در توضیح سؤال گفته می شود ، شفاعت حق مخصوص خدا است چنانکه قرآن کریم در این زمینه می فرماید :« قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعاً » . ( 1 )ـ بگو برای خداست حق شفاعت .
بنابراین ، درخواست شفاعت از غیرخدا ، درخواست حقّ مطلقِ خدا از بنده اوست و چنین درخواستی درحقیقت ، پرستش غیر خداست و با « توحید در عبادت » ، سازگار نیست .
پاسخ اجمالی: نمونه آیات و روایات نشان دهنده تفسیر دیگری به غیر این تفسیر میباشد
پاسخ تفصییلی: مقصود از « شرک » در اینجا ، شرک در ذات یا خالقیت ویا شرک در تدبیر نیست ، طبعاً منظور شرک در عبادت و پرستش او است .
روشن است که تبیین این مسأله ، به تفسیر دقیق
عبادت و پرستش بستگی دارد و همگی می دانیم که تفسیر معنای عبادت ، در اختیار ما قرار داده نشده است تا هر خضوعی را برای مخلوقی و هر درخواستی را از بنده ای عبادت بدانیم . بنابر تصریح قرآن مجید ، فرشتگان بر آدم سجده کردند .
« فَإذا سَوَّیْتُهُ وَنَفختُ فِیْهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُواْ لَهُ ساجِدِیْنَ فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ » . ( 2 )
ـ پس آنگاه که او را به خلقت کامل بیاراستم ، و از روح خود در وی دمیدم ، پس بر او به سجده درافتید ، که همه سجده نمودند .
در عین حال ، این سجده گرچه به فرمان خدا بود ، لیکن از نظر ماهیت ، عبادت آدم نبود ، وگرنه خدا به آن فرمان نمی داد .
همچنین می دانیم فرزندان یعقوب و حتی خود آن حضرت ، بر یوسف سجده نمودند .
« وَرَفَعَ أبَوَیْهِ عَلَی الْعَرْشِ وَخَرُّوْا لَهُ سُجَّداً » . ( 3 )
ـ و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و آنان بر او سجده کردند .
اگر چنین خضوعی پرستش یوسف بود ، نه حضرتِ یعقوب پیامبر که از مقام عصمت برخوردار است انجام می داد و نه به این کارِ فرزندان خود راضی بود . در عین حال که هیچ خضوعی بالاتر از سجده نیست .
بر این اساس ، باید مفهوم خضوع و یا درخواست از غیر را از معنای پرستش جدا سازیم . حقیقت پرستش آن است که انسان ، موجودی را خدا بیندیشد و در برابر او به پرستش برخیزد و یا پدیده ای را مخلوق خدا بداند ولیکن تصور کند که کارهای خدایی از قبیل تدبیر جهان و غفران ذنوب به وی تفویض گردیده است . اما اگر خضوع ما در برابر کسی ، آنگونه باشد که او را نه خدا بدانیم و نه بیندیشیم که کارهای خدایی به وی واگذار گردیده است ، چنین خضوعی ، جز احترام وی بسان تکریم فرشتگان در برابر آدم و احترام فرزندان یعقوب در مقابل یوسف ، بیش نخواهد بود .
در مورد سؤال نیز باید گفت که هرگاه تصور کنیم حق شفاعت به شافعان راستین تفویض گردیده و آنان می توانند بدون قید و شرط ، شفاعت نمایند و مایه مغفرت گناهان گردند ، چنین اعتقادی ، موجب شرک خواهد بود ؛ زیرا کار خدا را از غیر او درخواست نموده ایم ، اما هرگاه بیندیشیم که گروهی از بندگان پاک خدا ، بدون این که مالک مقام شفاعت شوند ، در یک چهارچوب معین ، اجازه شفاعت در مورد گناهکاران را دارند و مهمترین شرط همان اذن و رضایت خداوند است ، روشن است که درخواست چنین شفاعتی از بنده ای صالح ، ملازم با خدا دانستن او نیست ، همچنانکه مستلزم تفویض امور خدایی به او نمی باشد ، بلکه درخواست کاری است از کسی که کار ، شأن او است .
ما می بینیم که در زمان حیات پیامبر ، گناهکاران برای درخواست مغفرت به حضور وی می رسیدند و آن حضر نیز به آنان ، نسبت شرک نمی داد .
در سنن ابن ماجه از پیامبر گرامی روایت می کند که فرمود :
« أتدرون ما خیّرنی ربّی اللّیلة ؟ قلنا الله و رسوله أعلم . قال فانّه خیرّنی بین أن یدخل نصف امّتی الجنَّة و بین الشّفاعة فاخترت الشّفاعة ، قلنا یا رسول الله ادع الله أن یجعلنا من أهلها قال هی لکلّ مسلم » . ( 4 )
ـ آیا می دانید که خدا امشب مرا بین چه چیزهایی مخیر فرمود ؟ گفتیم خدا و پیامبر بهتر می دانند . فرمود : او مرا مخیر ساخت بین این که نصف امت من وارد بهشت گردند و بین شفاعت ، پس شفاعت را اختیار نمودم . گفتیم ای پیامبر خدا ، از پروردگار خود بخواه که ما را شایسته شفاعت گرداند . فرمود : شفاعت ، برای هر مسلمانی خواهد بود .
در این حدیث به روشنی ، یاران پیامبر از خود او درخواست شفاعت می کنند و می گویند : « أدع الله . . . » .
قرآن کریم نیز می فرماید :
« ولَوْ انَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا الله واستَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا الله تَوّاباً رَحیماً » . ( 5 )
ـ و اگر آنان هنگامی که بر خود ستم کردند ، به سوی تو می آمدند پس از خدا طلب مغفرت می نمودند و پیامبر برای آنان استغفار می کرد ، بدرستی خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند .
و در جای دیگر به نقل از فرزندان یعقوب می فرماید :
« قالُوا یا أبانا اسْتَغْفِر لَنا ذُنُوبَنا اِنّا کُنّا خاطِئیْنَ » . ( 6 )
ـ گفتند : ای پدر ، از خدا بر تقصیرات ما طلب مغفرت کن که ما بر خطا بودیم .
و حضرت یعقوب هم به آنان وعده استغفار داد و هرگز آنان را به شرک متهم نساخت .
« قالَ سَوْفَ أسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّیْ إنَّهُ هُوَ الْغَفورُ الرَّحِیْمُ » . ( 7 )
ـ گفت به زودی از درگاه خدا ، برای شما مغفرت خواهم خواست ، همانا او آمرزنده و مهربان است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ زمر : 44
2 ـ ص : 73 ـ 72
3 ـ یوسف : 100
4 ـ سنن ابن ماجه ، ج 2 ، باب ذکر الشفاعه ، ص 586 .
5 ـ نساء : 64
6 ـ یوسف : 97
7 ـ یوسف : 98