پاسخ به سوالات شرعی دانشجویان؛
حد نگاه کردن به دختران همکلاسی/ همه چیز درباره نماز دانشجو/ در دانشگاه امر به معروف کنیم؟/ حد آرایش در کلاس چقدر باشد؟/ حکم کسانی که غیبت میکنند تا کلاس تشکیل نشود
زنگ سال تحصیلی جدید امروز رسما آغاز شد، و دانشجویان سر کلاس های درس حاضر می شوند، دانشجویانی که از شهرهای مختلف کشور ممکن است به شهرهای دیگر سفر کنند و زندگی جدیدی را از دریچخ جدید تجربه کنند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یکی از مسائل مهمی که دانشجویان، باید از آن اطلاع کامل داشته باشند، احکام شرعی دانشجویی است، که این مسئله هم برای دانشجویان بومی و هم برای دانشجویانی که در شهرهای دیگر ساکن می شوند، صدق می کند.
نماز دانشجویان و طلاب در سفر، احکام وطن جدید و نماز و روزه دانشجویان، حد ارتباط با نامحرم در محیط های آموزشی، نوع پوشش در محیطهای آموزشی، وظیفه دانشجویان در برابر انحرافات فکری و موضوعاتی از این قبیل از مهمترین مسائلی است که هر دانشجویی باید از مسائل شرعی خود در زمان تحصیل اطلاع داشته باشد.
«خبرنامه دانشجویان ایران»، به بهانه آغاز سال تحصیلی مهمترین سوالات شرعی دانشجویان درباره مسائل تحصیلی که مطابق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای است، و در پایگاه اطلاع رسانی ایشان نیز در دسترس می باشد، تهیه کرده است، که در ادامه میخوانید:
نماز دانشجویان و طلاب در سفر
* حکم نماز دانشجویان و طلاب در سفر چیست؟ چه مسافتی را بروند مسافر به آنها اطلاق میشود و اگر قصد ده روز کنند و قبل از اقامت ده روز از سفر برگردند چطور؟
تقریبا سه تا سوال است؛ سوال اول این است که چه مقدار بروند مسافر باشند. سوال دوم این است که چه مدت در هفته مسافرت بروند تا نمازشان کامل باشد که همان کثیرالسفر است. سوال سوم هم این است که اگر قصد ده روز کردند جایی بمانند از قصد خود برگردند تکلیف چیست؟
اما سوال اول. طلاب و دانشجویان مسافتی که باید بپیمایند تا مسافر محسوب شوند با دیگران فرقی ندارند. مسافت هشت فرسخ، ۴۵ کیلومتر است. حالا هشت فرسخ امتدادی است یا چهار فرسخ رفت چهار فرسخ برگشت مجموعا ۴۵ کیلومتر میشود. اگر کسی چنین مسافتی یا بیشتر از این را میخواهد بپیماید، مسافر به حساب میآید. حالا باید یک شرایط دیگری هم داشته باشد: مثل اینکه قصد سفر داشته باشد، از قصد خودش برنگردد، از حد ترخص (به جایی برسد که اذان شهر را نشنود و دیوار شهر را نبیند) بگذرد، اما اینکه چه مدتی در هفته در سفر باشد تا کثیرالسفر محسوب شود، کثیرالسفر به نظر حضرت آقا این است: کسی که در سال تقریبا دو سه ماهی کارش این است که مسافرت زیاد میرود که بین سفرها معمولا کمتر از ده روز فاصله میشود. مثلا هفته ای یکبار میرود یا اول هفته میرود آخر هفته برمیگردد؛ یا هر روز به سفر میرود، این فرد کثیرالسفر میشود.
کسی که شغلش سفر باشد مثل راننده، خلبان، ملوان و کسی که شغلش در سفر باشد مثل مهماندار هواپیما، و کسی که برای کارش مسافرت میرود مثل کسی که در شهر دیگری تدریس میکند یا کسی که در شهرک صنعتی سی کیلومتری شهرش کار میکند، و کثیرالسفر شده باشند، نمازشان در سفرهای کاری تمام است و در سفرهای شخصی باید نماز را شکسته بخوانند. کسی که کثیرالسفر است ولی این سفرها برای کار نیست، مثل کسی که زیاد سفر زیارتی میرود یا برای تفریح میرود، در آن سفرها باید نمازش را شکسته بخواند.
اما کسی که برای تحصیل سفر می رود، مثل طلاب حوزه و دانشجویان و امثال اینها که دانشگاهش در شهر دیگری است هر روز میرود و برمیگردد یا اول هر هفته میرود آخر هفته برمیگردد، این برای تحصیل کثیرالسفر است که در این فرض، به نظر حضرت آقا باید احتیاط کند و نمازهای چهار رکعتی را هم چهار رکعت بخواند هم شکسته (دو رکعت) و در خصوص این مسئله میتواند به فتوای مجتهد دیگری که مساوی یا در رتبه بعدی مرجع خودش باشد، مراجعه کند که آن مجتهد اگر گفت نمازش تمام است، تمام بخواند و اگر گفته شکسته که شکسته بخواند.
اگر کسی قصد کرد ده روز در جایی بماند، تا زمانی که در آنجا نماز چهار رکعتی نخوانده است از قصدش برگشت، باید هر مدتی که میماند - دو روز سه روز - نمازش را شکسته بخواند. اما اگر تصمیم داشت ده روز بماند و حداقل یک نماز چهار رکعتی ادا با همان قصدش خواند و بعد قصدش عوض شد، هر مدت دیگری بماند نمازش کاملش است؛ چه یک روز بماند دو روز بماند باید نماز را کامل بخواند. چون با خواندن یک نماز چهار رکعتی ادا، قصد محقق شده است.
* آیا فتوای مقام معظم رهبری در مورد محل اقامت دانشجویان و شکسته بودن نماز آنها با قصد کمتر از ده روز عوض شده است؟
اجمالا بله. چون نظر حضرت آقا در سابق این بود کسی که صرفاً برای تحصیل مسافرت زیاد دارد و کثیرالسفر است - که بین سفرها معمولا ده روز فاصله نمی شود مثل دانشجویانی که اول هفته می روند محل تحصیل آخر هفته برمی گردند یا دو روز در هفته می روند شهر دیگری که فاصله حداقل ۲۲.۵ کیلومتر دارد، یا دانشگاهشان بیرون شهر است سی کیلومتری چهل کیلومتری بیرون شهر است - میفرمایند باید نماز را شکسته بخوانند مگر اینکه تحصیل شغلشان محسوب شود؛ مثل کسی که مامور به تحصیل است یا تعهد خدمت دارد. اما اخیرا فرمودند که احتیاط کنند؛ یعنی چنین افرادی که برای تحصیل، مسافرت زیاد می روند و کثیرالسفر هستند، نمازهای چهار رکعتی را هم تمام بخوانند، هم شکسته و در این مسئله می توانند به فتوای مجتهد اعلم دیگری رجوع کنند. (که اگر آن مجتهد اعلم می فرماید کامل است، کامل بخواند و اگر می فرماید شکسته است شکسته بخواند.)
نماز دانشجویان و طلاب در سفر
* نماز و روزه دانشجویی که در شهر دیگری هم دانشجو است و هم شاغل، چگونه است؟ در ماموریتها چطور؟
اگر چنین شخصی سفرهای کاری و ماموریتی دارد، یعنی سفرهایی که برای شغلش میرود واقعا زیاد است - که معمولا بین آنها ده روز فاصله نمیشود - در این سفرها باید نماز را کامل بخواند. در صورتی که برای کار رفت و برای تحصیل هم آنجا ماند، یعنی در ادامهاش نیز باید نماز را کامل بخواند.
اما اگر عکس این مسئله بود: یعنی زیاد بودن این سفرها به خاطر سفر تحصیلی است یا هر دو هست، در اینجا باید احتیاط کند، یعنی نمازهای چهار رکعتی را هم کامل بخواند و هم شکسته بخواند و به احتیاط حضرت آقا عمل کند یا میتواند به فتوای مجتهد اعلم دیگری مراجعه کند که اگر آن مجتهد گفت کامل است، نماز را کامل بخواند اگر گفت شکسته است شکسته بخواند.
* آیا ملاک احتیاط واجب بودن جمع بین نماز شکسته و کامل برای نماز طلاب و دانشجویان کثیر السفر این است بنای آنها این باشد که حداقل دو ماه، هر ده روز یکبار به وطن خود رفت و آمد کنند؟ اگر آنها اکثر اوقات قصد ده روز کنند ولی بعضی از هفتهها قصد نکنند حکم نماز آنها چیست؟
اصل مسئله به نظر حضرت آقا این است اگر کسی برای تحصیل کثیرالسفر بود - یعنی برای آن درس خواندنی که کار محسوب نشود، یعنی مامور به تحصیل یا تعهد خدمتی نباشد که در حین تحصیل حقوق به او بدهند و صرفا برای تحصیل میرود - اگر کثیرالسفر باشد و سفرهایش زیاد باشد که بین آنها ده روز فاصله نمیشود، چنین شخصی باید احتیاط کند به این معنا که هم باید نماز را شکسته بخواند هم کامل بخواند. خب در این مسئله میتواند به فتوای مجتهد اعلم دیگری رجوع کند.
اگر کسی اینگونه نیست، گاهی دو هفته در محل تحصیل میماند، گاهی اوقات یک هفته میماند و کثیرالسفر محسوب نمیشود، یعنی بین سفرها معمولا ده روز فاصله میشود یا غالبا بین سفرها ده روز فاصله میشود، اگر آنجا وطنش نیست و آنجا سکونت ندارد، باید با قصد ده روز نمازش را کامل بخواند و هرگاه میرود به محل تحصیل و نمیخواهد ده روز بماند نمازش شکسته است.
* در مورد محل تحصیل طلاب یا دانشجویان که هفت هشت سال در جایی میمانند، میتوانند قصد وطن کنند؟ در صورتی که در حین تحصیل به محل زندگی که مسافت آن بیش از مسافت شرعی است رفت و آمد می کنند چطور؟ در چه صورت میتواند شهر محل تحصیل را وطن خود انتخاب کند؟ آیا در صورتی که شهر محل تحصیل را وطن انتخاب کند، باید از وطن اصلی و اول خود اعراض کند؟ آیا حکم طلبهها و دانشجویان یکی است؟
نظر حضرت آقا این است که در غیر وطن اصلی - که وطن اصلی همان زادگاه است، جایی که فرد متولد شده و بزرگ شده و چند سالی مانده است - و الان در جایی دیگر سکونت دارد، اگر تصمیم داشته باشد حداقل هفت هشت سال در جای جدید بماند و زندگی کند (حالا فرق نمیکند برای تحصیل رفته باشد یا برای شغلی یا نه اصلا از آب و هوای آنجا خوشش آمده و می خواهد در آنجا زندگی کند)، آنجا حکم وطن دارد و نماز کامل است.
اما اگر می خواهد کمتر بماند یا نمیداند هفت هشت سال میماند یا نه، مثل کسی که مامور است آنجا و ممکن است دو سال دیگر بگویند برو جای دیگر و ممکن است نگویند، چنین فردی حکم وطن ندارد؛ یعنی اگر بداند که هفت هشت سال حداقل میماند حکم وطن خواهد داشت و لازمهاش این نیست که از وطن دیگرش اعراض کند؛ یعنی ممکن است یک وطن اصلی و یک وطن اتخاذی داشته باشد. همچنین اگر در بیناش گاهی اوقات مسافرت میرود - حالا یا به وطن خودش برمیگردد یا جاهای دیگر - خب هر کسی ممکن است در وطن خودش مسافرت هم برود اما به هر حال مسکن و ماوا و محل زندگیاش در اینجا باشد و حداقل بخواهد هفت هشت سال اینجا بماند.
* دانشجویی که در رشته پزشکی در دوران کارورزی است و پول هم میگیرد ولی هنوز شغل او محسوب نمیشود، نماز و روزهاش چگونه است؟ خواهشمندم به صورت کلی بگویید چه گروههایی از دانشجویان و طلاب در حکم بورسیه حساب میشوند که با شرایطش نمازشان تمام میشود؟ و چه گروههایی صرفا در حکم تحصیل هستند که نمازشان شکسته است؟
کسانی که برای تحصیل مسافرت میروند، اگر کثیرالسفر نباشد، یعنی گهگاهی مسافرت میرود و میآید و بین سفرها - ولو تعداد سفرها زیاد هم هست - ده روز فاصله میشود، خب ایشان در محل تحصیل و همچنین سفرهای دیگری که میرود نمازش شکسته است؛ مگر اینکه بخواهد در آنجا حداقل ده روز بماند که نمازش کامل است.
اما اگر کثیرالسفر شد، یعنی سفرهای تحصیلی زیاد دارد، و بین سفرها غالبا ده روز فاصله نمیشود، در این صورت چون سفر برای تحصیل است و در قبال تحصیلش حقوق به او نمیدهند - ممکن است شهریه بدهند اما حقوق محسوب نمیشود - سفرش هم شغل محسوب نمیشود، در این فرض نظر حضرت آقا این است که باید احتیاط کنند. یعنی نمازهای چهار رکعتی را هم کامل بخواند و هم شکسته؛ گرچه میتواند به فتوای مجتهداعلم دیگری رجوع کند که اگر او میفرماید کامل است کامل بخواند اگر میفرماید شکسته است شکسته بخواند.
اما اگر کسی در قبال تحصیلش دارد مزد و حقوق میگیرد، مثل کسی که مامور به تحصیل است یعنی به کسی ماموریت دادند برود جایی درس بخواند، مثلا دورههای ضمن خدمت را بگذراند و به خاطر همین تحصیل هم دارند به او حقوق میدهند و رفت و آمد هم دارد و کثیرالسفر است، اینها سفر شغلی است و باید در این سفرها نماز را کامل بخواند. یا مثلا تعهد خدمت دارد و تحصیل هم جز کارش محسوب میشود و به او حقوق میدهند و در موردی هم که شک داشته باشد که سفر برای کار است یا تحصیل باید احتیاط بخوانند و جمع بخوانند یا به مجتهد اعلم دیگری رجوع کنند که عرض شد.
حد ارتباط با نامحرم در محیط های آموزشی
* اگر دانشجویی چه پسر چه دختر از یکی از اساتیدش که نامحرمش میباشد و جنس مخالف آن دانشجو است، خوشش آمده باشد و با توجه به اینکه باید سر کلاسهایش برود تا از آن درس حذف نشود و یا مجبور نشود ترم اضافه تری در آن دانشگاه بماند، تکلیفش چیست؟
دانشجو از استاد خوشش آمده، سوال این است آیا میتواند در کلاس شرکت کند یا نه؛ خوش آمدن دو گونه است یک وقت است که به خاطر مقام علمی از او خوشش میآید یعنی میگوید عجب استاد زبردستی است یا از جهات دیگر فرضا مقام معنوی مثلا چه آدم محجوبی است با حیا است یا از نظر نظم درسی، از این چیزها باشد اشکالی ندارد. آن خوش آمدنی اشکال دارد که خوش آمدن جنسی و شهوانی باشد؛ یعنی اگر نگاه می کند و خوشش می آید. به هر حال اصل شرکت در کلاس اشکال ندارد ولی از مسائلی که ممکن است موجب تحریک شهوت شود باید پرهیز کند. اگر نگاه است، اگر صحبت اضافه است و امثال اینها باید پرهیز کند.
* آیا استفاده از عطر و ادکلن در کلاسی که دختر خانمها حضور دارند اشکال دارد؟ و اگر خانمها استفاده کنند چطور است؟
اگر استفاده از عطر و ادکلن در جایی که نامحرم وجود دارد باعث جلب توجه نامحرم شود، یعنی نامحرم استشمام میکند و توجهش جلب میشود که این بوی عطر چه کسی است که استفاده کرده، جایز نیست. اما اگر باعث جلب توجه نباشد و مفسدهای هم نداشته باشد، اصلش خب افراد خوش بو باشند بهتر است.
* نگاه کردن به چهره دختران دانشجو که همکلاسی ما هستند و در برخی از موارد مجبور به صحبت کردن و تعامل با آنها در زمینههای درسی میشویم و آنها حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند و حواس ما به آنها پرت میشود و بعضا آرایش هم میکنند چه حکمی دارد؟ در صورتی که آنها برای خود حرمت قائل نیستند و به تذکرات دیگران در مورد وضع پوشش خود اعتنا نمیکنند؟
به نظر حضرت آقا نگاه به چهره زن نامحرم اگر آرایش داشته باشد، جایز نیست. اگر آرایش نداشته باشد بدون قصد لذت (یعنی از روی شهوت و لذت نگاه نکند) نگاه کردن به قرص صورت به مقداری که در وضو شسته شود و دستها تا مچ اشکالی ندارد. اما اگر حجابش را درست مراعات نمیکند، چه به تذکر گوش بدهد چه به تذکر گوش ندهد فرقی نمیکند، اگر مثلا موها پیدا است گردنش پیدا است نگاه کردن جایز نیست. حالا یک موقع هست نگاه میافتد، باید دیگر ادامه ندهد. نگاه اول هم معنایش همین است مثلا دارد میرود نگاهش میافتد به خانمی که موهایش پیداست گردنش پیداست و ادامه هم نمیدهد این اشکال ندارد؛ اما اگر عمدا و با توجه نگاه کند و نگاه را ادامه دهد، این حرام است.
* در کارهای پژوهشی به ناچار ترکیب پژوهشگران مختلط بسته میشود. بنا بر اقتضائات کاری، بحث و گفتگوهایی وجود دارد و حتی ممکن است شوخیهایی بین حاضرین در جلسات اتفاق بیافتد. به لحاظ شرعی این چه حکمی دارد؟
به لحاظ شرعی اصل صحبت زن و مرد، اولا اگر حرفهای بدی نباشد، یعنی از نظر محتوا اشکال شرعی نداشته باشد، دوما حرفهایی که رد و بدل میشود تحریکآمیز نباشد شهوت جنسی را تحریک نکند، سوم اینکه مفسدهای نداشته باشد اشکالی ندارد.
یک وقت حرف، حرف بدی نیست دروغ نیست، غیبت نیست، رکیک و زشت نیست، سخریه نیست، یعنی دیگران را مسخره نمی کنند، لقب بد نمیدهند، یا مطالب مفسدهای نداشته باشد، این چیزها نیست اشکال ندارد. پس اگر یک خانمی وقتی میرود در مغازه ای چیزی میخرد با مرد نامحرم حرف میزند و سوال از جنس موجود میپرسد از قیمت آن میپرسد مبلغی که باید بپردازد، اینها را که دیگر اسلام منع نکرده است؛ البته با مراعات حجاب و عفاف. اما گاهی وقتها یک کلمه دوستت دارم ولو خود این کلمه هیچ مشکلی ندارد، اما یک دختر جوان به یک پسر جوان بگوید یا بلعکس که مفسده انگیز است اشکال دارد. ولی به طور کلی اسلام با اختلاط زن و مرد بیش از حد نیاز موافق نیست؛ یعنی به مقدار ضرورت و لازم اکتفا کنند. همچنین از شوخی کردن و مزاح کردن که معمولا موجب مفسده است بپرهیزند؛ اما یک وقت مطلبی گفته شد و یکی هم خندهاش گرفت خنده هم از روی مسائل جنسی نبود، آن را نمیشود گفت حرام است. ولی به طور کلی باید این نکات مراعات شود تا مفسدهای پیش نیاید.
* پرسیدند وظیفه دانشجویان در برابر بدحجابی و گاهی روابط نامناسب دختران و پسران چیست؟
این جوابش معلوم است: جوابش نهی از منکر است. بدحجابی منکر است، ارتباط نامناسب دختران و پسران که نامحرم هستند منکر است، وظیفه ما نهی از منکر است. وظیفه عمومی هم به نظر حضرت آقا تذکر لسانی است، یعنی اقدامات دیگری نظیر اینکه کسی را بخواهند کتک بزنند جایز نیست؛ ارتکاب حرام هم مثل فحش و ناسزا گفتن و لفظ بد به کار بردن برای نهی از منکر، آن هم جایز نیست به هر حال تذکر لسانی در صورتی که شرایط وجود داشته باشد وظیفه است.
اصل درس خواندن و آموزش
* از امام راحل نقل شده است که فرمودند اگر درس نخوانید حرام است در مدرسه بمانید. چه مقدار باید درس بخوانیم تا جایز باشد که در مدرسه بمانیم؟
خب، سوال خوبی است. در یک مورد مشابه این سوال نیز، حضرت آقا فرمودند موجب ضمان است؛ یعنی به این معنا که فردی در مدرسه باشد، در دانشگاه باشد و از بیتالمال استفاده کند ولی درس نخواند، هم حرمت تکلیفی دارد به این معنا که دارد از بیتالمال استفاده میکند و درس نمیخواند؛ هم حرمت وضعی دارد، تکلیف وضعی دارد به این معنا که ضامن است و باید آن مقداری که ضایع کرده جبران کند. اما چه مقدار درس بخوانید؟ به مقدار متعارف، یعنی فرق نمی کند در دانشگاه باشد، در دبیرستان باشد، در مدرسه علوم دینی باشد باید به مقدار متعارف درس بخواند، نه بر خودش سخت بگیرد نه کوتاهی و مسامحه کند، حال ممکن است مدرسه خاصی یک مقرراتی داشته باشد که هر کس اینجا تحصیل می کند، در شبانهروز باید ساعت خاصی را درس بخواند، این شرایط را باید مراعات کند.
* آیا برای رفتن به دانشگاه یا حوزه علمیه رضایت پدر و مادر لازم است؟ یعنی برای رفتن به دانشگاه یا حوزه علمیه رضایت پدر و مادر شرط است؟
شرط نیست. به این معنا که اگر کسی رضایت آنها را جلب نکرد و رفت، مرتکب گناه نشده است. اما اگر موجب اذیت و آزار آنها شود و ناراحت میشوند به هر حال در این صورت باید رضایت آنها را جلب کند و اسباب ناراحتی آنها را فراهم نکند.
* در انتخاب رشته دانشگاهی و تغییر آن در مقطع دیگری رضایت والدین لازم است؟ در صورتی که خلاف رضایت آنها انجام شود و موجب دلخوری گردد چه حکمی مترتب بر آن است؟ زمانی که فرد فارغ التحصیل شده باشد و والدین اصرار بر ادامه تحصیل داشته باشند و او به دلایل منطقی چنین تصمیمی نداشته باشد، اطاعت از والدین واجب است یا نه؟
هر چند در اینگونه موارد رضایت والدین شرط نیست، اطاعت هم به آن معنا واجب نیست. اما اسباب نارضایتی آنها را نباید فراهم کند و نباید کاری کنید که آنها ناراحت شوند اگر واقعا نهی میکنند و اگر نخلف شما باعث میشود ناراحت شوند، به هر حال مخالفت نکنید.
اصل درس خواندن و آموزش
نوع پوشش در محیطهای آموزشی
* از آنجا که بعضی از دختران دانشجو با آرایش و موهای بیرون سر کلاس حاضر میشوند، تکلیف بنده به عنوان استاد علیرغم تذکرات متعدد به آنها چیست؟
وظیفه استاد اولا نهی از منکر است و این منکر است که خانمی یا دختری آرایش کند و در نگاه نامحرم ظاهر شود؛ این حرام است، یا موهایش پیدا شود منکر است. میگویند تذکر دادند اثر نکرده است، این وظیفه اول شد وظیفه دوم این است که عمدا نگاه نکند، یعنی به چهره آرایش کرده دختر خانم یا زن نامحرم و همچنین موهای عریان و پیدای او و اگر جای دیگر بدن پیدا باشد عمدا نگاه نکند.
* استفاده از انگشترهای نقره عقیق و فیروزه که ذکر خاصی دارد و باید همیشه همراه باشد برای دختران دانشجو زینت هست یا نه؟ با توجه به اینکه خود انگشتر در هر صورت زیبایی به دست اضافه میکند حکم آن چیست؟
اسلام با زیبایی که مخالف نیست و با افزودن زیبایی هم مخالف نیست. یک کسی خودش را مرتب میکند مرتبتر میشود منظمتر میشود زیباتر میشود؛ یا اصلا سر و روی خودش را شستشو میدهد زیباتر میشود. آن چیزی که اشکال دارد این است که خانمی آرایش کند آن هم به حدی که عرفاً بگویند آرایش کرده است؛ ولی اگر مثلا کِرمی به صورت زده باشد هیچ وقت خانمهای دیگر نمیگویند این خانم آرایش کرده. اگر در آن حد نباشد، اشکال ندارد. ولی اگر عرفاً بگویند آرایش کرده و خود را معرض دید نامحرم قرار دهد حرام است. در امثال انگشتر و اینها به نظر حضرت آقا، اگر چشمگیر باشد اشکال دارد، اما اگر ساده باشد یا مثلا انگشتر نقره است یا عقیق و خیلی هم چشمگیر نیست، به خاطر ثوابش دست کرده اشکال ندارد و پوشاندنش هم واجب نیست و نگاه نامحرم هم اگر با قصد بدی نباشد اشکالی ندارد.
* آیا آرایش صورت از قبیل گرفتن ابرو، بند انداختن، رنگ کردن ابرو، ریمیل و امثال اینها و استفاده از لاک ناخن زینت محسوب میشود و دختر دانشجو میتواند از اینگونه آرایشها استفاده کند اگر امکان دارد آنهایی که آرایش محسوب نمیشود را نام ببرید؟
اولا اینها تشخیص موضوع است حکم شرعی این است که اگر عرفا بین زنها اینها را آرایش میدانند باید از نگاه نامحرم پوشانده شود اگر در آن حد نیست لازم نیست پوشانده شود اما همین جا من مژده دهم یکی از موضوعاتی که در مرکز موضوع شناسی احکام فقهی در قم توسط گروه بانوان دارد کار میشود همین اقسام آرایشهاست که چه نوع از اینها را عرفا آرایش میدانند که بعدا ممکن است مشخص شود مثلا برداشتن ابرو یا تاتو کردن ابرو یا لاک در چه حدی آرایش محسوب میشود یا نمیشود تا حدودی شاید بتوانند اما به طور کامل خیلی بعید است این عرفی است عرف هر محلی هم ممکن است فرق کند اما حکم شرعی این هست که اگر عرفا بین خانمها بگویند این خانم آرایش کرده باید از نگاه نامحرم بپوشاند، اگر در آن حد نباشد واجب نیست بپوشاند.
* برای خانمهای دانشجوی متاهل آرایش چه حکمی دارد؟
مسئله آرایش برمیگردد به عرف محل. در خصوص اینکه چه چیزی آرایش محسوب میشود چه چیزی آرایش محسوب نمیشود، در کجا بد میدانند در کجا بد نمیدانند - در بعضی از شهرها رسم چنین است که دختر تا زمانی که ازدواج نکرده آرایش نمیکند و بد میدانند - خب در اینجا به هر حال باید پرهیز کنند؛ یعنی خودشان را در معرض حرف و حدیث مردم و اتهام دیگران قرار ندهند و مراعات کنند. اما اگر آرایش کرده است و حالا میتواند بیرون ظاهر شود یا نه؟ اگر در حدی باشد که عرفا بگویند آرایش کرده، باید چهره خودش را از نگاه نامحرم بپوشاند.
نوع پوشش در محیطهای آموزشی
قوانین و مقررات آموزشی
* معمولا دانشجویان با تاخیر یک هفتهای از زمان تشکیل شدن کلاسها در کلاس شرکت میکنند و با وجود اینکه عدهای در موعد مقرر شرکت میکنیم، ولی کلاس تشکیل نمیشود. آیا موظف به حضور در سر کلاس هستیم در صورتی که اطمینان به عدم تشکیل کلاس داریم؟ برای هر واحد، حق تقریبا دو غیبت مجاز داریم. آیا بدون عذر و دلیلی امکان استفاده از این غیبتها را داریم یا نه؟
اینجا دو تا مسئله مطرح است: یک مسئله اینکه تکلیف آن افرادی که غیبت میکنند و کلاس تشکیل نمیشود چیست؟ از نظر حکم شرعی و کار آنها چه حکمی دارد؟ مسئله دوم اینکه افرادی مقید هستند و در کلاس حضور پیدا میکنند، اما در موردی میدانند اگر حضور پیدا نکنند یا حضور پیدا کنند، فرقی ندارد؛ یعنی افراد نمیآیند و کلاس تشکیل نمیشود آنها تکلیفشان چیست آیا اگر حضور پیدا نکردند تخلف کردهاند؟
به هر حال انسان در هر تشکیلاتی که هست، یکسری مقررات و آئیننامه داخلی که وجود دارد و از آن اول که ثبتنام میکند یا وارد در آنجا میشود، اینها را پذیرفته و باید عمل کند. بنابراین اینکه بعضیها میگویند مثلا حالا قانون داخلی دانشگاه یا این پژوهشکده مصوب مجلس نیست، تایید شده از طرف شورای محترم نگهبان نیست که ما بگوییم قانونی است که تخلف از آن جایز نیست، اینجا باید عرض کنیم اینها یکسری قراردادها یا شرایطی است که شما وقتی ثبت نام میکنید این مقررات را میپذیرید و نباید از آنها تخلف کنید و لذا آن افراد مجاز به تخلف نیستند مگر اینکه عذری داشته باشند و آن فردی که عذر داشته باشد استثنا است. پس افرادی که بدون عذر و سبب و بیجهت غایب میشود و موجب میشوند که کلاس تشکیل نشود، خلاف کردهاند و اگر حقی از افراد دیگر ضایع بشود - مثلا استاد آمده سر کلاس و اکثر شاگردان نیستند و بعضی شاگردان آمدهاند، چون عده کثیری نیامدهاند کلاس تشکیل نشده است و وقت اینها ضایع شده است و از درسشان افتادهاند - این هم یک جور حقالناس است و باید رضایت آنها را جلب کند. اما این افراد وقتی که میدانند عدهای نمیآیند و کلاس تشکیل نمیشود آیا مجاز هستند که نیایند یا نه؟ جواب از سوال اول مشخص شد: شما وقتی مقررات را پذیرفته اید، باید سر کلاس حاضر شوید اگر عدهای تخلف کردند، آیا تخلف آنان سبب میشود که ما هم تخلف کنیم یا نه؟ که جواب مشخص است؛ مگر اینکه اجازه بگیرید. یک وقت است که شما میدانید که کلاس تشکیل نمیشود ولی قانون و مقررات میگوید حاضر شوید - مثل اینکه به یک فرد میگویند در اداره حاضر باشید یا فرد نظامی را آماده باش میگذارند کاری هم نیست، میگویند در پادگان یا در محل خدمت حضور پیدا کن، این حضورش خیلی مهم است و لذا آن افراد هم مجاز نیستند انجام ندهند، مگر اینکه اجازه بگیرند. پس زمانی که احتمال قوی می دهند یا یقین دارند که کلاس تشکیل نمیشود اجازه بگیرند و شرکت نکنند اشکال ندارد، اما اگر اجازه نگیرند اینها هم مثل همانها هستند.
* اگر استاد بدون مرخصی درس را تعطیل کند چه حکمی دارد؟
اگر واقعا بدون مرخصی باشد - به این معنا که عذری برای اینکه در کلاس حاضر نشود ندارد و یا بدون عذر وسط درس، درس را تعطیل می کند - ایشان ضامن است؛ یعنی حقالناس است. زیرا شاگردانی که حضور پیدا کردند این حق را دارند که از این فرصت استفاده کنند؛ اگر فرد در قبال این زمانی که ایشان درس را بدون عذر و مجوز ترک کرده حقوقی هم دریافت کند آن حقوق را ضامن است یعنی اولا نمیتواند دریافت کند ثانیا اگر دریافت کرده باشد ضامن است و باید برگرداند.
احکام خمس در امور آموزشی
* آیا به کتب درسی خمس تعلق می گیرد؟
کتابهای درسی مورد نیاز خمس ندارد، یعنی اگر کتاب مورد نیازتان است و خریداری کرده اید خمس ندارد، برخیها میگویند خریداری کردیم اما در طول سال فرصت نداریم استفاده کنیم، اگر مورد نیازتان است حال به سببی نتوانستید مطالعه کنید یا یک دوره کتاب است - چند مجلد - و مثلا یکی دو جلد را مطالعه کردید یا اصلا یک کتاب مرجع است - مثل لغتنامه و امثال اینها - و ممکن است به همه مجلدات مراجعه نکرده باشید، به طور کلی اگر نیازتان باشد، خمس ندارید.
* بنده در یکی از دانشگاههای دولتی تحصیل میکنم یعنی بورسیه هستم در طول تحصیل ماهانه مبلغی به عنوان حقوق به دانشجویان پرداخت میکنند لازم به ذکر است که دوران چهار ساله تحصیل به عنوان سوابق شغلی برای دانشجویان محاسبه میشود و همچنین در پایان تحصیل باید معدل ۱۷ را کسب نماییم در غیر این صورت وجوه پرداختی باید عودت داده شود آیا به این پول خمس تعلق میگیرد یا نه؟
در مواردی که دوران تحصیل شخص به عنوان کار محسوب می شود و این وجوه در قبال آن پرداخت میشود به عنوان مزد و اجرت بله اگر اضافه بیاید خمس دارد اما در مواردی که کمک هزینه تحصیلی است یعنی کاری انجام نمیدهد و شهریهای به او میدهند هر چند تعهد خدمت دارد که بعد از تحصیل استخدام شود و کار به او بسپارند و حقوق بدهند اما الان حقوق نیست فقط یک کمک هزینه تحصیلی است این از نظر حضرت آقا اگر اضافه هم بیاید خمس ندارد چون منفعت کسب نیست و در قبال کار هم نیست.