بنام خدا
به همسرتان گوش دهید!
گوش دادن یکی از مهارت های مهم و اساسی در ارتباط با اطرافیان به ویژه همسر است. اگر یاد بگیریم خوب گوش دهیم، بسیاری از مشکلاتمان حل خواهد شد. ما زمانی می توانیم صحبت های طرف مقابل را خوب متوجه شویم و با او همدردی کنیم یا راه حل پیش پای او بگذاریم که به صحبت هایش گوش دهیم و حرف هایش را کاملا متوجه شویم.
واقعا گوش دادن کار سختی است.برای این کار واقعا لازم است که بتوانید خودتان را جای همسرتان بگذارید و موضوع بحث را از دید او ببینید. یادتان باشد که نمی شود به گوش دادن همدلانه تظاهر کرد. برای یک گوش دادن ماهرانه، راهکارهایی وجود دارد که آن ها را به شما پیشنهاد می کنیم.
عصبانیتش را بپذیرید: همسرتان به این دلیل عصبانی شده است که فکر می کند تنها راه این که شما به او گوش دهید همین عصبانیتش است. عصبانیت متقابل تنها کار را بدتر می کند.
از کانال های پشتی استفاده کنید: چهره بسیاری از کسانی که در مقابل سرزنش سکوت می کنند سرد و بی روح است. اگر شما از سکوت کننده ها هستید، یادتان باشد از علامت های بدنی گوش دادن استفاده کنید وگرنه همسرتان عصبانی تر خواهد شد. روانشناس ها به این علامت ها می گویند کانال های پشتی. نشانه هایی مثل گفتن «بله»، «می فهمم»، «اوهوم» یا تکان دادن سر.
گوش دادن فعال را بشناسید: بعضی وقت ها ما داریم با جان و دل به حرف های همسرمان گوش می دهیم اما کار خاصی انجام نمی دهیم که این گوش دادن را منتقل کنیم. سرمان را پایین انداخته ایم و گوش هایمان را تیز کرده ایم و گوش می دهیم و درک می کنیم. در این نوع از گوش دادن با این که شما اخلاقاً و وجداناً دارید گوش می دهید اما به طرف مقابلتان حس خوبی منتقل نمی کنید. شما او را در یک موقعیت مبهم قرار داده اید که نمی تواند متهمتان کند که به حرف هایش گوش نمی دهید و نه نشانه هایی از گوش دادن می بیند. در این حالت به جای این که ذهن طرفتان درگیر حرف های خودش و ادامه دادن صریح تر به آن ها شود، درگیر این ابهام می شود و معمولاً ترجیح می دهد که حرف هایش را زودتر تمام کند یا این که احتمالاً از شما بپرسد که آیا به حرف هایش گوش می دهید.
این حرف شما که «گوشم پیش شماست» هم معمولاً دردی را دوا نمی کند و بیشتر اعصاب همسرتان را به هم می ریزد. روانشناسان به این نوع گوش دادن تقریباً بی فایده می گویند گوش دادن منفعل.در مقابل در گوش دادن فعال علاوه بر این که ما دل و جانمان را هم به خدمت گوش دادن گرفته ایم، طوری رفتار می کنیم که این گوش دادن به طرفمان منتقل شود. از سر تکان دادن ها گرفته تا برگرداندن یک خلاصه از حرف های طرف به خودش می تواند نشانه گوش دادن ما باشد.فقط یادتان باشد که نه خودتان را گول بزنید و نه همسرتان را.
به زبان بدن خودتان توجه کنید: هیچ ضرورتی ندارد که با همسرتان موافق باشید. لازم نیست هنگام گوش دادن به او بفهمانید حرفهایش را قبول ندارید. سعی کنید از حالات چهره ای که همسرتان آن را حمل بر تمسخر و سرزنش می کند خودداری کنید. در این مواقع چشم ها را نچرخانید و لبهایتان را طوری به هم ندوزید یا طوری کج نکنید که همسرتان تصور کند او را مسخره می کنید.دو نوع حالت چهره دیگر هم هستند که نشانه نبود همدلی هستند. نگاه «شنونده سلطه گر» گویای این است که اگر همسرتان کلمه ای خلاف میل شما بگوید، فوراً او را محکوم می کنید.
وقتی که سر خودمان را به سوی پایین متمایل می کنیم و چنان با اخم به همسرمان چشم می دوزیم که انگار می خواهیم افکارش را کنترل کنیم، در واقع در نقش شنونده سلطه گر فرو رفته ایم. « چهره جدال طلبانه » هم همین قدر مخرب است. وقتی که سرمان را بالا می گیریم، طوری که از تیررس نگاه همسرمان خارج می شود و چانه رو به روی او قرار می گیرد، معنایش این است که « تنم برای یک دعوای حسابی می خارد ». دست به سینه ایستادن هم همین معنا را می دهد.
خلاصه گفته را پس بدهید: آیا تا به حال برایتان پیش آمده که شما و همسرتان در مورد چیزی موافقت کنید و بعد متوجه بشوید چیزی که شما با آن موافقت کرده اید همان چیزی نیست که همسرتان با آن موافقت کرده؟ مهارت خلاصه به شما کمک می کند تا مطمئن شوید که همسرتان را درک کرده اید. شما با این کار به جای آن که به همسرتان بگویید: می فهمم تو چه می گویی!، مفهوم پیام ها را با او در میان می گذارید.
برای خلاصه کردن کارهای زیر را انجام دهید :
1 - آن چه را به عنوان نظر همسرتان شنیده اید با بیان خود دقیقاً تکرار کنید.
2 - از همسرتان بخواهید خلاصه ای را که ارائه می دهید تأیید یا تصحیح کند. مثلاً این طور شروع کنید: «برای این که مطمئن شم حرفتو درست فهمیدم...» بعد می توانید بگویید : « تو گفتی که راجع به ... احساس بدی داری. درسته؟ » اگر خلاصه شما دقیق باشد، خواهید دید که همسرتان جواب مثبت می دهد.
به زبان بدن همسرتان توجه کنید: همه چیز را آدم ها در کلامشان نمی گویند. شما وقتی که می بینید یک نفر دستش را مشت کرده و دارد با ناخن هایش پوستش را می خراشد، دیگر نیازی نیست که بشنوید « من خشمگینم ». آدمی که مدام پاهایش را تکان می دهد، تپق می زند و کف دستش عرق کرده اضطراب دارد و چفت کردن دهان شاید نشان طفره رفتن از زدن بقیه حرف ها باشد. به هر حال برای گوش دادن بهتر، باید به این علامت ها توجه کنید و این مستلزم این است که شما موقع شنیدن به طرف نگاه هم کنید.
گفتگوی درونی کنید: وسط حرف های دیگران ما با خودمان حرف می زنیم. مونولوگ های درونی مثل این که «منظورش چیست؟»، «الان می خواهد چه حرف هایی بزند؟» می توانید با این مونولوگ ها فرآیند حرف های طرف مقابلتان را بهتر تحلیل کنید. فقط یادتان باشد که سرعت زیادتر تفکر نسبت به تکلم است که چنین اجازه ای به شما می دهد. یک دفعه این قدر غرق حرف های ذهن خودتان نشوید که از ادامه حرف های همسرتان عقب بمانید!
در مورد همسرتان حرف بزنید: حتما شما هم تجربه داشته اید که تا کسی حرفی می زند تجربه های مشابه او یا فرق های خودمان با او به ذهنمان می آید. این تا حدی طبیعی است اما مهم این است که آن فکرها را به زبان نیاوریم.
وقتی که هدف گوش دادن به طرف است، باید کاری کنیم که او به حرف هایش ادامه دهد نه این که با گفتن تجربه های ذهنی خودمان جریان حرف هایش را قطع کنیم.
سوال های باز بپرسید: پس از این که به دقت به حرفهای همسرتان توجه کردید، آنها را تایید کردید، او را به حرف زدن بیشتر دعوت کردید و حرفهایش را خلاصه کردید، هنوزهم ممکن است خواهان اطلاعات اضافی خاصی باشید.
برای جمع آوری یا تکمیل اطلاعات ناقص سوالهای باز بپرسید. سوال های باز اغلب با کلمه «چه» (چه کسی، چه چیزی، چه جایی، چه موقع و چطور) شروع می شوند سوال های باز موثرترین نوع سوال ها هستند این سوال ها دست دیگران را در نحوه پاسخ دادن بیشتر باز می گذارند.
اگر شما از حالت تهاجمی استفاده نکنید دیگران آزادانه با توصیف تجارب خود به زبان خودشان به شما جواب می دهند. سوال هایی که با چرا شروع می شوند را بی خیال شوید! این سوال ها همسرتان را در حالت دفاعی قرار می دهد و در او مقاومت ایجاد می کند.
منبع : بخش خانواده ایرانی تبیان ، نسرین صفری