پیدایش
ناوهای محافظ جدید فقط از نظر نام با ناوهای اولیه شباهت دارند اصطلاح «ناو محافظ» در اواسط قرن نوزدهم کاربرد خود را از دست داد و درحین جنگ جهانی دوم توسط پادشاهی متحده / بریتانیا و به وسیله نیروی دریایی شاهنشاهی برای اطلاق به نوعی کشتی اسکورت کننده ضد – زیردریایی که بزرگتر از یک کرووت(Corvette) و کوچکتر از یک destroyer بود مجددا به کار گرفته شد.
این ناوها برای جبران کمبودهایی در طراحی کرووتها از قبیل محدودیت تسلیحات و بدنهای که مناسب اقیانوس پیمایی نبود، داشتن تنها یک شافت / دایور شافت که سرعت و قدرت مانور آنها را کاهش میداد. و کم بودن نبرد و تیررس تسلیحات به دنیای کشتیهای جنگی معرفی شدند. این ناوهای جدید با استانداردهای یکسانی از نظر ساختار تجاری و مانند Corvetteها طراحی و ساخته شده بودند.و معیار ساخت و اندازه گیری آنها یارد بود که بیشتر در ساختار کشتیهای جنگی به کار نرفته بود. اولین ناوهای محافظ کلاس River مربوط به (۱۹۴۱) بودند که اساسا متشکل از ۲ عدد از کلیه ماشین آلات کرووتها در یک بدنه بزرگتر بودند؛ و مجهز به آخرین سلاحهای ضد – زیر دریایی Hedgchog بودند. این ناوها از نیروی آتشی با قدرت تخریب و سرعت کمتر از آنچه destroyerها داشتند. برخوردار بودند؛ ولی این دو ویژگی در جنگهای ضد – زیردریایی لازم هم نبودند (برای مثال دستههای ASDICها در سرعت بیش از ۲۰ گره کارایی نداشتند.) در عوض این ناوهای محافظ کشتیهای جدی و بی پیرایه و سخت و با استقامتی بودند که برای تخریبهای بزرگ مناسب بودند و مجهز به آخرین نوآوریهای مربوط به جنگ ضد – زیردریایی بودند. از آنجا که این ناوها صرفا به منظور اسکورت کردن و حفاظت و نه برای وارد شدن در میدان نبرد ساخته شده بودند تیررس بردتیر و سرعت محدودی داشتند تنها در سال ۱۹۴۴بود که ناوهای محافظی به نام کلاس Bay (خلیج) به منظور شرکت در ناوگان نیروی دریایی و نبرد (با وجود اینکه هنوز از سرعت محدودی برخوردار بودند) ساخته شدند، این ناوها شبیه به اسکورتهای مخرب (DE) نیروی دریایی ایالات متحده (USN) بودند با وجود اینکه اسکورتهای مخرب آمریکایی دارای سرعت و قدرت تخریب بیشتر و برای وارد میدان شدن مناسب تر بودند. DEهای آمریکایی که در خدمت «نیروی دریایی پادشاهی» «پادشاهی متحده / بریتانیا» بودند در رده ناوهای محافظ قرار میگرفتند و ناوهای محافظ «کلاس “Tacoma” که متاثر از طراحی بریتانیایی بودند و در USN خدمت میکردند در زمره ناوهای محافظ گشت زنی (PF) قرار میگرفتند.
ناوهای محافظ دارای موشک هدایت شونده
ساخت موشک زمین به هوا پس از جنگ جهانی دوم توانایی عملیات نبرد ضد هوایی را در قالب “ ناوهای محافظ دارای موشک هدایت شونده” برای این ناوها فراهم کرد. این ناوها که به عنوان مبارزان سطحی کم هزینهای طراحی شده بودند توانایی انجام چند ماموریت همزمان که برای جنگندههای مدرن سطحی لازم است و مقابله با تهدیدات برخوردار از تکنولوژی الکترونیکی را ندارند و همچنین قابلیتهای رشد زیادی نیز ندارند. در USN این کشتیها را تا سال ۱۹۷۵ با نام اسکورت اقیانوس و «DE» یا «DEG» نماد طبقه بندی بدنه میشناختند که این نام ازاسکورت مخرب یا DE مربوط به زمان جنگ جهانی دوم برای آن باقی مانده بود. نیروهای دریایی کشورهای دیگر همچنان نام «نام محافظ» را به کار میبردند. از دهه ۱۹۵۰ تا دهه ۱۹۷۰ کشتیهای سفارشی نیروی دریایی آمریکا در طبقه بندی ناوهای محافظ هدایت شونده قرار میگرفتند که در واقع رزمناوهای AAW بودند که براساس بدنه مخربها ساخته شده بودند. برخی از این کشتیها - رزمناو کلاس برلین بریج، رزمناو کلاس تراکستن رزمناو کلاس کالیفرنیا، رزمناو کلاس ویرجینیا مجهز به نیروی هستهای / شکافت هستهای بودند. این ناوها از همه ناوهای محافظ پیشین بزرگتر بودند و استفاده از اصطلاح «ناو محافظ» در اینجا به استفاده اصلی و اولیه از این کلمه بسیار نزدکیتر از هر زمان دیگر بود. چنین کشتیهایی در سال ۱۹۷۵ همگی در دسته رزم ناوهای دارای موشک هدایت شونده (CG/CGN) یا در صورت این که مخرب کلاس فاراگوست (۱۹۵۸) بودند. به عنوان مخرب دارای موشک هدایت شونده (DDG) تلقی میشدند. تقریبا همه ناوهای محافظ مدرن با نوعی از موشکهای هجومی یا دفاعی مجهز هستند به این دلیل در دسته ناوهای محافظ دارای موشک هدایت شونده (FFG) قرار میگیرند. بهبود سیستم در موشکهای زمین به هوا (مانند یوروستم آستر MBDA / آستر ۱۵ به این معنا بودهاست که ناو محافظ امروزی میتواند به عنوان موضع دفاعی در عملیاتها به کار گرفته شود و ما را از به کار بردن ناوهای محافظ تخصیصی AAW بی نیاز میکند و میتواند هسته بسیاری از نیروهای دریایی مدرن را تشکیل دهد.
ناوهای محافظ جنگ ضد – زیردریایی
در سوی دیگر این طیف «طبقه بندی» برخی از ناوهای محافظ به جنگ ضد – زیر دریایی «ASW» اختصاص مییابند. سرعت فزاینده زیردریاییها در اواخر جنگ جهانی دوم (نگاه کنید به زیردریایی آلمانی مدل XXI به این معنا بود که برتری سرعت ناوهای محافظ نسبت به زیردریاییها به میزان زیادی در حال کاهش بود. دیگر این امکان وجود نداشت که ناوهای محافظ تنها کشتیهایی با سرعت کم باشند که تنها از ماشین آلات مربوط به کشتیهای تجاری برخوردار باشند و به این ترتیب ساختار ناوهای محافظ پس ازجنگ به صورت کشتیهای سریع از قبیل ناو محافظ تیپ ۱۲ / کلاس «وتیپی» بود. چنین کشتیهایی تجهیزات پیشرفته «سونار (ردیاب صوتی) از قبیل سونار عمق متغیر یا سونار ردیف یدکی و سلاحهای تخصصی مانند اژدر سلاحهای جلو – انداز مانند لیمبو و اژدرهای ضد زیر دریایی حامل موشک مانند «ASROC» یا موشک ایکارا را حمل میکردند. آنها میتوانند از طریق حمل موشکهای زمین به هوا و هوا به زمین (مانند گنجشک AIM -۷ / اسپرو دریا یا اگزوست تواناییهای دفاعی و هجومی خود را حفظ کنند. ناو محافظ تیپ ۲۲ اولیه نیروی دریایی پادشاهی «انگلستان» نمونهای از چنین ناو محافظ تخصصی ASW میباشد. بویژه برای ASW بیشتر ناوهای محافظ مدرن دارای عرشه فرود هلیکوپتر /هلیپد و آشیانه در عقب خود برای انجام عملیاتهای هلیکوپتر ی هستند و این موضوع نیاز به بستن تماسهای ناشناخته زیرسطحی را که ردیابی کردهاست از بین میبرد و متعاقبا حمله را به مخاطره میاندازد وبه علت اینکه زیردریاییهای جدید اغلب مجهز به نیروی هستهای و سریعتر از کشتیهای جنگی سطحی هستند. در عوض هلیکوپتر موجود برای این کار استفاده میشود وبه کشتی مادر اجازه میدهد تا در فاصله امنی قرار گیرد. برای این کار هلیکوپتر با حس گرهایی از قبیل غوطه ورهای صوتی، سونو بویها، سونار درون آب رونده سیمی و ردیابهای مغناطیسی هر گونه نابهنجاری به منظور شناسایی تهدیدات احتمالی و مبارزه با اهداف تعیین شده توسط اژدرها یا حملات در عمق مجهز شدهاست. هلیکوپترها با رادارهای on- board که در اختیار دارند حتی میتواند برای شناسایی اهداف فراتر از افق نیز استفاده میشوند واگر دارای موشک ضد –کشتی از قبیل موشک پنگوئن یا سی سکوا باشند میتوانند درجنگ ضد – سطحی نیز مورد استفاده قرار میگیرند هلیکوپتر همچنین برای عملیات جستجو و نجات نیز بسیار ارزشمند است و به میزان زیادی جای قایقهای کوچک یا کامیونهای بزرگ را برای کارهایی از قبیل انتقال پرسنل، حمل نامه و و محموله بین کشتی هایا خشکی را گرفتهاست. با استفاده از هلیکوپترها این کارها را سریعتر و با خط کمتری وهمچنین بدون نیاز به منحرف شدن ناو محافظ از مسیر اصلی خود میتوان به انجام رساند.
پیشرفتهای جدید
امروزه در طراحی ناو محافظ از تکنولوژی استتار استفاده میشود. طراحی آنها طوری است که حداقل تشخیص برای رادار را ممکن میسازند وهمچنین باعث نفوذ هوای تازه به آنها میشود. قدرت مانور این ناوهای محافظ با توانایی مانور کشتیها مقایسه شدهاست. نمونه خوبی از این دست ناو محافظ کلاس La Fayette فرانسوی است که دارای موشک آستر MBDA / آستر ۱۵ برای حملات ضد موشکی است دو نمونه دیگر ناوهای محافظ آلمانی و کلاس F۱۲۵ و کلاس Sachsen هستند. امروزه نیروی دریایی فرانسه اصطلاح ناو محافظ و مخربها به کار میبرد. شمارههای پرچم برای شمارههای سری F که به طور بینالمللی به عنوان ناومحافظ شناخته میشوند و شمارههای پرچم سری D که به عنوان مخرب شناخته میشوند هنوز متفاوت است. این باعث نوعی سردرگمی میشود زیرا برخی از کشتیها درنیروی دریایی فرانسه ناو محافظ خوانده میشوند در حالیکه همان نوع کشتیها را در جاهای دیگر به نام مخرب میشناسند این طبقه بندی همچنین برخی از انواع بزرگترین کشورهای بزرگ جهان که فرانسوی هستند را دردسته بندی ناوهای محافظ قرار میدهد. بعضی از نمونههای جدید ناوهای محافظ برای استقرار نیرو و موضع گیریهای سریع و نبرد با کشتیهای کوچک بسیار مناسب هستند و در واقع طلایه دار عقیده مبتنی بر نبرد بین رقبای دارای نیروی یکسان و از یک نوع هستند. نمونهای از چنین مکاتب فکری «کشتی نبرد ساحلی (Littoral Combat Ship) است که نمونهای از آن کشتی USS Freedom (LCS۱) میباشد وبه عنوان اولین کشتی از این نوع شناخته میشود.
منبع:ویکی پدیا