0

اصطلاحات کاربردی

 
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

اصطلاحات کاربردی

درسنامه 1

سلام✋🏻
با یه سری اصطلاحات کاربردی دیگه ، مهمون شماییم...✔️


✔️حتما تابحال شنیدین برخی افراد😊 توقعاتشون بالاس و شما میگین بهشون که😒نمیشه هم خدا رو بخوای هم خرما رو ❗️
درواقع معادل جملتون میشه این :
🔴You cannot sell the cow🐮 and drink the milk.




✔️به نظرتون منظور از
 Soft drink🍷
میتونه چی باشه؟!😶
نخیر اصلا هم نوشیدنی نرم نمیشه 😒 میشه : نوشابه غیر الکلی ..❗️
مثال:
🔎Let's have a soft drink
بیا نوشابه غیرالکلی بخوریم🍸




✔️معادل'' نذر داشتن '' هم بد نیست یادبگیرین❗️ میشه :
🔴keep a vow

مثال:
🔎 we keep a vow in Moharram every year.
هرساله ماه محرم نذری داریم




✔️ این دو عبارت که یه معنی مشترک داره هم به دامنه اصطلاحات و عبارات ذهنی تون 😊اضاف کنین 😺

🔴a dead letter
🔴blind letter
 نامه بی نام و نشون📜




✔️و آخرین اصطلاح یا بهتر بگم ضرب المثل☝🏽️ امروز
⬅️چند تا معادل این ضرب المثل فارسیه:
😀 معما چون حل گشت ، آسان شود...❗️❗️

Prophesy after the event.

All things are difficult before they are easy.

He plays well that wins.

Wise after the event.


موفق و سالم باشید

 

پنج شنبه 5 شهریور 1394  10:12 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی

Truth hurts
حقیقت تلخ است

That’s so annoying
(واقعا آزار دهنده س (ضد حاله

Keep in the picture
‌در جریان امور قرار دادن

Never say die
به دلت بد نیار

power to you
or
more power to your elbow
خدا قوت

on the tip of my tongue
نوک زبونمه

Eat your word
حرفتو پس بگیر

Don’t rub it in
اینقدر به رخ ما نکش

to be snake in the grass…
 موذی (به قولی موذمار) بودن

He/She looks proud
طرف خودشو میگیره

under someone’s thumb گوش به فرمان بودن

I wish the best for you
بهترینها رو برای شما آرزو می کنم

I wish you many years of happiness
سالهای شاد بسیاری را برای شما آرزو دارم

Heartiest congratulations
صمیمانه ترین تبریکات

as easy as ABC
it’s a piece of cake
It’s duck soup
براحتی آب خوردن

my hands are tied
دست و بالم بسته است

hit the roof
از کوره در رفتن

Pig Out
زیاد خوردن و سریع خوردن

Pedal to the metal
با تمام سرعت رفتن مخصوصا هنگام راندن ماشین

I buy it
من قبول دارم

وقتی کسی چیزی به شما میگه و شما باهاش موافقی میشه از این استفاده کرد

Top of the World
بهتر از این نمیشم

you’re on your own
خودتی و خودت

Let it go
بی خیالش شو

you’re a complete idiot
تو یه احمق به تمام معنا هستی

you’re crowding me
داری باعث میشی سردرد بگیرم

I misjudged you
دربارت اشتباه میکردم

Hit the bricks
بزن به چاک

Make a big deal about something
از کاه کوه ساختن

It was so gross
خیلی خفن بود

jack of all trads and master of none
همه کاره و هیچ کاره

walk on eggs
ریسک کردن

Back down
از خر شیطون پایین بیا

It’s apples and oranges
هر کسی بجای خودش

easy come، easy go
باد اورده را باد میبرد

under a cloud
مظنون بودن- مورد بد گمانی بودن

to stab one’s in the back
از پشت خنجر زدن

Fair weather friend
رفیق نیمه راه

To make long story short
خلاصه کنم

Get to the point
برو سر اصل مطلب

They are a perfect match
 اونا خیلی به هم میان

Don’t get fresh with me پررویی نکن

That’s good stuff
 چیز خوبیه

Tie the knot
 ازدواج کردن

Kick The Bucket
 مردن

پنج شنبه 5 شهریور 1394  11:42 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ......اصطلاحات انگلیسی در مورد آشنایی.

1- پارسال دوست، امسال آشنا
Long time no see
-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-
2- این اسم برام آشناست
This name rings a bell
-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-
3- از آشناهای دور من است.
He is my distant acquaintance
-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-
4- من در یک مهمانی با او آشنا شدم.
I made his acquaintance at a party
-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-
5- در حد سلام علیک با او آشنا شدم.
I have a nodding acquaintance with him.

پنج شنبه 5 شهریور 1394  1:09 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی

همین و کم داشتیم!
that crowns it all.
همینه که هست!
like it or lump it.
هنر کردی!
big deal!
هنوز بچه ای!
you`re wet behind the ears.
دهانش بوی شیر میدهد.!
he`s as green as grass.
هنوز کجایش را دیدی؟(تازه اول بدبختیه)
it`s the thin edge of the wedge.
هوا تو دارم.
i am with you.
هول شدم!
i got panicky.
هیچ جا مثل خونه ادم نمیشه.
east or west,home is best.
یتیم شد.
he was orphaned.
یالا!تکونی به خودت بده!
come on!shake a leg!
یکبار برای همیشه.
once and for all.
یکه خوردم.
i was taken aback.
هم عقیده هستیم.
we are of the same mind.
همه فن حریف است.
he is a handy man.
هرطور میل شماست.
as you wish.
هرطور صلاح بدانید
as you think proper .
هر چیزی حدی داره.
there is measure in all things.
زیر قول خود زد.
he broke his word/promise.
زیپ دهانت را بکش.!!
button your lip

پنج شنبه 5 شهریور 1394  6:32 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی

 You look radiant
محشر شدی

💎 Haste makes waste
عجله کار شیطونه

💎 Long time, no see
پارسال دوست،امسال آشنا

💎 You look fishy
مشکوک میزنی

💎 Lame excuses
بهونه های الکی

💎 Cut it out
بس کن دیگه

💎 It is time to nap nap!!
وقت لالاست!!

💎 Stay put
از جات تکون نخور

💎 Stop nagging
اینقدر نق نق نکن

💎 Don't get fresh with me
پررویی نکن

💎 Don't take it personally
به خودت نگیر

💎 Alas for you
وای به حالت

💎 Freeloader
مفت خور

جمعه 6 شهریور 1394  7:13 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی زبان انگليسي

1-میخام خیاطی یاد بگیرم
I wana learn sewing
اريد اتعلَّم خياطة

2-دلم برای دوستان هم دانشگاهیم تنگ شده
I missed my university friends
 مشتاق/مشتاقة لأصدقائي بلجامعة

3-من دیگه نمیخوام ببینمت
I wont meet u anymore
/ماريد اشوفك بعد

4-دیگه نمیخام با شما حرف بزنم .از دست شما عصبانیم
I dnt wana talk to u anymore.I m angry with u ماريد احجي وياك
 /وياچ
ضايج منك /ضايجة منچ

5-چرا با من قهری ؟ مگه من چی گفتم بهت ؟
wht did I say to u , huh ?
انت ليش زعلان مني ،اني شسويتلك

6-تو عادت داری همیشه حرص منو دربیاری و اذیتم کنی
u get used to make me angry always , and offend me
 انت دائماً
تعصبني وتهيني

7-مادرت دامادهای دیگه اش رو بیشتر از من دوست داره
ur mom likes her other son-in-laws more thn me
امچ تحب بقية نسابتها اكثر مني

8-پدر و مادر نباید بین بچه هاشون فرق بزارند
parents must nt discriminate / differentiat e between their children
ميصير الأهل يفرقون بين جهالهم

9- شوهرم خواهرهاشو بیشتر از من دوست داره
my husband likes his sisters more thn he likes me
رجلي يحب خواته اكثر مني

10-شامپو برای موهای چرب دارید ؟
do u have shampoo fr greasy hairs?
عدكم شامبو للشعر الدهني

11-رنگ مو دارید ؟ چنده ؟
do u have hair dye ? hw much is it ?
عدكم صبغ شعر؟بيش؟

12-دستم سوخت ، چکار کنم ؟
I burnt my hand .wht to do ?
حرگت ايدي .شسوي؟

13-زود برو و دستت رو زیر آب سرد بگیر
go n put ur hand under cold water quickly
روحي علسريع حطي ايدچ جوه ألمي البارد

14-چرا ناراحتی ؟ مگه من چیزی گفتم ؟
y u r sad ? did I said sth (bad , wrong ) ?
ليش زعلان ؟قابل اني
 شگلت

16- ماهی ها دارن توی تنگ شنا میکنن
the fishes r swimming in th tank

 

دوشنبه 9 شهریور 1394  10:14 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی

1.Bring somebody back to knee'sکسی را شکست دادن

2.Welcome back
رسیدن بخیر

3.Cash downفقط نقد

 

4.I'm made that wayهمین جوری بار اومدم

 

5.Keep one's ear to the ground

گوش به زنگ بودن

6.Jump the gun

زودتر از وقت شروع کردن / قبل از موعد کاری را انجام دادن / عجله کردن

 

7.It’s rotten to the core

آب از سرچشمه گل آلود است

 

8.Keep someone posted

در جریان گذاشتن

 

9.It’s all down to luck

آن همش به خاطر شانسه

 

10.He is wet behind the ears

دهنش بوی شیر میده

 

11.Not to turn a hair
عين خيال كسي نبودن

 

12.As sweet as honey
به شیرینی عسل

 

13.It is necessary to have an end

داشتن یك هدف ضروری است

 

14.Heart and soul

با دل و جان/ با تمام قوا

 

 

15.Just threaten

فقط تنبیه کردن

 

16.Keep an eye open on something

مراقب چیزی بودن

 

17.I would like to have a more definite plan of action

من ترجیح می دهم یه برنامه ی مشخصی برای کارهام داشته باشم

 

18.He went back on his word

He broke his word/promise

زیر قول خود زد

 

19.By all means
مسلماً!

 

20.Don’t mention it
قابلی ندارد

 

21.He makes facesدهن کجی میکنه

 

22.Keep back
جلو نیا

23.Better late than never
دیر آی و باز آی


24.mind your step
جلوی پاتو نگاه کن

 

25.Keep in the picture

در جریان امور قرار دادن

 

26.Don’t pick on me
سر به سر من نذار

27.I don't give a damnاهمیت نمیدم!

 

28.He didn’t say a dickybird
جیک نزد

29.It’s not as bad as all that

عیبی ندارد


30.Keep it to yourself

پیش خودت بمونه

سه شنبه 10 شهریور 1394  8:43 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی

چند عبارت و جمله کاربردی تقدیم شما
.
I don’t want to bother you.
نمیخواهم باعث زحمت شما بشوم
.
I don’t want to bother you anymore.
نمیخوام بیش از این باعث زحمت شما بشوم
.
I don’t have anything to do in return.
من نمی‌توانم محبت شما را جبران کنم/در ازای محبت تان کاری برایتان انجام دهم.
.
I don't know what to say.
نمیدانم چه بگویم
.
You saved my life.
تو زندگی منو نجات دادی
.
You are a life saver
تو یک زندگی نجات دهنده ایی/ در موقعیت بسیار بحرانی به دادم رسیدی
.
Why do you make such a big deal out of this?
چرا مسئله را اینقدر بزرگش می‌کنی؟
.
We’ve talked a lot about it. Let’s just drop it.
خیلی در این رابطه حرف زدیم بیا دیگه بس كنیم.
.
I should remind you that you are under oath.
باید به شما یادآوری كنم كه شما قسم خورده اید.
.
Come on, You are overreacting.
بی خیال، بی جهت داری زیادی عکس العمل نشون میدی/ جدی میگیری
.
for God's sake
محض رضای خدا
.
مثال:
for God's sake, it's enough
محض رضای خدا کافیه/ بسه دیگه!!

سه شنبه 10 شهریور 1394  8:46 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی .....Meeting & greeting

Meeting & greeting
آشنایی،احوال پرسی و اصطلاحات ملاقات با یکدیگر:
۱)You look a little bit down in the mouth
یک کمی پکر به نظر می رسی.
—————————————————–
۲)Trying to make a buck.
یک لقمه نانی در می آوریم.
—————————————————–
۳)How do you make your bread and butter?
از چه طریق امرار معاش می کنید.
—————————————————–
۴)I'm sure that you are tied up nowadays.
می دونم که این روزها خیلی گرفتار هستید.
—————————————————–
۵)You are always on the ball.
شما همیشه مشغول یک کاری هستید.
————————————————————
۶)Complications arise.
گرفتاری همیشه هست.
————————————————————
۷)Make yourself at home.
اینجا رو منزل خودتون بدونید.
————————————————————
۸)Feel free to do so.
9)Don't be shy.
تعارف نکنید.
————————————————————
۱۰)He put me into the spot.
او من رو توی رو دربایسی گذاشت.
————————————————————
۱۱)I'm not in a good mood today.
امروز زیاد حال و حوصله ندارم.
————————————————————
۱۲)I'm not in a high spirit today.
امروز از نظر روحی زیاد خوب نیستم(امروز سرحال نیستم)
————————————————————
۱۳)What has come over you?
چی به سرت اومده؟
————————————————————
۱۴)You are really making me blush.
شما واقعا من را خجالت زده کردید.
————————————————————
۱۵)Don't push yourself.
خودت را اذیت نکن(به زحمت نیانداز).
————————————————————
Money:
1)Money doesn't grow on trees
پول که علف خرس نیست.
————————————————————
۲)They have got money to burn
پولش از پارو بالا میره.
————————————————————
۳)Don'n throw your money down the drain.
پولت رو حیف و میل نکن.
————————————————————
۴)to be spender.
دست به جیب بودن
————————————————————
۵)to be an extravagant
ول خرج بودن
————————————————————
۶)That's a money for jam
آن یک پول باد آورده است.
————————————————————
Face & cheeky:
رو & پر رو
۱)I don’t have the face to tell him.
روم نمیشه بهش بگم.
————————————————————
۲)Don’t turn me down
روی من رو زمین نیانداز.
————————————————————
۳)They don’t let it show.
آنها به روی خودشان هم نمی آورند.
————————————————————
۴)Let's say it right out.
بگذار رک و راست بهت بگم.
————————————————————
۵)He has got a lot of cheek
6)He has got a lot of face
7)He is so pushy
او خیلی پر رو است.
————————————————————
The answer to the bullshiter:
جواب آدم خالی بند:
۱)Like I'm goanna(going to)believe it
تو گفتی و منم باور کردم
————————————————————
۲)The thing that you see
به حق چیز های ندیده
————————————————————
۳)We will see about that.
ببینیم و تعریف کنیم
————————————————————
۴)You make a better window than a door.
برو کنار بگذار باد بیاد.
————————————————————
۵)Never try to bullshit the bulshitter.
ما خودمون ذغال فروشیم تو می خواهی ما رو سیاه کنی؟!
————————————————————
۶)Are you ever a genius?
عجب نابغه ای هستی و ما خبر نداشتیم ها!
————————————————————
۷)Don’t fall for him
گول حرفاشو نخور.
————————————————————Promise:
قول:
۱)He went back on his word.
او زد زیر حرفش.
————————————————————
۲)He got away with paying it.
او از زیر پرداخت آن شانه خالی کرد.
————————————————————
۳)You should be the man of your own word
شما باید سرحرفتون بایستید
————————————————————
۴)Practice what you peach
به آنچه می گویی عمل کن
————————————————————
Opportunist:
زرنگ و فرصت طلب:
۱)He is a smooth operator
او با پنبه سرمی بره.
————————————————————
۲)He crossed me.
او زیرآبمو زد.
————————————————————
۳)He set me up for this
او برام پاپوش درست کرد.
————————————————————
۴)He is a time server
او نون رو به نرخ روز می خوره
————————————————————
Bad temper&mouthy
بد اخلاق و بد دهن:
۱)I just called him everything in the book
هر چه از دهنم در اومد بهش گفتم
————————————————————
۲)Don’t get mouthy with me
دهن به دهن من نگذار
————————————————————
۳)Don’t blurt thing out
هر چی از دهنت در میاد نگو
.————————————————————
۴)You are lying through your teeth
داری مثل سگ دروغ میگی
————————————————————
۵)I have it cooked for you
یک آشی برات بپزم که یک وجب روغن روش باشه.
————————————————————
۶)Over your head
از سرت هم زیاد است.
————————————————————
۷)that's just the case of either make it or break it
می خواهی بخواه نمی خواهی هم نخواه.
————————————————————

جمعه 13 شهریور 1394  8:53 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی .....Stating categorical disagreement ; اظهار مخالفت قطعی؛

Stating categorical disagreement ;
اظهار مخالفت قطعی؛
*********************
(!)That's not true.
صحیح نیست.
(!)That's not right.
درست نیست.
(!)You've got that wrong.
غلط فهمیدی.
(!)You've got it all wrong .
کلن غلط برداشت کردی.
(!)You missed the boat.
فرصت رو از دست دادی.
(!)Wrong on both counts .
هر جور حساب کنی اشتباه.
(!)You're wrong.
اشتباه می کنی.
(!)You're dead wrong.
کاملن اشتباه می کنی.
(!)You're off .
تو باغ نیستی.
(!)You're way off base.
خیلی از موضوع پرتی.

جمعه 13 شهریور 1394  9:05 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی .....جواب آدم خالی بند:

جواب آدم خالی بند:

1)Like I'm goanna(going to)believe it

تو گفتی و منم باور کردم

------------------------------------------------------------

2)The thing that you see

به حق چیز های ندیده

------------------------------------------------------------

3)We will see about that.

ببینیم و تعریف کنیم

------------------------------------------------------------

4)You make a better window than a door.

برو کنار بگذار باد بیاد.

------------------------------------------------------------

5)Never try to bullshit the bulshitter.

ما خودمون ذغال فروشیم تو می خواهی ما رو سیاه کنی؟!

------------------------------------------------------------

6)Are you ever a genius?

عجب نابغه ای هستی و ما خبر نداشتیم ها!

------------------------------------------------------------

7)Don’t fall for him

گول حرفاشو نخور.

جمعه 13 شهریور 1394  9:14 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ......جملات کاربردی زبان انگلیسی در مورد غذاها

جملات کاربردی زبان انگلیسی در مورد غذاها

انواع غذاها، پختن و سرخ کردن

 

Cooking & Frying

در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی در مورد انواع غذاها، انوع روشهای پختن و سرخ کردن غذاها ارائه شده است.


1- غذای آب پز زیاد می خوری؟

Do you eat a lot of boiled food?

 

2- یک تخم مرغ آب پز(سفت)/ عسلی می خواهم.

I want a hard-boiled/soft-boiled egg.

 

3- ماهی را سرخ بکنم؟

Shall I fry the fish?

 

4- وقت آنست که گوشت را کباب کنیم.

It’s time to grill the meat.

 

5- می خواهم مرغ(جوجه) را داخل فر بگذارم.

I want to roast the chicken.

 

6- گاهی سبزیجات را با بخار می پزم.

I sometimes cook vegetables with steam.

 

7- ماهی دودی دوست داری؟

Do you like smoked fish?

 

8- نه ماهی شور دوست دارم.

No ,I like pickled salmon.

 

9-فکر می کنم چیزی دارد می سوزد.

I think something is burning.

 

10- نگاه کن! شیر دارد سر می رود.

Look! The milk is boiling over.

 

11- بگذار کره آب شود.

Let the butter melt.

 

12- بگذار گوشت به مدت دو ساعت آرام بجوشد.

Let the meat simmer for two hours.

 

13- این قابلمه برای آرام پخت گوشت و سبزیجات خوب است.

This pan is good for poaching meat and vegetables.

 

14- بندرت از دیگ زودپز استفاده می کنم.

I seldom use a pressure cooker.

 

15- وقتی سر کار می روم از آرام پز استفاده می کنم.

I use the slow cooker when I go to work.

 

16- پلوپز واقعاً کمک بزرگی است.

The rice cooker is really a big help.

 

17- دست پخت مادرم خوب است.

My mother is good cook.

 

18- کتاب آشپزی داری؟

Do you have a cookbook?

 

19- دستور طبخ این غذا را دارم .

I have the recipe for this dish.

 

20- ایرانی ها خیلی برنج می خورند.

Iranians eat too much rice.

 

21- غذای دلخواه من استیک با قارچ است.

My favorite food is steak with mushrooms.

 

22- چطور است جوجه کباب شده(جوجه ای که درسته روی آتش کباب شود) بخوریم؟

How about eating barbecue/barbecued chicken /grilled chicken?

 

23- من مرغ (جوجه) سرخ شده ( سوخاری) را ترجیح می دهم.

I prefer fried chicken.

 

24- meat ballsگوشت چرخ کرده ایست که به صورت کوفته های کوچک در آمده و mashed potatoسیب زمینی له شده است.

We had meat balls and mashed potato.

 

25- پیتزا دوست داری؟

Do you like pizza?

 

26- سیب زمینی سرخ شده می خواهی؟

Do you want French fries/French fried potatoes?

 

27- می توانم طی ده دقیقه املت درست کنم.

I can make an omelet /omelet in ten minutes.

 

28- من همبرگر و نوشابه می خواهم.

I want a hamburger and coke.

 

29- ایتالیایی ها در غذاهایشان خمیر( ماکارونی) زیاد بکار می برند.

Italians use a lot of pasta in their dishes.

 

30- گاهی اوقات برای صبحانه (تخم مرغ) نیمرو می خورم.

I sometimes have fried eggs for breakfast.

 

31- تخم مرغ هایتان چطور پخته شوند؟(در رستوان یا هتل)

How do/ would you like your eggs?

 

32- scrambled eggsتخم مرغ نیمرویی است که هنگام پختن آنرا هم بزنند و زیرو رو کنند.

I want them scrambled.

 

33- منظور نیمرویی است که تخم مرغ هنگام پختن هم نزنند و زرده آن با سفیده مخلوط نشود.

I want them sunny-side up.

شنبه 14 شهریور 1394  6:12 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ......راههای بیان تشکر در انگلیسی

راههای بیان تشکر در انگلیسی
Ways To Say - Thank You
.
You are great.
تو عالی هستی
.
You're a dear.
تو عزیز هستی
.
I owe you one.
من یکی بهت بدهکارم
.
Thanks a bunch.
خوشه ای سپاس/ خیلی ممنون
.
.
I appreciate it.
سپاسگزارم
.
You’re too kind.
تو خیلی مهربانی
.
You’re an angel.
تو یک فرشته ایی
.
You are the best.
تو بهترینی
.
Thanks a million.
یک میلیون بار سپاس
.
I'm in your debt.
مندر دین تو ام؛ به تو مدیونم
.
You saved my day.
تو روز من رو حفظ کردی/ نجات دادی
.
You saved my life.
تو جان مرا نجات دادی
.
Thank you so much.
خیلی ممنون
.
Your a life saver.
تو یک نجات دهنده ایی
.
I am very thankful.
من خیلی سپاسگزارم
.
I owe you big time.
من زمان زیادی رو به تو بدهکارم
.
A million thanks to you.
یک میلیون بار سپاس از تو
.
My gratitude knows no bounds.
سپاسگزاری من بی حد و اندازه است
.
I do not know how to thank you.
نمیدونم چطور باید تشکر کنم
.
I'm grateful for your assistance.
به خاطر کمک ات ممنونم
.
I do not know what I do without you.
نمیدونم بدون تو جه کنم
.
I don't have the words to thank you.
کلماتی برای سپاس از تو ندارم
.
I appreciate it more than you will ever know.
بیش از آنکه بدانی سپاسگزارم

شنبه 21 شهریور 1394  10:39 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ......چه برسه به اینکه" در انگلیسی

چه برسه به اینکه" در انگلیسی

✴️ در فارسی غیر رسمی (معمولا) چنین ساختاری داریم "چه برسه به اینکه"
در انگلیسی با استفاده از Even و Let alone اینجوری بیان میکنیم:

✅ Ali doesn't even know how to bounce a ball on his foot a couple times, let's not even talk about playing on the local soccer team.
علی بلد نیست دو تا روپایی بزنه چه برسه به بازی توی تیم فوتبال محله.

✅ You can't even write two lines, much less a [whole] book.
تو حتی نمی‌تونی دو خط بدون غلط بنویسی، چه برسه به نوشتن یک کتاب.

✅ We can't even go there by car, let alone on foot.
با ماشینم نمی‌تویم بریم اونجا چه برسه به پیاده.

✅ I've still not even written one line much less an article.
یک خطم ننوشتم هنوز چه برسه به یک مقاله.

✅ We don't even have an outstanding poetry critic let alone prize!
منتقد برجستهٔ شعر نداریم چه برسد به جایزه!

✅ Addicts have no thought other than getting more drugs forget about thoughts of their country's freedom
افراد معتاد فکری بجز فراهم کردن مواد نداره چه برسه به اینکه به فکر ازادی کشورشان باشن.

✅ It has become difficult for me to breathe let alone write!
نفس کشیدن هم برام سخت شده چه برسه به نوشتن!

✅ Oh God, with such fanatical brothers, do you think I even dare look at anyone in the street let alone answer this letter or start some relationship?
خدایا با این برادرهای متعصب مگه من جرأت دارم به کسی توی خیابون نگاه کنم چه برسه به جواب دادن این نامه و شروع ارتباطی.

✅ Even those whose mother tongue was English were not able to express it properly, let alone me.
حتی آنهایی که زبان مادرشان انگلیسی بود نتوانستند مطلب را خوب ادا کنند تا چه برسه به من

✅ Do I have a dollar? I don't even have a dime, let alone a dollar.
من یه دلار دارم؟ من حتی یه 10سنتی هم ندارم چه برسه به دلار.

✅ I don't have enough money for a new car, let alone a luxury sedan.
من پول برای یه ماشین جدید ندارم، چه برسه به یه ماشین سدان شیک

✅ I'm the kind of guy who can't keep a plant alive
for a week, let alone a relationship.
من از اون آدمهايي ام كه يك گل رو براي يك هفته
نميتونم نگه دارم، چه برسه به يك رابطه

 

شنبه 21 شهریور 1394  10:42 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: اصطلاحات کاربردی ....تعارف كردن

Let me treat you.
Would you like a treat ?

وقتي مي خواهيم تعارف كنيم پول چيزي رو حساب كنيم.

I want to treat my son.

مي خوام براي پسرم چيزي بخرم.
مثل زماني كه مامان پسرشو خونه مي ذاره حالا كه داره بر مي گرده براش چيزي بخره.

شنبه 21 شهریور 1394  8:19 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sadegh123
دسترسی سریع به انجمن ها