0

اصطلاحات کاربردی

 
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی......در جريان قرار دادن شخصي

در جريان قرار دادن شخصي
اطلاعات دقيق به شخصي دادن
.
يك اصطلاح داريم
fill someone in (on someone or something)-x
.
مثال:
Please fill me in on what happened last night.
لطفا منو در جريان اتفاقي كه ديشب افتاد قرار بده
.
Please fill in the committee on the details
لطفا شورا رو در جريان جزئيات قرار دهيد
------------------------
دقت داشته باشيد كه
وقتي اين اصطلاح به شكل زير بيان ميشه
fill something in
يعني پر كردن چيزي با چيزي: و يا پركردن جاي خالي در فرم سوال
مثالز:
You had better fill the cracks in with something before you paint the wall.
تو بايد قبل از اينكه ديوار رو رنگ بزني ترك ها رو با چيزي پر كني
.
You should fill in the cracks first.
ابتدا بايد ترك/شكاف ها رو پر كني
.
Fill in the blanks
جاهاي خالي رو پر كنيد
----------------------
معاني ديگر:
Fill in / پرشدن
The scar filled in after a few months
بعد از چند ماه شكاف زخم پر شد
.
Fill in /جانشين شدن/ جايگزين شدن
I will have to fill in for Tom until he gets back
من جانشين تام خواهم شد تا او برگردد
--------------------------
تفاوت fill in و fill out

معمولا fill in برای پرکردن فرم های تک فیلد به کار برده میشه به عنوان مثال:
Fill in your name here.
اسمتون رو اینجا بنویسید (پرکنید)

از عبارت fill out هم برای پر کردن کامل یک فرم استفاده میشود.
Please fill out this form.
لطفا این فرم را (کامل) پر کنید.

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

سه شنبه 24 شهریور 1394  9:38 PM
تشکرات از این پست
sadegh123
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ......." اصطلاحات انگلیسی با اسم حیوانات

" اصطلاحات انگلیسی با اسم حیوانات

میمون("monkey )

1- To monkey around: احمقانه رفتار کردن

2- Monkey business: رفتار بد یا بدون صداقت

3- To make a monkey out of someone: کسی را احمق جلوه دادن

"زنبور" bee

1- Busy as a bee: به کسی گفته می شود که خیلی سرش شلوغ است و کار زیاد دارد یا مثل زنبور این طرف و آن طرف می رود تا کارها را انجام دهد.

2- The bee's knees: کاری که خوب و با کیفیت عالی انجام شده باشد.

3- To have a bee in your bonnet: وقتی کسی خیلی نگران است و دائما درباره نگرانی اش حرف می زند.

 

"سگ" dog

1- To be in the dog house: وقتی کسی به خاطر کار خطایی که کرده نامحبوب شده باشد انگلیسی زبانان اصطلاحا می گویند "فلانی توی لونه سگه"؛ مثلا اگر رئیستان از کار اشتباهی که کرده اید عصابی باشد می توانید بگوئید: I'm really in the dog house with my boss

3 - To make a dogs dinner of something: کاری را خراب کردن

"حشرات insects

1 - Knee-high to a grasshopper: کوچک قامت و کم سن و سال، بچه جغله
2 - To have butterflies in your stomach: دلهره، دلشوره
3 - to have ants in your pants : از هیجان این پا اون پا کردن
"گربه" cat

1- There isn't enough room to swing a cat: اتاق یا فضای کوچک که نمی شود در آن تکان خورد، "خونه اش اندازه یک قوطی کبریت، غربال یا لونه موشه"
2- to let the cat out of the bag : لو رفتن، اشتباها رازی برملا شدن
3- To put the cat among the pigeons : چیزی که باعث دردسر یا خشم مردم شود

"خوک" pig

1- Pigs might fly: وقوع اتفاقی غیرممکن مثل پرواز یک حیوان چهارپا (خوک)
2- This place is a pigsty: (مکان) کثیف و ریخت و پاش، "اتاقش مثل طویله یا خوکدونی است"
3- To make a pig's ear of something: کاری را خیلی بد انجام دادن
 
"پرنده" bird

1- Birdbrain: ابله، تهی مغز
2- To have a bird's eye view: روشن تر شدن یک موضوع وقتی از آن فاصله می گیریم
3- A little bird told me: "کلاغه برای من خبر آورد"، مطلع بودن از خبری بدون افشای منبع آن

"اسب" horse

1- To eat like a horse: پرخوری بی اندازه، به اندازه زیاد غذا خوردن
2- Straight from a horse's mouth: شنیدن موضوعی از یک منبع موثق
3- flog to a dead horse: "به اسب مرده لگد نمی زنند"، آدم بدبخت را نباید بیشتر آزار داد

"ماهی" fish

1- There's something fishy about this: "این موضوع بو داره"، این موضوع مشکوک به نظر می رسد
2- A big fish in a small pond: به فردی اطلاق می شود که قابلیت های زیاد او بلااستفاده مانده و این وضعیت باعث کلافگی و یاس او شده است
3-A fish out of water: به فردی اطلاق می شود که توانایی انجام کاری را که به او داده شده ندارد و سردرگم است

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

یک شنبه 5 مهر 1394  12:40 PM
تشکرات از این پست
sadegh123
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ........چند اصطلاح براي اظهار همدردي

چند اصطلاح براي اظهار همدردي


I'm terribly sorry.
I'm awfully sorry.
واقعا متاسفم.

I try to make it up.
سعی می کنم جبران کنم.

no offense
منظور بدی نداشتم.

None taken.
من هم به دل نگرفتم.

Don't mention it!
اصلا حرفش رو هم نزن.

No sweat man!
بی خیال بابا!

Don't put yourself through hell.
به خودت فشار نیار.

There is no need for that guilt trip.
اصلا احتیاج به سرزنش خودت نیست.

Go easy on that.
Take it easy.
زیاد سخت نگیر.

To open out one's heart:
درد و دل كردن
My heart is heavy.
دلم گرفته است.

Speak your heart.
حرف دلت رو بزن.

I'm blowing some steam on.
دارم عقده دلم رو خالی می کنم.

That's just a guts feeling.
این فقط یک احساس درونیه.

That's very truthful of me.
با تمام صداقت دارم می گم.

I know what you are going through!
می دونم چه رنجی داری می کشی!

 

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

یک شنبه 5 مهر 1394  1:06 PM
تشکرات از این پست
sadegh123
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی

Hand’s off دست نزنید

Talk turkey رک حرف بزن

 Cheese it بزن به چاک (عامیانه)

 Come clean صادق بودن

Buy off رشوه دادن

He is down on. his luck بخت از اون برگشته ، شانس نداره

Fancy meeting you چه عجب از این طرفا

What a mess چه افتضاخی!

I am all eyesچهار چشمی مراقب هستم

I sent him packing دست به سرش کردم

 That crows it allهمینو کم داشتیم

Big mouth دهن لق

Hear me out first اول

گوش کن

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

یک شنبه 5 مهر 1394  1:09 PM
تشکرات از این پست
sadegh123
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی

چیزی از آن سر در نمی‌آورم.
It is all Greek to me.
چرا چپ‌چپ نگاه می‌کنی؟
Why do you look daggers?
حرفی ندارم. (اعتراضی ندارم)
I have no objection to that.
حالش رو ندارم.
I am fed up.
حرف آخرت را بزن.
Please have the last word.
خودت خواستی.
You asked for it.
حساب دودوتا چهارتاست.
call a spade a spade
مطمئنم این اتفاق نمی‌افته.(حاضرم هر تنبیهی را بپذیرم.)
I'll eat my hat.
جای تعجب است!
Fancy that!
به‌به‌به، جانم!
Hey for!
چاره ای نیست.
It can't be helped.
چنین انتظار می‌رفت....
It was to be expected.
چرا حواست پرته؟
Why are you so confused?
جایم تنگ است.
I am pressed for space.
چی شده یادی از ما کردی.
How come you remembered me.
چه پررو.
What brazen cheek!
چه خوب شد دیدمت.
How nice to bump into you.
جوینده یابنده است.
Who seeks will find.
چرا دودلی؟
Why are you of two minds?
چشمم زد.
He cast the evil eye on me.
چرا تقصیر را گردن من می‌اندازی؟
Why do you charged the fault on me?
خوش‌ بحالت.
Good for you.
خدا رو چه دیدی.
What do you know?
راحت باش. خونه‌ی خودتونه.
Feel at home.
خدا قوت (بده).
More power to your elbow.
خرت و پرت
odds and ends
خیلی ادعاش میشه.
He is very pretentious.
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Do at Rome as the Romans do.
خواهشمند است مقرر فرمایید در این خصوص رسیدگی شود.
Please arrange to investigate to this matter.
خجالت می‌کشم آنجا بروم.
I am ashamed to go there.
خجالتم می دهی.
You put me to the blush.
خوب که چی؟
So what?
خدا رحم کرد.
That was a close shave.
خوابم سبک است.
I am a light sleeper.
هر که را طاووس خواهد جور هندوستان باید.
He who would catch fish must not mind getting wet.
خدا مرادش را داد.
God granted his wish.
خوب و بد با هم میسوزند./تروخشک با هم می‌سوزند.
You must take the good with the bad.
حساب حساب است کاکا برادر.
A bargain is a bargain.
کیفش کوک است.
He feels on the top of the world.
حرام‌زاده است. تخم زناست.
He born on the wrong side of the blanket.
حقت بود.
You had it coming to you.
حرفت را بزن!
Out with it!
حیف است.
It is a pity.
خدا بهمرات.
God speed you.
خدا را شکر.
Thank Goodness.
خاک بر سرت!
Out upon you!
خدا عوضت دهد.
My God reward you.
خیط شد.
He was snubbed.
خودکرده‌را‌تدبیر‌نیست./هر‌که‌خربزه‌می‌خوره پای‌لرزش‌هم‌میشینه.
As you make your bed, so you must lie in it.
خدا گر زحکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.
Where one door shuts another opens.
خواستن توانستن است.
Where there is a will, there is a way.
جرأتش رو نداره.
He is lacking in courage.
درسته قورتش داد.
He swallowed it whole.
دست و پا چلفتی است.
He's all fingers and thumbs. UK (US He's all thumbs.)
رو دربایستی را کنار بگذار.
Throw off all disguise.
روز مبادا
rainy day
رنگش پرید.
He turned pale.
رقاصه نمی‌تونه برقصه می‌گه زمین زیر پام کجه.
An ill work man quarrels with his tool.
روحش شاد باد.
May his soul live in peace.
دوصد گفته چون نیم‌کردار نیست.
Actions speak louder than words.
دوست‌ آن‌ باشد ‌که ‌گیرد دست‌دوست، در پریشان‌حالی و درماندگی.
A friend in need is a friend indeed.
روحم خبر نداره.
I don't have the slightest idea.
روسیاه شدن
to be put to shame
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
Leave well alone.
خم به ابرو نیاورد.
He did not turn a hair.
خانمها و آقایان
Ladies and gentlemen
راحت باشید خونه‌ی خودتونه.
Make yourself at home.
در واپسین لحظات
At the eleventh hour
دودل بودن
be in two minds
دهان کسی را آب انداختن
bring water to one's mouth
دهنش آب افتاد.
His mouth watered.
سرتاپاش نمکه.
She is a chunk of charm.
در برابر مشکلات مقاومت کن.
Hold on against the difficulties.
در خدمت شما هستم.
I am at your service.
دلم هری ریخت.
My heart sank.
دود از کله‌ام بلند شد.
I was petrified.
دهن لق است.
She has a loose tongue.
دست و بالم تنگ است.
I am pinched for money.
دیگه نه من و نه شما.
I have nothing to do with you.
سر و صدای بچه‌ات را کم کن.
Talk down your baby

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

یک شنبه 5 مهر 1394  1:14 PM
تشکرات از این پست
sadegh123
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی

was publicly known ....... ﮔﻨﺪﺵ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ
he is in game ....... ﻃﺮﻑ ﺍﻫﻞ ﺣﺎﻟﻪ - ﺍﻫﻞ ﺩﻝ
wipe that smile of your face ........ ﻧﯿﺸﺘﻮ ﺑﺒﻨﺪ
that`s you ....... ﺍﮔﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺪ ﻭ ﺑﯿﺮﺍﻩ ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺎﺩﻩ
ﺍﺻﻄﻼﺣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ : ﺧﻮﺩﺗﯽ
back at you ...... ﺍﯾﻨﻢ ﺟﻮﺍﺑﺖ
im getting sick and tired of you ........ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﺣﺎﻟﻤﻮ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺰﻧﯽ
i cant stand the sight of you .......... ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭﺗﻮ ﺑﺒﺮﻥ
Out of sight,Out of mine ......... ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﻭﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺭﻭﺩ
.........legwork ﭘﺎﺩﻭﯾﯽ
it seems we are in the same boat ....... ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺭﺍﻫﻤﻮﻥ ﯾﮑﯿﻪ
what a chick ...... ﺑﭽﻪ ﭘﺮﺭﻭ
you are so chicky ........... ﻋﺠﺐ ﺭﻭﯾﯽ ﺩﺍﺭﻱ- ﺧﯿﻠﯽ ﭘﺮﺭﻭﯾﯽ
its on the tip of my tongue ........... ﻧﻮﻙ ﺯﺑﻮﻧﻤﻪ
sleep of my tongue ....... ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻟﭙﯽ
piss off ..... ﺑﺰﻥ ﺑﻪ ﭼﺎﻙ
im a bit lost ...... ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﮔﯿﺞ ﺷﺪﻡ
how could you do that with me ......... ؟ ﭼﻄﻮﺭ ﺗﻮﻧﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﻣﻦ
ﺑﮑﻨﯽ
he is playing with you ...... ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎﺯﯾﺖ ﻣﯿﺪﻩ
do i have your word on it ....... ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺭﻭﺕ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻨﻢ
let me clear up a couple of things ............ ﺑﺰﺍﺭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﭼﯿﺰﻭ ﺭﻭﺷﻦ
ﮐﻨﻢ
dont use that tone with me ...... ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﻱ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻥ
he is a fun sucker ........ ﺍﻫﻞ ﺩﻝ
suck fun out of everything ........ ﻓﻘﻂ ﺣﺎﻝ ﮐﻦ ... ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺵ
are you listening to a word im saying ........ ﺍﺻﻼ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ
ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ
dance about the truth ......... ﮔﺮﺑﻪ ﺭﻗﺼﻮﻧﯽ
sit that ass down ........... ﺑﺘﻤﺮﮒ
nothing major ........ ﭼﯿﺰ ﻣﻬﻤﯽ ﻧﯿﺴﺖ
its diffrent with me ......... ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﻓﻮﮐﻮﻟﻪ
are you bullshiting me ......... ؟ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﻨﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻱ؟ ﺍﺳﮕﻠﻤﻮﻥ
ﮐﺮﺩﻱ
im dying tobe with you ...... ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ
we`ll make jack so jelous ...... ﯾﻪ ﮐﺎﺭﻱ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﺯ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﺘﺮﮐﻦ
throw your fear away .... ﺭﻭ ﺩﻭﺭ ﺑﺮﯾﺰ ﺗﺮﺳﺖ
he is such a hash .......... ‏(ﻃﺮﻑ ﻋﻤﻠﯿﻪ ‏) ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ
opium taker ......... ﺗﺮﯾﺎﮐﯽ
dig in ....... ﺑﺰﻥ ﺗﻮ ﺭﮒ
lets have a bite ........ ﯾﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﺰﻥ
my mouth waters ........ ﺩﻫﻨﻢ ﺍﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ
you have no tolerance ........ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯽ ﺟﻨﺒﻪ ﺍﻱ - ﻇﺮﻓﯿﺖ ﻧﺪﺍﺭﻱ
you have little tolerance ......... ﮐﻢ ﺟﻨﺒﻪ ﺍﻱ
there are limits to my tolerance .......... ﻇﺮﻓﯿﺖ ﻣﻨﻢ ﺣﺪﻱ ﺩﺍﺭﻩ - ﺗﺤﻤﻞ
ﻣﻨﻢ ﺣﺪﻱ ﺩﺍﺭﻩ
let it out and have a good cry ........ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ...ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻦ
do you like to party ....... ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﯽ
he has a thing for speed .......... ﻋﺸﻖ ﺳﺮﻋﺖ
piegon fancier ...... ﮐﻔﺘﺮ ﺑﺎﺯ

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

یک شنبه 5 مهر 1394  10:06 PM
تشکرات از این پست
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی .......اصطلاحات خیابانی

اصطلاحات خیابانی


You don't have to pay for me. Let's go dutch today. اجرا
مجبور نیستی پولی به من بدی ، امروز هرکی دُنگ خودشو میده !
I have nothing to do. I'm bored to death. اجرا
کاری ندارم انجام بدم . خیلی کسل هستم .
 bored to death = extremely bored
 خیلی خسته کننده و کسل
You've got to be kidding me. I'm 30 years old! اجرا
داری باهام شوخی میکنی ! من سی سالمه !
 
I'm sick and tired of eating the same thing for lunch everyday. اجرا
هرروز ناهار یه چیز بخورم حالم بد میشه.
 
Let's call it a day. I'm too tired to continue working. اجرا
برای انجام بقیه کار خیلی خستم ، بیا کارو تعطیل کنیم.
 call it a day = to decide or agree to stop doing sth,
 
Will you please stop doing that? It's getting on my nerves. اجرا
میشه اون کارو انجام ندید ؟ داره عصبیم میکنه !
 
I should be more active and less of a couch potato. اجرا
باید کمتر جلوی تلویزیون لم بدم و فعال تر باشم.
 couch potato = a person who spends a lot of time sitting and watching TV.
You read my mind. That's exactly what I was thinking too. اجرا
فکرمو خوندی ! این دقیقا همون چیزی بود که داشتم بهش فکر میکردم.
What a gloomy day. It makes me feel blue. اجرا
چه روز غم انگیزی . منو دلگیرو افسرده میکنه.
I got into a small accident. It was just a fender-bender. اجرا
یه تصادف کوچیک ماشین داشتم ، یه تصادف جزعی بود.
There's nothing to be scared of. Don't be a chicken. اجرا
ترسو نباش.چیزی برای ترسیدن نیست.
Make up your mind, we don't have much time. اجرا
زمان زیادی نداریم ، تصمیمتو بگیر.
make up one's mind = Make a decision; decide
I actually prefer going dutch because I don't want to feel in debt to anyone. اجرا
درواقع ترجیح میدم دنگی حساب کنیم ، نمیخوام حس کنم به کسی بدهکارم.
 Esfandune.ir

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

دوشنبه 6 مهر 1394  8:46 PM
تشکرات از این پست
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی

اصطلاحات کاربردی زبان:


چیزی از آن سر در نمی‌آورم.
It is all Greek to me.
چرا چپ‌چپ نگاه می‌کنی؟
Why do you look daggers?
حرفی ندارم. (اعتراضی ندارم)
I have no objection to that.
حالش رو ندارم.
I am fed up.
حرف آخرت را بزن.
Please have the last word.
خودت خواستی.
You asked for it.
حساب دودوتا چهارتاست.
call a spade a spade
مطمئنم این اتفاق نمی‌افته.(حاضرم هر تنبیهی را بپذیرم.)
I'll eat my hat.
جای تعجب است!
Fancy that!
به‌به‌به، جانم!
Hey for!
چاره ای نیست.
It can't be helped.
چنین انتظار می‌رفت....
It was to be expected.
چرا حواست پرته؟
Why are you so confused?
جایم تنگ است.
I am pressed for space.
چی شده یادی از ما کردی.
How come you remembered me.
چه پررو.
What brazen cheek!
چه خوب شد دیدمت.
How nice to bump into you.
جوینده یابنده است.
Who seeks will find.
چرا دودلی؟
Why are you of two minds?
چشمم زد.
He cast the evil eye on me.
چرا تقصیر را گردن من می‌اندازی؟
Why do you charged the fault on me?
خوش‌ بحالت.
Good for you.
خدا رو چه دیدی.
What do you know?
راحت باش. خونه‌ی خودتونه.
Feel at home.
خدا قوت (بده).
More power to your elbow.
خرت و پرت
odds and ends
خیلی ادعاش میشه.
He is very pretentious.
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Do at Rome as the Romans do.
خواهشمند است مقرر فرمایید در این خصوص رسیدگی شود.
Please arrange to investigate to this matter.
خجالت می‌کشم آنجا بروم.
I am ashamed to go there.
خجالتم می دهی.
You put me to the blush.
خوب که چی؟
So what?
خدا رحم کرد.
That was a close shave.
خوابم سبک است.
I am a light sleeper.
هر که را طاووس خواهد جور هندوستان باید.
He who would catch fish must not mind getting wet.
خدا مرادش را داد.
God granted his wish.
خوب و بد با هم میسوزند./تروخشک با هم می‌سوزند.
You must take the good with the bad.
حساب حساب است کاکا برادر.
A bargain is a bargain.
کیفش کوک است.
He feels on the top of the world.
حرام‌زاده است. تخم زناست.
He born on the wrong side of the blanket.
حقت بود.
You had it coming to you.
حرفت را بزن!
Out with it!
حیف است.
It is a pity.
خدا بهمرات.
God speed you.
خدا را شکر.
Thank Goodness.
خاک بر سرت!
Out upon you!
خدا عوضت دهد.
My God reward you.
خیط شد.
He was snubbed.
خودکرده‌را‌تدبیر‌نیست./هر‌که‌خربزه‌می‌خوره پای‌لرزش‌هم‌میشینه.
As you make your bed, so you must lie in it.
خدا گر زحکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.
Where one door shuts another opens.
خواستن توانستن است.
Where there is a will, there is a way.
جرأتش رو نداره.
He is lacking in courage.
درسته قورتش داد.
He swallowed it whole.
دست و پا چلفتی است.
He's all fingers and thumbs. UK (US He's all thumbs.)
رو دربایستی را کنار بگذار.
Throw off all disguise.
روز مبادا
rainy day
رنگش پرید.
He turned pale.
رقاصه نمی‌تونه برقصه می‌گه زمین زیر پام کجه.
An ill work man quarrels with his tool.
روحش شاد باد.
May his soul live in peace.
دوصد گفته چون نیم‌کردار نیست.
Actions speak louder than words.
دوست‌ آن‌ باشد ‌که ‌گیرد دست‌دوست، در پریشان‌حالی و درماندگی.
A friend in need is a friend indeed.
روحم خبر نداره.
I don't have the slightest idea.
روسیاه شدن
to be put to shame
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
Leave well alone.
خم به ابرو نیاورد.
He did not turn a hair.
خانمها و آقایان
Ladies and gentlemen
راحت باشید خونه‌ی خودتونه.
Make yourself at home.
در واپسین لحظات
At the eleventh hour
دودل بودن
be in two minds
دهان کسی را آب انداختن
bring water to one's mouth
دهنش آب افتاد.
His mouth watered.
سرتاپاش نمکه.
She is a chunk of charm.
در برابر مشکلات مقاومت کن.
Hold on against the difficulties.
در خدمت شما هستم.
I am at your service.
دلم هری ریخت.
My heart sank.
دود از کله‌ام بلند شد.
I was petrified.
دهن لق است.
She has a loose tongue.
دست و بالم تنگ است.
I am pinched for money.
دیگه نه من و نه شما.
I have nothing to do with you.
سر و صدای بچه‌ات را کم کن.
Talk down your baby.

 

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

دوشنبه 20 مهر 1394  11:31 AM
تشکرات از این پست
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی .........سوالاتي كه سر كلاس زبان پيش ميان:

سوالاتي كه سر كلاس زبان پيش ميان:

✏️I'm sorry ,I'm late .
 ✏️I'M sorry for being late.

ببخشید که دیر اومدم😔



✏️I'm sorry ,I don't get it ...

ببخشید درس و متوجه نمیشم😦

✏️I have't done my homework .

تکلیفم و انجام ندادم📝❌


✏️I'm done .
کارم تموم شد(پس از انجام تمرین سرکلاس)👦☝️


✏️we have done up to page 17.

تا صفحه 17 انجام دادیم📅



✏️Did you mark me absent ?

برام غیبت زدین😦؟


✏️The bell has gone.

زنگ خورده ..🔔


✏️May I come in ?

میشه بیام تو ؟😊☝️


✏️Could you repeat it please ?

میشه تکرار کنین لطفا ؟


✏️Could you explain it alittle more?

میشه بیشتر توضیح بدین؟😶☝️



✏️Should I hand in my homework now?

 تکالیفم الان تحویل بدم؟📚


✏️What does ' ant ' mean?

معنی ant چی میشه ؟👨


✏️What's ' امتحان ' in english ?

*امتحان *به انگلیسی چی میشه؟⚫️☝️

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

دوشنبه 20 مهر 1394  12:13 PM
تشکرات از این پست
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ........اطلاعات شخصی و ازدواج

جملات کاربردی انگلیسی در مورد اطلاعات شخصی و ازدواج

1- کجا متولد شدی؟
🔰 Where were you born?

2- در شیکاگو متولد شدم.
🔰 I was born in Chicago.

3- در شیکاگو متولد شدم اما در تهران بزرگ شدم.
🔰 I was born in Chicago but I was brought up in Tehran.

4- کی متولد شدی؟
🔰 When were you born?

5- در سال 1970 متولد شدم.
🔰 I was born in 1970.

6- روز تولدت کی است؟/ چه روزی متولد شدی؟
🔰 When’s your birthday?

7- دوم سپتامبر است.
🔰 It’s September 2nd.

8- متاهلید؟
🔰 Are you married?

9- بله هستم./خیر مجردم.
🔰 Yes, I am./ No, I’m single.

10- طلاق گرفته ام.(یا همسرم را طلاق داده ام.)
🔰 I’m divorced.

11- زن بیوه (زنی که شوهرش فوت شده باشد.)
🔰 widow.

12- مرد بیوه ( مردی که زنش فوت شده باشد.)
🔰 widower.

13- من بیوه هستم.
🔰 I’m a widow/ widower.

14- ما زن و شوهریم.
🔰 We’re husband and wife.

15- کی ازدواج کردید؟
🔰 When did you get married?

16- چند سال است ازدواج کرده ای/ کرده اید؟
🔰 How long have you been married?

17- برادرم با یک دختر اسپانیایی ازدواج کرد.
🔰 My brother married a Spanish girl/ got married to Spanish girl.

18- برادرم زن اسپانیایی دارد.
🔰 My brother is marries to a Spanish girl.

19- با من ازدواج می کنی؟
🔰 Will you marry me?

20- جان و مری زوج تازه ازدواج کرده ای هستند.
🔰 John and Mary are a newly-married couple.

21- نامزد بودن.
🔰 Be engaged to.

22- آلیس نامزد تام است.
🔰 Alice is engaged to Tom.

23- نامزد مونث
🔰 Fiancee’

24- نامزد مذکر
🔰 Fiance’

25- آن دختر نامزد برادرم است.
🔰 That girl is my brother’s fiancee’

26- تام از پت تقاضای ازدواج کرده است.
🔰 Tom has proposed to pat./ Tom has asked pat to marry him.

27- او پارسال طلاق گرفت.
🔰 She got divorced last year.

28- جیم زنش را طلاق داد.
🔰 Jim divorced his wife.

29- نمی خواهم طلاق بگیریم.
🔰 I don’t want to get a divorce.

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

جمعه 8 آبان 1394  1:33 PM
تشکرات از این پست
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ......تحت

✏️Under the condition:
تحت شرایط
✏️Under the pressure:
تحت فشار
✏️Under the observation:
تحت نظر
✏️Under the supervision:
 تحت حمایت
✏️Under the protection:
تحت مراقبت
✏️Under the construction:
در دست ساخت
✏️Under the impression:
تحت تاثیر
✏️Under the influence:
زیر نفوذ
✏️Under the discussion:
تحت بررسی
✏️Under the control:
تحت کنترل
✏️Under the education:
تحت تعلیم

 

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

جمعه 8 آبان 1394  1:35 PM
تشکرات از این پست
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ........چند اصطلاح براي اظهار همدردي

چند اصطلاح براي اظهار همدردي
😢😢😢

✅I'm terribly sorry.
✅I'm awfully sorry.
واقعا متاسفم.

✅I try to make it up.
سعی می کنم جبران کنم.

✅no offense
‎منظور بدی نداشتم.

✅None taken.
‎من هم به دل نگرفتم.

✅Don't mention it!
‎اصلا حرفش رو هم نزن.

✅No sweat man!
‎بی خیال بابا!

✅Don't put yourself through hell.
‎به خودت فشار نیار.

✅There is no need for that guilt trip.
‎اصلا احتیاج به سرزنش خودت نیست.

✅Go easy on that.
✅Take it easy.
‎زیاد سخت نگیر.

✅To open out one's heart:
‎درد و دل كردن
✅My heart is heavy.
‎دلم گرفته است.

✅Speak your heart.
‎حرف دلت رو بزن.

✅I'm blowing some steam on.
‎دارم عقده دلم رو خالی می کنم.

✅That's just a guts feeling.
‎این فقط یک احساس درونیه.

✅That's very truthful of me.
‎با تمام صداقت دارم می گم.

✅I know what you are going through!
‎می دونم چه رنجی داری می کشی!

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

جمعه 8 آبان 1394  7:40 PM
تشکرات از این پست
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:300 اصطلاح عامیانه زبان انگلیسی با ترجمه فارسی

300 اصطلاح عامیانه زبان انگلیسی با ترجمه فارسی American & British Slang Words

 

1- saying and doing: گفتار و کردار

۲- I feel like a million dollars: خیلی شنگولم

۳- on easy street: در ناز و نعمت و مرفه

۴- come down to earth: از رویا بیرون آمدن و واقع بین بودن

۵- I dropped my teeth: از تعجب شاخ درآوردن

۶- he is just talking through his hat: پرت گفتن

۷- he is alive and kicking: سالم سر و مور و گنده

۸- he is a big mouth: دهن لق و زبان دراز

۹- get into hot water: توی هچل یا دردسر افتادن

۱۰- too shy: خیلی خجالتی

۱۱- she chicken out at the last minute:جا زدن

۱۲- rain cats and dogs:شر شر باران باریدن

۱۳- it’s getting late! Come on! Shake a leg:عجله کن

۱۴- he has a sweet tooth:به چیزهای شیرین علاقه شدید داشتن

۱۵- you’ll need to hang on if you want the business to succeed! ثابت قدم ماندن

۱۶- I finally broke the ice by telling a joke: سر صحبت را باز کردن

۱۷- Keep my fingers crossed for you:برای کسی آرزوی موفقیت کردن

۱۸- you are all wet: کور خوندی، اشتباه فکر میکنی

۱۹- you are full of it: مزخرف میگی

۲۰- give me five:بزن قدش!

۲۱- such a dog in the manger:او بخیل است

۲۲- don’t sell him short: او را دست کم نگیرید

۲۳- like a fish out of water: کاملا با محیط ناآشنا بودن

۲۴- freeze! بیحرکت، دستها بالا

۲۵- the party is over: دیگه بازی تموم شد

۲۶- I’ll eat my hat: اسمم رو عوض میکنم

۲۷- talk of the devil: عجب حلال زاده ای

۲۸- as they say: All is well that ends well موفقیت ارزش تلاش را دارد

۲۹- knock on the wood:بزنم به تخته

۳۰- dog-eat-dog خر تو خر، هرکی هرکی، بی رحم

۳۱- shyly and cheeky:کمرو و پررو

۳۲- a little bird told me: کلاغه به من خبر داد

۳۳- I nearly jump out of my skin:از ترس زهره شدن

۳۴- to make waves: دردسر درست کردن

۳۵- cross my heart: به جون خودم قسم

۳۶- go fly a kite: برو پی کارت

۳۷- keep your shirt on:جوش نزن، عجله نکن، یه دقیقه صبر کن

۳۸- I say to him shape up or ship out: درست رفتار کن یا بزن به چاک

۳۹- I am all ears:سراپا گوش بودن

۴۰- I have the world by the tail: دنیا به کاممه

۴۱- I bought it for a song:مفت ، ارزان

۴۲- ۵۰۰۰$(bucks) in the hole: قرض بالا آوردن باک دلار در امریکاو استرالیا

۴۳- sell like hot cakes:مثل برق به فرش رفتن

۴۴- you can’t eat your cake and have it: هم خدا خم خرما

۴۵- such a wet blanket:حالگیر، آیه یاس

۴۶- you are in the right, but you don’t have a leg to stand on:دلیل کافی برای ادعای خود نداشتن

۴۷- they are coming toward the finish line neck to neck: پا به پای هم، دوش به دوش هم

۴۸- Nina do you know how the world came into existence? – beats me: اصلا” سر در نمی اورم، نمی دونم

۴۹- play it cool:خونسرد رفتار کردن

۵۰- get in my hair: کلافه کردن، ذله کردن، به ستوه آمدن

۵۱- she is really dressed to the teeth:با سلیقه لباس پوشیدن

۵۲- turn my stomach:حال کسی را بهم زدن

۵۳- his eyes are bigger than his stomach:بیش از ظرفیت خوردن

۵۴- cat got your tongue:لال مونی گرفتی

۵۵- my number is up: اجل کسی رسیدن، کار کسی تمام شدن

۵۶- every one came alive: زنده شدن، به وجد امدن

۵۷- it was all Greek to me: قابل درک نبودن

۵۸- stop beating around the bush:حاشیه رفتن، صغری کبری چیدن

۵۹- it’s on the tip of my tongue:نوک زبونم بود

۶۰- the drinks were on the house: مجانی، حساب فروشنده با رستوران

۶۱- I am not gonna play gooseberry:سر خر بودن، مو دماغ بودن، مزاحم بودن

۶۲- it was the last straw:طاقت کسی طاق شدن

۶۳- the whole ball of wax:کاسه و کوزه، همه چیز

۶۴- I gotta bite the bullet for a while:دندون روی جیگر گذاشتن

۶۵- for the birds:مفت، به درد نخور، بی فایده

۶۶- stop napping me: نق آزار سرزنش

۶۷- get off my case: دست از سرم بردار، ولم کن

۶۸- I always get ants in my pants: بیقرار و دلشوره داشتن

۶۹- I’ll give it my best shot: نهایت سعی خود را کردن

۷۰- let’s hit the road: راه افتادن، عازم سفر شدن

۷۱- I get cold feet:جا زدن، دو دل شدن، در آخرین لحظات ترسیدن

۷۲- he seems to have a screw loose: یه تخته اش کمه

۷۳- I’m no spring chicken: دیگه جوون نیستم

۷۴- stop the monkey business: دوز کلک و مسخره بازی

۷۵- snow job , piece of junk بازار گرمی، زبان بازی/ یه تیکه آشغال

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

دوشنبه 18 آبان 1394  6:39 PM
تشکرات از این پست
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:300 اصطلاح عامیانه زبان انگلیسی با ترجمه فارسی

۷۶- keep it under your hat:راز دار بودن

۷۷- my car is on its last legs: روغن سوزی ، نفس های آخر

۷۸- you can eat your heart out: دلت بسوزه

۷۹- eat like a bird/ horse کم خور یا پر خور بودن

۸۰- eat out: در رستوران غذا خوردن


۸۱- he can’t tell the difference between good and bad: دوغ و دوشاب براش یکیه

۸۲- to have a finger in every pie: نخود هر آش

۸۳- a witty joke: شوخی بامزه

۸۴- let me go: بگذار بروم

۸۵- what has been eating you: چی عذابت میده

۸۶- horse around: از زیرکار در رفتن، بازی گوشی، بیخودی چرخیدن

۸۷- he was as cool as a cucumber: خونسرد و بیخیال

۸۸- can’t make head or tail of something:از چیزی سر در نیاوردن

۸۹- in my book:به عقیده من، از دید من

۹۰- he was hot under the collar:جوش آمدن، دو آتیشه شدن

۹۱- under his very nose:درست جلو چشمان شخص

۹۲- smell a rat:مشکوک به نظر رسیدن

۹۳- I had to pay one grand under the table: رشوه دادن یک هزار دلار

۹۴- walk on air:از خوشحالی پر در اوردن و روی ابرها راه رفتن

۹۵- please get off my back, I can’t do it for you:دست از سرم بردار

۹۶- I’m pretty busy on Friday, can I take a rain check on your…:به وقت دیگری موکول کردن

۹۷- paint the town red:حسابی خوش گذراندن

۹۸- see stars: برق از چشم کسی پریدن

۹۹- I keep on ice: راکد ماندن

۱۰۰- I feel under the weather: دمق بودن، حال کسی گرفته بودن

۱۰۱- a lot of jobs are on the line:در معرض خطر

۱۰۲- the salt of the earth:آدم بی نظیر، اشخاص شریف و نازنین

۱۰۳- where is the beef:اصل قضیه چیه؟ از مایه چه خبر؟

۱۰۴- I want you to level with me: رو راست و صادق

۱۰۵- lose my shirt:آس و پاس بودن، دارو ندار خود را باختن

۱۰۶- look daggers at someone:چشم غره رفتن

۱۰۷- he is all thumb:دست و پا چلفتی

۱۰۸- to hold someone in the palm of your hand:کنترل کردن

۱۰۹- try not to rub him up the wrong way:خشمگین کردن

۱۱۰- it was a slap in the face:بی احترامی کردن

۱۱۱- to put your fingers in your mouth:نسنجیده حرف زدن

۱۱۲- to keep your feet on the ground:عقاید عاقلانه

۱۱۳- go to the dogs:به گند کشیده شدن, به مخروبه تبدیل شدن

۱۱۴- horse of a different color: بی ربط است ، یه موضوع دیگه است

۱۱۵- by the book:طبق قوانین و مقررات

۱۱۶- cat the crap:چرت و پرت نگو! مزخرف نگو

۱۱۷- why should I stick my neck out to help him? خود را سپر بلا کردن، ریسک کردن،

۱۱۸- talk turkey: جدی صحبت کردن، رک پوست کنده و بی پرده

۱۱۹- hit below the belt: نامردی کردن

۱۲۰- catch someone (them) red-handed: مچ کسی را گرفتن

۱۲۱- out of the blue: بی خبر، مثل اجل معلق

۱۲۲- it will knock your socks off: هیجان زده شدن

۱۲۳- play it by ear: بدون تدارک قبلی کاری را انجام دادن

۱۲۴- talk straight or buzz off!

go cold turkey -125: بی مقدمه عادتی را کنار گذاشتن، یک مرتبه ترک کردن

۱۲۶- make sure to keep the doctor posted about the patient’s condition: در جریان گذاشتن

۱۲۷- they fly off the handle: ازجا/ کوره در رفتن

۱۲۸- how about putting your money where your mouth is? به قول خود وفا کردن

۱۲۹- shoot the breeze: اختلاط کردن، گپ زدن

۱۳۰- you are going to have to face the music: خربزه خوردن و پای لرزش نشستن

۱۳۱- don’t rock the boat: دردسر درست کردن، آرامش را برهم زدن

۱۳۲- hen-pecked husband: مرد زن ذلیل، شوهر تو سری خور

۱۳۳- in the same boat: همدرد بودن

۱۳۴- cock and bull story: چاخان پاخان، خالی بندی

۱۳۵- I’m at the end of my/one’s rope: جان کسی به لب رسیدن، کارد به استخوان کسی رسیدن

۱۳۶- test the waters: سبک سنگین کردن، اوضاع را سنجیدن، و محک زدن

۱۳۷- he is just string her along: کسی را به بازی گرفتن، کسی را سر کار گذاشتن

۱۳۸- kick in the pants: محرک، هل، تشویق

۱۳۹- there is no need to rub it in: سرزنش کردن، ملامت کردن، سرکوفت زدن

۱۴۰- what tricks he has up his sleeve this time؟ آماده داشتن، تو آستین داشتن، برای روز مبادا زیر سر داشتن

۱۴۱- all of the guests were dressed to kill: بهترین لباس خود را پوشیدن

۱۴۲- I hear it over the grapevine: از این طرف و انطرف/ زبان این و ان شنیدن

۱۴۳- you must mind your p’s and q’s: مواظب زبان و رفتار خود بودن

۱۴۴- leave someone high and dry: کسی را قال گذاشتن

۱۴۵- I am gonna throw the book at you: به اشد مجازات محکوم کردن، شدیدا تنبیه کردن

۱۴۶- oil prices are going into a nosedive: سریع افت کردن، مثل برق پایین آمدن، شدیدا تنزل کردن

۱۴۷- you save my neck in the time: به داد کسی رسیدن، کسی را نجات دادن

۱۴۸- I’ve heard straight from the horse’s mouth that…: دست اول، از دهن خود شخص شنیدن

۱۴۹- spill the beans: چغلی کردن، حرفی از دهان کسی پریدن،فاش کردن راز

۱۵۰- I have his number: دست کسی را خواندن، از نیت کسی ب

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

دوشنبه 18 آبان 1394  7:01 PM
تشکرات از این پست
8pooria
8pooria
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 5257
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: 300 اصطلاح عامیانه زبان انگلیسی با ترجمه فارسی

اخبر بودنhe is just needs my money

151- I always get a kick out of his jokes: از چیزی کیف، حظ کردن

۱۵۲- lemon: خراب شدن چیزی، دچار دردسر شدن

۱۵۳- get the ax: اخراج شدن، از کار برکنار شدن

۱۵۴- pay lip service: شعار دادن، حمایت توخالی

۱۵۵- I have a bone to pick with you:باهات خرده حساب دارم، ازت گله دارم، دلخورم

۱۵۶- sitting duck: لقمه راحت، بی دفاع، آسیب پذیر

۱۵۷- in stitches: از خنده روده بر شدن، ریسه رفتن

۱۵۸- people who live in glass houses shouldn’t throw stones

I work my fingers to the bone-159: جان کندن، سخت کار کردن

۱۶۰- jump down my throat: به کسی پریدن، از کسی به شدت اعصبانی شدن

۱۶۱- all the money go down the drain: به هدر رفتن، نقش برآب شدن

۱۶۲- shot in the arm: دلگرمی، مشوق، محرک

۱۶۳- you get up on the wrong side of bed: از دنده چپ بلند شدن، عبوس بودن

۱۶۴- you have hit the nail right on the head: تو خال زدن، به هدف زدن، درست حدس زدن

۱۶۵- I really blow it: خراب کردن، گند زدن

۱۶۶- buy a pig in a poke: چشم بسته خریدن

۱۶۷- miss the boat: دیر جنبیدن، فرصت را از دست دادن

۱۶۸- get death out of her system: موضوعی را به کلی فراموش کردن

۱۶۹- different strokes for different folks: هرکسی به یه چیزی علاقه داره

۱۷۰- talk shop: بی موقع از کسب و کار حرف زدن و مسایل شغلی

۱۷۱- If you hang in there, things will come out okay: طاقت اوردن و با اوضاع ساختن

۱۷۲- you scratch my back and I’ll scratch yours: هوای کسی را داشتن

۱۷۳- he is out of the woods: مشکل یا خطی را پشت سر گذاشتن

۱۷۴- you shouldn’t spread yourself too thin: با یک دست چند هندوانه بر داشتن

۱۷۵- hit the ceiling: از عصبانیت منفجر شدن

۱۷۶- pain in the neck (ass) بلای جان، مایه عذاب و دردسر

۱۷۷- hit the hay: تو رختخواب پریدن و خوابیدن

۱۷۸- pull strings: پارتی بازی و اعمال نفوذ کردن

۱۷۹- it’s going great guns: حسابی رو به راه بودن و قبراق بودن

۱۸۰- he did a number on his wife: نارو زدن، خیانت کردن ، کسی را خرد کردن

۱۸۱- bite off more than you can chew: لقمه بزرگتر از دهان خود برداشتن

۱۸۲- out on a limb: در موقعیت خطرناک قرار داشتن

۱۸۳- split hairs: مو را از ماست کشیدن

۱۸۴- let the cat out of the bag: پته کسی را روی اب انداختن، رازی از زبان کسی پریدن

۱۸۵- pardon my French: با عرض معذرت، ببخشید بد دهنی میکنم

۱۸۶- wheel and deal: ساخت و پاخت کردن، زد و بندکردن، گاوبندی کردن

۱۸۷- put the cart before the horse: کارها را وارونه انجام دادن، سرنا را از سر گشاد زدن

۱۸۸- piece of cake: مثل آب خوردن، خیلی آسان

۱۸۹- he’s always tooting his own horn: منم منم کردن، از خود تعریف کردن

۱۹۰- we pay through the nose: مبلغ گزافی پرداختن

۱۹۱- you are too big for your britches: پا از گلیم خود دراز تر کردن، از حد خود تجاوز کردن

۱۹۲- no one has to get the jump on Margie in swimming: پیش دستی، رو دست کسی بلند شدن

۱۹۳- strike while the iron is hot: تا تنور داغه نان رو به چسبون

۱۹۴- the ball is in your court: گوی و میدان دست کسی بودن

۱۹۵- don’t make a scene. just forgot about it: الم شنگه راه انداختن، جا رو جنجال کردن، قشقرق راه انداختن

۱۹۶- her goose was cooked when she…: کار کسی را خراب کردن، نقشه را نقش براب کردن، حساب کسی را رسیدن

۱۹۷- I grease his palm: سبیل کسی را چرب کردن

۱۹۸- the coast is clear: اوضاع روبراهه! خبری نیست

۱۹۹- you play with me: با کسی همکاری کردن، دست به دست کسی دادن

۲۰۰- make a mountain out of a molehill: از کاهی کوهی ساختن، چیزی را گنده کردن

۲۰۱- they jump the gun: قبل از موعد مقرر کاری را انجام دادن

۲۰۲- pass the hat: پول/ اعانه جمع کردن

۲۰۳- Linda make no bones about sth.(telling John how much she hated him): صاف،رک، بی شک، بی تردید

۲۰۴- I go to bat for him: از کسی طرفداری/جانب داری کردن

۲۰۵- he is really sitting pretty: در بهترین شرایط قرار داشتن

۲۰۶- he cool my heels: زیاد منظر کسی بودن و معطل کردن

۲۰۷- his last book was feather in his cap: مایه افتخار و سرافرازی

۲۰۸- in the bag: روی شاخ بودن، صد در صد، مطمئن

۲۰۹- get away clean: از مجازات فرار کردن

۲۱۰- cough up the money you owe me: سلفیدن، اخ کردن

۲۱۱- cross swords: سرشاخ شدن و بحث و جدل کردن

۲۱۲- he is quick on the trigger: حاضر جواب، فرز، هفت تیرکش فرز

۲۱۳- he has been at six and sevens: سر در گم، گیج، آشفته، حیران

۲۱۴- you poke your nose into my life: درکاری دخالت بی جا کردن، فضولی کردن

۲۱۵- you step on my toes: باعث رنجش کسی شدن، احساس کسی را جریحه دا

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

مدیر گروه زبان انگلیسی

 

دوشنبه 18 آبان 1394  7:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها