(بسم الله الرحمن الرحیم)
در دوره فرادرمانی بدون اطلاعرسانی کامل درباره صدمات ناشی از تسلیم شدن به شخص درمانپذیر گفته میشود که در صورت تسلیم شدن، آگاهی، دریافت، یا هوشمندی، بیماری او را درمان میکند، اما واقعیت چیز دیگری است.
در بررسی و تحلیل آموزههای هر دین یا فرقه باید ابتدا به بررسی مبانی و پیش فرضهای آن پرداخت، برای شناسایی بهتر آموزههای فرقه «عرفان ضاله حلقه» نیز لازم است، به بیان مبانی فکری این فرقه بپردازیم، با مطالعه آثار مکتوب و شفاهی عرفان حلقه درمییابیم که این فرقه نیز مطالبی را از ادیان مختلف و همچنین فرقههای انحرافی برای مبانی و پیش فرضهای خود انتخاب کرده است، محمدعلی طاهری با تصریح به التقاطی بودن مبانی فرقه خود میگوید:
«ادیان، یک سلسله دروس، پله پله با هم هستند و جدا شدنی نیستند، علتش را هم من متوجه شدهام؛ یعنی مثل یک چیز میماند که دامنهدار است؛ ولی نویسندهها متفاوت هستند، بدون درک عهد عتیق، {فهم} عهد جدید امکان ندارد و بدون درک آن، درک این امکان ندارد، حالا إنشاءالله این را در یک جایی جداگانه مطرح میکنیم؛ اما من یک مطلبی میخواهم بگویم، من امروز به این نتیجه رسیدهام که یک عدهای به من خبر دادهاند که ما مطلب شما را با عرفان یهودی کابالا انطباق دادهایم. عجیب است! شاگردان کلیمی ما گفتهاند، به طرز عجیبی دریافتهای شما با عرفان کابالا میخواند، مسیحیها هم یک طوری همین را گفتهاند؛ شما فکر نکنید که مسلمانها فقط میخواهند با قرآن تطبیق بدهند، مسیحی میخواهد برود با انجیل تطبیق بدهد و کلیمی میخواهد با عهد عتیق انطباق بدهد، ما خودمان را نگاه نکنیم؛ ما داریم یک حرف میزنیم که از اول، این، انسانشمول است، توجه فرمودید؟! من ایمان دارم دریافتها و مطالب با کتب مقدس در تضاد نخواهد بود، حالا ما با قرآنش را انجام بدهیم، دیگران هم با کتب دیگر انجام بدهند؛ اما شما بدانید که به نظر من کتب مقدس، جلد یک، دو، سه هستند که از هم جدا نیستند».
بنابر گفتههای رهبر این فرقه آموزههای او از ادیان مختلف یهودی، مسیحی و .... برگرفته شده و از همین روی در ادامه به بررسی مبانی او که از ادیان مختلف گرفته شده است، میپردازیم:
*اسکن کردن
اسکن و چگونگی انجام آن در عرفان حلقه و آیین ریکی بسیار مهم است؛ در ریکی مرحله دوم، افراد تکنیکی را میآموزند، به نام اسکن هاله که با استفاده از این تکنیک جاهایی که انرژی مسدود شده را تشخیص میدهند و حتی با استفاده از سمبل پل میتوان هاله و چاکراهای هر کسی در هر جای جهان را اسکن کرد و به او اعلام کرد که چه بیماریهایی دارد و حتی میتوان به او گفت که چه جاهایی در بدنش مساعد هستند برای بیمار شدن و این یعنی پیشگیری، بدون استفاده از ابزار خارجی و گران قیمت.
و در عرفان حلقه نیز گفته میشود:
در این شاخه درمانی، بیمار توسط فرادرمانگر به شکبه شعور کیهانی (شبکه آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی ـ شعور الهی) متصل شده و مورد کاوش (اسکن) قرار میگیرد و ضمن ارائه اطلاعاتی که از نحوه اتصال خود از طریق دیدن رنگها، نورها، احساس حرکت و فعالیت نوعی انرژی در بدن و همچنین از طریق گرم شدن، درد گرفتن، تیرکشیدن، ضربان زدن، تشنج و غیره. اعضای معیوب و تنشدار بدن او مشخص شده و به اصطلاح اسکن و با حذف علایم، روند درمان آغاز میشود.
منظور از کاوش (اسکن)، زیر ذرهبین قرار گرفتن وجود بیمار است که در این صورت، سابقه بیماری گذشته و فعلی بیمار آشکار شده، با به جریان افتادن پرونده بیماریها، بیرونریزی آغاز میشود. این پروندهها ممکن است مربوط به جسم، روان، ذهن و سایر بخشهای وجودی بیمار باشد که باید با صبر و حوصله اجازه داده شود تا بیرونریزیها خاتمه یابد و درمان اساسی رخ دهد.
با توجه به این تعریف، در واقع اثراتی که با عنوان برونریزی ظاهر میشود بازتابهایی از انجام اسکن است. در واقع اسکن کردن در عرفان حلقه همانند اسکن در آیین ریکی است و اسکن راه دور و نزدیک، در هر دو شباهتهای آشکاری دارد.
*تسلیم و شاهد بودن
هم در عرفان حلقه و هم در آیین ریکی شخص درمانپذیر باید شاهد و تسلیم اتصال باشد و خود اجازه این کار را صادر کند. در آیین ریکی گفته میشود کسی را به دریافت ریکی مجبور نکنید و بدون اجازه به کسی ریکی ندهید در واقع شخص باید با رضایت خاطر، خود را برای اسکن کردن و اتصال آماده کند طاهری نیز در این باره میگوید: اصل کلی ما، فلسفه آمدن ادیان است؛ همه اینها دارند میآیند که این را معرفی کنند، بگویند بیخود زور نزن، بیا تسلیم شو.
طاهری در توجیه اینکه چرا در ابتدا باید تسلیم شد و بعد سایر مراحل را گذراند دلیلی بیربط بیان کرده، میگوید:
شما به عنوان یک ایرانی باید تسلیم قانون اساسی باشید، اول تسلیم قانون میشوند و بعد اجرا میکنند. یکی، قانون اساسیست و یکی مجریه است، قوه مقننه و مجریه جدا نیستند، ولی اگر یکی از آنها نباشد، دیگری، بودنش فایدهای ندارد!
یادآوری این نکته لازم است که طاهری باید توجه داشته باشد، مردم پس از اندیشه و مشورت اولیه درباره قانون اساسی، به آن رأی میدهند و تنها در صورت انتخاب در برابر آن تسلیم میشوند؛ ولی در دوره فرادرمانی بدون اطلاعرسانی کامل درباره صدمات ناشی از آن به شخص درمانپذیر گفته میشود که در صورت تسلیم شدن، آگاهی، دریافت، یا هوشمندی، بیماری او را درمان میکند. جالب آنکه طاهری در بحث معاد خود درباره عوارض تسلیم شدن بیمورد سخنانی میگوید که با سایر مباحث وی در بحث تسلیم تناقض دارد او میگوید:
انتخابهای هر انسان ( که نوع رابطهی او با اجزای تک درخت هستی را نشان میدهد) حرکت به سوی کمال یا ضد کمال را تعیین میکند، برای مثال، هر انتخاب ما در زندگی تعیین میکند که در حضور عوامل آزمایش خود (شیاطین درونی و بیرونی) به نتیجه خیر یا شر برسیم، زیرا یا تسلیم آنها میشویم و از منزلت انسانی خود (کمال) فاصله میگیریم و یا خاک وجودمان را با آب آگاهی در هم میآمیزیم و در معرض آنها (که صفت آتش را دارند) به پختگی میرسیم. بنابر این، در صورتی که در طول زندگی، در اثر مواجهه با این عوامل آزمایش دچار سقوط شویم، همین عوامل (که میتوانستهاند باعث پختگی ما شوند) موجب سوختن ما در جهنم خواهند شد.
طاهری در این عبارات، در تناقضی آشکار، تسلیم شدن بیمورد را سبب فاصله گرفتن منزلت انسانی و سقوط در جهنم میداند و این در حالی است که در کلاسهای عرفان حلقه شرط درک را تجربه در حال شاهد و تسلیم بودن میداند. در متون آیین ریکی عبارتی هست که نشان میدهد چنانچه خود شخص این تأثیرات را یک بار بپذیرد، برای همیشه این راه بازخواهد ماند! یعنی «هنگامی که یک بار کانال درونی فردی به انرژی ریکی گشوده شد و این انرژی متمرکز حیاتی از طریق دستهایش به شیوه خود جریان پیدا کرد، این فرد قادر خواهد بود این قدرت را در تمام زندگیاش حفظ کند».
به نظر میرسد، در عرفان حلقه نیز اصرار به تسلیم بودن برای درک اتصال برای آن است که این راه برای همیشه گشوده باشد!
*درمان؛ سبب وحدت وجود!
در این دو فرقه گفته میشود که اتصال با شعور کیهانی، رسیدن به نوعی وحدت با اوست که در پس آن عشق به هوشمندی کیهانی، همه وجود فرد را فرا خواهد گرفت! در آیین ریکی گفته میشود:
غالباً بسیاری از افراد مستعد ریکی را چون عشق تجربه میکنند. عشق، قدرت وحدتبخشیاست که ما را به مرحله عظیمترین از وحدت با همه خلقت رهنمون میشود. هدف حقیقی بشریت، ترجمان این مرحله به واقعیت و زندگی بخشیدن به آن است. عشق، مأمن اصلی روح است؛ جایی که چون قطرهای با اقیانوس بیکران هستی متحّد میشود. مرحله اتحاد، دربرگیرنده دانش و حکمت، خلاقیت و هماهنگی و نیز خودشناسی،عشق فراگیر و سرور ابدی است.
و نیز گفته میشود: بیماری و ضعف جسمانی فقط حاکی از فقدان نظم بنیادین و علامت خارج شدن از اتحاد درونی با همه هستی است. هنگامی که فردی با ریکی درمان میشود، به مرحله وحدت با هماهنگی جهانی بازمیگردد. این هماهنگی میتواند به کوچکترین سلولهای او راه یابد و دوباره او را کامل و سالم گرداند.
تعریف ریکی چنین است که: «ریکی، ما را به مرحله کمال یا جامعیت بازمیگرداند.»
همچنین در آموزههای این آیین آمده است که: رفتهرفته، ملاحظه خواهید کرد که در شما اعتمادی درونی به این انرژی شکل میگیرد؛ اعتماد به خرد و قدرتی که بر تمامی زندگیتان چیره میشود. رشد نوینی حاصل میشود که شما را به بصیرت و دانش و حس آگاهی از وحدت با تمامی خلقت و به عشق میرساند.
در عرفان حلقه نیز به این وحدت در اتصال چنین اشاره میشود:
راه جمعی «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» (آل عمران/103) راهی است که در آن، فرد در حلقه وحدت قرار میگیرد. این حلقه ... سه عضو دارد: شعور کیهانی، فرد متصلکننده و فرد متصلشونده. با تشکیل حلقه، بلافاصله فیض الهی در آن به جریان افتاده، انجام کارهای مورد نظر در چارچوب این عرقان با تشکیل حلقههای مختلف تحقق میپذیرد... عرفان کیهانی (حلقه) بر مبنای راه جمعی (اعتصموا)، ایجاد اتصال نموده، فیض الهی نیز با تشکیل حلقه مربوط در آن جاری میگردد.