0

نشانه‌هاي باليني بيماري‌هاي دستگاه تنفس

 
daneshmandan
daneshmandan
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 2202
محل سکونت : بوشهر

نشانه‌هاي باليني بيماري‌هاي دستگاه تنفس

در شماره‌هاي پيشين درباره علايم و مشخصات باليني سندروم‌هاي ريه و جنب بحث شد در اين شماره نيز بنا داريم پيرو مطالب گذشته درباره سندرم حفره و همچنين ساير نشانه‌هاي باليني بيماري‌هاي دستگاه تنفس بيشتر بحث كنيم.
سندرم حفره
وقتي قسمت مياني يك منطقه متراكم خالي شود يك حفره به وجود مي‌آيد. مثلا در پنموني گاهي قسمت مياني ناحيه متراكم تبديل به بافت بي‌جان و چرك مي‌شود و اين چرك به راه‌هاي هوايي باز و تخليه مي‌شود و به جاي آن فضايي به وجود مي‌آيد كه در قسمت بالا محتوا هوا (يا گاز) و در پايين محتوا مايع (چرك) است. پيدايش حفره از مشخصات ضايعات سلي است اما هر نوع پنموني ممكن است منجر به آبسه با مشخصات حفره شود. رسم بر اين است كه آبسه سلي را «حفره» به نامند. در امتحان باليني مشخصات سندرم تراكم را مي‌توان پيدا كرد با اين اختلاف كه اگر حفره خيلي بزرگ باشد. در دق به جاي ماتيته ممكن است تمپانيسم پيدا شود. در سمع نيز صداي برنكيال قدري طنين پيدا مي‌كند و بم مي‌شود (سوفل حفره‌اي). به‌علاوه ممكن است صداهاي اضافي منقطع و درشت با دانه‌هاي معدود به گوش برسند. بقيه تغييرات و نشانه‌ها همان‌هايي هستند كه در سندرم تراكم پيدا مي‌شوند.
ساير نشانه‌هاي باليني
در بيماري‌هاي دستگاه تنفس غير از علايمي كه در امتحان قفسه سينه مي‌توان پيدا كرد گاهي علايم ديگري در ساير مناطق بدن و يا به‌طور عمومي يافت مي‌شوند كه به‌طور مستقيم و يا غيرمستقيم با بيماري‌هاي ريه و جنب ارتباط دارند ولي ممكن است در بيماري‌هاي دستگاه‌هاي ديگر هم ديده شوند. يعني ويژه بيماري‌هاي ريوي نيستند. مهم‌ترين اين علايم بشرح زيراند:
هيپوكراتيسم انگشتان
در اين پديده انتهاي انگشتان و ناخن دست‌ها و گاهي هم پاها، برجسته مي‌شود و به شكل انتهاي چوب طبل درمي‌آيد. تغييرات حاصله در انتهاي انگشتان بقرار زير است:
ناخن‌ها هم در درازا و هم در پهنا برجسته و محدب مي‌شوند، شيار بين بن ناخن و پوست از بين مي‌رود و مي‌توان ناخن را روي پوست به آساني حركت داد. در اين كار پوست اطراف ناخن چين مي‌خورد. بافت زيرپوستي انتهاي انگشتان برجسته و خيزدار است.
هيپوكراتيسم انگشتان بيشتر همراه با بيماري‌هاي زير ديده مي‌شود: از بيماري‌هاي ريه و جنب: سرطان برنش، آدنوم برنش، وجود چرك در ريه از قبيل آبسه حاد و مزمن ريه (در سل معمولا ديده نمي‌شود مگر در تراكم چرك)، برنشكتازي، مزوتليوم جنب (تومور پرده جنب). از بيماري‌هاي دستگاه قلب و عروق: بيماري‌هاي مادرزادي قلب همراه با سيانوز مانند تترالوژي فالو، آندوكارديت مزمن.
از بيماري‌هاي دستگاه گوارش: بيماري كرون، كليت اولسروز، استآتوره (دفع بيش از حد چربي در مدفوع)، سيروز كبد. در برخي موارد هم اين تغيير به‌طور مادرزادي بدون بيماري‌هاي فوق ديده مي‌شوند. درباره چگونگي توليد اين تغييرات نظرهاي چندي وجود دارد كه هيچ‌كدام كاملا ثابت نشده است. به نظر مي‌رسد ازدياد جريان خون در انگشتان در عروق پيش از موئينه (كه شرائين ريز را مستقيما به وريدهاي ريز وصل مي‌كنند) در توليد آن دخالت داشته باشد كه خود از عوامل عصبي، هومورال و يا هورموني ناشي مي‌شود.
‌ استئو آرتروپاتي هيپرتروفيك
 استئو آرتروپاتي هيپرتروفيك عبارت است از تورم دردناك مفاصل و انتهاهاي استخوان دراز كه بيشتر در مچ‌هاي دست و پا، زانوها و مفاصل متاكارپوفالانژين پيدا مي‌شود و همراه با سينوويت مزمن و استئوپوروز و كلفت شدن بافت‌هاي اطراف مفاصل و تشكيل استخوان تازه در زير ضريع (Periosteum) است. در راديوگرافي استخوان‌هاي مچ‌ها كلفت شدن ضريع به خوبي ديده مي‌شود كه غالبا از دو لايه تشكيل يافته است. استئوآرتروپاتي هيپرتروفيك (كه به علت همراه بودن با برخي بيماري‌هاي ريوي آن را استئوآرتروپاتي هيپرتروفيك ريوي مي‌نامند) غالبا با هيپوكراتيسم (كلابينگ) انگشتان همراه است و تقريبا در همان بيماري‌هايي كه با عارضه مزبور همراه‌اند و از آنها ياد كرديم، مشاهده مي‌شود. اما بيشتر از همه در سرطان برنش و نيز در فيبرم پرده جنب و هنگام وجود ضايعات چرك‌دار در ريه ديده مي‌شود. درباره چگونگي توليد آن نيز همان نظريه‌ها مطرح است. نكته جاب آنكه استئوآرتروپاتي با درمان بيماري اصلي مثلا برداشتن تومور و حتي راديوتراپي آن ممكن است در مدت كوتاهي از بين برود يا تخفيف يابد.
‌ ژينكوماستي
ژينكوماستي عبارت است از بزرگ شدن پستان مرد به علت هيپرتروفي بافت اپيتليال پستان يك طرف يا هر دو طرف. اين تغيير در موارد زير ممكن است پيدا شود:
سرطان برنش، سيروز كبد، تيروتوكسيكوز، بيماري آديسون، سندرم كوشينگ، تومرهاي بيضه، سندرم كلاين فلتر و مصرف برخي داروها (از جمله استروژن‌ها، آلداكتون و گاهي ديژيتال) و در آغاز درمان با همودياليز. به‌علاوه هنگام بلوغ در پسران به‌طور موقت و نيز در پيران ژينكوماستي به وجود مي‌آيد. در 30 تا 35 درصد مردان نرمال نيز ديده شده است. چگونگي ايجاد ژينكوماستي در بيماري‌ها به‌درستي معلوم نيست. در سرطان برنش گاهي همراه با استئوآرتروپاتي هيپرتروفيك ديده مي‌شود و احتمالا مربوط به ترشح زياد استروژن است كه خود ممكن است نتيجه افزايش نوعي از گنادوتروفين‌ها از بافت تومر باشد. تعدادي از سرطان‌هاي ديگر نيز ممكن است با ژينكوماستي همراه باشد.
علايم انسداد وريداجوف فوقاني
در اثر فشار بر وريداجوف فوقاني و يا شاخه‌هاي آن عبور خون از ناحيه مربوطه به طرف قلب مختل مي‌شود و در نتيجه در اندام‌هاي فوقاني و در سر و گردن خيز (ادم) به‌وجود مي‌آيد و اين نواحي برجسته مي‌شوند و سيانوز (كبودي) پيدا مي‌كنند. وريدهاي سر و گردن و اندام فوقاني و نيمه بالاي قفسه سينه متسع مي‌شوند و وريدهاي جانبي ‌آشكار مي‌گردند كه گاهي تا ناحيه شكم نيز ادامه مي‌يابند. جهت مسير خون در اين وريدها از بالا به پايين است زيرا خون بايد از طريق پيوندهاي موجود با وريدهاي بين‌دنده‌اي و شكم خود را به وريد اجوف تحتاني برساند. براي بررسي جهت جريان خون در وريد مي‌توان با دو انگشت قسمتي از مسير يك وريد را خالي كرد و سپس يك انگشت را برداشت. اگر قسمت خالي شده به سرعت از خون پر شود، جريان خون در همان جهت است و اگر پر نشود بايد امتحان را تكرار كرد و اين بار انگشت ديگر را برداشت. قاعدتا خون در جهت مقابل سير خواهد داشت. علت مهم انسداد وريد اجوف فوقاني سرطان برنش و متاستاز آن به غدد لنفي مجاور اين وريد و يا فراگيري مستقيم آن به وسيله انتشار موضعي بافت سرطاني است. علل ديگر عبارتند از تورم مزمن ميان سينه (مدياستن) همراه با فيبروز (chronic fibrous mediastinitis) ناشي از التهاب و برخي عفونت‌هاي مزمن و مصرف برخي داروها، متاستاز از تومرهاي ديگر و همچنين تومور تيموس (thymoma). در شماره بعد بيشتر درباره علايم نارسايي تنفسي و علايم آن بيشتر بحث خواهيم كرد.
 

شنبه 4 دی 1389  5:04 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها