تلنگرها را ببینید
گفتن اینکه کسانی که اختلال اضطرابی دارند، ظاهر مضطربی هم دارند یا کسانی که افسردگی دارند ظاهری خسته و ابروهایی فروافتاده و صورتی خشک و بیروح میتوانند داشته باشند و کسانی که اختلال وسواسی شدید دارند همیشه در حال شستشوی خودشان و وسایل اطرافشان هستند و کسانی که اختلال شخصیت دارند، رفتارشان و تصمیمگیری و احساساتشان تغییرات 180 درجهای میکند و... فقط یک تلنگر است که به ما میگوید: «اگر کسی این علایم را داشت به رفتارهای دیگرش باید بیشتر دقت کنید.»
اما شاید این سوال پیش بیاید که در ازدواجهایی که رابطه افراد پیش از آن فقط از طریق اینترنت است، چگونه میتوان نشانهها را دید و به آنها دقت کرد و بعد هم سریع این جواب داده شود که چون چنین چیزی ممکن نیست، پس ازدواج و آشناییای که به نوعی از طریق رابطه مجازی به وجود بیاید، به هیچوجه قابل قبول نیست!
واقعیت این است که چنین چیزی کاملا درست نیست. همانطور که در گذشته و بنا به شرایط ازدواجها سنتی بود، در زمان حال و عصری که ارتباطات گسترده شده و بخشی از آن هم شامل ارتباطات مجازی میشود، نمیتوان این نوع ازدواجها را به کلی رد کرد. حتی میتوان از این دریچه هم بهعنوان راهکاری تقویتی برای آشنایی افراد و تشکیل خانواده استفاده کرد اما به این شرط که رابطه در دوران شناخت، صورت غیرمجازی به خودش بگیرد تا افراد هرچه بیشتر و بهتر بتوانند برای انتخاب همسر آیندهشان تصمیم بگیرند نه فقط از روی هیجان.
در این میان نقش خانوادهها در کمک به شناخت هم بسیار مهم است. حتما باید طرفین درباره خانوادههای همدیگر اطلاعاتی داشته باشند و خانوادهها در مسیر هیجان جوانانشان به نوعی دوراندیشی و منطق داشته باشند. به والدین توصیه میکنیم در این موقعیتها به جای مخالفت فقط به این دلیل که روش آشنا شدن آنها را با هم نمیپسندند، به جوانان در شناخت همدیگر کمک کنند. فضایی را برای دیدار آنها و حتی مسافرت در دوران نامزدی به وجود بیاورند تا اگر در داستان رگههایی از حقهبازی یا مخفی کردن شخصیت اصلی وجود دارد، بتوان هرچه زودتر به آنها پی برد. این را هم نباید فراموش کرد که بسیاری در فضای مجازی - خودآگاه و ناخودآگاه - خود را فرد محترم و موجهی نشان میدهند و از ماسکهایی مردمپسند استفاده میکنند در حالی که واقعیت خلاف این است.
بنابراین رابطه غیرمجازی و رودررو باید بعد از شروع رابطه به صورت مجازی وجود داشته باشد. همچنین نباید فراموش کرد که پای یک عمر زندگی در میان است و با سختگیریهایی که مانع از شناخت میشود یا سهلانگاریهایی که اشتباههای بزرگ را در پی دارد، نباید آن را به بازی گرفت. رفتوآمد خانوادهها با هم و سفر فردی که در کشوری دیگر زندگی میکند هم برای احترام و هم برای شناخت لازم و ضروری است.
تا شناخت کامل، ازدواج نکنید
من به کسانی که در ابتدا یا میانه این راه هستند، توصیه میکنم تا زمانی که به شناخت کامل دست پیدا نکردهاند، تصمیم به شروع زندگی مشترک نگیرند. شناخت کامل، شناختی است که در درجه اول طرفین نه فقط از نظر منطقی و مواد نوشته شده روی کاغذ با همدیگر همخوانی داشته باشند، بلکه از لحاظ عاطفی هم به یکدیگر نزدیک شده باشند و از بودن با هم لذت ببرند و به زبان ساده احساس کنند همدیگر را دوست دارند، با همدیگر احساس راحتی کنند و زمانهایی که با هم هستند فکر نکنند حوصلهشان سررفته و دوست دارند هرچه زودتر از هم جدا شوند. آنها باید شباهتهای فرهنگی، فردی و اجتماعی و محیطی بین خودشان پیدا کنند، توافق خانوادهها را به دست بیاورند و تفاوت سنی معقولی با یکدیگر داشته باشند؛ از نظر مالی و تحصیلات خیلی متفاوت نباشند و تا حدی علایق و تفریحهای مشترکی داشته باشند. اگر دو طرف به چنین توافقهایی برسند، میتوان تا حد زیادی به آینده زندگی مشترکشان امیدوار بود.
منبع: سلامت/تبیان
چهارشنبه 18 شهریور 1394 10:21 PM
تشکرات از این پست
borkhar