0

داستين هافمن: من هنوز خيلي كار دارم

 
daneshmandan
daneshmandan
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1389 
تعداد پست ها : 2202
محل سکونت : بوشهر

داستين هافمن: من هنوز خيلي كار دارم

 
داستين هافمن هرگز نمي‌خواست يك ستاره باشد، اما در يك دوره فعاليت 40 ساله او همواره درخشيده است.

داستين هافمن 73 ساله كه براي بازي در بيش از 40 فيلم از شهرتي جهاني برخوردار است، چندي پيش جايزه سزار را براي يك عمر دستاورد هنري دريافت كرد و وزير فرهنگ پاريس او را شهروند افتخاري ناميد.

 

 

هافمن خودش را يك ستاره تصادفي مي‌داند. اين چيزي است كه او خودش بر زبان مي‌آورد. وي كه با فيلم «فارغ التحصيل» در سال 1967 به شهرت رسيد، تمام تلاشش را در دهه 60 ميلادي براي بازي در نقش به شيوه ضد بازيگر به كار بست و با كليشه شدن در نقش‌هايي كه از او يك ضد قهرمان مي‌ساخت، مبارزه كرد و با به‌دست آوردن 2 جايزه اسكار براي «كرامر عليه كرامر» در سال 1979 و «مرد باراني» در سال 1988 نشان داد كه مي‌تواند در نقش‌هاي مختلف بدرخشد. او كه بجز اين دو بار، 7 مرتبه ديگر نامزد دريافت جايزه اسكار شده، مي‌گويد: «هنوز عاشق شغلش است».

 

در «آخرين شانس هاروي» فيلمي كه سال گذشته از داستين هافمن به نمايش درآمد، او نقشي هدايتگر در فيلم داشت. در اين فيلم او كنار اما تامپسون بيش از هر چيز در نقش مورد علاقه خودش ظاهر شده و همه ترفندهايش را به كار گرفته است: نوك زباني حرف مي‌زند و موهاي سرش شلوغ و وحشي و حواس پرت است. در حقيقت طي سال‌هاي اخير او با «خانواده فوكر‌ها» بازگشتي دوباره به سينما را تجربه كرده و نشان داده كه مي‌تواند هنوز نقش‌هايي مناسب با سنش پيدا كند و هواداران خودش را هم راضي نگه دارد.

در آخرين شانس هاروي كه ماجراي آن درباره مردي مسن است كه با همسر سابق و دخترش رابطه چندان خوبي ندارد، او سرانجام مي‌تواند با توجه به صداي قلبش، تنهايي، بي‌توجهي خانواده و حتي ناملايمات شغلي‌اش را هم ترميم كند و از زاويه ديگري به دنيا بنگرد. او مي‌فهمد كه نزد دخترش چه جايگاهي دارد و البته مجبور مي‌شود اين جايگاه را با تلاش دوباره به دست بياورد و آن را به همسر و دخترش هم يادآوري كند.

جوئل هاپكينز كه فيلمنامه اين فيلم را نوشته، مي‌گويد: از اول داستين هافمن را در ذهنم داشتم و با توجه به شخصيت او و همه كارهايي كه از او برمي‌آيد، شخصيت هاروي را خلق كردم. هافمن مي‌گويد: با صحبتي كه با يكديگر داشتيم، تلاش كرديم در اين فيلمنامه به دفاع از شادي بپردازيم و سعي كنيم آن را براي خودمان و مخاطبانمان زنده نگه داريم و به ستايش از آن بپردازيم.

هافمن هميشه دوست دارد بخشي از روند تهيه فيلم باشد و براي پيدا كردن شخصيتش تلاش مي‌كندو براي اين فيلم هم او روزها با اما تامپسون و هاپكينز به بحث و گفتگو نشست تا شخصيت واقعي اين زوج را آن‌طور كه شايسته بود، خلق كند.

داستين هافمن كه در روزهاي جواني با جين هاكمن و رابرت دوآل به عنوان بازيگران جوان در نيويورك شروع به كار كرده بود، همواره از نظر حرفه‌اي به دنبال شكستن نقش بود. او با مروري بر خاطرات آن روزها مي‌گويد: احساس واقعي ما اين بود كه در اين مسير اشتباه نمي‌كنيم و بايد تلاش كنيم تا از شر لحظه‌هاي نادرست خلاص شويم.

توانايي او كه با بازي در فيلم «توتسي» توانست تاييد كارگرداني مثل سيدني پولاك را به دست بياورد، چيزي است كه اما تامپسون هم درباره آخرين شانس هاروي به آن اشاره كرده است. به نظر او داستين هافمن وقتي در فيلمي بازي مي‌كند، همه فكرش اين است كه چطور مي‌شود آن كار را به بهترين نحو ارائه كرد. هافمن در كمدي توتسي در سال ???? در نقش بازيگري ظاهر شده بود كه مي‌كوشد نقشي را در اپرا به دست بياورد. او با اين فيلم يك بار ديگر نامزد كسب اسكار شد و فيلم نزديك به يك ميليون دلار فروش داشت.

هافمن براي تاكيد بر نوع كارش از هنري مور، مجسمه ساز مشهور ياد مي‌كند و روش او در توصيف كار كردنش را به ياد مي‌آورد. مي‌گويند زماني از او پرسيدند چطور مي‌تواني مجسمه‌هايي به اين بزرگي بسازي؟ ساختن يك فيل خيلي سخت است و او گفته بود نه. واقعا آنقدر مشكل نيست فقط بايد به اين فكر كني كه چه چيزي فيل نيست. هافمن مي‌گويد اين همه كاري است كه بايد بكني. بايد سعي كني پوست مرده را دور بيندازي و در قالب جديد فرو بروي.

هافمن در پاسخ به اين سوال كه خارجي بودن در شهري مثل نيويورك به چه معناست؟ مي‌گويد هر سه ما كه خيلي جوان بوديم يك جوري در آن شهر بيگانه بوديم كه مي‌توانست به انزواي ما منجر شود، اما من مي‌دانستم كه استثنايي نيستم. در هيچ چيز استثنايي نبودم، اما اين زندگي من بود و اگر با احساس يك خارجي مي‌خواستم آنجا كار كنم، بايد سعي مي‌كردم خودم را آن وسط پيدا كنم. هافمن در خانواده‌اي رشد كرد كه با وجود شغل پدرش كه مدام در ماموريت بود، با نظم و انضباط بزرگ شد. پدرش پسر يك مهاجر روسي بود كه از شيكاگو به لس‌آنجلس مهاجرت كرده بود تا در كار تزيينات داخلي ساختمان و فروش مبلمان كار كند. داستين در سال 1937 به دنيا آمد و با وجود ورشكستگي بزرگ آن سال‌ها، او و همسرش اسم دو پسرشان را در كلاس‌هاي هنري نوشتند تا بتوانند روياهايشان را زنده نگه دارند.

داستين كه در نوجواني به هنرستان موسيقي و هنر لس‌آنجلس راه يافته بود، عشق به موسيقي را همواره با خودش دارد و در آخرين شانس هاروي نيز در نقش مردي بازي مي‌كند كه عشقش موسيقي و كارش ساختن موسيقي براي فيلم است. اما او در دوره نوجواني از دماغ بزرگش، قد كوتاهش و عينكش به هيچ وجه راضي نبود و نمي‌توانست تصور كند كه با همه اينها بتواند روزي ستاره بزرگي شود. او حتي حالا وقتي درباره آن‌ روزها صحبت مي‌كند، صدايش مي‌لرزد و دلش براي جواني كه بايد با همه اين رنج‌ها كنار مي‌آمد، مي‌سوزد، اما مي‌گويد: من از اين كه با برادرم مقايسه مي‌شدم كه بسيار خوش‌قيافه و ورزشكاري موفق بود، غصه مي‌خوردم اما فكر مي‌كردم هريك از ما مي‌تواند جاي خودش را در اين دنيا پيدا كند.

او در 27 سالگي توانست در چند نمايش مثل «در انتظار گودو» و «پيشخدمت زبان بسته» بازي كند و آنقدر در اين كار موفق شد كه 2سال بعد جايزه اوبي را براي بازي‌اش در «سفر پنجمين سواره» به دست آورد و نشان داد به دنبال چه‌جور جايي در اين دنياست.

سال‌ها بعد وقتي او در نقش كارل برن استين در برابر رابرت ردفورد در فيلم «تمام مردان رئيس‌جمهور» ظاهر شد، يكي از مهم‌ترين جايگاه‌‌هايي را كه مي‌خواست در عالم هنرداشته باشد، تجربه كرد. در اين فيلم او و رابرت ردفورد كنار يكديگر يكي از مقاطع حساس سياسي آمريكا را بر پرده بردند و او نشان داد كه براي حضور در همه جور نقشي توانايي دارد.

وي كه پس از يك غيبت طولاني در سال 1984 به صحنه تئاتر برگشت با ايفاي نقش ويلي لومان در نمايش «مرگ فروشنده» درخششي دوباره در عرصه تئاتر را اين بار در برادوي تجربه كرد. او براي بازي در اين فيلم موهاي پرپشت جلوي سرش را تراشيد و با قوزي نامحسوس كه به پشتش داده بود، مرد درهم شكسته از ويراني اقتصادي را بر صحنه جان داد. او با حضور در «تاجر ونيزي» دوباره به صحنه برادوي برگشت. اين همان نقشي است كه آل‌پاچينو چندين سال بعد آن‌ را بر پرده سينما برد.

هرچند او توانست خودش را به دنياي سينما ثابت كند، اما جايزه انستيتو فيلم آمريكا براي يك عمر دستاورد در سال 1998 او را خوشحال نكرد، چون فكر مي‌كرد هنوز كار زيادي در پيش دارد، مي‌گويد: آنها به من گفتند كه اين جايزه را براي يك عمر فعاليت به من داده‌اند، اما من چنين احساسي نداشتم و مي‌خواستم ادامه بدهم.

اين جايزه هرچند موجب شد او چند سالي از كار فاصله بگيرد، اما سال 2003 سال بازگشت او به دنياي سينما بود. وي با مرور آثاري كه در 7 سال گذشته بر پرده داشته، مي‌گويد: هنوز انرژي انجام كار را از صحنه مي‌گيرم. شايد براي همين است كه او به عنوان يكي از بزرگ‌ترين بازيگران سينماي امروز شناخته مي‌شود. جوئل هاپكينز معتقد است اين انرژي از همان كوچكي در وجود داستين هافمن 73 ساله باقي‌مانده كه سعي كرد با بازي در تئاتر مدرسه توجه ديگران را به خودش جلب كند و آنها را به خنده بياورد. با وجود همه اسكارها و ديگر جايزه‌هايي كه او برده، هنوز هم نياز دارد تا هر لحظه خودش را باور كند و با اين فكر هر روز با انرژي تمام، زندگي‌اش را شروع مي‌كند.

هافمن چند روز پيش اعلام كرد كه در قسمت جديدي از فيلم كمدي «ديدارخانواده فوكر» بازي مي‌كند و از بازي در كنار رابرت دنيرو، بن‌استيلر و باربارا استرايسند لذت برده است. بعلاوه او براي سال آينده نيز چند فيلم را در مراحل پيش توليد دارد كه «پانداي كونگ‌فوكار 2» همان انيميشن موفقي كه در قسمت يك آن داستين هافمن با آنجلينا جولي همبازي بود، يكي از آنهاست. «شانس» و «ترانه نام‌ها» 2 فيلم ديگري هستند كه در سال 2011 از او بر پرده سينما خواهيم ديد.

ترجمه: مازيار متانت

منبع: تلگراف

جمعه 3 دی 1389  1:18 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها