0

اینجا همه چیز عالیه!!

 
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 10 آذر 1394  2:49 AM
تشکرات از این پست
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 10 آذر 1394  2:50 AM
تشکرات از این پست
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 10 آذر 1394  2:50 AM
تشکرات از این پست
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 10 آذر 1394  2:52 AM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

5- اغلب مارها 6 ردیف دندان دارند !


6- وقتی به خورشید نگاه می کنید 8 دقیقه قبل از آن را مشاهده می کنید !


7- قلب میگو در سر آن واقع است !


8- ظروف پلاستیکی تقریبا 50 هزار سال در برابر تجزیه مقاومند !


9- حدود 250 نفر از محققان ناسا ایرانی هستند و رئیس کامپیوتر ناسا یک ایرانی است !


10- دانشمندان دریافته اند مورچه ها هم مانند انسان ها صبح ها خمیازه می کشند !


11- حس بویایی مورچه با سگ برابری می کند !


12- آیا می دانستید تصمیم بر این بود که کوکا کولا به عنوان دارو استفاده شود !


13- با 30 گرم طلا می توان نخی به طول 81 کیلومتر درست کرد !


14- فنلاند از 170 هزار و 585 جزیره تشکیل شده است !


15- زمین در آغاز پیدایش 2000 بار بزرگتر از حجم کنونی اش بود !


16- در زبان عربی برای کلمه شمشیر 850 واژه مختلف وجود دارد !


17- گرانترین کفش دنیا 1 میلیارد و 700 میلیون تومان است !


18-برای تخمین زدن حشره های روی زمین کافیست

به ازای هر انسان 200 میلیون حشره ریز و درشت در نظر بگیریم !


19- کوسه با شنیدن ضربان قلب طعمه خود آن را پیدا می کند !


20- فیل تنها حیوانی است که نمی تواند بپرد !


21- قلب وال در هر دقیقه فقط 9 بار می زند !


22- ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر هستند حتی ثروتمندتر از ملکه الیزابت !


23- در سال 1380 تعداد گوسفندان زلاندنو 44 میلیون راس اعلام شد

در حالی که جمعیت این کشور 4 میلیون نفر بود !


24- قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است !


25- جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند !


26- مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید !


27- 90% سم مار از پروتئین تشکیل شده است !


28- چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگا پیکسل عمل می کند !


29- آب دریا بهترین ماسک صورت است !


30- سرعت عطسه یک انسان برابر است با 160 کیلومتر در ساعت !

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:41 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

خدای مهربانی‌های بی‌بهانه،

همیشه جایی در حوالی دلتنگی‌های من،

جاری می‌شوی...

جاری می‌شوی در ابریِ چشمانم،

و می‌باری آنقدر تا زلال شوم،

می‌باری آنقدر که آسمانی شود هوای دلم،

آنقدر که با همه روحم حس کنم.

داشتنِ تــــو

می‌ارزد به همه‌ی نداشتن‌های دنیا...

می‌ارزد...

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:43 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.
در مهد كودك هاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر. 
با اين بازي ما از بچگي به كودكان خود آموزش ميديم كه هر كي بايد به فكر خودش باشه. اما در سرزمين آفتاب، چشم بادامي ها با اين بازي به بچه هاشون فرهنگ همدلي و كمك به همديگر و كار تيمي رو ياد ميدن.
نه ما و نه بزرگانمان کارکردن با هم را نیاموخته ایم ، بلکه هر روز درس های جدیدی از تکنیک های حذف و زیر پا گذاشتن یکدیگر را می آموزیم!

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:43 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

برو بمیر : برو گمشو !

بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مردم : خسته شدم!
مردی؟ : چرا جواب نمیدی!

من بمیرم ؟ : راست می گویی!

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:43 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

مناجات دانش آموزی

سلام

الهی سوگند به بلندی درخت چنار و به ترشی رب انار ترحمی بنما بر این بنده بی بخار بی کارو بی عار که دمارش را بر آورده روزگار.

 ای خالق مدرسه وای به وجود آورنده فرمول های حساب و هندسه ای خدای عزیزم بیزارم از این نیمکت و میزم دانش آموزی سحر خیزم که هر روز صبح زود ساعت ۱۰ از خواب برمیخیزم وروز های شنبه تا پنجشنبه اغلب از مدرسه می گریزم که من انسانی نحیفم و در کلاس درس بسیار ضعیفم اگر چه نزد معلم و دانش آموزان خیلی خوار و خفیفم ولی خارج از مدرسه به هرکاری حریفم

ای خالق شهرستان های کرمان ویزد ورشت نمره انضباط مرا داده اند هشت دیگر به چه امیدی می توان سر کلاس درس نشست؟ آن جا که معلم هم نمیکند گذشت چه کنم اگر سر نگذارم به کوه و به دشت؟

الهی می دانی که من کیستم هر چند که دانش آموزی فعال ودرس خوان نیستم ولی چه قدر عاشق نمره بیستم.

پروردگارا سال گذشته هنگام امتحان خواستم تقلب کنم معلم از راه رسید رنگ از رخسارم پرید برگه امتحانی ام را گرفت وکشید وآن را از هم درید وچنان کشیده ای به صورتم کشید که برق سه فاز از چشمم پرید وصدایش را مادرم در خانه شنید.

ای خالق آموزگار و ای سازنده مداد و خط کش و پرگار آن چنان هدایتم کن تا این معنی را بدانم که اگر معلم خودش درس را میداند پس چرا از من میپرسد و اگر نمیداند چرا از دیگران و آن ها میدانند نمیپرسد؟

ای آفریدگار خودکار بیک سوگند به کتاب های شیمی و فیزیک و فرمول اسید اتانوئیک که مشتاقم به یک دست لباس شیک و از خوراکی ها آرزومندم به خوردن قیمه با ته دیگ ولی اگر نبود راضی ام به یکی دو سیخ شیشلیک.

الهی از مدرسه بسیار دلتنگ ام و در کلاس درس همیشه منگم و با دو ابر قدرت شرق و غرب یعنی بابا و معلم همیشه در جنگ ام ولی در ساعت تفریح بسیار زرنگ ام دروغ چرا؟

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:43 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می‌خواهی به آن خانه برگردی یا نه ؟!
لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی ، فکر کنی که چه‌قدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است ؟
لازم است گاهی درختی ، گلی را آب بدهی ، حیوانی را نوازش کنی ، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه ؟!
لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی ، گوگل و ایمیل و فلان و بهمان را بی‌خیال شوی ، با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه ؟!
لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج ، تا ببینی در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده ؟!
و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری واز خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن بشوم که اکنون هستم... آیا ارزشش را داشت ...؟!

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:44 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

از خدا خواستم غرور مرا بگیرد و خدا گفت: نه
او فرمود:باز گرفتن غرور کار من نیست بلکه تویی که باید آن را ترک کنی.
از خدا خواستم کودکان معلول را شفا بخشد و خدا گفت: نه
او فرمود: روح کامل است و جسم زود گذر.
از خدا خواستم به من شکیبایی عطا کند و خدا گفت:نه
او فرمود: شکیبایی دستاورد رنج است و به کسی عطا نمیشود آن را باید بدست آورد.
از خدا خواستم به من سعادت بخشد و خدا گفت: نه
او فرمود: تبرک میکنم اما کسب سعادت کار شماست.
از خدا خواستم روح مرا تعالی بخشد و خدا گفت: نه
او فرمود: خود باید متعالی شوی اما تو را یاری میدهم تا به نتیجه برسی.
از خدا خواستم مرا کمک کند تا دیگران را به همان اندازه که مرا دوست دارند دوست بدارم.
خدا فرمود هان
بالاخره قضیه را دریافتی.
از او نیرو خواستم مشکلات را جلوی پایم گذاشت تا قوی تر شوم.
از او حکمت خواستم مسایل زیادی به من داد تا حل کنم.
از او عشق خواستم انسانهای دردمند را سر راهم قرار داد تا به آنها کمک کنم.
هیچ یک از خواسته هایی که داشتم دریافت نکردم
اما به آن چه نیاز داشتم رسیدم.
دعای من مستجاب شد.

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:44 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

آلبرت اینشتین در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت اینشتین او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!

 توماس ادیسون که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد وپنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!

 
 بتهون معلم او می گفت در طول زندگیش "اوچیزی یاد نخواهد گرفت"
 
پیکاسو یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!
 

جیمز وات که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!

 
امیل زولا نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!
 

ناپلئون بناپارت مدرسه خود را با رتبه 42 به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!

 

لویی پاستور در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین 22 نفر رتبه 22 را کسب کرد!

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:44 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

پله اول:معناي موفقيت


شما چه تعريفي از موفقيت داريد؟ موفقيت برايتان در چه چيزي معنا مي‌شود؟ ثروت؟ دانش؟ مقام اجتماعي؟ زندگي مشترک خوب؟اولين قدم براي موفقيت؛تعريف داشتن از موفقيت است! با اينکه خيلي از دانشمندان و نويسندگان و متفکران سعي کرده‌اند تعريف کاملي از موفقيت بدهند اما اين تعريف در ذهن هر فردي به يک صورت است. شايد براي شما تحصيلات بالا يک موفقيت است و براي ديگري ثروت و براي ديگري پايبندي به اصول اخلاقي يک موفقيت به حساب مي‌آيد اما آنچه که بسياري با آن موافق‌اند اين است که موفقيت يک احساس دروني است و فرد موفق کسي است که به آرزو‌ها و خواسته‌هاي خود رسيده و از درون احساس رضايت خاطر مي‌کند.پس موفقيت در ذهن هر کدام از ما با ديگري فرق مي‌کند و اول از همه بايد با خود به نتيجه برسيم که چه چيزي براي ما موفقيت به حساب مي‌آيد و موجب آرامش خاطر ما مي‌شود.





پله دوم:تعيين هدف


حالا که به پله دوم رسيديد بايد «تعيين هدف» کنيد.شما به چه سمت و سويي مي‌خواهيد برويد؟ و نکته‌اي که به اندازه تعيين هدف مهم است و حتي پيش زمينه آن به حساب مي‌آيد، اين است که خودمان باشيم نه ديگري و بخواهيم خودمان را ارتقا بدهيم نه اينکه خود را تبديل به ديگري کنيم. اگر تا به امروز احساس کرده‌ايد، موفق نيستيد و يا نتوانسته‌ايد موفق باشيد شايد به‌اين خاطر است که خودتان را خوب نشناخته‌ايد و به جاي استفاده از توانايي‌هاي خودتان دنبال توانايي‌هايي خارج از خودتان گشته‌ايد و يا اينکه فقط و فقط در حرف گفته‌ايد که مي‌خواهيد موفق باشيد و براي اين خواسته‌تان هيچ‌گونه تلاشي نکرده‌ايد.براي اينکه بدانيد جزو اين دسته هستيد يا نه قلم و کاغذي برداريد و هدف‌هاي اصلي‌تان را روي آن بنويسيد و بعد ببينيد واقعا براي رسيدن به آنها چه کاري انجام داده‌ايد.





پله سوم:هرگز تسليم نشويد


مرحله اول و دوم که دو مرحله سخت هستند گذشت و شما تعيين هدف کرده‌ايد اما براي رسيدن به مقصد بايد کفش آهنين بپوشيد. براي اينکه معناي کفش آهنين را هم بهتر متوجه شويد اول اين داستان واقعي را از زبان برايان تريسي مولف کتاب «قورباغه‌ات را قورت بده» بخوانيد:


« آمريکا در رکود اقتصادي سختي گرفتار شده بود. کارخانه‌ها، صنايع و بازرگانان در سراسر کشور ورشکست شده و هزاران هزار انسان از کار بيکار شده بودند. اوريسون سويت ماردن بازرگاني که در ميدوست زندگي مي‌کرد، در کشاکش اين رکود، هتل خود را از دست داد و با پول کم و وقت زياد بر جاي ماند. او تصميم گرفت براي برانگيختن و الهام بخشيدن به ملتش براي ايستادگي و ادامه دادن تلاش و سازندگي، کتابي بنويسد.


او در بالاي يک اصطبل اتاقي کرايه کرد و به مدت يک سال تمام شب و روز را کار کرد تا کتابي نوشت که آن را «در راه پويايي» نام گذاشت. اين کتاب شرح حال زنان و مردان بي شماري را بيان مي‌کرد که در برابر دشواري‌هاي فراوان به سختي پايداري کرده تا به پيروزي رسيده بودند. کتاب به پايان رسيد. اوريسون خسته و گرسنه بود، براي شام به رستوران کوچکي در پايين خيابان محل سکونتش رفت. زماني که در رستوران نشسته بود و شام مي‌خورد، اصطبل آتش گرفت و تا وقتي که برگردد تمام دست نوشته‌هايش که بيش از ???? صفحه مي‌شد در شعله‌هاي آتش سوخت.


فکر مي‌کنيد او چه کرد؟يا بهتر است بگوييم اگر شما جاي او بوديد چه مي‌کرديد؟ در ابتدا نا اميدي و افسردگي وجودش را گرفت اما به ياد آورد که در تمام صفحات کتابش از اهميت ايستادگي در برابر نااميدي سخن گفته بود، پس بار ديگر نوشتن کتاب را آغاز کرد و يک سال ديگر براي آن وقت گذاشت. وقتي کتاب به پايان رسيد چاپ آن را به ناشران چندي پيشنهاد داد ولي در ميانه رکود اقتصادي آن سال‌ها هيچ کس به چاپ يک کتاب الهام دهنده و تشويق کننده علاقه‌اي نشان نداد. او شرايط را پذيرفت و منتظر شد تا وضعيت بهتر شود. پس از آن به شيکاگو رفت و مشغول به کار شد.


روزي با يکي از دوستانش که با ناشري آشنا بود درباره کتابش حرف زد. ناشر دست نويس کتاب را خواند و احساس کرد که اين کتاب درست همان کتابي است که آدم‌ها بايد در بحبوحه يک بحران بخوانند. کتاب او منتشر شد و در فهرست کتاب‌هاي بسيار پر فروش قرار گرفت. اين کتاب منبع الهام و تشويق و ترغيب هزاران هزار انسان شد تا جايي که بسياري از سياستمداران بزرگ و مردان موفق در عرصه کار و تجارت گفته‌اند که کتاب او آمريکا را به قرن بيستم رساند. اين کتاب تأثير به سزايي روي ذهن تصميم گيرندگان در سراسر کشور داشت و در تاريخ کتاب‌هاي رشد و توسعه فردي تا آن زمان، يکي از مهم ترين کتاب‌هاي کلاسيک شناخته شد.


در کتاب اوريسون سويت ماردن مي‌خوانيم: براي موفقيت دو پيش نياز اساسي وجود دارد:


1: آغاز کردن با اراده‌اي استوار


2: ادامه دادن با سختي. او با اشاره به ويژگي پايداري، نوشت که براي مردي که توانايي خود را تشخيص مي‌دهد، نا اميد نمي‌شود و اراده‌اي راسخ و تسخيرناپذير دارد، شکست وجود ندارد. براي مردي که هر گاه زمين مي‌خورد بر مي‌خيزد، در موقعيت‌هايي مشابه که ديگران تسليم مي‌شوند پايداري مي‌کند و زماني که بقيه آدم‌ها عقب نشيني مي‌کنند او به حرکت ادامه مي‌دهد، شکست معنا ندارد.»





پله آخر:کارنامه


حالا با چشمان باز مي‌توانيد حرکت کنيد، اما چه‌ طور و چگونه بفهميد که راه درستي را در پيش گرفته‌ايد و يا در راه درست در حال حرکت هستيد؟! خودتان را ارزيابي کنيد و جوجه‌ها را به جاي اينکه آخر پاييز بشمريد، از همين امروز شروع کنيد به شمردن! آخر شب؛آخر هفته؛آخر ماه خودتان و هدفتان و سرعت نزديک شدن به مقصد را ارزيابي کنيد. مشاوره با يک متخصص در اين راه هم نه تنها بد نيست که مي‌تواند براي شما کمک فوق العاده‌اي باشد و به شما اعتماد به نفس بيشتري بدهد.با اين نوع نگاه مي‌توانيد خيلي زود جلوي اشتباه خود را بگيريد و يا نقاط مثبت را شناسايي و با سرعت بيشتري حرکت کنيد.

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:45 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

مشکلات منهای میم
  • کنترل فشارهای روانی

در دنیای کنونی ما، چیزی که بیش از پیش انسان ها را تحت تاثیر قرار می دهد فشارهای روانی است که معمولا آن را به شکل اضطراب، خشم، ترس، عصبانیت و… تجربه می کنیم و اگر راه مقابله با این پدیده انسانی (فشار روانی) را ندانیم ممکن است واکنش های نادرستی از خود نشان دهیم که جز فشار روانی بیشتر، حاصل دیگری ندارد. کمابیش همه ما می دانیم که لازم است محیط خانه محیطی امن و به دور از هرگونه تنش و اضطراب باشد، و این مطلوب همه خانواده هاست. همچنین می دانیم که داشتن آرامش تا چه حد در سلامت جسم و روح و موفقیت در زندگی موثر است. اما براستی چگونه می توان فشارهای روانی را کنترل کرد ،و واقعا چگونه می شود در برابر رویدادها و اتفاقات زندگی مضطرب نشد؟ نخست باید بیاموزیم که چگونه مشکلات را با کمترین تحمل فشار روانی مهار کنیم و نیز چگونه نگرش خود را نسبت به موقعیت های تحریک کننده تغییر دهیم.

فراموش نکنید که همه چیز از فکر ما شروع می شود. این گفته صحیحی است که در دنیای خارج از ذهن ما چیزی به نام «فشار روانی » وجود ندارد; و این ما هستیم که در برابر رویدادها واکنش های مضطربانه نشان می دهیم.

بنا به تعریف، «فشار روانی » به این معناست که شخص در یک موقعیت خاص دچار اضطراب، دلهره، خشم، ترس و پرخاشگری شود. کمی دقت در عبارت «موقعیت خاص» نشان می دهد که فشار روانی در موقعیت های خاص آن قابل تعریف است. پس معنا به تنهایی وجود ندارد، بلکه همیشه برای چیزی خلق می شود. این موقعیت ها عبارت اند از:

۱) موقعیت های اتفاقی

۲) موقعیت های احتمالی

۳) موقعیت های خودساخته

موقعیت اتفاقی: فرض کنید می خواهید جایی بروید و به صورت اتفاقی و پیش بینی ناپذیر پشت ترافیک می مانید. واکنش اولیه شما ممکن است اضطراب باشد. شما به این دلیل مضطرب می شوید که نتیجه منفی دیر رسیدن را مرتبا در ذهن خود بزرگ و مرور می کنید. به این ترتیب مکانیسم دفاعی بدن شما فعال می شود و حرکات و رفتارهایی را انجام می دهید که خود به خود اضطراب تان را افزایش می دهند. در چنین حالتی اول آن اتفاق پیش بینی نشده (در این جا ترافیک) را بپذیرید. سپس سعی کنید به نتایج منفی احتمالی فکر نکنید زیرا ممکن است هرگز این اتفاق نیفتد، چنان که در اکثر موارد نیز همین طور است. در چنین لحظاتی بهترین کار فکر کردن به لحظات خوبی است که در گذشته برای تان اتفاق افتاده یا به کارهایی که می خواهید در آینده انجام دهید. در هر صورت شما باید شکاف بین حال (پشت ترافیک ماندن) و آینده(جاییکه می خواهید بروید) را پر کنید. این شکاف بین حال و آینده هرچه اضطراب آورتر باشد، رفتار شما با اضطراب بیشتری همراه خواهد بود. به این ترتیب، اگر در ترافیک مرتبا مضطرب باشید، این اضطراب تا مقصد در شما باقی خواهد ماند و در آنجا نیز نمی توانید با آرامش رفتار کنید. بعلاوه این اضطراب را به همراه خود به خانه می برید و ناخودآگاه این احساس را آن جا نیز پخش می کنید. بنابراین «اضطراب» شکافی میان اکنون و آینده است.
هرگاه شما احساس مطمئن «اکنون» را رها کنید و با «آینده» اشتغال ذهنی منفی پیدا کنید، اضطراب را تجربه می کنید.

از این به بعد، در موقعیت های اتفاقی به وقایع احتمالی منفی فکر نکنید و افکارتان را به چیزی خوشایند سوق دهید.

موقعیت احتمالی: به معنای بروز احتمال یک اتفاق در ذهن. فرض کنید از موعد آمدن همسر یا فرزندتان به خانه خیلی گذشته و او هیچ خبری هم نداده. ممکن است اولین فکر، فکر یک اتفاق بد احتمالی برای وی باشد، بنابراین شما احساس ترس و اضطراب را توام با هم تجربه می کنید و می گویید دلشوره دارم. این یک موقعیت احتمالی است، یعنی شما احتمال بروز حادثه ای را می دهید و واکنش شما هم به پیروی از فکرتان کاملا عصبی و مضطربانه است. همه این اتفاقات در ذهن شما می افتد و در دنیای بیرون از ذهن هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده. شاید بگویید که دست خودم نیست و این افکار ناخودآگاه به ذهن من خطور می کند ، اما فراموش نکنید این شمایید که به مغزتان آموخته اید در چنین موقعیت هایی چنین افکار و رفتاری را از خود نشان دهد. یعنی طبق عادت، شما یک فکر وسواس گونه از یک اتفاق احتمالی را مرتب مرور می کنید. از این به بعد در چنین موقعیت هایی کار دیگری انجام دهید. اولا به اتفاق ناگواری که ممکن است پیش آمده باشد فکر نکنید. دوم به یکی از دوستان یا اقوام خود تلفن کنید و سر صحبت را درباره یک موضوع مورد علاقه باز کنید . یا این که بگویید همسرتان دیر کرده و شما از این موضوع احساس ناراحتی می کنید، یعنی احساستان را بیرون بریزید و خود را تخلیه احساسی و روانی کنید. به خاطر داشته باشید در چنین وضعیتی اگر خود را تخلیه احساسی نکنید اضطراب، دلهره و ترس شما را در یک وضعیت ناهنجار رفتاری و فکری قرار می دهد که با شدت گرفتن اضطراب، کنترل وضعیت رفتاری خود را نیز از دست می دهید. به علاوه، اگر فرزندانی داشته باشید، با این رفتار به آنها یاد می دهید که در چنین موقعیت هایی این گونه مضطربانه رفتار کنند ،رفتاری که شاید شما هم از والدینتان آموخته باشید.
فراموش نکنید شما همان چیزی می شوید که بیشترین تمرین را برایش کرده اید.

اگر در بیشترین حالت های زندگیتان مضطرب هستید، یا از چیزی می ترسید، یا غمگین هستید و یا هر نوع فشار روانی دیگر را متحمل می شوید، این یک عادت فکری و رفتاری است که خودتان با تمرین ناخودآگاه در خود به وجود آورده اید.

موقعیت خود ساخته: حال ببینیم چگونه خود شخص ، فشار روانی را بر خود تحمیل می کند. در موقعیت هایی که عامل به وجود آورنده آنها ممکن است خود شما باشید، بزرگترین دلیل برای بوجود آمدن موقعیت، «بایدها»ی شماست ، یعنی انتظاراتی که از دیگران دارید تا برای شما یا طبق میل شما انجام دهند. مثلا می خواهید فرزندتان آن گونه باشد که شما می پسندید، یا همسرتان طوری رفتار کند که مطابق میل شماست ، و این موضوع را ممکن است با کنایه یا با امر و نهی به آنان منتقل کنید. به این ترتیب شما آنها را در یک واکنش متقابل می اندازید، واکنشی که ناگزیر در آنها فشار روانی به وجود می آورد. در این صورت شخص مجبور می شود این فشار را یا به صورت خشم، یا به صورت اضطراب درونی از خود نشان دهد. با این کار فشار روانی درهر دو طرف افزایش می یابد و موجب تنش و عصبانیت در خانواده می شود. اما علت این که اینگونه «بایدها» در زندگی عده ای از مردم بسیار زیاد است چیست؟ علت ، کمال طلبی مطلق است. بعضی ها می خواهند همه چیز را به صورت کمال مطلق داشته باشند و اصلا نمی توانند با عیب های کوچک و گاه بزرگ خود و دیگران بسازند. شما نمی توانید هیچ شخص کمال طلب مطلقی را پیدا کنید که آرامش درونی داشته باشد ، چنین شخصی مرتبا درگیر فشارهای روانی است. زیرا او به جای تمرکز روی داشته های مثبت و کاربردی خود، بیشتر روی نواقص و عیب های خود یا دیگران متمرکز می شود و از آنجا که نمی تواند به صورت منطقی و درست تفکرات خود را سازماندهی کند ، شروع به نق زدن می کند. شاید فکر کنید منظور این است که اصلا به رفع نواقص فکر نکنید ،نه این طور نیست. منظور این است که در عین این که به راه های بهتری برای رفع مشکلات و عیب ها فکر می کنید، از شرایط موجود زندگی خود لذت ببرید و با عیب های کوچک بسازید. تنها در این صورت می توانید آرامش درونی خود را حفظ کنید.


  • مشکلات


گاهی مشکلاتی سر راه ما قرار می گیرند که ما را دچار فشارهای روانی می کنند. نوع برخورد با مشکلات می تواند سرنوشت ساز باشد. موانع و مشکلات قسمتی از زندگی هستند.
شادی حقیقی آن زمان نیست که هیچ مشکلی نداشته باشیم، بلکه شادی وقتی به وجود می آید که نوع رفتار و ارتباط خود را با مشکلات تغییر دهیم.

لازم است مشکلات را به عنوان تلنگری برای هوشیار شدن ببینیم، فرصتی برای تمرین صبوری. از اصول اولیه زندگی این است که سختی ها را بهترین موقعیت برای تمرین خوشرویی بدانیم. آرامش درونی زمانی بدست می آید که تضادهای گریزناپذیر زندگی مانند رنج و لذت، شکست و موفقیت، زندگی و مرگ، ازدواج و جدایی، و غم و خوشحالی را بپذیریم. مشکلات می توانند به ما بیاموزند که بزرگوار و فروتن باشیم ،به این شرط که از مشکلات نترسیم و آنها را فرصتی برای بهتر شدن بدانیم. بنابراین راه غلبه بر فشارهای روانی، فرار از مشکلات نیست، بلکه پذیرش آنها به عنوان بخشی از زندگی است. اگر دیدگاه خود را تغییر دهیم، مشکلات می توانند عاملی برای خلق یک زندگی بهتر و رشد یافته تر باشند ولی اگر دیدگاهمان این باشد که «چرا من؟»، فشار روحی بیشتری را باید تحمل کنیم. راستی آیا تا به حال فکر کرده اید که اگر «میم» مشکلات را برداریم، چه می شود؟!

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:45 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!

از خانه ی خدا بیشتر بدانیم(بسیار جالب و خواندنی)

ساختمان کنونی کعبه از زمان حجاج بن یوسف ثقفی و بازسازی همان ساختمان در دوران خلافت سلطان مراد چهارم از پادشاهان عثمانی است که در سال ۱۰۴۰ (قمری) در اثر سیل در مسجد الحرام و تخریب آن، از نو بازسازی شد. این ساختمان استحکام کامل دارد، به طوری که تاکنون به‌همین شکل پابرجا و استوار مانده ‌است.
ارکان کعبه: به هریک از چهار گوشه کعبه، رکن گویند و کعبه بر چهار رکن حجرالاسود، عراقی، شامی و یمانی بنا شده است.
رکن حجر الاسود: سنگ سیاه آسمانی است. هنگام بنای کعبه توسط آدم، این سنگ را فرشتگان از بهشت آوردند و آدم آن را در گوشه‌ای از خانه نصب کرد. پس از بازسازی کعبه توسط قریش، این سنگ به دست محمد قبل از درب کعبه در رکن حجر اسود نصب شد و محل شروع طواف حجاج است.
رکن یمانی: قبل از رکن حجر اسود قرار دارد. در اعتقاد مسلمانان (به ویژه شیعیان) محلی است که به اذن خدا شکافته شد تا فاطمه از آن داخل کعبه شود و علی داخل کعبه متولد شود.
هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود، مقصود از آن رکنی است که حجرالاسود در آن است. مسیر طواف، از رکن حجرالاسود آغاز شده، سپس به رکن عراقی می‌رسد و پس از آن به رکن شامی و سپس به رکن یمانی و آنگاه باز به رکن حجرالاسود می‌رسد و همین جا یک شوط پایان می‌یابد. برای مطاف حدی وجود ندارد و تا هر جای مسجد الحرام که طواف در آن طواف کعبه صدق کند، طواف مجزی است، ولی مستحب است که اگر اضطرار و ازدحام نباشد در میان کعبه و مقام ابراهیم انجام شود.
بلندی خانه کعبه حدود ۱۵ متر و محیط آن ۴۴ مترمربع است.
جزئیات اضلاع کعبه: طول ضلع در کعبه؛ یعنی از رکن حجر اسود تا رکن عراقی: ۱۱٫۶۸ متر
طول رکن عراقی تا شامی، سمتی که حجر اسماعیل در آن قرار دارد: ۹٫۹۰ متر
طول رکن شامی تا رکن یمانی: ۱۲٫۰۴ متر
طول رکن یمانی تا رکن اسود: ۱۰٫۱۸ متر
سنگ بنای کعبه: دیوار کعبه بنای کعبه از سنگ‌های سیاه و سختی ساخته شده که با کنار زدن پرده از روی آن، آشکار است. این سنگ‌ها که از زمان بنای کعبه از سال ۱۰۴۰ (قمری) تاکنون بر جای مانده، از کوه‌های مکه به ویژه جبل الکعبه (در محله شُبَیکه مکه)، و جبل مزدلفه گرفته شده ‌است. سنگ‌ها اندازه‌های گوناگون دارند، به گونه‌ای که بزرگ‌ترین آنان با طول و عرض و بلندی ۱۹۰، ۵۰ و ۲۸ سانتی‌متر و کوچک‌ترین آنان با طول و عرض ۵۰ و ۴۰ سانتی‌متر است. پایه‌های آن از سرب مذاب ساخته شده‌ و بدین ترتیب بنایی نسبتاً استوار است. وروی دیوار آن آثار شکافته‌شدن دیوار که بنا به اعتقاد شیعیان هنگام وارد شدن فاطمه بنت اسد مادر امام علی(ع) به کعبه به وجود آمده است که بارها با سرب پرکرده‌اند ولی سرب‌هاباز شدند.
درب کعبه: دروازه کعبه در دوران ابراهیم دو درگاه بدون در هم‌سطح زمین برای کعبه گشوده شد. در دوران جوانی محمد، قریش در هنگام بازسازی کعبه برای نخستین بار از درب چوبی در محل فعلی که بالاتر از زمین قرار دارد استفاده کردند.
آخرین در کعبه که از چوب ساج و نقره خالص است و با طلا و جواهرات مزین شده، در سالیان گذشته تعویض شده‌ است.
حجرالاسود یا سنگ سیاه، از اجزای بسیار مقدس مسجد الحرام است و در رکن اسود کعبه در بلندی ۵٫۱ متری قرار دارد. این سنگ مقدس، پیش از اسلام و پس از آن همواره مورد توجه بوده‌است و در شمار عناصر اصلی کعبه است.
قسمتی از دیوار و پایین دیوار کعبه را که در یک سوی آن حجرالاسود و در سوی دیگرش درب کعبه قرار دارد، “ملتزم” می‌نامند. این محل را از آن روی ملتزم می‌نامند که مردم در آن قسمت می‌ایستند و به دیوار ملتزم شده، می‌چسبند و دعا می‌خوانند. در روایتی آمده‌است که محمدصورت و دست‌های خود را روی این قسمت از دیوار قرار می‌داد. همچنین، از محمد نقل شده‌است که گفت: “ملتزم، محلی است که دعا در آن‌جا پذیرفته می‌شود.”
مستجار : محلی در پشت درب کعبه، کمی مانده به رکن یمانی، مقابل ملتزم و در سوی دیگر کعبه، دیوار کنار رکن یمانی را “مستجار” می‌نامند. “جار” به معنای همسایه و “مستجار” به معنای پناه‌بردن به همجوار و به صورت کلی‌تر “پناه بردن” است. این مکان نیز از مکان‌های پذیرفته‌شدن دعا است. زمانی که خانه کعبه دو در داشت، در دیگر آن در کنار مستجار بود که بسته شد.
شاذروان همان برآمدگی‌هایی است که در اطراف کعبه قرار دارد و آن بخشی از کعبه ‌است که توسط قریش از ساختمان کعبه کاسته شد و اکنون همانند پوششی اطراف خانه را در برگرفته‌است. شاذروانِ کنونی از ساخته‌های سلطان مراد چهارم در هنگام ساختمان کعبه در سال ۱۰۴۰ (قمری) است. زمانی که در بازسازی‌های کعبه، ابعاد خانه قدری کوچک‌تر از بنای ابراهیمی آن شد، برای حفظ ابعاد اصلی، فضای عقب‌نشینی‌شده را با ساخت سکویی کم‌ارتفاع علامت‌گذاری کردند که “شاذَروان” نامیده شد و چون ملاک در طواف، حدّ اصلی کعبه است، فقها برای حصول شرط خروج طواف‌گزار از کعبه، طواف بر روی شاذروان را صحیح نمی‌دانند.
بنابراین، شاذروان همان سنگ مایلی است که بخش پایینی دیوار کعبه را تا روی زمین پوشانیده ‌است، و همین طور بخشی که در مقابل حجر اسماعیل به صورت پلّهی ساخته شده‌ که بلندی آن از سطح زمین ۲۰ سانتی‌متر و عرض آن ۴۰ سانتی‌متر است.
این پله جایگاه مردمی است که برای نیایش و تضرع به درگاه الهی بر روی آن می‌ایستند و سینه و شکم خود را بر کعبه قرار می‌دهند و دستان را بر بالای سر خود و بر دیوار کعبه می‌گذارند. علت آن‌که در این قسمت شاذروان قرار داده نشده این است که در بنای ابراهیم، حجر اسماعیل جزو خانه کعبه بوده‌است که در ساختمان قریش به علّت کمبود مال حلال از خانه کاستند و بر حجر افزودند.
همچنین در پایین درِ کعبه، شاذروان قرار داده نشده و به صورت پله‌ای صاف به طول ۳۴۵ سانتی‌متر ساخته شده‌ است که مردم در ملتزم بر آن می‌ایستند و دعا و نیایش می‌کنند. در بالای شاذروان حلقه‌های از مس قرار دارد که در هنگام پایین آوردن جامه کعبه (کسوة الکعبه) لب جامه به این حلقه‌ها می‌بندند تا جامه استوار باشد.
حطیم : مساحت میان حجرالاسود و زمزم و مقام ابراهیم و قسمتی از حجر اسماعیل را “حطیم” می‌گویند. از مکان‌های محترم در مسجدالحرام است و مردم در این قسمت برای دعا جمع می‌شوند و به یکدیگر فشار می‌آورند. این که آیا حطیم تنها همان محدوده کنار حجرالاسود و باب کعبه را شامل می‌شود یا وسعت بیشتری دارد، اختلاف است. در روایتی از امام صادق (ع)، تنها همین موضع را حطیم می‌نامند. چنان که شیخ صدوق نیز آورده‌است که حطیم فاصله میان در کعبه و حجرالاسود را گویند، جایی که خداوند توبه آدم را پذیرفت.
حجر اسماعیل فضایی است میان کعبه و دیواری نیم‌دایره به عرض حدود ۱۰ متر که از رکن عراقی تا رکن شامی را شامل می‌شود. دیواری است با بلندی ۳۰ / ۱ متر که قوسی‌شکل است. حجر اسماعیل یادگار زمان ابراهیم و اسماعیل و مدت زمانی پس از بنای کعبه است و قدمت و پیشینه آن به زمان بنای کعبه به دست ابراهیم می‌رسد.
نقل‌های تاریخی تاریخ‌نگاران حکایت از آن دارد که اسماعیل و مادرش هاجر در همین بخش زندگی می‌کردند. از امام صادق نقل شده‌است: «الحِجرُ بَیتُ إِسمَاعِیلَ وَ فِیهِ قَبرُ هَاجَرَ وَ قَبرُ إِسمَاعِیلَ» (۱۶) “حجر، خانه اسماعیل و محل دفن هاجر و اسماعیل است.”
از آنجا که حجر اسماعیل داخل در مطاف است، می‌تواند نشانه‌ای بر بزرگی آن باشد. در اصل، حجراسماعیل جزئی از کعبه است. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، از ناودان رحمت در این فضا می‌ریزد.
گویا برای نخستین بار، منصور عباسی، حجراسماعیل را با سنگ‌های سفید پوشانید. پس از آن در دوره مهدی و نیز هارون الرشید عباسی این سنگ‌ها تعویض و نو شد.
ناودان رحمت (به عربی: میزاب الرحمة) یا «ناودان طلا»، ناودانی از طلاست که بر بام کعبه نصب شده و به سمت حجر اسماعیل است. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، آب از ناودان در این فضای حجر اسماعیل می‌ریزد. به اعتقاد مسلمانان، اینجا مدفن اسماعیل و مادرش هاجر و بسیاری از پیامبران است. گویند آن را نخست حجاج بن یوسف ثقفی نهاد تا آب باران بر بام خانه جمع نشود. در روایت آمده‌است که دعا در زیر ناودان کعبه پذیرفته است.
مقام ابراهیم : به محل ایستادن ابراهیم می‌گویند و سنگی است به طول و عرض ۴۰ سانتی‌متر و بلندی تقریبی ۵۰ سانتی‌متر که جای پای ابراهیم روی آن است و مقابل درب کعبه قرار دارد. رنگ آن میان زرد و قرمز متمایل به سفید است. طبق اعتقادات مسلمانان این مکان مربوط به زمانی است که ابراهیم دیوارهای کعبه را بالا می‌برد؛ آنگاه که دیوار بالا رفت، به اندازه‌ای که دست بدان نمی‌رسید، سنگی آوردند و ابراهیم بر روی آن ایستاد و سنگ‌ها را از دست اسماعیل گرفت و دیوار کعبه را بالا برد.
بر روی این سنگ، اثر پای ابراهیم مشخص است اما اثری از انگشتان او نیست. از زمان مهدی عباسی بدین سو، این سنگ با طلا پوشانده شد و در محفظه‌ای قرار گرفت تا آسیب نبیند. حج‌گزاران پس از طواف واجب، باید در پشت مقام ابراهیم، ۲ رکعت نماز طواف به جای آورند. نماز طواف نساء نیز پشت مقام ابراهیم خوانده می‌شود.
طبق آیات قرآن این مقام یکی از شعائر الهی است: «وَ اتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهِیمَ مُصَلَّی» (بقره/۱۲۵)
پرده کعبه بر روی کعبه پوششی سیاه رنگ وجود دارد که به آن “پرده کعبه” یا “جامه کعبه” (به عربی: کسوة الکعبه) گویند. نخستین کسی که خانه کعبه را پرده پوشانید تُبع حمیری پادشاه یمن بود. علی نیز همه ساله از عراق برای کعبه پرده‌ای می‌فرستاد. چون مهدی عباسی به خلافت رسید خادمان کعبه از انبوهی پرده‌ها بر روی کعبه شکایت کردند و گفتند بیم آن می‌رود که خانه صدمه ببیند. مهدی عباسی خلیفه مسلمین دستور داد پرده‌ها را بردارند و تنها یک پرده بر آن بگذارند و سالی یک بار آن را عوض کنند این سنت تا به امروز ادامه دارد. و بر آن آیه‌هایی از قرآن قلاب دوزی شده ‌است.

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 11 آذر 1394  3:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها