درک اهل بيت آنچنان که هستند کار ساده و راحتي نيست چنان که پشت صفحه آنچه به عنوان تئوري و کلي مي توان گفت چند امر است:
الف-شناخت مقامات اهل بيت (ع):
اولين گام در درک هر فردي شناخت مقامات و ابعاد وجودي آنها است در اين زمينه لااقل آيات مربوط به اهل بيت (ع) و همين طور روايات وارده درباره آنان مورد دقت و بررسي قرار گيرد و همين طور سخنان مخالفان در باب آنان مورد توجه قرار گيرد که در اين جا به نمونه هاي اشاره مي شود:
1. ابن اثير در ذيل آيه مباهله (آل عمران، 61)مي نويسد: «چون نصاري نجران براي مباهله با پيامبر خدا آماده شدند ناگاه مشاهده کردند که رسول خدا همراه حضرت علي و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين (ع) به مباهله آمده، با خود گفتند: اينها آنچنان در پيشگاه خدا محبوب و محترم اند که اگر از خدا بخواهند کوهها را از ريشه برطرف کند مي توانند». (کامل ابن اثير، ج 2، ص 293)
2. ابن ابي الحديد در ذيل حديث منزلت که پيامبر علي را نسبت به خود هم چون هارون نسبت به موسي مي داند مي گويد: «پيامبر در اين حديث تمام مراتب و خصوصيات خود -جز نبوت- را براي مولا علي ثابت کرد و فقط نبوت را به او اثبات نکرده است و اگر رسول خدا خاتم الانبياء نبود در اين مساله نيز شريک پيامبر اکرم مي گرديد». (شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ص 13، ص 211؛ صحيح مسلم، ح 7، ص 120)
3. پيامبر اکرم فرمود: «اگر همه درختان باغ ها قلم شوند، و تمام درياها مرکب و جوهر، و جن ها حسابگر و انسان ها نويسنده گردند، نمي توانند فضايل علي شماره کنند». (بحارالانوار)
کتاب فضل تو را آب بحر کافي نيست |
که ترکنم سرانگشت و صفحه بشمارم |
اين نشان مي دهد که درک تمام مقامات اهل بيت کار هر کس نيست.
4. هر چه خوبان هم دارند اهل بيت دارند.
رواياتي داريم که مي رساند تمام اوصاف پيامبران گذشته در اهل بيت جمع آمده، به عنوان نمونه پيامبر اکرم فرمود: «هر کسي دوست دارد به علم و دانش آدم بنگرد و مقام تقوا و خود نگهداري نوح را (مشاهده نمايد) و بردباري حضرت ابراهيم را (نظاره کند) و به عبارت موسي (پي ببرد) بايد به علي بن ابي طالب نظر بيندازد». (شيخ طوسي آمالي، قم، دارالثتافه، 1416، مجلس 14 و ارشاد القلوب، ج 2، ص 363)
و خود علي فرمود: «اگر چه تمجيد و تجليل از خويشتن زشت است، لکن از باب اظهار نعمت الهي مي گويم که من بر موسي و عيسي و ابراهيم و آدم و سيلمان و ... برتري دارم». (سيد نعمت الله جرائري، انوار النعمانيه، شرکت چاپ تبريز، ج1، ص 27)
همين تعبير درباره ائمه ديگر نيز آمده از جمله درباره حضرت مهدي، حضرت صادق فرمود: «آقاي ما قائم پشت خود را به کعبه تکيه زده مي فرمايد: ... هر کس مي خواهد آدم و پشت را ببيند اينک منم آدم و شيث، بيدار باشيد! هر کس مي خواهد نوح و فرزندش سام را به تماشا نشيند، اينک منم نوح و سام ...». (بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، ج 53، ص 9)خلاصه مي فرمايد موسي منم، عيسي منم، و چهارده معصوم منم.
چهارده معصوم را يکجا منم |
عترت و قرآن به يک معني منم |
5. علي (ع) فرمود: «من قرآن ناطقم، من سخن خداي ناطقم من دانش و زباني خداي ناطقم». (همان، ج 82، ص 199) و درباره حضرت مهدي (عج) نيز امام باقر (ع) فرمود: «به درستي آگاهي به کتاب خداي عزيز و جليل و سنت و پيامبر در قلب ما مي رويد! مانند روييدن زراعت بر نيکوترين حالت ...». (همان، ج 52، ص 317-318 روايت 16)
و انثاي اين روايات مطالعه نمودن در درک امامان موثر، اين روايات را در اصول کافي ج 1 و 2 (کتاب الحجه) و کتاب هاي ديگر مي توان مطالعه کرد از جمله تحف العقول بخش سخنان امام هشتم، روايت مفصلي درباره معرفي امام دارد که خواندن آن مفيد است.
ب-مطالعه کرامات و معجزاتي که از آنها سرزده که در کتاب هاي مربوط به زندگاني اهل بيت (ع) آمده:
از جمله منتهي آلامال شيخ عباس و تجلي ولايت علي اکبر بابازاده و ... علي (ع) کرامات امامان فرمود: «من به اذان خداوند مرده را زنده مي کنم و زنده را مي ميرانم، من مي توانم از آنچه که شما خورده ايد و در خانه هايتان ذخيره کرده ايد به اذن پروردگار خبر دهم من از راز هاي قلب هايتان با خبرم و امامان معصوم از نسل من نيز اينگونه اند و اين امتياز را خداوند متعال به ايشان ارزاني داشته است ...». (بحار الانوار، ج 26، ص 5)
ج- انجام اعمال نيک و ترک گناه
عامل ديگر براي درک بهتر امامان اين است که انسان محرمات را ترک گويد و در گناه خط بکشد، تقوا و پاکي باعث مي شود و دل و روح انسان جلا يافته و هم چون آيينه صاف حقيقت جمال امامان در آن جلوه کند، هر چه گناه بيشتر شود درک امامان نيز سخت تر شود و هر چه پاکي و خود سازي فزوني يابد درک امامان نيز بهتر و راحت تر مي شود.
امام صادق (ع) فرمود: «سزاوارترين مردم به تقوا و پرهيزکاري «آل محمد» شيعيان آنان است تا ساير مردم نيز به آنان ناشي نمايند». (سفينه البحار، ص 643) و درباره آنان امامان مي شود و تقوا و پاکي مي رساند حضرت باقر سخناني نغزي فرمود، تا آنجا که به جابر جعفي فرمود: «اي جابر! به خدا سوگند کسي به خدا مقرب و نزديک نمي گردد مگر به وسيله طاعت و عبادت ما نه مدرکي براي دوري از آتش در دست داريم، و نه کسي به نفع خود از خدا حجتي گرفته است، بنابراين، هر کس مطيع و فرمانبردار خدا باشد، او براي ما نزديک است، و هر کس عاصي خدا باشد، او دشمن ماست و[ بدان] ما تنال و لا يتنا الا بالعمل و الورع؛ که به ولايت نمي رسي مگر با عمل [نيک] و دوري از حرام» (اصول کافي، ج 2، ص 74، ح 3) نيل که ريشه تنال هست همان رسيدن و درک کردن است اين حديث با صداي رسا مي گويد راه درک اهل بيت ترک گناه و محرمات و تقوا و پرهيز کاري است.
د- مراوده با اهل بيت(ع):
در زندگي عادي، با هر کسي بيشتر رفت و آمد داشته ايم، بيشتر آنها را شناخته درک کرده ايم مخصوصا اگر در مسافرت همراه فردي باشيم بيشتر او را درک مي کنيم. در رابطه با اهل بيت مرادوه حضوري امکان ندارد (جز براي افراد کمي و نادري که گاهي خدمت امام زمان مي رسند) اما مرادوه از راههاي ديگر امکان دارد مانند:
1. محبت شديد به آنها داشتن
2. صحبت و درد دل کردن و مشکلات را با آنها در ميان گذاشتن و در همه جا حضور آنها احساس نمودن
3. به زيارت آنها رفتن مخصوصا در مدينه و عتبات عاليات (نجف و کربلاء) کلي مي تواند بر درک انسان بيفزايد هر چه اين زيارت ها بيشتر و با خلوص نيت انجام گيرد زمينه درک بيشتر آنان را فراهم مي کند.
4. زيارتنامه هاي آنها را خواندن مانند زيارت جامعه کبيره (که يک دوره امام شناسي است) زيارت عاشوراء، زيارات ديگر ... هم دل را جلا داده زمينه درک بيشتر آنان را فراهم مي کند و هم زيارات مجموعه از امام شناسي است.
ه- دعا نمودن:
عامل ديگر براي درک اهل بيت خود دعا نمودن است، واقعا انسان به عنوان يک خاسته اي واقعي (مانند شفاي فرزند، جور شدن کار ... ) از خداوند بخواهد که توفيق درک و شناخت اهل بيت را عنايت کند و در اين دعا اصرار بورزد، و در ميان دعاهاي رسيده از اهل بيت نيز چنين دعاهاي وجود دارد از جمله در ابتداي دعاي غيبت امام زمان (عج):
«اللهم عرفتني نفسک فانک ان لم يوفني نفسک لم اعرف رسولک اللهم عرفني رسولک فانک ان لم يعرفني لم اعرف حجتک، اللهم عرفني حجتک فانک ان لم يعرفني حجتک ضللت عن ديني (شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، دعاء در غيبت امام زمان (اواخر مفاتيح)، ص 974) خدايا خودت را به من بشاسان براستي اگر خودت را نشناساني رسولت را نشناخته ام، خدايا رسولت را به من بشناسان و اگر حجت را نشناخته ام، خدا حجت خود را به من بشناسان زيرا اگر حجتت را معرفي نکني [و من مقام امامت را درک نکنم] از دينم گمراه خواهم شد».
اين دعا بر اهميت امام شناسي تاکيد فراوان دارد، خوب است بر آن مداومت شود با توجه به معناي آن.