۷۶- keep it under your hat:راز دار بودن
۷۷- my car is on its last legs: روغن سوزی ، نفس های آخر
۷۸- you can eat your heart out: دلت بسوزه
۷۹- eat like a bird/ horse کم خور یا پر خور بودن
۸۰- eat out: در رستوران غذا خوردن
۸۱- he can’t tell the difference between good and bad: دوغ و دوشاب براش یکیه
۸۲- to have a finger in every pie: نخود هر آش
۸۳- a witty joke: شوخی بامزه
۸۴- let me go: بگذار بروم
۸۵- what has been eating you: چی عذابت میده
۸۶- horse around: از زیرکار در رفتن، بازی گوشی، بیخودی چرخیدن
۸۷- he was as cool as a cucumber: خونسرد و بیخیال
۸۸- can’t make head or tail of something:از چیزی سر در نیاوردن
۸۹- in my book:به عقیده من، از دید من
۹۰- he was hot under the collar:جوش آمدن، دو آتیشه شدن
۹۱- under his very nose:درست جلو چشمان شخص
۹۲- smell a rat:مشکوک به نظر رسیدن
۹۳- I had to pay one grand under the table: رشوه دادن یک هزار دلار
۹۴- walk on air:از خوشحالی پر در اوردن و روی ابرها راه رفتن
۹۵- please get off my back, I can’t do it for you:دست از سرم بردار
۹۶- I’m pretty busy on Friday, can I take a rain check on your…:به وقت دیگری موکول کردن
۹۷- paint the town red:حسابی خوش گذراندن
۹۸- see stars: برق از چشم کسی پریدن
۹۹- I keep on ice: راکد ماندن
۱۰۰- I feel under the weather: دمق بودن، حال کسی گرفته بودن
۱۰۱- a lot of jobs are on the line:در معرض خطر
۱۰۲- the salt of the earth:آدم بی نظیر، اشخاص شریف و نازنین
۱۰۳- where is the beef:اصل قضیه چیه؟ از مایه چه خبر؟
۱۰۴- I want you to level with me: رو راست و صادق
۱۰۵- lose my shirt:آس و پاس بودن، دارو ندار خود را باختن
۱۰۶- look daggers at someone:چشم غره رفتن
۱۰۷- he is all thumb:دست و پا چلفتی
۱۰۸- to hold someone in the palm of your hand:کنترل کردن
۱۰۹- try not to rub him up the wrong way:خشمگین کردن
۱۱۰- it was a slap in the face:بی احترامی کردن
۱۱۱- to put your fingers in your mouth:نسنجیده حرف زدن
۱۱۲- to keep your feet on the ground:عقاید عاقلانه
۱۱۳- go to the dogs:به گند کشیده شدن, به مخروبه تبدیل شدن
۱۱۴- horse of a different color: بی ربط است ، یه موضوع دیگه است
۱۱۵- by the book:طبق قوانین و مقررات
۱۱۶- cat the crap:چرت و پرت نگو! مزخرف نگو
۱۱۷- why should I stick my neck out to help him? خود را سپر بلا کردن، ریسک کردن،
۱۱۸- talk turkey: جدی صحبت کردن، رک پوست کنده و بی پرده
۱۱۹- hit below the belt: نامردی کردن
۱۲۰- catch someone (them) red-handed: مچ کسی را گرفتن
۱۲۱- out of the blue: بی خبر، مثل اجل معلق
۱۲۲- it will knock your socks off: هیجان زده شدن
۱۲۳- play it by ear: بدون تدارک قبلی کاری را انجام دادن
۱۲۴- talk straight or buzz off!
go cold turkey -125: بی مقدمه عادتی را کنار گذاشتن، یک مرتبه ترک کردن
۱۲۶- make sure to keep the doctor posted about the patient’s condition: در جریان گذاشتن
۱۲۷- they fly off the handle: ازجا/ کوره در رفتن
۱۲۸- how about putting your money where your mouth is? به قول خود وفا کردن
۱۲۹- shoot the breeze: اختلاط کردن، گپ زدن
۱۳۰- you are going to have to face the music: خربزه خوردن و پای لرزش نشستن
۱۳۱- don’t rock the boat: دردسر درست کردن، آرامش را برهم زدن
۱۳۲- hen-pecked husband: مرد زن ذلیل، شوهر تو سری خور
۱۳۳- in the same boat: همدرد بودن
۱۳۴- cock and bull story: چاخان پاخان، خالی بندی
۱۳۵- I’m at the end of my/one’s rope: جان کسی به لب رسیدن، کارد به استخوان کسی رسیدن
۱۳۶- test the waters: سبک سنگین کردن، اوضاع را سنجیدن، و محک زدن
۱۳۷- he is just string her along: کسی را به بازی گرفتن، کسی را سر کار گذاشتن
۱۳۸- kick in the pants: محرک، هل، تشویق
۱۳۹- there is no need to rub it in: سرزنش کردن، ملامت کردن، سرکوفت زدن
۱۴۰- what tricks he has up his sleeve this time؟ آماده داشتن، تو آستین داشتن، برای روز مبادا زیر سر داشتن
۱۴۱- all of the guests were dressed to kill: بهترین لباس خود را پوشیدن
۱۴۲- I hear it over the grapevine: از این طرف و انطرف/ زبان این و ان شنیدن
۱۴۳- you must mind your p’s and q’s: مواظب زبان و رفتار خود بودن
۱۴۴- leave someone high and dry: کسی را قال گذاشتن
۱۴۵- I am gonna throw the book at you: به اشد مجازات محکوم کردن، شدیدا تنبیه کردن
۱۴۶- oil prices are going into a nosedive: سریع افت کردن، مثل برق پایین آمدن، شدیدا تنزل کردن
۱۴۷- you save my neck in the time: به داد کسی رسیدن، کسی را نجات دادن
۱۴۸- I’ve heard straight from the horse’s mouth that…: دست اول، از دهن خود شخص شنیدن
۱۴۹- spill the beans: چغلی کردن، حرفی از دهان کسی پریدن،فاش کردن راز
۱۵۰- I have his number: دست کسی را خواندن، از نیت کسی ب