0

تاريخچهٔ سينمای ابران و جهان

 
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

سينماى کمدى بعد از انقلاب اسلامى

در فاصلهٔ سال‌هاى ۱۳۵۷ تا اوايل ۱۳۶۰ فيلم کندى در ايران ساخته شد. در سال ۱۳۶۰ فيلم کوتاه خانهٔ آقاى حق‌دوست (محمود سميعي) به شکل صامت براى تلويزيون تهيه شد، که در جشنواره فيلم‌هاى کندى گابرو (بلغارستان) همان سال برندهٔ جايزه بهترين فيلم شد و نيز در سى و دومين جشنوارهٔ مانهايم (آلمان غربي) در سال ۱۳۶۱، موفق به اخذ جايزه نقدى بهترين فيلم شد. اما اين موفقيت‌ها جدى گرفته نشد. فيلم کمدى بعدى در سال بعد توسط عليرضا داوودنژاد بنام جايزه ساخته شده اما بازتابى نيافت؛ ولى در دومين جشنواره فيلم فجر در سال ۱۳۶۲ لوح زرين بهترين فيلم‌نامه را دريافت کرد. در اين دوران هنوز ترديدهايى در زمينهٔ ساخت فيلم‌هاى کمدى وجود داشت و کارگردانان و تهيه‌کنندگان نگران آن بودند که تا چه ميزان مجاز به وارد کردن عناصر شاد در فيلم هستند.


در اين شرايط على حاتمى فيلم ”جعفرخان از فرنگ برگشته“ را ساخت و بعد در سال ۱۳۶۳، فيلم‌هاى خانهٔ آقاى حق‌دوست و مردى که زياد مى‌دانست (يدالله صمدي)، در جشنواره سوم فجر به نمايش درآمدند؛ و مردى که زياد مى‌دانست، جايزه بهترين کارگردانى را کسب نمود و خانهٔ آقاى حق‌دوست در جشنواره‌هاى خارجى موفقيت‌هايى کسب کرد.


به اين ترتيب، ممنوعيت‌ها کمرنگ‌تر شد؛ اما هنوز فيلم‌سازان قادر به انتخاب مايه‌هاى مورد علاقه‌شان نبودند. فيلم‌هاى توهّم (سعيد حاجى‌ميري)، زنگ‌ها (محمدرضا هنرمند)، کفش‌هاى ميرزا نوروز (محمد متوسلاني)، مردى که موش شد (احمد بخشي)، اتوبوس (يدالله صمدي) و مدرک جرم (منوچهر حقانى‌پرست) و فيلم کوتاه برنده کيه (محمدحسن آفريده) در چهارمين جشنوارهٔ فيلم فجر به نمايش درآمدند.


در جشنواره پنجم (۱۳۶۵)، فيلم‌هاى اجاره‌نشين‌ها (داريوش مهرجويي) و مأموريت (حسن زندباف) به نمايش درآمدند. در اين سال جنجال بزرگ (سياوش شاکري) و حاجى واشنگتن و جعفرخان از فرنگ برگشته (على حاتمي) که آمادهٔ نمايش بودند، پروانه نمايش نگرفتند.


در جشنوارهٔ فيلم فجر در سال ۱۳۶۶، فيلم‌هاى وکيل اول (جمشيد حيدري)، خارج از محدوده (رخشان بنى‌اعتماد)، در جشنوارهٔ هفتم (۱۳۶۷) و هشتم (۱۳۶۸)، فيلم‌هاى جعفرخان از فرنگ برگشته، زردقنارى (رخشان بنى‌اعتماد)، گراند سينما (حسن هدايت)، هى‌ جو (منوچهر عسگرى‌نسب)، روز باشکوه (کيانوش عياري) واى ايران (ناصرتقوايى به نمايش درآمدند.


در سال ۱۳۶۹، فيلم‌هاى سايهٔ خيال (حسين دلير) و آپارتمان شماره ۱۳ (يدالله صمدي) ساخته شدند.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:12 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

سينماى کودک و نوجوان در ايران

کودکان اصلى‌ترين مخاطبان فرآورده‌هاى تصويرى‌ هستند. هم از طريق شبکه‌هاى تلويزيونى و هم فيلم‌هايى که در سينماها به نمايش در مى‌آيد.

در اينکه ميان سينماى ويژه کودکان و سينماى بزرگسالان تفاوت‌هايى هست ترديدى وجود ندارد. اين تفاوت‌هاى ناشى از تفاوت ميان دو گونه مخاطب متفاوت است. البته اين به آن معنى نيست که هيچ وجه مشترکى ميان تماشاگران کودک و بزرگسال وجود نداشته باشد. تجربه نشان داده که فيلم‌هاى پرماجرا و پرحادثه، فيلم‌هاى علمى - تخيلى و فيلم‌هاى کمدى به يک اندازه کودک و بزرگسال را سرگرم مى‌کند.

پايه‌ها و ارکان بنيادين سينماى کودک را مى‌توان در اين جنبه‌ها خلاصه کرد:

تخيل، سرگرمي، ماجرا و انديشه يا پيام و محتوايى که در يکايک سه عنصر پيشين سرشته است.

تخيل يا فانتزى کودکانه به معناى تخيلى لگام گسيخته و بى‌اعتنا به زندگى واقعى نيست. در فيلم کوتاه ”منم مى‌تونم“ ساختهٔ کيارستمي، نمونه‌اى جذاب از فانتزى کودکانه را شاهديم که در نهايت به تصوير واقعيتى انسانى مى‌انجامد. فانتزى و واقعيت در دنياى کودک از هم جدايى‌ناپذيرند.

در سينماى ايران از بدو پيدايش، کوشش‌هايى براى شکل‌گيرى شاخهٔ کودک و نوجوان صورت گرفته است، اما همواره اين شاخه در زير سايهٔ سينماى بزرگسالان قرار داشته و چنان‌که لازم بوده رشد نکرده است.

پيش از انقلاب تنها در کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان، بصورت تخصصي، فيلم‌سازى براى بچه‌ها جريان داشته و در سينماى حرفه‌اى ايران کمتر نشانه‌اى از نگاه تخصصى به اين شاخه از سينما را مى‌توان يافت.

فيلم‌سازى براى کودکان پس از انقلاب تا مدتى دچار همان بلاتکليفى و سردرگمى بود که سينماى ايران را در بحران قرار داده بود.

از ميان فيلم‌هايى که در فاصلهٔ دو سال ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ ساخته شدند. چهار فيلم کوتاه و بلند را مى‌توان يافت که به‌ نوعى بچه‌ها در کانون موضوعى آن قرار دارند. ”رسول پسر ابوالقاسم“ ساختهٔ داريوش فرهنگ از نخستين فيلم‌هاى است که دربارهٔ موقعيت نوجوانان متعلق به قشر محروم جامعه ساخته شده است.

فيلم مستند ”کودک و استثمار“ ساختهٔ محمدرضا اصلانى نيز فيلمى است دربارهٔ بچه‌ها که در سنين پايين به کار سخت مشغول هستند، اما اين دو فيلم براى خود کودکان، فيلم‌هاى جذبى محسوب نمى‌شوند.

در سال ۱۳۵۹ داريوش مهرجويي، فيلم ”مدرسه‌اى که مى‌رفتيم“ يا ”حياط پشتى مدرسهٔ عدل آفاق“ را با سرمايهٔ کنون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان ساخت. اين فيلم ساختارى تمثيلى دارد و از وراى آن شرايط اجتماعى ايران در زمان حکومت پيشين به نمايش در مى‌آيد. اين فيلم در زمان خود اجازهٔ نمايش نگرفت. ”چنين کنند حکايت“ ساختهٔ محمدرضا اصلانى نيز در زمان خود و تا امروز اجازهٔ نمايش عمومى بدست نياورد.

فيلم‌هاى انيميشنى که در اين سال‌ها ساخته شدند با جهت‌گيرى سياسى همراهند. ”آزادى امريکايي“ (پرويز کلانتري) و ”امريک امريکا مرگ به نيرنگ تو“ (منوچهر عبدالله‌زاده)، از جمله فيلم‌هاى کوتاه انيميشن هستند.

در فاصله سال‌هاى ۶۰ تا ۶۴، فيلم‌سازى براى کودکان با گرايش سياسى در کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان و تلويزيون بصورت زنده و انيميشن دنبال مى‌شد و بخش خصوصى و سينماى حرفه‌اى در اين راه گامى برنمى‌داشت. تنها فيلم بلند اين دوره، يک انيميشن ضعيف و شبه سياسى است بنام ”ابراهيم در گلستان“ که توسط ايرج امامى ساخته شد، که بدليل قصهٔ دشوار و ضعف پرداخت مورد توجه بچه‌ها قرار نگرفت.

با تأسيس بنياد سينمايى فارابى در سال ۱۳۶۲، نخستين گام جدى در زمينهٔ يافتن مخاطبان تازه براى سينما برداشته مى‌شود و فيلم ”شهر موش‌ها“ ساختهٔ مشترک مرضيه برومند و محمدعلى طالبى مورد توجه قرار مى‌گيرد و در نمايش عمومى موفقيت چشمگيرى بدست مى‌آورد که در آن سال‌هاى بحرانى و رکود، به حادثه سينمايى تبديل مى‌شود. شهر موش‌ها با ساختار فانتزى و خيال‌پردازانه‌اش به فيلمى سرشار از مايه‌هاى جذاب و مطلوب براى بچه‌ها تبديل شد و پرداخت تصويرى آن نيز در مقايسه با فيلم‌هاى آن دوران، موفقيت‌‌آميز جلوه مى‌کند.

 

مجموعهٔ تلويزيونى ”على کوچولو“ دومين حرکت بنياد فارابى است که به کارگردانى شهلا اعتدالى و اميرحسين قهرايى ساخته مى‌شود و در واقع نوعى انيميشن است. و يکى از محبوب‌ترين مجموعه‌هاى کودکانهٔ تلويزيون مى‌شود. با موفقيت اين دو فيلم، فارابى از کيومرث پوراحمد که سابقهٔ درخشان در زمينهٔ فيلم‌سازى داشت دعوت کرد تا با سرمايهٔ اين بنياد، فيلم‌هايى براى کودکان و نوجوانان بسازد. نخستين ساختهٔ بلند او ”تاتوره“ و ساختهٔ دوم او ”بى‌بى چلچله“ نام داشت. اما اين دو فيلم نمى‌توانست مورد توجه بچه‌ها قرار گيرد. فارابى پس از اين تجربه‌ها، فيلم‌سازى براى کودکان را رها کرد. اما کانون پرورش فکرى در اين زمان با جذب چند فيلم‌ساز حرفه‌اى ايران، بخش توليد فيلم خود را فعال کرد. امير نادرى فيلم ”دونده“ را ساخت و همزمان با او کيارستمى فيلم ”خانهٔ دوست کجاست“ را کارگردانى کرد. پس از آن، بهرام بيضايى با ”پاشو غريبهٔ کوچک“ و ابراهيم فروزش با ”کليد“ طى دو سال آثار ارزشمندى را براى کانون بوجود آوردند. که اين آثار پس از موفقيت‌هايى در جشنواره‌هاى داخلى در نقاط مختلف جهان معرف سينماى موفق ايران شدند. (اين نکته قابل ذکر است که ”باشو غريبه کوچک“ چند سالى در محاق ماند). نگاهى به آمار و ارقام نشان مى‌دهد که در ميان آثار عرضه شده در مجامع بين‌المللى فيلم‌هاى کودک و نوجوان سينماى ايران، بيشترين و بهترين حضور را داشته‌اند.

در سال ۱۳۶۷ به همت بنياد فارابي، گروهى از سينماهاى تهران بعنوان يک گروه مستقل با نام گروه سينماهاى کودک و نوجوان، فعاليت خود را آغاز کردند. نخستين فيلم پس از اين رويداد ”ماهي“ ساختهٔ کامبوزيا پرتوى بود که عليرغم ارزش‌هايش موفق نشد. اما نمايش فيلم بعدى کامبوزيا پرتوى ”گلنار“ که ساختارى فانتزى و موزيکال داشت ناگهان باعث رونق فروش در اين گروه شد.

طى سه سال نزديک به ده فيلم با همين حال و هوا ساخته و روانهٔ اکران شد که اغلب با استقبال کودکان و خانواده‌ها روبرو شد. ”شنگول و منگول“ (پرويز صبري)، ”کاکلي“ (فريال بهزاد)، ”پاتال و آرزوهاى کوچک“ (مسعود کرامتي)، ”دزد عروسک‌ها“ (محمدرضا هنرمند)، ”سفر جادويي“ (ابوالحسن داودي)، ”مجموعهٔ بازگشت به آينده و شهر در دست بچه‌ها“ (اسماعى براري)، ”درهٔ شاپرک‌ها“ (فريال بهزاد)، ”مدرسهٔ پيرمردها“ (على سجادى حسيني)، ”على و غول جنگل“ (بيژن بيرنگ، مسعود رسام) و چند فيلم ديگر، مجموعه‌اى از آثار ويژهٔ کودکان و نوجوانان هستند که فيلم‌هاى مطلوبى براى بچه‌‌ها بودند و موفقيت خارق‌العاده‌اى را نصيب سازندگان و تهيه‌کنندگان کردند.

در اين دورهٔ سه سال فيلم‌هاى کودک و نوجوان، با فروش بالاى خود، بار مشکلات اقتصادى صنعت سينما را بر دوش داشتند. رونق اين فيلم‌ها تاحدى بود که هر کس قصد تأسيس دفتر فيلم‌سازى داشت کارش را با يک فيلم کودک و نوجوان آغاز مى‌کرد. بطور مثال، سازمان سينمايى سينا‌فيلم کار خود را با فيلم عروسکى / زندهٔ ”گربهٔ آوازه‌خوان“ ساختهٔ کامبوزيا پرتوى آغاز کرد. اما اين فيلم کم‌کم به گونه‌اى سطحى‌نگرى دچار شدند و نتوانستند مورد توجه مديران جشنواره‌هاى بين‌المللى واقع شوند.

اين وضعيت و رکودى که پس از سه سال به سينماهاى اين گروه حاکم شد. موجب توقف کامل توليد اين نوع فيلم و رويکرد مجدد سينماگران به فيلم‌هاى ”کانوني“ شد. ”نياز“ يکى از بهترين و ارزشمندترين اين آثار پس از موفقيت در دومين جشنواره اصفهان، توانست موفقيت‌هاى چشمگيرى در محافل بين‌المللى بدست آورد. از همين سنخ دو فيلم ”شرم“ و ”صبح روز بعد“ از مجموعهٔ قصه‌هاى مجيد ساختهٔ کيومرث پوراحمد است که بر مبناى کتاب قصه‌هاى مجيد نوشتهٔ هوشنگ مرادى کرمانى ساخه شدند.

”خمره“ (ابراهيم فروزش) نيز از آثار با ارزش اين دوره است که در سال ۱۳۶۹ ساخته شد و با شرکت در جشنواره‌هاى بين‌المللى طى دو سال رکوردار شد. همزمان فيلم ”باشو غريبهٔ کوچک“ به همراه ”آب، باد، خاک“ (امير نادري) مجوز نمايش گرفتند و پس از نمايش در جشنوارهٔ فجر، به رقابت با سينماى ديگر کشورها در خارج از ايران پرداختند.

 

باشو غريبه کوچک

باشو غريبه کوچک

”ايليا نقاش جوان“ ساختهٔ ابوالحسن داودى از ديگر آثار غيرمتعارف سينماى کودک و نوجوان سال ۱۳۷۰ بود که در جشنواره اصفهان نظرهاى بسيارى را به خود جلب نمود. اما هرگز اجازهٔ نمايش عمومى يا حتى خروج از مرزها را بدست نياورد.

 

در سال ۱۳۶۷ ”گال“ ساختهٔ ابوالفضل جليلى توجه بسيارى از ناظران را به فيلم‌سازى با نگرش نو جلب کرد. ”رقص خاک“ ، ”دت يعنى دختر“، ”يک داستان واقعي“ و ”دان“ آثارى بعدى اين فيلم‌ساز هستند. بجز ”گال“ هيچيک از اين فيلم‌ها در ايران به نمايش عمومى در نيامده است.

جعفر پناهى براساس فيلم‌نامه‌اى از کيارستمى ”بادکنک سفيد“ را ساخت که در جشنوارهٔ اصفهان به نمايش در آمد و مورد توجه قرار گرفت. اين فيلم در چهل و هشتمين جشنوارهٔ کن در سال ۱۹۹۵، جايزهٔ دوربين طلايى را از آن خود کرد.

حضور در دهها جشنوارهٔ معتبر جهانى و پخش از شبکه‌هاى تلويزيونى و نمايش عمومى در برخى کشورهاى اروپايى از جمله موفقيت‌هاى اين فيلم بوده ”آينه“ دومين ساختهٔ اين فيلم‌ساز نيز ”پلنگ طلايي“ جشنوارهٔ لوکارنو در ۱۹۹۷، ”لاله طلايي“ جشنواره استامبول و جايزهٔ بهترين کارگردانى جشنوارهٔ سنگاپور و جايزه صدمين سال تولد آيزنشتاين در جشنوارهٔ ليتوانى ۱۹۹۸، را بدست آورد و نام او را به عنوان سينماگرى با نگرش انساني، در ذهن سينما دوستان جهانى حفظ کرد.

 

”بدوک“ ساختهٔ مجيد مجيدى در سال ۱۳۷۰ در بخش پانوراماى جشنواره کن به نمايش در آمد و او را مطرح کرد. ”پدر“ ساختهٔ دوم مجيدى بود که به بچه‌ها مى‌پرداخت و سومين ساختهٔ بلند وى ”بچه‌هاى آسمان“ نيز فيلمى موفق بود که پس از موفقيت در مجامع بين‌المللى و دريافت چندين جايزه در سال ۱۳۷۷ از سوى کميته‌اى بعنوان نمايندهٔ سينماى ايران در جايزهٔ اسکار معرفى شد. محمدعلى طالبى کارگردان ديگرى است که با فيلم‌هاى ”چکمه“، ”تيک‌تاک“ و ”کيسه برنج“ براساس داستان‌هايى از هوشنگ مرادى کرمانى توجه مجامع بين‌المللى را به خود جلب کرد.

 

”موشک کاغذي“ نخستين ساختهٔ فرهاد مهران‌فر از جمله آخرين حلقه‌اى اين زنجير است. ”مسافر جنوب“ (پرويز شهبازي)، ”شاخ گاو“ (کيانوش عياري)، ”تعطيلات تابستاني“ (سيروس حسن‌پور)، ”آهوى وحشي“، ”عصيان“، و ”کمين“ (حميد خيرالدين) از جمله فيلم‌هاى کودک و نوجوان هستند که هر يک در زمينهٔ کار خود، بيانگر تجربه‌هايى ويژه مى‌باشند.

 

طى سال‌هاى ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ در کنار روند واقع‌گرايى در فيلم‌هاى کودک و نوجوان، و در عرصه فيلم‌هاى تخيلى و کودکانه نيز تلاش‌هايى صورت گرفت که برخى نيز ناموفق بودند. مثل ”حسنک“ (مهستى بديعي) و افسانهٔ دو خواهر (کامبوزيا پرتوي)؛ برخى نيز به مدارج قابل توجهى دست يافتند. ”کلاه قرمزى و پسرخاله“ نخستين ساختهٔ ايرج طهماسب که در سال ۱۳۷۵به نمايش درآمد و در اکران اول عنوان پرفروش‌ترين فيلم تاريخ سينماى ايران تا آن زمان را از آن خود کرد. ”الو الو من جوجوام“ نخستين فيلم مستقل مرضيه برومند، سازندهٔ مجموعه‌هاى تلويزيونى براى کودک و نوجوان نيز با ساختار پرتحرک و جذاب خود توانست فيلمى مطلوب براى بچه‌ها قرار گيرد.

 

بهرحال فيلم‌هاى کودک و نوجوان همچنان ساخته مى‌شوند، اما فقدان سياست‌گذارى مؤثر و مديريت روشن نتوانسته است اين شاخه از توليدات سينماى ايران را از زير شاخ و برگ‌هاى سينماى عالم خارج کند. هرچند تلاش‌هايى صورت گرفته است.

 

کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان طى دو دههٔ گذشته، اصلى‌ترين و جدى‌ترين توليدکنندهٔ انواع فيلم‌هاى کودک و نوجوان بوده است. بويژه در زمينهٔ فيلم‌هاى انيميشن و عروسکي، کارنامهٔ پربار و قابل تأملى دارد. عبدالله على‌مراد با ساخت فيلم‌هاى کوتاه و بلند، از اصلى‌ترين سينماگران کانون است. وى پس از تجربه‌هاى متعدد در زمينهٔ فيلم‌هاى کوتاه عروسکي، در سال ۱۳۷۵ با ساخت فيلم بلند ”قصه‌هاى بازار“ که دربرگيرندهٔ دو داستان از ادبيات کهن و يک فصل ميانى است، نام خود را در فهرست سينماگران جدى و حرفه‌اى کودک و نوجوان حک کرد.

 

وجيه‌الله فرامقدم با فيلم ”لى‌لى لى‌لى حوضک“، احمد عربانى با ”تبر“، محمدرضا عابدي، محمد مقدم و فرخندهٔ ترابى و يکى دو فيلم‌ساز ديگر کوشيدند تا با ساختن فيلم‌هاى کوتاه انيميشن اين شاخه از فيلم‌سازى را در کانون زنده نگه دارند.

 

در زمينهٔ فيلم‌هاى بلند سينمايى نيز کانون در دههٔ دو فيلم ”آخرين آبادي“ و ”بچه‌هاى آسمان“ به کارگردانى مجيد مجيدى و ”قلّهٔ دنيا“ به کارگردانى عزيزالله حميدنژاد را دارد که هر يک داراى ارزش‌هاى فرهنگى هستند.

 

”مرد کوچک“ (ابراهيم فروزش) فيلم بلند سينمايى است که در سال ۱۳۷۷ در کانون تهيه شد.

 

از ديگر فيلم‌هاى کودک و نوجوان مى‌توان ”رنگ خدا“ (مجيد مجيدي، ۱۳۷۷)، ”باران“ (مجيد مجيدي، ۱۳۷۹)، ”کلاه قرمزى و سروناز“ (ايرج تهماسب، ۱۳۸۰) و ... را نام برد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:15 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

سينماى مستند در ايران

تاريخ سينماى مستند با تاريخ سينما و پيدايش آن، همزمان است. در واقع نخستين فيلم‌هاى توليد شده، در هر سرزمين مستند هستند. در مردادماه ۱۲۷۹، عکاس‌باشى نخستين فيلم مستند ايرانى را در روز جشن گل از مظفرالدين‌شاه تهيه کرد و بعد وى فيلم‌هاى ديگرى نيز از مظفرالدين‌شاه ساخت. عکاس‌باشى فيلم‌هايى را نيز از دستجات قمه‌زن‌ها، قصردوشان تپه، بازار، تکيه‌‌دوست و ... تهيه کرد.

 

فيلمبردار بعدى روسى‌خان است که در عاشوراى ۱۳۲۷ هـ . ق. از مراسم سوگوارى فيلمبردارى کرد. خان باباخان معتضدى نيز فيلمبردار فيلم‌هاى مستند و خبرى بود که پس از کسب تجربياتى در کمپانى گومون در بازگشت به ايران تجربيات فيلمبردارى خود را با ثبت مناظر باغ‌ها و گلخانه آغاز کرد و پس از دعوت شدن به دربار حدود چهارصد متر از وليعهد احمدشاه فيلمبردارى کرد.

 

حميد نفيسى که تحقيقات گسترده‌اى در تاريخ سينماى مستند دارد تنوع ساخت اين فيلم‌‌ها را در هفده گروه شناسايى کرده است:

 

- مستند واقعه‌نگار (فيلم‌هايى درخصوص ابتداى پيدايش سينما و ضبط تصاويرى از واقعيات روزمره)

 

- مستند سياحتگر (آثارى در زمينهٔ سفرهاى اکتشافي، آموزش جغرافى و تاريخ)

 

- مستند گزارشگر (تدوين مجموعه‌هاى ”گزارش‌هاى فيلمبردارى شده“ که بعداً عنوانِ ”سينما حقيقت“ پيدا کرد.)

 

- مستند تصويرگرا (اين نوع فيلم ضمن نمايش دادن صحنه‌هاى مستند، ابتکارات و ابداعات فنى و تکنيکى را نيز در برمى‌گيرد که پيش از ظهور فيلم‌هاى ناطق متداول بود.)

 

- مستند اجتماعى (با هدف نمايش معمولى مسائل و روزمره و آگاه ساختن تماشاگران به آن‌چه در دنيا مى‌گذرد، مسائل اجتماعى و شرايط زمان، نظير مشکل تعليم و تربيت، آلودگى محيط زيست، کمبود مسکن و مواد غذايى در مناطق مختلف، جنگ‌‌ها، شورش‌ها و بلاياى طبيعى است.)

 

- مستند تبليغى (هدف بيشتر متقاعد کردن تماشاگران نسبت به موضوعى که صحت ندارد و وا داشتن آنان به عملى است که اگر همهٔ حقايق را در مقابل مى‌داشتند به آن عمل نمى‌کردند.)

 

- مستند محاکمه‌کننده (سينماگر اعمال ناشايست و خلاف اخلاق و انسانيت را در جريان جنگ‌ها، منازعات و برخوردها متذکر مى‌شود.)

 

- مستند علمي، واقع‌گرايى نو (اين نوع از فيلم‌ها به وضع اجتماعى و اثرات ناشى از جنگ، توفان، فرسايش خاک، قحطى و ... مى‌پردازد.)

 

- مستند شاعرانه (ديد شخص و فردى در آن نقش دارد و سعى دارند که احساسات شاعرانه فيلم‌ساز را در ميان مشغله، جنب و جوش و ماشينى شدن اجتماعات نشان دهند.)

 

- مستند تاريخ‌نگار (مضمون اين فيلم‌ها تاريخ اقوام، شهرها، نهضت‌ها، حکومت‌ها، مکتب‌ها و ... است.)

 

- مستند قوم نگار (به‌جز فيلم، عکس، مجسمه، نقاشي، عوامل هنرى ديگرى مثل موسيقى محلى و يا رقص‌هاى محلي، سنت‌ها، آداب و رسوم و ... دستمايه اين فيلم‌ها هستند.)

 

- مستند حيثيت‌‌آور (موضوع فيلم‌ها، تبليغ غيرمستقيم شرکت‌هاست. اين نوع فيلم نخستين بار توسط شرکت ”شل“ ساخته شد و تنها در ابتدا و انتهاى فيلم نام شرکت آورده مى‌شد. اما موضوع فيلم مربوط به هواپيما، اتومبيل و ترن بود که به‌طور مستقيم با نفت و فرآورده‌هاى آن مربوط مى‌شد. بعداً اين امر توسط سازمان‌هاى ديگر الگو قرار گرفت مثل صنايع پست، هواپيمايي، راه‌آهن، معدن و ... .)

 

- مستند بى‌واسطه (در سينماى بى‌واسطه از هيچ بازيگرى استفاده نمى‌شود و سينماگر از مردم، حين انجام فعاليت‌هاى عادى آنها فيلمبردارى مى‌کند.)

 

- مستند حقيقت‌جو (اين رشته فيلم‌ها بازگوکنندهٔ اين مهم هستند که اين سينماگر پشت دوربين است که فيلمبردارى مى‌کند نه دوربين. نتيجه رابطه و واکنش متقابلى است که بين شخصيت‌هاى تحت فيلمبردارى و سينماگران بوجود مى‌آيد.)

 

- مستند معترض (اين فيلم‌ها به انتقاد از اوضاع اجتماعى مى‌پردازند.)

 

- مستند ستيهنده (اين فيلم‌ها توسط گروه‌ها و اشخاص به صورت پنهانى و بدون نام، با وسايل بسيار ساده تهيه شده‌اند و توزيع‌شان خارج از روال معمول صورت گرفته است. نمونهٔ آن ماجراى قيام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و ۱۷ شهريور ۱۳۵۷ است.)

 

- مستند ويديوئى (اين دسته از مستندها پيش از انقلاب مطرح نبودند.)

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:16 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

مستندسازى از آغاز تا ۱۳۴۵

نخستين فيلم مستند در واقع نخستين فيلم‌بردارى توسط ميرزا ابراهيم‌خان عکاس‌باشى محسوب مى‌شود، که از عيد گل در اُستانه بلژيک از مظفرالدين‌شاه گرفته است؛ پس از بازگشت از اين سفر فيلم‌هايى تهيه شد که بصورت مستند، بازسازى شده و يا گزارشى مى‌باشند. در اين فيلم‌بردارى‌ها دوربين در يک محل کاشته مى‌شده و تصحيح قاب‌بندى صورت نمى‌گرفته است.

 

خان بابا متغضدى نيز فيلم‌هايى تهيه کرده که مشهورترين آنها نمادهايى از مراسم تاج‌گذارى رضاشاه است. وى بعنوان فيلم‌بردار به مراسم مختلف دعوت مى‌شد و به تهيه فيلم مى‌پرداخت.. از جملهٔ آنها افتتاح راه‌آهن سراسري، آب بلوار کرج و ... مى‌باشد.

 

بهرحال از اين دوران فيلم مستند کاملى که بوسيلهٔ ايرانيان ساخته شده باشد، موجود نيست. در اواخر سلطنت رضاشاه، مستندسازان خارجى همچون انگليسى و کمپانى کامپساکس، فيلم‌هايى تبليغاتى از صنعت نفت و قدرت نظامى ايران تهيه کردند و نيز فيلم‌هاى گزارشى مانند صفر رضاشاه به ترکيه (۱۳۱۲) و عروسى وليعهد (۱۳۱۹) در سينماهاى تهران به نمايش در آمد.

 

در جريان جنگ جهانى دوم، در سالن‌هاى نمايش متعلق به متفقين و انجمن‌هاى فرهنگي، آثار مستند به نمايش در مى‌آمد. از آغاز اشغال ايران،‌ فيلم‌بردارى خارجى در ايران، فيلم‌هاى خبرى تهيه مى‌کردند.

 

در دههٔ بيست، معروف‌ترين فيلم‌برداران نظامى ارتش، سرهنگ گل‌سرخى و خليقي، برخى وقايع مانند تشييع جنازه رضاشاه را فيلم‌بردارى کرده‌اند. همين‌طور ابوالقاسم رضايي، نايمن و سعيد نيوندى بعنوان فيلم‌برداران آن دوران معرفى شده‌اند.

 

تا اوايل دههٔ سي، دکتر کوشان در جهت مستندسازى قدم‌هاى سازنده‌اى برداشت. فيلم ”دکتر مصدق در سفر آمريکا“ در مهرماه ۱۳۳۰ توسط اسماعيل کوشان ساخته شد، که نخستين فيلم رنگى ايران محسوب مى‌شود.

 

در دههٔ سى چند فيلم‌بردار ايرانى با شعبه اداره اطلاعات امريکا در تهران و برخى خبرگزارى‌هاى خارجى همکارى داشتند و بعد تعدادى فيلم‌ساز دانشگاهى از دانشگاه سيرآکيوز امريکا به ايران آمدند و قراردادى با شعبه اداره اطلاعات ايالات متحده بسته شد و آنها کار خود را در جهت ساخت فيلم‌هاى آموزشى در ايران شروع کردند و بعد به همکارى با هنرهاى زيباى وزارت فرهنگ پرداختند. اما آنها بخشى از پروژهٔ تزريق نوگرايى از طريق سينما را مدنظر داشتند. فيلم‌هاى مستند - داستانى و آموزشي: غذا و سلامتي، چغندرقند، انگل‌هاى داخلى در گوسفند، اصلاح نژاد مرغ و آموزشگاه‌هايتان را نو کنيد و ... از آثار آنهاست.

 

از دى ماه ۱۳۳۹، توليد فيلم و فيلم استريپ، تحت پروژه سمعى و بصرى سيرآکيوز در ادارهٔ مشترک سمعى و بصرى درون هنرهاى زيباى کشور به راه افتاد. از فارغ‌التحصيلان اين مرکز در سال بعد، رضا بديعى (فيلم‌برداري)، سيروس شبديز (صدابرداري)، داريوش وصال (چاپ)، صادق بريرانى (گرافيک)، هوشنگ شفتى (کارگرداني) و پرويز اصانلو (انيميشن)، براى ادامه تحصيل به امريکا اعزام شدند و ساير آنها در هنرهاى زيبا بکار پرداختند.

 

فيلم‌هاى سيرآکيوز و ادارهٔ اطلاعات سفارت امريکا تا مدت‌ها الگوى قالب فيلم‌سازان سازمان سمعى و بصرى و مرکز توليد فيلم‌هاى روستايي، درآمد. فيلم‌هاى خبرى ايران در تمام سينماهاى درجه يک تهران و بعد در سينماهاى درجه دوم و سپس شهرستان‌ها به نمايش در مى‌آمد. از فيلم‌برداران اين دوره پطرس پاليان، رياض بسيم، زندى‌نژاد و پرويز اصانلو را مى‌توان اسم برد. از کارگردان‌هاى مشهور اين دوره نيز ابراهيم حورياني، محمدقلى سيار، ناظريان، ناصر معاضدي، علاءالدين پزشکي، هوشنگ شفتى و دکتر نعمان را مى‌توان برشمرد.

 

سال‌هاى ۳۵ تا ۴۵ با تداوم دومين دورهٔ فيلم‌سازى داستانى در بخش خصوصى و تأسيس استوديودها (از سال ۱۳۲۷)، دوران عمده‌اى در تاريخ سينماى مستند ايران محسوب مى‌گردد.

 

ابراهيم گلستان از سال ۱۳۲۵، شش فيلم مستند تحت نام چشم‌انداز از تأسيسات شرکت‌هاى عامل نفت تهيه و سازمان فيلم گلستان را راه‌اندازى کرد. اين مؤسسه آموزش کسانى چون فروغ فرخزاد را به عهده گرفت. فيلم‌هاى يک آتش (با فيلم‌بردارى شاهرخ گلستان و تدوين‌گرى فروغ فرخزاد)، تپه‌هاى مارليک، موج و مرجان و خارا، نخستين جوايز بين‌المللى را از جشنواره‌هاى پزارو، ونيز و سانفرانسيسکو دريافت کردند. اين استوديو امکان تجربه و آموزش و کار را براى صمد پورکمالي، فروغ فرخزاد، شاهرخ گلستان، ميناسيان، محمود هنگوال و امير کرارى و ديگران فراهم آورد.

 

فيلم گنجينه‌هاى گوهر، خراب‌آباد، از قطره تا دريا و خشت و آينه از ديگر آثار گلستان هستند.

 

ديگر مستندساز اين سال‌ها محمد ابراهيم فرخ غفارى است که سال ۱۳۲۸، پس از تحصيل در فرانسه به ايران آمد و فستيوال سينماى بريتانيا را به راه انداخت. وى سال ۱۳۲۰ به اروپا بازگشت و تا سال ۱۳۳۶، مدير اجرايى فستيوال بين‌المللى آرشيوهاى فيلم در پاريس بود. سال ۱۳۳۷ جنوب شهر را در تهران ساخت که توقيف شد. وى ۶ فيلم براى شرکت نفت و در کل ۱۴ مستند ساخت: سيمان تهران، شوراى عالى اقتصاد، نور زمان، رگ‌هاى سياه، جزيرهٔ فارسي، وام‌هاى صنعتى و ... در دههٔ سى و چهل، امير رضوى‌پور و جمشيد بيوکى نيز براى شرکت نفت فيلم ساختند.

 

فيلم تخت‌جمشيد در سال ۱۳۳۹ توسط فريدون رهنما، فارغ‌التحصيل دانشگاه سوربن ساخته شد. اين فيلم ضمن ارائه اطلاعات شنيدارى و ديدارى دربارهٔ کاخ‌ها و تحليل مجارى‌ها، غم غربت گذشته را نيز داراست. اين فيلم از نخستين آثار بخش خصوصى ايران است که با نمايش تلويزيونى در امريکا درآمد خوبى کسب نمود.

 

”مينياتورهاى ايراني“ توسط مصطفى فرزانه فارغ‌التحصيل مدرسهٔ مطالعات سينمائى فرانسه در سال ۱۳۳۷ در پاريس ساخته شد و در جشنوارهٔ کن جايزه برد. ”کوروش کبير“، ديگر ساختهٔ مصطفى فرزانه در سال ۱۳۳۹ تهيه شد و بعد به ده زبان دوبله شد و در اختيار نمايندگى‌هاى ايران در خارج از کشور قرار گرفت.

”خانه سياه است“، ساختهٔ فروغ فرخزاد، به تعبير حميد نفيسي، مستند حيثيت‌آور تعريف شد. اين فيلم سرآغاز مجموعه آثارى است که پس از آن در فضاهاى واقعى ساخته شدند. اين فيلم که در سال ۱۳۴۱ ساخته شد؛ انباشته از لايه‌هاى درونى است که شامل گزارشي، نمادين، گفتمان يأس و خشم و شاعرانه است. در سرتاسر فيلم صداى شاعر شنيده مى‌شود که جملاتى را با صدايى محزون و با احساس ادا مى‌کند. او خود مى‌گويد: ”اين صدا از درون اين آدم‌ها بيرون مى‌آيد و ...“. گفتار فيلم از گفتارهاى تأليفى يا گردآ‌ورى در تاريخ سينماى مستند ايران است. قريب به اتفاق کلام فيلم، متعلق به شاعر نيست و با استفاده از کتاب مقدس و ”عهد عتيق“، از آنجا جدا شده و بافت تازه‌اى يافته است. در واقع حس سراسرى فيلم از کتاب ”ايوب“، کتاب مزامير يعنى زبور داود و حتى ارمياء نبى مورد توجه نويسندهٔ گفتار متن بوده است. اينها هر سه جزء کتاب‌هاى سى‌ونه گانهٔ عهد عتيق است.

 

از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ سندى وجود دارد که توسط هوشنگ شفتى ساخته شده است. ”شورش کور“ روز بعد از اين واقعه، از ويرانى‌ها گرفته شده است. فيلم از نظر تصويري، گزارشى و از جهت گفتار، کنايى است.

 

در اينجا بايد از برادران اميدوار و ثبت تصاويرى از سفرهاى آنها ياد کرد. آنها از قارهٔ آمريکا، استراليا، اروپا، آفريقا، ژاپن، عربستان، کويت، سودان و ... فيلم‌هايى تهيه کردند و به نمايش گذاشتند. فيلم ”عجايب مسافرت‌هاى برادران اميدوار“ در سال ۴۳، توسط گنجى‌زاده در سراسر ايران توزيع شد.

 

در سال ۱۳۴۵، فيلم ”خانهٔ خدا“ توسط ابوالقاسم رضايى و جلال مقدم و فيلم‌بردارى احمد شيرازي، محمود ايثاري، عباس دستمالچى و نعمت حقيقى با سرمايهٔ استوديو ايران فيلم ساخته شد. اين فيلم بسيارى را به سينما کشانيد.

 

فيلم گود مقدس در سال ۱۳۴۳ توسط هژير داريوش ساخته شد. اثر بعدى اين کارگردان، چهرهٔ هفتاد و پنج، در سال ۱۳۴۴ براى ادارهٔ هنرهاى زيبا ساخته شد که از فستيوال برلين جايزه گرفت.

 

محمد فاروقى فيلم‌ساز ديگرى بود که ”تهران امروز“ و ”طلوع جدي“ را ساخت. وى نوۀ دخترى احمدشاه قاجار بود.

 

در همين دوره کامران شيردل فارغ‌التحصيل سينما از مرکز تجربيات سينمايى رم، تحت تأثير در جريان موج نوى فرانسه و نئورئاليسم ايتاليا، فعاليت خود را آغاز کرد. وى در سال ۱۳۴۴، فيلم نئورئاليستى آيينه را ساخت و سپس به ايران آمد و ”بوم سيمين“ را براى وزارت فرهنگ و هنر ساخت. فيلم‌هاى سه‌گانهٔ ندامتگاه (۱۳۴۴)، قلعه و تهران پايتخت ايران است

 

(۱۳۴۵)، از آثار تصويرگرا و هنرى متفاوت است که ساختارى متفاوت داشت. او بر فقر و تباهى بعنوان حامل يک جامعهٔ بيمار تأکيد مى‌کند. ”اون شب که بارون اومد“، از نخستين مستندهاى ايرانى است که در آن صدا و گفتار و تدوين، کاربرد دراماتيک دارد. نوعى تقابل فلسفى در آثار شيردل با ريشه در فرهنگ ايران وجود دارد؛ و کاربردى سياسى و اجتماعى در آن بچشم مى‌خورد.

 

در دههٔ چهل فيلم‌سازانى چون خسرو سينايي، نيز از راه رسيدند. وى که تحصيلکردهٔ آکادمى موسيقى و هنرهاى نمايشى وين در رشتهٔ کارگردانى فيلم و نيز دانش‌‌آموختهٔ کنسرواتوار وين در رشتهٔ تئورى موسيقى بود؛ فعاليت خود را از سال ۱۳۴۶ در امور سينمايى فرهنگ و هنر با کار ”آوايى که عتيقه مى‌شود“ آغاز کرد؛ و تا سال ۱۳۵۰ با ساختن ”آن سوى هياهو“، ”۲۵ سال هنر ايران“ و ”سردى آهن“، همکاريش را ادامه داد.

 

در دههٔ چهل سينماى هنرى رشد کرد، و سينماى شکل‌گرا تجربه شد. نيشدارو اثر منوچهر انور از اين نظر نمونهٔ شاخصى است.

 

سهراب شهيد ثالث، دانش‌آموختهٔ کنسرواتوار آزاد پارس، با استخدام در ادارهٔ فرهنگ و هنر در سال ۱۳۴۴، رقص درويشان، دومين نمايشگاه آسيايي، رقص بجنوردى و پيک را ساخت.

فيلم کوتاه ستون شکسته اثر هوشنگ شفتى در سال ۱۳۴۴، بعنوان اثرى مستند، در سالن کانون فيلم به نمايش درآمد.

تعدادى فيلم به روش مردم‌نگاري، از تابستان ۱۳۴۶، توسط نادرافشار نادري، دکتراى مردم‌شناسى از دانشگاه سوربن فرانسه و همسرش، ساخته شد.

بلوط (۱۳۴۷) نخستين اثر مردم‌نگارى عملى در ايران است که برندهٔ جايزه اول جشنواره ”ABU“ شد.

فيلم‌هاى ”نخل“ و ”تاراز“، ”عروسى مقدس“ و ”آب و آبياري“ از محمدرضا مقدسيان فيلم‌هايى از اين دست هستند. ”مشک و خرابه‌هاى دهدشت“ همزمان با ”بلوط“ ساخته شدند.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:17 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

مستندسازى در سال‌هاى ۱۳۴۵-۱۳۵۷

تا سال ۱۳۴۵ فيلم مستند نقش چندانى در رشد فکرى و آگاهى مردم پيدا نکرد. تلويزيون ملى ايران در اين سال تأسيس شد. در هفتهٔ نخست، فيلم ”مشهد، شهر مقدس“ اولين اثر جلال مقدم پخش شد. افرادى چون هژير داريوش، محمد فاروقى قاجار، فريدون رهنما، فرخ غفاري، فريدون مکانيک، سيروس هدايت، ناصر سوالوني، ناصرالدين‌ شهراد و کار آموختگان سازمان فيلم گلستان از جمله، امير کراري، محمود هنگوال، زکريا هاشمى و هادى صابر جزو بنيان‌گذاران تلويزيون شدند.


در تلويزيون، مستندسازى در آغاز، در حوزهٔ فرهنگ و ايران‌شناسى فعال شد. و پنج گروه فيلم‌ساز به سرپرستى ناصر تقوايي، عسکر شجعان، موچهر عسکرى‌نسب، پرويز کيمياوى و نصيب نصيبي، به تهيه فيلم از گوشه و کنار کشور و ثبت زندگى و فرهنگ مناطق مختلف پرداختند.


”پير سبز چک چکو“، ”ابوالحسن اقبال‌آذر“ ، ”از پيله تا زربفت“، از آثار ماندگار منوچهر عسکرى‌نسب است. ”جام حسنلو“ اثرى مستند - تجربى ساختهٔ محمدرضا اصلاني، در سال ۴۶ تهيه شد.


ناصر تقوايى از فيلم‌سازان دههٔ ۴۰ بود، که فيلم‌هايى گزارشى و مستند از جمله ”فروغ فرخزاد“ را ساخت. سپس به جنوب و زادگاهش رفت و ”زار“ و ”خرما“ را در سال ۴۷ ساخت. ”پنجشنبه‌‌بازار ميناب“ ، ”باد جن“ و ”اربعين“ از ديگر ساخته‌هاى اوست.


فيلم‌هاى ”عروسى عروسى“ و ”فاجعه کربلا“ نيز ساختهٔ زکريا هاشمي، دانش‌آموختهٔ فيلم گلستان و داستان‌نويس است.


”تپه‌هاى قيطريه“، ”باغ سنگى“ (۱۳۵۵)، ”يا ضامن آهو“ (۱۳۵۰-۱۳۴۹)، ”پ مثل پليکان“ (۱۳۵۱)، ”مغول‌ها“ (۱۳۵۲) از ساخته‌هاى پرويز کيمياوى است وى در سال ۱۳۴۸ به تلويزيون ملى پيوست.


نصيبى در سال ۱۳۴۵، فيلم کوتاه ۱۶ ميلى‌مترى ”خون يک خاطره“ را ساخت، که در فستيوال آوانگارد کارلستروهه آلمان، برنده جايزه شد. اين فيلم مدرن دربارهٔ روابط انسانى است، که در ايران نمايش داده نشد. نصيبى سال ۴۶ وارد تلويزيون شد و ”مرگ يک قصه“ را ساخت، که در ۱۳۴۷ از تلويزيون پخش شد. ”يوش“، ”معبد آناهيتا“، ”يايزدخواست“، ”از اصفهان تا ابرقو“ و ”گواتي“ از ساخته‌هاى ديگر نصيبى است.


فيلم‌سازانى چون احمد فاروقى قاجار، در اواخر دههٔ چهل و اوايل دههٔ پنجاه و جواد علامير دولو از سال ۱۳۵۳، بعنوان فرستادهٔ ويژه رپرتاژ خارجى تلويزيون ملى ايران، به سرزمين‌هاى دوردستى در آفريقا، آسيا و آمريکا رفتند و فيلم‌هايى تهيه کردند.


فيلم ”فروغ جاويدان“ (۱۳۵۱) ساختهٔ شاهرخ گلستان، حوزهٔ استحفاظى (آراپيک باغداساريان)، “به اميد ديدار“ (۱۳۴۵) ساختهٔ هوشنگ شفتي، ”آوارگان کرد“ (۱۳۵۰) از محمد بزرگ‌نيا، ”ايران سرزمين اديان“ (۱۳۴۹) ساختهٔ منوچهر طيّاب که به مراسم آيينى و مذهبى اديان زرتشتي، يهودي، عيسوى و اسلام پرداخته؛ از مستندهاى ديگر اين سال‌هاست.


فيلم ”معمارى ايران در دورە ايلخاني“ (۱۳۵۴)، فيلمى آموزشى است از طيّاب. طياب در سال ۱۳۵۲، از معمارى اکثر دوره‌هاى تاريخ ايران، فيلم مستند ساخته است. ”از خاک آريا“ (۱۳۵۶) دربارهٔ معمارى هخامنشي، ”ميراث“ دربارهٔ معمارى ساسانى (۱۳۵۷) و فيلم‌هايى دربارهٔ معماران دوران اوليه اسلامى تا دوران ايلخاني، تيمورى و صفوى از آثار اوست. فيلم‌هاى او را موسيقى لوريس چکناواريان همراهى مى‌کند. در فيلم‌هاى وى گفتار، توصيفي، مستقيم و اطلاع‌رسان است. ”مسجد جامع اصفهان“، ”هشت بهشت“، ”مسجد شيخ لطف‌الله“ و ”چهل ستون“ از ديگر ساخته‌هاى طياب است.


گفتار در فليم‌هاى اصلانى يک وسيلهٔ هنرى است. در فيلم‌هاى ”تارى‌خانه“ و ”جامع‌ فهرج“ (۱۳۵۵)، گفتار تماماً از قرآن مجيد و ساير متون مذهبى انتخاب شده است. ”ميراث“ فيلم ديگرى از اصلانى است.


از اوايل دههٔ پنجاه، کيمياوى به فيلم داستانى روى آورد. خسرو سينايى براى توليد فيلم داستانى از فرهنگ و هنر به تلويزيون رفت و حدود ۳۰ فيلم کوتاه داستانى براى انجمن اولياء و مربيان ساخت. ناصر تقوايى به سيماى داستانى راه يافت و عباس کيارستمى در کانون پرورش فکرى به فيلم‌هاى آموزشى پرداخت و کيومرث دوم بخش مستند - داستانى ساخت.


در اين دوران، افرادى به توليد فيلم‌هاى ورزشى و گزارش‌هاى روزانه و برنامه‌سازى روى آوردند. عده‌اى سرنخ‌هاى گذشته را در خارج از ايران دنبال کردند. کسانى نيز به مردم‌نگارى پرداختند؛ از جمله: ”عيد قربان در کاشان“ (هوشنگ آزادى‌ور )، ”لحظاتى چند با دراويش قادريه“ (منوچهر طبري) و ”مطرب عشق“ (منوچهر طبري). اما سازندگان فيلم‌هاى اجتماعى جايگاهى نداشتند. سال‌هاى ۵۵ و ۵۶ اوج توليد فيلم‌هاى تبليغاتى در تلويزيون و فرهنگ و هنر است.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:18 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

انقلاب اسلامى و مستندسازى

در جريان انقلاب، دوربين عکاسى و سوپر هشت، بزرگ‌ترين کاربرد خود را يافت. پرويز نبوي، مسعود جعفرى جوزاني، اصغر بيچاره، محمدعلى نجفي، باربد طاهري، محمد صدرزاده، حسين ترابى و فرامرز باصرى از روند انقلاب فيلم ساختند. در حال حاضر بيش از پنجاه ساعت فيلم ۱۶ و ۸ ميلى‌مترى دربارهٔ روزهاى انقلاب فقط در آرشيو صدا و سيما نگهدارى مى‌شود.

 

دو فيلم مستند بلند ”براى آزادي“ ساختهٔ حسين ترابى (۱۳۵۸) و ”بسوى آزادي“ ساخته مسعود جعفرى جوزانى و مجيد جعفرى (۵۷-۱۳۵۸)، نمايانگر گرايش‌هاى مشخص فيلم‌سازان اين دوره است.

 

بعد از انقلاب فيلم‌هايى با ماهيت تبليغى - اجتماعي، عناصر متضادى چون فقر و رفاه و احساسات تند اجتماعى را به نمايش گذاشت. فيلم‌هايى چون ”عدل پهلوي“ (۱۳۵۹) نيز به گزارش مستقيم از زندان‌ها پرداختند و آثارى چون ”دکتر مصدق“ (حسين ترابي)، ”حماسهٔ قرآن“، (فرامرز باصري)، ”تپش تاريخ“ (حسين فردوست کنعاني)، ”سقوط ۵۷“ (باربد طاهري)، ”۱۸ شهريور ۱۳۵۸“ (روح‌الله امامي)، تفسيرهايى از شرايط انقلاب را ارائه دادند و گرايش‌هاى متفاوت درون انقلاب را نمايندگى کردند.

 

تعدادى فيلم نيز به گزارش‌هاى لحظه به لحظهٔ انقلاب پرداختند.

 

از فيلم‌هاى مستند اجتماعي، بخشى از فيلم‌هاى کودکان و تبيين رفتارهاى اجتماعى از طريق کودکان اختصاص دارد. سال ۵۸ عباس کيارستمى در کانون پرورش فکرى فيلم ”قضيه شکل اول شکل دوم“ را ساخت. اين فيلم از لحاظ مضمون مناسب دوره و برخورد سينمايى با موضوع، نمونه‌اى کاملاً جديد در سينماى مستند و مستقل ايران بود.

 

”کودک و استثمار“ ساخته (محمدرضا اصلاني، ۵۸-۱۳۵۹)، فيلم ديگرى از اين دست است. ”نان‌آوران کوچک“ مجموعه‌اى است که به تبيين رفتارهاى اجتماعى و ترسيم تصويرى از گذشته از طريق کودکان مى‌پردازد. اين مجموعه ساخته گروهى از کارگردانان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران چون محمد عقيلي، شهلا اعتدالى‌خو، فريده شفايى و ... مى‌باشد.

 

”کوره‌پزخانه“ (محمدرضا مقدسيان) در سال ۵۹ جايزه بهترين فيلم مستند فستيوال مسکو را دريافت کرد. ”قلعه“ ساخته کامران شيردل نيز در سال ۱۳۶۹ در جشنوارهٔ کراکو لهستان جايزه برد.

 

جوهرهٔ غالب فيلم‌هاى مستند اجتماعى در اين دوره با نگاهى به گذشته و تصويرى است که از وضعيت لايه‌هاى زيرين جامعه ارائه مى‌دهد: ”خاويار“ (ابراهيم مختاري، ۱۳۵۸)، ”نان بلوچي“ (مختاري، ۱۳۶۰)، ”کارگران شوره‌زار“ (على يعقوبي)، ”شيب ميراب“ (محمد تهامى‌نژاد، ۱۳۶۰)، ”با خاک تا خاک“ (منوچهر مشيري، ۱۳۵۹)، ... .

 

برخى از اين فيلم‌ها بدون استفاده از مونتاژ با واقعيت روبرو مى‌شوند. ”جستجوى يک“ اثر (امير نادري، ۱۳۵۹) گزارشى از گمشدگان دوران انقلاب و خانواده‌هاى آنها ارائه مى‌دهد جستجوى دوم در سال ۱۳۶۰ ساخته شد.

 

در دههٔ ۶۰ گرايش‌هاى مختلفى در فيلم‌سازى مستند بوجود آمد.

 

در سال ۶۲ ”هوردوق“ ساختهٔ حميد تمجيدى جايزه ويژهٔ هيئت داوران جشنواره فجر را گرفت و ”خيزاب“ در سال ۶۸ توسط محمدرضا مقدسيان ساخته شد. ”زناشويى و طلاق“ ساخته فريدون جوادى از نخستين آثار در زمينهٔ بحران‌هاى خانوادهٔ شهرى است.

 

”تدابير اقتصاد جنگي“، ”اشتغال مهاجرين روستايى در شهر“ ، ”روز جهانى کارگر“ ، ”فرهنگ مصرفي“ و ”تمرکز“ (۱۳۶۵) ساختهٔ رخشان بنى‌اعتماد در بخش گروه اقتصاد تلويزيون است.

 

”مجموعهٔ شوکران“ توسط پوران درخشنده در ۶۹-۱۳۷۰ براى گروه دانش شبکه اول ساخته شد که به مسئله اعتياد زمان و تأثيرات آن در خانواده مى‌پرداخت.

 

با آغاز جنگ، توجه مستندسازان روى اين موضوع تمرکز يافت. فيلم ”خرمشهر شهر خون“ ، ”شهر عشق“ با فيلم‌بردارى محمود بهادري، برندهٔ جايزه بهترين فيلم مستند کوتاه جنگ در نخستين جشنواره فيلم فجر بود. ”آبادان شهر مظلوم“ ساخته محمدرضا اسلاملو نيز به قربانيان جنگ پرداخته است. ”ما ايستاده‌ايم“ نيز از نخستين فيلم‌هاى ساخته شده در جبههٔ آبادان است. در مدت ۸ سال جنگ تحميلي، تصاويرى ثبت شده است که گاه جنبهٔ تحليلى دارد. در بيشتر فيلم‌هاى جنگي، حال و هواى خاصى وجود دارد که گاه در خارج از فضاى فيلم نيز ادامه مى‌يافت.

 

گروه چهل شاهد، فيلم‌سازان جوانى بودند، متشکل از دانش‌آموزان عضو بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اهواز که در سال ۱۳۶۱ با دوربين سوپر هشت راهى جبهه‌ها شدند. ۸ نفر از آنان در جريان فيلم‌بردارى به شهادت رسيدند. فيلم ”آزادى خرمشهر“ از حاصل کار آنها فراهم آمده است که کيومرث منزه در واحد جنگ آن را تهيه کرده است.

 

گروه فيلم شاهدان ايثار نيز در عمليات والفجر ۸ معروف به فتح فاو تشکيل شد. سال ۱۳۶۱، مؤسسه روايت فتح در جهاد سازندگى شکل گرفت.

 

در اين مجموعه نزديک‌ترين صحنه‌ها و لحظات دفاع مقدس ثبت شده است. فيلم‌هايى نيز در ساير نهادها دربارهٔ شرايط مختلف جنگ ساخته شد. تقريباً تمام کارگردان‌ها و فيلم‌برداران و صدابردارهاى تلويزيون، وزارت ارشاد اسلامي، بسيج سپاه پاسداران، ارتش جمهورى اسلامى و سازمان تبليغات اسلامى در جبهه کار کرده‌اند. در فيلم‌هاى جنگى از دوربين فيلم‌بردارى تا دوربين ويديوئى تجربه شده است.

 

فيلم‌هاى ”نيم‌نگاهى به جبههٔ جنوب“ (محمدرضا هنرمند، ۱۳۵۶)، ”خانهٔ من کجاست“ (منوچهر مشيري، ۱۳۶۶)، ”عمليات برو‌ن‌مرزي“ (سيروس تسليمي)، ”مرثيهٔ حلبچه“ (حميد‌نژاد، ۱۳۶۷)، ”زندگى در ارتفاعات“ (عزيزالله حميدنژاد)، ”بازگشت“(۱۳۶۹) و از ”همامون تا هورالعظيم“ (۵۱۳۶) ساختهٔ محمد تهامى‌نژاد از فيلم‌هاى اين دوران است.

 

”مرثيهٔ گمشده“ (خسرو سينايي) حاصل سال‌هاى ۱۳۵۴ تا سال‌هاى جنگ است، که در سال ۶۲ به تلويزيون تحويل شد. اين فيلم از زلاندنو شروع و به ايران ختم يافت، و به حضور لهستانى‌ها در ايران پرداخته است. درونمايهٔ اصلى فيلم، نفى تهاجم به فرهنگ و زندگى انسان است.

 

فيلم‌هاى ”گيزلا“ (۱۳۷۲)، ”يار در خانه“ و ”سفر به تاريخ“ سينايى اين مفهوم را دنبال کرده است. خسرو سينايى فيلم”Our War“ را نيز با همين درونمايه، از مهاجرت کردهاى عراقى به مناطق مرزى ايران در سال ۱۹۹۱ براى BBC ساخت.

 

فيلم‌هاى ”همشهري“ (۱۳۶۲) و ”مشق شب“ (۱۳۶۶) از آثار عباس کيارستمى در دههٔ ۶۰ مى‌باشد. ”کلوزآپ“ نماى نزديک نيز در همين سال در جشنواره فجر نمايش داده شد. اين فيلم دربارهٔ حسين سبزيان، حسين فرازمند، محسن مخملباف و شيوۀ کار کيارستمى است.

 

در دههٔ ۶۰، مستندسازى اساساً پديده‌اى دولتى است. و بزرگ‌ترين توليدکننده و صاحب پخش انحصارى فيلم مستند، تلويزيون است که انواع مختلف آن اعم از فيلم و مجموعه‌هاى تلويزيونى توليد کرد. از جمله مجموعهٔ ”راه دور دريا“ (حسن بنى‌هاشمي)، مجموعهٔ ”سير و سفر“ (جعفر فاطمي، نصيب نصيبي، خسرو سينايي، محمدرضا فرهومند، احمدرضا جغتايي، محمد کاظمي، و کيوان عليزاده کيانى و ...)، مجموعهٔ ”مستند کاشان“ (جعفر فاطمي)، ”بيهق تا سبزوار“ (کيوان کياني)، ”آذربايجان“ (حسن محمدزاده)، ”خاج‌شويان“ (زاون قوکاسيان)، ”آرمن و ميلاد مسيح“ (زاون قوکاسيان، ۱۳۶۳)، مجموعهٔ ”با بچه‌ها تا بازى آخر“ (حسين طاهرى‌‌دوست) که براى يونسکو ساخته شد، ”جهان پهلوان تختي“ (وارتان آنتانسيان، ۱۳۵۸)، ”باچوخه“ (عباس حجت‌پناه، ۱۳۶۴)، ”دماوند گنبد گيتي“ (محمد بزرگ‌نيا، ۱۳۶۳) با تصويب طرح ”کوههاى ايران“ با سفر به قلهٔ دماوند ساخته شد، ”علم کوه“ (کيوا کياني، ۱۳۶۴)، ”طبيعت ايران - صعود به ارتفاعات البرز“ (فرامرز معطر)، ”بسوى سيمرغ“ که مجموعه‌اى ۱۲ قسمتى است و با همکارى آيدين آغداشلو دربارهٔ نقاشى ايران توسط حميد سهيلى ساخته شد و مجموعهٔ ۳۳ قسمتى ”معمارى ايران“ را در فاصلهٔ سال‌هاى ۶۲ تا ۷۱ براى گروه فرهنگ و ادب صدا و سيما توسط وى ساخته شد. ”بسوى سيمرغ“ در سال ۶۳ از جشنوارهٔ A.B.U در ژاپن جايزه‌اى دريافت کرد.

 

”موسيقى در شاهنامه“ (کيوان کياني، ۱۳۶۹) و نمونه‌هاى ديگرى نيز در اين سال‌ها بوجود آمدند. در اين دهه ۵۴ فيلم گزارشى و مستند از ورزش‌هاى بومى - محلى ايران ساخته شد. محمدرضا مقدسيان ”سرود دشت نيمو“ را در سال ۶۵ براى تلويزيون ساخت در طول اين دهه تعدادى از مستندسازان به اروپا و آمريکا مهاجرت کردند و تعدادى نيز به وطن بازگشتند.

 

تعدادى از آثار دههٔ شصت، تنها در جشنواره‌ها ديده شدند. اما بهرحال فضاى سياسى دههٔ شصت، و انحصار پخش سبب شد، تا جريان مستندسازى فقط در حيطه فيلم‌هاى جنگى و سياسى بچشم بيايد.

 

در اين دهه، يک فضا و جريان محدود مستندسازى در بخش خصوصى بوجود آمد و تعدادى دفتر فيلم‌سازى در تهران تأسيس شد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:19 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

دههٔ هفتاد و مستندسازى

”مرکز گسترش سينماى تجربى و نيمه‌حرفه‌اي“ که در سال ۶۸، تأسيس شده بود. در سال ۱۳۷۳ به ”مرکز گسترش سينماى مستد و تجربي“ تغييرنام يافت.


در نيمهٔ اول دههٔ ۷۰، مؤسساتى چون بنياد سينمايى فارابي، مرکز گسترش سينماى تجربى و نيمه‌حرفه‌اي، حوزهٔ هنرى سازمان تبليغات اسلامي، صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران، کانون پرورش فکرى و سازمان صنايع دستى و ... فيلم مستند توليد کردند؛ و مجرى غالب اين طرح‌ها دفاتر فيلم‌سازى بودند.


از اوايل دهه هفتاد، دفاتر متکى به مستندسازى و توليد مستندهاى تبليغاتى دچار مشکل مالى شدند و هيئت‌ مؤسس انجمن تهيه‌کنندگان فيلم‌هاى غيرسينمايى با حضور نمايندگان برخى دفاتر در سال ۱۳۷۳ تشکيل شد ولى اين کوشش‌ها به نتيجه نرسيد.


از ابتداى سال ۷۴، بيش از پنجاه فيلم براى شبکهٔ ۲ سيما در دفتر محمدرضا سرهنگى تهيه شد. و نيز از سال ۷۵ دفتر عليرضا رئيسيان با آثار ويديوئى ”مکان‌هاى پنهان“ رونق داشت. در اواسط دههٔ ۷۰ تعدادى از دفاتر متعلق به کارگردان‌ها، تهيه‌کنندگان و فيلم‌بردارها در آستانهٔ تعطيلى قرار گرفت.


انجمن مستندسازان با حضور ۴۱ کارگردان در پنجم بهمن ۱۳۷۶ تأسيس شد. در سال ۷۷ در حاليکه بسيارى از آثار مستند دههٔ ۶۰ توقيف بود، براساس روش‌هاى معاونت امور سينمايي، حمايت از سينماى مستند، برعهدهٔ مرکز گسترش سينماى مستند و تجربى قرار داده شد. اين اداره در زمانى کوتاه به مرکز گسترش سينماى مستند و مرکز گسترش سينماى مستند و فيلم کوتاه تغييرنام داد و بطور جدى به تنظيم سياست‌هايى دربارهٔ رشد سينماى مستند پرداخت. اما بدليل عدم موفقيت منحل شد و وظايف آن به بنياد سينمايى فارابى انتقال يافت.


در اين مدت ”يک داستان واقعي“ (ابوالفضل جليلي)، ”کوچهٔ پاييز“ (خسرو سينايي)، ”سلام سينما“ (محسن مخملباف)، ”همرا با درد دل تنهايى کوير“ (منوچهر طياب)، ”ياد و يادگار“ (فرهاد ورهرام و مصطفى رزاق کريمي) ساخته شدند.


در سال ۱۳۷۶ فيلم ”قهرماني“ (احمد ضابطى جهرمي) در جشنوارهٔ پالرمو ايتاليا موفقيت کسب کرد.


در دههٔ هفتاد حدود بيست و دو جشنواره فيلم مستند، بطور ميانگين بيش از هزار فيلم مستند را که با سرمايه‌گذارى دولت ساخته شده بودند، معرفى کردند. برخى از اين آثار به جشنواره‌هاى بين‌المللى راه يافتند.


در جشنواره‌هاى داخلى مى‌توان: جشنوار‌هٔ هنرى ادبى روستا - جشنوارهٔ بين‌المللى فيلم‌هاى کوتاه همدان، جشنواره فيلم‌هاى آموزشي، تربيتى رشد، جشنوارهٔ فيلم دفاع مقدس، جشنوارهٔ بين‌المللى فيلم و ويدئو، جشنوارهٔ توليدات راديو و تلويزيونى شهرستان‌ها، جشنواره‌هاى ملى و جشنواره‌ بين‌المللى فيلم کوتاه سينماى جوان، جشن سينما، جشنواره تلاش مقدس، فيلم سبز، سينماى مستند کيش و ... را نام برد.


فيلم‌هاى ”زعفران“ (ابراهيم مختاري، ۱۳۷۱)، ”در آن سوى حصار“ (محمدرضا قدسيان، ۱۳۷۲)، ”مبارزهٔ بيولوژيک“ (بهرام حميدي)، ”زخمه بر زخم “ (عليرضا انصاريان، ۱۳۷۴)، ”پنجره“ (سيد حسن صافي، ۱۳۷۴)، ”خندق“ (پرويز کيمياوي، ۱۳۷۴)، ”هدرو“ (سعيد اکبريان، ۱۳۷۵)، ”حسينيه کوچک‌ها“ (عبدالرحمن شليليان، ۱۳۷۵)، ”در مدرسه سيد قليچ‌ايشان“ (فرشاد قدائيان)، ”کمال‌الدين بهزاد“ (سودابه مجاوري، ۱۳۷۵)، ”يادباد“ (عباس مهاجران)، ”ملاخديجه و بچه‌هايش“ (ابراهيم مختاري)، ”سفالينه“ (محمود زنده‌نام)، ”چيغ“ (محمدرضا اصلاني)، ”گذرگاه تلاش“ (احمد فرخندهٔ نيکبخت)، ”مجموعهٔ آثار معمارى ايراني“ ، ”سرزمين ما و تاريخ نقاشى ايران“ (هر سه از حميد سهيلي)، ”زندگى در ارتفاعات“ (عزيزالله حميدنژاد)، ”آب و آبياري“ (محمدرضا مقدسيان)، ”روايت فتح“ (مهدى همايونفال)، ”يک رويداد هزاران احساس“ (احمد سليماني)، ”مجموعهٔ کشتى کوير“ (احمد ضابطى جهرمي)، ”صداى پاى آب“ (جمال اسکويى و سعيد فرامرزي)، ”زن‌هاى درهٔ سفيد“ (شهره احمدپور)، ”دوزخ اما سرد“ (دلارام کارخيران)، ”روژگيران“ (مهرداد اسکويي، ابراهيم سعيدي)، ”پيش“ (ناصر تقوايي)، ”داستان آن کلاش ديگر“ (پيروز کلانتري)، ”سايه‌هاى کوتاه“ (جواد مرزآبادي، ۱۳۷۷)، ”لاخ مزار“ (محسن عبدالوهاب، ۱۳۷۷)، ”کريستين“ (محمد جعفري)، ”زنيت يک روز بخصوص“ (ابراهيم مختاري، ۱۳۷۶)، ”شناسايي“ (ابراهيم اصغرزاده، ۱۳۸۰)، ”ايران ديروز امروز فردا“ (فرزين رضايي، ۱۳۵۷)، ”بافت قديم، زندگى جديد“ (بهمن مشرفى‌زاده، ۱۳۷۵)، ”آب و عاطفه“ (ناهيد رضايي، ۱۳۷۹)، ”مدرسهٔ گوشهٔ حياط“ (فرزاد توحيدي)، ”به کوه مهربان بنگر“ (خسرو سينايي)، ”پيرحرا“(مهوش شيخ‌الاسلامي، ۱۳۸۰)، ... در اين جشنواره‌ها به نمايش درآمدند.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:20 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

جشنواره‌ها

نمايشگاه هنر ونيز که هر دو سال يک‌بار برگزار مى‌شود بزرگ‌ترين تظاهر هنرى در سطح جهانى به‌شمار مى‌آيد. سرانجام در سال ۱۹۳۲ پذيرفت که در جوار نمايشگاه‌هاى متعدد هنريش يک نمايشگاه فيلم ترتيب دهد. در يک شب فراموش نشدنى براى تاريخ سينما، در باغ هتل اگزلسيور ونيز بين دو درخت پرده‌‌اى سفيد آويختند؛ يک پروژکتور پرسروصدا و ابتداى نمايش شروع به‌کار کرد و نخستين فستيوال جهان آغاز شد. در سال ۱۹۳۹ با سياسى شدن ونيز زمان براى آغاز جشنوارهٔ کن و لوکارنو فرا رسيد و هيجده سال بعد از برگزارى نخستين جشنوارهٔ فيلم در جهان به همت فرخ غفارى در سال ۱۳۲۹ جشنوارهٔ فيلم‌هاى انگليسى در تهران تشکيل شد. جشنوارهٔ چهارم که در تيرماه ۱۳۳۳ در سينما متروپل برگزار شد. فيلم‌هاى کوتاه و بلندى را عرضه کرد که امکان نمايش عمومى‌شان پيش از آن وجود نداشت. بانى فستيوال طغرل افشار بود.

 

حرکت بعدى با تشکيلى تحت عنوان کنگره سينمايى ايران توسط سيامک پورزند و با يارى مجله ”ستاره سينما“ پديد آمد و سپس نخستين فستيوال ايرانى فيلم تحت عنوان گلريزان در اسفند ۱۳۳۳ برپا شد.

 

سيزده سال پس از اين‌که فستيوال‌هاى کوچک، ساده اما توأم با شور و عشق و سينما با حداقل امکانات بخش خصوصى برگزار شد. سرانجام دولت به صرافت افتاد تا جشنوارهٔ بين‌المللى برپا کند و در سال ۱۳۴۲ نخستين جشنوارهٔ جهانى فيلم‌هاى هنرى آموزشى تربيتى جهان‌شناسى سينمائى را وزارت فرهنگ برگزار نمود. اين جشنواره چهارده دوره تا پيش از انقلاب برگزار شد.

 

جشنوارهٔ دولتى ديگر که متعاقب آن فعاليتش را آغاز کرد فستيوال بين‌المللى فيلم‌هاى کودکان در سال ۱۳۴۵ بود که دو سال پس از تأسيس کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان توسط ليلى جهان‌آرا با همکارى وزارت فرهنگ و هنر و زير نظر هژير داريوش شکل گرفت.

 

تا آغاز به‌کار جشنوارهٔ ديگر دولتي، مجلهٔ فيلم و هنر از سال ۱۳۴۸ جشنوارهٔ سپاس را برگزار کرد که در واقع موفق‌ترين و طولانى‌ترين حيات برپايى جشنواره‌ها را در بخش خصوصى دارد.

 

وزارت فرهنگ و هنر اين بار نخستين جشنوارهٔ فيلم‌هاى سينمائى ايران را در ارديبهشت ۱۳۴۹ برگزار کرد.

 

جشنوارهٔ سينماى آزاد جشنوارهٔ ديگرى است که در آبان ۱۳۴۹ اتفاق افتاد و تا مهرماه ۱۳۵۶ نُه دورهٔ آن برگزار شد.

 

در سال ۱۳۵۱ نخستين جشنوارهٔ جهانى فيلم تهران در فروردين ۱۳۵۱ آغاز به‌کار کرد.

 

هوشنگ کاوسي مدير نخستين جشنواره  تهران وییری ترنکا سازنده فيلم هاى عروسکى چک
</p>
هوشنگ کاوسي مدير نخستين جشنواره  تهران وییری ترنکا سازنده فيلم هاى عروسکى چک

 

آشتياني -  فروردين  ماه  ۱۳۵۱ - در این زمان بعنوان دبير کل  نخستين  جشنواره 
تهران فعالیت می کرد.
آشتياني -  فروردين  ماه  ۱۳۵۱ - در این زمان بعنوان دبير کل  نخستين  جشنواره  تهران فعالیت می کرد.

 

اين جشنواره از نظر وسعت ابعادش بزرگ‌ترين رويداد سينمايى بود که تا اين ايام در ايران برگزار مى‌شد. اين جشنواره تا سال ۱۳۵۶ ادامه يافت. اين رويداد پربيننده‌ترين جشنواره تا پيش از انقلاب اسلامى ايران بود و در برنامه‌هاى آن سينماى جهان سوم همواره مدنظر بوده و تنها به مکتب، سينماگران و سينماهاى مطرح توجه مى‌شد. در هر دوره کاتالوگى ويژهٔ معرفى برنامه‌ها و فيلم‌هاى جشنواره و نشريه‌هاى روزانه به زبان فارسى و انگليسى منتشر مى‌شد. مجلهٔ سينما نيز ارگان جشنواره بود.

 

از راست: فرامرز قريبيان، بهروز وثوقي، منوچهر انور، اسفنديار منفردزاده در گفتگوى جمعى به مناسبت نمايش گوزنها در سومين دوره جشنواره جهانى فيلم تهران 1353

جشنواره‌هاى بعدى داراى اهميت چندانى نبوده‌اند به‌جز جشنوارهٔ فيلم جوانان منطقهٔ آسيا ”A.B.U“ ، که در مهرماه ۱۳۵۲ شکل گرفت.

 

جشنوارهٔ سينماى جوان ايران که خاص فيلمسازان آماتور و فيلم‌هاى ۸ ميليمترى بود، کارش را از آبان ۱۳۵۳ آغاز کرد.

 

جشنوارهٔ فيلم آگهى تهران (۱۳۵۲)، جشنوارهٔ فيلم‌هاى تبليغاتى (۱۳۵۳)، جشنوارهٔ بين‌المللى فيلم زنان (۱۳۵۵)، جشنوارهٔ سينمايى دانشجويان ايران (اصفهان - ۱۳۵۶)، جشنوارهٔ فيلم‌هاى موسيقى (۱۳۵۷) از جمله جشنواره‌هاى ديگر بودند.

 

بعد از انقلاب نيز جشنواره‌هاى متعدد داخلى و بين‌المللى در ايران برگزار مى‌شود. و همچنين فيلم‌هاى ايرانى در جشنواره‌هاى جهانى خارج از کشور هر ساله شرکت مى‌کنند و جوايزى را از آنِ خود مى‌کنند.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:21 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

فهرست جشنواره‌هاى بين‌المللى داخلى

- جشنواره بين‌المللى فيلم فجر:

بيست و يکمين جشنواره بين‌الملى فيلم فجر در سال ۱۳۸۱ برگزار شده است.

 

- جشنواره بين‌المللى فيلم‌هاى کودکان و نوجوانان:

هفدهمين دوره اين جشنواره در مهرماه ۱۳۸۱ در اصفهان برگزار شده است.

 

- جشنواره بين‌المللى فيلم کوتاه سينماى جوان:

هجدهمين دورهٔ اين جشنواره در سال ۱۳۸۰ برگزار شده است.

 فهرست جشنواره‌هاى معتبر خارجى

- جشنواره فيلم کن:

اين جشنواره در کن (فرانسه) و در ماه مى برگزار مى‌شود.

 

روح جشنواره فيلم کن، بر پايه دوستى استوار است و همکارى جهانى و هدف از آن معرفى و بذل توجه به آثارى با کيفيت هنرى براى مشارکت در پيشرفت هنر سينما و ترغيب توسعهٔ صنعت سينما در سراسر دنيا است.

 

- جشنوارهٔ فيلم ماردل پلاتا:

اين جشنواره در ماردل پلاتا (آرژانتين) و در ماه نوامبر برگزار مى‌شود. هدف و برنامهٔ اين جشنواره، همکارى با فعاليت‌هاى فرهنگى در دنياى هنر هفتم و ارتقا سطح رقابت در ميان توليدات همه کشورهاست که داراى صنعت سينما بوده‌اند. جشنواره فراهم‌کننده زمينه‌هايى مناسب براى سينما پس از صد سال تاريخ اين هنر به منظور يافتن مضامين و شکل‌هاى جديد و تازه است.

 

- جشنوارهٔ بين‌المللى فيلم مسکو:

اين جشنواره در مسکو (روسيه) در ماه جولاى برگزار مى‌شود. هدف اين جشنواره، گسترش و ارتقاء کارهاى برجسته هنر فيلم و توسعه همکارى فيلم‌سازان از کشورهاى مختلف و تعميق روابط دوستانه ميان ملت‌ها است.

 

- جشنواره فيلم مونترال:

اين جشنواره در مونترال (کانادا) و در آگوست برگزار مى‌شود. هدف جشنواره، تشويق درک و فهم متقابل ميان ملت‌ها براى ارتقاء هنر سينما توسعه تلاقى آرا در آمريکاى شمالي، مابين حرفه‌اى‌هاى سينما از تمامى نقاط دنيا در اين منطقه و تشويق و ترغيب در گسترش صنعت سينماست.

 

- جشنوارهٔ فيلم ونيز:

اين جشنواره در ونيز (استراليا) و در آگوست برگزار مى‌شود. هدف آن تشويق به آگاهى بر کليهٔ وجوه سينما بعنوان هنر و سرگرمى برانگيختن فعاليت خلاق در جريان تطبيق و مطالعه است.

 

- جشنوارهٔ فيلم برلين:

اين جشنواره در آلمان در ماه فوريه برگزار مى‌گردد.

 

- جشنواره بين‌المللى فيلم توکيو:

اين جشنواره در توکيو در ماه نوامبر برگزار مى‌شود. هدف اين جشنواره توسعهٔ تبادلات هنري، دوستى‌ها، درک متقابل و همکارى‌ها ميان ملت‌ها از طريق رسانه فيلم است.

 

- جشنواره فيلم شانگ‌هاي:

مکان اين جشنواره شانگ‌هاى (چين) و زمان آن در ماه جون است. جشنواره به منظور تشويق فهم و درک متقابل و افزايش دوستى ميان مردم کشورها و مناطق مختلف، هنرهاى سينمايى را گرامى داشته، از گسترش و توسعه صنعت سينما حمايت مى‌کند.

 

- جشنوارهٔ فيلم قاهره:

مکان اين جشنواره، قاهره (مصر) و زمان آن ماه مارس مى‌باشد. موضوع اين جشنواره عبارت است از توسعهٔ ذائقهٔ هنري، ارتقاء درک بهتر ميان مليت‌هاى مختلف جامعه جهانى و ايفاء نقش گزارشى تفصيلى دربارهٔ ارتقاء اين هنر و همچنين صنعت سينماى جهان.

 

- جشنوارهٔ بين‌المللى فيلم کارلووى واري:

مکان اين جشنواره کارلووى وارى (جمهورى چک) و زمان آن ماه جولاى است. جشنواره در جستجوى ارتقاء فيلم‌هايى با ارزش هنرى است که نمايانگر تغييرات و تحولات امروز اروپا و تمام جهان باشند.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:22 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

فهرست ساير جشنواره هاى خارجى

جشنواره بين‌المللى فيلم‌هاى خانوادگى سئول (کره جنوبى / دسامبر)

 

جشنواره بين‌المللى فيلم‌ ستالونيکى (يونان / نوامبر)

 

جشنواره بين‌المللى فيلم‌ فورتاک درديل (آمريکا / نوامبر)

 

جشنواره بين‌المللى فيلم‌ گيخون (اسپانيا / نوامبر)

 

جشنواره فيلم نورين (ايتاليا / نوامبر)

 

جشنواره فيلم کودک حيدرآباد (هندوستان / نوامبر)

 

جشنواره فيلم‌ محيط زيست (فرانسه / اکتبر)

 

جشنواره بين‌المللى سينما و تلويزيون تون اکران (سويس / سپتامبر)

 

جشنواره فيلم‌ کوتاه و يک دکونده (پرتغال / ژوئيه)

 

جشنواره فيلم‌ تائورمينا (ايتاليا / ژوئيه)

 

جشنواره فيلم‌ زنگبار (تانزانيا / ژوئيه)

 

جشنواره بين‌المللى فيلم کودک و نوجوان زلين (جمهورى چک / مه)

 

جشنواره فيلم‌ کودک چهارصد ضربه (کانادا / آوريل)

 

جشنواره فيلم‌هاى مستقل بوئنوس آيرس (آرژانتين / آوريل)

 

جشنواره فيلم‌ کودک قاهره (مصر / مارس)

 

جشنواره فيلم‌ سينه جونيور ۹۴ (فرانسه / فوريه)

 

جشنواره فيلم انونى (فرانسه / فوريه)

 

جشنواره اسکار (امريکا / فوريه)

 

جشنواره فيلم سينما تگزاس (امريکا / ژانويه)

 

جشنواره فيلم فليکرفست

 

جشنواره فيلم والنيسن (فرانسه / مارس)

 

جشنواره فيلم کوتاه کارتاژ (تونس / آوريل)

 

جشنواره فيلم فوکوس اول هت زوييدن (بلژيک / مه)

 

جشنواره بين‌المللى فيلم سن فرانسيسکو (امريکا / مه)

 

جشنواره بين‌المللى فيلم سن پطرز بورگ (روسيه / ژوئن)

 

جشنواره فيلم مستند مارسى (فرانسه / ژوئن)

 

جشنواره فيلم مانيل - سينانيک (فيليپين / ژوئيه)

 

جشنواره فيلم مونته کاتين (ايتاليا / ژوئيه)

 

جشنواره فيلم‌ جيفونى (ايتاليا / ژوئيه)

 

جشنواره فيلم يونيکا (هلند / اوت)

 

جشنواره فيلم لوکاس (آلمان / سپتامبر)

 

جشنواره فيلم پيونگ يانگ (کره / سپتامبر)

 

جشنواره فيلم بانکوک (تايلند / اکتبر)

 

جشنواره فيلم زنان فلورانس (ايتاليا / اکتبر)

 

جشنواره فيلم پوسان (کره جنوبى / اکتبر)

 

جشنواره شيکاگو (امريکا / اکتبر)

 

جشنواره فيلم کودک شيکاگو (امريکا / اکتبر)

 

جشنواره فيلم برنو (جمهورى چک / اکتبر)

 

جشنواره فيلم سائوپولو (برزيل / نوامبر)

 

جشنواره فيلم تسالوديک (يونان / نوامبر)

 

جشنواره فيلم مانهايم، هايدلبرگ (آلمان / نوامبر)

 

جشنواره فيلم اوبرويله (فرانسه / نوامبر)

جشنواره فيلم کوتاه ونيترتور (سويس / نوامبر)


جشنواره فيلم اوبانى (فرانسه / نوامبر)


جشنواره فيلم سه قاره - نانت (فرانسه / نوامبر)


جشنواره سينماى مؤلف بلگراد (يوگسلاوى / نوامبر)


جشنواره بين‌المللى فيلم کوتاه بيلبائو (اسپانيا / دسامبر)


جشنواره فيلم براتيسلاوا (اسلواکى / دسامبر)


جشنواره فيلم کودک المپيا (يونان / دسامبر)


جشنواره جشنواره‌هاى فيلم مستند (ايتاليا / دسامبر)


جشنواره فيلم‌هاى مستقل نيويورک (امريکا / دسامبر)


جشنواره فيلم ترومسو (نروژ)


جشنواره فيلم داکا (بنگلادش)


جشنواره فيلم سياتل (امريکا)


جشنواره فيلم رتردام (هلند)


جشنواره فيلم فريز فريم (کانادا)


جشنواره فيلم اروگوئه (اروگوئه)


جشنواره فيلم فيلادلفيا (امريکا)


جشنواره فيلم هوستون (امريکا)


جشنواره فيلم گرانادا (اسپانيا)


جشنواره فيلم زيست محيطى اسلواکى (اسلواکي)


جشنواره فيلم مستند کراکو (لهستان)


جشنواره فيلم حقوق بشر (امريکا)


جشنواره فيلم زيست محيطى استانبول (ترکيه)


جشنواره فيلم آرتک (اوکراين)


جشنواره فيلم کوهستانى سروينو (ايتاليا)


جشنواره فيلم او تفست لوس‌آنجلس (امريکا)


جشنواره فيلم گلان پالمتو (امريکا)


جشنواره فيلم آوانسا (پرتغال)


جشنواره فيلم برتوبلو (انگلستان)


جشنواره فيلم کورتوايمولا (ايتاليا)


جشنواره فيلم يونيکا (لوکزامبورگ)


جشنواره فيلم قوم‌شناختي، زيست‌محيطى و فولکلوريک رومانى (درماني)


جشنواره فيلم سن سباستين (اسپانيا)


جشنواره فيلم آرسنال (ليتواني)


جشنواره فيلم کودک لوکاس (آلمان)


جشنواره فيلم آسيا - پاسيفيک


جشنواره فيلم کى اف - مولوديست (اوکراين)


جشنواره فيلم دهلى‌نو (هندوستان)


جشنواره فيلم هنر مستند (آلمان)


جشنواره فيلم مستند کالاماتا (يونان)


جشنواره فيلم اوبانى (فرانسه)


جشنواره محيط زيست تورين - مسابقه فيلم‌هاى کوتاه (ايتاليا)


جشنواره فيلم مستند و کوتاه اسماعيليه (مصر)


جشنواره فيلم و ورزش سويل (اسپانيا)


جشنواره فيلم درو مال (آرژانتين)


جشنواره فيلم کودک وسيکانيسن (امريکا)


جشنواره فيلم تسالونيک (يونان)


جشنواره فيلم آنکارا (ترکيه)


جشنواره فيلم کوتاه داکنيو (روماني)


...

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:23 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

عوامل و عناصر توليد فيلم

در جريان فيلم‌سازى عناصر و عوامل مهمى حضور دارند که در واقع مراحل ساخت يک فيلم محسوب مى‌شوند. اين عوامل و عناصر عبارتند از: کارگران، تهيه‌کننده، فيلمنامه، فيلمبرداري، بازيگر، نورپردازي، موسيقى فيلم، صدابرداري، جلوه‌هاى ويژه و تدوين.

 

تهيه‌کننده

تهيه‌کنده فرد يا سازمانى است که سرمايه و امکانات تهيه فيلم را تأمين مى‌کند. تهيه‌کننده بر تمام مراحل ساخت فيلم نظارت دارد. گاهى کارگردان، تهيه‌کننده نيز هست.

 کارگردان

کارگردان پديدآ‌ورندهٔ فيلم است. کارگردان در تمامى مراحل تهيه فيلم از انتخاب فيلم‌نامه، انتخاب محل‌هاى فيلم‌برداري، گزينش تمام عوامل سازندهٔ فيلم مانند گروه فنى و گروه هنرى تا آماده شدن فيلم براى نمايش، حضور فعال و مستقيم دارد. پس از گزينش، رهبرى آنها براى بوجود آوردن يک مجموعهٔ هماهنگ را آغاز مى‌کند. هر يک از عوامل فيلم بايد به کارگردان، کارهاى خود را توضيح دهند و در مقابل کارگردان نيز در برابر تهيه‌کننده بايد پاسخگو باشد. هر کارگردانى شيوهٔ فيلم‌سازى ويژه‌اى دارد. کارگردان‌هاى بزرگ، هر يک سبک خاصى در فيلم‌سازى دارند و آثارشان را مى‌توان با توجه به ويژگى‌هاى کار آنها شناخت

 فيلم‌نامه

فيلم‌نامه متنى است که فيلم براساس آن ساخته مى‌شود. هر فيلم‌نامه شامل شرح صحنه و گفتگوهاى فيلم است. گفتگوهاى فيلم‌نامه بايد با موسيقى و صداهاى فيلم همراه شود تا بصورت کامل در آيد.


فيلم‌نامه‌نويسى کارى چند مرحله‌اى است، که با يک فکر خاص، يک داستان يا رمان شروع مى‌شود. گاهى براى يک فيلم، فيلم‌نامه‌اى اختصاصى نوشته مى‌شود و گاهى يک داستان بصورت فيلم‌نامه در مى‌آيد.


فيلم‌نامه پس از تنظيم نهايى به کارگردان سپرده مى‌شود و کارگردان پس از مطالعهٔ اثر و مطابقت دادن آن با سليقه و سبک خود، نسخهٔ جديدى از آن بوجود مى‌آورد که به فيلم‌نامهٔ مخصوص فيلم‌بردارى مشهور است. در ايران اين مرحله را دکوپاژ (واژه فرانسوي) مى‌گويند.

 

 فيلم‌بردارى

فيلم‌بردارى تهيه و ثبت مجموعه‌اى از نماهاست. نحوهٔ فيلم‌برداري، حرکت‌هاى مختلف دوربين، نحوهٔ قرار گرفتن آن و دور يا نزديک بودن نمادها مى‌تواند احساسات مختلفى را به بيننده انتقال دهد. فيلم‌بردارى براساس فيلم‌نامه مخصوص فيلم‌بردارى يا دکوپاژ انجام مى‌گيرد. کارگردان اين فيلم‌نامه را در اختيار مدير فيلم‌بردار قرار مى‌دهد. معمولاً از هر صحنه چندين بار فيلم‌بردارى مى‌شود تا نتيجه دلخواه بدست آيد. سپس همهٔ فيلم‌هاى برداشته شده را براى ظهور به لابراتوار مى‌فرستند.


امروزه مدير فيلم‌بردارى شخصاً دوربين را کمتر هدايت مى‌کند و بيشتر نحوهٔ فيلم‌بردارى و نورپردازى را طراحى مى‌کند و دستيارانش طرح‌هاى او را اجرا مى‌کنند.

 بازيگر

بازيگر سينما کسى است که نقش يکى از شخصيت‌هاى فيلم‌نامه را بازى مى‌کند. بازيگر زيرنظر کارگردان و با هدايت او نقش را ايفا مى‌کند. کارگردان، نحوهٔ لباس پوشيدن، چهره‌پردازى و صحنه‌اى را که بايد بازيگر در آن نقش بازى کند، تعيين مى‌کند.


بازيگر سينما علاوه بر داشتن دانش و استعداد بازيگري، بايد با ابزارهاى فنى سينما نيز آشنايى داشته باشد، تا بتواند شيوهٔ بازى خود را با آنها هماهنگ کند و نقش خود را به بهترين وجهى ارائه دهد.

نورپردازى

نورپردازي، هنر و فن فراهم آوردن نور مناسب براى فيلم‌بردارى است. انتخاب و طراحى نور صحنه به عهدهٔ مدير فيلم‌بردارى است.

 

هنگام فيلم‌برداري، چه در فضاى باز و چه در فضاى بسته، نور صحنه بايد طبيعى بنظر برسد. اين کار بوسيلهٔ ابزارهاى خصا انجام مى‌گيرد.

 

مدير فيلم‌بردارى براى دستيابى به بهترين نوع نورپردازي، علاوه بر ابزارهاى فنى از متخصصان مختلفى مانند متخصصين برق و کارگردان فنى ماهر نيز بهره‌مند مى‌شود.

 

 موسيقى فيلم

موسيقى فيلم، قطعهٔ موسيقى است که براى فيلم نوشته يا تنظيم مى‌گردد؛ و آهنگساز به تنهايى تعيين‌کنندهٔ آن نيست؛ بلکه ديدگاه‌هاى اجتماعى کارگردان، تهيه‌کننده و نيز عوامل فنى نيز در آفرينش آن، پيوند تنگاتنگ دارند. موسيقى فيلم زمانى داراى معناست که در خدمت فيلم باشد.

 

پيشرفت‌هاى فنى در زمينه‌ٔ ضبط و پخش صدا، به بهبود شرايط موسيقى فيلم کمک زيادى کرده است.

 

 صدابردارى

صدابردارى فن اضافه کردن صدا به فيلم است. اين کار به دو شيوه صورت مى‌گيرد؛ دوبله يا دوبلاژ و صدابردارى همزمان. در روش دوبله، فيلم بدون ضبط صدا فيلم‌بردارى مى‌شود. بعد آن را تدوين و صداگذارى مى‌کنند. در صدابردارى همزمان براى ضبط صدا از دستگاه‌هاى پيشرفته استفاده مى‌شود، که مى‌توان سرعت آنها را با سرعت دوربين فيلم‌بردارى يکسان و همزمان کرد. در اين روش دوربين‌هاى بى‌صدا بکار مى‌رود و همزمان صداهاى مورد نياز ضبط مى‌شود. پس از اصلاح نهايي، صداهاى فيلم همراه صداهاى ديگر مانند موسيقى و اثرات صوتي، روى يک نوار منتقل مى‌شوند. به اين عمل، ميکس گفته مى‌شود.

 

نوار نهايى صدا به سه روش مغناطيسي، لوزى يا اپتيکى و ديجيتالى به حاشيه فيلم منتقل مى‌شود. شيوه ديجيتالى تا امروز بهترين روش پخش صداى فيلم است.

 

 جلوه‌هاى ويژه

جلوه‌هاى ويژه، فن جلوه دادن صحنه‌هاى غيرواقعى در سينماست. مانند صحنه‌هاى مختلف تصادف اتومبيل، منفجر شدن ساختمان‌ها، آتش‌سوزى و ... . با روش‌هاى خاصى اين صحنه‌ها واقعى نشان داده مى‌شود. جلوه‌هاى ويژه گاهى جلوى دوربين و هنگام فيلم‌بردارى انجام مى‌شود. مانند صحنه‌هاى تصادف اتومبيل. گاهى نيز پس از فيلم‌بردارى در لابراتوار يا بوسيلهٔ کامپيوتر شکل مى‌گيرد. در شکل ديگر تلفيق اين دو تکنيک بکار مى‌رود.

 

مهمترين شيوه‌اى که از سال ۱۹۵۰ در جلوه‌هاى ويژه بکار رفت، استفاده از پرده آبى بود. در اين روش بازيگر مقابل يک پردهٔ آبى نقش خود را اجرا مى‌کند و پس‌زمينهٔ دلخواه يا حتى جزئيات بيشتر بعداً به فيلم اضافه مى‌شود. در جلوه‌هاى ويژه سينمايي، از روش‌هاى انيميشن نيز مى‌توان استفاده کرد. در جلوه‌هاى ويژه تماشاگران متوجه حقه‌هاى سينمايى نمى‌شوند.

 

استفاده از کامپيوتر در جلوه‌هاى ويژه انقلاب بزرگى ايجاد کرد. حتى پس‌زمينهٔ فيلم با کامپيوتر قابل کنترل و تغيير است.

 

 تدوين

تدوين که به آن مونتاژ يا اديب هم مى‌گويند، مرحلهٔ انتخاب، دسته‌بندي، منظم کردن تصاوير و اضافه کردن صدا به فيلم است. پس از ظهور فيلم در لابراتوار يک نسخه از روى نگاتيو اصلى چاپ شده و در اختيار بخش تدوين گذاشته مى‌شود.

 

تدوين‌گر با نظر کارگردان و با توجه به فيلم‌نامهٔ دکوپاژ شده بهترين برداشت هر صحنه را انتخاب مى‌کند. و براساس نظم داستان فيلم، صحنه‌ها را پشت سرهم مى‌چسباند و فيلم شکل نهايى خود را پيدا مى‌کند.

 

امروزه بسيارى از تدوين‌گران بجاى دستگاه‌هاى رايج قبلى از کامپيوتر استفاده مى‌کنند. در اين روش فريم‌هاى فيلم روى نوار ويدئو ضبط مى‌شوند و تدوين‌گر فيلم را روى مونيتور مى‌بيند و تدوين مى‌کند. امروزه ۸۰ درصد فيلم‌هاى سينمايى هاليوود بوسيلهٔ کامپيوتر تدوين مى‌شوند. استفاده از کامپيوتر، حدفاصل ميان تدوين و جلوه‌هاى ويژه را از ميان برداشته و تدوين و صداگذارى فيلم را متحول کرده است و امکانات بى‌شمارى را در اختيار تدوين‌گر قرار مى‌دهد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:24 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

متحرک‌سازى

 

هنر انيميشن حتى پيش از تولد سينما به دنيا آمد. اما اگر اختراع نوار سلولوئيد عکس‌دار را مبدأ تاريخ سينما بدانيم، هنر انيميشن در آغاز قرن بيستم توسط اميل کول در فرانسه ابداع شد و بعد طى دو دهه در اروپا و امريکا متداول گرديد و در طول نيم قرن به بلوغ و تکامل رسيد. اين هنر نيز مانند ديگر پديده‌هاى نوين با چند دهه تأخير به ايران آمد و در طول دههٔ چهل و پنجاه توانست آيندهٔ دلگرم‌کننده‌اى را بشارت دهد.

 

همهٔ ما با فيلم کارتون به‌عنوان تفريحى همگانى به‌ويژه براى کودکان آشنائيم. اما نمونه‌هاى متعددى نيز از امکانات بالقوهٔ انيميشن براى انتقال انديشه‌هاى بصرى طنزآلود و روايت‌هاى جدى و پيچيده به تماشاگران بزرگسال يافت مى‌شود. نمونهٔ شناخته شده‌تر آن فيلم‌هاى آموزشى براى کودکان و بزرگسالان است. در اين مقوله انيميشن به نوعى زبان جديد بدل مى‌شود.

 

با کاربرد انيميشن زمان لازم براى بيان انديشه‌ها به يک چندم زمان شيوه‌هاى آموزشى مرسوم مى‌رسد. انيميشن در مقايسه با رسانه‌هايى مانند هنرهاى زيبا و سينما و موسيقى به‌طورکلى رسانه‌اى فراموش شده است.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:25 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

نگاهى به تاريخچهٔ متحرک‌سازى در ايران

شروع نقاشى متحرک در ايران، بطور جدى با تشکيل گروهى شامل اسفنديار احمديه، جعفر تجارتچي، پرويز اصانلو، پطروس پاليان و اسدالله کفافى و تأسيس بخش انيميشن وزارت فرهنگ و هنر توسط اين گروه آغاز مى‌شود. چندى بعد نصرت‌الله کريمي، کارگردان تحصيل‌کرده در چکسلواکى به اين گروه پيوست و با همکارى چند تن ديگر توانستند، اولين فيلم‌هاى کارتونى ايران را تهيه کنند.


اسفنديار احمديه، نخستين فيلم انيميشن خود بنام ”ملانصرالدين“ را در سال ۱۳۳۶ تهيه کرد. در ۱۳۳۹، اولين فيلم رنگى نقاشى متحرک در ايران بنام ”موش و گربه“ به کارگردانى پرويز اصانلو ساخته شد، که کليه کارهاى طراحى و رنگ‌آميزى آن توسط اسفنديار احمديه انجام گرفت.


از سال ۴۱ به بعد، اسفنديار احمديه، فيلم‌هاى ”خوشهٔ گندم“ و ”اردک جسور“ را در واحد انيميشن وزارت فرهنگ و هنر کارگردانى و طراحى کرد. با پيوستن کريمى به گروه در سال ۴۳، هفت فيلم انيميشن با تکنيک‌هاى نقاشى متحرک، عروسکى و مقوايى همزمان ساخته شد، که اسفنديار احمديه در بيشتر آنها طراحى و نقاشى يا گردانندگى عروسک را به عهده داشته است.


از فيلم‌هايى که کارگردانى و طراحى آنها به عهدهٔ وى بوده است مى‌توان ”قمر مصنوعي“ (۱۳۳۸)، ”باران شادي“ (۱۳۷۳)، ”آموزش الفبا“ (۱۳۶۸)، ”ميان پردهٔ ساده“ (۱۳۷۳)، زاغى دزيرک (۱۳۷۴) را مى‌توان نام برد.


در فيلم‌هاى ”موش و گربه“ (پرويز اصانلو)، ”زندگي“ (نصرت‌الله کريمي)، ”شکار ماه“ (نصرت‌الله کريمي)، ”ملک جمشيد“ (نصرت‌الله کريمي)، ”آدم شاخ در بيار“ (نصرت‌الله کريمي)، ”سگ طمعکار“ (پروين افشاري)، ”وقتى بابا کوچک بود“ (بهروز يغمائيان)، ”قصه‌هاى آشنا“ (بهروز يغمائيان)، احمديه نقاشى و طراحى را به عهده داشته است.


نصرت‌الله کريمى در سال ۴۳ به ايران بازگشت و سرپرستى نقاشى متحرک را در ادارهٔ هنرهاى زيبا به عهده گرفت. او بعد از وقفه‌اى که در اين مسؤوليت بدليل روى آوردن به سينماى حرفه‌اي، داشت مجدداً در سال ۴۷ به اين مسؤوليت ادامه داد. اما مجدداً به سينما روى آورد و کارهاى بسيارى را ناتمام گذاشت.


”ملک‌جمشيد“ (۱۳۴۵)، ”باباکرم“ (۱۳۴۵)، ”زندگي“ (۱۳۴۵)، ”تعصب“ (۱۳۴۶)، ”سلسله مراتب“ (۱۳۴۶)، ”شکارماه“(۱۳۴۷)، ”آدم شاخ‌ در بيار“ (۱۳۵۱)، ”پيدايش آتش“ (۱۳۴۸)، ”بيمهٔ عمر“ (۱۳۳۸) و جاى پاى آشنا، از ساخته‌هاى اوست.



پرويز اصانلو تحصيل‌کردهٔ دانشگاه سيرآکيوز و اوکلاى آمريکا، تا سال ۴۱ چند فيلم ساخت و تخصص وى در عرصهٔ فيلم‌بردارى و کارگردانى بود. از سال ۴۱ به بعد در ساخت انيميشن‌هاى تبليغاتى و تجارتي، فعاليت خود را ادامه داد.


اولين کسى که جند فيلم بصورت تک فريم ساخت، جعفر تجارتچى بود. در سال ۴۱ ”موش با اراده“ و در ۴۳ ”مرغ ماهى‌خوار“ را با همکارى پروين تيمورى به اتمام رساند. پس از اين سال‌ها فعاليت‌هاى انيميشن رو به خاموشى نهاد.


ساير فيلم‌هاى انيميشن وزارت فرهنگ و هنر که از سال ۱۳۳۶ به بعد ساخته شده‌اند، عبارتند از: ”بهترين دوست شما“ (دلارا رسولي)، ”گل و بلبل“ (فريدون فرشباف)، ”ارزش هر چيز“ (دلارا رسولي)، ”چرخ“ (پرويز ميرافشاري)، ”لاک‌پشت و مرغابى‌ها“ (جعفر تجارتچي)، ”پاداش“ (دلارا رسولي)، ”جاى پاى آشنا و ماهى طلايي“ (فرانک حسني)


در سال ۱۳۴۴ کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان، جشنواره بين‌المللى فيلم‌هاى کودکان و نوجوانان را برگزار کرد. نورالدين زرين کلک (نفاش و گرافيست) از طرف مرکز سينمايى کانون، در سال ۴۸ به بلژيک اعزام شد تا با کسب تخصص لازم، بخش انيميشن کانون را فعال‌تر سازد. زرين‌کلک در سال ۵۱ به ايران بازگشت. در سال ۵۴ مرکز تجربيات نقاشى متحرک پايه‌گذارى شد.


در سال ۱۳۵۶، با مذاکراتى که بين کانون پرورش فکرى و دانشگاه تازهٔ تأسيس فارابى صورت گرفت، توافق شد که رشتهٔ نقاشى متحرک بعنوان يکى از رشته‌هاى اين مرکز قرار گيرد، اما با تعطيلى دانشگاه‌ها اين دوره بپايان نرسيد.


در زمينهٔ اقتصادى چون درگيرى‌هاى مالى مطرح نبود. توليدات کانون رقابتى در حد برخوردهاى فستيوالى وجود داشت و گاه موجب مى‌شد فيلم‌ها براى قشر خاصى که سينماروهاى حرفه‌اى و پيروان فيلم‌هاى هنرى بودند، ساخته شود.


نورالدين زرين‌کلک، فرشيد مثقالي، على‌اکبر صادقى و نفيسه رياحى از اولين و مطرح‌ترين چهره‌هاى اين حرفه در ايران بودند.


فيلم‌هايى چون ”وظيفهٔ اول“ (نورالدين زرين‌کلک)، ”زمين بازى با بوش“ (نورالدين زرين‌کلک)، ”سپر و ساز و پرنده“ (فرشيد مثقالي)، ”سياه و سفيد“ (سهراب شهيد ثالث)، ”گلباران“ (على‌اکبر صادقي)، ”آنکه خيال بافت، آنکه عمل کرد“ (مرتضى مميز)، ”استقلال“ (پرويز نادري)، ”من آنم که ...“ (على‌اکبر صادقي)، ”کرم خيلى‌خيلى خوب“ (فرشيد مثقال)، ”رخ“ (على‌اکبر صادقي)، ”يک نقطهٔ سبز“ (مرتضى مميز)، ”سوءتفاهم“ (فرشيد مثقالي)، ”آقاى هيولا“ (فرشيد مثقالي)، ”دوباره نگاه کن“ (فرشيد مثقالي)، ”مراد بنفش“ (نفيسه رياحي)، ”دنياى ديوانه ديوانه ديوانه“ (نورالدين زرين‌کلک)، ”تداعي“ (نورالدين زرين‌کلک)، ”مرد و ابر“ (پرويز نادري)، ”ملک خورشيد“ (على‌اکبر صادق)، ”آزادى امريکايي“ (پرويز کلانتري)، ”بازگشت“ (کار گروهي)، ”اميرحمزهٔ دلدار و گور ديگر“ (نورالدين زرين‌کلک)، ”ابرقدرت‌ها“ (نورالدين زرين‌کلک)، ”بازار“ (عبدالله على‌مراد)، ”لى‌لى حوضک“ (وجيه‌الله فرد مقدم)، ”کوه جواهر“ (عبدالله على‌مراد)، ”پرواز“ (فرخنده ترابي)، ”کوزه‌گر“ (صفرعلى اصغرزاده)، ”اصحاب فيل“ (على‌ اصغرزاده) و ”يکى کم است“ (عبدالله على‌مراد) به موفقيت‌هايى در جشنواره‌هاى بين‌المللى دست يافتند.


دوشنبه 5 مرداد 1394  7:26 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

فيلم‌‌سازان انيميشن  آغازین در ايران

 

 اسفنديار احمديه

اسفنديار احمديه کار هنرى خود را در سال ۱۳۳۳ در وزارت فرهنگ و هنر در قسمت سفال‌سازى و نقاشى روى سراميک آغاز کرد. سپس تجاربى در عکاسى بدست آورد و بعد در بخش گرافيک مؤسسه وارد شد. وى با مطالعات خود و علاقه‌اى که داشت، نخستين نقاشى کارتون را به نام ملانصرالدين ساخت.



در سال ۱۳۳۸ در بخش انيميشن ادارهٔ فرهنگ و هنر شروع بکار کرد؛ و بعد چندين فيلم انيميشن را کارگردانى و يا طراحى و نقاشى کرد.

 

 نصرت‌الله کريمى

نصرت‌الله کريمى متولد ۱۳۰۳، کار هنرى خود را در سال ۱۳۱۹ در تئاتر تهران بعنوان بازيگر و طراح گريم شروع کرد. سپس براى تحصيل تئاتر عروسکى به اروپا رفت و بعد به سينماى انيميشن روى آورد و در اين زمينه در مدرسهٔ سينمايى فاموى چکسلواکى تحصيل نمود و در سال ۱۳۴۳ به ايران بازگشت و در ادارهٔ هنرهاى زيبا به سرپرستى کارگاه نقاشى متحرک گماشته شد و کار خود را بطور جدى آغاز کرد. اما بعد به جمع کارگردانان سينماى حرفه‌اى پيوست و فيلم‌سازى انيميشن را رها کرد.

 پرويز اصانلو

وى در سال ۱۳۰۸ در تهران متولد شد. و پس از آشنايى با سينما در سنين نوجواني، يک سينماى کوچک در زيرزمين منزل خود تأسيس کرد و به نمايش فيلم پرداخت. سپس اولين فيلم انيميشن دست‌ساز خود را ساخت و به نمايش گذاشت. تکنيک وى قلم و مرکب روى فيلم بود که همزمان با تجربهٔ اين تکنيک در دنيا بود، که اکنون بسيار تکامل يافته است. وى در رشتهٔ فيلم‌بردارى و فيلم‌نامه‌نويسى در دانشگاه سيرآکيوز و رشتهٔ انيميشن در دانشگاه اوکلاى آمريکا و همکارى با استوديوى والت‌ديزنى به ايران بازگشت. وى سهم عمده‌اى در شکل‌گيرى هستهٔ اوليهٔ انيميشن ايران داشت. او بيشتر در عرصهٔ کارگردانى و فيلم‌بردارى فعاليت داشت.

 جعفر تجارتچى

تجارتچى کاريکاتوريست و از پيشکسوتان انيميشن در ايراناست. وى فيلم‌سازى را با يک دوربين قديمى شروع کرد. وى در سال ۱۳۳۸ به دعوت وزارت فرهنگ و هنر به همراه پرويز اصانلو و اسفنديار احمديه به تهيه و توليد فيلم‌هاى انيميشن پرداخت. وى در حال حاضر کاريکاتورهاى ساده‌اى براى مجلات فارسى کاليفرنيا مى‌کشد و در آمريکا زندگى مى‌کند.

 نورالدين زرين‌کلک

متولد ۱۳۱۶، فارغ‌التحصيل رشتهٔ انيميشن آکادمى هنرهاى زيباى گان بلژيک و دورهٔ فيلم عروسکى در استوديوى ”ژيرى ترانکا“ (يراگ چکسلواکي)، کار هنرى خود را از دههٔ سى با مصورسازى و کاريکاتور شروع کرد. و سپس به تأليف و تصويرسازى کتاب‌هاى متعدد پرداخت. در سال ۴۸ از طرف کانون به بلژيک اعزام شد تا در زمينهٔ انيميشن تحصيل کند. وى بنيانگذار و استاد رشتهٔ نقاشى متحرک در مرکز تجربيات کانون پرورش فکري، بنيانگذار و استاد دورهٔ کارشناسى ارشد انيميشن در دانشگاه فارابى است. وى در آسيفاى بين‌المللى و ايران عضو هيئت مديره است و تأليفات و تصويرسازى‌هايى در کتاب‌هاى کودکان و نوجوانان دارد. فيلم‌هاى ”دنياى ديوانه ديوانه ديوانه“، ”تداعي“ ، ”اميرحمزه“، ”وظيفه اول و ابرقدرت‌ها“ بيش از ۱۴ جايزه و ديپلم افتخار را نصيب وى کرده است.


 فرشيد مثقالى

متولد ۱۳۲۲ و فارغ‌التحصيل دانشکدۀ هنرهاى زيباى دانشگاه تهران در رشتهٔ نقاشى است. وى از نخستين افرادى است که انيميشن را در کانون پرورش فکرى با تجربهٔ شخصى آغاز کرد. برخى آثار وى موفقيت‌هايى در جشنواره‌هاى داخلى و خارجى کسب کرده است.


 على‌اکبر صادقى

متولد ۱۳۱۶، فارغ‌التحصيل دانشکده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران است. وى در زمينهٔ تصويرگري، برگزارى نمايشگاه‌هاى نقاشى و فيلم‌سازى انيميشن فعاليت مى‌کند. وى اولين فيلم خود را در سال ۱۳۴۸ ساخت. فيلم‌هاى وى جوايز متعددى را نصيب خود کرده است. صادقى از فيلم‌سازان مطرح انيميشن ايران در عرصهٔ بين‌المللى بوده است.


 

نفيسه رياحى

فارغ‌التحصيل رشتهٔ هنرهاى تزئينى از ايستبورن انگليس و رشته نقاشى و مجسمه‌سازى از هنرهاى زيباى ژنو است. وى فيلم‌هايى را کارگردانى کرده و با برنامه کودک تلويزيون ملى ايران همکارى داشته است. همچنين کتاب‌هايى را تصويرسازى کرده و در استوديوى بل ويزيون بروکسل انيماتور بوده است.

 مرتضى مميز

متولد ۱۳۱۵ و فارغ‌التحصيل دانشکده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران است. وى طراح گرافيک نشريات، پوسترها و کتاب‌هاى متعددى بوده است. همچنين در طراحى صحنه فعاليت داشته و آثار گرافيکى در کشورهاى مختلف به چاپ رسيده است. مميز شش کتاب و نه مقاله در زمينه گرافيک منتشر کرده است.

 

مرتضى مميز از بنيانگذاران رشته گرافيک در دانشکده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران و عضو انجمن بين‌المللى طراحان گرافيک (AGI) مى‌باشد. وى اولين کار انيميشن خود را در سال ۱۳۵۰ و به سفارش کانون پرورش فکرى ساخت.

 آراپيک باغداساريان

زنده‌ياد باغداساريان، فارغ‌التحصيل رشته نقاشى دانشکده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران، تصويرگر کتاب‌هاى درسى و نشريات و جزو نخستين کسانى است که انيميشن را در کانون پرورش فکرى شروع کرد.

 پرويز نادرى

وى فارغ‌التحصيل هنرستان نقاشى و از همکاران کانون پرورش فکرى بود و فيلم‌هايى را کارگردانى کرد. اما اين راه را ادامه نداد.

 وجيه‌الله فرد مقدم

وى از ۱۳۵۱ به شکل تجربى و بخصوص در راستاى فيلم‌هاى تبليغاتى و بازرگانى فعاليت داشته است. مقدم دورهٔ نقاشى متحرک را در مرکز تجربيات انيميشن گذراند و در سال ۵۴، دورهٔ انيميشن عروسکى را در چکسلواکى طى کرد. وى انيماتور و فيلم‌بردار و کارگردان فيلم‌هاى متعددى از توليدات کانون است.

 عبدالله على‌مراد

على‌مراد متولد ۱۳۳۶ است. پس از طى دورهٔ آموزش در مرکز تجربيات نقاشى متحرک و نيز پس از طى دورهٔ کارآموزى در استوديوهاى فيلم عروسکى چکسلواکي، به استخدام مرکز سينمايى کانون درآمد و فعاليت خود را ادامه داد. وى در چندين فيلم از توليدات اين مرکز، فيلم‌بردار، انيماتور و کارگردان بوده است. مجموعهٔ فيلم قصه‌هاى بازار، اولين فيلم سينمايى و انيميشن در ايران شناخته شده است.

 

 نازنين سبحان سربندى

وى متولد ۱۳۲۸ و فارغ‌التحصيل دانشکدهٔ هنرهاى زيباى دانشگاه تهران است. وى از سال ۱۳۵۲ کار انيميشن را در کانون آغاز کرد.

 احمد عربانى

عربانى فعاليت خود را با کاريکاتور براى نشريات آغاز کرد؛ و در سال ۵۳ با کانون به عنوان انيماتور همکارى داشته است.

 صفرعلى اصغرزاده

وى به عنوان انيماتور پس از سال ۱۳۵۹ با کانون همکارى داشته است.

 محمدرضا عابدى

فعاليت خود را از اصفهان آغاز کرد و از سال ۱۳۶۲ تاکنون با کانون همکارى داشته است؛ و جوايزى را در جشنواره‌ها بخود اختصاص داده است.

 فرخنده ترابى

از سال ۱۳۶۷ پس از آموزش فيلم‌سازى انيميشن در کانون پرورش فکري، به عنوان اينماتور، فيلم‌بردار و دستيار کارگردان همکارى خود را ادامه داد.

 محمد مقدم

محمد مقدم از سال ۱۳۴۶ با نوشتن فيلم‌نامه با مرکز سينمايى کانون همکارى کرد و بعد فيلم‌هايى را کارگردانى نمود.

 

از ديگر کسانى که در کانون در بخش انيميشن فعاليت داشته‌اند مى‌توان احمد سبقي، سودابه آگاه، خاچيک آکوپيان و رسول نصرآزادانى را نيز نام برد.

 

در سيما، انيميشن با فعاليت هرمز حقيقي، حميد نويم، آندرانيک آغازاريان، مسعود ممتازي، افخم ماکويي، مسعود دشتبان، مسعود جعفرى‌جوزاني، همراه است، که هر يک سهمى را در واحد انيميشن سيما برعهده داشته‌اند. همچنين مى‌توان از کارگردان‌هايى چون مهوش تهراني، کيوان ممتازي، محمد فرشيدمهر، مهين جواهريان، شهريار بحراني، گلناز افضل، سيامک اعتماديه، مينا تقوي، هلن متقيان، حسن تهراني، شهريار سرمست، محمدرضا سپيداري، پروين صفري، غلام حيدراکابري، منوچهر احدي، رحيم حکمت شعار، منوچهر خوشخرام، سيامک والى‌پور، بهمن عبدي، نازنين رابط، منوچهر منصوردهقان، على‌اصغر آزادي، محمدرضا عابدي، حسين ذوقي، محمد کيايي، زهرا مژده‌بخش، حسين خورذوقي، حسن خراساني، مهناز بکايي، بهروز يغمائيان، نسرين قلى‌بيگيان، راضيه فلاح، فاطمه کريمي، ميرصادقي، افسانه سليمانى مختاري، رؤيا فولادي، ابوالفضل الحاکي، مريم جبيني، رؤيا خاشعي، آذر پژوهنده، سعيد ذاکري، مصطفى ندرلو، مهرزاد صديقي، ايمان شکري، سوسن صبوريان، شهين قبادزاده، جهانگير قربانخاني، ميترا عبدي، عذرا پورمند، سياوش زرين‌آبادي، غلامرضا گرشاسبي، ساسان پسيان، عليرضا زماني، مهدى خرميان، سعيد آذرنژاد، پروين تجويد، حسين مرادى‌زاده، رسول بابارضا، نام برد که در انيميشن سيما فيلم ساخته‌اند.

 

قمر تاج ماکوئي، مهدى خرميان، ميترا عبدي، يارزرلو، حسين روشن‌بخش، اردعطاپور، ناهيد صمدى امين، حميد بهرام‌فرد، عباس علامه، فريدون شيردل، احمد رضائى سرسنگي، مژگان مدني، جعفر رابطي، حسن رابطي، خداکرمي، کاوندي، محمود زنده‌نام، محمد سلطان‌پور، دانش، ابوالحسني، آرياني، رضا حبيبي، نيره پروندي، صمد غلام‌زاده، على ايزدپرست، کاوه بهرامى‌مقدم، حسن خراساني، اسماق‌عرب، سعيد رزم آهنگ، شمس‌الدين آروند، داور نجفي، زهره بياد، حجت‌الله اميدي، عليرضا نعمت‌پور، اميرشهاب رضويان، محمد کوچک‌زاده، پريسا فقيه، هاله کاظمي، مهران سپهران، اسد بيناخواهي، مريم فهيمي، ناصر گل‌محمدي، مهدى آذرتاش، برادران خوشخرام، ابوالفضل رازاني، فريدون - منوچهر و مهرداد احدي، مرحوم رضا شبيري، فهيمه سرخابي، رضا درياب، سعيد اميني، محمدرضا فخرايى‌زاده، اميرعلى باروتيان، اميرمحمد دهستاني، روزت قادرى و ... . در مؤسسات ديگر و نيز در بخش خصوصى به توليد فيلم انيميشن پرداخته‌اند.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:28 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

تعريف متحرک‌سازى

در لغت انيميشن يعنى زنده کردن، جان دادن و حرکت بخشيدن. در اصطلاح سينما، فيلمى است که تک‌فريم (قاب به قاب) گرفته شود، که داراى ويژگى‌هايى است و در قالب‌هاى متنوعى ساخته مى‌شود.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:29 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها