در جستجوى «رضا»، در گريز از «غضب»
يا رب، دل ما را تو به رحمت، جان ده
درد همه را به صابرى درمان ده
اين بنده نداند كه چه مى بايد خواست
داننده تويى، هرآنچه خواهى، آن ده
من بنده عاصيم، «رضا»ى تو كجاست؟
تاريك دلم، نور «رضا»ى تو كجاست؟
ما را تو، بهشت اگر به طاعت بخشى
آن بيع بود، لطف و عطاى تو كجاست؟
يا رب، ز شراب عشق، سرمستم كن
در عشق خودت نيست كن و هستم كن
از هرچه جز عشق خود، تهيدستم كن
يكباره به بند عشق، پا بستم كن[1]
باز هم سخن از مقام «رضا»ست. آنجا كه بندگان، به اين آسانى به آن نرسند، مرتبه اى كه خاصّ وارستگان خداجو و حق طلب است.
رسيدن به جايى كه آنچه از انسان سر مى زند مايه «خشنودى» حق باشد و آنچه خدا را به خشم و غضب و ناخشنودى مى كشد، هرگز از انسان سرنزند.
در دعاى امروز هم براى چندمين بار از خداوند، اين را خواسته ايم.
اين بار مى خواهيم از كتاب مقدّس «قرآن» مدد بگيريم. نگاهى به آيات كريمه، و آنگاه نتيجه گيرى.
قرآن، موارد و كسانى را ذكر مى كند كه خداوند، از آنها راضى است. از جمله:
صادقين و راستان (مائده 116)
سابقه داران در اسلام، مهاجران وانصار(توبه 100)
مؤمنان مهاجر و مجاهد با مال و جان(توبه 21)
مؤمنانِ هم پيمان با رسول خدا(فتح18)
صاحبان ايمان و عمل صالح(بَيّنه7و8)
ايمان آورندگان به خدا و قيامت(مجادله22)
متّقين و پرهيزگاران(آل عمران15)
«اسلام»، بعنوان يك «دين»(مائده3)
و نيز، در آياتى از كسانى كه مورد ناخشنودى پروردگارند و خداوند از آنان ناراضى است، سخن به ميان آمده، كه ما آنان را در واژه هاى «سخط»، «غضب» و عدم رضايت، مطالعه مى كنيم. از جمله اين آيات:
هم جبهه گان و مواليان با دشمنان كافر(مائده80)
مرتدّان و رجعت طلبان پس از هدايت وانقلاب (محمّد 25 و 26)
آنكه به عمد، مؤمنى را به قتل برساند(نساء 93)
فاسقان و كافران(توبه 96)
منافقان و مشركين(فتح 6)
يهوديان مخالف اسلام(بقره90 ـ 61 وآل عمران 112)
قوم يهود كه به هلاكت وذلّت رسيدند(اعراف 71)
گوساله پرستان بنى اسرائيل(اعراف 152)
لجاجت كنندگان درباره خدا(شورى 16)
سركشان و طغيان پيشگان(طه 81)
آنانكه سينه را به روى كفر گشوده اند(نحل 106)
اينانند كه مورد خشم و غضب خداوند. ـ طبق آيات قرآن ـ و باعث آزار پروردگارند.
به اين آيه هم در دنبال سخن دقت كنيم كه:
آنانكه «اذيّت» مى كنند خدا و رسول را، مورد لعن و نفرين خدايند، در دنيا و آخرت، و خداوند برايشان، عذابى خوار كننده و خفّت آور فراهم كرده است». (احزاب 57)
در دعاى امروز خواسته ايم كه ما را از آنچه موجب اذيّت خداست، دور كند و به ما آنچه رضاى او در آن است، عطا نمايد.
با توجه به آياتى كه اشاره شد، اينها را از خداوند خواسته ايم:
«صدق»، «سبقت به اسلام»، «هجرت»، «ايمان»، «جهاد»، «ايثار مال و جان»، «عمل صالح»، «هم پيمانى با پيامبر»، «ايمان به رستاخيز» و «تقوا» و پرهيزكارى. اينها در جنبه اثباتى است.
و امّا در جهت دورى از موجبات ناخشنودى خداوند، خواسته ايم كه:
از ارتداد و ارتجاع و فسق و كفر، دورمان كند،
از ولايت و دوستى و همبستگى با كفار، باز دارد،
از آلوده شدن به مؤمن كُشى و طغيان برحذر دارد،
از نفاق و شرك و پذيرش كفر، رهايمان سازد،
از لجاجت و مخالفت با اسلام، ما را نگه دارد،
و از حركت در خطّ يهود كينه توز نژادپرست و مغضوب، حفظمان كند.
در مسير «طاعت» و گريز از «عصيان»
بند «طاعت حق» داشتن، عزّت آور است و آزادى «معصيت» داشتن، بندگى است. بى شك، «بندگى» خدا، آزادى مى آورد و آزادى از قيد عبوديّت حق، «اسارت» در دام «نفس» و «شيطان» و دشمنان خدا را درپى دارد.
طاعت و معصيت، در ارتباط با «رضا» و «اذى» است كه در فراز نخستين دعاى امروز، طلب كرديم.
شايد خواسته دوّم، توضيحى بر خواسته اوّل دعاى امروز باشد.
در واقع، «طاعت»، مايه «رضا»ى پروردگار است، و «معصيت»، سبب ناخشنودى او.
بخواهيم از خدايى كه سائلان را نعمت و مغفرت مى بخشد، كه ما را هم توفيق اطاعت و اجتناب از نافرمانى عنايت كند.
تا به رضاى حق نزديك شويم و از خشمش دور گرديم.
ـ آمين ـ
[1] ـ خواجه عبداللّه انصارى.