تقدیم به پیشگاه مقدس حضرت رقیه: اتل متل خرابه!
اينجا يه بچه خوابه!
هم بدنش کبوده!
هم جگرش کبابه...!
اتل متل اسیری!
سیلی و سربه زیری!
کی تا حالا شنیده؟!
سه سالگی و پیری...؟!
اتل متل سه ساله!
این همه آه و ناله!
این دختر از ضعیفی!
هنوز یه پا نهاله...!
اتل متل بیابون!
کویر و دشت و هامون!
بس که پیاده رفتیم!
تاول زده پاهامون...!
اتل متل بهونه!
بابا چه مهربونه!
وقتی دلم میگیره!
برام قرآن می خونه...!
اتل متل گل یاس!
مهر و وفا و احساس!
دلم گرفته امشب!
به یاد عمو عباس...!
اتل متل یتیمی!
خدا، چقدر کریمی!
دادی بهم تو غربت!
یه عمهی صمیمی...!
اتل متل شب و تب!
سینه ز غم لبالب!
دلم میسوزه خیلی!
به حال عمه زینب...!
اتل متل چه خوب شد!
بالاخره غروب شد!
قسمت عمه امروز!
توهین و سنگ و چوب شد...!
اتل متل سه روزه!
عمه گرفته روزه!
عمه چقدر غریبه؟!
خیلی دلم می سوزه...!
اتل متل خبردار!
تو چنگ دشمن انگار!
مثل یه شیر زخمی!
عمه شده گرفتار...!
اتل متل خدایا !
تو این همه بلایا !
عمه مظلومه ام !
چیا کشیده آیا...؟!
اتل متل اسارت!
وحشت و قتل و غارت!
یه گله گرگ و روباه!
توحش و شرارت...!
اتل متل چه سرده؟!
شب شب سوز و درده!
رفته سفر پدرجون!
چی میشه زود برگرده...؟!
اتل متل جدایی!
پدر جونم کجایی؟
چی میشه تا خرابه!
یه سر قدم بیایی...؟!
اتل متل غریبی!
دوری و ناشکیبی!
ذکر من ای پدرجون!
وینک یا حبیبی...؟!
اتل متل یه نامه!
از طرف بابامه!
گفته رقیه، خونه ش!
خرابه های شامه...!
اتل متل سپیده!
تو رؤیا ماهو دیده!
به شوق وصل مهتاب!
یه هو از خواب پریده...!
اتل متل تمومه!
پرزدن آرزومه!
دلم پیش بابامو!
داداشامو عمومه...