سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتارها و الگوهای کنشهای هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و زندگی اجتماعی باشد اطلاق می شود و نشان دهنده کم و کیف نظام باورها و کنشهای فرد است. می توان گفت: سبک زندگی راهی است برای تعریف ارزشها و نگرشها و رفتارهای افراد که اهمیت آن برای تحلیلهای اجتماعی روز به روز افزایش مییابد. آنچه در طراحی الگوی اسلامی از سبک زندگی مؤثر است، فهم چهارچوب ها یا اجزای اصلی گفتمان اسلام درباره آن است. سه رکن اصلی برای این الگو، می توان مطرح ساخت:
قناعت
پرهیز از مسیر لهوی در زندگی
باور به وجود مرزبندی میان حق و باطل
قناعت: به معنای اکتفا به کفاف و یک مبنا برای شکل دادن به زندگی است که در وهله اول، یک خصلت دورنی زاینده است و به فرد احساس رضایت از زندگی و آرامش می بخشد. برای همین فرد قانع، فرد شاکر است ، شکر که در واقع سرمنشاء رضایتمندی فرد در زندگی میشود، ابتدا در قلب پدید میآید ولی سپس فرد را به انتخاب بهترین واکنش در قبال نعمتها و داشتهها سوق میدهد. بهترین واکنش نیز در جای خود از استهلاک نیرو، امکانات و تباه کردن داشته ها جلگیری میکند. برای مثال، فرد قانع از دارایی خود به هر اندازه که هست خشنود است و خود را به عنوان پاسدار نعمت، موظف به حافظت و مدیریت همان مقدار میداند. برای همین گفته شده قناعت دارایی فناناپذیر است. این عبارت به دو معناست:
اول آنکه احساس بینیاز درونی در فرد همیشگی است.
دوم اینکه، فرد هواره می کونشد دارایی عینی و بیرونی را هم پاس داشته و برای آن برنامه ریزی کند، زیرا شکر یعنی گزیدهترین واکنش در قبال نعمت از آنرو که انسان قانع همواره در امور مادی به آنچه دارد مینگرد به زمانی که در اختیارش قرار گرفته فکر میکند به همسر و فرزندی که پیش روی او هستند نظر دارد میداند که با چه واقعیتهایی روبرو است و درست شناسایی نقایط ضعبف و قوت را داشته میتواند برای عینیتها برنامهریزی کند و از آن حیث نگرشی آبژتیک دارد .
اما فرد غیر قانع به طور دایم در آمال و آرزوها اندیشه میکند و به مین دلیل بطور دائم فرصت سوزی میکند و خو را در این باور متهم نمیداند از سوی دیگر جهان بینی کلان نگر فرد قانع، جهان بینی نعمت گراست. جهان بینی نعمت گرا، تنوع طلبی و احساس نیاز به تحول دائمی در ابعاد زندگی مادی را ایجاد می کند و بلندپروازیها که معولا به فرد احساس شکست و ذلت میچشاند از نتایج روان شناختی جهانبینی غیر نعمت گراست که فرد غیرقانع از آن روز به هستی می نگرد در چنین بستری است که سرمایهداری میتواند شیوه زیست مردم را بر پایه مصرفگرایی مریضگونه، پاساژگردیهای سرسام آور تغیر دکوراسیون بی پایان قرار بدهد؛ فرهنگ رقابتی زاییده این گونه وضعیتی است که در آن انسان ها ارزش شان را در مقایسه با ارزرش دیگران می سنجند و هر کسی پیوسته در تکاپوی آن است که از همسایگانش پیشی بگیرد.
پرهیز از مسیر لهوی در زندگی: تمایز یافتگی در زندگی متدنیان ممکن است به اشکال مختلفی صورت گیرد ولی یکی از مفاهیم پایه در اینباره که چارچوب سبک زندگی دینی را شکل میدهد پرهیز از زندگی لهوی است.
زندگی لهوی شکلی از زیستن است که اساس آن رفاه طلبی است و مبنای آن، باور به نظام حق و باطل است. زمانی که تقسیمبندی به حق و باطل با نگاه هستی شناسانه و تقسیمبندی به حق و باطل یا نگاه هنجارشناختی وجود نداشته باشد، فرد دلیلی فرا روی خود نمیبیند تا از برخی امور بپرهیزد.
در زندگی لهوی، فرد از نظر درونی و روحی خود محور است. هوی محوری یعنی زندگی بدون تقسیم بندی به درست و نادرست و حق باطل. شخص هوی محور آنچه می خواهد می گوید، آنچه می خواهد می خورد، آنچه می خواهد می بیند، آنچه می خواهد می پوشد. امیرالمومنین این را سهم مهلک حیات انسانی می داند که روح معناگرا و آخرت باور را از آدمی می ستاند، در حالی که تمایز میان متقی و غیرمتقی به معنای تمایز ارزش داورانه میان حق و باطل است که اسراف را در هر طبقه ای حرام و صدقه برای غیر خدا را از هر فردی باطل می داند. یکیا از اهداف بعثت انبیاء از یمان بردن هنجارهای نهفته در تمایز یافتگی ها بر اساس ثروت و طبقه اجتماعی است. برای مثال در حالی که مالکیت خصوصی و تلاش برای کسب روزی حلال ستوده شده است در کنار آن، به بخشش و صدقه، دستگیری از نیازمندان در ابعاد و اشکال مختلف، خودداری از تکبر و فخر فروشی ، خودداری از تجمل گرایی و ... همه سفارش شده است. پس هنجارهای معطوف به ثروت، طبقه، عشیره، تحصیلات و ... نقطه کانونی توجه اسلام است که سبک میآفریند.
باور به وجود حق و باطل و مرزبندی میان آنها: سبک زندگی منطبق با معیارهای اسلامی در چهارچوبی قرار می گیرد که به مقتضای آن رخدادهای عالم به حق و باطل تقسیم میگردد. توصیف نظام حق و باطل بر اساس آیات قرآن کریم بحث گسترده ای است بطور اجمال قرآن باطل را سرابی می داند، پس از ذکر این مقدمه می توان بیان کرد که یکی از ارکان بااهمیت سبک زندگی اسلامی تقسیم رخدادها به لحاظ هستی شناختی و تقسیم اعیان و افعال به لحاظ ارزشی به حق و باطل است. بدون این نگرش، ارائه سبک زندگی اسلامی هنجارین امکانپذیر نمی باشد. انسانی که به نظام حق و باطل می انیشد، تجارت باطل را رها می کند، شغل باطل را رها می کند، فکر باطل را رها می کند، برای رسیدن به ثروت و قدرت از روش های باطل استفاده نمی کند، برای رسیدن به مقاصد دنیوی شتاب نمی کند، برای وصول به معانی اخروی فرصت از کف نمی دهد از فزونی طرفداران باطل و قدرت های پشتیبان آنها نمی هراسد و زندگی خود را مطابق خواست آنها تنظیم نمی کند، از حق گویی، درست کاری و عدالت ورزی خودداری نمی کند، حتی اگر به نظر برسد در کوتاه مدت ناسبات حقمدار کم فایده یا بی فایده اند. در برابر باطل مقاومت می کند زیرا کاه را کوه نمی پندارد اما امور حقیقی و صحیح را سخت کوشانه دنبال می کند زیرا کم آن را بزرگ می شمرد.
در چنین سبکی از زندگی است که رفتارهای درست محقق و دائما باز تولید می شوند و رفتارهای غلط به تدریج محو می گردند. برای این جامعه معیار حق است.
در مجموع می توان بیان داشت نگاه دینی به سبک زندگی نگاهی هنجار شناختی است، پیش در آمد سبک سازی با رویکرد دینی، حاکمیت اصولی مانند قناعت، پرهیز از مسیر لهوی در زندگی و باورداشت به نظام حق و باطل است. از آنجا که خانواده اولین جایگاه برای تربیت افراد و بهترین موقعیت برای درونی سازی نهاده های اساسی فکری و اصول حاکم بر رفتار است، اولین نهاد مسئول برای سبک سازی دینی نیز به شمار می آید. مقاومت خانواده های مذهبی برای زندگی متدینانه با وجود احاطه ساختارهای اجتماعی، حاکی از قدرت خانواده در صورت پایبندی به اصول است.
منابع:
1 . حاجیانی، ابراهیم، جامعه شناسی هویت ایرانی، تهران ، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک
2. کاویانی، محمد، سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، قم ، سبحان