نقدی بر جلوگیری از نقل احادیث پیامبر
بعد از شهادت پیامبر اکرم )ص( حکومتی که حق الهی علی )ع( بود به ابوبکر، عمر و عثمان رسید که هر سه آن ها به دلایلی مانع نقل احادیث پیامبر شدند که در این میان عمربن خطاب بیش از ابوبکر و عثمان تلاش کرد تا احادیث پیامبر مهجور بماند. البته در دوره ی عثمان به دلیل روحیه ی تسامحی که داشت میتوان پذیرفت که مخالفت با نقل و تدوین حدیث با شدت کمتری دنبال شده است.
ابوبکر ، عمر وعثمان برای جلوگیری از نقل حدیث دلایل )بهانه هایی( داشتند که مهمترین آن ها از این قرار بود:
-1 روایات منسوب به پیامبر)ص(: در روایاتی از پیامبر نقل شده که ایشان مردم را از نقل احادیث منع کردند[1].
نقد: اولا( این روایات سند ضعیفی دارند و نمی توان به آن ها اعتماد کرد[2]. ثانیا(بر فرض درست بودن این روایات از ظاهر آن ها بر می آید که مقصود پیامبر نگاشتن حدیث در کنار قرآن و در یک صفحه است که ممکن است باعث اشتباه قران با حدیث گردد.
نکته: با صرف نظر از این اشکال ها از نگاه عالمان اهل سنت بالاخره پیامبر)ص( با کتابت حدیث مخالفت کرده است یا نه؟ در این صورت پدیدآورندگان جوامع روایی و صاحبان صحاح سته بر اساس چه مجوزی اقدام به کتابت و تدوین حدیث کرده اند.؟!!!
-2 جلوگیری از اختلاف بین مردم: ابوبكر در پاسخ به دختر خود عایشه كه پرسید: چرا احادیث پیامبر را مي سوزاني، گفت: مي ترسم كه بمیرم و احادیثي از كسي كه بدو اطمینان كرده ام) پیامبر) در پیش من باشد و درواقع به آن گونه كه نقل كرده نباشد.[3]
نقد: بر فرض كه چنین اختلافي راه یافته و منشأ آن اختلاف در نقل روایات باشد، اما آیا راه مقابله با چنین مشكلي نابود كردن و سوزاندن تمام روایات مكتوب و جلوگیري از كتابت و تدوین حدیث است ؟ از خلیفه اول باید پرسید بالاخره مسلمانان براي پاسخ یابي به بسیاري از پرسش هاي خود در عرصه دین و شریعت نیازمند سنت هستند، یا نه؟ و اگر نیاز دارند، آیا مي توان با سوزاندن متون مكتوب حدیثي بر نیاز آنها خط بطلان كشید ؟ اگر قرار باشد متون مكتوب حدیثي به خاطر راهیابی خطا در نقل از اعتبار ساقط شود، آیا در نقل شفاهي سنت كه تنها متكي بر حافظه است، چنین خطري مضاعف نمي شود ؟ !
-3 بیم آمیختن قرآن با حدیث: مدافعان این نظریه مي گویند: اگر حدیث نیز بسان قرآن نگاشته مي شد، احتمال داشت این كار در یك صفحه، یا صحیفه انجام گیرد و مردم در كنار خواندن قرآن، احادیث مكتوب را نیز مي خواندند و به تدریج گمان مي كردند كه این احادیث نیز آیات قرآن است.
نقد: مدافعان این نظریه از این امر غفلت كرده اند كه طرح این ادّعا به معناي فرو كاستن از اعجاز بیاني قرآن و پذیرش این مدّعاست كه گفتار غیر قرآن حتّي اگر حدیث باشد مي تواند همپاي قرآن باشد. و این مدّعا از نظر هر محقق باریك اندیشي مردود است.
دلایل واقعی جلوگیری از نقل حدیث: از نگاه محقّقان شیعه جلوگیري از انتشار فضائل اهل بیت علیهم السلام، سرپوش گذاشتن بر زشت كاري هاي گروهي از اصحاب و اطرافیان پیامبر- صلي الله علیه و آله و سلم - و بنیان گذاري رأي و اجتهاد در برابر نصّ، انگیزه هایي است كه به استناد شواهد و مدارك تاریخي، زمینه ساز ممانعت خلفاء با كتابت و تدوین حدیث شده است
.
[1]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم بشرح النووی، ج 18، ص 129، بیروت، دارالکتاب العربی،1407ه، 1987م.(حدثنا هداب بن خالدالازدی حدثنا همام عن زیدبن اسلم عن عطاءبن یسارعن ابی سعیدالخدری ان رسول الله صلی الله علیه(وآله) و سلم قال:«لاتکتبوا عنی و من کتب عنی غیرالقرآن فلیمحه».
[2]. حسینی جلالی سیدمحمدرضا، تدوین السنه الشریفه، ص 290، چاپ اول قم، دفتر تبلیغات اسلامی،1413ه.ق.
[3] . تذکره الحفاظ، ج 1، ص 5.
نویسنده: امین رضایی
وبلاگ: http://hekmataneh.rasekhoonblog.com/