بنام خدا
خلاصه داستان:
رحمان نوجوان سيزده ساله يتيمي هست كه براي ارباب طالب كار مي كند و گاوميش هاي اورا به چرا مي برد و خود را براي رفتن به مدرسه آماده مي كند.شروع داستان در روزهاي آخر تابستان و آغازين جنگ تحميلي عليه ايران اسلامي هست و این در حالیست که رحمان فهمیده که خاله طوبا میخواهد از اهواز بیاید (محل وقوع داستان روستای مالکیه در چند کیلومتری سوسنگرد میباشد) و رحمان که راوی داستان هم هست با خودش میگوید حتما خاله طوبا هم خبرهای حمله عراقی ها به ایران را شنیده است و برای همین به روستا می آید.سپس راوی نحوه كمك رساني و همكاري ارباب طالب با عراقيهاي متخاصم و دفاع جانانه مردم غيور و غيرتمند خطه جنوب در مقابل دشمن را روايت كرده است ، وی می گوید ارباب طالب مردم را جمع مي كند و اظهار مي كند كه عراقيها ميخواهند بيايند و شما را از دست مجوسها آزاد كنند و به وطن مادری تان برگردانند.اما مردم از همان ابتدا گول حرفهاي اورا نمي خورند و درمقابل او و عراقيها مقاومت مي كنند.در ابتدا عراقيها سوسنگرد و منطقه اطراف آنرا اشغال مي كنند و يك گروه هم در خانه ارباب طالب مستقر و دفتر فرماندهي را آنجا قرار ميدهند. در همان روزهاي نخست جاسب دوست رحمان يكي از سربازان عراقي را زخمي كرده و اسلحه اورا برداشته و در انبار علوفه خانه طالب مخفي مي شود عراقيها پس از جستجوي فراوان نمي توانند اورا پيدا كنند و لذا براي جلوگيري از حملات ديگر تمامي مردم را بجز چند نفري مثل رحمان و خاله طوبا ،بزور به عراق منتقل كرده و تمامي خانه هاي روستا را تخريب مي كنند.جاسب كه زخمي شده باكمك رحمان به نيزار فرار مي كند و در آنجا چند نفر از دوستان قديمي را مي بيند و متوجه مي شود كه رزمندگان و مردم غيور در مقابل دشمن ايستادگي نموده و در حال باز پس گيري منطقه و بيرون راندن عراقيها هستندوطالب در انتهاي داستان بوسيله خمپاره اي كه به ماشينش مي خورد زخمي مي شود و عراقيها اورا همراه خاله طوبا با هليكوپتر به عراق منتقل مي كنند.رحمان و جاسب كه در نيزارها مخفي شده اند با كمك دوستان به جمع رزمندگان مي پيوندند تا با كمك آنها اين آتشي را كه به خرمن انقلاب افتاده خاموش كنند.
آتش در خرمن: تصویری لطیف از کودک و جنگ
سال ۶۸ وقتی حسین فتاحی نویسنده کتاب «آتش در خرمن» جایزه کتاب برگزیده سال را دریافت میکرد، خیلیها به این فکر میکردند که سوژه نوجوانان و جنگ میتواند قابلیتهای تصویری فراوانی داشته باشد. محمدرضا سرهنگی خیلی سریع این پیشنهاد را به نویسنده داد و فیلمنامه زیبایی از این رمان نوشته شد و سازمان سینمایی سبحان به همراه شبکه دو مالک سینمایی و نسخه تلویزیونی این اثر شدند و این سریال در هفت قسمت چهل دقیقهای در سال ۷۲ روی آنتن شبکه دو رفت. سعید حاجمیری کارگردان، کمال تبریزی فیلمبردار و مهدی ارگانی مدیر تولید این سریال بودند بازیگرانی چون حسین یاری، لفته حیدری و سهامه جوهری این قصه را روایت کردند؛ سریال «آتش در خرمن» به خاطر ظرافت و حساسیتی که در پرداخت دو مقوله کودک و جنگ داشت و جسارتی که در پرداخت به این موضوع داشت، سریالی موفق بود؛ ضمن اینکه داستان سریال که سرشار از مفاهیم و لحظههای متنوع بود با تصویرهای زیبا و لطیف سعی داشت برای کودکان جذاب و آموزنده و در عین حال به دور از خشونت باشد.
رمان «آتش در خرمن» تأليف حسين فتاحي و برگرفته از وقايع جنگ است كه در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران، از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب برگزيده معرفي شد.
علت استقبال از اين داستان را مي توان در متن ساده و روان و نوعي ارتباط مؤثر كه با مخاطب ايجاد مي كند و از طرفي وي را به آخر داستان سوق مي دهد، دانست. توصيف جزئيات در صحنه ها و آوردن عبارات عاميانه نيز از نكات مثبت پردازش داستان است.