اخلاق" عصاره دین است و پیامبر اکرم(ص) می فرمود که برای تکمیل سجایای اخلاقی مبعوث شده است. بنابراین نتیجه دینداری یک متدین، باید خوش اخلاقی و سلوک نیک با خانواده، دوستان و مردم باشد.
در این میان، خانواده به عنوان اولین و پایدارترین نهاد جامعه، بیشترین اهمیت را دارد و بزرگ ترین نقش را در سالم سازی جامعه ایفا می کند. لذا اگر یک فرد دیندار، در بیرون از خانه خوش اخلاق است و در منزل، بداخلاق، نشان از آن دارد که دین او کامل نیست.
آنچه در پی می آید نمونه هایی از سلوک اخلاقی امام پنجم حضرت محمد بن علی بن الحسین باقر العلوم علیهم است؛ که در شب شهادت آن حضرت، به شیعیان ایشان تقدیم می گردد:
1. پاکیزگی و آراستگی
رعایت بهداشت فردی، نقش مهمی در زندگانی امام باقر(ع) داشت. در آن دوران امکانات بهداشتی و پزشکی، بسیار محدود بود اما امام در همان روزگار بسیار بدان اهمیت می داد و رعایت آن را به پیروان خویش نیز سفارش می کرد. امام، همواره محاسن و ناخن های خود را حنا می کرد، لباس های تمیز می پوشید، و ناخن هایش را کوتاه می کرد و می فرمود: «ناخن های خود را کوتاه کنید؛ زیرا آنها محل جمع شدن شیطان هستند».
امام(ع) پیرایشگری مخصوص خود داشت که موهای سر و صورت ایشان را اصلاح می کرد و اصحاب، امام را همواره با موهایی مرتب و پیراسته می دیدند.
همچنین به مسواک زدن اهمیت بسیاری می داد و می فرمود: « اگر مردم می دانستند که مسواک زدن چه فواید مهم و فراوانی دارد، آن را، حتی در بستر خواب نیز از خود جدا نمی کردند.»
امام، همواره در محیط های عمومی با لباس های برازنده و تمیز حاضر می شد؛ به گونه ای که نزدیکان در مورد ایشان می گفتند: ظاهر او بیشتر به جوانان می ماند.
2. خوش رویی
اسلام، اهمیت زیادی به خوش خلقی و برخورد نیکو با مؤمنان داده و آن را یکی از ارزش های والای اخلاقی می داند.
امام باقر(ع) می فرماید: « لبخند مرد به روی برادر مؤمنش بسیار پسندیده است و ستردن غبار (اندوه) از چهره او حسنه است و خدا به چیزی برتر از شاد کردن دل مؤمن پرستش نشده است.»
امام از زبان جد بزرگوارش رسول اکرم(ص) این روایت را برای مردم می خواند که: « هر کس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند، خدای را خشنود ساخته است.»
امام از شاد کردن دیگران خشنود می شد و گاه اطرافیان را به شوخی های ستوده و در حد اعتدال- که موجب سرور و خوشحالی افراد می شود- تشویق می کرد و به آنها می فرمود: « همانا خداوند آن کس را که در میان جمعی شوخی (ستوده) می کند، دوست می دارد؛ در صورتی که مزاح او آمیخته با سخنان ناروا نباشد.»
3. ایجاد پیوند عاطفی با همسر
یکی از نکات ارزنده و جالب توجه زندگانی امام باقر (ع) در این راستا، اهتمام امام در جلب محبت افراد خانواده و فراهم آوردن لوازم تحکیم خانواده است.
«حسن زیات بصری» به همراه یکی از دوستانش به حضور امام شرف یاب می شود تا برای پرسش های خود پاسخی از امام دریافت کند. وی پس از ورود به اتاق امام با صحنه ای روبه رو می شود که تعجب او و همراهش را بر می انگیزد. او امام و اتاقش را در حالتی بسیار آراسته مشاهده می کند. پس از آن که پرسش هایش را مطرح می کند و پاسخ می شنود، هنگام برخاستن و خارج شدن، امام به او می فرماید: «فردا همراه دوستت نزد من بیا».
روز بعد به منزل امام می آیند، ولی ایشان را در اتاقی خاکی که فقط حصیری در آن پهن بود، پشمینه بر تن یافتند.
امام به او فرمود: « ای برادر بصری! اتاقی را که دیشب مشاهده کردی، اتاق همسرم بود و اسباب و اثاثیه ای هم که در آن بود، به او تعلق داشت. او خودش را برای من زینت کرده بود و من هم باید خود را برای او زینت می کردم. بنابراین، گمان بد به دل خویش راه مده». او گفت: « فدایت شوم! سوگند که در مورد شما بدگمان شده بودم، ولی اینک خدا بدگمانی را از دلم بیرون کرد و دریافتم که حقیقت، همان است که شما فرمودید».
آشکار است که امام برای جلب رضایت و خشنودی همسر خود بسیار تلاش می کرد تا با ارتباط عاطفی بیشتر، بنیان خانواده خویش را استحکام بیشتری ببخشد.
4. ارتباط عاطفی با فرزندان
یکی از فرزندان حضرت، بیمار بود و وضع وخیمی داشت و امام از این موضوع بسیار ناراحت بود. سرانجام بیماری او بهبود نیافت و به مرگ وی انجامید. امام از درگذشت او بسیار متأثر شد. صدای شیون و زاری اهل خانه بلند شد، امام به بالین فرزند خود رفت، ولی لحظاتی بعد با چهره ای گشاده بیرون آمد که موجب تعجب برخی از حاضران شد و در این مورد از ایشان پرسیدند، حضرت فرمود: «ما دوست داریم آن که دوستش داریم (فرزندمان) سلامت باشد، ولی وقتی خواست خدا در مورد ما نازل شد، به آنچه او دوست دارد، گردن می نهیم.»
امام با این رفتار و گفتار نیکو، چارچوب محبت واقعی و اصیل را به همگان آموخت و یادآور شد که دوستی های دنیایی، حتی محبت به فرزند، نباید مانع فرمان برداری و روی برتافتن از خواست الهی شود.
5. صمیمیت و معاشرت با دوستان
از دیگر سجایای اخلاقی که اسلام بر آن تأکید کرده است، ابراز محبت دو مؤمن به هم است؛ زیرا محبت اگر ابراز شود، صمیمیت طرف مقابل را نیز به همراه دارد و او پس از آگاهی از محبت، می کوشد تا به آن پاسخ گوید که این تلاش، به تحکیم رابطه دوستی و ایجاد صمیمیت بیشتر بین آنها می انجامد. همچنان که در احادیث و سخنان امامان معصوم (ع) نیز رویکرد گسترده ای به موضوع نشان دادن محبت به دوستان و دوری از مخفی کردن آن، شده است.
این موضوع نمود فراوانی در رفتار امام باقر(ع) دارد، « ابی عبیده » می گوید: « من (در سفری) با امام محمد باقر(ع) هم کجاوه بودم. نخست من سوار می شدم و سپس او سوار می شد و به محض سوار شدن سلام و احوال پرسی می کرد؛ درست مانند کسی که مدت هاست دوست خود را ندیده، سپس دست می داد و مصافحه می کرد... آن حضرت در این باره فرمود: هرگاه دو مؤمن به هم برسند و با هم دست بدهند و حال یکدیگر را بپرسند، خداوند گناهان آنها را می ریزد و پیوسته به آن دو نظر می کند تا هنگامی که از هم جدا شوند... هرگاه دو مؤمن با هم دست بدهند خداوند دست خود را در میان دست آنها درمی آورد و با آن کس که بیشتر دست دیگری را بفشارد، دست می دهد.»
گاه امام به کسانی که برای خداحافظی پیش از مسافرت نزد او می آمدند، سفارش می کرد که سلام او را به یک یک دوستان و آشنایانش در آن شهر برسانند.
6. دستگیری از نیازمندان
کمک به محرومان، نیازمندان و ستمدیدگان جامعه، اصل بزرگی در زندگانی امام باقر(ع) بود و برطرف کردن نیازهای مادی و روحی آنان را مهم ترین فعالیت های اجتماعی خود به شمار می آورد. امام، آنان را دور خود جمع می کرد، سخنانشان را می شنید و دردهایشان را آرامش می بخشید. امام صادق(ع) در این باره می فرماید: « روزی نزد پدرم رفتم، در حالی که مشغول تقسیم هشت هزار دینار به نیازمندان مدینه بود و یازده غلام را آزاد ساخت.»
امام روزهای تعطیل، به ویژه جمعه ها، را به دستگیری و انفاق به مستمندان اختصاص می داد و دیگران را نیز به آن برمی انگیخت. در روایتی دیگر از امام صادق(ع) آمده است: « با وجود این که پدرم از نظر بنیه مالی ضعیف تر از سایر افراد خاندانش و نیز مخارج زندگی اش بیشتر از بقیه بود، ولی د رهر روز جمعه به نیازمندان کمک می کرد، حتی اگر کمک او به اندازه یک دینار بود و می فرمود: پاداش صدقه و کمک به نیازمندان در روز جمعه برتری دارد؛ همان گونه که روز جمعه نسبت به دیگر روزهای هفته دارای برتری است.»
ویژگی برجسته امام در دستگیری از مستمندان این بود که هرگز آنان را «سائل؛ گدا» خطاب نمی کرد و همواره به دیگران می فرمود: «آنان را به بهترین نام هایشان صدا بزنید.»
7. حضور در اجتماعات و زندگی مردمی
امام باقر(ع) در این باره اهتمام ویژه ای داشت و دیگران را نیز از آموزه های سودمند اخلاقی خود در این زمینه بهره مند می کرد.
«زراره بن اعین» روایت می کند: «روزی امام باقر(ع) برای شرکت در مراسم تشییع جنازه فردی از طایفه قریش حضور یافت. من نیز به همراه ایشان شرکت کردم. مردی به نام «عطاء» نیز با ما بود. در این هنگام، زنی از تشییع کنندگان شروع به شیون و فریاد کرد. عطاء به او گفت: یا ساکت شو یا همگی باز می گردیم. ولی زن همچنان فریاد می زد و می گریست، عطاء (ناراحت شد) و بازگشت. من به امام رو کردم و گفتم: عطاء بازگشت (چه کنیم؟) امام فرمود: به راه خودت ادامه بده، اگر بنا باشد به خاطر دیدن یک اشتباه از دیگران (داد و فریاد زن) عمل شایسته ای را کنار بگذاریم، حقوق برادر مسلمان خویش را به جا نیاورده ایم.
پس از تشییع، جنازه را بر زمین نهادند و امام بر آن نمازگزارد. سپس شخصی (گویا صاحب عزا) جلو آمد و ضمن سپاس گزاری از امام، عرض کرد: خداوند، شما را رحمت کند. دیگر بازگردید، پیاده روی برای شما دشوار است. ولی امام از بازگشتن، طفره رفت. پیش آمدم و به امام گفتم: از شما خواستند که بازگردید، پرسشی دارم که می خواهم در مورد آن توضیح بدهید. امام فرمود: به کار خودت ادامه بده؛ زیرا ما با اجازه او نیامده ایم تا حال با اذن او بازگردیم، بلکه ما به خاطر برتری و پاداشی که تشییع و خاک سپاری مؤمن دارد، آمده ایم و هر اندازه که انسان به تشییع و دیگر مراسم ادامه بدهد، از خداوند پاداش می گیرد.»
8. احترام به حق الناس
ضرورت احترام به حقوق مالی و دارایی های مردم، حتی اقلیت های دینی، از مسائلی است که اسلام به آن توجه ویژه ای دارد. اسلام، صرف نظر از رعایت حقوق مسلمانان، رعایت حقوق دیگر کسانی را که با مسلمانان زندگی می کنند، ضروری می داند و حتی تجاوز به حقوق مالی و دارایی های فرقه ها و گروه هایی را که معصومین آنها را لعن و نفرین کرده اند، برنمی تابد و مالکیت آنها را محترم می شمارد.
« ابو ثمامه » در این باره می گوید: « روزی خدمت امام باقر(ع) رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم! من قصد دارم در مکه اقامت گزینم و ساکن آنجا باشم، ولی به یکی از پیروان فرقه مرجئه بدهکارم و به او مدیون هستم، حال می خواهم نظر شما را بدانم. امام در پاسخ فرمود: نزد طلبکار خود بازگرد و طلبش را بپرداز و به گونه ای زندگی کن که وقتی به دیدار پروردگارت شتافتی، از سوی کسی دینی برگردن تو نباشد؛ زیرا مسلمان هرگز خیانت نمی کند.»
9. دوری از دنیا و دنیاطلبی
زندگی فردی امام علیه السلام به دور از زیور و زینت دنیایی بود؛ به شکلی که اتاقش بسیار ساده و کوچک بود و هرگز خاطر خویش را از اندیشه در امور دنیایی نمی آشفت.
«جابر بن یزید جعفی» می گوید: «روزی محمدبن علی علیه السلام به من فرمود: ای جابر! اندوهگینم و دلم گرفته است. گفتم: اندوهتان به خاطر چیست؟
فرمود: ای جابر! کسی که لذت شراب ناب الهی در دلش باشد، از غیر خدا روی برتافته و دلش گرفتار او می شود. ای جابر! مگر این تحفه دنیا چیست. مگر دنیا جز مرکبی که بر آن سوار می شوی یا لباسی که می پوشی و یا همسری که اختیار می کنی چیز دیگری هم هست؟
ای جابر! خداجویان بر این دنیا تکیه نمی کنند و به آن دل نمی بندند و خیال خود را از آخرت( او سختی آن) خوش نمی دارند. دل فریبی های دنیا، دل آنان را هرگز از یاد خدا باز نمی دارد، گوش آنان را بر ذکر خدا نمی بندد، و زرق و برق دنیا چشمشان را از دیدن نور الهی کور نمی کند. از این روست که نیکان پاداش، دریافت می کنند و رستگار می شوند... پس بکوش آنچه خدا نزد تو از دین و حکمتش به امانت گذاشته، پاس داری.»
همچنین می فرمود: «دنیا را مانند کاروان سرایی فروگذار که پیامبر(ص) فرمود: مثل من و دنیا مثل سواری است که ساعتی زیر سایه درختی فرود می آید و بر می خیزد و از آنجا می رود».