0

ای نهر علقم

 
taha25
taha25
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 1411
محل سکونت : آذربایجان شرقی

ای نهر علقم

نهر علقم شرمنده باش که

" باعث خلقت آب برای حیات موجودات است ولی

نهر علقم اب تو باعث ممات اهل بیت شد"

شرمنده باش و بر این شرمندگیت تا اخر ناله کن

 

در این تاپیک دوستان حسینی عزیز با توجه به توضیحات طرح" شاه وفا ابوالفضل ":

فقط دل نوشته ها و تاپیکهای خود را از زبان خود حضرت عباس "در قالب گفت و شنود خود حضرت عباس زمانی که مشک بر نهر علقمه نهاد و به اب نگاه کرد " ارسال نماید. 

 

"دسترسی سریع"برای حسینیان عزیزراسخونی:

۩۞۩ منتظر حضور گرم شما در هیت حسینی راسخون هستیم ۩۞۩

دوشنبه 20 مهر 1394  6:26 PM
تشکرات از این پست
nargesza
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:ای نهر علقم

ای آب فرات از کجا می آیی ؟      

  نا صاف ولی چه با صفا می آیی

 

 

خود را نرساندی به لب خشک حسین   

     دیگر به چه رو به کربلا می آیی ؟؟

 

گـر چه آبم , روزی اما سوختم

قطره تا دریا , سرا پا سوختم
تشنه ای آمد , لبش را تر کند
چاره لب ، تشنه ای دیگر کند
تشنه ای آمد , که سیرابش کنم
مشک خالی داد , تا آبش کنم
تشنه ی آن روز من عباس بود
پاسدار خیمه های یاس بود
خون عباس علمدار شهید
قطره قطره در درون من چکید
گر چه آبم , آبرویم رفته است 
شادی از رگهای , جوبم رفته است
آب بودم کربلا , پشتم شکست
قایق امید من , بر گل نشست
حال ، از اکبر خجالت میکشم
از علی اصغر خجالت میکشم
از رقیه از رباب و از حسین
من ز زینب هم من خجالت میکشم

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

دوشنبه 27 مهر 1394  8:13 AM
تشکرات از این پست
taha25 nargesza
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:ای نهر علقم

صدا زد با دل پر درد ای آب !
به سمت خیمه ها برگرد ای آب !
چرا انقدر با ما بی وفایی ؟
وفا با مردم نامرد ؟ ای آب ؟!

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 28 مهر 1394  6:21 PM
تشکرات از این پست
taha25 nargesza
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:ای نهر علقم

آتـش بگیـری ای آب، آتــش زدی بـه جـانم
از ســردی، تـو افـروخت، تـا مغز استخوانم
هــرگـز مــرا نشـــاید، نوشــم تو را، تو باید
سیــراب گــردی ای آب، از اشـک دیدگانم
تــو می‌دهــی نمـایش، امواج سرد خود را
مــن شعلـــۀ دلــم را، بــا تشنـگی نشانم
آتـــش گـــرفتـه قلبـــم، از گـــریـۀ سکینــه
امـــــــروز دادِ او را، از آب، مـــی‌سـتــــانـم
بــا نفْـس، در ستیــزم، از بحــر، می‌گـریزم
ای آب هـر چـه خـواهی آتش بزن به جانم
من تشنۀ حسینم،این تشنگی است دینم
پیـش از شــب ولادت کــــردنـد امتحـــانــم
آتـش بــوَد از آن بــه، کـــز آب تــر کنـم لب
از تشنـگــی اگـــر چـــه بـنـد آمـــده زبـانم
دست از عطش نشویم، تا اوفتد دو دستم
آب روان نـنــــوشـــم، ســـوزد اگـــر روانــم
امـــــروز بــــاشـد ای آب روز ولــادت مــــن
زیــرا کـه بـا شهـادت، تـــا حشــر جاودانم
                    هـر زخـم پیکر من، گـردد کتاب مدحم
                   صدها هزار «میثم» گردد مدیحه‌خوانم

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 29 مهر 1394  7:53 PM
تشکرات از این پست
taha25 nargesza
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ای نهر علقم

حضرت عباس بدون هیچ سلاحی فقط با مشک آبی خالیی راهی نهر آب شد. تا به وعده ای که به طفلان تشنه حرم داده عمل کند و آب بیاورد. وقتی به آب رسید با تشنگی زیاد، خیلی زیاد، آب ننوشید. این آب مهریه مادر امام حسین، حضرت فاطمه است ولی به روی پسرش بسته شده. می گوید ای آب تو مایه ی حیات و سرزندگی هستی ولی الآن مایه مرگ و شهادت حسین، اصحاب و یارانش شدی. شرمنده واقعی تو هستی. تو که نتوانستی ذره ای به سچاه حسن کمک کنی. حضرت عباس خود از آب ننوشید چون امامش تشنه بود. چون کودکان تشنه بودند. خودش هم از آب ننوشید و آب را بیش از پیش شرمنده کرد. شرمنده وفاداریش.

 

یک شنبه 22 آذر 1394  3:29 PM
تشکرات از این پست
taha25
دسترسی سریع به انجمن ها