------------

همه رفتن اوضاع هر دوتامون پریشونه

همه رفتن دستا و سر تا پامون پر از خونه

مادر اصغرت رو به کی میسپری

معجر دخترت رو به کی میسپری

چادر خواهرت رو به کی میسپری

می میرم با غم تو نگاه دختر تو

مهلأ مهلا بیا ببوسم حنجر تو

حسین وای

------------

داری میری تنهایی میرم از حال پیش مادر

داری میری تنهایی بین گودال پیش مادر

امشب خیمه گاهو به کی میسپری

این همه بی پناهو به کی میسپری

این همه اشک و آهو به کی میسپری

بین گودال چی میاد به سر پیکر تو

مهلآ مهلا بیا تا ببوسم حنجر تو

حسین وای

------------

مونده تو سینه ناله ی خواهر

وای که می میرم بی تو برادر

دور نشو از خیمه ی من این دم آخر

تو راهی سفری

اگه میخوای که بری

چی میشه زینبتو با خودت ببری

حسین حسین حسین

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

شنبه 23 آبان 1394  1:03 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

اشعار محمود کریمی

ببین دل زار زینب نگاه و اصرار زینب

تو راهی از خیمه شدی و من از قفا

مرو کجا امیر و سالار زینب

سایه ی روی سرم چه کنم

با آتیش جگرم چه کنم

یه زن تنها با حرم چه کنم

به من خسته ی غم زده رحمی

به دل جون به لب اومده رحمی

نرو نرو یه نگاه به حرم کن

به حرم رحمی

----------

دم غروب خورشیده چه بوی سیبی پیچیده

وصیت مادرمونه که زینبت داری میری

زیر گلوتو بوسیده

چقدر زخمی شده بدنت

جونی نمونده دیگه به تنت

زینبو کشته کهنه پیروهنت

تو دل من غم عالمه رحمی

دور و بر ما نامحرمه رحمی

تو رو به چادر خاکی زهرا

به مادرم رحمی

-------

ببین که پاهام لرزونه ببین که دستام بی جونه

بیا بریم خیمه ببینیم که توی خواب

با ترس و لرز رقیه روضه میخونه

بذار بخوابه شاید نبینه

که تن تو به روی زمینه

یکی با خنجر رو سینه ات می شینه

به مادر دم گهواره رحمی

به گوشای پر گوشواره رحمی

میزنه حرمله خنده به اشکام

نداره رحمی

--------

دلم آتیش به پرم زده رحمی

خزون آتیش به حرم زده رحمی

حرم آتیش به دلم زده رحمی

به حرم رحمی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

شنبه 23 آبان 1394  1:04 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

روز شهادت رضا        فرصت پرکشیدنه
مزدی نمیخوام به خدا    روز تشکر منه
گریه کنم شکرا لک یا فاطمه 
سینه زنم شکرا لک یا فاطمه 
بی ارزشم ولی اسیر اون شه 
بی کفنم شکرا  لک یا فاطمه 
آه مادر سادات/خواهشم اینه/نوکر بمونم 
با خونوادم/گدای زار/این در بمونم 
مادر فداتم 2
تو کل سال گریه کن همه پسراتم
*****
مادر به من خیلی می ساخت   آب و هوای روضه ها 
نفس کشیدن سخت میشه           بدون ذکر کربلا 
ببین می خونم غرق اشک و زمزمه 
من هر چی گریه میکنم بازم کمه
دو ماهه که  تو روضه ها زندم هنوز
حلال کن این نوکرتو یا فاطمه 
آه مادرحلال کن/که بوده مزجات/بضاعت من
آه خودم می دونم/فقط همین بود/لیاقت من 
مادر فداتم 2
تو کل سال گریه کن همه پسراتم
*****
جدا شدن از این لباس   خیلی مادر سخته برام
دلم خوشه مشتری      اشک شبای جمعه هام 
دارم هوای نینوا یا فاطمه
هوای طوف خیمه ها یا فاطمه
خوب میدونم که با نگاه تو بوده 
اربعین و کرببلا یا فاطمه 
آه خدا نگهدار/پیرهن مشکیم/تا فاطمیه 
آه باید بمیرم/شبای جمعه/یا فاطمیه 
مادر فداتم 2 
تو کل سال گریه کن همه پسراتم

شاعر : رضا تاجیک

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

شنبه 23 آبان 1394  1:04 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

این همه راه دویدم ز پی دلدارم
 به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
اسب ها پای خود از سینه ی او بردارید
من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم
ک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
با چه از روی زمین جسم تو را بردارم
به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم
شاعر:سعید خرازی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

شنبه 23 آبان 1394  1:05 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

 آخرِ ماه عزا               دل ما شد دار البکاء
سینه زنا گریه کنا      اجرتون با خیر النساء
حقِّ پیغمبر و امام مجتبی
ایشالا روزیمون کنه امام رضا
یه شب جمعه دسته جمعی کربلا
سینه زنی آبرومونه    کرببلا آرزومونه
همیشه هستیم سائل صاحب خونه
******
کاش همیشه آقا جون   بمونیم ما سینه زنِت
دوماهه گریه کردیم     مثه زخمای رو تنت
اگه آقا منم گدای محضرت
بوده این از دعای زهرا مادرت
خدا رو شکر شدم سیاهی لشگرت
تویی تویی نعم الامیر
منم منم عبدِ فقیر
یاحسین یا حسین بیا دستم بگیر
******
دوریِ از روضه ها     واقعا خیلی مشکله
آخرِماهِ صفر        سه تا غم توی این دِله
غمِ پیغمبر و امامِ مجتبی
غم سلطانِ با وفا  امام رضا
غم یاس مدینه بین کوچه ها
گل علی پرپر میشه       فدایی پشت در میشه
شهیده ی راهِ عشق حیدر میشه

 

شاعر : حاج امیر عباسی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

شنبه 23 آبان 1394  1:05 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

از من در این مسیر ببین پیکری نماند
از تو برای زینب تو جز سری نماند

از من حسین چادر مادر نمانده است
از تو حسین پیرهن مادری نماند

تا کوفه که سر تو روی نیزه بند بود
اما دگر به شام تو را حنجری نماند

این کوچه های شام شبیه مدینه شد
جز جای دست ها به رخ دختری نماند

میدان شهر پر شده از کینه های بدر
در شهر شام سنگ زن دیگری نماند

از بس که سنگ خورد به پیشانی ات حسین
دیگر نشان بوسه ی پیغمبری نماند

انگشترت به دست سنان برق می زند
دیگر مپرس از چه مرا معجری نماند

سوغات مکه ای که خریدی ربوده شد
اینجا به گوش دختر تو زیوری نماند

رضا رسول زاده

یا صاحب الزمان علیه السلام

دوشنبه 25 آبان 1394  3:07 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

مجلس یزید ملعون

 

کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من

چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من

با چه دلی می زنی برلب من خیزران

کز همه دل می برد نغمه ی قرآن من

گر چه تحمل کنم ضربه ی چوب تو را

تاب مرا می برد گریه ی طفلان من

تاکه نگاه افکنم بر رخ اطفال خود

دور زند دم به دم، دیده ی گریان من

تا نرود از اسف، صبر و قرارش زکف

زینب من می شود دست به دامان من

ناله ی من بر ملاست، مقتل من کربلاست

شام بلا آمده شام غریبان من

با چه گنه می کنی لعل لبم را کبود؟

بر سر و صورت بس است زخم فراوان من

سرم به شام بلا، زینت طشت طلا

زیر سم اسب ها پیکر عریان من

طشت زسوز درون سوخت و فریاد زد

چوب تو هم گریه کرد بر لب عطشان من

سوز دل اهل دل در نفس میثم است

در شرر شعر اوست ناله و افغان من

 

غلامرضا سازگار

یا صاحب الزمان علیه السلام

دوشنبه 25 آبان 1394  3:08 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

مجلس یزید ملعون

 

این چوب خیزران چه بهائی است دست تو

این است انتقام تو و ناز شصت تو؟

ای نا نجیب قافله را بسته ای طناب

این خوی ظالمانه دلیل شکست تو

پایین تخت رأس بریده میان طشت

بالای تخت قهقهۀ حال مست تو

آل علی کجا و تماشای اَجنَبی

هرگز نمی شود حَرمُ الله پَستِ تو

ما زادۀ پیمبرِ معراج رفته ایم

امّا حرامزاده ! به دوزخ نشست تو

از گفتنِ کنیز چه می جوید این خبیث

این میهمان لعنتیِ می پرست تو

زن های اهل بیت کجا  مجلس شراب

ای نانجیب زاده همه بود و هست تو

بی پرده آوری حرمِ اهل بیت را

جایی که هست پرده نشین ، زیر دست تو

قرآن بخوان حسین که دفع بلا کنی

ما را رها ز این همه جور و جفا کنی

***

محمود ژولیده

یا صاحب الزمان علیه السلام

دوشنبه 25 آبان 1394  3:08 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

کاروان اهل بیت(ع) در شام

 

شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید

خارجی نه! زاده ی پیغمبرم باور کنید

کف زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست

نامسلمانان! حیا از دخت پیغمبر کنید

با چه جرمی عمه ام را پیش چشمم می زنید؟

نه حیا از فاطمه، نه شرم از حیدر کنید

گشته جای شیر جاری اشک از چشم رباب

جای خنده، گریه با آن مهربان مادر کنید

میهمانم، زاده ی پیغمبرم، آیا رواست

جای عطر گل، نثارم خاک و خاکستر کنید؟

این سر ریحانه ی زهراست بر بالای نی

از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید

کوچه کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست

تا نثار فرق مجروح علی اکبر کنید

زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز

شادمانی پای اشک عمه ام کمتر کنید

فاطمه با ماست ای نامردﹾ مردم! کِی رواست

رقص پای گریه ی صدیقه ی اطهر کنید؟

شیعیان با شعر "میثم" در غم ما اهل بیت

دیده را لبریز از خون، سینه پر آذر کنید

 

غلامرضا سازگار

یا صاحب الزمان علیه السلام

دوشنبه 25 آبان 1394  3:08 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

بگو كه مرثيه ی شهر شام را چه كنم ؟
نگاهِ هرزه ی مُشتی عوام را چه كنم ؟

گرفتم اين كه نگفتم از آن طناب سياه
گذشتن از وسطِ ازدحام را چه كنم ؟

دلا، نگفتنِ اين ظلم ها خودش ظلم است
اگر بيان نـشد، امرِ امام را چه كنم ؟

صدای ضجّه ی يک كاروان اسير كم است؟
صدای هلهله ی خاص و عام را چه كنم ؟

اگر به سبّ علی، شمر دون دهن وا كرد
حضور حـضرتِ خيرالانـام را چه كنم ؟

به عمد می گذرد هی ز پيش چشم رباب
بگو كه حرمله ی بد مرام را چه كنم ؟

تو را نشانده عدو بر فراز منبر نی
به نيزه بستنِ ماهِ تمام را چه كنم ؟

صدای زجر، نگاهِ سنان، تمسخرِ شمر
برادر اين همه زجرِ مُدام را چه كنم ؟

به دست بسته و پيشانی شكسته، بگو
هجوم آتشِ بالای بام را چه كنم ؟

رسيده قافله، نزديكی خرابه، حسين !
خودت بگو كه من اين چند گام را چه كنم ؟

 

محمد قاسمی

یا صاحب الزمان علیه السلام

دوشنبه 25 آبان 1394  3:08 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

از من در این مسیر ببین پیکری نماند
از تو برای زینب تو جز سری نماند

از من حسین چادر مادر نمانده است
از تو حسین پیرهن مادری نماند

 

تا کوفه که سر تو روی نیزه بند بود
اما دگر به شام تو را حنجری نماند

این کوچه های شام شبیه مدینه شد
جز جای دست ها به رخ دختری نماند

میدان شهر پر شده از کینه های بدر
در شهر شام سنگ زن دیگری نماند

از بس که سنگ خورد به پیشانی ات حسین
دیگر نشان بوسه ی پیغمبری نماند

انگشترت به دست سنان برق می زند
دیگر مپرس از چه مرا معجری نماند

سوغات مکه ای که خریدی ربوده شد
اینجا به گوش دختر تو زیوری نماند

رضا رسول زاده

یا صاحب الزمان علیه السلام

دوشنبه 25 آبان 1394  3:09 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

ورود اهلبیت(ع) به شام

 

روضه در یک کلام وای از شام

دردِ بی التیام وای از شام

کاش مادر مرا نمی زائید

ناله های مدام وای از شام

ناسزاهای بد به ما گفتند

همه جایِ سلام وای از شام

آن دیاریِ که کرده بازی با

آبروی امام وای از شام

قافله تا غروب گیر افتاد

کوچه ها ناتمام وای از شام

دخترِ فاطمه اذیت شد

از نگاهِ حرام وای از شام

گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود

آتشِ رویِ بام وای از شام

جایِ حیدر زگیسویِ دختر

می گرفت انتقام وای از شام

در میان ِ چهار هزار رقاص

گریه در ازدحام وای از شام

سر و تشت و پیاله های شراب

چوبِ بی احترام وای از شام

لعنتی در کنارِ سر میریخت

میِ باقیِ جام وای از شام

سرخ موئی اشاره کرد و یزید

گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام

من چهل سال گریه میکردم

با همین یک کلام وای از شام

 

قاسم نعمتی

یا صاحب الزمان علیه السلام

دوشنبه 25 آبان 1394  3:09 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

در شهر شام و کوفه همش خورده ام زمین
خیلی شبیه مادر تو گشته ام ببین
بابا تمام بال و پرم را شکسته اند
دیدی که استخوان سرم را شکسته اند
موی سرم شبیه سرت سوخته پدر

بال و پرم شبیه پرت سوخته پدر
وجه تشابهی ست چقد بین ما دو تا
نه عمه هم شد است پدر عین ما دو تا
با گریه های عمه پدر گریه کرده ام
خیلی برای عمه پدر گریه کرده ام
عمه اگر نبود بدان دخترت نبود
عمه اگر نبود دگر خواهرت نبود
زخمی شده تمام سر و روی عمه ام
آتش گرفت مثل خودت موی عمه ام
بازار شام چادر من چنگ خورده است
در پای نیزه ات به سرم سنگ خورده است
لکنت زبان من اثر ضربه ها نبود
لکنت زبان گرفته ام از کوچه ی یهود
آن کوچه ای که مرکز برده فروشی است
آنجا که گفت اینکه به بنده فروشی است
دیگر نمانده طاقتی به تنم پس مرا ببر
چیزی نمانده است از بدنم پس مرا ببر

ابراهیم لآلی

یا صاحب الزمان علیه السلام

دوشنبه 25 آبان 1394  3:09 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:اشعاری به مناسبت ماه محرم وصفر

حضرت زینب(س)-در مسیر كوفه و شام

 

نسبت به قبل بس که تو تغییر کرده ای

بالای نیزه دیده به تو دوختم حسین

یک روح در دو تن همه اش نقل ما دوتاست

تو در تنور رفتی و من سوختم حسین

من زینبم که طاقت کوچکترین خراش

بر روی مصحف بدنت را نداشتم

با دیدنت به نیزه کنار آمدم ولی

دیگر توقع زدنت را نداشتم

جانا ز روی نیزهء اعدا نگاه کن

مانند تو عزیز دلم دل شکسته ام

گر تو سرت به سنگ حرامی شکسته ای

من هم سرم به چوبۀ محمل شکسته ام

بر روی نیزه آمده ای پا به پای من

گاهی عقب می افتی و گاهی جلوتری

دشمن خیال کرده که من بی کسم حسین

بر روی نیزه هم تو مرا سایۀ سری

میخواستم ببو سمت اما دلم شکست

وقتی که دیدمت پُرِ خاکستر تنور

مبهوت مانده ام من و اما سه ساله ات

لحظه به لحظه بوسه به تو می دهد زدور

گر چه جریحه دار شد اینجا غرور من

اما به خاطر تو خودم را نباختم

در کوفه بیشتر دل من سوخت چون که من

یک در میان اهالی آن را شناختم

 

مهدی مقیمی

یا صاحب الزمان علیه السلام

دوشنبه 25 آبان 1394  3:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها