حضرت امیرمؤمنان علیّ بن ابیطالب(علیه السلام) هزاران هزار ویژگی و فضیلت داشت که یکی از آنها برای اثبات برتری ایشان بر دیگران کافی است. مقامات ایشان به حدّی زیاد است که میتوان درباره ی آن دست به نوشتن کتابی بزرگ و قطور زد که هر صفحه ی آن یک امتیاز غیرتکراری داشته باشد. از میان این هزاران خصلت، چند ویژگی مورد آرزوی اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بود.
در ادامه به نقل از کتاب های اهل سنّت، برخی از این خصلتهای آرزو شده را میآوریم.
عمر بن خطّاب، در آرزوی یکی از هزاران!
عمر بن خطاب برای خود سه ویژگی که در حضرت علی(ع) وجود داشت، آرزو میکرد و میگفت:
همانا به علی بن ابیطالب سه خصلت داده شده است که داشتن یکی از آنها برای من از هدیه گرفتن بهترین شتر سرخ مو دوستداشتنی تر است.
از او پرسیدند: آن ویژگیها چیست؟
گفت: ازدواج با فاطمه دختر رسول خدا(ص) و سکونت کردن در مسجد همراه رسول خدا(ص) [که در آن ماجرا] چیزهایی بر او حلال شد که بر دیگران حلال نبود و علمداری روز خیبر.(1)
علی(ع) را دشنام نخواهم داد!
سعد بن ابی وقاص، از دشمنان امیرمؤمنان و امام حسن مجتبی(ع)، برای خود یکی از سه صفت خاصّ امیرمؤمنان را می خواست. صفاتی که به خاطر آنها، حاضر نشد به امیرمؤمنان(ع) دشنام بدهد. آخر در زمان او، سبّ و دشنام و حتّی لعن امیرمؤمنان علی(ع) به دستور معاویه ی ملعون، در کوی و برزن اجرا می شد.
معاویه به سعد گفت: چه چیز تو را از دشنام به ابن ابیطالب بازداشته است؟
سعد گفت: به خاطر سه صفتی که رسول خدا(ص) درباره ی او ذکر کرد و داشتن یکی از آن سه صفت برای من دوستداشتنیتر از داشتن شتر سرخ موست.
معاویه گفت: آنها چیست ای ابا اسحاق؟
گفت: هنگامی که به یاد آن میافتم که برای او وحی نازل شده، او را سبّ نمیکنم. آن هنگام که رسول خدا(ص)، علی و فرزندانش و فاطمه را زیر پیراهنش [یا ردایش] برد و آنگاه فرمود: «خداوندا! آنان اهل بیت من هستند.»
و من هنگامی که سرپرستی او را در جنگ تبوک به یاد میآورم او را سبّ نمیکنم... آن هنگام که علی(ع) به رسول خدا(ص) عرضه داشت: «مرا با زنان و کودکان گذاشته ای.» حضرت به او فرمود: «آیا به این راضی نیستی که جایگاه تو برای من همانند هارون است برای موسی(ع)؛ الّا آنکه بعد من نبیّای نیست.»
و من همچنین کسی را سبّ نمیکنم که دربارهاش روز خیبر را به یاد میآورم. رسول خدا(ص) فرمود: «این پرچم [جنگ] را به مردی میدهم که خداوند و رسولش او را دوست میدارند و خداوند به وسیله ی او گره گشایی میکند.» پس آنگاه که انتظار ما درباره ی اعلام این فرد طولانی شد، حضرت فرمود: «علی کجاست؟» گفتند او چشم درد گرفته است. فرمود: «او را بخوانید.»
او را آوردند و رسول خدا(ص) با آب دهانش بر چشمش کشید، آنگاه پرچمی که خداوند به وسیلة آن گره جنگ را گشود، به دست او داد.(2)
تصمیمی که سعد از آن پشیمان شد
به سعد گفته شد: علی(ع) به خاطر آنکه درباره ی خلافتش با او مخالفت کردی با تو برخورد خواهد کرد.
گفت: به خدا قسم که به این نتیجه رسیدهام که در اینباره اشتباه کردهام. حقیقتاً به علی بن ابیطالب سه خصلت داده شده که یکی از آنها نزد من دوست داشتنیتر از تمام دنیا و آنچه درون آن است، میباشد. و آن سه چیز اینهاست: اینکه رسول خدا(ص) روز غدیر هم بعد از حمد خداوند و ثنای او فرمود: «آیا میدانید که من سرپرست مؤمنان و ولیّ آنان هستم؟» گفتیم: بله. فرمود: «خداوندا هر کس که من مولای اویم، علی نیز مولای اوست. دوست بدار دوستدارش را و دشمن بدار دشمنش را.»
همچنین روز خیبر در حالی که چشم درد داشت جلو آمد و عرضه داشت: «یا رسول الله! من چشم درد دارم.» پس حضرت رسول(ص) آب دهانش را به چشم او مالید و برای او دعا کرد و تا وقتی که علی(ع) کشته شد، دیگر چشمدرد نگرفت و در آن روز، خیبر به دست او فتح گردید.
همچنین رسول خدا(ص) عمویش عبّاس و دیگران را همه از مسجد بیرون کرد. پس عبّاس از ایشان پرسید: آیا ما را که خویشاوندان و عموهای تو هستیم از مسجد بیرون میکنی و علی (ع) را در آن اسکان میدهی؟ فرمود: «من کسی نیستم که شما را اخراج کردم و او را ساکن نمودم؛ بلکه خداوند شما را بیرون کرد و او را ساکن مسجد ساخت.»(3)
علی(ع) مرد بی عیب و نقص
عبدالله بن عباس، در حدیثی، بسیاری از فضایل علی(ع) را بیان کرده است. او در زمان معاویه، از کنار کسی رد شد که داشت از علی بن ابیطالب(ع) عیب و ایراد میگرفت. ابن عبّاس رو به او گفت: «غلط کردی و بیجا گفتی! تو بر کسی ایراد گرفتی که حدود سیزده تا نوزده فضیلت دارد که احدی غیر از او این صفات را ندارد.
آنگاه ابن عباس شروع کرد به بیان نشانههای این فضائل و سخنش را با حدیث پرچم خیبر آغاز نمود. آنگاه گفت: «زمانی که رسول خدا(ص) سورة توبه را به فلانی داد [تا برای مردم مدینه ببرد]، علی(ع) را پی او روان ساخت تا آن را از او بگیرد و فرمود: «این سوره را مردی باید ببرد که او از من و من از اویم.» آنگاه ابن عبّاس قول نبیّ(ص) را به مرد یادآور شد که فرمود: «تو دوست من در دنیا و آخرت هستی.»
و بیان کرد: همانا علی(ع) نخستین ایمان آورنده بود.
آنگاه حدیث کساء و آیة تطهیر، ماجرای خوابیدن علی(ع) بر بستر رسول خدا(ص) در شب هجرت، قول رسول خدا(ص) که فرمود: «آیا راضی نیستی که منزلت تو برای من همانند منزلت هارون برای موسی باشد؛ الّا آنکه بعد از من نبیّای نیست. همانا کسی بدین مقام نمیتواند برسد و تو جانشین من هستی.»، سخن ایشان که فرمود: «تو ولیّ همة مردان و زنان مؤمن پس از من هستی.»، حدیث سدّ ابواب جز در خانة علی(ع) و حدیث غدیر که فرمودند: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست» را برای او برشمرد.(4)
آری؛ یک چیز در دوست و دشمن امیرمؤمنان علی(ع) مشترک است: هیچ کس نمیتواند فضایل و افتخارات او را انکار کند...
پی نوشت:
1. المستدرك على الصحيحين 3: 135 |4632.
2. المستدرك 3: 117|4575.
3. المستدرك 3: 126|4601.
4. مسند أحمد 1: 331، المستدرك 3: 143|4652.
منبع: اسلام الموسوی، کتاب «الإمام علي (عليه السلام) سيرة وتأريخ»، نشر مركز الرسالة، چاپ 1422هـ. ق.، باب الثانی، مدخل فی خصائصه و الأدلّة علی الأمامته، ص 114.
ترجمه و تنظیم برای مستور: پ.میعاد