متن آیه:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ
ترجمه آیه:
اي کساني که ايمان آوردهايد. از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و با صادقان باشيد.
تفسیر آیه:
119- اي کساني که ايمان آوردهايد از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد.
تفسير:
با صادقان باشيد
در آيات گذشته، سخن درباره گروهي از متخلفان در ميان بود، متخلفاني که عهد و پيمان خود را با خدا و پيامبر عليهالسلام شکسته، و عملا اظهارات خود را در مورد ايمان به خدا و روز جزا تکذيب نموده بودند و ديديم که چگونه مسلمانان با قطع رابطهي خود از آنها تنبيهشان کردند!
اما در آيه مورد بحث اشاره به نقطهي مقابل آنها کرده، دستور ميدهد که
رابطه خود را با راستگويان و آنها که بر سر پيمان خود ايستادهاند محکم بدارند.
نخست ميفرمايد: «اي کساني که ايمان آوردهايد از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد» (يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله).
و براي اينکه بتوانند راه پرپيچ و خم تقوا را بدون اشتباه و انحراف بپيمايند اضافه ميکند: «با صادقان باشيد» (و کونوا مع الصادقين).
در اينکه منظور از «صادقين» چه کساني است، مفسران احتمالات گوناگوني دادهاند.
ولي اگر بخواهيم راه را نزديک کنيم، بايد به خود قرآن مراجعه کنيم که در آيات متعددي «صادقين» را تفسير کرده است.
در سورهي بقره ميخوانيم: ليس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب ولکن البر من آمن بالله و اليوم الاخر و الملائکة و الکتاب و النبيين و آتي المال علي حبه ذويالقربي و اليتامي و المساکين و ابن السبيل و السائلين و في الرقاب و اقام الصلوة و آتي الزکوة و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرين في البأساء و الضراء و حين البأس اولئک الذين صدقوا و اولئک هم المتقون (بقره- 177).
در اين آيه ميبينيم پس از آنکه مسلمانان را از گفتگوهاي اضافي دربارهي مسأله تغيير قبله نهي ميکند حقيقت نيکوکاري را براي آنها چنين تفسير ميکند: ايمان به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و کتب آسماني و پيامبران، سپس انفاق در راه خدا به نيازمندان و محرومان، و برپا داشتن نماز، و پرداختن زکات، و وفاي به عهد، و استقامت در برابر مشکلات به هنگام جهاد، و پس از ذکر همهي اينها ميگويد: کساني که اين صفات را دارا باشند، صادقان و پرهيزگارانند.
و به اين ترتيب صادق کسي است که داراي ايمان به تمام مقدسات و بدنبال
آن عمل در تمام زمينهها باشد.
و در آيه 15 سورهي حجرات ميخوانيم: انما المؤمنون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم في سبيل الله اولئک هم الصادقون.
«مؤمنان تنها کساني هستند که ايمان به خدا و پيامبرش آورده، سپس شک و ترديدي به خود راه ندادهاند (و علاوه بر اين) با اموال و جانهاي خود در راه خدا جهاد کردند، اينها صادقان هستند.
اين آيه نيز «صدق» را مجموعهاي از ايمان و عمل که در آن هيچگونه ترديد و تخلفي نباشد معرفي ميکند.
و در آيه 8 سورهي حشر ميخوانيم: للفقراء المهاجرين الذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم يبتغون فضلا من الله و رضوانا و ينصرون الله و رسوله اولئک هم الصادقون.
در اين آيه مؤمنان محرومي که عليرغم همهي مشکلات، استقامت به خرج دادند و از خانه و اموال خود بيرون رانده شدند، و جز رضاي خدا و ياري پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم هدفي نداشتند، به عنوان صادقان معرفي شدهاند.
از مجموع اين آيات نتيجه ميگيريم که «صادقين» آنهائي هستند که تعهدات خود را در برابر ايمان به پروردگار به خوبي انجام ميدهند، نه ترديدي به خود راه ميدهند، نه عقبنشيني ميکنند، نه از انبوه مشکلات ميهراسند بلکه با انواع فداکاريها، صدق ايمان خود را ثابت ميکنند.
شک نيست که اين صفات مراتبي دارد، بعضي ممکن است در قلهي آن قرار گرفته باشند که ما نام آنها را معصومان ميگذاريم، و بعضي در مراحل پائينتر.
آيا منظور از صادقين تنها معصومان است؟
گرچه مفهوم صادقين همانگونه که در بالا ذکر کرديم، مفهوم وسيعي است، ولي از روايات بسياري استفاده ميشود که منظور از اين مفهوم در اينجا تنها معصومين هستند.
سليم بن قيس هلالي چنين نقل ميکند: که روزي اميرمؤمنان عليهالسلام با جمعي از مسلمانان گفتگو داشت از جمله فرمود: شما را به خدا سوگند ميدهم آيا ميدانيد هنگامي که خدا «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقين» را نازل کرد سلمان گفت: اي رسولخدا آيا منظور از آن عام است يا خاص؟
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: مأمورين به اين دستور همهي مؤمنانند و اما عنوان صادقين مخصوص برادرم علي عليهالسلام و اوصياء بعد از او تا روز قيامت است.
هنگامي که علي عليهالسلام اين سؤال را کرد، حاضران گفتند آري اين سخن را از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيديم.
«نافع» از «عبدالله بن عمر» در تفسير آيه چنين نقل ميکند که خداوند نخست به مسلمانان دستور داد که از خدا بترسند، سپس فرمود: کونوا مع الصادقين يعني مع محمد و اهلبيته (با پيامبر اسلام و خاندانش).
گرچه بعضي از مفسران اهل تسنن مانند نويسنده «المنار» ذيل روايت فوقرا به اين صورت نقل کردهاند مع محمد و اصحابه.
ولي با توجه به اينکه مفهوم آيه عام است و هر زماني را شامل ميشود و ميدانيم صحابهي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در زمان محدودي بودند، عبارتي که در کتب شيعه از عبدالله بن عمر نقل شده صحيحتر به نظر ميرسد.
نويسندهي تفسير برهان نظير اين مضمون را از طرق اهل تسنن نقل کرده و ميگويد:«موفق بن احمد» به اسناد خود از «ابنعباس» در ذيل آيهي فوق چنين نقل کرده: هو علي بن ابيطالب (او علي بن ابيطالب است).
سپس ميگويد: همين مطلب را «عبد الرزاق» در کتاب «رموز الکنوز» نيز آورده است.
اما مسأله مهمتر اين است که در آيهي فوق دو دستور داده شده نخست دستور به تقوا و سپس دستور به همراه بودن با صادقين، اگر مفهوم صادقين در آيه عام باشد و همهي مؤمنان راستين و با استقامت را شامل گردد بايد گفته شود و کونوا من الصادقين از صادقين باشيد، نه با صادقين باشيد (دقت کنيد).
اين خود قرينهي روشني است که «صادقين» در آيه به معني گروه خاصي است.
از سوي ديگر منظور از همراه بودن اين نيست که انسان همنشين آنها باشد بلکه بدون شک منظور آن است که همگام آنها باشد.
آيا اگر کسي معصوم نباشد ممکن است بدون قيد و شرط، دستور پيروي و همگامي با او صادر شود؟ آيا اين خود دليل بر آن نيست که اين گروه تنها معصومانند؟!
بنابراين آنچه را از روايات استفاده کرديم، با دقت و تأمل از خود آيه نيز ميتوان استفاده کرد.
جالب توجه اينکه مفسر معروف «فخر رازي» که به تعصب و شکآوري معروف است، اين حقيقت را پذيرفته (هر چند غالب مفسران اهل تسنن، با سکوت، از اين مسأله گذشتهاند!) و ميگويد: «خداوند مؤمنان را به همراه بودن با صادقين دستور داده، بنابراين آيه دلالت بر اين دارد که: آنها که جائز الخطا هستند بايد به کسي اقتدا کنند که معصوم است، تا در پرتو او از خطا مصون بمانند، و اين معني در هر زماني خواهد بود، و هيچ دليلي بر اختصاص آن
به عصر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نداريم».
ولي بعدا اضافه ميکند: «قبول داريم که مفهوم آيه اين است و در هر زماني بايد معصومي باشد، اما ما اين معصوم را مجموع امت ميدانيم نه يک فرد!،
و به تعبير ديگر اين آيه دليل بر حجيت اجماع مؤمنين و عدم خطاي مجموع امت است»:
به اين ترتيب فخر رازي نيمي از راه را به خوبي پيموده، اما در نيمهي دوم گرفتار اشتباه شده است، اگر او به يک نکته که در متن آيه است توجه ميکرد نيمه دوم راه را نيز بطور صحيح ميپيمود، و آن اينکه اگر منظور از صادقان مجموع امت باشد، خود اين «پيرو» نيز جزء آن مجموع است، و در واقع پيرو جزئي از پيشوا ميشود، و اتحاد تابع و متبوع خواهد شد، در حالي که ظاهر آيه اين است که پيروان از پيشوايان، و تابعان از متبوعان جدا هستند (دقت کنيد). نتيجه اينکه آيهي فوق از آياتي است که دلالت بر وجود معصوم در هر عصر و زمان ميکند.
تنها سؤالي که باقي ميماند اين است که «صادقين» جمع است و بايد در هر عصري معصومان، متعدد باشند.
پاسخ اين سؤال نيز روشن است و آن اينکه مخاطب تنها اهل يک عصر نيستند، بلکه آيه تمام اعصار و قرون را مخاطب ساخته و مسلم است که مجموع مخاطبين همهي اعصار با جمعي از صادقين خواهند بود، و به تعبير ديگر چون در هر عصري معصومي وجود دارد، هنگامي که همهي قرون و اعصار را مورد توجه قرار دهيم سخن از جمع معصومان به ميان خواهد آمد، نه از يک فرد.
شاهد گوياي اين موضوع آن است که در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم جز او کسي
که واجب الاطاعة باشد وجود نداشت، و در عين حال آيه به طور مسلم شامل مؤمنان زمان او ميشود، بنابراين ميفهميم منظور جمع در يک زمان نيست بلکه جمع در مجموعه زمانهاست.
بحث و گفتگو پیرامون آیه
ایمان آوردن یعنی پذیرش هرآنچه معبود بگوید و بخواهد.و مخالفت و سرپیچی معنا ندارد.
تطبیق مفاهیم آیه با روحیات و منش و رفتار خودمان
وقتی به کسی ایمان می آوریم یعنی او را قبول داریم و نباید با او مخالفت کنیم مخصوصاً خداوند که خالق ماست و هرچه داریم از اوست.
به کار بستن آیه در زندگی شخصیمان
باید همیشه سعی کنیم که ایمانمون رو قوی تر از قبل کنیم. اگر ایمان قوی و محکمی داشته باشیم دیگر با خدا مخالفت نمی کنیم. ایمان واقعی یعنی پذیرش هرچه معبود بخواهد و مخالفت بی معنی است و درست هم نیست و این با ایمان مغایرت دارد چون کسی که می گوید به خدا ایمان دارم باید بی چون و چرا هرچه خدا می فرماید بپذیرد و به آن عمل کند.