0

«بني صدر» چرا و چگونه گريخت؟

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

«بني صدر» چرا و چگونه گريخت؟

 
 

     

جواد نوائيان رودسري - شرايط حساسي بود. جنگ به شدت در مرزهاي غربي و جنوبي کشور ادامه داشت. بخش هايي از خاک ايران به اشغال نيروهاي بعثي عراق درآمده بود. نيروهاي ارتش هنوز ثبات لازم را براي دفاع پيدا نکرده بودند. نيروهاي سپاه هم آمادگي نظامي لازم و تجهيزات جنگي مورد نياز را در اختيار نداشتند. «سيدابوالحسن بني صدر»، به عنوان نخستين رئيس جمهور ايران که امام خميني(ره)، فرماندهي کل قوا را هم به وي تفويض کرده بودند، اعتقادي به استفاده از نيروهاي مردمي در جبهه هاي جنگ نداشت. با اين حال، سياستِ «دادن زمين و گرفتن زمانِ» او هم، دردي را دوا نکرد. عمليات هايي که توسط نيروهاي ايراني انجام مي گرفت، يکي پس از ديگري با شکست روبه رو مي شد. پس از شکست عمليات «نصر»، در منطقه هويزه، که به شهادت تعداد زيادي از دانشجويان مسلمان پيرو خط امام(ره) منجر شد، عمليات «توکل» هم نتيجه اي در پي نداشت و فقط روحيه نيروهاي خودي را بيش  از پيش، تضعيف کرد. به نظر مي رسيد که رئيس جمهور و فرمانده کل قوا، در چنين شرايطي بايد به فکر بيرون راندن دشمن و حفظ تماميت ارضي کشور باشد، اما «بني صدر» خود را درگير بازي خطرناکي کرده بود.

 

بني صدر و پيوند با منافقين

«بني صدر» در ابتداي فعاليت هاي سياسي خود، چندان موافق مرام و مشي سازمان منافقين نبود. او که خود را در عرصه اقتصاد و سياست، صاحب نظر مي دانست، اغلب ديدگاه هاي سياسي منافقين را رد مي کرد و به نحوه تعامل آن ها با انقلاب معترض بود.

با اين حال، در جريان برگزاري انتخابات رياست جمهوري، در نگاه و رويکرد «بني صدر» نسبت به سازمان منافقين، چرخشي تأمل برانگيز به وجود آمد.

او در يکي از ميتينگ هاي انتخاباتي خود، به تمجيد از «مسعود رجوي»، سرکرده منافقين پرداخت و از او، که به دليل رأي ندادن به قانون اساسي جمهوري اسلامي، در جريان نخستين دوره انتخابات رياست جمهوري، رد صلاحيت شده بود، به عنوان تنها فردي ياد کرد که پس از خودش، داراي جايگاه مردمي است. «بني صدر» در اين ميتينگ به تمجيد از هواداران «رجوي» نيز پرداخت.

 

همکاري با منافقين گسترش مي يابد

با پيروزي «بني صدر» در انتخابات رياست جمهوري، وي اقدام به تأسيس دفتري به نام «همکاري هاي مردم و رياست جمهوري» کرد.

افرادي که در اين دفتر فعاليت مي کردند، عمدتاً از اعضاي گروهک هاي معاند با انقلاب اسلامي، از جمله «پيکار»، «فدائيان خلق» و منافقين بودند. اين دفتر پس از مدتي به منبع اطلاعاتي «بني صدر» تبديل شد.

همين ارتباط تنگاتنگ بود که باعث نزديکي بيش  از پيش او به منافقين شد و غائله 14 اسفند سال 1359، برمبناي اطلاعاتي شکل گرفت که از طريق اعضاي منافقين در اختيار رئيس جمهور قرار داده  شده بود. بعدها، کميته اي سه نفره که نماينده «بني صدر» نيز در آن عضويت داشت، وي را مسئول اصلي بروز غائله 14 اسفند معرفي کرد.

 

رأي به عدم کفايت سياسي بني صدر

تداوم بحران به وجود آمده، اصلاً به صلاح کشور نبود. طي چند ماه بعد تلاش هاي زيادي براي آرام کردن اوضاع از طرف نيروهاي دلسوز انقلاب صورت گرفت، اما «بني صدر» بي توجه به شرايط کشور و برمبناي اطلاعاتي که منافقين در اختيار او قرار مي دادند، بر آتش اختلاف مي دميد و شرايط را بغرنج تر مي کرد.

روز 20 خردادماه 1360، امام خميني(ره)، «بني صدر» را از فرماندهي کل قوا عزل کردند. بيشتر نمايندگان مجلس هم به اين نتيجه رسيده بودند که وي کفايت سياسي لازم را براي تصدي پست رياست جمهوري ندارد.

«آيت ا...هاشمي رفسنجاني» در کتاب «عبور از بحران»، ضمن بيان خاطرات روز 23 خردادماه سال 1360، مي نويسد:«براي اين که در رابطه با آقاي بني صدر، در مسئله رياست جمهوري و طرح عدم کفايت سياسي، نظر امام را بدانم، اول وقت به منزل ايشان رفتم ... امام هم مثل من نظرشان اين بود که ترجيح دارد، آقاي بني صدر تابع قانون شود و رئيس جمهور بماند، اما به ظن قوي، ايشان تسليم قانون نخواهد شد؛ لذا ما بايد اتمام حجت کنيم، حتي ايشان را دعوت به مذاکره کنيم، اگر تسليم نشد، چاره اي نيست، بايد به قانون عمل کرد.» روز 27 خردادماه، قانون «آيين نامه بررسي عدم کفايت سياسي رئيس جمهور» به تصويب رسيد.

روز قبل از آن نيز، دو فوريت طرح قانوني «عدم کفايت سياسي رئيس جمهور» به تصويب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي رسيده بود : «ماده واحده: مجلس شوراي اسلامي رأي به عدم کفايت سياسي رئيس جمهور مي دهد. رهبر طبق اصل 110، فرمان مقتضي را صادر خواهند فرمود.»

 

اختفاي بني صدر و شورشي که شکست خورد

«بني صدر» و منافقين مي دانستند که طرح ارائه شده در مجلس، قطعاً به تصويب خواهد رسيد. «بني صدر» پيش از بررسي طرح عدم کفايت سياسي رئيس جمهور، مخفي شد. محل اختفاي او، ابتدا منزل يکي از دوستان قديمي اش و سپس تعدادي از خانه هاي تيمي منافقين بود. روز 30 خردادماه، زماني که نمايندگان مجلس بررسي طرح عدم کفايت سياسي او را آغاز کرده بودند، منافقين اعضا و هواداران خود را به خيابان آوردند و عليه جمهوري اسلامي دست به شورش زدند. آن ها در مسير حرکت خود، خودروها را به آتش مي کشيدند و اموال عمومي را تخريب مي کردند.

منافقين بعدها مدعي شدند که 500 هزار نفر از هوادارانشان در اين شورش خياباني شرکت کرده اند، اما خبرگزاري «رويترز» در گزارش خود اعلام کرد:«حدود 3 هزار نفر از افرادي که به سازمان چريکي مجاهدين خلق تعلق دارند، خيابان  ها را بستند و تعدادي اتومبيل و موتورسيکلت را آتش زدند و عليه حکومت اسلامي به شعار دادن پرداختند.» «آيت ا... هاشمي رفسنجاني» هم در اين باره مي نويسد:«گروهک هاي مجاهدين خلق و پيکار و رنجبران و اقليت فدايي و ... تدارک وسيعي براي ايجاد آشوب و جلوگيري از کار مجلس ديده بودند و به نحوي اعلان مبارزه مسلحانه کرده اند و ساعت چهار بعدازظهر به خيابان ها ريختند و قتل و غارت و آشوب را در تهران و بسياري از شهرستان ها آغاز کردند.» با اين حال برخورد مردم با منافقين، جدي و قاطع بود و آنها را وادار به عقب نشيني کرد. روز 31 خردادماه سال 1360، مجلس شوراي اسلامي با 177 رأي موافق، يک رأي مخالف و 12 رأي ممتنع، به عدم کفايت سياسي رئيس جمهور رأي داد و روز بعد، امام خميني(ره) نيز اين رأي را تأييد کردند:«بسم ا...الرحمن الرحيم- پس از رأى اکثريت قاطع نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى مبنى بر اين که آقاى ابوالحسن بنى صدر براى رياست جمهورى اسلامى ايران کفايت سياسى ندارد، ايشان را از رياست جمهورى اسلامى ايران عزل نمودم- اول تيرماه 60—روح ا... الموسوى الخمينى.»

 

فرار ...

با عزل «بني صدر» از مقام رياست جمهوري، منافقين به وي پيشنهاد کردند تا با کمک آن ها، از ايران خارج شود. «بني صدر» پذيرفت که همراه با «رجوي» از کشور بگريزد. منافقين با استفاده از عوامل نفوذي خود در برخي ارگان ها و به خصوص بعضي پرسنل نيروي هوايي آن زمان، زمينه فرار را فراهم کردند. براي فرار، مسير هوايي در نظر گرفته شده بود.

سرهنگ «بهزاد معزي»، خلبان محمدرضاپهلوي، مأمور جابه جا کردن «بني صدر» و «رجوي» با استفاده از يک فروند هواپيماي مسافربري بوئينگ 707 و انتقال آن ها به فرانسه شد. خلبان «بهروز مدرسي»، از همکاران «معزي»، در خاطراتش مي گويد:«هيچ کس نمي داند ارتباط سرهنگ خلبان بهزاد معزي با سازمان تروريستي منافقين، از کي و به چه شکلي شروع شده است.» او درباره نحوه اجراي عمليات فرار و نقش عوامل نفوذي منافقين در آن نيز، مي گويد:«يک عده[از اعضاي منافقين] وظيفه اغفال و فريب عوامل دژباني و حراست ورودي پايگاه را برعهده داشتند.

آن ها از چند روز قبل از عمليات، با يک دستگاه خودروي کاماروي زرد رنگ، مرتب به پايگاه تردد مي کردند تا روز عمليات، حضور اين خودرو عادي تلقي شود. عده اي هم با ماشين آتش نشاني در اطراف پايگاه مستقر شده بودند تا براي فراري دادن سوژه، در صورت لو رفتن، وارد عمل شوند. عده اي از اعضاي شاخه نظامي گروهک منافقين هم، با سلاح هاي سنگين، مسئوليت عبور سوژه ها به داخل پايگاه را برعهده گرفتند.

قرار بود يک گروه ديگر از افراد نظامي فريب خورده نيز، ايستگاه هاي رادار مسير را مختل کنند. به اين صورت که با قراردادن جعبه هايي در هر ايستگاه ، در آغاز عمليات، به آن مرکز تلفن و اعلام مي کردند پايگاه بمب گذاري شده است.

عده اي ديگر هم با از کار انداختن 8 فروند هواپيماي شکاري اف – 4، عملاً، از رهگيري و تعقيب فراريان جلوگيري کردند. خب، بعد از همه اين کارها، نوبت به اسکان سوژه ها[داخل پايگاه] رسيد.» خلبان «مدرسي» مي افزايد: «ساعت ۱۹ و ۳۵ دقيقه سوژه ها[بني صدر و رجوي] در حالي که لباس پرواز بر تن داشتند، وارد رمپ [محوطه بارگيري و سوار کردن مسافر در فرودگاه] پرواز مي شوند. در همان حال از پست فرماندهي اعلام مي کنند که پرواز يک ساعت جلو افتاده است و به جاي ساعت 10:30 شب ، يک ساعت زودتر انجام خواهدشد. سوژه ها همراه محافظان خود، در محوطه اتاقک سوختگيري پنهان شدند. وقتي ساير خدمه از قبيل کروچيف[مهندس پرواز] و بوم اپراتور[مسئول سوختگيري]، براي بازديد قبل از پرواز سعي کردند محوطه را چک کنند، با در بسته مواجه شدند. سرهنگ معزي به مسئول مربوطه مي گويد: چه کار مي کني و سعي مي کند او را [از بازديد] منصرف کند. ولي مسئول، که انسان وظيفه شناسي بوده است، توجهي نمي کند و مي کوشد با يک تبر در ورودي را بشکند و وارد شود. در همين لحظه، محافظان در را باز مي کنند و با گذاشتن لوله اسلحه بر پيشاني او، از آن مأمور مي خواهند بي سر و صدا وارد اتاقک شود.

سپس دست و پاي او را مي بندند و در گوشه اي روي زمين مي نشانند. در پي اين وقايع، معزي موتور هواپيما را روشن مي کند و آماده پرواز مي شود.» به اين ترتيب، «بني صدر»، همراه با «رجوي» از ايران گريخت و به فرانسه رفت، اما اين ارتباط ظاهراً دوستانه، زياد طول نکشيد.

 

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

سه شنبه 6 مرداد 1394  8:03 AM
تشکرات از این پست
ali_kamali
دسترسی سریع به انجمن ها