0

∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

 
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

 

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ

 

ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهی را هدایت کرد؛ و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت؛ پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب‌کنندگان چگونه بود!     

 

 

سوره نحل  آیه ۳۶  


تقدیم به تمام پیامبران الوالعزم 

به نیت  خارج شدن از تاریکی  و پناه بردن به روشنایی  

 

 

سه شنبه 23 تیر 1394  1:58 AM
تشکرات از این پست
saeedakh nazaninfatemeh kuoroshss shirdel2 nargesza namebaran
saeedakh
saeedakh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 2084
محل سکونت : فارس

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

كلمه (طاغوت ) در اصل مانند طغيان، مصدر و به معناى تجاوز از حد بدون حق بوده است، و اسم مصدر آن (طغوى ) است، راغب گفته: طاغوت عبارت از هر متعدى و هر معبودى غير از خداست، كه هم در مفرد بكار مى رود و هم در جمع، خداى تعالى نيز آن را هم در مفرد بكار برده و فرموده: (فمن يكفر بالطاغوت ) و نيز فرموده: (و الذين اجتنبوا الطاغوت )، و هم در جمع بكار برده و فرموده: (اولياؤ هم الطاغوت ).

و اينكه فرمود: (لقد بعثنا فى كل امة رسولا) اشاره است به اينكه مساله بعثت رسول، امرى است كه اختصاص به امتى ندارد، بلكه سنتى است كه در تمامى مردم و همه اقوام جريان مييابد، و ملاكش هم احتياج است، و خدا به حاجت بندگان خود واقف است همچنانكه در آيه قبلى بطور اجمال به عموميت بعثت رسول اشاره نموده و فرمود: (كذلك فعل الذين من قبلهم ).

سه شنبه 23 تیر 1394  2:47 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss shirdel2 nargesza
saeedakh
saeedakh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 2084
محل سکونت : فارس

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

و جمله (ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت ) - بطورى كه از سياق بر مى آيد - بيان بعثت رسول است و معنايش اين است كه حقيقت بعثت رسول جز اين نيست كه بندگان خداى را به عبادت خدا و اجتناب از طاغوت دعوت كند، زيرا امر و نهى از يك بشر به ساير افراد بشر، مخصوصا وقتى كه آمر و ناهى رسول باشد جز دعوت عادى، معناى ديگرى ندارد، و معنايش الجاء و اضطرار تكوينى نيست، و خود رسول نمى توانند چنين ادعايى بكند تا كسى در رد ادعايش بگويد: (اگر خدا بخواهد ما غير او را نمى پرستيم، و اگر نخواهد ديگر فرستادن رسول معنا ندارد).

سه شنبه 23 تیر 1394  2:48 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss shirdel2 nargesza
saeedakh
saeedakh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 2084
محل سکونت : فارس

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

و اينكه فرمود (فمنهم من هدى الله و منهم من حقت عليه الضلالة ) معنايش اين است كه تمامى امتها، مانند اين امت، منقسم به دو طايفه بودند، يك طايفه، آنهايى كه خدا هدايتشان كرده، و به عبادت او و اجتناب از طاغوت موفق شدند.

توضيح اينكه: هدايت تنها و تنها از ناحيه خداى تعالى است و احدى با او شريك نيست و جز او به هيچ كس ديگرى منتسب نمى شود مگر به تبع او همچنانكه خود او در قرآن مجيدش خطاب به پيغمبر گراميش فرموده: (انك لا تهدى من احببت و لكن الله يهدى من يشاء).

سه شنبه 23 تیر 1394  2:51 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss shirdel2 nargesza
saeedakh
saeedakh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 2084
محل سکونت : فارس

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

طايفه دوم از امتها، آنهايى هستند كه ضلالت بر آنان ثابت و لازم شده و اين آن ضلالتى است كه خود انسان به سوء اختيارش درست مى كند، نه آن ضلالتى كه خدا بعنوان مجازات، آدمى را بدان مبتلا مى سازد، بدليل اينكه درباره آن، تعبير به اثبات و لزوم كرده و در آيه بعدى آن را بخود نسبت داده و فرموده است: (فان الله لا يهدى من يضل ) پس معلوم مى شود قبلا ضلالتى بوده كه خدا آن را اثبات و لازم كرده و به خود نسبت داده، و اين همان ضلالت مجازاتى است (دقت بفرمائيد).

خداى تعالى در هيچ جاى كلام خود اضلال را به خود نسبت نداده مگر آن اضلالى كه مسبوق به ظلم خود عبد يا فسق و كفر و تكذيب او و نظاير آن باشد. مثلا فرموده (و الله لا يهدى القوم الظالمين ) و معلوم است كه هدايت نكردن، عين اضلال است. و نيز فرموده: (و ما يضل به الا الفاسقين ) و نيز فرموده: (ان الذين كفروا و ظلموا لم يكن الله ليغفر لهم و لا ليهديهم طريقا الا طريق جهنم ) و نيز فرموده: (فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم ) و همچنين آياتى ديگر.

سه شنبه 23 تیر 1394  2:53 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss shirdel2 nargesza
saeedakh
saeedakh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 2084
محل سکونت : فارس

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

در آيه مورد بحث خدا نفرمود: (پس بعضى از ايشان كسانيند كه خدا هدايتشان كرده و بعضى كسانيند كه گمراهشان نموده ) با اينكه جا داشت همين جور تعبير فرمايد چون اين ضلالت، ضلالت مجازات و مستند به خداى تعالى است، و اين بدان جهت بود كه كسى توهم نكند اصل ضلالت هم مستند به او است بلكه اول كسانى را كه هدايت كرده اسم برد آنگاه كسانى كه سزاوار گمراهى هستند را در مقابل آنان آورد و آنها كسانيند كه به اختيار خود ضلالت را بر هدايت برگزيدند يعنى اين را اختيار كردند كه هدايت نشوند و خدا هم با اينكه كار او هدايت است هدايتشان نكرد. توضيح اين مطلب با بيان ديگر اين است كه: فرق ميان ضلالت ابتدايى كه منسوب به بنده خداست با ضلالت مجازاتى كه منسوب به خداى تعالى است اين است كه خداى تعالى در اصل خلقت بشر استعداد هدايت و امكان رشد را در او نهاده بطورى كه اگر بر طبق فطرتش قدم بردارد و فطرت خود را مريض نكند و استعداد هدايت خود را با پيروى از هوى و ارتكاب گناهان باطل نكند و بر فرض هم كه گناهى از او سر بزند نقيصه اى كه از اين راه بر فطرتش وارد شده با ندامت و توبه جبران نمايد، خداى تعالى هدايتش مى كند اين هدايت هدايت پاداشى و از ناحيه خداى تعالى است، همچنانكه استعداد اولى و فطريش هدايت اولى او بود.

سه شنبه 23 تیر 1394  2:54 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss shirdel2 nargesza
saeedakh
saeedakh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 2084
محل سکونت : فارس

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

توضيح اينكه (ضلالت) امر عدمى است و نمى توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است

و چه بسا بعضى توهم كنند كه امكان و استعداد هميشه دو طرفى است، كسى كه استعداد هدايت دارد، استعداد ضلالت هم دارد، و انسان همواره ميان آثار وجودى و افعال مثبته خود در حال تردد است و همه اينها از خداوند متعال است حتى استعداد و امكان اوليه اش.

سه شنبه 23 تیر 1394  2:56 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss shirdel2 nargesza
saeedakh
saeedakh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 2084
محل سکونت : فارس

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

ليكن توهم مزبور بسيار واهى و سست است زيرا درست است كه امكان، امرى دو طرفى است و ليكن يك طرف ديگر امكان مورد بحث كه ضلالت است امر وجودى نيست كه آن را به خدا نسبت دهيم و بگوييم انسان چه راه هدايت را انتخاب كند و چه راه ضلالت را در هر دو حال خدا او را چنين و چنان كرده است. پس ضلالت از اين جهت ضلالت است كه عدم هدايت است و اگر آن را امرى وجودى و ثبوتى بگيريم ديگر عدم هدايت و ضلالت نخواهد بود بلكه در اينصورت هدايت و ضلالت دو اثر از آثار وجودى مى شوند، مانند آثار وجودى كه بر يك سنگ يا كلوخ مترتب مى شود كه هر دو وجودى است.

و به عبارت ديگر: ضلالت، وقتى ضلالت است كه در برابرش هدايتى باشد كه اين نسبت به آن ضلالت باشد يعنى كمالى كه در هدايت است فاقد باشد و در اينصورت مسلم است كه بخاطر آن فقدان و نادارى كمال، ضلالت شده، پس ضلالت امرى عدمى است، و اگر امرى وجودى فرض شود ديگر ضلالت نيست و ديگر انسانها به دو قسم ضال و مهتدى تقسيم نمى شوند و حالات انسانى هم به دو حالت ضلالت و هدايت تقسيم نمى گردد، پس چاره اى جز اين نيست كه ضلالت را امرى عدمى بدانيم و ضلالت اولى هر كسى را به خود او منسوب نماييم - پس در اينجا به دقت تامل كنيد تا قدمها بعد از ثبوتش نلغزد -.

(فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذبين ) - از ظاهر سياق بر مى آيد كه خطاب در كلمه (سيروا: سير كنيد) به كسانى است كه شرك ورزيده و مى گفتند: (اگر خدا مى خواست چيزى غير از او نمى پرستيديم ) و التفات از غيبت به خطاب به ايشان براى بهتر تاثير كردن سخن و تثبيت كلام و اتمام حجت بوده است.

سه شنبه 23 تیر 1394  2:57 AM
تشکرات از این پست
kuoroshss shirdel2 nargesza
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

بنام خدا

سوره نحل آیه 36 «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ»
ـ ما در هر امتى رسولى بر انگیختیم که: «خداى یکتا را بپرستید; و از طاغوت اجتناب کنید» خداوند گروهى را هدایت کرد; و گروهى ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت; پس در روى زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود!
به دنبال اعلام این واقعیت که: وظیفه پیامبران تنها ابلاغ آشکار است، آیه بعد اشاره کوتاه و جامعى به وضع دعوت پیامبران کرده، مى گوید: «ما در هر امتى رسولى فرستادیم» (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولاً).
«أُمَّت» از کلمه «أُم» به معنى مادر و یا به معنى هر چیزى که دیگرى را به خود ضمیمه مى کند، آمده، و از این رو به هر جماعتى که در میان آنها یک نوع وحدت، از نظر زمان یا مکان یا تفکر و یا هدف بوده باشد امت مى گویند، و از بررسى موارد استعمال آن، در قرآن که به 64 مورد بالغ مى شود این واقعیت تأیید مى گردد.
سپس اضافه مى کند: محتواى دعوت همه این رسولان این بود «خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید» (أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ).(1)
به این ترتیب، دعوت به سوى «توحید» و «مبارزه با طاغوت» اساس دعوت تمام پیامبران را تشکیل مى داده، و نخستین چیزى بوده است که: همه بدون استثناء به آن دعوت مى کردند، چرا که اگر پایه هاى توحید محکم نشود، و طاغوتها از جوامع انسانى و محیط افکار طرد نگردند، هیچ برنامه اصلاحى قابل پیاده کردن نیست.
«طاغوت»، همان گونه که قبلاً نیز گفته ایم، صیغه مبالغه از ماده «طغیان» به معنى متجاوز و متعدى از حد و مرز است، و به هر چیزى که وسیله تجاوز از حدّ گردد، نیز گفته مى شود، از این جهت، به شیطان، بت، حاکم جبار و ستمگر و مستکبر، و بالاخره مسیرى که به غیر حق منتهى گردد، طاغوت گفته مى شود.
این کلمه هم به معنى مفرد و هم به معنى جمع استعمال مى شود، هر چند گاهى آن را به «طواغیت» جمع مى بندند.
اکنون، ببینیم نتیجه دعوت انبیا به توحید به کجا رسید، در اینجا قرآن مى گوید:
«گروهى از آن امتها کسانى بودند که خدا هدایتشان کرد» (فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللّهُ).
«و گروهى از آنان ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت» (وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ).
گرچه باز، در این آیه، پیروان مکتب جبر سر و صدا بلند کرده اند این هم دلیل دیگرى بر مکتب ما! ولى کراراً گفته ایم، اگر آیات هدایت و ضلالت را در کنار هم بچینیم هیچگونه ابهامى در آنها نیست، و نه تنها اشاره اى به جبر نمى کند بلکه، به وضوح مسأله اختیار و اراده و آزادى انسان را بیان مى دارد، چرا که بسیارى از آیات قرآن، مى گوید: هدایت و ضلالت الهى به دنبال شایستگى ها یا ناشایستگى هائى است که در انسانها بر اثر اعمالشان پیدا مى شود.
خداوند ظالمان، مسرفان، دروغگویان و مانند آنها را، طبق صریح آیات قرآن، هدایت نمى کند، ولى به عکس آنهائى که در راه خدا جهاد و تلاش و کوشش مى کنند و آنهائى که دعوت پیامبران را مى پذیرند، همه را مشمول الطاف خود قرار داده و در مسیر پر فراز و نشیب تکامل و سیر الى اللّه هدایتشان مى کند، اما گروه اول را به حال خود وا مى گذارد، تا نتیجه اعمالشان دامان آنها را بگیرد و در بیراهه ها سرگردان شوند.
و از آنجا که خاصیت اعمال اعم از نیک و بد از ناحیه خدا است، نتائج آنها را مى توان به خدا نسبت داد.
آرى، سنت خداوند بر این است که: نخست اقدام به هدایت تشریعى مى کند، یعنى پیامبران را مبعوث مى دارد، تا هماهنگ با فطرت، مردم را به توحید و نفى طاغوت دعوت کنند، و به دنبال این هدایت تشریعى، هر شخص و گروهى لیاقت و شایستگى از خود نشان داد، مشمول لطف او و هدایت تکوینى اش مى گردد.

1- این جمله در تقدیر چنین بوده است: «لَیَقُولَ لَهُمُ اعْبُدُوا اللّهَ».

 

                  

سه شنبه 23 تیر 1394  7:05 AM
تشکرات از این پست
nargesza kuoroshss
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

بنام خدا

ادامه تفسیر آیه 36 سوره نحل از تفسیر نمونه جلد 11

آرى، این است سنت همیشگى خدا، نه آن گونه که «فخر رازى» و امثال او از طرفداران مکتب جبر گفته اند که: خداوند نخست به وسیله انبیاء دعوت مى کند، و بعد خودش ایمان و کفر را جبراً در افراد (بدون هیچ دلیلى) مى آفریند.
و عجب این که: هیچ سؤال و پرسشى از خدا در این زمینه نمى توان کرد؟ راستى چه ترسیم وحشتناکى از خدا کرده اند، که با هیچ عقل و عاطفه و منطقى سازگار نیست؟.
جالب توجه این که: تعبیر آیه فوق، در مورد هدایت و ضلالت متفاوت است: در مورد اول مى گوید: «گروهى را خدا هدایت کرد» اما در مورد دوم نمى گوید: «گروهى را خدا گمراه ساخت» بلکه، مى گوید: حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ: «گمراهى براى آنها ثابت شد و دامانشان را چسبید»!.
این تفاوت در تعبیر، ممکن است اشاره به واقعیتى باشد که، در آیات دیگر قرآن و بعضى از روایات وارد شده است که، خلاصه اش چنین است:
در رابطه با مسأله هدایت، بیشترین سهم مربوط به مقدماتى است که خدا آفریده، عقل داده، فطرت را براى توحید بسیج کرده، پیامبران را فرستاده، آیات تشریعى و تکوینى را ارائه نموده است، تنها یک تصمیم گیرى آزادانه از ناحیه بندگان کافى است که آنها را به سر منزل مقصود برساند.
ولى در مسأله ضلالت تمام سهم را بندگان گمراه دارند، زیرا بر ضد مسیر حوادث تکوین و تشریع حرکت مى کنند، فطرت الهى را زیر پا مى گذارند، قوانین او را نادیده مى گیرند، آیات تشریعى و تکوینى را پشت سر قرار مى دهند، چشم و گوش دل را بر دعوت انبیاء مى بندند، و خلاصه، با توسل به این همه تخریب و تحریف در وادى ضلالت گام مى نهند آیا همه این امور از ناحیه خودشان نیست؟
این، همان چیزى است که آیه 79 سوره «نساء» به آن اشاره مى کند: ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَة فَمِنْ نَفْسِکَ: «هر نیکى به تو برسد از ناحیه خدا است و هر بدى به تو برسد از ناحیه خود تو است».
در «اصول کافى» حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که این مطلب را روشن تر مى سازد، امام(علیه السلام) به یکى از یارانش که از مسأله جبر و اختیار سؤال کرد، فرمود: بنویس:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: یَا ابْنَ آدَمَ بِمَشِیئَتِی کُنْتَ أَنْتَ الَّذِی تَشَاءُ، وَ بِقُوَّتِی أَدَّیْتَ إِلَیَّ فَرَائِضِی، وَ بِنِعْمَتِی قَوِیْتَ عَلَى مَعْصِیَتِی، جَعَلْتُکَ سَمِیعاً بَصِیراً، مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَة فَمِنْ نَفْسِکَ وَ ذَلِکَ أَنِّی أَوْلَى بِحَسَنَاتِکَ مِنْکَ، وَ أَنْتَ أَوْلَى بِسَیِّئَاتِکَ مِنِّی:
«به نام خداوند بخشنده مهربان امام زین العابدین(علیه السلام) فرمود: خداوند (در حدیث قدسى) چنین مى فرماید: اى فرزند آدم به اراده من است که تو مى توانى اراده کنى (من آزادى اراده به تو داده ام)، به نیروى من است که مى توانى واجبات را انجام دهى، و با سوء استفاده از نعمت من است که قدرت بر معصیتم را پیدا کرده اى!، من ترا شنوا و دانا آفریدم (و راه و چاه را به تو نشان دادم) آنچه از نیکى به تو مى رسد از ناحیه خدا است، و آنچه بدى به تو مى رسد از ناحیه خود تو است، و این به خاطر آنست که من نسبت به کارهاى نیکى که انجام مى دهى از تو اولى هستم، و تو نسبت به کارهاى بدى که مرتکب مى شوى از من اولى هستى».(1)
و در پایان آیه، براى بیدار کردن گمراهان و تقویت روحیه هدایت یافتگان این دستور عمومى را صادر مى کند: «در روى زمین سیر کنید و آثار گذشتگان را که بر صفحه زمین و در دل خاک نهفته است بررسى نمائید و ببینید سرانجام کار کسانى که آیات خدا را تکذیب کردند به کجا کشید» (فَسِیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ).
این تعبیر، خود دلیل زنده اى بر آزادى اراده انسان است، چرا که اگر هدایت و ضلالت اجبارى بود، سیر در ارض و مطالعه حالات پیشینیان بیهوده بود، و این دستور خود تأکیدى است بر این که: سرنوشت هیچ کس به طور اجبارى قبلاً تعیین نشده است بلکه به دست خود او است.

1ـ «اصول کافى»، جلد 1، صفحه 159، باب الجبر و القدر، حدیث 12.

                  

سه شنبه 23 تیر 1394  7:14 AM
تشکرات از این پست
nargesza kuoroshss
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

بنام خدا

ترجمه و تفسیر آیه 36 سوره نحل از تفسیر نمونه حجة الاسلام قرائتی:

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الأرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (٣٦)
 وهمانا ما در ميان هر اُمّتى پيامبرى را برانگيختيم تا به مردم بگويند كه خدا را بپرستيد و از طاغوت و هر معبودى جز خدا دورى نماييد، پس گروهى از مردم كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده و بعضى از آنان گمراهى بر آنان سزاوار است، پس در زمين سير و سفر كنيد، تا ببينيد كه پايان كار تكذيب كنندگان چگونه بوده است؟

نکته هاكلمه ى " طاغوت" براى مبالغه ى طغيان بكار مى رود. در قرآن به شيطان، ستمگران و مستكبران و بت ها، كه مايه ى طغيان و نافرمانى خدا هستند، "طاغوت " گفته شده است. اين كلمه جمع بسته نمى شود و هم در مورد مفرد بكار مى رود " يكفر بالطاغوت " و هم در مورد جمع" اوليائهم الطاغوت ".
- خداوند اسباب هدايت را براى همه مردم فرستاده است، " بعثنا فى كلّ رسولاً" امّا گروهى مى پذيرند و هدايت مى يابند.. " فمنهم من هدى " و گروهى انكار مى كنند و گمراه مى شوند. "منهم من حقت عليه الضلالة " پس هدايت از اوست ولى گمراهى از ماست .
مثال جالب: زمين كه به دور خورشيد مى چرخد، همواره بخشى از آن رو به خورشيد و روشن است و بخشى پشت به خورشيد و تاريك است. مى توان گفت: هر نورى كه زمين دارد از خورشيد است، اما هر تاريكى كه زمين دارد از خود اوست .
به هر حال خداوند، ضلالت را به خود نسبت نمى دهد، مگر آنكه انسان خود زمينه ى آن را فراهم كرده باشد، مانند آيه ى "يضّل ا الظالمين " خداوند ستمگران را گمراه مى كند وآيه ى" ومايضلّ به الاّ الفاسقين " خداوند جز فاسقان را گمراه نمى كند.

                  

سه شنبه 23 تیر 1394  7:22 AM
تشکرات از این پست
nargesza kuoroshss
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

بنام خدا

پیام های  آیه 36 سوره نحل از تفسیر نمونه حجة الاسلام قرائتی:

پیام ها

- با عبادت و اتصال به خداوند، انسان قدرت مبارزه با طاغوت ها، پيدا مى كند.

- سير و سفر بايد عبرت آموز باشد.

- قرآن، مردم را به جهانگردى هدفدار دعوت كرده است.

 

 

                  

سه شنبه 23 تیر 1394  7:25 AM
تشکرات از این پست
nargesza kuoroshss
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

 

 

متن آیه:
 

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
 

ترجمه آیه:
 

ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهی را هدایت کرد؛ و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت؛ پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب‌کنندگان چگونه بود! 
 

تفسیر آیه:
 

36- ما در هر امتي رسولي فرستاديم که خداي يکتا را بپرستيد، و از طاغوت اجتناب کنيد خداوند گروهي را هدايت کرد، و گروهي ضلالت و گمراهي دامانشانرا گرفت پس در روي زمين سير کنيد و ببينيد عاقبت تکذيب‏کنندگان چگونه بود؟
به دنبال اعلام اين واقعيت که وظيفه‏ي پيامبران تنها ابلاغ آشکار است، آيه‏ي بعد اشاره‏ي کوتاه و جامعي به وضع دعوت پيامبران کرده، مي‏گويد: «ما در هر امتي رسولي فرستاديم» (و لقد بعثنا في کل امة رسولا).
«امت» از کلمه‏ي «ام» به معني مادر و يا به معني هر چيزي که ديگري را به خود ضميمه مي‏کند آمده است، و از اين رو به هر جماعتي که در ميان آنها يکنوع وحدت، از نظر زمان يا مکان يا تفکر و يا هدف بوده باشد امت ميگويند، و از بررسي موارد استعمال آن در قرآن که به 64 مورد بالغ مي‏شود اين واقعيت تأييد مي‏گردد.
سپس اضافه مي‏کند که محتواي دعوت همه‏ي اين رسولان اين بود «خداي يکتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب کنيد» (ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت).
به اين ترتيب دعوت به سوي «توحيد» و «مبارزه‏ي با طاغوت» اساس دعوت تمام پيامبران را تشکيل مي‏داده، و نخستين چيزي بوده است که همه بدون استثناء به آن دعوت مي‏کردند، چرا که اگر پايه‏هاي توحيد محکم نشود، و طاغوتها از جوامع انساني و محيط افکار طرد نگردند، هيچ برنامه‏ي اصلاحي قابل پياده کردن نيست.
«طاغوت»، همانگونه که قبلا نيز گفته‏ايم، صيغه‏ي مبالغه از ماده‏ي طغيان به معني متجاوز و متعدي از حد و مرز است، و به هر چيزي که وسيله‏ي تجاوز از حد گردد نيز گفته مي‏شود، از اين جهت به شيطان، بت، حاکم جبار و ستمگر و مستکبر،و بالاخره مسيري که به غير حق منتهي گردد، طاغوت گفته مي‏شود.
اين کلمه هم به معني مفرد و هم به معني جمع استعمال مي‏شود، هر چند گاهي آنرا به «طواغيت» جمع مي‏بندند.
اکنون ببينيم نتيجه‏ي دعوت انبيا به توحيد به کجا رسيد، در اينجا قرآن مي‏گويد:
«گروهي از آن امتها کساني بودند که خدايشان هدايت کرد» (فمنهم من هدي الله).«و گروهي از آنان ضلالت و گمراهي دامانشان را گرفت» (و منهم من حقت عليه الضلالة).
گرچه باز در اين آيه پيروان مکتب جبر سر و صدا بلند کرده‏اند اين هم دليل ديگري بر مکتب ما! ولي کرارا گفته‏ايم اگر آيات هدايت و ضلالت را در کنار هم بچينيم هيچگونه ابهامي در آنها نيست، و نه تنها اشاره‏اي به جبر نمي‏کند بلکه به وضوح مسأله‏ي اختيار و اراده و آزادي انسان را بيان مي‏دارد، چرا که بسياري از آيات قرآن مي‏گويد هدايت و ضلال الهي به دنبال شايستگيها يا ناشايستگي‏هائي است که در انسانها بر اثر اعمالشان پيدا مي‏شود.
خداوند ظالمان، مسرفان، دروغگويان و مانند آنها را، طبق صريح آيات قرآن، هدايت نمي‏کند، ولي به عکس آنهائي که در راه خدا جهاد و تلاش و کوشش مي‏کنند و آنهائي که دعوت پيامبران را مي‏پذيرند، همه را مشمول الطاف خود قرار داده و در مسير پر فراز و نشيب تکامل و سير الي الله هدايتشان مي‏کند، ولي گروه اول را به حال خود وامي‏گذارد، تا نتيجه‏ي اعمالشان دامان آنها را بگيرد
و در بيراهه‏ها سرگردان شوند.
و از آنجا که خاصيت اعمال اعم از نيک و بد از ناحيه‏ي خدا است، نتائج آنها را مي‏توان به خدا نسبت داد.
آري سنت خداوند بر اين است که نخست اقدام به هدايت تشريعي مي‏کند، يعني پيامبران را مبعوث مي‏دارد تا همآهنگ با فطرت، مردم را به توحيد و نفي طاغوت دعوت کنند، و به دنبال اين هدايت تشريعي، هر شخص و گروهي لياقت و شايستگي از خود نشان داد مشمول لطف او و هدايت تکويني‏اش مي‏گردد.
آري اين است سنت هميشگي خدا، نه آنگونه که فخر رازي و امثال او از طرفداران مکتب جبر گفته‏اند که خداوند نخست به وسيله‏ي انبياء دعوت مي‏کند، و بعد خودش ايمان و کفر را جبرا در افراد (بدون هيچ دليلي) مي‏آفريند و عجب اينکه هيچ سؤال و پرسشي از خدا در اين زمينه نمي‏توان کرد؟ راستي چه ترسيم وحشتناکي از خدا کرده‏اند که با هيچ عقل و عاطفه و منطقي سازگار نيست.
جالب توجه اينکه تعبير آيه فوق در مورد هدايت و ضلالت متفاوت است: در مورد اول مي‏گويد «گروهي را خدا هدايت کرد» اما در مورد دوم نمي‏گويد «گروهي را خدا گمراه ساخت» بلکه مي‏گويد حقت عليهم الضلالة (گمراهي براي آنها ثابت شد و دامانشان را چسبيد!).
اين تفاوت در تعبير ممکن است اشاره به واقعيتي باشد که در آيات ديگر قرآن و بعضي از روايات وارد شده است که خلاصه‏اش چنين است:
در رابطه با مسأله‏ي هدايت بيشترين سهم مربوط به مقدماتي است که خدا آفريده، عقل داده، فطرت را براي توحيد بسيج کرده، پيامبران را فرستاده، آيات تشريعي و تکويني را ارائه نموده است، تنها يک تصميم‏گيري آزادانه از ناحيه‏ي بندگان کافي است که آنها را به سر منزل مقصود برساند.
ولي در مسأله‏ي ضلالت تمام سهم را بندگان گمراه دارند، زيرا بر ضد
مسير حوادث تکوين و تشريع حرکت مي‏کنند، فطرت الهي را زير پا مي‏گذارند، قوانين او را ناديده مي‏گيرند، آيات تشريعي و تکويني را پشت سر قرار مي‏دهند، چشم و گوش دل را بر دعوت انبياء مي‏بندند، و خلاصه با توسل به اينهمه تخريب و تحريف در وادي ضلالت گام مي‏نهند آيا همه‏ي اين امور از ناحيه‏ي خودشان نيست؟
اين همان چيزي است که آيه‏ي 79 سوره‏ي نساء به آن اشاره مي‏کند ما اصابک من حسنة فمن الله و ما اصابک من سيئة فمن نفسک: «هر نيکي به تو برسد از ناحيه خدا است و هر بدي بتو برسد از ناحيه خود تو است».
در اصول کافي حديثي از امام علي بن موسي الرضا عليه‏السلام نقل شده که اين مطلب را روشنتر مي‏سازد که به يکي از يارانش که از مسأله‏ي جبر و اختيار سؤال کرد چنين فرمود:
بنويس: «بسم الله الرحمن الرحيم قال علي بن الحسين قال الله عز و جل يابن آدم بمشيتي کنت انت الذي تشاء، و بقوتي اديت الي فرائضي، و بنعمتي قويت علي معصيتي، جعلتک سميعا بصيرا، ما اصابک من حسنة فمن الله و ما اصابک من سيئة فمن نفسک و ذلک اني اولي بحسناتک منک، و انت اولي بسيئاتک مني»: «بنام خداوند بخشنده مهربان امام زين‏العابدين عليه‏السلام فرمود: خداوند (در حديث قدسي) چنين مي‏فرمايد: اي فرزند آدم به اراده‏ي من است که تو مي‏تواني اراده کني (من آزادي اراده به تو داده‏ام) و به نيروي من است که مي‏تواني واجبات را انجام دهي، و با سوءاستفاده از نعمت من است که قدرت بر معصيتم را پيدا کرده‏اي!، من ترا شنوا و دانا آفريدم (و راه و چاه را به تو نشان دادم) آنچه از نيکي به تو مي‏رسد از ناحيه‏ي خدا است، و آنچه بدي به تو مي‏رسد از ناحيه‏ي خود تو است، و اين بخاطر آنست که من نسبت به کارهاي
نيکي که انجام مي‏دهي از تو اولي هستم، و تو نسبت به کارهاي بدي که مرتکب مي‏شوي از من اولي هستي».
و در پايان آيه براي بيدار کردن گمراهان و تقويت روحيه‏ي هدايت يافتگان اين دستور عمومي را صادر مي‏کند در روي زمين سير کنيد و آثار گذشتگان را که بر صفحه‏ي زمين و در دل خاک نهفته است بررسي نمائيد و ببينيد سرانجام کار کساني که آيات خدا را تکذيب کردند به کجا کشيد» (فسيروا في الارض فانظروا کيف کان عاقبة المکذبين).
اين تعبير خود دليل زنده‏اي بر آزادي اراده‏ي انسان است، چرا که اگر هدايت و ضلالت اجباري بود، سير در ارض و مطالعه‏ي حالات پيشينيان بيهوده بود، و اين دستور خود تأکيدي است بر اينکه سرنوشت هيچکس به طور اجباري قبلا تعيين نشده است بلکه بدست خود او است.
قرآن مجيد درباره‏ي «سير در ارض» و مطالعه‏ي آثار پيشينيان بحثهاي فراوان و جالبي دارد که ما در جلد سوم تفسير نمونه ذيل آيه‏ي 137 سوره‏ي آل‏عمران مشروحا بيان کرديم (به جلد سوم صفحه 102 مراجعه فرمائيد).
2- هر امتي رسولي دارد
در آيات فوق خوانديم که خداوند مي‏گويد: «در ميان هر امتي، رسولي
مبعوث کرديم» و به دنبال آن اين سؤال پيش مي‏آيد که اگر در هر امتي رسولي فرستاده شده باشد، بايد پيامبران از تمام کشورهاي جهان برخاسته باشند، زيرا هر يک از آنها حداقل امتي هستند، در حالي که تاريخ چنين چيزي به ما نشان نمي‏دهد؟!
پاسخ اين سؤال با توجه به يک نکته روشن مي‏شود و آن اينکه هدف از فرستادن پيامبران اين است که دعوت الهي به گوش امتها برسد، و گرنه مي‏دانيم مثلا در زماني که پيامبر اسلام در مکه يا مدينه قيام کرد، در شهرهاي ديگر حجاز پيامبري نبود، ولي فرستادگان رسول‏الله به آن مناطق گسيل شدند و صداي پيامبر را به گوش همگان رساندند.
علاوه بر اين خود پيامبر صلي الله عليه و آله نامه‏هائي نوشت و با رسولاني به کشورهاي مختلف مانند ايران و روم و حبشه فرستاد و پيام الهي را به آنها ابلاغ کرد.
هم‏اکنون ما امتي هستيم که دعوت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله را از وراء اعصار و قرون وسيله‏ي دانشمندان که پيام‏آوران آن پيامبرند شنيده‏ايم و منظور از مبعوث ساختن رسول در هر امتي چيزي غير از اين نيست.

 

بحث و گفتگو پیرامون آیه
 

خداوند برای راهنمایی بندگان رسولانی فرستاد که از بندگان برگزیده اش بودند.و پیام آنها این بود که خدا یکتا را بپرستید و برای او شریک قائل نشوید و از طاغوت و جور و ستم دوری کنید. به این واسطه گروهی هدایت شدند و گروهی که تکذیب کننده بودند در گمراهی فرو رفتند. و در طول تاریخ عاقبت تکذیب کنندگان را می بینیم.
 

تطبیق مفاهیم آیه با روحیات و منش و رفتار خودمان
 

مسلمه با این همه نشانه و آیه و پیامبر و امام که همه فرستاده از طرف خداوند هست برای راهنمایی بندگان، اگر کسی بپذیرد و به آن عمل کند هدایت شده وگرنه گراه خواهد بود.
 

به کار بستن آیه در زندگی شخصیمان
 

اگر به پیام های فرستادگان خدا که همه عبادت و پرستش خدای یکتا را گوش زد می کنن و پرهیز از اطاعت طاغوت را. به هدایت واقعی می رسیم. وگرنه در ضلالت و گمراهی فرو می رویم.

 

 

سه شنبه 23 تیر 1394  7:16 PM
تشکرات از این پست
kuoroshss
kuoroshss
kuoroshss
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3221
محل سکونت : مازندران
سه شنبه 23 تیر 1394  8:48 PM
تشکرات از این پست
nargesza
namebaran
namebaran
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1392 
تعداد پست ها : 4155
محل سکونت : تهران

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞

به دنبال اعلام این واقعیت که وظیفه پیامبران تنها ابلاغ آشکار است، در این آیه اشاره کوتاه و جامعى به وضع دعوت پیامبران کرده، مى‏گوید: «ما در هر امتى رسولى فرستادیم» (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا). که دعوت ما را به گوش امتها برسانند.   سپس اضافه مى‏کند محتواى دعوت همه این رسولان این بود که: «خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید» (أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ).

چرا که اگر پایه‏هاى توحید محکم نشود، و طاغوتها از جوامع انسانى و محیط افکار طرد نگردند، هیچ برنامه اصلاحى قابل پیاده کردن نیست.

اکنون ببینیم نتیجه دعوت انبیا به توحید به کجا رسید، در اینجا قرآن مى‏گوید:

 «گروهى از آن امتها کسانى بودند که خدا هدایتشان کرد» (فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ).

 «و گروهى از آنان ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت» (وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَهُ).

و در پایان آیه براى بیدار کردن گمراهان و تقویت روحیه هدایت یافتگان این دستور عمومى را صادر مى‏کند: «پس در روى زمین سیر کنید (و آثار گذشتگان را که بر صفحه زمین و در دل خاک نهفته است بررسى نمایید) و ببینید سر انجام کار کسانى که آیات خدا

را تکذیب کردند به کجا کشید» (فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ).

این تعبیر خود دلیل زنده‏اى بر آزادى اراده انسان است، چرا که اگر هدایت و ضلالت اجبارى بود، سیر در ارض و مطالعه حالات پیشینیان بیهوده بود.

چشم برندار ازم می پاشه زندگیم

سه شنبه 23 تیر 1394  10:00 PM
تشکرات از این پست
kuoroshss nargesza
دسترسی سریع به انجمن ها