به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به نقل از برهان، نان از دیرباز نقش بسزایی در خانواده داشتند. در بسیاری از مناطق زنان علاوه بر مشغله خانهداری و تربیت فرزند پابهپای مردان کار میکردند یا به نحوی به گذران زندگی خانواده کمک میکردند. بااینحال امروزه نقش زنان در اقتصاد مدرن بیشازپیش پررنگ شده و گاه حتی رنگ و بویی سیاسی گرفته است. یکی از مباحث در حال پیشرفت اقتصاد، در بحث کلان؛ حسابداری ملی است. رایجترین شاخص حسابداری ملی شاخص درآمد داخلی سرانه یا GDP سرانه است.
این شاخص بهطورکلی بیان میکند که به ازای هر فرد در یک کشور چقدر درآمد ایجاد شده است. البته این شاخص معیارهای توزیعی را دربرنمیگیرد و این یکی از اشکالات این شاخص است که موضوع اصلی این بحث نیست. یکی دیگر از اشکالاتی که به شاخص درآمد داخلی سرانه وارد شده است و سرآغاز بحث اصلی در ادامه است بحث نادیده گرفتن برخی خدمات است که به ازای آنها پولی دریافت نمیشود. از مهمترین خدماتی مورد بحث است و در درآمد داخلی سرانه به حساب نمیآید بحث مربوط به خدمات زنان خانهدار است که بابت کار خود دستمزدی دریافت نمیکنند.
با تبلیغات وسیعی که بهخصوص از سوی کشورهای غربی درباره استقلال شخصیتی زنها و مفید بودن آنها در جامعه میشود بسیاری از خانمها خانهداری را شغل حساب نکرده و آن را باعث محدود شدن خویش و مانع آزادی و استقلال و هویت مستقل شخصیت خود میدانند، در اینجا نهتنها خانهداری را شغل و درآمدزا در نظر نگرفتهاند و ارزشهای آن بهخصوص در بلندمدت را در نظر نگرفتهاند، بلکه آن را دلیل عدم استقلال زن در جامعه جلوه دادهاند. حال بررسی اجمالی برخی آثار و نتایج اشتغال زنان در بیرون از خانه و مقایسه آثار آن در مقابله با اشتغال درون خانه بانوان پرداخته میشود.
اشکال دیگری که به حسابداری ملی وارد است این مورد است که در این حسابداری گاه مواردی جزو درآمد ملی به حساب میآید که برای جلوگیری از ضرر صرف شده است. در واقع این شاخص که نشاندهنده سطح رفاه نسبی در یک جامعه است در اینجا دچار اشتباه در برآورد درآمد شده است و در واقع هزینهای که به دلیل ثانوی به جامعه تحمیل شده است را درآمد برای جامعه در نظر میگیرد. مثال این امر هزینههایی است که برای پاکسازی هوای آلوده توسط سازمان محیطزیست میشود. این هزینهها در حالی جزو درآمد داخلی کشور حساب میشوند که در واقع برای جلوگیری از یک ضرر (آلودگی) صرف شدهاند.
مورد دیگر هزینههای پزشکی ناشی از آلودگی در شهرهای آلوده است که در بخش خدمات پزشکی جزو درآمد یک کشور محسوب میشود، درحالیکه این هزینهها به سبب وجود آلودگی در جامعه بر کشور متحمل شده است. یا افزایش هزینههای انتظامی به دلیل افزایش بزهکاری و وقوع جرم در یک کشور. با ورود بانوان به بازار کار خدماتی مانند نگهداری فرزند و خدمات نظافتی خانه رشد میکنند، و این خدمات بهظاهر در درآمد داخلی کشور رشد ایجاد میکنند؛ درحالیکه این بهظاهر درآمد، ناشی از هزینههای ایجاد شده به دلیل ترک شغل خانهداری و مقام مادری و تربیت فرزند توسط بانوان جامعه به آن جامعه تحمیل شده است.
مشکلات دیگری که با اشتغال به کار در بیرون از منزل بانوان میتواند برای جامعه اقتصادی به وجود بیاید در ادامه اشاره میشود.
با گسترش حضور بانوان در عرصه بازار کار موقعیتهای شغلی بسیاری از دسترس مردان جامعه خارج شده و از این بابت مشکلاتی مانند مشکلات ازدواج جوانان، یک به دلیل نبود امکانات مالی و شغلی مناسب برای مردهای جوان و دو به دلیل استقلال مالی و عدم تمایل به ازدواج گروهی از بانوان ایجاد میشود.
به دلیل قدرت کمتر چانهزنی بانوان در بازار کار به آنها اجحاف شده و کارهای غالباً مشکلتر و سنگینتر با حقوق کمتر در اختیار آنان قرار میگیرد.
در اقتصاد مقاومتی نیز که در شرایط حساس کنونی کشور اجرا میشود لازم است بیشازپیش به این نکات ظریف دقت شود و از طرفی نیز لازم است تا خدمات آن دسته از بانوان که در شغل خانهداری و یا مقام تربیت فرزند مشغول هستند به نحوی وارد سیستم اقتصادی شده و ارزش آن در نظام اقتصادی کلان کشور در نظر گرفته شود.
در بعد خانوادگی با اشتغال پدر و مادر و عدم توجه کافی والدین به تربیت فرزند استعداد رشد جرم در فرزندان این افراد به دلیل عدم نظارت کافی بیشتر است.
غرض از این مقدمه این بود که هرچند خدمات بانوان خانهدار و تربیت فرزند آنان در حسابداری ملی محاسبه نمیشود، اما با ترک این پست توسط بانوان محترم، هزینههایی که بر دوش خانوادهها و جامعه از این بابت قرار میگیرد جزو درآمد داخلی یک کشور محاسبه میشود، این درآمد داخلی همانند هزینه کنترل آلودگی و هزینه پزشکی یک هزینه متحمل شده به اقتصاد کشور است که در درآمد داخلی محاسبه میشود و موجب افزایش رفاه ظاهری در سنجه GDP سرانه میشود. درحالیکه مشاهده شد که در اینجا سنجه قرار دادن این شاخص یک اشتباه است و این درآمد حاصله منتج از هزینههای تحمیل شده بر جامعه در اثر ترک شغل خانهداری و مقام تربیت فرزندی زنان جامعه است.
برخی پیشنهادهایی که برای کار بانوان شده است، یکی تقسیمکار تعریفشده برای یک نفر بین دو یا چند خانم است، که اینگونه هم بانوان اوقات فراغت در کنار کار خواهند داشت و هم درآمدی جداگانه داشته و میتوانند در چرخه سطحی اقتصاد کشور نیز نقشآفرینی کنند.
دیگر پیشنهاد برای کار بانوان علاقهمند به فعالیت در سطحی بیرون از خانواده نیز بحث دورکاری است که این راه نیز میتواند با مدیریت صحیح بهخوبی مورد استفاده قرار گیرد.
با این اوصاف و با تأسی از توصیههای پیشوایان دینی شیعه به نظر میرسد که نقش زنان در اقتصاد مقاومتی مورد نظر در ایران بسیار پررنگ اما مغایر با شاخصهای متداول غربی است. در واقع برخلاف سنجههای حسابداری غربی در اسلام برای زحماتی که بانوان در منزل متحمل میشوند، ارزش کار (مادی) در نظر گرفته شده است و بانوان خانهدار میتوانند در ازای کار انجامشده از همسر خود تقاضای اجرت کنند.
در اقتصاد مقاومتی نیز که در شرایط حساس کنونی کشور اجرا میشود لازم است بیشازپیش به این نکات ظریف دقت شود و از طرفی نیز لازم است تا خدمات آن دسته از بانوان که در شغل خانهداری و یا مقام تربیت فرزند مشغول هستند به نحوی وارد سیستم اقتصادی شده و ارزش آن در نظام اقتصادی کلان کشور در نظر گرفته شود.
در حقیقت نقش زنان در اقتصاد مقاومتی تعریفشده برای دوره حاضر ایران علاوه بر حضور در شغلهایی که لزوم وجود بانوان در آن پستها محسوس و لازم است، مانند پزشکی، پرستاری، معلمی، و ... نقش حفظ محور خانواده را نیز برعهده دارند. در واقع بانوان خانهدار یک سرمایه اجتماعی برای اقتصاد مقاومتی خواهند بود. این سرمایههای اجتماعی با تربیت فرزندان متعهد و شایسته و همچنین حفظ محوریت خانواده و دفاع از کیان خانواده در شرایط تهاجم فرهنگی، دین خود را به کشور و نسل آتی جامعه ادا میکنند.*
*علی مهرگان، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی
انتهای پیام /
انتهای پیام/