فرهنگ فاطمی در مناسبات خانوادگی-قسمت اول
چکیده
تبیین فرهنگ فاطمی در نهاد خانواده از مسائل مهمی است که علیرغم اهمیت فوق العاده اش می توان مدعی شد کمتر به آن پرداخته شده است. در دین مبین اسلام، خانواده از اهمیت و تقدسی ویژه برخوردار است که ریشه در نقش این نهاد در تربیت فرزندان دارد. پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: «پدر در حکومتی که به فرزند دارد، مسئول است طفل را مؤدب و با اخلاق پسندیده پرورش دهد و او را به خداوند بزرگ راهنمایی کند» و حضرت علی بن الحسین علیه السلام نیز در این باره فرموده اند: «با فرزندت آن چنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. او را چنان بار بیاور که بتواند در شئون مختلف دنیای خود با عزت و آبرومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو باشد.» [1]
در اسلام برای تشکیل خانواده، استانداردهایی معرفی شده است. هر قدر ارکان تشکیل دهنده خانواده با آن استانداردها منطبق باشند به همان مقدار از شایستگی و برتری برخوردار خواهند بود. در روایات، ویژگی های فراوان برای شایسته ترین زنان و مردان بیان شده است و در سیره معصومین علیه السلام نیز ارشاداتی وجود دارد که می توان از آنها خانواده های برتر و شایسته را شناخت. از این رو، به طور اجمال می توان گفت خانواده برتر از نظر اسلام، آن است که ارکان آن شایسته و منطبق با استانداردهای اسلامی باشد، مناسبات و روابطی منطبق با آموزه های دینی بر آنها حاکم باشد، خروجی آن انسان هایی شایسته و مؤثر در ساخته شدن جامعه ایده آل اسلامی باشد. خانواده نمونه که مصداق تمامی موارد بالا می باشد بدون شک خانواده ای است که در تاریخ به الگوئی بی بدیل تبدیل شد و آن خانواده ای نبود مگر خانواده حضرت علی با محوریت حضرت زهرا سلام الله علیها.
در این نوشتار ابتدا مفهوم فرهنگ و انواع فرهنگ بررسی می گردد و در پی تشریح مختصر مفهوم خانواده، راهکارهای عملی این فرهنگ در مناسبات خانوادگی ارائه می گردد.
فرهنگ چیست؟
هر چند وسیع و جامع بودن مفهوم فرهنگ، شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از دیرباز هر یک از اندیشمندان، به فراخور آگاهی های خویش، در این حقیقت نگریسته و تعاریفی از آن ارائه داده اند. اما با این توصیف هر یک از این تعاریف پیرایه هایی از کاستی را نیز به همراه داشته و به تنهایی نمی تواند تعریف کاملی از فرهنگ به شمار آید. به عنوان مثال تایلر دانشور آمریکایی می گوید: «در روزگار ما این کلمه (فرهنگ) بر همه ابزارهایی که در اختیار ماست و همچنین بر همه رسم ها و باورها، دانش ها، هنرها، نهادها و سازمان های جامعه دلالت دارد. انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به برکت آن، موجود اجتماعی می شود. و با مردم پیرامون خود از صدها جهت همرنگی و همنوایی می یابد، و از مردم جوامع دیگر ممتاز می شود.»
نیم کوف جامعه شناس برجسته غرب در این باره می نویسد: «فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است و در تمام افکار، امیال، الفاظ و تکاپوهای ما منعکس می شود و حتی در اطوار و حرکات خفیف چهره ما را دارد.»
بر این اساس، فرهنگ مجموعه پیچیده ای است. متضمن معلومات، معتقدات، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم و تمامی تمایلات، قابلیت ها و عادات مکتسبه که آدمی در حالت عضویت در یک اجتماع حاصل می نماید. [2]
وجه تمایز فرهنگ مادی و الهی
زیر بنای فرهنگ مادی، اقتصاد و بهره جوئی از لذت های مادی است از این رو، انسان را تنها از این دیدگاه می نگرند و تمام هدف را در رفاه و آسایش و کامیابی و لذت جوئی خلاصه می کنند، قدرت و بهره جوئی حیوانی را، کمال انسان می دانند و او را در این مسیر به پیش می رانند. به همین دلیل است که دنیای امروز دنیای تبلیغات فریبنده و میدان نمایش و عرضه کالاهای متنوع مصرفی شده است زیرا در این فرهنگ، اخلاق، معنویت و ارزش های انسانی جایی ندارد.
در فرهنگ الهی بنای آن بر اخلاق و ارزش های الهی و انسانی گذاشته شده وضع بگونه ای دیگر است. اقتصاد و بهره جوئی از مادیات وسیله است نه هدف. یعنی در این فرهنگ اخلاق اصل و رفاه و مادیات فرع هستند و آدمی به اعتدال میان این دو رهنمون می شود. در واقع در این فرهنگ هم بعد مادی در حد ضرورت و نیاز مورد توجه است و هم بعد معنوی در حد اعلی، فرهنگ الهی با طبیعت آدمی، نیازها و رشد و تکامل او سازگار است. هم بعد اجتماعی حیات انسانی را در نظر می گیرد و هم به نیازهای اجتماعی و عقلانی انسان توجه دارد، هم احساسات و عواطف را تحریک می کند و هم میل به کنجکاوی و حقیقت جوئی انسان را ارضاء می کند.
فرهنگ مادی به علت نادیده گرفتن معنویات و اعتقاد به حیات موقتی با جنبه های عقلانی انسان و همچنین آرمان های اخلاقی و معنوی او در رابطه با دیگران و آفریدگار جهان توافق ندارد. همچنین موقتی تلقی کردن حیات انسان در فرهنگ مادی، انگیزه تلاش را در افراد کاهش می دهد، زندگی را بر انسان به صورتی بی معنا در می آورد، و افراد را به پوچی، بی هدفی و احساس عدم امنیت و تزلزل دچار می سازد.
در فرهنگ الهی سن و سال اهمیتی ندارد و حتی جوانان و نوجوانان می توانند بسیار زودتر از دیگران به بالاترین سطوح برسند. مقام معظم رهبری بر استفاده از دوران جوانی و ظرفیت های این دوران تأکید فراوان دارند و فرهنگ فاطمی بهترین بستر برای تحقق این خواسته ایشان است:
«ایت عظمت را ببیند! یک دختر بچه کم سال، در دوران سخت ترین محنت ها، به فریاد بزرگترین انسان ها می شتابد. همان عنصر است که در طول زمان، در دوران جوانی تا پانزده سالگی و شانزده سالگی و هجده سالگی بالاخره تا آخر عمر کوتاه این همه مقامات معنوی را تجربه می کند و این همه کار بزرگ انجام می دهد و این همه در تاریخ تشیع و اسلام اثر می گذارد و خورشید درخشانی می شود که تا دنیا دنیاست، خورشید درخشان اظهر زهرای اطهر خواهد درخشید.» [3]
نخستین فلسفه اجتماعی
خانواده نخستین هستۀ زندگی اجتماعی انسان است که بنیان آن صرفاً قرارداد اجتماعی نیست، بلکه مبتنی بر نیازی فطری و برخاسته از عمق روح انسان است. نیاز به سکونت و آرامش روحی بین دو جنس مخالف از طریق عقد و قراردادی خاص، نخستین حلقه زندگی اجتماعی را شکل می دهد و وظایف و نقش های ویژه ای را برای طرفین به ارمغان می آورد. در این میان مناسبات خانوادگی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که مهم ترین پیامد آن تربیت نسل آینده جوامع می باشد و ناگفته پیداست با وجود مناسبات خانوادگی معنوی نسل آینده نیز بالنده تر خواهد بود.
راهکارهای عملی فرهنگ فاطمی در مناسبات خانوادگی
بنابر آنچه گفته شد می توان به این نتیجه رسید که فرهنگ فاطمی در مناسبات خانوادگی بسیار کارساز و گره گشا می باشد. یکی از مهم ترین شاخصه هاس فرهنگ فاطمی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی این است که آثار و برکات چنین فرهنگی علیرغم تمامی فعالیت های سیاسی و فرهنگی مخالفین آن حضرت، همچنان پابرجاست و روز به روز در اعماق دل ها نفوذ می کند. ایشان در این زمینه می فرمایند:
«سنت لایتغیر الهی نگذاشت که زهرای مرضیه در پشت حجاب غلیظ اوهام پنهان بماند و آن ستاره ی درخشان خونین در گذشت زمان به خورشیدی تابان بدل شد و امروز نام او و یاد مظلومیت او از همه ی حصارهای کتمان، عبور کرده است و به اعماق دل ها و جان ها رسیده است و این درخشندگی و فزایندگی ادامه خواهد داشت: «انا اعطیناک الکوثر ...» [4]
مهم ترین راهکارهای عملی فرهنگ فاطمی در مناسبات خانوادگی
1- تمایل وظایف خانه داری، موضع گیری سیاسی و عبادات خداوند:
فرهنگ فاطمی نمونه ای جامع برای همه انسان ها بویژه زنان در رسیدن به یک الگوی عالی زندگی اجتماعی و سیاسی همراه با مناسبات خانوادگی مطلوب را معرفی می کند. مقام معظم رهبری با اشاره به این موضوع می فرمایند:
«در صحنه ی تعریف معنوی فاطمه ی زهرا سلام الله علیها وارد نمی شویم؛ لیکن در زندگی معمولی این بزرگوار، یک نکته ی مهم است و آن جمع بین زندگی یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و بین وظایف یک انسان مجاهد غیور خستگی ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم که به مسجد می آید و سخنرانی و موضع گیری و دفاع می کند و حرف می زند و یک جهادگر به تمام معنا و خستگی ناپذیر و محنت پذیر و سختی تحمل کن است، از طرف دیگر. همچنین از جهت سوم، یک عبادت گر و بپا دارنده ی نماز در شب های تار و قیام کننده ی الله و خاضع و خاشع برای پروردگار است و در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیای کهن الهی، با خدا راز و نیاز و عبادت می کند.
این سه بعد را با هم جمع کردن، نقطه ی درخشان زندگی فاطمه ی زهرا سلام الله علیها است. آن حضرت، این سه جهت را از هم جدا نکرد. بعضی خیال می کنند انسانی که مشغول عبادت می باشد، یک عابد و متضرع و اهل دعا و ذکر است و نمی تواند یک انسان سیاسی باشد. یا بعضی خیال می کنند کسی که اهل سیاست است – چه زن و چه مرد – و در میدان جهاد فی سبیل الله حضور فعال دارد، اگر زن است، نمی تواند یک زن خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است، نمی تواند یک مرد خانه و دکان و زندگی باشد. خیال می کنند اینها با هم منافات دارد؛ در حالی که از نظر اسلام، این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدیت که ندارد؛ در شخصیت انسان کامل، کمک کننده هم است.» [5]
ادامه دارد...
[1] انسان در قرآن، مرتضی مطهری، ص 68-63.
[2] فرهنگ و شبه فرهنگ، محمد علی اسلامی، ص 32-26
[3] طهماسبی، 1380، ص 62-54
[4] زن از دیدگاه مقام معظم رهبری، ص 109
[5] زن از دیدگاه مقام معظم رهبری، ص 149-145