0

داستان هیی از امام باقر

 
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از امام باقر


حضرت ابو جعفر، محمد بن علی علیه السلام در سوم صفر سال 57 هجری قمری در مدینه منوره متولد شد. پدر آن بزرگوار حضرت علی بن الحسین، امام سجاد علیه السلام و مادر گرامی اش فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است. به این ترتیب آن حضرت از طرف پدر و مادرش هاشمی و علوی می باشد. امام باقر علیه السلام سه سال و شش ماه با جدش امام حسین علیه السلام و 34 سال با پدرش امام زین العابدین علیه السلام زندگی کرده و 19 سال و ده ماه نیز مدت امامت آن حجت الهی به طول انجامید.

پیشوای پنجم در دوران زندگی خویش با 10 تن از خلفای ستمگر اموی (از معاویة ابن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک) معاصر بود و سال های امامت آن حضرت با 5 تن از همین خلفاء مقارن شد.

این 5 حاکم عبارتند از:

1- ولید بن عبدالملک (متوفی 96، ششمین خلیفه اموی)
2- سلیمان بن عبدالملک (متوفی 99)

3- عمر بن عبدالعزیز (متوفی 101)

کرامات امام باقر علیه السلام

4- یزید بن عبدالملک (متوفی 105)

5- هشام بن عبدالملک (متوفی 125)

امام باقر علیه السلام د ر دوره امامت خویش فرصت های مناسبی را برای گسترش فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، استحکام معارف شیعی و ترویج آن در میان اقشار مختلف مسلمانان به دست آورد.
در آن دوران حساس و بحرانی، امام پنجم نهضت فکری و فرهنگی گسترده ای را آغاز نمود و شاگردان مهمی را تربیت کرد. از مهم ترین شاگردان و یاران آن حضرت می توان به: زرارة بن اعین، حمران بن اعین، حسن بن حسن بن حسن علیه السلام، زید بن علی بن الحسین علیهما السلام، سلیم بن قیس هلالی، جابر بن عبدالله انصاری، جابر بن یزید جعفی، بکیر بن اعین، ابان بن تغلب، فضیل بن سار، لیث بن بختری معروف به ابو بصیر، محمد بن مسلم ثقفی، ابو حمزه ثمالی و ... اشاره کرد. شیخ طوسی معروف ترین شخصیت نگار شیعی نام 468 نفر از شاگردان امام باقر علیه السلام را فهرست کرده است.

حضرت باقر علیه السلام در روز دوشنبه، هفتم ذی الحجه سال 114 ه . ق در سن 57 سالگی به فرمان هشام بن عبدالملک، دهمین خلیفه بنی امیه مسموم و در مدینه به شهادت رسید و در کنار مرقد پدر گرامی اش حضرت سجاد علیه السلام در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

در مورد مقام و عظمت امام باقر علیه السلام به گفتاری حکیمانه از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بسنده می کنیم: آن حضرت روزی از امام باقر علیه السلام یاد کرده و به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «انک ستدرک رجلا منی اسمه اسمی و شمائله شمائلی، یبقر العلم بقرا; ای جابر! تو مردی از خاندان مرا درک خواهی کرد که همنام و هم شمایل من است. او سرچشمه های علم و دانش را می شکافد و به دیگران توضیح داده و تفسیر می کند.»
(برگرفته از مجله مبلغان حوزه)


در این مجال برآنیم که گوشه ای از کرامات و فضائل آن یادگار نبوت و ستاره فروزان علم و تقوی را بیان کنیم.

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

شنبه 28 شهریور 1394  11:30 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از امام باقر

بینا شدن ابو بصیر به دستان مبارک امام باقر علیه السلام



ابو بصير گويد: خدمت حضرت باقر عليه السّلام رسيدم و عرض كردم: شما ورثه حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله هستيد؟ فرمود: آرى، عرض كردم: رسول خدا وارث همه پيغمبران است و تمام علوم آنها را هم داشت؟ فرمود: آرى، عرض كردم: پس اينك شما قادر هستيد مردگان را زنده كنيد و امراض سخت را شفا دهيد؟.

حضرت باقر عليه السّلام فرمود: آرى به اذن خداوند همه اين كارها را انجام ميدهيم پس از اين فرمود: نزديك من بيا، دست خود را بر صورتم كشيد در اين هنگام آفتاب و آسمان و زمين و خانه‏ ها را ديدم، فرمود: اگر ميل دارى همين گونه باش و مانند مردم در ثواب و عقاب شركت كن، و اگر هم ميل دارى مانند كور زندگى كنيد و روز قيامت بهشت برويد.

ابو بصير گويد: عرض كردم: دوست دارم مانند اول باشم، وى گويد: حضرت بار ديگر دست بر چهره‏ ام كشيد مانند اول نابينا شدم، راوى گويد: من اين حديث را خدمت ابن ابى عمير نقل كردم فرمود: من گواهى مي دهم اين حديث راست است‏ همان گونه كه جهنم و بهشت واقعيت دارند

 

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

شنبه 28 شهریور 1394  11:30 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از امام باقر


جابر بن یزید جعفی می گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: مراد از ملکوت آسمان و زمین که به حضرت ابراهیم خلیل الله علیه السلام، ارائه نمودند چیست؟ همان واقعه ای که خداوند متعال در قرآن شریف آن را یادآور شده و می فرماید: «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات والارض »سوره ی انعام آیه ی 75 «و این چنین ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.» پس دیدم که دست مبارک خود را به جانب آسمان برداشت و به من فرمود: نگاه کن تا چه می بینی؟ من نوری دیدم که از دست آن حضرت به آسمان متصل شده بود، چنانکه چشم ها خیره می شد. آنگاه به من فرمود: ابراهیم علیه السلام ملکوت آسمان و زمین را چنین دید. امام باقر علیه السلام در این لحظه دست مرا گرفته و به درون خانه برد. لباس خود را عوض کرده و فرمود: چشم برهم بگذار! بعد از لحظاتی گفت: می دانی در کجا هستیم؟ گفتم: خیر. فرمود: در آن ظلماتی هستیم که ذوالقرنین به آن جا گذر کرده بود. گفتم: اجازه می دهید که چشم هایم را باز کنم. فرمود: باز کن اما هیچ نخواهی دید. چون چشم گشودم در چنان تاریکی بودم که زیر پایم را نمی دیدم.

اندکی رفتیم باز هم فرمود: جابر! می دانی در کجائی؟ گفتم: خیر. امام فرمود: بر سر چشمه ای که خضر از آن آب حیات خورده بود، قرار داری.
آن حضرت همچنان مرا از عالمی به عالم دیگر می برد تا به پنج عالم رسیدیم. فرمود: ابراهیم علیه السلام ملکوت آسمان ها را این چنین [که تو ملکوت زمین] را دیدی مشاهده کرد. ... او ملکوت آسمان ها را دید که دوازده عالم است و هر امامی که از ما از دنیا برود، در یکی از این عالم ها ساکن می شود تا آنکه وقت ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه و آله فرا رسد. امام باقر علیه السلام دوباره فرمود: چشم بر هم بگذار و بعد از لحظه ای فرمود: چشم بگشا! چون چشم گشودم خود را در خانه آن حضرت دیدم. آن بزرگوار لباس قبلی خود را پوشید و به مجلس قبلی برگشتیم. من عرض کردم: فدایت شوم چه قدر از روز گذشته؟ فرمود: سه ساعت.
( تفسیر الصافی - ج2 - ص132)

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

شنبه 28 شهریور 1394  11:31 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از امام باقر

 

صحبت با پرندگان

 

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَرَّ أَبُو جَعْفَرٍ ع بِالْهَجِينِ وَ مَعَهُ أَبُو أُمَيَّةَ الْأَنْصَارِيُّ زَمِيلُهُ فِي مَحْمِلِهِ قَالَ فَبَيْنَا هُوَ كَذَلِكَ إِذْ نَظَرَ إِلَى وَرَشَانٍ‏ فِي جَانِبِ الْمَحْمِلِ مَعَهُ فَرَفَعَ أَبُو أُمَيَّةَ يَدَهُ لِيَذُبَّهُ عَنْهُ فَقَالَ يَا بَا أُمَيَّةَ إِنَّ هَذَا طَائِرٌ جَاءَ يَسْتَجِيرُ بِأَهْلِ الْبَيْتِ وَ إِنِّي دَعَوْتُ اللَّهَ فَانْصَرَفَتْ [عَنْهُ‏] حَيَّةٌ

ابوامیه ی انصاری نقل می کند که با حضرت همسفر حج بودم که در راه پرنده قمری بر کجاوه نشست و صدا می نمود من خواستم او را بگیرم حضرت فرمود ابو امیه او را نیازار به ما پناه آورده. او از ماری شکایت می کند که جوجه های او را می خورد می خواهد تا من دعایش کنم از شر او ایمن شود پس من از خدای متعال خواستم.پس از آن،مار منصرف شد.(بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 345)



قال الصادق علیه السلام:‏ إِنَّ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ قَالَ‏ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ قَدْ وَ اللَّهِ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ عَلِمَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ.
امام صادق علیه السلام با اشاره به آیه ی 16 سوره ی نمل
(عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ اى مردم! به ما زبان پرندگان آموختند) فرمودند: به خداقسم حقیقتا خداوند به ما(اهل بیت)زبان پرندگان آموخت و همه چیز به ما عطا کرده)
(همان)

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

شنبه 28 شهریور 1394  11:31 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از امام باقر

 

 

اعجاز امام باقر علیه السلام در پنهان شدن از نظرها

 

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام وَ النَّاسُ يَدْخُلُونَ وَ يَخْرُجُونَ
فَقَالَ لِي سَلِ النَّاسَ هَلْ يَرَوْنَنِي؟
فَكُلُّ مَنْ لَقِيتُهُ قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ أَبَا جَعْفَرٍ يَقُولُ لَا وَ هُوَ وَاقِفٌ
حَتَّى دَخَلَ أَبُو هَارُونَ الْمَكْفُوفُ قَالَ سَلْ هَذَا
فَقُلْتُ هَلْ رَأَيْتَ أَبَا جَعْفَرٍ؟
فَقَالَ أَ لَيْسَ هُوَ بِقَائِمٍ؟
قَلت وَ مَا عِلْمُكَ؟
قَالَ وَ كَيْفَ لَا أَعْلَمُ وَ هُوَ نُورٌ سَاطِع‏...


ابوبصیر می‌گوید:
روزی با امام باقر علیه السلام وارد مسجد شدم. امام علیه السلام به من فرمود:«از مردم بپرس آیا مرا می‌بینند.»
هر کس جلو می‌آمد، من از او می‌پرسیدم:«آیا امام باقر را می‌بینند؟»
می‌گفتند:«نه.» در حالی که امام در کنار من ایستاده بود.
در این هنگام ابوهارون که نابینا بود، وارد مسجد شد. امام فرمود:«از او بپرس.»
پس من به ابوهارون گفتم:«آیا امام باقر را می‌بینی؟»
گفت:«مگر همان کسی نیست که آنجا ایستاده؟»
گفتم:«از کجا فهمیدی؟ مگر نابینا نیستی؟»
ابوهارون گفت:«چگونه او را نبینم و حال آنکه او نوری درخشان است.»

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

شنبه 28 شهریور 1394  11:31 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستان هایی از امام باقر

 

 

خبر امام علیه السلام از زمان مرگشان

 

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ‏ أَبِي قَالَ لِي ذَاتَ يَوْمٍ إِنَّمَا بَقِيَ مِنْ أَجَلِي خَمْسُ سِنِينَ فَحَسَبْتُ فَمَا زَادَ وَ لَا نَقَص‏


عبد اللَّه بن ابى يعفور گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود: يكى از روزها پدرم فرمود: اكنون از عمرم بيش از پنجاه روز نمانده است و من حساب آن روز داشتم، و درست روز آخر از دنيا رفت و هيچ كم و يا زياد نگرديد.

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

شنبه 28 شهریور 1394  11:31 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها