اصليترين عاملي تضمين یک زندگی ، عشق متقابل زن و مرد به يكديگر است.
در قانون حق طلاق، مسكن، سفر و كار زن با مرد است و زماني كه ازدواج صورت ميگيرد زن بايد طبق قانون همه اين موارد را رعايت كند. زماني كه عقد بسته ميشود و نكاح صورت ميگيرد، زن و مرد فرصت دارند تا شرايط يكديگر را درك كرده و آن را قبول كنند و اگر در اين مقطع اين اتفاق نيفتد ديگر امكان بازنگري در آن تا پايان زندگي مشترك وجود ندارد.
در يك زندگي عادي و زماني كه همه چيز در صلح و صفا برگزار ميشود خلأ قانوني به چشم نميآيد، بلكه مشكل از جايي شروع ميشود كه قانون مجبور به مداخله شود. اينجاست كه نابرابري و تبعيضي كه به نفع مرد اعمال ميشود خودنمايي ميكند. قانون خانوادهاي كه در كشور ما قدمت 40ساله دارد، در بين چهار نسل از زناني كه بر اساس اين قانون ازدواج كردند يا احيانا طلاق گرفتند بازتابها و البته تضادهاي گوناگوني را ايجاد كرد. زناني كه يك نسل قبل يعني سالهاي 70 تا 80 ازدواج كردند بيش از سايرين با ممنوعيتها و محدوديتهاي اين قانون دچار تعارض شدند. وقتي حق طلاق با مرد باشد، زن براي مشكلات عديدهاي كه دارد نميتواند از همسرش جدا شود و اين اختيار با مرد است. از سوي ديگر در اين قانون زن اجازه نداشت بدون اجازه مرد كار كند، سفر كند يا حتي تعيين كند كه ميخواهد كجا زندگي كند.
شروط ضمن عقد عجيب و غريب
كاركنان دفاتر ازدواج و طلاق افرادي هستند كه بيش از سايرين با قوانين ازدواج و طلاق، شرايطي كه دو طرف براي هم تعيين ميكنند و اتفاقاتي كه در اين گير و دار ميافتد دست به گريبانند و آنها را از نزديك مشاهده ميكنند. سردفتر يكي از اين دفترخانهها ميگويد: تقريبا همه خانوادههايي كه به اينجا ميآيند تا جاي ممكن تلاش ميكنند همهچيز را به نفع خود يا در بهترين حالت به صورت برابر برقرار كنند و من در كمتر موردي ديدم خانواده راضي باشد كه فرزندش شرط يا مسألهاي را ضمن عقد قبول كند.
مرادي ادامه ميدهد: تقريبا سالي چند بار اينجا دعواي لفظي و بگومگو حين ثبت عقد رخ ميدهد و همه اينها به دليل شرايطي است كه داماد يا عروس در حين عقد مطرح ميكند، در حالي كه در گذشته آن را مطرح كرده و هيچ اصراري بر آن نداشته است. مرادي درباره شروطي كه بيشتر زنها يا مردها ضمن عقد مطرح ميكنند و بيشتر متداول است توضيح ميدهد: براي خانمهايي كه ميخواهند ازدواج كنند، حق طلاق و در مواردي مسكن و كار، بيشترين و متداولترين شروطي است كه مطرح ميشود و البته اينها اصلا عمومي نيست، زيرا كمتر مردي حاضر ميشود به اين امر تن بدهد مگر اينكه از قبل با او هماهنگ شده يا مهريهاي در كار نباشد.
سردفتر درباره شروط ضمن عقد مردها ميگويد: جالب است درباره مردها اصليترين شرطي كه مطرح ميشود درباره ارتباط و زندگي اعضاي خانواده همسر با زن بعد از ازدواج است. براي مثال اگر زني قبلا ازدواج كرده يا فرزند داشته باشد ممكن است مرد شرط كند اين فرزند پيش آنها زندگي نكند يا در خيلي موارد مردها در حين عقد شرط ميكنند فردي از خانواده زن كه ممكن است به دليل تنها بودن يا شرايط خاص بعدها مسئوليت نگهداري از آن به او محول شود با آنها زندگي نكند.
مرادي درباره شروط ضمن عقد عجيب و غريبي كه شاهد آن بوده عنوان ميكند: خانم و آقايي سال 83 به ما مراجعه كردند تا عقد كنند و شرط زن اين بود كه مرد كه قهرمان مسابقات اتومبيلراني بود ديگر هرگز پشت فرمان هيچ ماشيني ننشيند و استدلال اين زن هم اين بود كه مرد بسيار بد رانندگي ميكرد يا سال 90 يك خواننده مشهور كه ميخواست ازدواج كند با اين شرط همسرش سند ازدواج را امضا كرد كه هرگز نخواند البته بعد از چند ماه اين مرد نتوانست به قول خود عمل كند و شنيدم كه از همسرش جدا شده است. يكي از كاركنان دفترخانه درباره عجيبترين شرط ضمن عقدي كه شاهدش بوده عنوان ميكند: پارسال يك خانم و آقايي كه هر دو بسيار پولدار بودند شرط ضمن عقدي كه مطرح كرده بودند اين بود كه اگر زن يا مرد هركدام نخواستند به زندگي ادامه دهند طرف مقابل كل دارايياش را به طرفي كه طلاق نميخواهد ببخشد. يعني هر كسي كه طلاق خواست بايد كل دارايياش را به طرف مقابل ميداد. اين كارمند در ادامه ميگويد: ما اين عقد را با شرطش ثبت كرديم، اما از فرداي آن روز كل فاميل دختر و پسر كه از اين كار بچههاي خود خبر نداشتند به نوبت به دفترخانه ميآمدند و دعوا راه ميانداختند كه چرا ما اين كار را انجام دادهايم. سردفتر اين دفترخانه اينطور ميگويد: بهطوركلي زندگيهايي كه قرار نيست پايدار بماند و دختر و پسر بعد از مدتي از هم جدا ميشوند بيشتر از اين شرطها دارد زيرا دو نفر كه به خودشان اعتماد ندارند بيشتر دوست دارند شرايط را به نفع خود كنند چون ميدانند اشتباه و ايجاد مشكل از طريق آنها حتمي است.
ضمانت زندگي و حقوق برابر
مهناز؛ زن جواني كه حق طلاق دارد درباره اينكه اهميت داشتن اين حق براي زنان چيست، ميگويد: ضمانت يك زندگي به اين است كه هر دو نفر يعني هم مرد و هم زن از حقوق يكسان برخوردار باشند و اگر اين حقوق به هر شكلي تبعيضآميز باشد احتمال اينكه يكي از دو نفر بخواهد زورگويي كند و از اين حق سوءاستفاده كند وجود دارد. اين زن جوان ميگويد: من زماني كه به شوهرم گفتم كه حق طلاق ميخواهم او بهراحتي پذيرفت و عنوان كرد به خودش شكي ندارد و مطمئن است كه هيچوقت شرايط را به نحوي نميكند كه من راضي به اين كار باشم و حتي اگر باشم هم زندگي كه يكي از دو نفر مايل به ادامه آن نباشد مثل مبادلهاي كه يكي از دو طرف آن را فسخ نميكند، دير يا زود از هم ميپاشد. او كه ساليان سال است با همسرش زندگي ميكند و دو فرزند هم دارد درباره اينكه داشتن اين حق چه كمكي به زندگي او كرده و اين امر چه بازتابي در زندگي او داشته، ميگويد: بهطوركلي بايد گفت اگر در زندگي مشترك دو طرف بخواهند زندگي كنند و دنبال دعوا نباشند هيچ مشكلي وجود ندارد اما اگر يكي از دو طرف كمي از راه راست زندگي منحرف شده و مشكلي ايجاد كند همين حقوق به ظاهر بياهميت ضامن ادامه زندگي و استحكام آن خواهد بود.
عدم تمكين به خاطر نرفتن به جنوب كشور
شادي؛ زن جواني است كه به دليل اينكه شوهرش مايل به سكونت در يكي از شهرهاي جنوب كشور بوده و او نميخواسته آنجا زندگي كند از همسرش جدا ميشود. طبق قانون حق تعيين مسكن و محل سكونت يك زن به عهده همسرش است و او نميخواسته به اين امر تن بدهد. شادي درباره دلايل جدايياش ميگويد: من در تهران متولد شدهام و همه عمرم حتي براي چند روز هم در يك شهرستان همجوار نبودهام. زماني كه در گذشته با همسرم به شهر بندرعباس و ديدن خانواده او ميرفتيم من به دليل مشكلات تنفسي نميتوانستم آنجا دوام بياورم و به سرعت به تهران برميگشتم اما به تازگي همسرم شغل جديدي آنجا پيدا كرده و چون خانوادهاش هم منزل مسكوني آنجا دارند كه خالي است ميخواست آنجا برود كه به قول خودش با يك تير چند نشان بزند. شادي ميگويد: من در اين سفر او را همراهي نكردم و او هم به خاطر عدم تمكين از من شكايت كرد و من هم طلاق را به اين شرايط ترجيح دادم. سردفتر اسناد رسمي درباره اينكه تا چه حد امكان و تضمين وجود دارد كه دو طرف به تعهدات خود عمل كنند، ميگويد: راستش را بخواهيد هيچ تضميني! وقتي كسي بخواهد اذيت كند و زير تعهداتش بزند فرقي نميكند كه اين تعهد چه بوده باشد. راههاي مختلفي وجود دارد كه فرد به آنچه كه انجام داده عمل نكرده يا از زير آن شانه خالي كند. مرادي ميگويد: اصليترين عاملي كه يك زندگي را تضمين ميكند عشق متقابل زن و مرد به يكديگر است وگرنه با راههاي مختلف تخلف و كلاهبرداري كه اين روزها مرسوم است افراد حتي درباره چك و مالي كه كه متعلق به ديگران است هم يا آن را جعل ميكنند يا از زير بار آن شانه خالي ميكنند، چه رسد به تعهدي كه فقط در حد يك حرف است.
منبع:سلامت نیوز