0

مجلس عزای مادر کنا علقمه( زبانحال حضرت زهراء)

 
taha25
taha25
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 1411
محل سکونت : آذربایجان شرقی

مجلس عزای مادر کنا علقمه( زبانحال حضرت زهراء)

مادر با پهلوی شکسته به کنار علقمه امد:

با آغوش باز پسر را به اغوش خواند

گفت : پسرم دست نداری ولی دامن را پهن میکنم تا ارم بر زمین بیافتی

گفتا : مادر شنیده ام قضیه سیلی و در و ... ولی ندیده ام چنین تو را....

 

در این تاپیک دوستان حسینی عزیز با توجه به توضیحات طرح" شاه وفا ابوالفضل ":

فقط دل نوشته ها و تاپیکهای خود را از زبان حضرت زهرا(س)  "در قالب گفت و شنود بین مادر و پسر" ارسال نماید. 

"دسترسی سریع"برای حسینیان عزیزراسخونی:

۩۞۩ منتظر حضور گرم شما در هیت حسینی راسخون هستیم ۩۞۩

یک شنبه 19 مهر 1394  7:03 PM
تشکرات از این پست
namebaran nargesza
namebaran
namebaran
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1392 
تعداد پست ها : 4155
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مجلس عزای مادر کنا علقمه( زبانحال حضرت زهراء)

دوباره فصل غربتو همه دلا پر از غمه
دوباره تیر آسمون برای عزای فاطمه

روضه ی بی بی فاطمه دل خدا رو میشکنه
غصه و رنج و محنش قلبمو از جا میکنه

***زهرای من زهرای من ***
***وای مادرم وای مادرم***

دوباره بوی فاطمه پیچیده توی روضمون
برای زیارت بی بی باید برید توی آسمون

آخه بی بی رو زمین هیچ جا نشونی نداره
اشکای عاشقا براش قبری خیالی میباره

میخوا که خون گریه کنم از این همه غصه و غم
کاشکی یه روزی بسازیم برای فاطمه حرم

***وای مادرم وای مادرم***

دلم شکسته که هنوز مادرمون بی حرمه
گواهی حرفای من اشکای چشم ترمه
دلم نداره تاقتی ولی امیدم بخداست
آخه شنیدم فاطمه شبای جمعه کربلاست
کاش یه شب جمعه منم به کربلا سفر کنم
کنار شش گوشه حسین شبمو من سحر کنم
اشک بریزم برا غمش تا صبح کنارش بمونم
سر رو ضریح بزارمو روضه ی مادر بخونم
بعد زیارت حسین برم کنار علقمه
آخه میگن هنوز میاد اونجا صدای فاطمه
ولی تو دشت علقمه از فاطمه نمی خونم
آخه آقام غیرتیه میشکنه قلبش میدونم

***.ای مادرم وای مادرم***
میگن که مادرت میاد تو مجلس عزای تو
میخره هر کسی رو که گریه کنه برای تو

بوی عزا و ماتمه مادر سادات پیچیده
تموم عالمین و غم دوباره سمش کشیده

دوباره چاوش میخونه ز روضه ی شیر خدا
روضه برا غریبه ی و غم علی مرتضی

گوش بکنید داره میاد یه صدایی از مدینه
زهرا اگه بری ممیرم

روی دل من پا مزار زهرا منو تنها مزار
بعد تو از زندگی سیرم

گریون تو شما خدا غم میریزه از آشمون
علی با ناله میخونه زهرا کنار من بمون

تاقت دل ربوده شد چرا تو رو گرفته ای
مردم دیدم با اشک و آه تو پهلو تو گرفته ای

این لخته های خون چیه که تو حیاط رو زمینه
نگو که تو اینو ندیدی
 
خونه چقدر تمیز شده ولی با این حالت چرا
خونه رو تو جارو کشیدی

مدینه بحر کربلا اسیر یه یک مرد شده
ارث حسین ز مادرش یک کهنه پیرهن شده

زمونه گشت تا کربلا غروب عاشورا رسید
اون جا بودش که فاطمه حسینو سر بریده دید

آیا حسین من تویی نور عین من تویی
چرا تو پیرهن نداری

عزیز من تمام دلخوشی من
چرا کفن به تن نداری

***وای مادرم وای مادرم***

چشم برندار ازم می پاشه زندگیم

پنج شنبه 23 مهر 1394  8:47 AM
تشکرات از این پست
taha25 nargesza
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:مجلس عزای مادر کنا علقمه( زبانحال حضرت زهراء)

 

خوش بحال تو که زهرا به تماشای تو گفت

پسرم در ره این عشق چه زیبا شده ای


از خجالت شده ای آب و یا از شمشیر

پس چگونه به چنین قبر کنون جا شده ای ؟


کاش می برد تو را تا به حرم اربابت

مثل تسبیح به هم ریخته ای وا شده ای


گرچه در کوچه نبودی که تلافی بکنی

جای محسن پسر حضرت زهرا شده ای ؟


ناگهان علقمه را عطر خوش یاس گرفت

فاطمه بر سر زانو سر عباس گرفت

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

شنبه 25 مهر 1394  8:06 AM
تشکرات از این پست
taha25 nargesza
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجلس عزای مادر کنا علقمه( زبانحال حضرت زهراء)

 

حضرت فاطمه(س) در کودکی مادرش را از دست داد. در هجده سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد. اون موقع همسری چون حضرت علی (ع) داشت. فرزندانی چون حسن و حسین و زینب و ام کلثوم داشت. و فرزندی در شکم به نام محسن. سختی های زیادی تحمل کرد. بین در و دیوار ماند. در را بروی ایشان آتش زدند و همین باعث شد تا غروب روز عاشورا خیمه های فرزندانش را آتش بزنند. وقتی حرمتی شکسته باشه، وقتی رویی باز بشه....... .

حضرت فاطمه با سن کم و فرزندان کوچک و همسری دل سوخته دنیا را ترک کرد. ولی هیچ وقت آنها را تنها نگذاشت. نه فرزندان خودش را و نه فرزندان همسرش علی را. فرزندانی که برای دفاع و کمک به فرزندان خودش به دنیا آمدند. شنیده ام که حضرت علی در لحظات آخر عمر مبارکشان سفارش حسین را به عباس می کردند چرا سفارش بزرگتر را به کوچک تر؟

بعد از حضرت فاطمه زهرا، فاطمه نام دیگری پا به خانه ایشان گذاشت که به خاطر لرزش دل فرزندان ایشان برای شنیدن نام مادرشان درخواستی از حضرت علی کرد که نامش را تغییر دهد و شد ام البنین یعنی مادر پسرها. مادری که بعد از تولد فرزند اولش عباس او را به دور سر فرزند فاطمه زهرا گرداند و او را قربانی حسین کرد. مادری که بیش از نگرانی برای فرزندان خودش نگران فرزند فاطمه بود. نگران امام حسین.

حضرت فاطمه مادری که در این دنیا نبود ولی نگران فرزندانش بود و به فکر آنها. در لحظات آخر عمر سفارشهایی که به دخترش داشت. کفن هایی که به او سپرد. یکی برای خودش، یکی برای حضرت علی و دیگری برای برادرش حسن. و حسین را با بوسه ای بدرقه جنگ کرد. و سفارش بوسه بر گلو در میدان جنگ در کربلا. مادری که عباس را که فدایی فرزندش بود پسرم خطاب کرد. مادری که شنیدم درگوچه ها که سیلی بر صورت فاطمه زدن اگر عباس آنجا بود گردنش را می شکست. این مادر عباس را پسرم صدا زد. با دلی سوخته به حال پسر علی(ع) با دست به کمر گذاشته به بالین تن نیمه جان عباس آمده و برای او دلسوزی می کند. و این می شود مجوزی برای عباس تا امامش را برادر خطاب کند. مجوز فرزندی فاطمه می شود مجوز برادری حسیین.

حضرت فاطمه به دور از حسادت و کینه عباس برادر پسرش را پسرم صدا زده و به بالینش می آید. اینجا معنی واقعی مادر نمایان می شود. یا فاطمه زهرا.

 

پنج شنبه 19 آذر 1394  11:45 PM
تشکرات از این پست
taha25
دسترسی سریع به انجمن ها