۲۱۶- just follow your nose: مستقیم رفتن، سیخکی رفتن
۲۱۷- give someone the raspberry: برای کسی شیشکی بستن
۲۱۸- If we put our heads together…: باهم مشورت کردن، باهم طرح ریختن و فکر کردن
۲۱۹- cut corners: از سر و ته کاری زدن، از کار دزدیدن
۲۲۰- put someone on a pedestal: از کسی بت ساختن، و مثل بت کسی را ستایش کردن
۲۲۱- put one’s foot in it: نسنجیده حرف زدن و گند زدن
۲۲۲- his bark worse than his bite: به اندازه ای که نشون میده بد نیست
۲۲۳- kick the bucket: غزل خداحافظی را خواندن، مردن
۲۲۴- kick up my heels: خوش بودن و جشن گرفتن
۲۲۵- you talk my ear off: با پر حرفی سر کسی را بردن
۲۲۶- bury the hatchet: آشتی کردن، دشمنی کنار گذاشتن، با هم کنار آمدن
۲۲۷- a cool drink really hits the spot: چسبیدن، جون دادن
۲۲۸- you are driving me up a wall: کلافه کردن، ذله کردن و عاجز کردن
۲۲۹- learn/ know the ropes: سر رشته کاری را داشتن، فوت و فن را دانستن
۲۳۰- the fat is in the fire: دیگه کار از کار گذشته، دیگه نمیشه کاریش کرد، آب ریخته جمع نمیشه
۲۳۱- like a bull in a china shop: دست و پا چلفتی، بی فکر و بی ملاحظه و بی احتیاط
۲۳۲- tongue-in-cheek: شوخی غیر جدی
۲۳۳- call a spade a spade: بدون رو در بایستی ، رک و پوست کنده و بی پرده حرف زدن
۲۳۴- the rain is the kiss of death for our picnic: فاتحه ی چیزی را خواندن
۲۳۵- as like as two peas in a pod: کاملا شبیه هم، مثل سیبی که از وسط نصف شده باشه
۲۳۶- I’m up to my ears in dept(sth): تا خرخره در چیزی غرق بودن
۲۳۷- keep your ear to the ground: گوش به زنگ باش
۲۳۸- children control parents! the tail wagging the dog: کارها برعکس شده/ کار دنیا برعکس شده
۲۳۹- you can’t hold a candle to me!: حریفم نمی شی، به گدم نمیرسی، انگشت کوچیکم نمی شی
۲۴۰- you get your ticket punched: شناسنامه کسی را باطل کردن، مردن کشته شدن
۲۴۱- you lay an egg: خیط شدن، گند زدن، خراب کردن
۲۴۲- I bet she is bark up the wrong tree: بی راهه رفتن و اشتباه کردن
۲۴۳- lay your cards on the table: رو راست بودن، صادق بودن
۲۴۴- you really turn me off: حالم گرفته شد ، دلسرد کردن
۲۴۵- don’t let anyone feed you a line: فریب،گول دادن
۲۴۶- hold your tongue: مواظب زبونت باش، جلو زبونت رو بگیر
۲۴۷- rain or shine: هر طور شده، در هر شرایطی
۲۴۸- money talks! : حرف اول و اخر رو پول میزنه، حلال مشکلاته
۲۴۹- you gotta pay 5bucks for the meal. come on, fork it over:رد کن بیاد، اخ کردن، سلفیدن
۲۵۰- you raise a stink: الم شنگه به پا کردن، قشقرق کردن
۲۵۱- Don’t get so mad! hold your horses: دست نگه دار، عجله نکن، تند نرو
۲۵۲- I twist his arm: مجبور کردن، تحت فشار قرار دادن، وادار کردن
۲۵۳- make ends meet: دخل و خرج را جور کردن
۲۵۴- I am in the doghouse: میونم با همسرم شکرابه، محل سگ هم به کسی نگذاشتن
۲۵۵- calm down, don’t get varied away: احساساتی شدن، ذوق زده شدن
۲۵۶- you should keep your eye on the ball: حواس خود را جمع کردن
۲۵۷- I can’t talk clearly, have a frog in one’s throat: صدای کسی گرفته بودن
۲۵۸- get the ball rolling: دست به کار شدن، شروع کردن
۲۵۹- off the hook: به داد کس رسیدن، از هچل در آوردن!
۲۶۰- Fishy: مشکوک
۲۶۱- wear the pants: مرد خانواده، رئیس خانواده
۲۶۲- burn the midnight oil: تا پاسی از شب درس خواندن و دود چراغ خوردن
۲۶۳- no strings attached: بدون قید وشرط، بدون تعهد
۲۶۴- I know the city like the back of my hand: مثل کف دست
۲۶۵- he is still wet behind the ears: دهان کسی بوی شیر دادن، بی تجربه، خام، جوجه، بچه
۲۶۶- keep my fingers crossed for ya: برای کسی آرزوی موفقیت کردن
۲۶۷- go bananas: خیلی عصبانی یا خوشحال شدن و هیجان زده شدن
۲۶۸- what’s cooking? تازه چه خبر؟well, nothing much
get out of my face if you know that’s good for you -269: از جلو چشام گم شو، گورتو گم کن
۲۷۰- they get my goat: کفرم رو در میارن، روس سگ کسی بالا آوردن
۲۷۱- his name rings a bell: به نظر کسی آشنا بودن، به ذهن کسی آمدن
۲۷۲- make a splash: کولاک، معرکه، غوغا کردن
۲۷۳- as soon as you get the hang of your computer: قلق کاری را به دست آوردن
۲۷۴- lead a dog’s life: زنگی سگس داشتن، با فلاکت زندگی کردن
۲۷۵- a wild goose chase: آب در هاون کوبیدن، کار بیهوده کردن
۲۷۶- right off the bat: فورا، بلافاصله، بدون معطلی
۲۷۷- yours truly: چاکر ، مخلص، بنده
۲۷۸- Mom and dad bend over backwards to (to do sth)please us: ازجان مایه گذاشتن، نهایت سعی کردن
۲۷۹- I’ll give you a buzz:به کسی تلفن زدن
۲۸۰- off the record: غیر رسمی و محرمانه
۲۸۱- they really GO TO TOWN: سنگ تمام گذاشتن و گل کاشتن
۲۸۲- LET your Hair DOWN and tell me: خودمانی و راحت حرف زدن، از حالت رسمی خارج شدن
۲۸۳- he can’t HAVE his Cake AND Eat IT TOO: هم خدا و هم خرما را خواستن
۲۸۴- he Blows A FUSE: فیوز کسی پریدن، عصبانی شدن
۲۸۵- mom Blows her TOP: از کوره در رفت و به شدت اعصبانی شد
۲۸۶- let sleeping dogs lie: پا روی کسی/ سگ نذاشتن و دنبال دردسر نبودن
۲۸۷- he seems to be ON his High Horse: باد کردن و خود را گرفتن
۲۸۸- Sell someone down the river: خیانت کردن و لو دادن و فریب دادن
۲۸۹- It’s just his nature to Shoot From The Hip: نسنجیده حرف زدن و عمل کردن
۲۹۰- stop Shooting Off your Mouth: دهن لقی، لاف زدن
۲۹۱- he stick to his guns: پای حرف خود ایستادن، از حق خود دفاع کردن
۲۹۲- pass the buck: تقصیر را گردن دیگران انداختن، مسولیت را متوجه دیگران کردن
۲۹۳- that’s our family’s skeleton in the closet: راز شر م آور، نقطه ضعف
۲۹۴- take the bull by the horns: شخصا با مشکلات روبرو شدن، مستقیما وارد عمل شدن
۲۹۵- word up!: با حرفات موافقم / فهمیدم چی میگی
۲۹۶- eat your words: حرفی که گفتی اشتباه بود
۲۹۷- weight your words: اول فکر کن بعد حرف بزن
۲۹۸- word salad: آشفته گویی
۲۹۹- words fail me: شکه شدم، خشمگین شدم، تعجب زده شدم، نمی دنم چی بگم
۳۰۰- hang dog: آدم پست و تر