0

غزل شمارهٔ ۱۲۳ - طوطی خوش لهجه

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شمارهٔ ۱۲۳ - طوطی خوش لهجه

 
 
شهریار
 
 

مایه حسن ندارم که به بازار من آئی

جان فروش سر راهم که خریدار من آئی

ای غزالی که گرفتار کمند تو شدم باش

تا به دام غزل افتی و گرفتار من آئی

گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین

همه در حسرتم ای گل که به گلزار من آئی

سپر صلح و صفا دارم وشمشیر محبت

با تو آن پنجه نبینم که به پیکار من آئی

صید را شرط نباشد همه در دام کشیدن

به کمند تو فتادم که نگهدار من آئی

نسخه شعر تر آرم به شفاخانه لعلت

که به یک خنده دوای دل بیمار من آئی

روز روشن به خود از عشق تو کردم چو شب تار

به امیدی که تو هم شمع شب تار من آئی

گفتمش نیشکر شعر از آن پرورم از اشک

که تو ای طوطی خوش لهجه شکر خوار من آئی

گفت اگر لب بگشایم تو بدان طبع گهربار

شهریارا خجل از لعل شکربار من آئی

 

شنبه 3 مرداد 1394  5:20 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها