0

نقدي بر فيلم «فردا » ساخته مشترک مهدي پاکدل و ايمان افشاريان

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

نقدي بر فيلم «فردا » ساخته مشترک مهدي پاکدل و ايمان افشاريان

 
 
نقدي بر فيلم «فردا » ساخته مشترک مهدي پاکدل و ايمان افشاريان

فيلم «فردا»نخستين تجربه کارگرداني مشترک «مهدي پاکدل» و «ايمان افشاريان » اين روز ها در گروه «هنر و تجربه» روي پرده رفته است. اثري اپيزوديک که روايتگرسه داستان جداگانه درباره مرگ است. اگر چه فيلم روايتي دايره وار دارد اما داستان هااز نظر مضمون تا حد زيادي با هم در آميخته اند . هر سه داستان در فضايي مشترک ،با لحني يکسان و در لوکيشني مشابه روايت مي شود ومخاطب گمان نمي کند در حال تماشاي چند قصه متفاوت است . اگر چه هر سه داستان به اذعان سازندگان اقتباسي مدرن از داستان هاي مثنوي مولانا است اما بيشتر برداشت شخصي آن ها از حکايت هاي مثنوي است .

در روايت اول زني مرگ دخترش را باور ندارد، در روايت دوم پزشکي از مرگ مي گريزد و در روايت سوم مرگ در قالب طمع ورزي و پليدي به ميدان مي آيد.فيلم حول محور تصادفي شکل مي‌گيرد و زندگي افرادي را روايت مي کند که هر يک به گونه‌اي با مرگ دست به گريبان اند. کارگردانان فيلم افزون بر تفکيک خيال و واقعيت به گونه اي مخاطب را به اين نکته مي رسانند که درک کند آن چه مي بيند متعلق به کدام فضا است. در «فردا» مخاطب با روايتي متفاوت و نگاهي جديد به مرگ مواجه مي‌شود. فيلم روايت غيرخطي،موازي و دايره‌اي را به‌خوبي در تار و پود داستان هايش گنجانده و با داستاني واحد سر و کار داريم که ما را باشخصيت‌هايش همراه مي‌کند. خون آلود بودن دست احمد پروانه پيش از قتل دوستش، بازي بدمينتون مادر با روح دخترش بدون توپ و صحبت هاي دوپهلوي مرد هيزم شکن با پزشک ،نشان از دقت نظر کارگردانان در نوشتن و اجراي فيلم نامه و ديالوگ نويسي هاي دور از شعار زدگي دارد. تدوين خوب به داستان روان و آرام اثر ريتم مناسب بخشيده است.

فيلم برداري و قاب بندي ها زيبا و چشم نواز اند و لوکيشن به گونه اي يکي ازشخصيت هاي اصلي فيلم شده است. بازي هاي فيلم به خصوص بازي احمد پروانه (امير دلاوري) ،منير (ستاره اسکندري) و علي دهکردي که در اين فيلم وجه ديگري از استعدادش را در زمينه نقش آفريني به مخاطب نشان مي دهد باور پذير است.

«فردا» با وجود امتياز هاي قابل تامل پايان بندي معلقي دارد و در برخي سکانس ها بيش از حد پيچيده شده و در دنياي سوررئال نيز غير منطقي به نظر مي رسد. سانحه تصادف به عنوان نقطه اتصال داستان ها در سکانس آغازين نشان داده مي شود اما گره گشايي آن به درازا مي کشد و ارتباط اين سه داستان با هم بسيار دير رخ مي دهد. علاوه بر کند بودن روايت، تداخل رويا و واقعيت در هر سه اپيزود به سردرگمي مخاطب مي انجامد.

«فردا» با پرداخت دقيق تر جزئيات مي توانست به فيلمي تاثير گذار تر تبديل شود تامفهوم عميق مرگ در بطن روايت فيلم باور پذير باشد اما شخصيت پردازي ضعيف آدم هاي اصلي اپيزودها مانع از اين شده که تماشا گر آن ها را که هر کدام شان نگاهي متفاوت به مرگ دارند باور کند. يکي از نشانه هاي تکرار شونده فيلم که بيشتر از ديگر نشانه‌ها چشمگير است، شمارش معکوس هر کدام از شخصيت هاي اثر است. در هر سه داستان آدم هادر شرايطي خاص و بحراني از سه تا يک مي‌شمارند. کارکرد دراماتيک اين شمردن‌ها در لحظات حساسي از فيلم تماشاگر را با سه شماره به دنياي جادويي فيلم مي‌کشاند. سه، دو، يک، تلنگر مرگ بر پيشاني هر کدام از آدم‌هاي داستان است. بي شک« فردا» اثري ديدني است که نشان از تلاش کارگردانانش براي ارائه اثري متفاوت و جذاب و دغدغه مند دارد و مخاطبان و منتقدان را به تماشاي فيلم بعدي شان دلگرم مي سازد.

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

شنبه 21 شهریور 1394  8:13 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها