اي فرزند هاشم!
پدران تو همگي بخشنده و گشاده دست بودند.
اي فرزند سخاوت و كرامت!
تو نيز احسان و بخشش را از آنان به ارث
برده اي.
يا صاحب الزمان!
ما هميشه نيازمند بخشش و دِهِش توهستيم.
روزهاي جمعه كه روز ظهور تو خواهد بود،
نيازمند و محتاج،
بي پناه و بي ياور،
اما شادمان و اميدوار،
به در خانه لطف و احسان تو مي آييم و مي
گوييم:
هم امروز، جمعه است؛
و جمعه روز توست؛
همان روزي كه در آن، انتظار ظهور تو را
داريم؛
همان روز كه در آن فرج و گشايش براي
مؤمنان را به دست تو آرزو مي كنيم؛
همان روز كه در آن، اميد كشتن كافران را
به شمشير تو داريم.
مولاي من!
در اين روز من ميهمان و پناهنده توام؛
مولاي من!
تو نيز كريم و بخشنده اي هستي كه فرزند
كريمان و بخشندگاني.
تو از سوي خدا مأموريت داري كه شيعيان- كه
نه همه درماندگان- را پناه دهي.
مرا نيز ضيافت كن و پناهم ده.
درود خدا بر تو و خاندان پاك تو باد.
اي نور ديده!
ما هميشه و در همه حال ميهمان توايم.
ريزه خوار سفره احسانت هستيم.
اي سيد!
سخت حاجتمنديم . دست نياز به سوي تو گشوده
ايم، نااميدمان مكن.
اي سرور!
گرسنه ايم، گرسنه لطف تو،
از خوان احسان خويش بي بهره مان مگذار.
اي كريم!
تشنه ايم، تشنه محبت و دوستي تو،
از زلال محبت خويش سيرابمان كن.
اي عزيز!
برهنه ايم، برهنه لباس عزت و آبرو،
لباس عزت و عافيت به ما بپوشان.
اي آقا!
گرفتاريم، گرفتار كمان ابروي تو،
با نگاهي از سر رحم و مرّوت ما را از غم
روزگار هجران برهان.
حاجيان كوي تو و زائران كعبه وجودت هستيم.
در دوران قحطي انسانيت و سختي دينداري
آمده ايم.
سرگشته و آواره ايم، رحل اقامت كجا
افكنيم؟
پناهمان ده.